چين
از بعد داخلى، به شبكهاى از نهادهاى بازارى و از بعد خارجى، به ساختار سازمانى
بين المللى راه يافته است. اينك ملت داراى بزرگترين جمعيت جهان، شاهد شكلگيرى
نوعى نوعگرايى به سبك خاص خود است. بدون شك، اين تحول نهادى عظيم اما
مسالمتآميز، در نوع خود، بزرگترين توسعه و دستاورد را براى تمدن بشرى به ارمغان
خواهد آورد. قدرت اقتصادى و فنآورىهاى ابتكارآميز جمعيتى 2/ 1 ميليارد نفرى كه
احتمالا به ساختار سازمانى داخلى نوينى دست خواهد يافت، اگر جهان را تغيير ندهد
ولى يقينا تكان خواهد داد. چين نوينسازىشده، چگونه كشورى خواهد بود؟ آيا چنين،
همچون ساير ملتهاى نوينسازى شده پيش از خود، به رقيبى ستيزه جو يا حتى
امپرياليستمآب در صحنه مبارزه با ساختار سازمانى داخلى كنونى حاكم بر جهان، تبديل
خواهد شد؟
هر
نوع پاسخى به اين پرسشها، جنبه كاملا حدسى و مقطعى دارد. با اين حال، اولا با
توجه به درك و برداشت ما از نهادهاى چين و تغييرات حاصل در آنها، استقرار يك نظام
نسبتا محافظهكار در چين در اوايل قرن بيست و يكم، دور از انتظار نيست.
طبق
توضيحاتى كه ذكر شد، احتمالا الگوى غالب تخصيص كار در آينده چين، جنبه محلى خواهد
داشت و به دليل، بازارهاى كار محلى داراى تحريف اجتماعى و حتى سياسى، بيشترين شانس
را براى تبديل شدن به الگوى غالب دارند. چنين نهادى، بيشتر داراى گرايشهاى محلى و
منطقهاى خواهد بود تا گرايشهاى جهانى. اگرچه وقوع حركتى امپرياليستى بعيد نيست
ولى با توجه به ساختار سازمانى داخلى حاكم بر چين، دامنه آن بسيار محدود خواهد
بود.
دوم،
در آيندهاى قابل پيشبينى، موانع يا مشكلات بازدارندهاى كه قبلا مورد بحث قرار گرفت
همراه با پارهاى مشكلات و مسايل جديدتر، چين را وادار ساخت بيش از موضوعات خارجى،
درگير مسايل داخلى خود باشد. در شرايط حاضر، چين حتى مسأله پردردسر تايوان را
موضوعى داخلى و نه بين المللى، عنوان مىكند. در حال حاضر نمىتوان به يقين دريافت
كه اگر چين حاكميت كامل تايوان و حتى جزاير كوچك واقع در