نام کتاب : شرح اصول فقه نویسنده : محمدى، على جلد : 1 صفحه : 19
يا به اضافۀ قياس و
استحسان قرار دهيم،بلكه هر مسألهاى كه در طريق استنباط باشد،از مسائل علم اصول
است؛و لو در اين موضوعات داخل نباشد.نيز دليلى نداريم كه حتما مثل منطقىها بگوييم
كه بايد هر علمى موضوع خاصى داشته باشد.
فايده علم اصول
براى بيان فايدۀ علم اصول،سه
مطلب را به عنوان مقدمه ذكر مىكنند:
1.برخى از افعال و كارهايى كه در محدودۀ وجودى ما
انسانها انجام مىگيرد، اختيارى و ارادى است(مثل نوشتن،خواندن،خوردن،روزه گرفتن
و...)و بخشى ديگر جبرى است(مثل جريان خون در بدن،ضربان قلب و...).
2.تمام افعال اختيارى ما،در شرع مقدس اسلام،داراى حكمى از احكام شرعى
است؛يعنى يا واجب است يا حرام يا مكروه و...
3.برخى از اين احكام شرعى،از ضروريات دين(وجوب روزه و نماز و...)و يا از
ضروريات مذهب(مثل تقيه و بطلان قياس)است و هر مسلمان يا شيعهاى آنها را مىداند و
نيازى به استدلال ندارد؛ولى قسمت عمدۀ احكام شرعى امورى نظرى و استدلالى
هستند كه بدون اقامۀ دليل به دست نمىآيند.علم شريف اصول فقه،يگانه علمى است به منظور كمك
كردن ما براى استدلال كردن بر احكام شرعى كه تدوين شده است.
بنابراين،فايدۀ علم اصول
عبارت است از مسلح نمودن و مجتهد و توانايى بخشيدن به او براى استدلال بر احكام
شرعى.
تقسيم مباحث اصول فقه
از جمله مسائلى كه همواره ميان
دانشمندان هر علمى مورد نظر بوده و هست،مسألۀ تقسيمبندى
مطالب آن علم است و هر محققى،به سليقۀ خود،روشى را عرضه نموده است.در
علم اصول هم،تا زمان مرحوم آية اللّه شيخ محمد حسين اصفهانى، شيوههاى گوناگون
عرضه شده بود.جديدترين تقسيمبندى در مباحث اصول، تقسيمبندى ايشان است كه مرحوم
مظفر،در اين كتاب،از آن روش متابعت نموده است و آن اينكه مباحث اين علم،بر چهار
بخش تقسيم مىگردد:
نام کتاب : شرح اصول فقه نویسنده : محمدى، على جلد : 1 صفحه : 19