الگوى سنتى
پيشين بود و اين در حالى بود كه شرايط لحظه به لحظه براى حفظ وضع آرام موجود،
نامساعدتر مىشد. الگوهاى جديد به تدريج در حال شكلگيرى بود. ولى تحريفات و عوارض
سنگين انسانى بر اثر ضعف جايگاه بين المللى چين و موقعيت نابه سامان سياسى اين
كشور، فرجامى ناخوشايند را براى الگوهاى بازارگراى نوظهور رقم زده بود. ترتيب
نهادى حاكم بر اقتصاد، حكومت و حيات اجتماعى چين، كماكان همان ترتيب سنتى و ما قبل
نوگرايى بود كه سلطه ساختار سياسى سنتى- شبهخانوادگى- و نامتمايز بودن مجموعه
اجتماعى- اقتصادى- سياسى از هم، ويژگىهاى بارز آن را تشكيل مىداد. بازار، اين
نهاد «وارداتى»، با شكلگيرى يك الگوى تخصيص كار بازارگرا، در قالب يك نهاد
اقتصادى جديد گام در وادى پيشرفت نهاد. نفوذ شديد و اثرگذار نيروهاى خارجى يا همان
بيگانگان امرى مسجّل و مشهود بود. الگوى جديد دولتى كه هم از سوى دولت جمهوريخواه
و هم از سوى گروه مخالف، يعنى حزب كمونيست چين در «پايگاههاى انقلابى» حزب، دنبال
مىشد، نمونه يك الگوى جديد و جالب توجه تخصيص كار بود كه براساس آميزهاى مركب از
شيوههاى سنتى و برخى سازوكارهاى بازار، قرار داشت و كلا در راستاى ايجاد تغيير و
تحول در ساختار سازمانى داخلى چين حركت مىكرد. انقلاب عظيم چين (1949- 1911)،
شيرازه تغييرات نهادى را با تمام قدرت درهم پيچيد و جالب اين است كه سمت حركت
بسيارى از اين پيشرفتهاى نهادى را معكوس ساخت، نهادهاى سنتى، به نام خلق و تحت
عنوان ايدئولوژىهاى جديد، از سر گرفته شد. پس از بيرون راندن نيروهاى بيگانه از
خاك كشور، سير تاريخى چين شاهد ظهور سلسله جديدى بود كه شالودههاى نهادى رژيمهاى
امپراتورى پيشين چين را مجددا برقرار كرد؛ رژيمهايى كه ساختار سازمانى داخلى
فراديرمان و ما قبل نوگرا و الگوى سنتى تخصيص كار مبتنى بر خانواده و نوع افراطى
آن، يعنى الگوى آمرانه دولتى، ويژگى بازار آنها را تشكيل مىداد.
3-
«جهش رو به جلو» به سوى گذشته (1978- 1949)
مائوتسه
تونگ و رفقايش پس از دو دهه مبارزه بىامان و خستگىناپذير كه ابتدائا از