اِرِّرا ای رِیْسیخ [errerā ī reysīx]، خولیو (1875-1910م/ 1292- 1328ق)، شاعر اوروگوئهای، یکی از برترین شاعرانی که در اوایل سدۀ 20م به زبان اسپانیایی شعر میسرود. اشعار او که در آن زمان به سبب نوآوری در قالب و زبان شعری، به غایت بحثانگیز بود، مقلدان بسیار یافت و بر تکوین شعر معاصر در آمریکای اسپانیایی زبان تأثیری بسزا داشت. اررا در خانوادهای مرفه به دنیا آمد، ولی مادهپرستی طبقۀ بورژوای پیرامون خود را مردود میدانست. او در مونتِویدئو زندگی قلندروار و واقعیتگریزی برای خود ترتیب داد و اندک زمانی بعد گروه شاعران جوانی گرد او جمع شدند که هدفشان به پا کردن مجادلات ادبی با زیر پا نهادن اصول سنتی شعرسرایی و برانگیختن خوانندگان با استفاده از درونمایههای غریب و زبان غیرمتعارف بود. اررا در قیاس با دوستانش با استقبال بیشتری مواجه شد و تواناییهایش ماندگارتر از آب درآمد. آثاری نظیر «نیایشهای سحرگاهی» (1902م) و «شعرهای بنفش» (1906م) به سبب قدرتشان در تجسم خیالانگیز و زندۀ صحنههای روزمرۀ زندگی و نیز کاربرد مبتکرانۀ زبان موردتأیید منتقدان قرار گرفت؛ زیرا اررا به رغم گزینش عمدی عنوانهای خندهآور مانند «پیانوهای شباهنگام» (1910م)، کراراً به وصف صحنههای عادی میپرداخت. او با اینکه قالبهای شعری تازهای میآفرید، در استفاده از قالبهای سنتی نیز استاد بود. اِشرافِ او بر جنبههای فنی تحتالشعاع تمایل او به خلق هیجان در خواننده قرار نمیگرفت. اررا در طول حیات کوتاه خود که با بیماری مزمنی همراه بود، توانست بر فرضیات ریشهدار دربارۀ موضوع مناسب شعر و شیوههای پذیرفته شدۀ بیان شعری ایرادهایی وارد آورد؛ لکن مقام او به عنوان شاعری مهم تنها پس از مرگش به رسمیت شناخته شد. (102)