responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه ایران نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 1  صفحه : 427

اسپانیا، جنگ داخلی


نویسنده (ها) :
بخش تاریخ
آخرین بروز رسانی :
شنبه 19 بهمن 1398
تاریخچه مقاله

اِسپانیا، جنگِ داخلیِ \ jang-e dāxeli-ye espāniyā\ (1936- 1939م/ 1315- 1318ش)، درگیری نظامی نیروهای محافظه‌کار و سنت‌گرای اسپانیا با حکومت جمهوری، که به سرنگونی «جمهوری دوم» و استقرار بیش از 40 سال فرمانروایی ژنرال فرانثیسکو فرانکو بر این کشور انجامید. پس از آنکه محافظه‌کاران نتوانستند زمام امور همۀ کشور را با کودتای نظامی در دست گیرند، جنگ داخلی خونینی درگرفت و هر دو طرف درگیری با خشونت بسیار در آن شرکت کردند.
جنگ برآمده از قطبی شدن زندگی و سیاست در اسپانیا بود که در دهه‌های پیش از آن رخ داده بود. در پی انتخابات 1931م و رأی مردم به نظام جمهوری، آلفونسوی سیزدهم، شاه اسپانیا، وادار به ترک کشور شد و نظامی شکل گرفت که با نام جمهوری دوم شناخته می‌شود. در این نظام، نخست لیبرالهای طبقۀ متوسط و سوسیالیستهای میانه‌رو دست بالا را داشتند و مبارزۀ گسترده‌ای را با ساختار سنتی و طبقاتی جامعۀ اسپانیا آغاز کردند. طبقۀ مرفه و زمین‌داران بزرگ، کلیسا، بخش بزرگی از نظامیان، سلطنت‌طلبان و کارلوسیان، که منافع و آرمانهایشان را در خطر می‌دیدند، بر ضد حکومت با هم متحد شدند. در سوی دیگر، کارگران شهرنشین، بیشتر روستاییان و بسیاری از اعضای طبقۀ متوسط تحصیل‌کرده قرار داشتند. اختلافات سیاسی آنها غالباً جنبه‌ای افراطی می‌یافت و به‌صورت احزاب تندرو، مانند فالانژهای متمایل به فاشیسم در جناح راست، و کمونیستها و آنارشیستهای تندروِ جناح چپ نمایان می‌شد. ترور و دیگر اعمال خشونت‌بار نیز رواج داشت.

در انتخابات فوریۀ 1936/ بهمن 1314، جبهۀ خلق، تشکیل شده از لیبرالها، سوسیالیستها و کمونیستها، بر سر کار آمد و با مخالفت احزاب راست و گروهی از میانه‌روها روبه‌رو شد. در ژوئیۀ 1936/ تیر 1315، ژنرال فرانکو و نظامیان زیر فرمانش در مراکشِ اسپانیا شورش را آغاز کردند. در خاک اصلی اسپانیا نیز راست‌گرایان سر به شورش برداشتند و بیشتر نیروهای ارتش هم به این انقلابیان (ناسیونالیستها) پیوستند. آنان در شمال اسپانیا، به فرماندهی ژنرال اِمیلیو مُلا، به سرعت، بیشتر کاستیل، ناوار و آراگون را به تصرف درآوردند. چند شهر مهم جنوب اسپانیا، چون سِویل (سِویّا)، گرانادا و کُردُبا هم به دست آنان افتاد. اما کاتالونیا، که گرایش چپ در آن نیرومند بود و خودگردانی نیز به دست آورده بود، به همراه سرزمین باسک که در پی حفظ اختیارات محلی خود بود، در دست جمهوری‌خواهان ماند. ناسیونالیستها و جمهوری‌خواهان به سازمان‌دهی اراضی زیر فرمان خود و سرکوب مخالفان یا کسانی که گمان می‌کردند مخالف آنها هستند، دست زدند. دست‌کم، 50 هزار تن از هر دو طرف اعدام شدند یا به قتل رسیدند و این خود نشانه‌ای از شدت احساساتی است که جنگ داخلی لگام آن را گسیخته بود.
فرماندهی ناسیونالیستها کم‌کم به دست ژنرال فرانکو افتاد که در رأس نیروهایی قرار داشت که با خود از مراکش آورده بود. در اکتبر 1936/ مهر 1315، او رئیس حکومت خوانده شد و دولت خود را در بورگُس تشکیل داد. دولت جمهوری‌خواهان از سپتامبر/ شهریور همان سال در دست فرانثیسکو لارگو کابالیِرو، رهبر سوسیالیستها، بود. در مۀ 1937/ اردیبهشت 1316 خوان نِگرین، سوسیالیستی دیگر، جانشین او شد. نگرین تا پایان جنگ مقام نخست‌وزیری را حفظ کرد و سپس، تا 1945م نخست‌وزیرِ در تبعید بود. مانوئل آثانیا، از لیبرالهای ضدکلیسا، نیز تا اواخر جنگ، رئیس‌جمهوری اسپانیا بود.
از آنجا که هر دو طرف خود را ضعیف‌تر از آن می‌دانستند که به‌سرعت به پیروزی دست یابند، برای جلب کمک به خارجیان روی آوردند. آلمان هیتلری و ایتالیای فاشیست برای ناسیونالیستها نیرو، تانک و هواپیما فرستادند. جمهوری‌خواهان هم افزون بر اتحاد شوروی، از دولتهای فرانسه و مکزیک کمکهایی دریافت کردند. حدود 40 هزار تن از بیگانگان در قالب «تیپهای بین‌المللی»، در جبهۀ جمهوری‌خواهان می‌جنگیدند و 20 هزار تن از آنان نیز در واحدهای پزشکی یا امدادی خدمت می‌کردند.
ناسیونالیستها در نوامبر 1936/ آبان 1315 به حومۀ مادرید رسیدند؛ ولی نتوانستند شهر را تصرف کنند. آنان سرزمین باسک را در تابستان 1937م/ 1316ش و آستوریاس و سراسر سواحل شمالی کشور را تا اکتبر/ مهر همان سال گرفتند. سپس جنگی فرسایشی آغاز شد. ناسیونالیستها از تِروئِل به سوی شرق، خطی نفوذی ایجاد کردند و پس از رسیدن به دریای مدیترانه در آوریل 1938/ فروردین 1317، قلمرو جمهوری را دو نیم کردند. آنان در دسامبر 1938/ آذر 1317 به کاتالونیا حمله کردند و نیروهای جمهوری‌خواه را به عقب‌نشینی به شمال، به سوی فـرانسـه، وا داشـتـنـد. تـا فـوریـۀ 1939/ بهمن 1317، 250 هـزار سـربـاز جمهوری‌خواه، همراه با همین شمار غیرنظامی از مرز گذشتند و به فرانسه گریختند. حکومت جمهوری‌خواه در 5 مارس به فرانسه تبعید شد. در 7 مارس در مادرید میان جناحهای جمهوری‌خواهِ کمونیست و ضدکمونیست جنگی داخلی درگرفت. همۀ یگانهای جمهوری‌خواه تا 28 مارس 1939 از هم پاشیدند و تسلیم گشتند و نیروهای ناسیونالیست در همان روز وارد مادرید شدند. روز یکم آوریل 1939م/ 12 فروردین 1318ش، ژنرال فرانکو پیروزی ناسیونالیستها و پایان جنگ داخلی اسپانیا را اعلام کرد.
شمار کشتگان جنگ داخلی اسپانیا را تنها می‌توان برآورد کرد. ناسیونالیستها رقم یک میلیون را مطرح کرده‌اند که نه‌تنها کشته‌شدگان در جنگ، که قربانیان بمبارانها، اعدامها و قتلها را نیز شامل می‌شود. برآوردهای تازه‌تر به رقم 500 هزار یا حتى کمتر از آن نزدیک‌تر است. این رقم شامل کسانی نیست که از سوء تغذیه و قحطی و بیماریهای مولود جنگ مرده‌اند.
بازتابهای سیاسی و عاطفی جنگ به‌مراتب از اندازۀ یک درگیری ملی فراتر رفت؛ زیرا در کشورهای دیگر، بسیاری از مردم ــ هریک بنابر دیدگاه خود ــ جنگ‌داخلی اسپانیا را بخشی از تعارض بین‌المللی میان خودکامگی و مردم‌سالاری، فاشیسم و آزادی، یا کمونیسم و تمدن می‌دیدند. حکومت فرانکو صلح و ثبات را برای اسپانیا به ارمغان آورد، اما به بهایی گزاف. جنگ داخلی اسپانیا برای آلمان و ایتالیا عرصۀ آزمون روشهای جدید نبرد با بهره‌گیری از تانک و هواپیما بود. این درگیری از نظر بریتانیا و فرانسه به‌منزلۀ تهدید تازه‌ای بر ضد توازن بین‌المللی بود که برای حفظ آن می‌کوشیدند، توازنی که از میان رفتنش در 1939م به جنگ جهانی دوم انجامید، جنگی که تنها 5 ماه پس از پایان جنگ داخلی اسپانیا آغاز شد.

مآخذ

CE, 6th edition;
EB, 2008;
GLE (under «Espagne (Guerre civile d')»);
ME, 2008.

بخش تاریخ

نام کتاب : دانشنامه ایران نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 1  صفحه : 427
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست