responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه ایران نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 1  صفحه : 831

استسقا


نویسنده (ها) :
یونس کرامتی
آخرین بروز رسانی :
جمعه 1 فروردین 1399
تاریخچه مقاله

استسقا \ estesqā[ˀ]\ ، در لغت به معنی آب‌خواهی و در پزشکی کهن به معنی آب‌آوردگی بافت اندامها، به‌ویژه شکم، که در پزشکی جدید، بر حسب نوع، دراپسی یا آناسارکا، اِدِم و آسیت نامیده می‌شود.
در وجه تسمیۀ این بیماری اشاراتی در آثار پزشکان دورۀ اسلامی آمده است، از جمله آنکه بیمار «آب بسیار خورد و از آب نشکیبد» (نک‌ : اخوینی، 450). به نظر جرجانی، استسقای حقیقی آن است که همۀ تن تشنه گردد و از جگر آب خواهد ( ذخیره...، 466، الاغراض...، 686). پزشکان کهن معمولاً این بیماری را به سه نوع تقسیم کرده‌اند:
1. استسقای زقی یا حبن (نک‌ : رازی، الحاوی...، 197، 209، 211، هرچند وی گاه حبن را به‌عنوان مطلق استسقا به کار برده، و گاه از «الحبن الزقی و الحبن الطبلی» یاد کرده است) که پزشکان ایرانی اواخر دورۀ قاجار آن را استسقای بطن/ بطنی می‌نامیدند (در عربی معاصر: حبن/ استسقاء بطنی). این نوع همان است که امروزه آسیت نامیده می‌شود (نک‌ : شلیمر، 61؛ سیاس، 15؛ حتّی، 45، 42). در این نوع استسقا، آب در شکم گرد می‌آید و دست و پای و روی، آماس می‌گیرد. در این حالت، ناف برجسته، نازک و سفید می‌شود. اگر به شکم ضربه زده شود، صدایی شنیده نمی‌شود؛ در عوض، چون شکم به جنبش درآید یا بیمار پهلو به پهلو شود، از شکم صدای تکان خوردن آب شنیده می‌شود (نک‌ : علی بن ربن طبری، 221؛ رازی، المنصوری...، 427، الحاوی، 209؛ اهوازی،374؛ ابن‌سینا، 472، 474؛ ابن‌هندو، 127؛ جرجانی، ذخیره، 466، 468، الاغراض، همان‌جا؛ چغمینی، 129).
2. استسقای لحمی که در آن، آب با مادۀ بلغمی به اندامها رود و همۀ تن، حتى پلکها، انگشتان و بیضه‌ها، همچون تن مردگان آماسیده و نرم می‌شود، چندان که چون انگشت را بر شکم یا دیگر نواحی متورم بفشارند، جای آن [تا مدتی] می‌ماند. در این نوع، نخست پایها، سپس شکم و بیضه، و از آن پس سراسر بدن متورم می‌گردد (نک‌ : علی بن ربن طبری، 220؛ رازی، المنصوری، 428؛ اهوازی، ابن‌سینا، ابن‌هندو، همان‌جاها؛ جرجانی، ذخیره، 466، 473، الاغراض، 686، 693؛ چغمینی، همان‌جا). این نوع استسقا نوع شدید و گستردۀ خیز یا اِدِم است که آناسارکا، دراپسی یا هیدروپیسی نیز نامیده می‌شود. شلیمر برای انواعی از ادم که فقط در یک عضو خاص بروز می‌کند، معادلهایی چون استسقای ریه، چشم یا مقله، رحم (هیدرومترا)، تخمدان، نخاع، و نیز استسقای لحمی جفن، و استسقای صدری آورده است (pp. 318-319).
3. استسقای طبلی که در آن، باد اندر شکم گرد آید و شکم برآماسیده شود. گاهی اوقات مقداری آب نیز در شکم گرد می‌آید، اما در این نوع، همواره غلبه با باد است و در وجه تسمیۀ این نوع گفته‌اند که چون بر شکم زنند، صدایی چون طبل برخیزد (نک‌ : علی بن ربن طبری، 220-221؛ رازی، المنصوری، 428، الحاوی، اهوازی، همان‌جاها؛ ابن‌سینا، 472؛ ابن‌هندو، 128؛ جرجانی، ذخیره، 466، 473، الاغراض، 686؛ چغمینی، همان‌جا).
از نظر پزشکان قدیم، انواع مختلف این بیماری، از ناتوانی کبد (جگر) در تولید خون نیکو ناشی می‌شود، اما همۀ نارساییهای کبدی به استسقا نمی‌انجامد (اهوازی، همان‌جا؛ جرجانی، ذخیره، 466، الاغراض، همان‌جا). البته گاه ممکن است کارکرد نادرست اندامهای دیگر عوارض ناشی از ناتوانی کبد در انجام وظیفه را تشدید کند. ناتوانی کبد ممکن است از اسبابی مختلف ناشی شود، از جمله: کوچکی مادرزادی کبد؛ تورم یا پدید آمدن سُدّه (مانع) در آن، و سخت شدن صفاق یا برون‌شامۀ (پردۀ نازکی که اندامهای درونی را دربر می‌گیرد) آن؛ نوشیدن آب سرد (یا به‌گفتۀ اخوینی، 452-453: یَخاب) در حالت ناشتا، درست پس از گرمابه، پس از خستگی بسیار یا ورزش، در هوای گرم یا پس از جماع؛ افراط در خوردنیهای بسیار تر یا بسیار خشک پس از استفراغ غیرطبیعی؛ ریزش بسیار خون حیض یا خونریزی شدید بواسیر؛ و جز آن. ممکن است عوامل دیگری نیز در کنار ناتوانی کبد در این امر سهیم باشند، مانند گرمای غیرطبیعی در سراسر بدن، سردی و فساد معده، تورم طحال (که کار بیشتری از کبد می‌کشد)، سردی کلیه و جز آن.
نشانه‌های مشترک میان انواع استسقا بدین قرار است: رنگ بد رخساره، که اگر ضعف کبد ناشی از کارکرد نادرست طحال باشد، رنگ رخسار بیمار به سبزی و سیاهی می‌زند؛ تورم اندامها، که نخست پاها و سپس چشمها و سپس اندامهای دیگر بر اثر ضعف حرارت غریزی، رطوبت یا بخاری بودن خون متورم می‌گردد؛ تشنگی شدید؛ و نفس‌تنگی (اهوازی، همان‌جا؛ ابن‌سینا، 472-474؛ جرجانی، ذخیره، 467-474، الاغراض، 687؛ نیز رازی، الحاوی، 180؛ اخوینی، 450-452).
پزشکان قدیم اگرچه برای انواع استسقا درمانهایی پیشنهاد می‌کردند، در بیشتر موارد، امید چندانی به بهبود بیمار نبود، به‌ویژه اگر بیمار نیروی بدنی خود را از دست داده بود (رازی، المنصوری، 427) یا آنکه این بیماری با بیماریهای حاد همراه می‌شد (همو، الحاوی، 180، 183؛ اخوینی، 452). در میان پزشکان قدیم دربارۀ اینکه کدام نوع استسقا خفیف‌تر، و کدام شدیدتر است، اختلاف نظر بود. رازی، اخوینی بخاری و جرجانی در این زمینه اقوال مختلفی نقل کرده‌اند. ماسرجویۀ یهودی استسقای لحمی را خفیف‌تر می‌دانست (رازی، همان، 190، 198)، در حالی که حنین و ابن‌ماسویه آن را بدترین نوع می‌شمردند (همان، 202؛ اخوینی، همان‌جا؛ نیز نک‌ : جرجانی، ذخیره، 467، که در دلیل این دسته از پزشکان گوید: از بهر آنکه سوءالمزاج تمام باشد در جگر و در همۀ رگها، اندامها و هضم ثالث یکبارگی باطل شود)؛ اما بختیشوع نوع طبلی را بدتر می‌دانست (اخوینی، همان‌جا). اخوینی بخاری، چنان که گوید، توانسته بود مواردی از استسقای طبلی و لحمی را علاج کند، اما از درمان نوع زقی فرو مانده بود (همان‌جا). ابن‌سینا نیز استسقای زقی را بدترین نوع (ص 475-476)، و جرجانی، بر اساس تجربیات خود، نوع لحمی را خفیف‌ترین می‌شمرد (ذخیره، همان‌جا).
در عربی معاصر، انواع مختلفی از دراپسی یا هیدروپیسی را استسقاء نامند. گزارش شلیمر از اصطلاحات پزشکی دورۀ قاجار نیز از رواج این اصطلاحات در میان پزشکان ایرانی آن روزگار حکایت دارد. برخی از انواع استسقا که در فرهنگ شلیمر آمده، بدین قرار است: استسقای مفصل برای هیدرآرتروز، استسقای خصیه برای هیدروسل، استسقای دماغی مولودی یا ام‌الصبیان در برابر هیدروسفالی نوزادان، استسقای غشای خارجی قلب در برابر هیدروپریکاردیت (pp. 318-319).

مآخذ

ابن‌سینا، القانون فی الطب، رم، 1593م (ب چ فرانکفورت، 1996م)، ج 2؛
ابن‌هندو، علی، مفتاح الطب و منهاج الطلاب، به‌کوشش مهدی محقق و محمدتقی دانش‌پژوه، تهران، 1368ش؛
اخوینی بخاری، ربیع بن احمد، هدایة المتعلمین فی الطب، به‌کوشش جلال متینی، مشهد، 1371ش؛
اهوازی، علی بن عباس، کامل الصناعة الطبیة، بولاق، 1294ق، ج 1؛
جرجانی، اسماعیل بن حسن، الاغراض الطبیة و المباحث العلائیة، به‌کوشش حسن تاج‌بخش، تهران، 1385ش، ج 2؛
همو، ذخیرۀ خوازمشاهی، چ تصویری، به‌کوشش علی‌اکبر سعیدی سیرجانی، تهران، 1355ش؛
چغمینی، محمود بن محمد، قانونچه در طب، ترجمۀ محمدتقی میر، شیراز، 1350ش؛
حتّی، یوسف و احمد شفیق الخطیب، قاموس حتّی الطبی الجدید (نک‌ : مل‌ ، حتّی)؛
رازی، محمد بن زکریا، الحاوی فی الطب، دائرةالمعارف العثمانیة، حیدرآباد دکن، 1378ق/ 1958م، ج 7؛
همو، المنصوری فی الطب، به‌کوشش حازم بکری صدیقی، کویت، 1408ق/ 1987م؛
سیاس، عصام، «مَسرد انکلیزی ـ عربی»، ضمیمۀ القاموس الطبی الوجیز (نک‌ : مل‌ ، «فرهنگ...»)؛
علی بن ربن طبری، ابوالحسن، فردوس الحکمة فی الطب ، به‌کوشش محمد زبیر صدیقی، برلین، 1928م؛
نیز:

Concise Medical Dictionary (with an English-Arabic Glossary), Librairei du Liban, Beirut, 1987;
Hitti, Y. K. & A. al-Khatib, Hitti's New Medical Dictionary, English-Arabic (with an Arabic-English Glossary), Lebanon, 1989;
Schlimmer, J. L., Terminologie Medico-Pharmaceutique et Anthropologique Française-Persane , Tehran, 1970.

یونس کرامتی

نام کتاب : دانشنامه ایران نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 1  صفحه : 831
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست