گوناگونى
براى ملل ديگر به ارمغان آورد. به نظر مىرسد در آيندهاى نزديك، بازارهاى كار
اجتماعى به الگوى غالب تخصيص كار در چين تبديل شوند. در صورتى كه چنين چيزى در عمل
تحقق يابد، آيا در آينده شاهد گرايشهاى منطقهاى در امور سياسى و اقتصادى چين
خواهيم بود؟ آيا استقرار حكومتى فدرال در چين امكانپذير خواهد بود؟ آيا چين دچار
انشعاب و دودستگى خواهد شد؟ چنانچه سلطه الگوى آمرانه دولتى تخصيص كار ادامه يابد،
حكومت قدرتمند مركزى وابسته به حزب كمونيست چين ممكن است كماكان نقش سنتى خود را
در ساختار سازمانى داخلى حفظ كند. بدين ترتيب الگوهاى تخصيص كار چين مىتواند راهى
مطمئن و در عين حال سهل الوصول براى مشاهده آينده چين باشد. اگرچه هنوز بسيار زود
است كه بتوان دوباره يكى از دو سناريو مربوط به آينده نوينسازى چين كه در فصل
چهارم بدان اشاره شد، قضاوت كرد، ليكن زمان براى مطالعه و مشاهده چين، بسيار مناسب
و جالب است.
مسايل
مربوط به نوينسازى با هدايت دولت
همانگونه
كه بررسى و مطالعه ما درباره الگوهاى تخصيص كار چين نشان داد، نخستين علايم دال بر
بروز تغيير و تحول در ساختار سازمانى داخلى چين در نيمه دوم قرن نوزدهم پديدار
گرديد. اين تغييرات، دشوار، كند و بسيار خونين بود و جنبه تقريبا نمايشى داشت. در
اواسط قرن بيستم حزب كمونيست چين با توسل به قوه قهريه و اجبار، ساختار سازمانى
داخلى ما قبل نوگراى چين را به جمهورى خلق چين بازگرداند.
با
اين حال، شرايط جديد (محيط خارجى يا نابسامانى سياسى بين المللى و بازار بين
المللى) و رژيم جديد (با ايدئولوژى وارداتى اما ملى شده انقلاب كمونيستى) مانع از
بازگشت فراديرمانى حاكم بر ما قبل نوگرايى چين شد.
پس
از شكست تجربيات نهادى در دوران زمامدارى مائو، دنگ شيائوپينگ و همفكرانش، با
تغيير مسير خط مشى خود در اواخر دهه 1970، چين را به سوى نوعى نوينسازى بازارگرا
و مبتنى بر هدايت دولت، رهنمون ساختند. از آن پس، چين شاهد تحولات نهادى سريعى در
ساختار سازمانى داخلى خود بوده است. به نظر مىرسد