اَرْزِشِ اَفْزوده [arzeš-e afzūde(a)]، از مفاهیم اقتصاد مارکسیستیکه مدعی تبیین ناپایداری نظام سرمایهداری بود. کارل مارکس (ه م) با پیروی از نظریۀ دیوید ریکاردو دربارۀ ارزش کار، معتقد بود که کار انسانی منشأ ارزش اقتصادی است؛ اجرتی که سرمایهدار به کارگران میپردازد کمتر از ارزشی است که کار آنان بر کالاها میافزاید و معمولاً فقط برای امرار معاش آنها کفایت میکند. در نظریۀ مارکس، این خسارت فقط سهم کوچکی از ارزش کلی کار کارگر را دربرمیگیرد که برابر است با راههای امرار معاش کارگر. باقیماندۀ کسر این اجرت از ارزش کلی کارِ کارگر «کار افزوده»، و ارزشی که این کار افزوده تولید میکند،«ارزش افزوده» نامیده میشود. به گفتۀ مارکس، سرمایهدار برای سودجویی، ارزش افزوده را تصاحب میکند و به این طریق از کارگر بهره میکشد. (209)