نام کتاب : وصاياي امام علي (ع) به جهان بشريت نویسنده : مُهری، محمد جواد جلد : 1 صفحه : 54
وَ لَا مُسِيمٌ
يُسِيمُهَا سَلَكَتْ بِهِمُ الدُّنْيَا طَرِيقَ الْعَمَى وَ أَخَذَتْ
بِأَبْصَارِهِمْ عَنْ مَنَارِ الْهُدَى فَتَاهُوا فِي حَيْرَتِهَا وَ غَرِقُوا فِي
نِعْمَتِهَا وَ اتَّخَذُوهَا رَبّاً فَلَعِبَتْ بِهِمْ وَ لَعِبُوا بِهَا وَ
نَسُوا مَا وَرَاءَهَا؛ پس جز اين نيست که اهل
دنيا (دنياپرستان) به
منزله سگان فريادکننده و همانند درندگاني هستند که پيوسته در
جستجوي شکارند، آنکه در دنيا عزيز و نيرومند است، مردمان
ذليل و ضعيف را ميخورد و آنکه بزرگ و فرمانرواست بر کوچکان و
زير دستان، غلبه ميکند و زور ميگويد آنها همچون
چارپاياني هستند که به بعضي از ايشان زانوبند بسته شده و
نميتوانند به راه خطا بروند[1]
و بعضي ديگر رها هستند که در حقيقت، زانوبندهاي
خويش را[2]
گم کردهاند و در راهي سوار و روانند که براي آنها نامعلوم است و
همانند چرندگاني هستند که در وادي و درهاي با خاکي سست
که نه در آن گياه ميرويد و نه به آساني ميتوان در
آن راه رفت، آفت و رنج ميچرند، نه چوپان و سرپرستي است که از آنها
نگهداري بکند و امورشان را مرتب سازد و نه چرانندهاي است که آنها را
بچراند.[3]
دنيا، ايشان را به راه گمراهي برده و ديده بصيرتشان
را گرفته تا نشانههاي هدايت را نبينند. بنابراين، آنها
در سرگردانيهاي دنيا گم شدند و در نعمتهاي آن غرقه
گرديدند، و آن را (دنيا را) پروردگار خويش گرفتند. پس
دنيا با ايشان بازي کرد و آنها با دنيا بازي کردند
و آنچه بعد از دنيا بر
[1] .
يعني کساني که به ظواهر شريعت و اطاعت از امام عادل،
تمسّک جستهاند که همين امر، آنها را با دين مقيّد ساخته و از
زيادهروي در پيروي از شهوات بازداشته است (از ابن
ميثم).
[2] . ابن
ميثم دربارة کلمه عُقُول در جملة قدْ اَضَلْتْ عُقُولُها دو وجه ذکر کرده
است، يکي اينکه ؛ مقصود از عُقُول، عُقُل با ضمّه عين
وقاف، جمع عقال (به معني زانوبند شتر) ميباشد و ضمّه قاف اِشباع شده
و به صورت واو در آمده است، ديگر آن که ؛ عقول جمع عَقل و به معني
پناهگاه است يعني کسي را که به او پناه ببرد از دست داده است.
[3] . در
وادي جهل و راه باطل، گام ميزنند که نه به راهي رهبري
ميشوند و نه پيشوايي است که آنها را
راهنمايي کند.
نام کتاب : وصاياي امام علي (ع) به جهان بشريت نویسنده : مُهری، محمد جواد جلد : 1 صفحه : 54