مرحوم آيت
اللّه حاج شيخ يوسف ايروانى از ديدگاه نگارنده
گاهى
در خود مىانديشم و از خود مىپرسم كه چرا انسانها يكسان آفريده نشدهاند چرا بعضى
سالم و برخى بيمار، و چرا عدّهاى نمىتوانند پا از گليم عادى يك بشر معمولى
فراتر، نهند و بالعكس انسانهاى انگشتشمارى پيدا مىشوند كه به مقام اعتدال عمومى
قانع نمىگردند، اوج مىگيرند و بالا مىروند و آنقدر بالا كه ديگر جز خدا
نمىبينند.
و
اينها سؤالاتى است كه ساليان دراز افكار متلاطم و پرهيجان پويندگان را به خود
معطوف داشته و مىدارد.
ولى
در جواب بايد گفت كه: فهم اين مطلب و نظائر آن كار هر انسانى نيست، ديدگانى باز و
بينشى دقيق و گوشى قوى براى شنيدن پاسخها مىخواهد، زيرا هريك از سؤالات، مطالب
بىانتهائى است كه انديشه ژرف و فكر بلند بشرى از درك آن عاجز است.
به
عنوان نمونه به زندگى پرجهش مرحوم ميرزا على ايروانى و فرزند ارزشمندش بنگريد كه
چگونه زمانى كه بر مسند افادت مىنشستند و همچون محيط موج مىزدند و هنگامى كه در
عرشه افاضت قرار گرفته از سپهر اوج مىگرفتند.
پس
صريحا بايد بگويم كه دايره سخن در تعرفه اين پدر و پسر از كلمه جامعه خالى است.