نام کتاب : شرح اصول فقه نویسنده : محمدى، على جلد : 1 صفحه : 167
وجوب فعلى است؛پس تهيۀ
مقدمات لازم است.مثلا كسى كه مىداند دو ماه ديگر مستطيع خواهد شد و آن موقع توانايى
تهيۀ زاد و راحله ندارد،از هماكنون بايد مقدمات سفر را آماده كند.
جناب مظفر مىفرمايد:
اين نزاع،همان نزاع معروف و مشهور بين
متأخرين است كه بحث مىكنند كه آيا اين قيد و شرط،قيد هيئت است يا قيد ماده.و در
مباحث مقدمۀ واجب،در بخش مقدمات مفوته،تشريح خواهد شد.فعلا به همين مقدار اكتفا مىشود.
3.اصلى و تبعى
واجب،در تقسيم ديگر،منقسم مىشود به دو
قسم:1.اصلى،2.تبعى.
واجب اصلى،عبارت است از آن واجبى كه
بالاصالة مراد و مقصود متكلم از اين كلام باشد.به عبارت ديگر،اولا و بالذات،اين
كلام القا شده به منظور افادۀ همان واجب.و خود واجب اصلى،دوگونه است:
1.اصلى نفسى،2.اصلى غيرى.
واجب اصلى نفسى،در موردى است كه نفس
همين عمل داراى مصلحت باشد كه هم بالاصالة مقصود بالتفهيم است و هم مصلحت در نفس
آن عمل است(مانند أَقِيمُوا الصَّلاٰةَ وَ آتُوا الزَّكٰاةَ و...)
واجب اصلى غيرى،در موردى است كه نفس عمل
داراى مصلحت نيست بلكه مصلحت در غير آن است(مانند إِذٰا قُمْتُمْ إِلَى
الصَّلاٰةِ فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ )كه امر فاغسلوا اصالتا و مستقيما در
مقام بيان وجوب وضو است اما خود وضو مصلحت ندارد بلكه وضو مقدمۀ نماز
است و مصلحت در نماز است.و هكذا امر وَ إِنْ كُنْتُمْ جُنُباً فَاطَّهَّرُوا و امر
فَتَيَمَّمُوا صَعِيداً طَيِّباً .
واجب تبعى:آن است كه اصالتا و اولا و
بالذات مراد و مقصود متكلم از كلام نيست بلكه مقصود اصلى متكلم،بيان مطلب ديگرى
است لكن بالتبع و ثانيا و بالعرض،اين عمل هم مقصود است.به عبارت ديگر،از توابع
مقصود مولى است.
نام کتاب : شرح اصول فقه نویسنده : محمدى، على جلد : 1 صفحه : 167