responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه ایران نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 1  صفحه : 941

استونی

نویسنده (ها) : بخش جغرافیا - بخش ادبیات جهان

آخرین بروز رسانی : یکشنبه 3 فروردین 1399 تاریخچه مقاله

اِستونی[۱] \ estoni\ (در استونیایی: اِستی[۲])، با نام رسمی جمهوری استونی، کشوری در شمال شرقی اروپا. این کشور شمالی‌ترین کشور از جمهوریهای سه‌گانۀ کرانۀ بالتیک (استونی، لاتْویا، لیتوانی) است. استونی از غرب و شمال به دریای بالتیک، از شرق به دریاچۀ پِیپوس(پِیپسی) و رود نارْوا محدود می‌شود، و از شرق و جنوب شرقی با روسیه، و از جنوب با لاتْویا (لِتونی) هم‌مرز است. استونی ۲۲۷،۴۵ کم‌۲ مساحت دارد که حدود ۱۰/ ۱ آن شامل ۵۰۰،۱ جزیرۀ کوچک و بزرگ است. بزرگ‌ترین جزایر استونی سارِما (ح ۷۰۰،۲ کم‌۲) و هیوما[۳] (ح ۰۰۰،۱ کم‌۲)، و پایتخت این کشور شهر تالین است.

استونی در بخش عمده‌ای از تاریخ خود تحت سیطرۀ قدرتهای خارجی بوده است. این کشور در ۱۹۴۰م به اتحاد جماهیر شوروی منضم شد؛ اما در ۱۹۹۱م، همراه با دیگر کشورهای بالتیک (لاتویا و لیتوانی)، اعلام استقلال کرد و اندکی بعد به عضویت سازمان ملل متحد پذیرفته شد. این کشور پس از استقلال یافتن، به سرعت نهادهای کمونیستی بازمانده از دوران شوروی را برچید، حکومتی مردم‌سالار برقرار کرد و به اقتصاد آزاد روی آورد. این اصلاحات زمینه را برای عضویت استونی در ۲۰۰۴م در سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) و اتحادیۀ اروپا فراهم کرد.

 

ویژگیهای طبیعی

ناهمواریها

چشم‌انداز طبیعی استونی عمدتاً نتیجۀ فعالیت یخچالهاست. نواحی جنوبی این کشور از تپه‌های یخرفتی و قسمتهای مرکزی آن از تپه‌هایی به‌هم پیوسته و هموار تشکیل شده است. برجستگیهای باریک و ممتد در بخشهای شمالی استونی در نتیجۀ ذوب شدن یخها و جریان یافتن رودخانه‌های یخچالی پدید آمده است. وجود نواحی پوشیده از ماسه نیز گواه این مدعاست. از این‌رو، ناهمواریهای استونی عموماً موجوار، و دربرگیرندۀ تپه‌های کوچک، دریاچه‌های بی‌شمار، رودها و جنگلهاست، که مناظر زیبایی را به‌ویژه در نواحی جنوبی کشور خلق کرده‌اند.

میانگین ارتفاع کشور استونی از سطح دریا ۵۰ متر است و تنها ارتفاع ۱۰/ ۱ از مساحت این کشور به بیش از ۱۰۰ متر می‌رسد. سورمونامَگی (۳۱۸ متر) در جنوب شرقی استونی، بلندترین نقطۀ این کشور است.

شبکۀ آبها و آب و هوا. استونی رودهای فراوانی دارد که به خلیج فنلاند، خلیج ریگا و دریاچۀ پیپوس می‌ریزند. رود پَرنو (۱۴۴ کم‌ ) بلند‌ترین رود استونی، و دیگر رودهای مهم آن پِدیا، نارْوا و کاساری است. دریاچه‌ها در حدود ۵٪ از مساحت استونی را تشکیل می‌دهند. دریاچۀ پیپوس با ۵۵۰،۳ کم‌۲ بزرگ‌ترین دریاچۀ این کشور است.

آب و هوای معتدل و مرطوب استونی با نواحی هم‌عرض آن در شرق (در روسیه) بسیار متفاوت است. این کشور در مسیر جریان تود‌ه‌هواهایی قرار دارد که با جریانهای سیکلونیِ (چرخ‌ بادیِ) اقیانوس اطلس شمالی همراه است. این جریانها در تابستان هوای خنک، و در زمستان هوای گرم را با خود به این منطقه می‌آورند. آب و هوای سواحل شمالی و غربی استونی معتدل، و آب و هوای نواحی شرقی و جنوب شرقی آن قاره‌ای است. میانگین بارش در این کشور حدود ۶۰۰ تا ۷۰۰ میلی‌متر در سال، و میانگین دمای هوای آن در تیرماه °۱۶ تا °۱۷ سانتی‌گراد، و در دی‌ماه °۵- تا °۸- سانتی‌گراد است. آب و هوای استونی به‌طور کلی برای کشاورزی مساعد است.

 

حیات گیاهی و جانوری

جنگلهای مختلط با حدود ۹۰ گونه درخت و درختچه، نزدیک به نیمی از مساحت استونی را دربر دارند. بیشترین گونه‌های درختان این جنگلها کاج، صنوبر، غان و سپیدار، و پس از آنها، بلوط، افرا، نارون و زبان گنجشک است. به‌سبب آب و هوای معتدل‌تر سواحل غربی استونی، نزدیک به ¾ از حدود ۵۰۰‘۱ گونه گیاهان بومی این کشور در این ناحیه می‌رویند. مرداب و علفزار نیز در استونی به فراوانی یافت می‌شود.

 

 

در حدود ۶۰ گونه پستاندار در استونی وجود دارد که از میان آنها گوزن شمالی بیشترین شمار را به خود اختصاص داده است. گونه‌های دیگر گوزن، گراز، و نیز در جنگلهای شمال شرقی آن، خرس و گربۀ وحشی وجود دارد. از میان جانوران دریایی نیز می‌توان به فُک و انواع ماهی اشاره کرد که از نظر اقتصادی دارای اهمیت‌اند. بیش از ۳۰۰ گونه پرنده نیز در استونی شناسایی شده است که شمار اندکی از آنها در همۀ طول سال در آنجا ساکن‌اند. این کشور به سبب دریاچه‌ها و مردابهای فراوانش از توقفگاههای مهم در مسیر پرندگان مهاجر به‌شمار‌ می‌رود.

 

ویژگیهای اجتماعی ـ اقتصادی

الگو‌های سکونت

در مقایسه با دیگر کشورهای اروپایی، درصد بالایی از جمعیت استونی در خارج از این کشور زاده شده‌اند و تنها ۳/ ۲ جمعیت آن از قوم استونیایی‌اند. استونیاییها از نظر قومی و زبانی، بسیار به فنلاندیها نزدیک‌اند. روسها بزرگ‌ترین اقلیت قومی استونی به‌شمار می‌روند و ¼ جمعیت این کشور را تشکیل می‌دهند. اوکراینیها، بِلاروسها (روسهای سفید) و فنلاندیها از دیگر اقلیتهای قومی این کشورند.

میانگین تراکم جمعیت استونی در ۲۰۰۸م، ۳۰ تن در کم‌۲ بود؛ با این حال، بخش شمالی کشور، که شهرهای بزرگ در آن قرار دارند، دارای تراکم جمعیت بسیار بیشتری از بخش جنوبی است. حدود ۷۰٪ جمعیت استونی، همانند دیگر کشورهای کرانۀ بالتیک، شهرنشین‌اند. بیشتر جمعیت روستایی این کشور را قوم استونیایی تشکیل می‌دهد، در حالی‌که بیشتر غیراستونیاییها شهرنشین‌اند. تالین و تارتو بزرگ‌ترین شهرهای استونی به‌شمار می‌روند. زبان استونیایی (نک‌ : ه‌ د، استونیایی، زبان) که زبان رسمی ایـن کشور است، عضو شاخۀ فینـو ـ اوگری[۴]، از خانوادۀ زبانهای اورالی است.

استونی دارای دین رسمی نیست و بخش بزرگی از مردم این کشور (نزدیک به ۳۶٪ در ۲۰۰۸م)، خود را پیرو هیچ دینی نمی‌دانند. نزدیک به نیمی از استونیاییها را نیز مسیحیان تشکیل می‌دهند که مسیحیان غیروابسته به کلیسا و پیروان کلیسای انجیلیِ لوتِری در میان آنان دارای اکثریت‌اند.

مهاجرتهای داخلی در استونی از اواسط دهۀ ۱۹۵۰م، رو به‌ افزایش گذاشت. پس از الحاق استونی به شوروی در ۱۹۴۰م، مهاجران بسیاری از دیگر جمهوریهای شوروی، به‌ویژه روسیه، به این کشور مهاجرت کردند؛ اما پس از استقلال، مهاجرت به استونی کاهش یافت و بسیاری از روسها این کشور را ترک کردند.

 

اقتصاد

اقتصاد استونی پیش از استقلال، به‌عنوان بخشی از اقتصاد به هم پیوستۀ شوروی، بیشتر بر پایۀ صنعت، و تا حدودی کشاورزی استوار بود. پس از استقلال نیز با اینکه صنعت و کشاورزی همچنان نقش بسزایی در اقتصاد این کشور داشتند، سهم آنها در تولید ناخالص داخلی و جذب نیروی کار رو به ‌کاهش نهاد، در حالی که نقش بازرگانی و خدمات رو به‌ افزایش بود. اقتصاد استونی در دوران گذار به اقتصاد آزاد دستخوش رکود شد، اما از میانۀ دهۀ ۱۹۹۰م، دوباره رونق گرفت.

امروزه استونی دارای یکی از لیبرال‌ترین اقتصادها در اروپاست. این کشور از نخستین کشورهای اروپای شرقی بود که مذاکره برای پیوستن به اتحادیۀ اروپا را آغاز کرد و در ۲۰۰۴م به عضویت این اتحادیه درآمد.

 

معادن

شیست نفتی (شِیل نفتی) مهم‌ترین مادۀ معدنی موجود در استونی است و این کشور از تولیدکنندگان عمدۀ آن به‌شمار می‌رود. ذخایر تورب (زغال‌سنگ نارس) و استخراج آن نیز در استونی دارای اهمیت است. همچنین ذخایر عظیم و مرغوب فسفریت، سنگ آهک، دولومیت، مارن و خاک رس در این کشور وجود دارد.

 

انرژی

تولید نیروی برق در اقتصاد استونی و نواحی پیرامون آن از اهمیت بسزایی برخوردار است. استونی بخش عمدۀ برق کشور لاتْویا و نواحی شمال غرب روسیه را تأمین می‌کند. بیشتر برق تولیدی این کشور از نیروگاههای حرارتی با سوخت شیست نفتی است. دو نیروگاه تولید برق در حوالی نارْوا، نیاز عمدۀ کشورهای کرانۀ بالتیک را تأمین می‌کنند. صنعت عظیم فراوری شیست نفتی، همانند صنعت تولید برق، برای استونی بسیار اشتغال‌زا بوده است. این صنعت حجم عظیمی گاز تولید می‌کند که بخش عمدۀ آن از طریق خطوط لولۀ کُهتلا ـ یَرْوه به سن پترزبورگ، به روسیه صادر می‌شود. آلودگی آبهای زیرزمینی در پی استخراج شیست، انتشار گاز گوگرد دیوکسید از نیروگاههای برق نارْوا، و نیز صنعت استخراج فسفریت موجب افزایش نگرانیهای زیست محیطی شده است.

 

کشاورزی

کشاورزی استونی در دوران شوروی به صورت اشتراکی بود و حدود ۰۰۰‘۱۲۰ مزرعۀ کوچکی که در ۱۹۴۵م در این کشور وجود داشت، تا پایان دوران سلطۀ شوروی به حدود ۱۹۰ مزرعۀ اشتراکی و ۱۲۰ مزرعۀ دولتی تبدیل شده بود. پس از استقلال، برچیدن نظام مزارع اشتراکی یکی از اهداف دولت استونی شد و خصوصی‌سازی به سرعت رشد کرد، به گونه‌ای که در همان سال نخست استقلال، شمار مزارع خصوصی استونی دو برابر مزارع خصوصی لاتویا و لیتوانی بود. کشاورزی استونی پایۀ صنایع مهم فراوری مواد غذایی این کشور است. از محصولات کشاورزی استونی می‌توان سیب‌زمینی، جو و یونجه را نام برد؛ اما مهم‌ترین فعالیت کشاورزی در این کشور دام‌پروری، به‌ویژه پرورش گاو و خوک است.

تهیۀ الوار و نجاری از قدیمی‌ترین صنایع استونی است. کاغذ، خمیر کاغذ، تخته سه‌لا، کبریت و مبلمان از تولیدات وابسته به چوب در این کشور به‌شمار می‌آیند. مهم‌ترین مراکز این صنایع در شهرهای تالین، تارتو، ناروا، پَرنو، کِهرا، کورِسّاره و ویلیاندی واقع‌اند.

 

صنایع

صنعت استونی نیز همچون کشاورزی آن پس از استقلال، یک دورۀ گذار به اقتصاد بازار آزاد را گذراند. مواد اولیۀ مورد نیاز صنایع از داخل و خارج کشور تأمین می‌شود. شمار فراوانی از نیروی کار صنعتی کشور در فراوری مواد غذایی، جنگل‌داری، ماشین‌سازی و تولید انرژی فعال‌اند.

صنعت فراوری شیست نفتی که پایۀ صنعت شیمیایی استونی است، در شهرهای تالین و کهتلا ـ یَروه قرار دارد، و محصولاتی چون بنزن، انواع چسب و رزین، مواد مورد نیاز در چرم‌سازی، فُرمالدهید، و انواع شوینده تولید می‌کند. اما امروزه از اهمیت صنایع شیمیایی و معدنی استونی کاسته شده، و به جای آنها، فناوری اطلاعات، مخابرات و تولیدات الکترونیکی اهمیت یافته است.

ذخایر طبیعی استونی مواد اولیۀ تولید مصالح ساختمانی را نیز فراهم می‌کنند، همچون سیمان، بلوکهای دیواری و پَنِلهای ساختمانی که از خاکستر شیستی یا بتن مسلح ساخته می‌شوند. مرکز این صنایع نیز شهرهای تالین، کوندا، تارتو و آسِری است.

از میان صنایع تولید کنندۀ کالاهای مصرفی در استونی، صنعت نساجی بیشترین پیشرفت را داشته است. بیشتر پارچۀ نخی تولید شده در کشورهای کرانۀ بالتیک، در استونی تولید می‌شود. از دیگر صنایع تولیدی این کشور می‌توان صنایع پوشاک و کفش را نام برد.

 

امور مالی و بازرگانی

استونی پس از استقلال از شوروی نیز، از روبل روسیه به‌عنوان واحد پول رایج خود استفاده می‌کرد، تا اینکه در ژوئن ۱۹۹۲/ خرداد ۱۳۷۱، به‌عنوان نخستین جمهوری استقلال یافته از شوروی که واحد پول مستقلی برای خود برمی‌گزید، کرون[۵] را جایگزین روبل کرد. انتخاب کرون به‌عنوان واحد پول، باعث ثبات بازرگانی خارجی استونی شد، و آن را به‌طور فزاینده به سوی بازارهای غربی متمایل کرد. پس از پیوستن استونی به اتحادیۀ اروپا در ۲۰۰۴م، این کشور ارزش کرون را وابسته به یورو کرد تا در مرحلۀ بعد، یورو را جایگزین کرون کند. استونی در ۱۹۹۹م به عضویت سازمان تجارت جهانی (WTO) درآمد.

فنلاند مهم‌ترین شریک تجاری استونی است و هم بیشترین صادرات به استونی، هم بیشترین واردات از این کشور را به خود اختصاص می‌دهد. پس از فنلاند، مهم‌ترین شرکای تجاری استونی عبارت‌اند از روسیه، سوئد، آلمان و لاتویا. مهم‌ترین صادرات استونی فراورده‌های غذایی، پارچه، ماشین‌آلات و تولیدات چوبی، و واردات آن نیز شامل ماشین‌آلات، مواد معدنی، مواد غذایی و تجهیزات ترابری است.

شبکۀ حمل و نقل و ارتباطات

شهر تالین از طریق بزرگ‌راههای مهمی به سن‌پترزبورگ در روسیه و ریگا در لاتویا متصل می‌شود. حمل بار در این کشور بیشتر از طریق جاده، و بخشی نیز از طریق راه‌آهن و راههای دریایی صورت می‌گیرد. خط آهنهای اصلی استونی تالین را به شهرهای تارتو و ناروا می‌پیوندد. ۳ بندر بازرگانی مهم در نزدیکی شهر تالین، و بندری داخلی نیز در ناروا وجود دارد. استونی یک شرکت کشتی‌رانی و یک شرکت هواپیمایی دولتی دارد. مهم‌ترین فرودگاه این کشور در تالین است؛ فرودگاههای دیگری نیز در تارتو و پَرنو وجود دارد. حمل و نقل از طریق رودخانه‌ها تنها در مقیاس محلی صورت می‌گیرد.

 

حکومت

پس از اعلام استقلال استونی در اوت ۱۹۹۱/ مرداد ۱۳۷۰، ادارۀ این کشور را همچنان رئیس‌جمهور و پارلمان منتخب پیشین در دست داشتند. از نخستین اقدامات دولت جدید استونی می‌توان اینها را برشمرد: فراهم آوردن قانون اساسی جدیدی که در آن بر پاسداری از حقوق اقلیتها تأکید می‌شد؛ مذاکره با روسیه بر سر نواحی از دست رفته در زمان تعیین مرزها، پس از اشغال این کشور از سوی شوروی در ۱۹۴۰م؛ و وضع قوانینی در راستای حمایت از اقتصاد بازار. قانون اساسی جدید، که عمدتاً برپایۀ سند تعیین کنندۀ ساختار حکومتی این کشور در ۱۹۳۸م (پیش از تصرف از سوی شوروی) قرار داشت، در همه‌پرسی ژوئن ۱۹۹۲ به تصویب رسید و از اوایل ژوئیۀ همان سال به اجرا درآمد. برپایۀ قانون اساسی جدید، برای تضمین صیانت از ملت و فرهنگ استونی، یک پارلمان قانون‌گذاری تک‌مجلسی به نام ریگیکُگو [۱](شورای حکومتی) تأسیس شد، که نمایندگان آن با رأی مستقیم مردم، برای مدت ۴ سال برگزیده می‌شوند. رئیس‌جمهور، که رئیس حکومت و فرمانده کل نیروهای مسلح است، از سوی مجلس، و حداکثر برای ۲ دورۀ ۵ ساله برگزیده می‌شود. قدرت اجرایی حکومت در دست نخست‌وزیر است که در رأس شورای وزیران قرار دارد و از سوی رئیس‌جمهور به مجلس پیشنهاد می‌شود.

استونی به ۱۵ استان (ماکُناد) و ۲۵۵ بخش (والاد) تقسیم شده است. افزون بر این بخشها، که هر یک دارای دولت محلی‌اند،‌ چندین شهر نیز خود دارای مدیریت مستقل‌اند. هر بخش نیز به چند روستا و شهر تقسیم می‌شود.

نظام قضایی استونی شامل دادگاههای روستایی، شهری، اداری، کیفری، همچنین دادگاههای ناحیه‌ای و استیناف، و نیز «دادگاه ملی» (دیوان عالی) است که بالاترین مرجع فرجام‌خواهی به‌شمار می‌رود.

 

آموزش و بهداشت

نظام آموزشی استونی با تصویب قانون ۱۹۹۳م، از نو طرح‌ریزی شد و سن آموزش اجباری به ۱۷ سال، یا پایان پایۀ نهم، افزایش یافت. با اینکه استونیایی زبان اصلی آموزش در مدارس است، در برخی مدارس نیز به زبان روسی آموزش داده می‌شود.

نظام تحصیلات عالی استونی به موجب قانون ۱۹۹۳م، هماهنگ با نظام آموزشی اروپا، و به دو صورت دولتی و خصوصی است. از مهم‌ترین مؤسسه‌های آموزش عالی استونی می‌توان به دانشگاه تارتو (تأسیس: ۱۶۳۲م) و دانشگاه فنی تالین (تأسیس: ۱۹۱۸م) اشاره کرد. مرکز پژوهشهای علمی این کشور نیز فرهنگستان علوم استونی (تأسیس: ۱۹۳۸م) است.

در دوران حکومت شوروی بر استونی، خدمات بهداشتی در این کشور رایگان بود و قوۀ مجریه آن را اداره می‌کرد؛ اما پس از استقلال، قانون جدید بیمۀ درمانی (۱۹۹۲م) نظام نامتمرکزی‌ برای ایجاد امکانات درمانی، زیرنظر مجلس، پدید آورد.

 

فرهنگ

از آنجا که استونی در مرز میان اروپای شرقی و غربی قرار دارد و از راه دریای بالتیک با اسکاندیناوی، و از طریق دریاچۀ پیپوس با روسیه در پیوند است، فرهنگ آن از هر دو سو تأثیر پذیرفته است. از دیرباز، شمال استونی، به‌ویژه شهر تالین، بیشتر پذیرای دیگر فرهنگها بوده، و در برابر، جنوب استونی جامعه‌ای روستایی و سنتی‌تر داشته است. اما نوزایی ملی ‌گرایانۀ استونی در سدۀ ۱۹م شکاف‌ میان این دو بخش را کاهش داد و زمینه‌ساز پیدایش فرهنگی ملی شد.

فرهنگ سنتی استونی بر پایۀ کشاورزی است و از ویژگیهای بی‌همتای آن، خانه‌های سنتی کشاورزان استونیایی است. این خانه‌های مزرعه‌ای هم محل زندگی و هم محل کار به شمار می‌رفتند و معمولاً دارای بخشهای مسکونی، اتاقی برای خشک کردن غلات، کارگاه خرمن‌کوبی، و گاه، آغل حیوانات بودند. با اینکه در نیمۀ دوم سدۀ ۱۹م، در پی گسترش شهرنشینی، پوشاک سنتی استونیایی از رواج افتاد، این پوشاک هنوز هم در جشنهای ملی به کار می‌روند و رقصها و آوازهای سنتی نیز همچنان زنده‌اند. از غذاهای سنتی استونی می‌توان اینها را نام برد: نانِ چاودار، جوِ نیم‌کوبِ پخته، هلیمِ سیب‌زمینی، خوراک کله‌پاچۀ خوک، ماهیِ نمک‌سود، و انواع مرباها.

 

۱

 

۲

 

۳

 

۴

 

۱. دورنمای بخش تاریخی شهر تالین، پایتخت استونی. در تصویر، باروی تاریخی شهر و کلیسای جامع آلکساندر نِوسکی، با ۵ گنبد، دیده می‌شوند.

۲. دانشگاه تارتو (تأسیس: ۱۶۳۲م)، قدیمی‌ترین دانشگاه استونی.

۳. دورنمای شهر تارتو، دومین شهر بزرگ استونی، و رود اِمایوگی که از میان این شهر می‌گذرد.

۴. زنان استونیایی با جامه‌های سنتی این کشور.

 

از تعطیلات ملی این کشور نیز می‌توان روز سال نو، کریسمس، عید پاک (ایستِر)، روز قدیس یوحنا (در استونیایی: یانی پَـئِو؛ ۲۴ ژوئن)، روز استقلال (۲۴ فوریه)، و سالروز بیرون رانده شدن ۰۰۰‘۱۰ استونیایی از سوی نیروهای شوروی در ۱۹۴۱م (۱۴ ژوئن) را نام برد.

 

تاریخ

نخستین‌بار تاکیتوس (تاسیت)، مورخ رومی سدۀ نخست پیش از میلاد، در اثر مشهورش، گِرمانیا، از استونیاییها با نام آیْستها [۲]یاد کرده است. نظام حکومتی آنها پدرسالارانه، و بر پایۀ طایفه‌هایی بود که آنها را ریش‌سفیدان اداره می‌کردند. نخستین مهاجمان به این سرزمین وایکینگها بودند که با گذر از استونی و لاتْویا، به سوی نواحی اسلاونشین در روسیۀ کنونی پیش رفتند. کوشش دانمارکیها و سوئدیها در سده‌های ۱۱ و ۱۲م برای ترویج مسیحیت در میان استونیاییها بی‌نتیجه ماند. روسها در سالهای ۱۰۳۰ تا ۱۱۹۲م، ۱۳ بار به استونی حمله کردند، اما نتوانستند بر آنجا تسلط یابند.

 

استیلای آلمانیها

ماینهارد، راهبی از هولشتاین، در ۱۱۸۰م در منطقۀ ساحلی لاتویای کنونی اقامت گزید و ۱۶ سال به ترویـج مسیحیت در میان لیـوْ[۳] ها (از قبیلـه‌های فینـو ـ اوگری‌) پرداخت. پس از او، بِرتولد فون هانوفِر به‌عنوان اسقف لیوونیا [۴](جنوب استونی و شمال لاتویای کنونی) گمارده شد. وی به کاربرد زور در برابر غیرمسیحیان سرکش معتقد بود. برتولد در ۱۱۹۸م در جنگ کشته شد. پس از او آلبِرت فون بوکسهُودِن به‌عنوان اسقف منصوب شد. او با زیرکی با لیوها صلح کرد و آنان را واداشت تا دژ نظامی ریگا را بسازند.

آلبرت برای جذب نیرو در ارتش خود، لیوونیا را وقف مریم عذرا کرد. او در ۱۲۰۲م، «فرقۀ شهسواری برادران شمشیر» را بنیاد نهاد. تا ۱۲۰۸م، شهسواران این فرقۀ نظامی ـ مذهبی در دو سوی رود دوینا[۵]ی غربی استقرار یافتند، و آلبرت به اندازه‌ای احساس قدرت ‌کرد که برای تسخیر استونی به شمال پیشروی کند. در سالهای پس از آن، در حالی که پیوسته از شمار نیروی انسانی ارتش استونیاییها کاسته می‌شد، شهسواران، ارتش خود را با جنگجویان صلیبی تازه‌نفس آلمانی تقویت می‌کردند. پرنسهایِ (شاهزادگان) روسِ نُوگُرُد و پسکُف نیز بارها به استونی تاختند و در سالهای ۱۲۱۲ و ۱۲۱۶م، در خاک این سرزمین پیشروی کردند. شهسواران سرانجام در نبردی بزرگ در ۱۲۱۷م، استونیاییها را شکست دادند و لِمبیتو، فرمانده آنان، را کشتند. با این همه، شمال استونی و جزایر این کشور به مدت ۱۰ سال دیگر نیز آزاد باقی ماند. آلبرت برای تکمیل پیروزی خود با والدِمار دوم، شاه دانمارک، که در ۱۲۱۹م با سپاهی نیرومند در سواحل شمال استونـی ــ تالین کنونـی ــ پیاده شـده بود، پیمان اتحاد بست.

فرقۀ برادران شمشیر یا شهسواران لیوونیایی در ۱۲۳۷م به «شهسواران توتونی[۶]» پیوستند که قدرت را در لیونیا به دست گرفته بودند. در این زمان، شمال استونی و جزایر آن در دست دانمارکیها بود و لیوونیا میان شهسواران توتونی و اسقفها تقسیم شده بود. دانمارکیها در شمال، شهر تالین را بنیاد نهادند. شرایط استونیاییها در این دوران آن‌چنان طاقت‌فرسا نبود، اما هرچه فاتحان قدرت بیشتری می‌یافتند، سختگیریهایشان بر استونیاییها بیشتر می‌شد که این امر به شورشهای متعددی انجامید. در پی شورشهای بزرگ استونیاییها در سالهای ۱۳۴۳ تا ۱۳۴۵م، پادشاهی دانمارک در ۱۳۴۶م شمال استونی را به شهسواران لیوونیایی فروخت. بدین‌ترتیب، آلمانیها صاحب «سرزمین مریم عذرا» شدند و مگر در مواردی جزئی، حکومت، تجارت، و کلیسای آن را به مدت ۵ سده زیر سلطۀ خود درآوردند. استونیاییها، لاتویاییها، و لیوها تبدیل به سِرف[۷] (رعیت) فاتحان سرزمین خود شدند و توان چندانی هم برای حفظ ملی‌گرایی، فرهنگ عامه و حرفه‌های سنتی خود نداشتند. در دورۀ تسلط آلمانیها، چندین شهر استونی به عضویت اتحادیۀ هانسایی[۸] درآمدند. آلمانیها همچنین پرُتستانیسم را در این سرزمین ترویج کردند و استونیاییها خیلی زود این مذهب را پذیرفتند.

 

دورۀ سوئدیها

تا اواخر سدۀ ۱۵م، دو قدرت بزرگ پیرامون لیوونیا پدید آمدند: لهستان ـ لیتوانی که پیش‌تر در جنوب‌استونی متحد شده بودند، و ماسکُوی (مِهین دوک‌نشین مسکو) که نُوگُرُد را در شرق تصرف کرده بود. پس از فروپاشی حکومت شهسواران توتونی در ۱۵۶۱م، لیتوانی بیشتر با سیاست تا با جنگ، لیوونیا را تصرف کرد. ۳ سال پیش از آن، نواحی شمال استونی به پادشاه سوئد تسلیم شده بود. ایوان چهارم (ایوان مخوف)، تزار مسکو، در ۱۵۵۸م نارْوا را تصرف، و به خاک استونی نفوذ کرد و در آنجا تباهی بسیاری به بار آورد. در ۱۵۸۱م، سوئدیها روسها را از استونی بیرون راندند. اسقفِ سارِما در ۱۵۵۹م، جزایر استونی را به دانمارک فروخته بود، اما در ۱۶۴۵م، این جزایر به دست سوئدیها افتاد. در پی آتش‌بسِ آلتمارک (۱۶۲۹م)، در پایان نخستین جنگ لهستان و سوئد، اتحادیۀ مشترک‌المنافع لهستان ـ لیتوانی بخش عمده‌ای از لیوونیا را به سوئد واگذار کرد و به این ترتیب، همۀ سرزمین استونی زیر فرمان سوئدیها درآمد.

جنگهای طولانی خسارتهای فراوانی به این کشور وارد ساخت، مزارع بسیاری متروک شد و بیگانگان خیلی زود آنها را اشغال کردند. این وضع همچنین امکان توسعۀ املاک، افزایش مالیاتها و استفاده از کارگر بدون مزد را به اشراف آلمانی داد. پادشاهان سوئد سعی در کاهش قدرت اشراف و بهبود اوضاع کشاورزان داشتند. با روی کار آمدن کارل یازدهم، شاه سوئد (۱۶۷۲م)، از اشراف لیوونیا خواسته شد تا اسناد مالکیت خود را ارائه دهند و هر کس که از این فرمان سرپیچی می‌کرد، املاکش به تصرف حکومت درمی‌آمد.

 

استیلای روسیه

روزگار خوش حکومت سوئدیها برای مردم استونی بیشتر همانند افسانه بود تا واقعیت و با شروع جنگ شمالی بزرگ، به پایان رسید. پِترکبیر، تزار روس، سرانجام به رؤیای پیشینیان خود دست یافت و سرزمینهای کرانۀ بالتیک را تصرف کرد. پس از شکست کارل دوازدهم، شاه سوئد، در پالتاوا (۱۷۰۹م)، ارتش روسیه لیوونیا را تسخیر کرد. اشراف لیوونیا که از سیاست استرداد املاک سوئدیها بسیار خشمگین بودند، در برابر روسها هیچ‌گونه مقاومتی نکردند. به موجب پیمان نوستاد (۱۷۲۱م)، سوئد همۀ نواحی کرانۀ بالتیک، از جمله استونی را به روسیه واگذار کرد. روسها استونی را به دو بخش با نامهای آلمانیِ اِستلاند (استونی) در شمال، و لیوْلاند (لیوونیا) در جنوب تقسیم کردند. از آن پس، اوضاع دهقانان این منطقه بدتر از هر زمانی شد. سرانجام در ۱۸۰۴م، در دوران آلکساندر یکم، تزار روسیه، دهقانان لیوونیا از حق مالکیت خصوصی و ارث برخوردار شدند. قانون براندازی نظام سِرفی (رعیتی)، بسیار پیش از خود روسیه، در ۱۸۱۶م در استونی، و در ۱۸۱۹م در لیوونیا به تصویب رسید.

بیداری ملی استونیاییها

در پی این اصلاحات، وضع زندگی دهقانان استونی بهبود یافت و در پایان سدۀ ۱۹م، آنان مالک ۵/ ۲ اراضی خصوصی کشور بودند. در پی رشد رفاه شهری به‌عنوان یکی از نتایج صنعتی شدن، جمعیت استونی و سطح آموزش و آگاهی ملی افزایش یافت. با به سلطنت رسیدن آلکساندر سوم در روسیه، دورۀ «روسی‌سازی» به‌طور جدی آغاز شد. قانون اساسی روسی برای استونی در ۱۸۸۲م تدوین، و قوانین مدنی و کیفری روسیه جایگزین قوانین قدیمی بالتیک شد. در ۱۸۸۷م، زبان روسی جانشین زبانهای آلمانی و استونیایی در بخش آموزش کشور شد. در ۱۸۹۳م، در دانشگاه دورپات (تارتوی کنونی)، که در آن زمان از دانشگاههای مهم آلمانی زبان بود، نیز آموزش به زبان روسی شد.

در ژانویۀ ۱۹۰۵م انقلابی در روسیه رخ داد و بی‌درنگ، دامنۀ آن به استونی نیز کشیده شد. در ۲۷ نوامبر همان سال، یان تونیسون نخستین کنگرۀ حزب لیبرال ملی خود را در تالین برگزار کرد. کُنستانتین پَـتس نیز در ماه دسامبر کنگرۀ کشاورزان استونی را در همین شهر برپا کرد. اما در پی اعلام حکومت نظامی از سوی فرمانروایان روس، احزاب کارگری در مناطق روستایی پراکنده شدند. آنان خانه‌های اربابی را غارت کردند و به آتش کشیدند. برای سرکوبی این شورشها، ۳۲۸ تن از استونیاییها تیرباران، یا به دار آویخته شدند. پتس و رهبر حزب رادیکال، یان تِمانت، نیز از کشور گریختند. در انتخاباتهای نخستین و دومین دومای روسیه، ۵ نماینده از استونی به این مجلس راه یافتند.

 

استقلال

انقلاب ۱۹۱۷م روسیه در طی جنگ جهانی اول برای استونی خودگردانی به ارمغان آورد. شورای ملی استونی، معروف به ماپَـئِو[۱]، با تشکیل جلساتی در ۱۴ ژوئیه و ۱۲ اکتبر همان سال، پتس را به‌عنوان رئیس دولت انتقالی منصوب کرد.

کمونیستها با کودتای نوامبر ۱۹۱۷م در شهر پتروگراد (سن‌پترزبورگ)، در روسیه به قدرت رسیدند. در ۲۸ نوامبر همان سال، مجلس استونی خواستار جدایی از روسیه شد، اما در ۸ دسامبر، شورای کمیسرهای خلق روسیه، دولت کمونیستی دست‌نشانده‌ای به ریاست یان آنوِلت در استونی روی کار آوردند. او گرچه قدرت را در تالین به دست گرفت، هرگز نتوانست بر سراسر کشور تسلط یابد. در فوریۀ ۱۹۱۸، نیروهای آلمانی وارد استونی شدند؛ کمونیستها گریختند و در ۲۴ فوریه، استقلال استونی از سوی شورای ملی اعلام شد. یک روز بعد، ارتش آلمان وارد تالین شد. پتس برای مدت کوتاهی بازداشت شد و دیگر رهبران استونی نیز یا به خارج گریختند، یا مخفی شدند. در ۳ مارس همان سال، به‌موجب پیمان برِست ـ لیتـوفسک، حاکمیت بـر کشورهای بالتیک از روسیه به آلمان واگذار شد.

آلمانیها تا زمان تسلیم در برابر متفقین در ۱۱ نوامبر ۱۹۱۸، بر این ناحیه حکومت کردند. پس از آن، دولت موقت استونی مجدداً به ریاست پتس اعلام استقلال کرد، اما دولت شوروی پیمان برست ـ لیتوفسک را باطل اعلام کرد و در ۲۸ نوامبر، ارتش سرخ با تصرف نارْوا، وارد استونی شد. با این همه، تا پایان فوریۀ ۱۹۱۹، نیروهای استونی به کمک متفقین همۀ اراضی استونی را آزاد کردند و ارتش استونی در داخل خاک شوروی و لاتویا نیز پیشروی کرد. اتحاد شوروی که در تصرف کردن استونی ناکام مانده بود، در ۱۹۲۰م استقلال این کشور را به رسمیت شناخت.

در ۱۵ ژوئن ۱۹۲۰، مجلس مؤسسان استونی، که در انتخابات آوریل ۱۹۱۹ برگزیده شده بود، قانون اساسی جدیدی تصویب کرد. از آنجا که هیچ حزبی در مجلس دارای اکثریت مطلق نبود، دولتی ائتلافی روی کار آمد. از مۀ ۱۹۱۹، که نخستین کابینۀ قانونی تشکیل شد، تا مۀ ۱۹۳۳، ۲۰ دولت ائتلافی و ۱۰ رئیس دولت بر استونی حکومت کردند.

استونی پس از استقلال یافتن، در سیاست خارجی و روابط اقتصادی به اروپای غربی گرایش یافت. در ۱۹۲۴م، حزب کمونیست استونی غیرقانونی اعلام شد. رکود اقتصاد جهانی در اوایل دهۀ ۱۹۳۰م، در این کشور بیکاری و کاهش قیمت محصولات کشاورزی را در پی داشت. قانون اساسی جدید در ۱۹۳۳م، قدرت بسیار بیشتری به رئیس‌جمهور می‌داد. پتس، به‌عنوان کفیل ریاست جمهوری، مسئول برگزاری نخستین انتخابات ریاست جمهوری شد. با اعلام وضعیت فوق‌العاده از سوی پتس در ۱۲ مارس ۱۹۳۴، رهبران اپوزیسیون دستگیر شدند، و فعالیت همۀ احزاب ممنوع شد. به این ترتیب، او حکومت دیکتاتوری برقرار کرد. در دسامبر ۱۹۳۶، مجلس مؤسسان جدیدی انتخاب شد و سومین قانون اساسی استونی را تصویب کرد. در آوریل ۱۹۳۸، پتس برای دوره‌ای ۶ ساله به ریاست ‌جمهوری برگزیده شد.

 

از دست رفتن استقلال

سرنوشت استونی در پی انعقاد پیمان عدم تعرض اوت ۱۹۳۹ بین آلمان نازی و اتحاد شوروی تغییر کرد. در ۲۸ سپتامبر همان سال، دولت شوری پیمان همکاری مشترکی را به استونی تحمیل کرد که براساس آن، چندین پایگاه‌ نظامی در استونی به اتحاد شوروی واگذار شد. در ۱۷ ژوئن ۱۹۴۰، نیروهای شوروی استونی را تصرف کردند و حکومتی کمونیستی در آنجا روی کار آوردند. در ۶ اوت همان سال، استونی یکی از جمهوریهای اتحاد جماهیر شوروی شد. پتس، لایدونِر و دیگر رهبران سیاسی استونی دستگیر، و به شوروی تبعید شدند. در مدت ۱۲ ماه پس از اشغال استونی از سوی شوروی، بیش از ۶۰ هزار تن کشته، یا تبعید شدند.

آلمان در ۲۲ ژوئن ۱۹۴۱ به شوروی حمله کرد. پیش از ورود آلمانیها، نیروهای نظامی خودجوش استونیایی نواحی گسترده‌ای را از اشغال روسها خارج کرده بودند. استونی، به‌عنوان بخشی از ایالت اُستلاند (ایالت شرقی)، به مدت ۳ سال در اشغال آلمان بود. با این حال، تا فوریۀ ۱۹۴۴ روسها بازگشتند و تا رود نارْوا پیشروی کردند. در این زمان حدود ۳۰ هزار استونیایی از طریق دریا به سوئد، و ۳۳ هزار تن به آلمان گریختند و بسیاری هم در دریا تلف شدند. در ۲۲ سپتامبر ۱۹۴۴، روسها تالین را تصرف کردند.

 

جمهوری شوروی استونی

نخستین دهۀ پس از جنگ، دوران سخت سرکوبگری و «روسی‌سازی» بود. تلاش برای بازسازی کشور در قالب نظام جدید شوروی شرایط سیاسی و فرهنگی را برای مردم تحمل‌ناپذیر کرده بود. بسیاری در طی اجرای برنامۀ اشتراکی‌سازی اجباری مزارع، به‌ویژه در ۱۹۴۹م، تبعید شدند. طبق برآوردها، حدود ۸۰ هزار استونیایی در سالهای ۱۹۴۵ تا ۱۹۵۳م تبعید شدند. در نتیجۀ مهاجرتهای گسترده از روسیه و دیگر نواحی شوروی به استونی، از جمعیت بومی این کشور کاسته شد. پیش از جنگ، حدود ۹۰٪ از جمعیت این کشور را استونیاییها تشکیل می‌دادند، اما تا ۱۹۹۰م، این نسبت به ۶۰٪ کاهش یافته بود.

 

بازگشت استقلال

در پی اصلاحات گُرباچِف و افزایش آزادیها در شوروی، استقلال‌طلبان استونی در انتخابات مارس ۱۹۹۰ به پیروزی قاطعی رسیدند و دولتی انتقالی تشکیل دادند. کودتای اوت ۱۹۹۱ در شوروی سبب فروپاشی ناگهانی دولت انتقالی شد و استونی در ۲۰ اوت همان سال، اعلام استقلال کرد. استقلال استونی در ۶ سپتامبر از سوی اتحاد جماهیر شوروی پذیرفته شد و این کشور در ۱۷ سپتامبر به عضویت سازمان ملل متحد درآمد. در ژوئن ۱۹۹۲، قانون اساسی جدیدی به تصویب رسید و در سپتامبر همان سال، انتخابات مجلس قانون‌گذاری و ریاست جمهوری برگزار، و لِنارت مِری به ریاست جمهوری برگزیده شد.

یکی از مهم‌ترین مشکلات استونی پس از استقلال، حقوق آن دسته از ساکنان این جمهوری بود که پس از انضمام به شوروی در ۱۹۴۰م، به آنجا مهاجرت کرده بودند. از این استونیاییهای غیربومی، که بیشتر روس بودند، خواسته شد تا درخواست شهروندی کنند، البته شرط پذیرفته شدن آنها دانستن کامل زبان استونیایی بود. این مسئله در کنار موضوع حضور سربازان روس در استونی، روابط این کشور را با روسیه تیره کرد. سربازان روس سرانجام در ۱۹۹۴م استونی را ترک کردند.

استونی با وجود مشکلاتی چون رشوه‌خواری، فساد اداری و سوء استفادۀ برخی از مقامات رده‌بالا از قدرت، توانست تا اواخر دهۀ ۱۹۹۰م دمکراسی با ثباتی برقرار کند. اقتصاد استونی، به‌رغم ‌تأثیر پذیرفتن از بحران مالی روسیه در ۱۹۹۸م، در بیشتر سالهای پایان دهۀ ۱۹۹۰م نسبتاً پررونق بود و در سالهای آغازین سدۀ ۲۱م نیرومندتر نیز شد. در روابط خارجی نیز استونی در پی بهبود بخشیدن به روابط متشنج گذشتۀ خود با روسیه، و در همان حال، نزدیکی بیشتر به غرب بود. استونی در ۲۰۰۴م به سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) پیوست و عضو اتحادیۀ اروپا شد.

جمع‌ ‌(برآورد ۲۰۰۸م): ح ۰۰۰‘ ۳۰۷‘۱ تن.

 

مآخذ

EA, 2006; EB, 2006, 2010; ME, 2009.

بخش جغرافیا

 

ادبیات

تسلط پی‌درپی آلمان، سوئد و روسیه بر استونی از سدۀ ۱۳ تا ۱۹۱۸م سبب شد که آثار اندکی به زبان بومی نوشته شود و در سدۀ ۱۹م بود که ادبیات مکتوب استونی اهمیت یافت.

نخستین نوشته‌های استونیایی شدیداً رنگ و بوی ژرمنی داشت و نخستین کتاب شناخته‌شده به این زبان، ترجمۀ پرسش و پاسخهای مذهبی (کاتِشیسم[۲]) لوتِری (۱۵۳۵م) بود. عهد جدید در ۱۶۸۶م به زبان بخش جنوبی استونی، و در ۱۷۱۵م به زبان بخش شمالی آن ترجمه شد.

نیرومندترین گونۀ ادبی استونیایی شعر تغزلی متأثر از شعرهای مردمی است که بیشتر، مضمونی حماسی دارد. آغاز ادبیات مکتوب در دورۀ گرایش به فرهنگ استونی، معروف به دورۀ اِستوفیل[۳] (ح ۱۷۵۰-۱۸۴۰م)، با داستانهای اخلاقی و کتابهای شیفتگان فرهنگ بالتوـ ژرمنی بود و یکی از مهم‌ترین آثار ادبی استونیایی، حماسۀ کالِویپوئِگ[۴] (۱۸۵۷-۱۸۶۱م)، بعداً الهام‌بخش جنبش رمانتیک ملی‌گرایانه شد. فریدریش رُبرت فِلمان[۵] (۱۷۹۸-۱۸۵۰م) گردآوری فرهنگ عامۀ استونیایی را آغاز کرد که شامل بیش از ۰۰۰‘۵۰ قصۀ کهن و ۰۰۰‘۲۰۰ ترانۀ فولکلوریک می‌شد.

نخستین داستان تاریخی استونیایی در ۱۸۸۰م با نام «انتقام‌جو[۶]»، و به قلم ادوارد بُرنهوهه[۷] نوشته شد. یاکوب پَرن کتابش را به نام «خانۀ خود، سَرور خود[۸]» به سبک رئالیستی نوشت؛ این سبک سپس در آثار بعدی یوهان لیوْ پرورده شد، اما با پیدایش گروه «استونیِ جوانِ نورُمانتیک»، به سرکردگی گوستاو سوئیتس، کنار رفت. این گروه بر شکل (فرم) و نزدیکی بیشتر به ادبیات اروپا تأکید داشت. با انقلاب ۱۹۱۷م روسیه، گـروه سیورو (برگرفته از نام پرنده‌ای در اساطیر فینو ـ اوگری) پدید آمد که با تأکید سوئیتس بر شکل‌گرایی (فرمالیسم) مخالف بود. از این شاعران، هِـنریک ویسناپو و ماریه اوندِر توان غنایی شعر استونیایی را به منتهای کمال خود رساندند. در دهۀ ۱۹۳۰م، تجدید حیات واقع‌گرایی (رئالیسم)، شعر را به زندگی نزدیک‌تر کرد. گروه آربویاد، که نام آن نیز ریشه در اساطیر داشت، در نیمۀ دهۀ ۱۹۳۰م بر جنبه‌های فکری و زیبایی‌شناختی ادبیات تأکید می‌کرد.

پس از جنگ جهانی دوم، بیش از نیمی از نویسندگان استونی به تبعید رفتند و شعرهای آنان یا بدبینانه بود یا از عشق به استونی سخن می‌گفت. کم‌کم نسل تازه‌ای از شاعران طنزپرداز نیز پدیدار شد. در دورۀ واقع‌گرایی سوسیالیستی استالین، شعرهای اندکی پدید آمد، اما در دهۀ ۱۹۶۰م، شاعرانی نو سر برآوردند، که سبکهای غربی را پذیرفتند.

ادبیات منثور استونیایی نیز به همین اندازه زیر نفوذ جنبشهای ادبی روز اروپا بود. نقد اجتماعی لیوْ، به نام «ده داستان[۹]» (۱۸۹۳م)، نمونۀ رئالیسم آغاز سدۀ ۲۰م در نثرنویسی است. ادوارد \ edu(v)ārd\ ویلده داستان تاریخی سه‌گانه‌ای برضد نظام فئـودالـی بـالتـو ـ ژرمنـی نـوشت و در «شیـرفـروش مَئِکولا[۱۰]» (۱۹۱۶م) دیگر بار دربارۀ مناسبات میان ارباب و رعیت به بحث پرداخت. فریدِبِرت توگلاس امپرسیونیسم و نمادگرایی را وارد ادبیات استونیایی کرد و از نورُمانتیکهایی که بعداً رئالیست شدند، آنتون تامساره سرگذشتی اخلاقـی ـ روان‌شناختـی بـه نام «راستی و حق[۱۱]» (۱۹۲۶-۱۹۳۳م) نوشت. کتاب آلبرت کیویکاس، «نامهایی بر لوح مرمرین[۱۲]» (۱۹۳۶م)، نیز دربارۀ جنگ آزادی‌بخش بود. از نویسندگان تبعیدی می‌توان از گایلیت، مَلک، کیویکاس، ریستیکیوی، کروستِن، رومُر، یایک، مَند و اویبُپو[۱۳] نام برد.

در دورۀ استالین، ادبیات داستانی استونیایی نیز به سرنوشت شعر استونیایی دچار شد. اما با به پایان رسیدن دوران واقع‌گرایی سوسیالیستی، نکته‌سنجی بیشتری وارد ادبیات شد و داستان‌نویسان جوانی چون آروو والتُن، اِن وِتِما و ماتی اونت، توانستند برخی کاستیهای کمونیسم را در آثارشان بنمایانند.

 

مآخذ

EA, 2006; EB, 2008 (under «Estonian literature»); ME, 2005.

بخش ادبیات جهان

 

 

نام کتاب : دانشنامه ایران نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 1  صفحه : 941
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست