نام کتاب : شرح اصول فقه نویسنده : محمدى، على جلد : 1 صفحه : 101
حال طبيعى برگشته است.اينجا كسانى كه
قول اشاعره را انتخاب مىكنند،بايد فتوا دهند كه هنوز هم كراهت به جاى خود باقى
است و زايل نشده چون مشتق،حقيقت در اعم است و اين صدق،مجازى نيست.اما كسانى كه قول
معتزله را گرفتهاند.اينجا حق ندارند فتوا دهند به اينكه الآن هم مكروه است به
دليل اينكه وصف عنوانى المسخن بالشمس بعد الانقضاء حقيقتا بر اين آب صدق نمىكند و
اين آب الآن مسخن به شمس نيست بلكه در گذشته بوده است.پس از بيان مثال،چهار مطلب
را در تحرير محل نزاع ذكر مىكنند:
1.مراد از مشتق چيست؟
امر اولى كه براى تعيين محل نزاع ذكر مىكنند،دربارۀ چهار
نكته است:
1.مشتق در اصطلاح نحويين به چه معناست؟
2.مشتق در اصطلاح اصوليان تعريفش چيست؟
3.نسبت بين مشتق نحوى با اصولى از نسب اربع چيست؟
4.شرايط مشتق اصولى.
قبل از بيان اين امور اربعه،دو مقدمه
ذكر مىشود.
مقدمۀ اول.مشتقاتى
كه بر ذات حمل مىشوند و وصف عنوانى براى ذات واقع مىشوند و به اين ذات،عنوان
جديدى مىبخشند،سه دستهاند:
الف.صفاتى كه داخل در ذات موصوف و ماهيت
هستند.مانند وصف عنوانى انسان در«الانسان انسان»و مانند وصف عنوانى ناطق
در«الانسان ناطق»يا وصف حيوان در«الانسان حيوان».پس اين قسم،شامل نوع و جنس و
فصل،هر سه، مىگردد چه بعيد و چه قريب.
ب.صفاتى كه خارج از ذات هستند و لكن
لازمۀ ذات هستند يعنى انفكاكشان از ذات و موصوف،محال است چه لوازم ماهيت،مانند
زوجيت براى اربعه و چه لازمه وجود ذهنى،مثل كليت براى انسان در«الانسان كلى»و چه
لوازم وجود خارجى، مانند«النار حارة»و«الشمس مشرقة»و...
ج.صفاتى كه خارج از ذات هستند و از
اعراض مفارقه هستند يعنى انفكاكشان از
نام کتاب : شرح اصول فقه نویسنده : محمدى، على جلد : 1 صفحه : 101