responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه ایران نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 1  صفحه : 201

اریمن


نویسنده (ها) :
مریم سینایی
آخرین بروز رسانی :
سه شنبه 3 دی 1398
تاریخچه مقاله

اَرْیَمَن [aryaman]، خـدای هـنـد و ایـرانـی حـافـظ قـوم آریایی که در هر دو سنت ایرانی و هندی با امر ازدواج پیوند دارد و در اوستای نو و متون پهلوی، درمانگری نیز به او نسبت داده شده است. در عین حال در متون پهلوی نقش مهمی در پایان جهان به او نسبت داده شده است که ظاهراً سابقۀ آن به دوران آغازین دین زردشتی می‌رسد.
نام اریمن در میان محققان بحثهای بسیاری برانگیخته است. این نام را به دو صورت می‌توان به اجزاء سازندۀ آن تقسیم کرد: 1. اَرْیَه به اضافۀ مَن از ریشۀ ـ man «اندیشیدن»، 2. اریه بـه اضـافـۀ پسـونـد «ـ مَن»، کـه کلمـاتـی بـا مفهـوم انتـزاعی می‌سازد. تیمه اشتقاق اریمن از اریه را با پسوند انتزاعی‌سازِ «ـ مَن» صحیح می‌داند. حال آن که با توجه به معنای «آن که آریایی به شمار می‌رود و خود را آریایی می‌داند» که از سوی دومزیل برای این کلمه ارائه شده است، مَن در آن باید از ریشۀ فعلی man دانسته شود (تیمه، «میتره...»، 77-78؛ دومزیل، «شهریار...»، 154؛ نیز نک‌ : مایرهفر، I/ 121).
به همین گونه، بر سر معنای کلمۀ اریمن و حتى جنس آن اخـتـلاف وجـود دارد. به عقیدۀ تیمـه، اریمن در سنسکریت 1. اسـم مذکر است و بر «تشخص میهمان‌نوازی»، «میهمان نوازی به مفهوم نیرویی رازآمیز و عرفانی» و نیز «خداوندی که حامی میهمان‌نوازی است» دلالت دارد و از این‌رو، هم اسم عام و هم اسم خاص است؛ 2. اسم عام خنثى و به معنای «میهمان نوازی» است («بیگانه...»، 135-136؛ نیز نک‌ : مایرهفر، همانجا؛ پُکُرنی، I/ 24). دومزیل وجود اریمن را به عنوان اسم عام خنثى در سنسکریت بسیار نامحتمل دانسته، و بر آن است که جزء اول این واژ (اَرْیه) قطعاً نام قوم، و کل واژه به معنی «خدای محافظ قوم آریایی» است («اَری...»، 74؛ نیز نک‌ : پوول، «میتره...»، 336؛ لیتلتن، 91؛ ویدن‌گرن، 15). بیلی اریمن را «مسئول ثروتها و میهمان‌نوازی» معنا کرده است (بریتانیکا، II/ 683؛ قس: سمرنیی، 136-137). بنونیست با دومزیل دیدگاه مشترکی دارد و اریمن را «دارای روحیۀ اریه» و اریه را نام قوم می‌داند («زبان...»، 300-303). برخی از محققان بدون ذکر اشتقاق با توجه به متون اوستایی و ودایی، اریمن را «دوست، همراه» معنی کرده‌اند (جکسن، 63؛ ایرانیکا، I/ 694؛ کارنوی، 294؛ دارمستتر، 229؛ مک‌دانل، 45).
اگر چه در ریگ ودا از اریمن در حدود 100 بار نام برده شده است، ویژگیهای شخصی او اصلاً مورد توجه قرار نگرفته، و جز در دو جا نام او همیشه با دیگر خدایان، به ویژه میتره و ورونه یاد شده است. اریمن از جمله خدایان گروه آدیتیه‌ها ست و با میتره پیوستگی خاصی دارد (همانجا؛ دومزیل، «میتره...»، 30؛ کیث، 99؛ هیلبراند، II/ 76؛ الدنبرگ، 180). دومزیل بر آن است که اریمن در وداها ماهیتی دوستانه دارد، زیرا مردم را با ازدواج به هم پیوند می‌دهد، برای آنان همسر می‌یابد و تبرک‌کنندۀ هدایا ست (همان، 30-31). تیمه اریمن را بیش از هر چیز دیگر حامی میهمان‌نوازی و حقیقت به شمار می‌آورد («بیگانه»، 143). او به پیوند اریمن با ازدواج بهایی نداده است (نک‌ : همان، 123-124).
در اوستای گاهانی کلمۀ اَیْریَمَن تنها 5 بار نه به عنوان نام خدا، بلکه به صورت اسم عام به کار رفته است (نک‌ : بارتولمه، «واژه‌نامه...»، 145). در سروده‌های گاهان ایریمن همراه با دو اصطلاح دیگر، یعنی خْوَیتو و وْرْزِنه به شکلی به کار رفته است که روشن می‌شود مدلول آن باید یک گروه اجتماعی باشد. در تمامی موارد خویتو و ورزنه همراه با ایریمن یاد شده‌اند. به تصریح یسن 1:32 اعضای خویتو، ایریمن و ورزنه از اهوره‌مزدا خواستند که نمایندگان او باشند و در یسن 46: 1 زردشت گله می‌کند که او را از خویتو و ایریمن خود کنار گذاشته‌اند و ورزنه‌ای که او بدان تعلق دارد، وی را ناخشنود کرده است. معنای این کلمات در میان محققان مورد اختلاف است. برخی ایریمن را نام طبقۀ نخستین جامعه که طبقۀ روحانیان است، دانسته‌اند (بارتولمه، همان،198،«گاهان اوستا»، 27, 35, 36, 74؛ کارنوی، 295؛ نیبرگ، 90). بنونیست آن را نوعی انجمن دینی دانسته (همان، 303؛ نیز نک‌ : مولتن، 117, 355)، هر چند پیش‌تر از آن معنای «مردان متعلق به یک منطقه» را پیشنهاد کرده بود («طبقات...» 127). بویس بر آن است که این کلمه بر اعضای قبیله یا افرادی متعلق به منطقه که واحدی بزرگ‌تر از خانواده و روستاست، دلالت می‌کند. در این منطقه کسانی زندگی می‌کنند که فرد با آنان دارای مناسبات دوستانه‌ای است که از طریق میهمان‌نوازی متقابل برقرار شده است یا آنکه فرد از آنان انتظار میهمان نوازی دارد («تاریخ...»، I/ 55-56). در جای دیگر وی ایریمن را «قبیله» معنی کرده است (نک‌ : ایرانیکا، III/ 63). به اعتقاد تیمه ایریمن رابطه‌ای است میان کسانی که میهمان‌نوازی را مقدس می‌شمارند. وی اصرار می‌ورزد که تعبیر ایریمن گاهانی بدون تـوجـه بـه معنـای اریـمـن در ریـگ ودا ــ کـه بـه اعتقـاد او «میهمان‌نوازی» است ــ نمی‌تواند درست باشد. از این‌رو، وی تعابیر دومزیل: «کسانی که متعلق به یک فرهنگ هستند» و بنونیست «متعلق به منطقه» را مردود می‌شمارد («میتره»، 79؛ نیز نک‌ : دومزیل، «شهریار»، 157؛ بنونیست، «طبقات»، 126-127). هومباخ ایریمن را به معنای «اتحادیۀ قبایل» دانسته است (I/ 95, 100, 101, 128, 144).
در اوستای نو ایریمن چون دیگر ایزدان مورد ستایش قرار می‌گیرد. در تقویم زردشتی ایریمن روزی از آن خود ندارد، اما در روز سوم ماه ایریمن ایشیه «ایریمن آرزوشده»، در روز مختص اَشَه وَهیشته همراه او و سَوْکا ستوده می‌شود ( اوستا، سی‌روزه، فصل 1، بند 3، فصل 2، بند 3). یکی از 4 دعای مهم زردشتی به نام آایریما ایشیو به ایریمن اختصاص دارد. در مقدمۀ یشت سوم که به اشه وهیشته اختصاص دارد و نیز در وندیداد (فرگرد 22، بند 11) آایریما ایشیو همراه با اشه ستوده شده است و قسمت عمدۀ یشت سوم دعای آایریما ایشیو را که درمانگری و دفع جادوان و پریان به آن نسبت داده شده است، می‌ستاید. از این‌رو، به نظر می‌رسد که میان ایریمن و اشه وهیشته پیوند خاصی برقرار است. بویس معتقد است با توجه به آنکه در پایان جهان ایریمن با استفاده از آتش هستی را تطهیر خواهد کرد، در الاهیات زردشتی نقش یاور اشه وهیشته به او سپرده شده است، زیرا از آفرینش مادی آتش به این امشاسپند تعلق دارد (نک‌ : ایرانیکا، I/ 694).
شفابخشی و درمانگری از مهم‌ترین نقشهایی است که در اوستای نو و متون پهلوی به ایریمن نسبت داده شده است (نک‌ : اوستا، وندیداد، فرگرد 22 – بندهای 1-8). بویس حدس می‌زند که سبب اختصاص درمانگری به ایریمن آن بوده است که پنداشته می‌شد ایریمن به عنوان «دوست» بشر قادر است بیماریهای بشر را درمان کند («تاریخ»، I/ 56). دومزیل درمانگری را بخشی از وظیفۀ ایریمن به عنوان حافظ «جامعۀ نیک» به شمار می‌آورد («اری»، 73) و به اعتقاد نیبرگ ایریمن در واقع تشخص گروه روحانیان است و از همین رو درمانگری به وی نسبت داده شده است، زیرا در جوامع ابتدایی، درمانگری از فنون و مهارتهایی بوده که طبقۀ روحانی بدان می‌پرداخته است (ص 90).
در بندهش ایرمان از همکاران سپندارمَذ است (ص 174، سطر5). وی امشاسپند نامیده شده‌است و گفته می‌شود که درمان همۀ دردها را او به آفریدگان می‌دهد (ص 177، سطرهای 2-4). مهم‌ترین نقشی‌که در متون پهلوی به ایرمان نسبت داده می‌شود، نقش وی در پایان جهان و نوسازی آن (فرَشگِرد) است.
به روایت گزیده‌های زادسپرم سوشیانس به‌راهنمایی ایرمان بر زمین پدیدار می‌شود (48:34). در پایان جهان ایرمان فلزی را که در کوهها و دره‌ها ست، می‌گدازد و این فلز چون رود بر زمین جاری می‌شود. مردم همه از این فلز مذاب می‌گذرند. برای فرد پرهیزگار فلز مذاب مانند شیرگرم بدون آزار است، اما فرد گناهکار در آن می‌سوزد (بندهش، ص 225، سطر6).
به اعتقاد بویس امکان دارد که زردشت خود نقش ایریمن در فرشگرد را تعیین کرده باشد ( ایرانیکا، همانجا) و حتى محتمل می‌داند که دعای آایریما ایشیو را خود زردشت سروده باشد («تاریخ»، I/ 265). این محقق بر آن است که شاید در گداختن فلز و جداکردن گناهکاران از بی‌گناهان توسط ایریمن، نشانی از پیوند کهن میان اریمن و میتره نهفته باشد، زیرا به اعتقاد او چنین آزمونهایی در اصل به میتره، داور آفرینش و سرور آتش، تعلق داشته است و علت آنکه سوشیانتها دعای آایریما ایشیو را بر می‌خوانند، شاید آن بوده است که از ایریمن می‌خواسته‌اند در کار درمان جهان از بیماری شر به آنان یاری رساند (همان، I/ 56-57).
در متون مانوی تورفانی عیسى مسیح ناجی و درمانگر روحها اریامان‌ییشو نامیده شده است (بویس، «کتاب...»، 33). عیسى مسیح و ایریمن هر دو درمانگر پنداشته می‌شدند و شاید به همین سبب آن دو را یکی دانسته‌اند، اما ظاهراً شباهت آوایی ایشیو، لقب ایریمن و ییشو‌ که لقب مسیح بوده، در این همسان‌انگاری بی‌تأثیر بوده است (همو، «تاریخ»، I/ 57، «ایریمن»، 694). در متون فارسی میانۀ تورفانی نام خاص Aryāmān bay دیده می‌شود. در این زبان bay به معنی «خدا» و مترادف yazad «ایزد» است، اما بویس bay را نام فارسی میانۀ بَگَه ــ که از دیرباز با ایریمن پیوند داشته است ــ می‌داند و نام خاص بَی اریامان را مرکب از نام دو خدا، ایریمن و بگه، به شمار می‌آورد (همانجا).
دربارۀ پیوند اریمن با پدیده‌های طبیعی نظریات مختلفی وجود دارد. مفسران و شارحان باستانی هند اریمن را با خورشید یکی می‌دانستند و اغلب آن را با کلمۀ سورْیه «خورشید» توضیح می‌دادند. بویس بر آن است که اریمن، برخلاف میتره که به اعتقاد او با خورشید یکی پنداشته می‌شد. هیچ‌گاه با پدیده‌های طبیعی ملازم نشد و او را تنها تجسم یک مفهوم انتزاعی، یعنی «دوستی» به شمار می‌آورد («تاریخ»، I/ 55).
پیوند ایریمن با ازدواج جنبه‌ای غیرمستقیم دارد. دعایی که به نام او آایریما ایشیو نامیده شده، در اوستا در میان یَسنها قرار دارد و درست پس از یسن 53 که آخرین سرود گاهانی است، جا داده شده است. این دعا امروزه نیز در مراسم ازدواج زردشتیان جدا از یَسنها خوانده می‌شود ( ایرانیکا، I/ 643).
یسن 53 نیز خود به نوعی با امر ازدواج مربوط است، زیرا در آن از عروسی دختر پیامبر و نیز گروه دیگری از دختران سخن گفته می‌شود. نیبرگ قرار گرفتن دعای ایشیو را پس از یسن 53 تصادفی نمی‌داند و بر آن است که ایریمن به معنای گروهی از روحانیان است که در آیین زناشویی شرکت می‌جستند. وی احتمال می‌دهد که اریمن در میان آریاییان خدای ازدواج بوده است (ص 271). بویس در این‌باره عقیده دارد که اریمن همراه با ورونه ــ که در این مورد خاص لقب بهَگه داشته است ــ شاید به عنوان تأیید پیوند دوستی میان دو خانواده، نقش حامی و ناظر بر ازدواجها را برعهده گرفته بوده است ( ایرانیکا، I/ 694).
در اساطیر سلتی شخصیتی به نام اِرِمُن (در حالت اضافی اِرِمُیْن) وجود دارد که گفته می‌شود پادشاه و رهبر پسران میل بوده است. ارمن در رأس پسران میل سرزمین ایرلند را فتح کرد و ساکنان پیشین آن را که موجودات آسمانی بودند، در جایگاه فراطبیعی آنها در تپه‌ها قرار داد. ارمن به عنوان یک «شهریار سوم» و به عنوان قهرمان خاص ایرلندیها به نوادو و لـوگ ــ که معادلهای میتره و ورونه هستند ــ پیوست. نخستین کسانی که شباهت این شخصیت را با اریمن دریافتند، آدلف پیکْتِت و ویتلی استوکس بودند که بیش از 100 سال پیش این نکته را یادآور شدند (پوول، «میتره»، 337، «بازتابها...»، 337). این شباهت تاکنون از سوی برخی از محققان پذیرفته شده است (در این‌باره نک‌ : هیلنبراند، II/ 69؛ کیث، 99؛ پوول، «میتره»، 338؛ قس: الدنبرگ، 190). نام ارمن با املاهای اِریمُن، اِیْریمُن، هِرِمُن و هِریمُن نیز ذکر شده است (پوول، همانجا). پکرنی نام ارمن را یک اشتقاق نو و فرهیخته از نام سرزمین ایرلند، یعنی اِریو، به شمار می‌آورد (ص I/ 24). اما پوول بر آن است که نمی‌توان ارمن را نامی ساختگی دانست، بلکه این نام می‌تواند صورتی برگرفته از*aryo- mņ در زبان هند و اروپایی باشد (همانجا، نیز «بازتابها»، 377). در صورت درستی این نظر، قدمت اریمن از دورۀ هند و ایرانی فراتر خواهد رفت و به دورۀ هند و اروپایی خواهد رسید. گریسولد دربارۀ ماهیت اریمن نظریۀ دیگری ارائه کرده است. وی بر آن است که اریمن «راست، درست» می‌تواند مانند اَسورَه «سرور»، ورونه «دربرگیرنده»، میتره «دوست» و بهگه «تقسیم کننده» از نامهای پدر دیائوس، خدای اصلی هند و ایرانی و نیز قبایل هند و اروپایی پیش از جداشدن آنها از هم باشد و همۀ اینان می‌توانسته‌اند نشانی از وجوه مختلف این خدا بوده باشند (ص 25). رایشلت نیز اریمن، خدای تجسم قبیله را وجهی از پدر آسمان [= دیائوس] به شمار آورده است (ص 177).
در فرهنگهای فارسی کلمۀ ایرمان به معنای «میهمان طفیلی و ناخوانده» ثبت شده است ( لغت‌نامه...، ذیل ایرمان). برخی از محققان این کلمه را با ایریمن در اوستا مربوط دانسته‌اند (بارتولمه، «واژه نامه»، 198؛ تیمه، «میتره»، 80).

مآخذ

لغت نامۀ دهخدا؛
نیز:

Avesta, The Sacred Books of the Parsis, ed. K. F. Geldner, Tehran, 2003;
Bartholomae, Ch., Altiranisches Wörterbuch, Berlin, 1961;
id, Die Gatha’s des Awesta, Strasbourg, 1905;
Benveniste, E., «Les classes sociales dans la tradition Avestique», J A, 1932, vol. CCXXI;
id, Indo-European Language and Society, London, 1973;
Boyce, M., «Airyaman», Iranica, vol. I;
id, A History of Zoroasrtrianism, Leiden/ Köln, 1975, vol. I;
id, A Reader in Manichaean Middle Persian and Parthian, Acta Iranica, vol. IX, Tehran/ Liège, 1975;
The Bundahišn (T D2), ed. B. T. Anklesaria, Bombay, 1908;
Carnoy, A., «The Iranian Gods of Healing», JAOS, 1918, vol. XXXVIII;
Darmesteter, J., «Vendīdād», The Sacred Books of the East, Delhi, 1980, vol. IV;
Dumézil, G., «Ari, Aryaman, à propos de Paul Thieme ʿArí, Fremderʾ», JA, 1958, vol. CCXLVI;
id, Le Troisième souverain...: Essai sur le dieu indo-iranien Aryaman et sur la formation de lʾhistoire mythique d’Irlande, Paris, 1949;
id, «The vedic Mitra: A Résumé of Theses and References», Journal of Mithraic Studies, London, 1976, vol. I;
Griswold, H. D., The Religion of the Rigveda, Delhi, 1971;
Hillebrandt, A., Vedische Mythologie, Hildesheim, 1965, vol. II;
Humbach, H., Die Gāthās des Zarathustra, Heidelberg, 1959, vol. I;
Iranica;
Jackson, A. V. W., Zoroastrian Studies, New York, 1965;
Keith, A. B., The Religion and Philosophy of the Veda and Upanishads, Delhi, 1970;
Littleton, C. S., The New Comarative Mythology: An Anthropological Assessment of the Theories of Georges Dumézil, Berkeley etc.;
Macdonell;
A. A., The Vedic Mythology, Varanasi, 1963;
Mayrhofer M., Etymologisches Wörterbuch des Altindoarischen, Heidelberg, 1987, vol. I;
Moultan, J., Early Zoroastrianism: The Origins, the Prophet, the Magi, Amsterdam, 1972;
Nyberg, H. S., Die Religionen des alten Iran, Osnabrück, 1966;
Oldenberg, H., Die Religionen des Veda, Darmstadt, 1977;
Pokorny, J., Indogermanisches etymologisches Wörterbuch, Bern/ München, 1969, vol. I;
Puhvel, J., «Mitra as an Indo-European Divinity», Acta Iranica vol. XVII, Tehran/ Liège, 1978;
id, «Mythological Reflections of Indo-European Medicine», Indo European and Indo-Europeans, eds. G. Gardona et al., Philadelphia, 1970;
Reichelt, H., Avesta Reader, Strasbourg, 1911;
Szemerényi, O., «Studies in the Kinship Terminology of the Indo-European Languages, With Special References to Indian, Iranian, Greek and Latin», Acta Iranica, vol. XVI, Tehran/ Liège, 1977;
Thieme, P., Der Fremdling im Ŗgveda;
Eine Studie über die Bedeutung der Worte Ari, Arya, Aryaman und Ārya, Leipzig, 1938;
id, Mitra and Aryaman, New Haven;
Vichitakiha-i Zatsparam, ed. B. T. Anklesaria, Bombay, 1964;
Widengren, G., Die Religionen Irans, Stuttgart, 1965.

مریم سینایی

نام کتاب : دانشنامه ایران نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 1  صفحه : 201
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست