نویسنده (ها) :
علیرضا شاپور شهبازی
آخرین بروز رسانی : سه شنبه 22 بهمن 1398 تاریخچه مقاله
اَسپَستِس \ aspastes\ ، صورت یونانیِ نامی ایرانی که در ریخت ایـلامیِ اَش ـ به ـ ایش ـ ده نیز یافت شده است. اگرچه اصل فـارسـی بـاستـان آن احتمالاً * اَسپَستـه ـ بـوده، معنـایش روشن نیست و به «دارای استخوان اسپ» و «ایستاده بر اسپ» تعبیر شده است (هینتس، 45). این احتمال هم هست که با واژۀ اَسپَست (= یونجه)، که هنوز در فارسی مانده است، مربوط باشد (EIr.، ذیل «اسپستس»). از صاحبان این نام، یکی کارگزاری است که در دیوانسرای داریوش بزرگ در تخت جمشید بوده است و دیگری فرماندار کرمان در زمان داریوش سوم است که اسکندر پس از تصرف فارس، او را در مقام خود ابقا کرد (کورتیوس، 457). در بیت 22 سوگنامۀ ایرانیان، اثر آیسخولوس، یکی از سرداران خشیارشا به نام اَستَسپِس خوانده شده است و چنین صورتی به فارسی باستانِ *اَشتاسپه برمیگردد که «8 اسب» یا «دارندۀ [گردونۀ] 8 اسب» معنی میدهد (EIr.، همانجا). اما این صورت درست به نظر نمیرسد و اسپستس را ریخت ایلامی تأیید میکند (قس: یوستی، 47 ؛ هینتس، همانجا). وقتی اسکندر به شرق ایران لشکر کشید، اسپستس بر آن شد تا بر او بشورد، اما موفق نشد و فاتح مقدونی در بازگشت از راه بلوچستان، او را بهظاهر با مهربانی پذیرفت، ولی در نخستین فرصت، نابودش کرد (کورتیوس، همانجا).
مآخذ
Curtius, Quintus, History of Alexander, tr. J. C. Rolfe, London, 1976, vol. II; EIr.; Hinz, W., Altiranisches Sprachgut der Nebenüberlieferungen, Wiesbaden, 1975; Justi, IN. علیرضا شاپور شهبازی