نویسنده (ها) :
بخش ادبیات جهان
آخرین بروز رسانی : جمعه 1 فروردین 1399 تاریخچه مقاله
اِستریندبِرگ\ [e]st[e, i]rindberg\ (در سوئدی: ستریندبَری \ strindbary\ )، یوهان آوگوست (1849-1912م/ 1265-1330ق)، نمایشنامهنویس سوئدی. او داستان و مقاله هم مینوشت و شعر هم میسرود. غالباً از او بهعنوان بزرگترین شخصیت در ادبیات سوئدی نام بردهاند. استریندبرگ در کاربرد زبان سوئدی استاد بود و در اسلوبهای نمایشی و ادبی به نوآوریهایی دست زد و بر نمایشنامهنویسان بسیاری تأثیر نهاد. از برترین آثار او اینهاست: پدر (1887م؛ ترجمۀ فارسی: 1380ش)، دوشیزه جولیا (1888م؛ ترجمۀ فارسی: 1380ش) و «سونات اشباح» (1907م).
استریندبرگ در استکهلم، در خانوادهای محترم و فقیرشده به دنیا آمد. تحصیلاتش را در دانشگاه اوپسالا ناتمام رها کرد و به کارهای گوناگون، ازجمله معلمی، بازیگری و کتابداری، دست زد. منتقدان ادبی معمولاً آثار او را در دو دستۀ ناتورالیستی و اکسپرسیونیستی جای میدهند، همچنانکه زندگی او را به سالهای ناشادی، ایام بیمیلی به کار و خلق اثر، دورۀ ناکامی ناشی از دو ازدواج ناموفق (از سه ازدواج)، و فراز و فرودهای دیگری در حیات پرنوسان او تقسیم میکنند. نمایشنامهها و داستانهایش را هم در دو دستۀ آثار نخستین و پسین طبقهبندی میکنند. آثار نخستینش قویاً ناتورالیستی است و طغیانی برضد رمانتیسیسم حاکم بر ادبیات سوئد. نخستین نمایشنامۀ پختهاش با نام «استاد اولُف» (1872م)، تأثیر ایبسن و شکسپیر را بر کارش نشان داد. داستان «اتاق سرخ» (1879م) استریندبرگ را به شهرت رساند. او از 1880 تا 1885م، که بیشتر در سوئیس ساکن بود، در فعالیتهای سوسیالیستی و انقلابی شرکت کرد و چند اثرش را با نگرش سیاسی این دورهاش نوشت. آثاری که پس از 1885م نوشت، بازتاب نگرشی محافظهکارانه و گاه، حتى بازتاب گرایشی واپسگرایانه است. آثاری که در اواخر دهۀ 1880م نگاشت، سخت از ناتورالیسم و امپرسیونیسم تأثیر پذیرفته بود. بهترین نمایشنامههای ناتورالیستی استریندبرگ نمایشنامههایی روانشناختی با جهتگیری اجتماعی بود. اگرچه استریندبرگ از مدرنیسم تأثیر پذیرفت، پیوسته جویای رئالیسم (واقعگرایی) ادبی بود. داستان «پسر کُلفَت» (1886-1887م) زندگینامۀ خود اوست. استریندبرگ در اواخر سدۀ 19 و اوایل سدۀ 20م چند نمایشنامۀ غنایی مجلسی نوشت که نمایشنامۀ سهبخشی بهسوی دمشق (1898-1904م؛ ترجمۀ فارسی: 1370ش)، «رقص مرگ» (1901م) و «نمایشنامهای رؤیایی» (1902م) از آن جملهاند. او چند نمایشنامۀ تاریخی هم نوشت که در آنها بر فرمانروایی مردم بهعنوان امری عادلانه و مشروع تأکید کرد. در آثار منثورش در دهۀ 1900م، رذایل اجتماعی سخت محکوم شدهاند. کارهای استریندبرگ پس از سالهای نخستینِ سدۀ 20م، کمتر رئالیستی، و بیشتر متأثر از جنبشهای ادبی جدید در اروپا، مانند سمبولیسم و اکسپرسیونیسم است. مضمون «سونات اشباح» تضاد میان واقعیت و توهم است. نمایشنامههای واپسین او در آزاد ساختن تئاتر سدۀ 20م از قراردادهای رئالیستی و دگرگونی آن بهسوی جنبشهای جدید تئاتری مؤثر بود. استریندبرگ درعینحال بر نمایشنامهنویسان بسیاری تأثیر گذاشت. نمایشنامههای مِتِرلینک و پیراندِلّو، و زیباییشناسی و آثار بِرگمان، لاگِرکْویست، اُ‘نیل، آنوی و سارتر متأثر از آثار اوست. برِشت و دورِنمات هم از مضمونهای آثار او بهره جستهاند. ایرج زُهَری، مهدی فروغ، محمود کیانوش و عباس نعلبندیان از مترجمان آثار او به فارسیاند.
مآخذ
کتابخانۀ ملی ایران (آبان 1388)؛ نیز:
CE, 6th edition; EA, 2006; EB, 2008; GSE ; ME, 2008. بخش ادبیات جهان