آخرین بروز رسانی : یکشنبه
3 فروردین 1399 تاریخچه مقاله
اِستودیو[۱] \ [e]stu(o)diyo\ ، بهطور عام، هر کارگاه هنری،
اعم از کارگاه نقاشی، پیکرهسازی، عکاسی، و جزآن، و بهطور
خاص، کارگاه فیلمسازی، ضبط موسیقی، ضبط و پخش برنامههای
تلویزیونی یا رادیویی، دوبله، یا
مانند آنها. همچنین، در اصطلاح سینمایی، به شرکتهای
بزرگ فیلمسازی نیز استودیو گفته میشود. در زبان
فارسی امروز، برای نامیدن کارگاههای نقاشی، پیکرهسازی،
طراحیِ معماری، و عکاسی، بیشتر واژۀ فرانسویِ
آتلیه [۲]/ āte(o)liye/
بهکار میرود (نک : فرهنگ بزرگ...، ذیل استودیو، آتلیه؛
فرهنگ معاصر...، ذیل studio, atelier؛ واژههای...
،۱۳).
استودیو در معنای رایج
کنونی، واژهای انگلیسی ـ آمریکایی است
که بیواسطه، و نیز از راه زبان فرانسوی وارد فارسی شده
(نک : فرهنگ بزرگ، ذیل استودیو؛ GLE، ذیل studio)،
اما این واژه خود از زبان ایتالیایی به انگلیسی
راه یافته است. استودیو در ایتالیایی به معنی
«مطالعه» است و ریشه در واژۀ لاتینِstudium دارد («فرهنگ انگلیسی[۳]...»،
«سومین[۴]...»، ذیل studio, study). در این مقاله، به
استودیو در معنای رایج آن در فارسی، یعنی
کارگاه تولید و ضبط موسیقی، فیلم، و برنامههای رادیویی
یا تلویزیونـی، پرداخته میشـود؛ برای معنای
عـام آن، نک : ه د، کارگاه هنری.
استودیوی فیلمسازی
نخستین استودیوی فیلمسازی
اندکی پس از اختراع فن ضبط و نمایش تصویرهای متحرک ساخته
شد. تامِس اِدیسِن، مخترع نامدار آمریکایی، از سالهای
پایانی دهۀ ۱۸۸۰م به این فن علاقهمند شد. او که در
۱۸۷۷م دستگاه فونوگراف (گرامافون) را برای پخش صدا
اختراع کرده بود، بر آن شد که تصویرهای متحرک را نیز با صدا
همراه کند. ادیسن از ویلیام دیکسِن، جوانی بریتانیایی
که از دستیاران آزمایشگاه او بود، خواست که دستگاهی برای
ضبط، و دستگاه دیگری برای نمایش تصویرهای
متحرک بسازد. دیکسن برپایۀ دستگاههای ابتدایی
ادوارد مایبریج [۵]انگلیسی و اِتیِن ژول مارۀ
[۶]فرانسوی، و با بهرهگیری از حلقههای فیلم
سِلولوئید عکاسی که جرج ایستمَن آمریکایی در
کارخانۀ خود ــ کُداک ــ میساخت، توانست تا سال
۱۸۹۱م یک دوربین فیلمبرداری، به
نام کینِتوگراف[۷]، و یک دستگاه نمایش فیلم برای
یک نفر، به نام کینِتوسکوپ[۸]، اختراع کند (نک : مَست،11-13,
16-17 ؛ EB، ذیل « تاریخ [۹]...»، بخش «ادیسن
و[۱۰]...»؛ ME ، ذیل« تاریخ [۱۱]...»، II/ B؛ EA، ذیل
«تصویر متحرک[۱۲]»، 2).
برادران لومیِر در
۱۸۹۴م، در نمایشگاهی که برای معرفی
کینتوسکوپ در پاریس برگزار شد، با این دستگاه آشنا شدند و به این
فکر افتادند که با اختراع دستگاهی، امکان تماشای فیلم را همزمان
برای بیش از یک تن فراهم آورند. این دو برادر فرانسوی
در ۱۸۹۵م سینِماتوگراف [۱۳]را عرضه
کردند که هم یک دوربین فیلمبرداری بود و هم نخستین
فراتاب (پروژکتور) که میتوانست تصویرهای متحرک را روی
پرده نمایش دهد (مست،20 ؛ EB، EA، همانجاها).
برخلاف کینتوگراف، که دارای
موتور الکتریکی بود و بیش از ۴۵۰ کیلوگرم
وزن داشت، سینماتوگراف به کمک یک دستۀ گردان (شبیه
هندل) و با نیروی دست کار میکرد و با تنها ۹ کیلوگرم
وزن، دستگاهی قابل حمل بود. این تفاوت بر نوع فیلمهایی
که با این دستگاهها گرفته میشد نیز تأثیر گذاشت، بدین
شکل که نخستین فیلمهای برادران لومیر حالت مستند داشتند و
در فضای باز، از صحنههای واقعی گرفته میشدند، اما نخستین
فیلمهای شرکت ادیسن از نمایشهای سیرک و دیگر
نمایشهای سرگرمکننده، در استودیو برداشته شدند (مست، EB، همانجاها).
شرکت ادیسن در
۱۸۹۳م نخستین استودیوی فیلمسازی
را در محوطۀ بیرون آزمایشگاه شرکت در شهر وِستاُرینجِ ایالت
نیوجرسی ساخت. این استودیو اتاقکی بود که نمای
بیرونی آن را، برای جلوگیری از ورود نورهای
ناخواسته، با کاغذهای قیراندود پوشانده بودند. ظاهر سیاهرنگ این
استودیو سبب شد که «بلَک مِرایا[۱۴]» نامیده شود،
لقبی که به واگنهای حمل زندانیان داده شده بود. بهسبب نیاز
به نور خورشید برای فیلمبرداری، این استودیو
روی پایهای گردان ساخته شده بود و میتوانستند آن را به
سوی آفتاب بچرخانند تا نور از سقفِ بازشوی آن روی صحنه بتابد
(مست، 17-18 ؛ EB، ME ، همانجاها). بهزودی، استودیوهای
فیلمسازی دیگری نیز ساخته شد، از جمله استودیویی
با دیوارهای شیشهای ،که ژرژ مِلیِس[۱۵]،
فیلمساز فرانسوی، در ۱۸۹۷م در حیاط
خانهاش ساخت (مست، همانجا؛ EB، همان، بخش «ملیس و
پُرتِر[۱۶]»).
بلکمرايا، نخستين استوديوي ويژۀ فيلمسازي
در جهان.
کمکم واژۀ استودیو
برای نامیدن شرکتهای دارای استودیو و دیگر
امکانات فیلمسازی به کار رفت. در این معنی، از بزرگترین
استودیوهای فیلمسازی میتوان اینها را
برشمرد: پارامونت، مِتروـ گُلدوین ـ مِیِر، برادران وارنِر، فاکس ـ
قرن بیستم [۱۷]و کلمبیا. این استودیوها بههمراه
دیگر استودیوهای آمریکایی به دلایل
گوناگون، ازجمله هوای آفتابی و چشماندازهای متنوع طبیعی،
از ۱۹۰۷ تا ۱۹۱۵م در یکی
از حومههای شهر لسآنجلس در ایالت کالیفرنیا، به نام هالیوود،
مستقر شدند. استودیوهای بزرگ فیلمسازی آمریکا در
دورهای که در تاریخ سینما به نام دورۀ استودیوها
شناخته میشود (۱۹۲۰-
۱۹۵۰م)، با استخدام همۀ عوامل ساخت،
توزیع و نمایش فیلم و با بهکارگیری شیوۀ تولید
هِـنری فورد (نظام خط تولید)، همۀ مراحل تهیه
و عرضۀ فیلم را، از نوشتن فیلمنامه تا اِکران، خود انجام میدادند
و هریک سبک ویژۀ خود را داشتند. این نظام متمرکز تولید و عرضه، که سیستمِ
استودیوییِ هالیوود [۱۸]نام گرفته بود، با رأی
دیوان عالی ایالات متحده در ۱۹۴۶م، از
هم پاشید. رأی دیوان عالی برپایۀ قانون
ضد تراست (ضد انحصار) صادر شد و استودیوها را از داشتن سالنهای سینما
منع کرد (نک : مست، 101-106؛ مکلین، 431-432؛ EB، همان، بخشهای «سینمای
آمریکا[۱۹]...»،«سیستم [۲۰]...»؛ ME،
همان، V/ D, VII). بهسبب کاهش اقبال تماشاگران به سینما، که یکی
از دلایلش فراگیرشدن تلویزیون بود، و نیز بالا بودن
هزینههای تولید به شیوۀ متمرکز استودیویی،
این سیستم تولید هم از رونق افتاد و تا
۱۹۵۰م کموبیش از میان رفت (نک : هیوارد،
363-366 ؛ مکلین، 432).
البته از آغاز شکلگیری
صنعت سینما، استودیوهای بزرگ فیلمسازی در کشورهای
عمدۀ اروپایی، بهویژه فرانسه و ایتالیا، نیز
پدید آمدند (نک : EB، همان، بخشهای «رشدآغازین[۲۱]...»،«سینمای
اروپا[۲۲]...»). حتى آغازگر سیستم تولید متمرکز استودیویی،
کشور فرانسه دانسته میشود که در ۱۹۱۰م دارای
سه استودیوی بزرگ فیلمسازی بود (به نامهای گُمُن،
پاته و اِکلِر) که به همین شیوه کار میکردند (هیوارد،
363).
نخستین استودیوهای فیلمسازی
ایرانی را ابراهیم مرادی و آوانِس اوهانیان (اوگانیانس)
پدید آوردند. ابراهیم مرادی استودیو جهاننما را در
۱۳۰۸ش در بندر انزلی، و شرکت محدود فیلم ایران
را در ۱۳۱۱ش در تهران بنیاد گذاشت و آوانس اوهانیان
استودیو پِرسفیلم را در ۱۳۱۱ش در تهران پدید
آورد. اما تولید هیچ یک از این استودیوها از یک
فیلم صامت فراتر نـرفت (نک : جـاودانـی،
۲۶-۳۳ ؛ امیـد، فـرهنگ...، ۵،
۷-۹؛ همـو، تاریخ...، ۱۱۰-
۱۱۱، ۱۱۴- ۱۱۵).
استودیوی رادیویی
با فراگیر شدن تلگراف در نیمۀ دوم
سدۀ ۱۹م، دانشمندان در بسیاری از کشورها بهکوشش برای
از پیش رو برداشتن مشکلات و محدودیتهایی پرداختند که
کاربرد سیم در گسترش این سامانه پدید میآورد. یکی
از این دانشمندان گولیِلمو مارکونی، فیزیکدان ایتالیایی،
بود که در ۱۸۹۵م تلگرافِ بیسیم یا رادیوتلگراف
(به اختصار: رادیو) را اختراع کرد. این اختراع، بهویژه در امور
نظامی و دریانوردی، بهسرعت فراگیر شد. اما رادیوهای
آغازین تنها علامتهای (کُدهای) مُرس را ردوبدل میکردند،
تا اینکه رِجینالد فِسِندِن، دانشمند آمریکایی ـ
کانادایی، توانست طیف گستردهتری از صداها را با رادیو
بفرستد ( ME، ذیل «پخش رادیویی[۲۳]»، II/ A, II/ A۱).
فسندن نخستین برنامۀ رادیویی شناختهشده را در
۱۹۰۶م از ایستگاه آزمایشی خود در ایالت
ماساچوست آمریکا پخش کرد. این برنامۀ کوتاه دربر گیرندۀ موسیقی
و شعرخوانی بود ( EB، ذیل «پخش[۲۴]»، بخش«پخش رادیویی[۲۵]»؛
همان، ذیل «فسندن[۲۶]...»؛ EA، ذیل «رادیو[۲۷]»،
2).
بهزودی، ایستگاههای
رادیویی آزمایشی بسیاری با تجهیزات
دستساز و ابتدایی آغاز به کار کردند. نخستین ایستگاه رادیویی
تجاری، به نام کِیدیکِیاِی (KDKA)،
در ۱۹۲۰م پخش برنامههایش را از استودیویی
آغاز کرد که در چادری برزنتی، روی بام کارخانۀ وِستینگهاوس
در پیتسبِرگِ ایالت پنسیلوانیا ساخته شده بود (ME ،
همان، II/ A3؛ EB، همان، بخش «رشد رادیویی[۲۸]...»).
در نخستین ایستگاههای
پخش برنامههای رادیویی، استودیو بهشکل کنونیاش
وجود نداشت. در این ایستگاهها، استودیو میتوانست هر
مکانِ در دسترسی باشد که گویندگان در آنجا، در میکروفونی
سخن میگفتند که مستقیماً به فرستنده وصل بود. با پیشرفت تولید
برنامههای رادیویی، استودیوها نیز پیشرفتهتر
شدند. طولی نکشید که مهندسان و لوازم فنی در اتاق فرمان یا
اتاق کنترل جای گرفتند و تجهیزاتی برای کنترل کردن وضعیت
آکوستیک استودیوها بهکار گرفته شد. در ایستگاههای رادیویی،
اتاق فرمان و استودیو با دیواری شیشهای و ضدصدا از
یکدیگر جدا میشوند و متصدیان فنی میتوانند
از این راه، با اشاره با گوینده ارتباط داشته باشند. با اینکه
زمانی ایستگاهها و شبکههای بزرگ رادیویی
استودیوهایی بزرگ میساختند که میتوانستند ارکستری
کامل و شمار بسیاری تماشاگر را در خود جای دهند، با گسترش بهرهگیری
از موسیقی ضبطشده و محلی شدن برنامههای رادیویی،
بیشتر استودیوهای رادیویی امروزی را
کوچکتر و تخصصیتر میسازند (هارمن، 1193؛ فلمینگ،
۱۷۸).
با پیشرفتهتر شدن دستگاههای
فرستنده و ساده شدن کار با آنها، امروزه بسیاری از ایستگاههای
رادیویی اتاق فرمان را حذف کردهاند و برای کاهش هزینهها،
مجریان و گویندگان برنامههای رادیویی،
خودشان کارهای فنی را نیز انجام میدهند. در این ایستگاهها،
استودیو تبدیل به اتاقی کوچک شده است که در آن، گوینده یا
مجری پشت میکروفون مینشیند و همۀ دستگاهها و
تجهیزات فنی، که بیشتر رایانهایاند، روی میز
کار، در دسترسش قرار دارند. از این دستگاهها برای کارهایی
چون کنترل کردن صدای پخش شده از ایستگاه، پخش موسیقی، آگهی
و دیگر برنامههای ضبطشده بهره میبرند (هارمن، همانجا؛ نیز
نک : فلمینگ، ۱۸۱-۱۸۲). بسیاری
از ایستگاههای رادیویی چند استودیو برای
کارهای متفاوت، همچون پخش اخبار، تولید برنامهها، و مانند آن دارند.
وضعیت آکوستیک این استودیوها با یکدیگر
متفاوت است، برای نمونه، استودیوهایی که در آنها اخبار یا
گفت و گو ضبط و پخش میشود، کاملاً صدابندی میشوند، ولی
در استودیوی ضبط نمایشهای رادیویی،
پژواک طبیعی صدا وجود دارد. مجریان میتوانند صدای
پخششده از ایستگاه را از گوشی (هِـدفون) بشنوند. آنان با این
گوشیها میتوانند بیآنکه صدایشان از فرستنده پخش شود، با
تهیهکنندگان و متصدیان فنی مرتبط شوند و منابع بیرونی
صدا، مانند صدای کسانی که به ایستگاه تلفن میزنند، را
بشنوند (فلمینگ، ۱۷۸، ۱۸۰؛ بک،
۱۳-۱۵).
نمونۀ استوديوي
راديويي (چپ) و استوديوي تلويزيوني (راست).
پیشینۀ راهاندازی
نخستین ایستگاه رادیویی در ایران به سالهای
پایانی فرمانروایی رضاشاه بازمیگردد. از آنجا که
تأسیس رادیو تهران در اساسنامۀ سازمان پرورش افکار پیشبینی
شده بود، در بهمن ۱۳۱۷ سفارش ساخت دو دستگاه فرستندۀ رادیویی
موج کوتاه به شرکتی انگلیسی داده شد. همزمان، وزارت پست و
تلگراف و تلفن دستور داد تا ساختمانی ویژۀ استودیوی
رادیو تهران ساخته شود و بدین منظور، عمارت سابق تلگرافخانۀ هند و
اروپا را، که پیوسته به ساختمان همین وزارتخانه بود، تخریب
کردند تا شرکتی آلمانی ساختمان استودیو را بر جای آن
بسازد. اما اوجگیری جنگ جهانی دوم، هم ساخت استودیو و هم
تحویل دادن فرستندهها را به تأخیر انداخت. بهسبب شتاب دولت در راهاندازی
رادیو، اتاقی در ساختمان مرکز بیسیم پهلوی (بیسیم
قصر)، در محل کنونی وزارت ارتباطات، تبدیل به استودیوی
رادیویی کوچکی شد و فرستندهای آلمانی، که
برای تلگراف و تلفن بیسیم تهیه شده بود، نیز به
رادیو اختصاص یافت. سرانجام رادیو تهران در ۴ اردیبهشت
۱۳۱۹، با حضور مقامهای عالیرتبۀ کشور،
گشایش یافت ( اسنادی از ... ، پنج- هفت؛ «تاریخچه»).
استودیوی تلویزیونی
موفقیت رادیو شرکتهای
فنّاوری را به سرمایهگذاری گسترده در راهِ یافتن روشی
برای پخش تصویر همراه با صدا تشویق کرد. دانشمندان در بریتانیا،
آلمان، فرانسه، اتحاد شوروی و ایالات متحدۀ آمریکا
در این زمینه به پژوهش پرداختند و به موفقیتهایی
دست یافتند، از جمله جان لوگی بِرد[۲۹]، دانشمند اسکاتلندی،
توانست در ۱۹۲۶م تصاویر نهچندان باکیفیتی
را بـا تلـویزیـون ساختـۀ خود ــ که سیستمی
مکانیکی داشت ــ پخش کند. اما بیشتر تاریخدانان فایلو
تِیلِر فارنزوِرث[۳۰]، مخترع جوان آمریکایی،
و ولادیمیر زووریکین[۳۱]، دانشمند آمریکاییِ
روستبار، را مخترع تلویزیون الکترونیک میدانند.
فارنزورث توانست در ۱۹۲۷م تلویزیون تمامالکترونیک
خود را به ثبت رساند و سه سال بعد، در آزمایشگاه شرکت فیلکو[۳۲]،
نمونۀ کاربردی آن را برای استفادۀ خانگی
بسازد. زوورکین نیز در ۱۹۲۳م، هنگامی
که در آزمایشگاه شرکت وِستینگهاوس الکتریک[۳۳] کار
میکرد، تلویزیونی نیمهالکترونیک ساخت و در
۱۹۳۱م، بهعنوان سرپرست گـروه پژوهشگران شرکت آرسیاِی
(RCA)، و با بهرهگیری از پژوهشهای فارنزورث، تلویزیونی
تمامالکترونیک عرضه کرد. اما نخستین پخش منظم برنامههای تلویزیونی
را بنگاه سخنپراکنی بریتانیا (BBC) در
۱۹۳۶م از استـودیـوی تلویزیونـی
خـود در لنـدن آغاز کـرد (نک : EB، ذیل «پخش»، بخش «پخش تلویزیونی[۳۴]»؛
همان، ذیل «تلویزیون[۳۵]»، بخش «سامانههای[۳۶]...»؛
ME،
ذیل «پخش رادیویی»، B؛ همان، ذیل«
بنگاه[۳۷]...»؛ EA، ذیل «تلویزیون[۳۸]»،
تعریف عنوان و 1).
در ایران، نخستین فرستندۀ تلویزیونی
در ۱۳۳۷ش در تهران آغاز به کار کرد و تلویزیون
ملی ایران نیز در ۱۳۴۵ش بنیاد
نهاده شد («تاریخ[۱]»).
استودیوهای تلویزیونی،
که در آنها انواع برنامهها، ازجمله خبر، گفت و گو، نمایش و جز آن، ضبط و
پخش میشود، از نظر اندازه و امکانات فنی بسیار متفاوتاند، اما
یکی از اجزای اصلی همۀ آنها
نورافکنها (پروژکتورها) و چراغهایی است که روی ریلهای
سقفی، روی دکورها و حتى روی زمین کار گذاشته میشوند.
این چراغها و نورافکنها که متحرکاند و میتوان نورشان را بهدقت روی
جاهای گوناگون صحنه انداخت، برق فراوانی مصرف میکنند و این
امر در سیمکشی استودیوها پیشبینی میشود.
از دیگر ویژگیهای استودیوی تلویزیونی،
طراحی آکوستیک و صدابندی آن است. کف آن نیز کاملاً هموار
ساخته میشود تا هنگام حرکت دوربینها لرزشی پدید نیاید.
کارگردانان فنی و هنری برنامهها با بهرهگیری از گوشی،
حرکات پیچیدۀ متصدیان دوربین و نیز متصدیان صحنه و بوم
صدابرداری را هدایت میکنند (میلرسن،
۱۳-۱۶؛ صمدی،
۷۵۹-۷۶۰).
اتاق فرمان یا اتاق کنترلِ تولید
با پنجرۀ شیشهای دوجدارهای از استودیو جدا میشود.
در این اتاق، که گاهی بالاتر از سطح استودیو ساخته میشود،
کارگردان فنی پشت میز بزرگی مینشیند که میزِ
ترکیب تصاویر نام دارد و در چندین نمایشگر (مانیتور)
که روبهرویش قرار گرفتهاند، تصویرهای ارسالی همۀ دوربینهای
استودیو را میبیند و تصویر نهایی را برمیگزیند.
برخی شبکههای تلویزیونی اتاق کنترل تولید را
به سه اتاق فرمان، کنترل فنی تصویر (نودال) و کنترل صدا تفکیک میکنند.
ابعاد استودیوهای تلویزیونی از استودیوهای
کوچک (معمولاً ۱۵×۱۰ متر) تا استودیوهای بزرگ
در شبکههای بزرگ تلویزیونی (معمولاً ۳۲ ×
۳۲ متر) متغیر است و ارتفاع سقف آنها نیز، بسته به ابعاد
استودیو، میتواند از ۵/ ۳ تا ۱۳ متر باشد (میلرسن،
۱۶- ۲۰).
مآخذ
اسنادی از تاریخچۀ رادیو
در ایران (۱۳۴۵- ۱۳۱۸ه.
ش)،معاونت خدمات مدیریت و اطلاعرسانی دفتر رئیسجمهور،
تهران، ۱۳۷۹ش؛ امید، جمال، تاریخ سینمای
ایران، تهران، ۱۳۶۹ش؛ همو، فرهنگ فیلمهای
سینمای ایران، تهران، ۱۳۶۶ش، ج
۱؛ بک، آلن، بازیگری در رادیو، ترجمۀ معصومه امین،
تهران،۱۳۸۴ش؛ «تاریخچه»، پایگاه اینترنتی
سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران[۲]
(دی ۱۳۸۸)؛ جاودانی، هما، سالشمار تاریخ
سینمای ایران (تیر۱۲۷۹- شهریور
۱۳۷۹)، تهران، ۱۳۸۱ش؛ صمدی،
روشن، فرهنگ فن سینما و تلویزیون، تهران،
۱۳۷۶ش؛ فرهنگ بزرگ سخن، بهکوشش حسن انوری، تهران،
۱۳۸۶ش؛ فرهنگ معاصر هزاره: انگلیسی ـ فارسی،
بهکوشش علیمحمد حقشناس و دیگران، تهران،
۱۳۸۷ش؛ فلمینگ، کارول، دستینۀ رادیو،
ترجمۀ ناصر بلیغ، تهران، ۱۳۸۴ش؛ میلرسن
(ض: میلرسون)، جرالد، فن برنامهسازی تلویزیونی،
ترجمۀ مهدی رحیمیان، تهران، ۱۳۶۷ش؛ واژههای
تخصصی سینما و تلویزیون (۱)، فرهنگستان زبان و ادب
فارسی، تهران، ۱۳۸۲ش؛ نیز:
EA, 2006; EB, 2008; GLE ; Harman, J.
D., «Recording and Studio Equipment», Encyclopedia of Radio, ed. C. H.
Sterling, New York/ London, 2004; Hayward, S., Cinema Studies: The Key
Concepts, London/ New York, 2005; «history», IRIB: www.irib.ir/ English/ AboutUs/
index.php (Jan. 2010); Mast, G., A Short History of the Movies, Boston, 2000;
McLean, A. L., «studio systems», Critical Dictionary of Film and Television
History, ed. R. E. Pearson & P. Simpson, London/ New York, 2001; ME, 2005;
The Oxford English Dictionary, Second Edition, ed. J. A. Simpson & E. S. C.
Weiner, Oxford, 1989; Webster's Third New International Dictionary, Chicago,
1971.