responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه ایران نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 1  صفحه : 467

آسیا، قاره

نویسنده (ها) :

آخرین بروز رسانی : دوشنبه 19 خرداد 1399 تاریخچه مقاله

آسیا[۱] \āsiyā\، بزرگ‌ترین و پرجمعیت‌ترین قارۀ زمین. قارۀ آسیا با وسعتی نزدیک به ۴۴ میلیون کمـ ‌۲، یعنی ۳/ ۱ سطح زمین، و بیش از ۴ میلیارد تن جمعیت (برآورد ۲۰۱۰ م)، در نیمکرۀ شمالی قرار دارد و از نزدیک خط استوا تا حدود قطب شمال را در ‌بر می‌گیرد. شمالی‌ترین حد این قاره، شبه‌جزیرۀ تایمیر (در اقیانوس منجمد شمالی) با °۷۷ و ´۴۰، و جنوبی‌ترین نقطۀ آن رأس شبه‌جزیرۀ مالاکا (نزدیک به خط استوا) با °۱ و ´۱۶ عرض شمالی است (نِف، «آسیا»[۲]، 211).

 

نام‌گذاری

منشأ نام آسیا به‌درستی شناخته نیست. بنا به روایت هرودت (د ح ۴۲۵ ق‌م)، یونانیان می‌پنداشتند که آسیا بر اساس نام پرومِتِئوس (ه‌ م) نام‌گذاری شده است. متأخران نام آسیا را برگرفته از واژۀ آشوری یا فنیقیِ آسو، به‌معنای طلوع آفتاب و سرزمین واقع در شرق، می‌دانند. در مقابل این واژه، در همین زبانها، لفظ اِرِب ــ به‌معنای غروب آفتاب‌ ــ وجود دارد که نامهای اروپا (اعتمادالسلطنه، ۶۴)، و عربستان (برونینگ، ۹) از آن منشأ گرفته‌اند.

 

سیمای محیط طبیعی

موقعیت

آسیا از نظر چهرۀ زمین و آب‌و‌هوا، متنوع‌ترین خشکی بزرگ جهان است و از دیدگاه ارتباط با دیگر قاره‌ها دارای موقعیت ممتازی است. در بخش جنوب غربی، اگر‌چه در تعلق داشتن عربستان به قارۀ آسیا از لحاظ ساختمان طبیعی تردید وجود دارد، اما از ‌لحاظ هم‌بستگیهای فرهنگی، دریای سرخ و کانال سوئز را می‌توان مرز آسیا با آفریقا دانست (همو، 10). مرز آسیا با اروپا به‌نسبت مشخص‌تر است. مرز سنتی و قدیمی این دو قاره، کوههای اورال و دنبالۀ شمالی آن، جزیرۀ نوایا زِملیا (سرزمین نو) است. البته این مرز را نمی‌توان حدی شاخص بین دو قاره به ‌شمار آورد. در همین زمینه، لفظ اوراسیا[۳] نشان می‌دهد که اروپا تنها شبه‌جزیره‌ای از آسیای بزرگ است (نف، همانجا). بخش جنوبی مرز آسیا و اروپا، یعنی تنگه‌های داردانل و بُسفُر و نیـز دریـای مرمـره، بـه‌واسطـۀ پیـونـدهای تـاریخی ـ فـرهنگی، مشخص‌تر است (برونینگ، همانجا). آسیا از سوی شمال شرقی کم‌و‌بیش به کرانه‌های آمریکای شمالی می‌رسد و تنگۀ باریک و کم‌عرض بِرینگ، به‌عرض ۸۵ کمـ ، این دو قاره را از یکدیگر جدا می‌سازد. در آسیای جنوب شرقی، مرز طبیعی و همچنین فرهنگی قارۀ آسیا را می‌توان جزایر سوندا و هالماهِـرا به‌ شمار آورد، زیرا جزیرۀ گینۀ نو در شرق این جزایر، بر روی لبۀ فرورفتۀ قارۀ استرالیا قرار دارد و مردمان بومی آن نیز از نظر نژادی و فرهنگی با بومیانِ عمدتاً مالایاییِ این جزایر تفاوت دارند (همانجا).

 

زمین‌شناسی و ناهمواریها

شالودۀ زمین‌شناختی آسیا را ۳ عنصر ساختاری گوناگون تشکیل می‌دهد: در شمال، شرق و بخشهای مرکزی، توده‌های قدیمی مختلفْ هستۀ اصلی قاره را می‌سازند که در زیر آنها، سیبری میانی (خشکی آنگارا[۴]) به‌عنوان نخستین توده شناخته شده، و بزرگ‌ترین ناحیه را نیز در بر می‌گیرد (نف، همانجا؛ شاباد، ۱۰-۱۱). در مقابـل ایـن خشکی، در جنـوب، توده‌های چین‌خوردۀ هندوستان و شبه‌جزیرۀ عربستان، یعنی بخشهایی از خشکی قدیمی گوندوانا[۵] قرار دارند («آسیای جنوبی[۶]»، 55؛ بومونت، 20-23). در میان این دو بخش، کمربندی گسترده از رشته‌کوههای جوان‌ترِ مربوط به پایان دوران مِزوزوئیک (دوران دوم زمین‌شناسی) قرار گرفته، که در دوران سوم چین خورده‌اند («آسیای جنوبی»، 66 ff.). در حالی که در دوره‌های نخست زمین، توده‌های سخت و یخ‌بستۀ شمالی به‌واسطۀ کوه‌زایی به یکدیگر می‌پیوستند و هستۀ خشکی آسیا را می‌ساختند، در دورۀ ژوراسیک، قارۀ بزرگ جنوبی ــ گوندوانا ــ که هندوستان، عربستان، آفریقا و استرالیا را در بر می‌گرفت، درهم شکسته، و تقسیم شد (نف، «آسیا»، 212؛ اشمیدر، I / 10-11). فشار حاصل از نشست توده‌های رسوبیِ ناوزمینِ تِتیس[۷] در دوران سوم، در چین‌خوردگیهای شدید امروزی ــ که از قفقاز تا آسیای جنوب شرقی امتداد دارند ــ اهمیت تعیین‌کننده‌ای داشته است (گروسه، ۵؛ بومونت، 20).

 

 

آسیای شمالی و جنوبی در آغاز، به‌سبب این روندِ تِکتونیک، به‌صورت یک قارۀ مجزا درآمدند. بخشی از مناطقی که پیش‌تر چین‌خورده بودند، به قطعات چندی تقسیم شدند و به‌صورت جزایر و سکوهایی درآمدند یا اصولاً به‌شکل پدیده‌هایی گسترده بالا آمدند یا فرورفتند. البته در این میان، توده‌های آتش‌فشانی اعماق زیاد زمین فعالیت داشتند و با آتش‌فشانهای سطحی، که امروزه هنوز فعال‌اند، در ارتباط بودند. کوه‌زاییها به مرحلۀ پایانی این چین‌خوردگیها بازمی‌گردند و بیشتر در دور پلیوسِن[۸] آغاز شده‌اند (برونینگ، 13). در نتیجه، به‌سبب این رشته‌کوه‌زاییها، آسیای جنوبی، خاورمیانۀ خشک و گرم، آسیای مرکزی با زمستانهای خشک و سرد، و بخشهای حارّه و موسمیِ آسیای جنوب شرقی از یکدیگر مجزا شدند («آسیای جنوبی»، 55). امروزه، همان‌گونه که زمین‌لرزه‌های پیاپی نشان می‌دهند، روند کوه‌زایی در آسیا هنوز ادامه دارد (نف، همان، 213). کوههای چین‌خوردۀ جوان در قارۀ آسیا، که به‌طور‌کلی از غرب به شرق کشیده شده‌اند، تکیه‌گاه عینی این واقعیت به‌ شمار می‌آیند. این کوهها در غرب و بیشتر در آسیای مرکزی، دشتها و سرزمینهای مرتفعی را تشکیل می‌دهند که مهم‌ترین عنصر ساختار سطحی زمین در آسیا‌ ست. این‌گونه اَشکالْ دشتهای متفاوت را، از فلات تبت با ارتفاع متوسط ۰۰۰‘۴ متر از سطح دریا تا چالۀ تورفان که پایین‌تر از سطح دریا قرار دارد، در بر می‌گیرند (ایست و اِسپِیت، 2).

خشکیهای سکومانندْ عنصر دیگری از ساختار اَشکال سطحی زمین در آسیا به ‌شمار می‌روند که در حاشیۀ کوههای چین‌خورده و دشتهای بلند قرار دارند. نمونه‌های بارز آنها عبارت‌اند از: سکوهای عربستان، سیبری و هندوستان (برونینگ، همانجا). در کنار این اَشکال، دشتهای پستِ واقع در حاشیه، که از نظر ساختار متفاوت‌اند و به‌سبب گذشتن رودخانه‌های بزرگ قطع می‌شوند، چشم‌اندازهای ویژه‌ای برای برپایی و توسعۀ فرهنگهای انسانی و فضای زیستی برای نیمی از جمعیت جهان فراهم آورده‌اند. مهم‌ترین آنها عبارت‌اند از: دشتهای دجله و فرات، سِند، گَنگ و براهماپوترا، که از دوران باستان دارای اهمیت بوده‌اند، و افزون بر آنها، دشتهای رودخانه‌ای واقع در آسیای جنوب شرقی و آسیای جنوبی و همچنین دشتهای گستردۀ سیبری (همانجا؛ «آسیای جنوبی»، 61 ff.). در آسیا پدیدۀ آتش‌فشانی نیز در ساختار و ریخت زمین نقش تعیین‌کننده‌ای داشته است (بومونت، 25). بیش از هر جا در جزایر ژاپن و آسیای جنوب شرقی چشم‌اندازهای ویژۀ آتش‌فشانی همراه با قله‌های خاموش یا فعال وجود دارند. فعالیت این آتش‌فشانها معمولاً با زمین‌لرزه‌هایی در دریا (تسونامی) و خشکی همراه است که صرفاً به علل تِکتونیک روی می‌دهند و در بیشتر موارد، خسارتهایی به بار می‌آورند (نف، همانجا؛ وان، ۱۳-۱۷).

در آسیا اشکال گوناگون ساحلی هم، چه از نظر چگونگی شکل‌گیری و چه از لحاظ اهمیت، بسیار متنوع‌اند (سینگه، 11-13؛ «آسیای جنوبی»، 77-78؛ فیشر، چ.، 450-451). بر اساس چنین ویژگیهایی، آسیا از لحاظ توده‌های کوهستانی و رشته‌کوههای منشعب از آنها در میان قاره‌ها منحصر‌به‌فرد است. تفاوتهای آشکار از نظر اشکال پستی و بلندی، یعنی وجود سرزمینهای پست جلگه‌ای پهناور در کنار سرزمینهای مرتفع گسترده و رشته‌کوههای بلند، و همچنین تأثیر جداسازندۀ این رشته‌کوهها سبب پدید‌آمدن شرایط ویژه و تنوع اقلیمی این قاره شده است، به‌گونه‌ای که در هیچ بخش دیگری از کرۀ زمین، این پدیده‌ها به این صورت در کنار یکدیگر دیده نمی‌شوند (گروسه، ۶- ۸؛ برونینگ، 10).

آسیا را از نظر اشکال پستی و بلندی می‌توان به ۴ بخش تقسیم کرد: ۱. زمینهای پست شمالی؛ ۲. مثلث مرکزیِ کوهها و دشتهای بلند؛ ۳. دشت قدیمی جنوبی؛ ۴. دره‌های وسیع رودخانه‌ای (اِلوی، 151).

بیشتر قارۀ آسیا کوهستانی است. تنها ۴/ ۱ آن جلگه‌ای و پست است و بیش از ۳/ ۱ آن افزون ‌بر ۰۰۰‘۱ متر ارتفاع دارد (برشرت، V / 2). دشتهای بلند و پستْ گرداگرد توده‌های کوهستانی مرکزی را فرا‌گرفته‌اند. آسیا نه‌تنها بلندترین قله‌های جهان (قله‌های هیمالیا با بیش از ۰۰۰‘۸ متر ارتفاع) را در خود جای داده است («آسیای جنوبی»، 282)، بلکه در حاشیۀ شرقی خود، ژرف‌ترین چاله‌های دریایی (چالۀ فیلیپین با ۵۱۶‘۱۰ متر ژرفا) را نیز در بر دارد (نف، «آسیای جنوبی[۹]»، 290).

 

آب‌وهوا

با توجه به گسترۀ بسیار پهناور آسیا و تنوع فراوان آن در عوامل جغرافیاییِ مؤثر در شرایط آب‌وهوایی، مانند عرض جغرافیایی، پراکندگی و شیوۀ قرار‌گرفتن ناهمواریها، و دوری و نزدیکی به دریاها، در این قاره انواع گوناگون آب‌وهوا دیده می‌شود (همو، «آسیا»، 214). کوههای بلند آسیا، از لحاظ اقلیمی، در منطقۀ یخ دائمی قرار دارند. از سوی دیگر، بخشهای گسترده‌ای از دشتهای بلند تبت چنان ارتفاعی دارند که تراکم هوا در آنجا به نیمی از مقدار تراکم هوا در نواحی هم‌سطح دریا می‌رسد. کوههای گسترده در بخشهای مرکزی آسیا، به‌صورت دیواری از غرب به شرق، بخشهای پهناوری از شمال این قاره را از آسیای جنوبی و نزدیک (خاورمیانه) جدا می‌سازند و بدین‌سان، یک خط تقسیم اقلیمیِ مشخص پدید می‌آورند. سرزمینهای بلند با حواشی کوهستانی سبب پدید آمدن چشم‌اندازهای دشتی با انواع متضاد اقلیمی شده‌اند («آسیای جنوبی»، 76-77).

آسیا بیش از دیگر قاره‌ها دارای تنوع درجۀ حرارت است.

این امر به سبب موقعیت جغرافیایی این قاره و وسعت بسیار آن به‌عنوان یک خشکی به‌هم‌پیوسته است. سردترین نقاط جهان در آسیا قرار دارند. درجۀ حرارت در سیبری تا C°۳ / ۸۸- کاهش می‌یابد، هرچند مقدار گرما در تابستانهای کوتاه این منطقه به C°۳۸ نیز می‌رسد. در بخشهای جنوبی‌تر نیز زمستانها بسیار سرد است؛ برای نمونه، در شرق دریاچۀ بایکال، میانگین دما در ماه ژانویه / دی به C°۳۰- می‌رسد (بریتانیکا؛ پوکشیشفسکی، 237؛ شاباد، 26-27). از سوی دیگر، گرم‌ترین مناطق جهان نیز در آسیا قرار دارند؛ برای نمونه، یعقوب‌آباد در مرز شرقی بلوچستان بالاترین میانگین دمای ماهانه در کرۀ زمین، یعنی C°۵ / ۳۶ را نشان می‌دهد (برونینگ، 14).

قارۀ آسیا از نظر میزان بارندگی نیز بیشترین تفاوتها را نشان می‌دهد. بخشهای گسترده‌ای از بین‌النهرین، عربستان و دشتهای آسیای مرکزی و نزدیک (خاورمیانه) دارای مقدار بارش سالانه‌ای کمتر از ۲۰۰ میلی‌مترند (فیشر، و.، 65-68؛ شاباد، 25)؛ برعکس، در چِراپونجیِ آسام، میانگین بارش سالانه به ۴۳۰‘۱۱ میلی‌متر می‌رسد (چودهری، 37).

وسعت بسیار و یکپارچگیِ قارۀ آسیا، به‌شکل طبیعی سبب تعدیل‌یافتن جریان هوای جهانی می‌شود. در این میان، پستی و بلندیها نیز نقش تعیین‌کننده‌ای دارد. از آنجا که بخش عمدۀ شمال آسیا در منطقۀ بادهای غربی قاره‌ای قرار دارد، در زمستان به‌سبب نحوۀ تابش خورشید، یک منطقۀ فشار زیاد و پیوسته پدید می‌آید که هوای بسیار سرد را از راه قله‌ها و گردنه‌های ارتفاعات به‌سوی دریای اُخُتسک و مَنچوری می‌رانَد. این منطقۀ فشار زیاد تنها در بخشهای آزاد و باز آسیای شمالی به‌صورت بادهای شدید و توفان عمل می‌کند (نف، همان، 221). واچرخه (آنتی‌سیکلون)‌های زمستانی آسیای شمالی در حاشیۀ شمالی ارتفاعات عمل می‌کنند و تنها در این بخشها باعث جریان هوای شرقی می‌شوند، اما این بادها به‌سوی فلات تبت و کوههای مرتفع جریان نمی‌یابند. نواحی دشتیِ منفردْ حوزه‌های هوای سرد زمستانی را می‌سازند که شدت سرما در این نواحی، به‌واسطۀ ویژگیِ کوهها و ارتفاعات پیرامونی، تعیین می‌شود (برونینگ، 15). بادهای شمالیِ موسمی در هندوستان و آسیای جنوب شرقی، که در زمستان می‌وزند، نیز به همین نحو هیچ‌گونه ارتباط مستقیمی با واچرخۀ آسیای شمالی ندارند («آسیای جنوبی»، 47 ff.). در مقابل، بادهای موسمی شمال شرقیِ دریاهای ژاپن و چین شمالی از منطقۀ فشار زیادِ آسیای شمالی سرچشمه می‌گیرند (فریبِرن، 357؛ نف، «آسیای جنوبی»، 256).

هستۀ فشار زیادِ هوای زمستانی در قسمت شمالی کوهستان آلتای قرار دارد (برونینگ، همانجا). بادهای زمستانی بسیار خشک و سردند. این بادها پس از گذشتن از روی دریا، رطوبت جذب می‌کنند و باعث ریزش باران می‌شوند (همو، 16). بادهای موسمی زمستانی در آسیای جنوب شرقی عامل اصلی بارندگیهای این منطقه‌اند. این بادها در سوماترا، بورنِئو و جاوه، بادهای موسمی غربی خوانده می‌شوند که نباید آنها را با بادهای موسمی غربی تابستانی در هندوستان اشتباه گرفت («آسیای جنوبی»، همانجا).

در تابستان، یک منطقۀ فشار کم بر روی قارۀ آسیا پدید می‌آید. تحت تأثیر این منطقۀ فشار کم، منطقۀ بادهای غربیِ ناحیۀ داخلیِ حاره به‌سوی بخشهای شمالی کشیده می‌شود. البته تأثیر کمتر ارتفاعات گاتهای غربی[۱۰] و هیمالیا را، که باعث صعود بادهای موسمی تابستانی می‌شوند، نیز باید در نظر داشت. بادهای موسمی غربی به بخشهای درونی هندوستان، یعنی در مسافتهایی دورتر از هیمالیا، نیز به‌صورت حاره‌ای می‌رسند. بارانهای موسمی، به‌شکل یک رخداد طبیعی، در زمانی خاص آغاز می‌شوند. بادهای موسمی تابستانی آسیای شرقی را هم، گذشته از آنکه بسیار ضعیف‌ترند، نباید با بادهای موسمی حاره‌ای آسیای جنوبی یکسان دانست (برونینگ، همانجا).

گذشته از بادهای متغیر و منظم آسیای جنوبی، باید از تایفون[۱۱] (توفان)‌ها نام برد. این بادها در شمال استوا شکل می‌گیرند و بیشتر در جهت شمال غربی و شمال می‌وزند و سپس مسیر خود را به‌سوی شمال شرقی و شرق تغییر می‌دهند. بادهای مشابه در دورۀ متغیر موسمی در دریای عمان و خلیج فارس، یعنی در خرداد و مهر / ژوئن و اکتبر، پدید می‌آیند. این‌گونه بادها در خلیج بنگال طی ماههای تیر و شهریور / ژوئیه و سپتامبر، و در شرق دریای چین در شهریور / سپتامبر شدت می‌گیرند (همو، 17).

آبها

به‌سبب دامنۀ پهناور اقلیمهای خشک در بخشهای درونی آسیا، این قاره بزرگ‌ترین حوضۀ آبریز داخلی در جهان به ‌شمار می‌رود. این حوضه حدود ۱۳ میلیون کمـ ۲، یعنی ۳/ ۱ خشکیهای جهان را در بر می‌گیرد (همو، 19). افزون‌بر این، حوضه‌های کوچک‌تری در شبه‌جزیرۀ عربستان، سوریه و آسیای صغیر دیده می‌شوند (بومونت، 82). از سوی دیگر، رودخانه‌های بزرگی، همچون سیردریا و آمودریا (سیحون و جیحون) یا تاریم، در آسیا وجود دارند که به دریاچه‌های بسته می‌ریزند یا در شنزارهای بیابانی فرو‌می‌روند (اشمیدر، I / 369-370؛ نف، «آسیا»، 216). شبکه‌های بزرگ رودخانه‌ای آسیا به بزرگ‌ترین جریانهای سطحی زمین تعلق دارند. این رودخانه‌های طویل، که از توده‌های بلند کوهستانی سرچشمه می‌گیرند، بیشتر به‌سوی شمال، شرق و جنوب شرقی جریان می‌یابند و در پایان، به دریاهای پیرامونی می‌ریزند (برونینگ، 20).

آبدهی (دِبی) رودخانه‌ها در آسیا با نوسان شدید فصلی و سالانه همراه است (بومونت، 82-83؛ کول، 39). رودخانه‌های واقع در سیبری در بخشی از سال یخ می‌بندند و در بهار و آغاز تابستان، به‌علت ذوب شدن یخ و برف، و رها شدن خشکی از یخ‌بندان، سبب جاری شدن سیل می‌شوند (شاباد، 22-23). بیشتر آب تابستانی رودخانه‌های آسیای جنوبی و شرقی از بارانهای موسمی است («آسیای جنوبی»، 62). رودخانه‌های دجله و فرات هم در فصل بهار سبب جاری شدن سیل می‌شوند و در پاییز کمترین مقدار آب خود را دارند (اشمیدر، I / 74-75).

آسیا دارای دریاچه‌های بسیاری است. در این قاره هم دریاچه‌های بسته در چاله‌ها، از جمله خزر، آرال، دریاچه‌های واقع در استپهای قرقیزستان و نیز دریاچه‌های دارای منشأ تِکتونیک (مانند دریاچۀ بایکال با عمق بیش از ۷۰۰‘۱ متر) وجود دارد (شاباد، 23)، هم دریاچه‌هایی که به‌سبب بسته شدن کناره‌های دره‌ای یا بسته شدن دِلتاهای بزرگ رودخانه‌ای پدید آمده‌اند، مانند دریاچه‌های موجود در دلتاهای رودهای زرد (هوانگ‌هو)، یانگ‌تسه و مِکونگ. افزون بر اینها، می‌توان از دریاچه‌های کوچک بسیاری، برای نمونه در جاوه و منچوری، نام برد که حفره‌های آتش‌فشانهای خاموش را پُر کرده‌اند (برونینگ، همانجا).

 

گیاهان و جانوران

آسیا سهم عمده‌ای از انواع مناطق گیاهی جهان را دارا ست (نف، همان، 218). از آنجا که پراکنش و ویژگی پوشش گیاهی به آب‌وهوا بستگی بسیاری دارد، می‌توان آن را تنها در پیوند با مناطق آب‌وهوایی بررسی کرد.

در خاورمیانه، به‌طور کلی، مراتع طبیعی با درختچه‌های پراکنده و بوته‌های خاردار به‌عنوان شاخص پوشش گیاهی طبیعی به‌شمار می‌آیند (بومونت، 109؛ منشینگ، 31). آب‌وهوای مرطوب جنگلی همۀ بخشهای جزیره‌ای آسیای جنوبی را در بر می‌گیرد. در اینجا، در همۀ فصلهای سال باران می‌بارد و آب‌وهوای ساوانای مرطوب پدید می‌آید که در این سرزمینها به نام اقلیم موسمی جنگلی خوانده می‌شود (سینگه، 42 ff.). ساوانای خشک بیش از هرجا در هندوستان دیده می‌شود، حال آنکه در آسیای جنوب شرقی، به‌سبب ویژگی کوهستانی این منطقه، به‌صورتی کامل قابل مشاهده نیست. ویژگی برجستۀ پوشش گیاهیِ طبیعی در آسیای شرقی چنین است که کمربند جنگلیِ شمالی در بالای جنگلهای سرسبز تابستانی، مستقیماً در جهت کمربند جنگلی حاره قرار می‌گیرد، حال آنکه در جاهای دیگر، میان این دو کمربند جنگلی، کمربند بیابانی و اِستِپی قرار دارد، اگرچه در چین هم استپهای بی‌درخت وسیعی به‌جای پوشش گیاهی دیده می‌شود (فریبرن، 360). انواع درختان منطقۀ جنگلی حاره و شبه‌حاره، به‌ویژه در جزایر ژاپن، قابل توجه‌اند (وان، 32، 33).

در ناحیۀ کمربندِ فشار زیادِ شبه‌حاره، که در آسیا به‌سوی شمال امتداد دارد، شکل‌یابی استپها و بیابانها صرفاً به پراکنش فصلی بارانهای ناچیز و گرما مربوط است. مناطق گستردۀ بیابانی در آسیا تنها به‌صورت منفصل وجود دارند، و غالباً به‌سبب مناطق استپی از یکدیگر جدا می‌شوند (شاباد، 31). در آسیای مرکزی و شمالی، پوشش گیاهی از بوته‌های خاردار و مقاوم در برابر نمک در بخش بیابانی، جنگلهایی در بخشهای کم‌ارتفاعِ کوهها و نیز جنگلهای سوزنی‌برگ در بخشهای مرتفع‌تر تشکیل می‌شود که در قسمتهای شمالی، به مراتع و علفزارهای آلپی منتهی می‌شوند. فراتر از این منطقه، دره‌های لخت و یخچالها واقع شده‌اند (پوکشیشفسکی، 195؛ کول، 47).

در آسیای شرقی، پس از منطقۀ آب‌وهوای خشک، اقلیم جنگلی و سرد شمالی قرار دارد که در زمستانها خشک است و منطقۀ شمال چین و منچوری را نیز در بر می‌گیرد (فریبرن، همانجا). بخش عمدۀ آسیای شمالی در منطقۀ اقلیم برفی و جنگلی سرد شمالی با جنگلهای مخلوط واقع است. پس از آن، به‌سوی شمال، این کمربند اقلیمی به جنگلهای سوزنی‌برگِ تایگا[۱] منتهی می‌شود که در پی آن، منطقۀ توندرا[۲] قرار دارد (ایست، .563 ff).

حیات وحش در قارۀ آسیا بسیار متنوع است. در شمال قاره، انواع خرگوش، روباه، خرس و گوزن قطبی وجود دارد. در بخشهای جنوبی تایگا، گونه‌ها متنوع‌تر است و گرگ، گوزن، آهو و مانند آنها نیز در آنجا زندگی می‌کنند (برونینگ، 77-79). در مناطق گرم آسیای نزدیک (خاورمیانه)، حیات وحش دارای ویژگیهای مدیترانه‌ای است (همو، 110). در استپها و بیابانهای بخش شرقی این منطقه، انواع بز کوهی، اسب و همچنین خر وحشی زندگی می‌کنند. در بخشهای مرتفع کوهستانی، گوسفند و بز وحشی، یوزپلنگ و مانند آن وجود دارد. در خاورمیانه و هندوستان، ببر، پلنگ، انواع خرس، سگ وحشی، انواع میمون، فیل، گوزن، بز کوهی و گاومیش، و در آسیای شرقی و جنوب شرقی، جانورانی چون گیبون[۳] و پاندا زندگی می‌کنند (اشمیدر، I / 20-22).

 

پیشینۀ تاریخی

تمدنهای آسیایی

به‌سبب یافته‌شدن نمونه‌هایی از هوموارکتوس[۴] در آسیا، این قاره نه‌تنها نمایانگر دوره‌های آغازین زندگی انسان است، بلکه بعدها صحنۀ روندهای تکامل جامعه‌های انسانی بوده است. قدیمی‌ترین یافته‌ها از زندگی انسان مربوط به انسان جاوه[۵] و انسان چین[۶] در آسیا بوده است (چایلد، 35 ff.). جمجمۀ انسان چین، که مربوط به یک میلیون سال پیش است، قدیمی‌ترین جمجمۀ بشری است و افزارهایی که همراه آن یافت شده، کهن‌ترین دست‌افزار انسانی به ‌شمار می‌رود (دورانت، ۱ / ۱۱۱). دوران نوسنگی را عصر کشاورزی دانسته‌اند. در این دوران، در برخی نواحی آسیای نزدیک (خاورمیانه)، انسان از مرحلۀ جمع‌آوری و شکار به مرحلۀ کشت و اهلی‌کردن برخی جانوران رسید (بلنیتسکی، ۶۲ بب‌ ). آسیا ضمناً صحنۀ گذار انسان از این مرحله به مراحل استفاده از فلزات گوناگون بوده است. قدیمی‌ترین فلزی که مورد استفادۀ انسان قرار گرفته، مس بوده است (چایلد، 83 ff.). این فلز در ۴۵۰۰ ق‌م در بین‌النهرین به ‌کار می‌رفته است (دورانت، ۱ / ۱۲۵). پژوهشهای اخیر، کشف مس را به محل اِریسمان (ه‌ م) در نزدیکی کاشان نسبت می‌دهد. اختراع خط نیز مربوط به آسیا ‌ست. قدیمی‌ترین نوشته‌ها مربوط به سومِر (۳۶۰۰ ق‌م)، نواحی جنوبی بین‌النهرین و ایلام است (همو، ۱ / ۱۲۸).

در واقع، آسیا خاستگاه و جایگاه زندگی نخستینِ نژاد زرد، سرزمین اصلی اسکیموها و سرخ‌پوستان، و شاید حتى مهد نخستینِ بشر امروزی (هُموسا‌پیِنس[۷]) بوده است (چایلد، 40-41؛ برونینگ، 37). تاریخ آسیا تاریخ فرهنگهای گوناگون است. در دوران باستان، تمدنهای آسیایی، به‌طور کلی، نمایانگر تضاد میان شیوۀ زندگانی در فرهنگهای یک‌جانشین (چین، هندوستان، ایران و بین‌النهرین) و اقوام کوچندۀ ترکستان، ماوراءالنهر و عربستان بوده است (گروسه، ۹، ۱۰).

کهن‌ترین نشانه‌های تمدن خاورمیانه مربوط به ۵ هزار سال پیش از میلاد است که در ایران ــ تپه‌حصارِ دامغان و تپۀ سیَلکِ کاشان ــ و در بخشهای شمالی بین‌النهرین ــ تل حَلَف در کنار رود خابور‌ــ پیدا شده است (همو، ۱۱). آثار تمدنیِ یافته‌شده در هنـدوستـان ــ پنجـاب و موهِنجـودارو‌ــ نمایانگر تمدن شهـری چشمگیری است که در مقایسه با تمدن بین‌النهرین، اوج آن در ۲۸۰۰ تا ۲۵۰۰ ق‌م بوده است. ظاهراً، این تمدن از راه بلوچستان و شوش با تمدن سومر ارتباط داشته است (همو، ۲۶). این آثار را کهن‌ترین آثار تمدن بشر دانسته‌اند (دورانت، ۱ / ۴۵۷).

در سدۀ ۴ ق‌م، دولت هخامنشی ایران با حملۀ اسکندر مقدونی فرو‌پاشید و در پی آن، فرهنگ یونانی به آسیای نزدیک (خاورمیانه) و ترکستان و حتى هندوستان راه یافت (بلنیتسکی، ۱۰۰-۱۱۰؛ گروسه، ۴۲ بب‌ ). در مقابل، اندیشه‌های مذهبی در همین زمان از آسیا به‌سوی غرب روان شد.

در سده‌های میانه، امپراتوری مغولانْ آسیای شرقی، آسیای مرکزی و خاورمیانه را به‌صورتی یکپارچه به زیر سلطۀ خود آورد (همو، ۷۹ بب‌ ). لشکرکشیهای تیمور در آغاز سدۀ ۹ ق / ۱۵ م به حضور ترکها در صحنۀ آسیای نزدیک، نیروی تازه‌ای بخشید (همو، ۸۷- ۸۸). تأثیر دستاوردهای فرهنگهای آسیایی در تکامل اندیشـه‌های فلسفی و علمی اروپا ــ به‌ویژه در سده‌های میانه ــ انکارناپذیر است (دورانت، ۱ / ۹۹۰-۹۹۴؛ راسل، ۲ / ۲۱۱-۲۲۶).

 

نژادها

کم‌وبیش از همۀ نژادهای بشری در آسیا وجود دارد: نژادهای زرد (مغولی)، سفید (اروپایی)، سیاه و استرالیایی. نژاد زرد در آسیای شرقی، مرکزی، جنوب شرقی و نیز، به‌صورت گروههای کوچک‌تر، در آسیای جنوبی و خاورمیانه زندگی می‌کنند. شاخه‌های جنوبیِ نژاد سفید ــ ارمنی و هندوایرانی ــ در آسیای جنوب غربی و شمال هندوستان دیده می‌شوند. شاخه‌هایی از نژاد سیاه در آسیای جنوب شرقی و جنوب هندوستان، و نژادهای استرالیایی نیز به‌صورت پراکنده در آسیا زندگی می‌کنند (بروک، 192).

 

زبانها

همان‌گونه که تقسیم‌بندی نژادی قارۀ آسیا به‌آسانی امکان‌پذیر نیست، دسته‌بندی زبانی آن نیز به‌سادگی عملی نیست. وجود گروههای کوچک زبانی در مناطق حاشیه‌ای این قاره به پیچیدگی این‌چنین دسته‌بندی‌ای می‌افزاید (همو، 191). در آسیـای شمالی و مرکزی، گروه زبانی اورال ـ آلتایی رواج دارد که خود به چندین زیرشاخه تقسیم می‌شود. در آسیای شرقی و جنوب شرقی خانوادۀ زبانیِ چینی‌ـ تبتی، در آسیای شمالی، ایران و هندوستان خانوادۀ زبانی هندواروپایی، در آسیای جنوبی زبانهای دراویدی، و در میان برخی کشورهای خاورمیانه زبانهای سامی با زیرشاخه‌های مربوط به خود رواج دارند (برونینگ، 41-42). پیچیدگی و تنوع زبانی بیش از همه‌جا در آسیای جنوبی و جنوب شرقی دیده می‌شود (همو، 42).

 

آشنایی اروپاییان با آسیا

در فرهنگهای کهن آسیا از زمانهای دور، اطلاعات نسبتاً گسترده‌ای از این سرزمین و همسایگان آن وجود داشته است (همو، 20)، اما آشنایی اروپاییان با مردم و سرزمین آسیا به دوره‌های بعدی مربوط می‌شود که می‌توان آن را به ۳ دورۀ مشخص تقسیم کرد:

 

دورۀ نخست

این دوره به سده‌های نخستینِ میلادی تا اوایل سده‌های میانه مربوط می‌شود. در این دوره، یونانیان و اقوام آسیای صغیر، از راه تماسهای غیرمستقیم و نیز سفرهایی به سرزمینهای باستانی آسیای نزدیک (خاورمیانه)، اطلاعاتی دربارۀ آنها و مردمانشان به دست آوردند. این اطلاعات، گذشته از زمینۀ رفع نیازهای عادی و روزمره، در زمینۀ علمی نیز به‌صورتی منظم مورد استفادۀ گسترده قرار گرفت (همو، 21). از آن میان می‌توان به هرودت (۴۸۴-۴۳۰ ق‌م)، استرابن (۶۳ ق‌م-۲۳ م) و بطلمیوس (۱۰۰-۱۷۰ م) اشاره کرد که همۀ اطلاعات جغرافیایی زمان خود را یکجا گرد آوردند (اشمیت‌هوزن، 40 ff.).

گسترش دانسته‌ها دربارۀ آسیا به‌صورتی چشمگیر به لشکرکشی اسکندر به ایران، آسیای مرکزی و هندوستان مربوط می‌شود. در این میان، نقش رومیها در معرفی آسیا بسیار ناچیز است. با توجه به علاقۀ رومیها به کالاهای آسیای جنوبی و شرقی، هیپالوس، بازرگان یونانی، در حدود ۵۰ م توانست با بهره‌گیری از بادهای موسمی، از راه دریا به هندوستان سفر کند و از آن زمان، این مسیر مورد توجه قرار گرفت. در ۱۶۵ م، در دورۀ امپراتور مارکوس آئورِلیوس، یک هیئت رومی از راه دریا توانست تا چین سفر کند (برونینگ، همانجا). تجزیۀ امپراتوری روم، کشمکشهای مربوط به مهاجرتهای تاریخی اقوام، ویژگیهای زندگی در روم شرقی و سپس ظهور اسلام به دورۀ نخست ارتباط اروپاییان با مردم آسیا پایان داد (همانجا).

 

دورۀ دوم

گسترش اسلام در سدۀ ۷ م و مسلط شدن مسلمانان بر راههای دریایی، رونق بازرگانی میان اروپا و هندوستان را مختل ساخت («اسلام[۸]»، 276). این دوره جنگهای صلیبی را به دنبال داشت. در آغاز، این برخوردها باعث شد تا اروپاییان اطلاعات خود را از خاورمیانه بازبینی و تکمیل کنند (برونینگ، همانجا). با‌این‌همه، اروپاییان نتوانستند آن‌گونه که باید از اطلاعات جغرافی‌دانان اسلامی، که دانششان بر پایۀ اطلاعات بطلمیوس و سپس یافته‌های نو بر اثر گسترش اسلام در آسیای جنوبی و آسیای میانه استوار بود، بهره گیرند. دستیابی به این دانش اگرچه در سده‌های بعدی و پایان سده‌های میانه، از طریق مسافرتهای بیشتر اروپاییان، به دست آمد (اشمیت‌هوزن، 49-54)، بازبینی دانسته‌های کهنه و دسترسی آنان به اطلاعات نو از طریق حکومت مرکزیِ سازما‌ن‌یافتۀ مغولها در سدۀ ۷ ق / ۱۳ م حاصل شد (برونینگ، 22).

وحشت اروپاییان از حملۀ مغولان، ایشان را به جلب دوستی مغولها و هم‌پیمانی با آنان کشاند. این شرایط سبب شد تا هیئتهایی از سوی اروپاییان در سده‌های ۷- ۸ ق / ۱۳-۱۴ م با مغولها تماس برقرار کنند. حاصل این تماسها سفرنامه‌هایی بود که اطلاعات دست‌اول و گسترده‌ای از آسیا برای اروپاییان به ارمغان آورد. این اطلاعات باعث شد تا دانسته‌های ناقص و نادرست اروپاییان از آسیا اصلاح شود (راکه ویلتس، 9، 10).

بازرگانان سرزمینی که امروزه ایتالیا نامیده می‌شود، از زمانهای پیش‌تر، در حدود مناطق پیرامون دریای سیاه، با کمک عربها به تجارت کالاهای آسیایی و واردکردن آنها به اروپا مشغول بودند. آنان در این دوره به فکر گسترش تجارت خود افتادند و بدین‌سان، بازرگانان وِنیزی به‌سوی سرزمینهای آسیای مرکزی و شرقی به راه افتادند. در میان این بازرگانان، خانوادۀ پولو نیز حضور داشتند. نیکولو پولو در سفر دوم خود (۱۲۷۵ م / ۶۷۴ ق) برادر و نیز پسر خود مارکو را به‌همراه داشت. این سفر به آسیای شرقی ۱۷ سال به‌درازا کشید (همو، ۱۵۱). مارکو پولو هنگامی که در ۱۲۹۱ م / ۶۹۰ ق از راه دریا چین را ترک می‌کرد، اطلاعات گسترده و ارزنده‌ای از شرق و به‌ویژه امپراتوری چین داشت که بعدها در زندان به‌صورت کتابی درآمد. اگرچه این کتاب با ناباوری بسیاری روبه‌رو شد، در گسترش اطلاعات اروپاییان دربارۀ شرق نقش مهمی بازی کرد. در این میان، کلیسا نیز، به‌سبب گسترش اسلام، کوششهای خود را در زمینۀ ارتباط با آسیا گسترش داد (همو، ۱۵۶) و در همین زمان، سراسقفی برای کلیسای چین منصوب شد (همو، ۱۶۷). این شخص جووانی دا مونتِکُروینو[۹] بود که در آسیا افراد بسیاری را به دین مسیحی درآورد (همو، ۱۶۵).

 

دورۀ سوم

به‌هنگام فروپاشی امپراتوری مغولان در چین (۱۳۶۸ م / ۷۶۹ ق)، تغییر عمده‌ای روی داد و سپس بازگشت سلسلۀ مینگ (۱۳۶۸-۱۶۴۴ م / ۷۶۹-۱۰۵۴ ق) به حکومت این کشور سبب شد تا گروههای تبشیری و بیگانگان مورد بدبینی قرار گیرند و بدین‌سان، دروازه‌های چین به روی جهان خارج بسته شود. بدین‌ترتیب، رابطۀ اروپاییان با آسیای شرقی برای مدتی قطع شد (همو، ۱۹۸، ۱۹۹). بااین‌همه، فرستادگان و مبشران مسیحی، به‌عنوان پیشگامان اروپاییِ شناخت آسیا، ویژگیهای واقعی این قاره و دستاوردهای بسیاری را برای غربیان به ارمغان بردند (همو، ۲۰۴). از سوی دیگر، فزونی قدرت عثمانی و گسترش سلطۀ آن در غرب، از راه فتح قسطنطنیه در ۸۵۷ ق / ۱۴۵۳ م و تصرف مصر در ۹۲۳ ق / ۱۵۱۷ م، تماس مستقیم اروپاییان را با آسیای جنوبی و شرقی مختل ساخت (بروکلمان، 256-295). از همین دوره است که اروپاییان، به‌سبب نیاز به آسیا و به‌واسطۀ بسته‌بودن و پرخطر‌شدن راههای زمینی، به راههای دریایی روی آوردند. این دوره سومین مرحلۀ تماس اروپا و آسیا ‌ست (ایست و اسپیت، 9-10).

سفرهای بازرگانی در این دوره برای یافتن راههای دریایی به هندوستان بود («اسلام»، همانجا). اروپاییان در این زمان، با بهره‌گیری از اطلاعات جغرافی‌دانان مسلمان و آموزه‌های جغرافی‌دانان یونانی، متوجه کروی بودن زمین شدند و بدین‌سان، اسپانیاییها از غرب، و پرتغالیها از شرق برای یافتن راهی دریایی به چین و هندوستان به راه افتادند (ماله، ۲، ۳). در این دوره، در زمینۀ یافتن راههای آسان‌تر سفر به آسیا اقدامات مهمی رخ داد: دور‌زدن آفریقا و رسیدن به جنوب غربی هندوستان توسط واسکو‌ دا گاما در ۱۴۹۶ م / ۹۰۱ ق (اشمیت‌هوزن، 60) و اندازه‌گیری پیرامون زمین به‌دست ماژِلان در ۱۵۲۰ م / ۹۲۶ ق (دورانت، ۱۸ / ۴۴۹). گسترش بازرگانی پرتغالیها در هندوستان سبب از رونق افتادن تجارت مسلمانان شد (برونینگ، 23). در طول چند سده، کرانه‌های هندوستان، سیلان، مالاکا و جزایر ادویه به‌صورت یک شبکۀ ایستگاههای تجاری درآمد (گروسه، ۱۲۲). در ۱۵۲۰ م / ۹۲۶ ق، پرتغالیها به کرانه‌های چین رسیدند و در نیمۀ دوم سدۀ ۱۶ م / ۱۰ ق در ژاپن نیز به موفقیتهایی دست یافتند. در ۱۵۵۸ م / ۹۶۵ ق ماکائو به‌دست پرتغالیها اشغال شد و به‌صورت مرکز بازرگانی با چین درآمد («اسلام»، 276-277).

به‌دنبال فعالیتهای پرتغالیها، یسوعیان (ژِزوئیتها) نیز به چین راه یافتند. اهمیت اینان در آن بود که مردم سده‌های ۱۷- ۱۸ م / ۱۱-۱۲ ق اروپا را با دستاوردهای آسیای شرقی، از جمله ساخت کاغذ و چینی، آشنا ساختند و در همان حال، با انتقال فرهنگ چینی به اروپا، نقشی ویژه در دورۀ روشنگری بـه عهده گرفتند (برونینگ، 24). روی هم رفته، می‌توان گفت که این دوره با بهره‌گیری اروپاییان از دستاوردهای فرهنگی آسیا مشخص می‌شود (دورانت، ۱ / ۹۹۰-۹۹۴). بااین‌همه، آشنایی اروپاییان با آسیا در این دوره نیز محدود به نقاط نزدیک به سواحل بود (برونینگ، همانجا).

در سدۀ ۱۱ق، پژوهشهایی، به‌ویژه دربارۀ اقیانوس آرام، آغاز شد که در ارتباط مستقیم با آسیا و گسترش سلطۀ قدرتهای بزرگ آن زمان بود («اسلام»، 278-280). بااین‌همه، تا سدۀ ۱۹ م سرزمینهای درونی آسیا، به‌ویژه آنهایی که زیر نفوذ چین بودند، برای اروپاییان ناشناخته ماندند. این سرزمینها عبارت بودند از برخی نواحی در چین و ژاپن در شرق، و نیز شبه‌جزیرۀ عربستان در جنوب غربی قاره (برونینگ، 25-26). در سدۀ ۱۹ م / ۱۳ ق بسیاری از این نقاط با حملۀ نظامی گشوده شد. در نیمۀ دوم سدۀ ۱۹ م هنوز هندِ انگلیس و هندِ شرقی هلند مستملکات ایدئال اروپاییان به‌ شمار می‌رفتند. در همین دوره، توجه اروپاییان به نقاط آسیای مرکزی معطوف شد که تا آن زمان برایشان ناشناخته مانده بود. بدین‌سان، در آغاز سدۀ ۲۰ م، نقاط نامشخص نقشۀ آسیا برای اروپاییان آشکار و شناخته شد، هر چند هنوز مسائل بسیاری در شناخت آسیا باقی بود.

 

تقسیمات و مسائل اجتماعی ـ اقتصادی

قارۀ آسیا را، معمولاً بنابر ملاحظاتی ویژه، به بخشهایی چند تقسیم می‌کنند. به همین سبب، این تقسیمات در منابع گوناگون متفاوت‌اند (نف، «آسیا»، 220؛ برونینگ، 51-58). در این میان، اصطلاح «آسیای میانه» یا «آسیای مرکزی»، که اصطلاحی جدید است، بیشتر جنبه‌ای سیاسی دارد و حتى بر سر موقعیت جغرافیایی آن اختلاف است (بلنیتسکی، ۳۷ بب‌ (. برخی به‌جای آن، اصطلاح خراسان بزرگ و ماوراءالنهر را پیشنهاد می‌کنند (همو، ۱۰-۲۳؛ نیز نک‌ : ه‌ د، آسیای مرکزی). همچنین بر سر اصطلاحهای آسیای نزدیک و خاورمیانه، و حدود جغرافیایی آنها نیز اختلاف است (منشینگ، 11-20).

با توجه به ملاحظات عمومی، می‌توان آسیا را به این بخشها تقسیم کرد: آسیای مرکزی و غربی، آسیای شرقی، آسیای جـنوبی، آسیای جنوب شرقی و آسیای نزدیک (خاورمیانه) (نک‌ : جدول شمارۀ ۱).

جدول شمارۀ ۱: مناطق و کشورهای آسیا

آسیا از نظر اجتماعی ـ اقتصادی نیز مانند دیگر جنبه‌ها، دارای تنوع فراوانی است. بسیاری از بخشهای این قاره، به‌سبب ویژگیهای افراطی آب‌وهوایی یا اَشکال ناهمواری، از نظر اقتصادی به‌آسانی قابل بهره‌برداری نیست (برونینگ، 50). از سوی دیگر، درجۀ رشد اجتماعی میان اقوام و ملل گوناگون این قاره تفاوتهای آشکاری را نشان می‌دهد. بسیاری از اقوام ساکن جزایر کوچک و دورافتاده و مناطق داخلی در آسیای شرقی و جنوب شرقی، برخی قبایل در هندوستان و سیلان، و بسیاری از اقوام جزایر اندونزی در مراحل اولیۀ زندگی اجتماعی به‌ سر می‌برند (بروک، 182-183)، حال آنکه جوامع دیگری، که در رأس آنها ژاپن قرار دارد، به پیچیده‌ترین دانشهای فنی دست یافته‌اند. بدین‌سان، آسیا از لحـاظ اقتصادی ـ اجتمـاعی ساختـارهای بسیـار متفـاوتـی را در بر می‌گیرد: کشورهای بسیار صنعتی، مانند ژاپن، کشورهای غنی از نظر مواد خام، مانند کویت، و کشورهای عقب‌مانده از نظر اقتصادی، همچون بنگلادش. در بسیاری از کشورهای آسیایی، رشد و توسعۀ اقتصادی با رشد جمعیت همگام نیست. گذشته از این، بسیاری از کشورهای این قاره با مشکلات ناشی از حوادث طبیعی، مانند سیل و خشک‌سالی، و نیز رویدادهای سیاسی درگیرند. با وجود این، کشاورزی هنوز منبع تأمین معاش غالب مردم در بیشتر کشورهای آسیایی است. در آسیای جنوبی، شرقی و جنوب شرقی، بیش از نیمی از جمعیت فعال در بخش کشاورزی فعالیت دارد که این میزان در نپال به بیشترین، و در کرۀ جنوبی به کمترین حد خود می‌رسد.

سهم کشاورزی در تولید ناخالص ملی کشورهای آسیا متفاوت است. در افغانستان، بخش اعظم جمعیت فعال از راه کشاورزی زندگی می‌کنند؛ حال آنکه این نسبت در ترکیه و عربستان سهم ناچیزی را به خود اختصاص می‌دهد. از سوی دیگر، با همۀ دگرگونیهایی که در کشورهای آسیایی پدید آمده است، هنوز بهره‌گیری از شیوه‌های قدیمی کشت و آسیب‌پذیری محصولات زراعی در ‌برابر ناملایمات طبیعی، ویژگی بارز فعالیت کشاورزی در این قاره است. البته بازده تولید در هکتار در برخی کشورهای آسیایی از طریق کاربرد کود شیمیایی، گسترش آبیاری، ماشین‌آلات و همچنین در نتیجۀ اصلاحات ارضی بهبود یافته است.

با آنکه برخی از کشورهای آسیایی در تولید برخی محصولات کشاورزی در مقیاس جهانی به‌عنوان تولیدکنندۀ اصلی به ‌شمار می‌آیند، قادر به تأمین کامل نیازهای خود نیستند و در نتیجه، در فهرست واردکنندگان اصلی همان محصولات قرار دارند. در این زمینه، می‌توان از تولید برنج یاد کرد؛ برای نمونه، در حالی که اندونزی جزو تولیدکنندگان جهانی این محصول است، از بزرگ‌ترین واردکنندگان آن نیز به‌ شمار می‌آید. افزون بر این، چین به‌عنوان یکی از تولیدکنندگان اصلی گندم در جهان، از واردکنندگان بزرگ این محصول به‌ شمار می‌رود.

استخراج مواد معدنی در آسیا از اهمیتی ویژه برخوردار است. غنی‌ترین منابع نفت جهان در خاورمیانه، آسیای جنوب شرقی، چین و بخش آسیایی روسیه قرار دارند. تنها در منطقۀ خلیج‌فارس، حدود ۶۰٪ از منابع نفت و ۲۵٪ از ذخایر جهانی گاز قرار دارد. ذخایر نفتی در اندونزی ۵ / ۱٪ و در چین بیش از ۳٪ از منابع جهانی است. بسیاری از منابع نفتی روسیه در بخش آسیایی آن واقع است. از این گذشته، منابع عظیم زغال‌سنگ، سنگ آهن و منگنز، به‌ویژه در بخش آسیایی روسیه، چین و هندوستان وجود دارد. مالزی، اندونزی و تایلند نیز بزرگ‌ترین صادرکنندگان قلع در جهان‌اند.

در دو دهۀ اخیر، تولید صنعتی ــ به‌ویژه صنایع سنگین ــ در آسیا به پیشرفتهایی رسیده است. مراکز صنعتی این قاره در بخش آسیایی روسیه، چین، هندوستان، کرۀ جنوبی و به‌ویژه در ژاپن قرار دارند. در کنار این مراکز می‌توان از سنگاپور و تایوان نیز نام برد. قدرتهای تجاری اصلی در آسیا چین و ژاپن‌اند. این دو کشور بخش چشمگیری از تولیدات صنعتی این قاره را به خود اختصاص داده‌اند. پس از آنها، هندوستان، کرۀ جنوبی و تایوان قرار دارند.

کشورهای آسیایی از نظر برخورداری از سطح آموزش و بهداشت، میزان اشتغال، رفاه اجتماعی و درآمدها، تفاوتهای آشکاری را، چه در سطح کشوری و چه در مقایسه با دیگر کشورها، نشان می‌دهند (موردال، 293ff.). ساختار سنتیِ طبقاتی در برخی کشورهای آسیایی، به‌ویژه در هندوستان، هنوز پابرجا‌ ست که خود از موانع جدی توسعه به‌ شمار می‌رود (دورانت، ۱ / ۶۷۰- ۶۹۸). در آسیا، به‌طور کلی، هر جا زمین زراعی در دسترس است، جمعیت انبوهی گرد آمده‌اند و پرجمعیت‌ترین مراکز انسانی، بر این اساس، در نزدیکی رودخانه‌های بزرگ و سواحل واقع است (موردال، 59 ff.). رشد جمعیت نیز در آسیا در مقام مقایسه بسیار بالا ست. در دهه‌های اخیر، نرخ رشد جمعیت در اندونزی، پاکستان، هندوستان، برمه، فیلیپین و نپال سالانه ۴ تا ۵٪ بوده است (ولتی، 27). در کنار عوامل طبیعی، عوامل اجتماعی نیز سبب تشدید مشکل تأمین مواد غذایی لازم برای این جمعیتِ رو به افزایش در آسیا ست. بدین‌سان، بسیاری از آسیاییها در مرز گرسنگی به ‌سر می‌برند (همو، 29).

 

ویژگیهای کشورهای آسیایی

جدول ۲ ویژگیهای عمومی کشورهای آسیایی را به‌تفکیک به نمایش می‌گذارد.

جدول شمارۀ ۲: وسعت و جمعیت کشورهای آسیا (نک‌ : «فرهنگ ... [۱]»، npn.؛ نیز «راهنما ... [۲]»، npn.)

 

ادیان و مذاهب

آسیا خاستگاه بیشتر ادیان جهان است. در کنار ادیان بزرگ، گرایشهای مذهبی و فرقه‌ای گوناگونی در این قاره وجود دارند که برخی از آنها بومی‌اند، و برخی دیگر را مهاجران و مهاجمان انتشار داده‌اند. مردم آسیا دارای باورهای دینی گوناگون و متفاوت‌اند، از آیینهای مبتنی بر آنیمیسم، به‌ویژه در آسیای جنوب شرقی، آیینهای شَمَنی و دین شینتو، که پایۀ همۀ آنها باور به ارواح گوناگون است، تا دینهای جهانی، مانند اسلام، مسیحیت و یهودیت، که برپایۀ ایمان به آفریدگار قرار دارند. دین زردشتی، آیین مانی، و آیینهای دینی براهمنی، هندو، بودایی، لامایی و کنفوسیوسی نیز از دیگر نظامهای دینی آسیا به‌ شمار می‌روند (گروسه، ۲۸ بب‌ ؛ برونینگ، 43-48).

اسلام به‌عنوان دینی آسمانی، از نظر شمار پیروان در آسیا، نه‌تنها همۀ آسیای مرکزی و نزدیک (خاورمیانه) را در بر می‌گیرد، بلکه در پاکستان و اندونزی نیز دین اکثریت است. این دین در هندوستان، جاوه، سوماترا و نیز سرزمینهای حارۀ آسیا پیروانی دارد، تا آنجا که اسلام را به‌عنوان عنصر مسلط و تعیین‌کنندۀ شرق به ‌شمار آورده‌اند (همو، 47).

گسترش اسلام در آغاز با سرعتی بسیار صورت پذیرفت، تا آنجا که در مدتی کوتاه، پس از فتح شام و فلسطین (آرنلد، ۳۵ بب‌ (، توانست تمامی امپراتوری ساسانی (اشپولر، I / 19-22) و همۀ ولایات امپراتوری بیزانس (به‌جز بخشهای غربی آسیای صغیر) را به زیر نفوذ خود درآورد («اسلام»، 7).

تسلط عربها بر اقوام و ملل دیگر، برخلاف تسلط ژرمنها و مغولها، سبب از میان رفتن ویژگیهای قومی عربها نشد، بلکه سرزمینهای فتح‌شدۀ بسیاری، همچون سوریه و بین‌النهرین را کاملاً تحت تأثیر این ویژگیها قرار داد، تا آنجا که عربی زبان رسمی و مسلط در این نواحی شد (بارتولد، ۳۷). البته در این میان، تأثیر تمدنهای دیگر را بر فرهنگ اسلامی نمی‌توان نادیده گرفت (مطهری، ۸۰ بب‌ ؛ ساندرز، 190-195)، زیرا برخورد میان فرهنگهای کهن آسیا سبب تقویت دستگاه اداری و فلسفی، و پربار‌شدن تمدن اسلامی شد (راسل، ۲ / ۲۱۳، ۲۱۴).

 

مآخذ

آرنلد، تامس واکر، تاریخ گسترش اسلام، ترجمۀ ابوالفضل عزتی، تهران، ۱۳۵۸ ش؛ اعتمادالسلطنه، محمدحسن، تطبیق لغات جغرافیایی قدیم و جدید ایران، به‌کوشش هاشم محدث، تهران، ۱۳۶۳ ش؛ بارتولد، و. و.، فرهنگ و تمدن مسلمانان، ترجمۀ علی‌اکبر دیانت، تبریز، ۱۳۵۷ ش؛ بلنیتسکی، آ.، خراسان و ماوراءالنهر (آسیای میانه)، ترجمۀ پرویز ورجاوند، تهران، ۱۳۶۴ ش؛ دورانت، ویل، تاریخ تمدن، ج ۱، ترجمۀ احمد آرام و دیگران، تهران، ۱۳۴۳ ش؛ همان، ج ۱۸، ترجمۀ فریدون بدره‌ای، تهران، ۱۳۴۵ ش؛ راسل، برتراند، تاریخ فلسفۀ غرب، ترجمۀ نجف دریابندری، تهران، ۱۳۵۳ ش؛ راکه ویلتس، ا.، سفیران پاپ به دربار خانان مغول، ترجمۀ مسعود رجب‌نیا، تهران، ۱۳۵۳ ش؛ گروسه، رنه، تاریخ آسیا، ترجمۀ مصطفى فرزانه، تهران، ۱۳۲۹ ش؛ ماله، آلبر، تاریخ قرون جدید، ترجمۀ فخرالدین شادمان، تهران، ۱۳۶۳ ش؛ مطهری، مرتضى، خدمات متقابل اسلام و ایران، قم، ۱۳۵۷ ش؛ وان، ژوزفین باد، سرزمین و مردم ژاپن، ترجمۀ محمود کیانوش، تهران، ۱۳۴۵ ش؛ نیز:

 

Beaumont, P. et al., The Middle East : A Geographical Study, London, 1976; Borchert, G. U. A., Erdkunde in Stichworten, Kiel, 1965; Britannica, 2010; Brockelmann, C., History of the Islamic Peoples, London, 1982; Bruck, S. I., «National Processes in Asiatic Countries outside the USSR», Races and Peoples : Contemporary Ethnic and Racial Problems, Moscow, 1974; Brüning, K., Asien (Harms Erdkunde, vol. III), München etc., 1964; Chaudhuri, M. R., An Economic Geography of India, Calcutta, 1969; Childe, G., What Happened in History, London, 1972; Cole, J. P., Geography of the USSR, London, 1971; Der Islam, ed. C. Cahen, Frankfurt, 1976; East, W. G., «Asiatic U.S.S.R. and the Mongolian People's Republic», The Changing Map of Asia, ed. id, London, 1974; id and O. H. K. Spate, «Prologue: The Asian Background», ibid; Elloy, K. M., Junior Geography, Calcutta / London, 1957, pts. II, III; Fisher, Ch. A., «The Maritime Fringe of East Asia: Japan, Korea and Taiwan», The Changing Map of Asia (vide: East); Fisher, W. B., The Middle East : A Physical, Social and Regional Geography, London, 1977; Freeberne, M., «The People’s Republic of China», The Changing Map of Asia (vide: East); Key Indicators for Asia and the Pacific, Asian Development Bank (ADB), 2011, www.adb.org / Documents / Books / key_Indicators / 2011 / pdf / key_Indicators_2011. pdf; Mensching, H. et al., Nordafrika und Vorderasien, Frankfurt, 1977; Myrdal, G., Asian Drama, London, 1971; Neef, E., «Asien», Das Gesicht der Erde, ed. id, Frankfurt, 1976; id, «Südasien», ibid; Pokshishevsky, V., Geography of the Soviet Union, Moscow, 1974; Saunders, J. J., A History of Medieval Islam, London, 1965; Schmieder, O., Die Alte Welt, Wiesbaden, 1965; Schmithüsen, J., Geschichte der geographischen Wissenschalft, Mannheim / Wien, 1970; Shabad, Th., Geography of the USSR, New York, 1951; Singh, G., A Geography of India, Delhi, 1970; Spuler, B., The Muslim World, Leiden, 1968; Südasien (Fisher Länderkunde, vol. II), eds. J. Blenck et al., Frankfurt, 1977; Welty, P. Th., The Asians (Their Heritage and their Destiny), New York, 1976; The World Gazetteer, www.world-gazetteer.com (acc. Jul. 2, 2012).

 

عباس سعیدی (دبا)

 

نام کتاب : دانشنامه ایران نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 1  صفحه : 467
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست