responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه ایران نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 1  صفحه : 1677

اقبال و ادبار


نویسنده (ها) :
حمید بهلول
آخرین بروز رسانی :
یکشنبه 18 خرداد 1399
تاریخچه مقاله

اقبال و ادبار \eqbāl-o(va) edbār\، دیدگاهی در نجوم کهن که بر پایۀ آن، حرکت نقاط اعتدال بر دایرةالبروج، حرکتی نوسانی با دامنۀ °8 به شمار می‌آمد. بیشتر منجمان می‌دانستند که حرکت نقاط اعتدال با سرعتی کمابیش ثابت و همواره در یک جهت است (نک‌ : ه‌ ‌د، اعتدالین، تقدیم)، اما اقبال و ادبار از روزگار هیپارخوس تا هنگامی که تیکو براهه آن را رد کرد، پیروانی داشت (درایر، 204-205). پیشروی نقطۀ اعتدال بهاری از اول حمل در جهت توالی بروج تا °8 اقبال، و بازگشت آن به اول حمل نیز ادبار نامیده می‌شد (رجب، 269-270؛ نصیرالدین، 1 / 125).
نخستین اشارۀ مکتوب به نظریۀ حرکت اقبال و ادبار را می‌توان در «شرح کوچک» تئون اسکندرانی (ه‌ م) بر «جدولهای آسان» بطلمیوس مشاهده کرد. اگرچه او این اندیشه را به «اهل احکام نجوم» نسبت داده، اما پیدا ست که خود نیز بر این باور بوده است. به گزارش تئون این حرکت با سرعت °1 در هر 80 سال در حال تناوب است. از میان منجمان دورۀ یونانی‌مآبی نیز تنها پروکلس به آن اشاراتی، آن هم بدون بیان جزئیات، کرده است. از این واقعیت که بابلیها اعتدال بهاری را در درجۀ هشتم حمل فرض می‌کردند و اینکه تئون در توصیف آن از تابع زیگزاگی خطی استفاده کرده است، نویگباوئر حدس زده است که منشأ نظریۀ اقبال و ادبار باید با نجوم بابلی و نجوم دورۀ هیپارخوس پیوندهایی داشته باشد (II / 631-633). درایر نادانی و کج‌فهمی بانی یا بانیان آن را عامل طرح چنین نظریۀ بی‌پایه و اساسی در تاریخ نجوم عنوان کرده است (ص 205).
کلیات این نظریه با واسطه‌هایی نامشخص به نجوم هندی رسید و با تغییراتی (مثلاً افزایش بازۀ جابه‌جایی نقاط اعتدال از °8 به°54)، به یکی از مفاهیم بنیادی آن تبدیل شد (نک‌ : برجس، 243-249؛ نیز پینگری، 27-35). در دورۀ اسلامی نیز اگرچه اغلب منجمان از پذیرش این نظریه امتناع کردند (نویگباوئر، همانجا)، اما منجمان حاذق و کارآزموده‌ای چون حبش حاسب مروزی (نک‌ : قفطی، 170)، ابراهیم بن سنان (ص 275-302؛ نیز نک‌ : نصیرالدین، 2 / 400؛ رجب، 267)، ابن‌آدمی (نک‌ : قفطی، 282)، ابوجعفر خازن (نک‌ : بیرونی، الآثار ... ، 326)، قاضی صاعد اندلسی (ص 228- 229؛ سامسو، 2-3)، زرقالی (نک‌ : «فرهنگ ... »، XIV / 593؛ سامسو، 7-33)، و ابن‌هائم (نک‌ : «دانشنامه ... »، 555؛ سامسو، 3؛ نیز مل‌ ، کومس)، آن را یا عیناً، یا با اندکی جرح و تعدیل، و یا با عرضۀ الگوهایی پیچیده‌تر پذیرفتند. در میان منجمان اخیر، زرقالی 3 الگوی متفاوت برای حرکت اقبال و ادبار پیشنهاد کرد (سامسو، 5-33)؛ کارهای او اوج فعالیتهای منجمان دورۀ اسلامی را در این زمینه نشان می‌دهد.
آن‌چنان که قاضی صاعد در التعریف بطبقات الامم (ص 229) متذکر شده است، منجمان اندلس چیزهایی از نظریۀ اقبال و ادبار شنیده بودند، ولی دقیقاً از آن مطلع نبودند؛ تا اینکه خود او نسخه‌ای از زیج الکبیر ابن‌آدمی را به دست ‌آورد و با مطالعۀ آن، با یکی از الگوهای هندسی اقبال و ادبار آشنا شد. او که پس از مدتها فهم اقبال و ادبار برایش ممکن شده بود، با تغییراتی آن را در کتابی به نام اصلاح حرکات النجوم به منجمان اندلس معرفی کرد (همانجا). انتقال این نظریه به غرب لاتین‌زبان نیز از همین ناحیه صورت گرفته است. در زیج طلیطلی که همه و یا بیشتر بخشهای آن نوشتۀ زرقالی است، حرکت اقبال و ادبار دقیقاً مانند کتاب «دربارۀ حرکت فلک هشتم» (نک‌ : دنبالۀ مقاله) توصیف شده است (لینتن، 97-98). زیج طلیطلی که تنها ترجمۀ لاتینش باقی مانده، بر زیج آلفونسی تأثیر بسزایی گذاشته، و سبب گسترش و رواج این نظریه در غرب لاتین‌زبان شده است (همانجا)، تا آنجا که کلیاتش به نظر رسمی و مورد تأیید منجمان اروپایی تبدیل شد و حتى کپرنیک هم از آن عدول نکرد. سرانجام تیکو براهه با رصدهای دقیق خود نشان داد که منشأ نظریۀ اقبال و ادبار جز خطاهای رصدی چیز دیگری نبوده است (نویگباوئر، II / 634).
طبیعی است که چنین نظریه‌ای نه ظهورش بدون علت بوده است و نه استمرارش بی‌قاعده. تا آنجا که ما می‌دانیم، آنها با طرح نظریۀ اقبال و ادبار حل دو مشکل را در نظر داشته‌اند و تلاش می‌کردند تا مقدار حرکت سالیانۀ نقاط اعتدال یا فلک ثوابت را از طریق مقایسۀ طول دایرةالبروجی ستارگان ثابت اندازه بگیرند. میل کلی دایرةالبروج (ε زاویۀ میان دایرةالبروج و معدل‌النهـار) را نیـز از رابطـۀ به دست می‌آوردند که در آن و به‌ترتیب ارتفاع نصف‌النهاری خورشید در انقلاب تابستانی و زمستانی است. اما نتایج اندازه‌گیری این دو مؤلفه، از رصدی تا رصدی دیگر، متفاوت بود و این امر ناخرسندی منجمان را در پی داشت (نک‌ : اِوَنز، 274). غالب آنها «اختلاف در آلات رصد» را علت ناهمخوانی و اختلاف در نتایج به شمار می‌آوردند (بیرونی، « تحدید ... »، 116)، ولی دسته‌ای نیز به دنبال ایجاد الگوهایی بودند تا این اختلافها را توضیح دهد.
مهم‌ترین تألیف منجمان سده‌های میانه در زمینۀ اقبال و ادبار، رساله‌ای است به نام «دربارۀ حرکت فلک هشتم» که اصل عربی آن از میان رفته، و تنها ترجمۀ لاتین گراردوس کرمونایی از آن باقی مانده است (کرمودی، 117). به‌رغم استدلال محکم دوئم، بیشتر پژوهشگران این اثر را به ثابت بن قرّه نسبت داده‌اند (مثلاً نک‌ : سارتن، I / 599؛ اونز، 275). اما در نهایت، از طریق بررسیهای جمیل رجب که با تأیید سوردلو و نویگباوئر (I / 43) همراه شده است، غالب محققان نظر دوئم را پذیرفته‌اند (سامسو، 2).
ثابت بن قرّه از نظریۀ تئون آگاهی داشته است و از همین رو، معمولاً او را اولین دانشمند دورۀ اسلامی می‌دانند که در این باره سخن گفته است (سارتن، همانجا). او در نامه‌ای به حنین ابن اسحاق که ابن‌یونس در الزیج الکبیر الحاکمی (50پ - 51ر) بخشهایی از آن را آورده است، به نظریۀ احکامیان به نقل از تئون اشاره کرده است. ثابت می‌گوید اگر بخواهیم این نظریه را اثبات یا رد کنیم، باید نتیجۀ همۀ رصدهای منجمان از زمان بطلمیوس تا زمان حاضر را در اختیار داشته باشیم، امری که در حال حاضر امکان‌پذیر نیست. پس مؤلفِ رسالۀ «دربارۀ حرکت فلک هشتم» که برای توجیه حرکت اقبال و ادبار الگویی خاص عرضه کرده، و در واقع حکم قطعی در این زمینه داده است، نمی‌تواند ثابت بن قره باشد (دوئم، II / 246-247). دوئم (همانجا) آن را از زرقالی دانسته است، ولی واییکروسا این احتمال را رد کرده است (نک‌ : اوگنار روش، 307). این موضوع هنوز محل مناقشه است.

مؤلف رسالۀ فوق، برخلاف بطلمیوس، معتقد است که حرکت نقاط اعتدال تابعی خطی از زمان نیست. بر اساس نظریۀ او، نقاط اعتدال با سرعت متغیر جابه‌جا می‌شوند و میل کلی نیز نسبت به متغیر زمان متناوب است. با توجه به شکل صفحۀ بعد، این نظریه را می‌توان چنین توضیح داد: دایره‌های عظیمۀ ARB معدل‌النهار، و AQB دایرةالبروج ثابت میانی هستند و زاویۀ این دو با هم ´33 °23= ε است. دو دایرۀ کوچک به مرکز A و B و شعاعهای ´´43 ´18 °4 هستند. نقاط C و D روی دایره‌های کوچک که کاملاً قرینۀ یکدیگرند، حول A و B می‌چرخند و باعث می‌شوند محل برخورد دایرةالبروج با معدل‌النهار بین E وE´ در حال تغییر باشد. همچنین زاویۀ بین این دو نیز در نقاط بین E و E´ اندازه‌ای متغیر دارد، چنان‌که در E، A وE´ به‌ترتیب به مقدار کمینه، متوسط و بیشینۀ خود می‌رسد. بدین‌ترتیب، ستارگان نسبت به دایرةالبروج متحرک دارای طول دایرةالبروجی ثابت و پایداری خواهند بود (دوئم، II / 241-243؛ لینتن، 90-91).

مآخذ

ابراهیم بن سنان، «حرکات الشمس»، رسائل، به کوشش احمد سلیم سعیدان، عمان، 1983 م؛
ابن‌یونس، علی، الزیج الکبیر الحاکمی، نسخۀ کتابخانۀ لیدن، شم‌ OR143؛
بیرونی، ابوریحان، آثار الباقیه؛
همو، تحدید نهایات الاماکن، به کوشش پ. بولگاکوف، قاهره، 1962 م؛
صاعد اندلسی، التعریف بطبقات الامم، به کوشش غلامرضا جمشیدنژاد اول، تهران، 1376 ش؛
قفطی، علی، تاریخ الحکماء، به کوشش یولیوس لیپرت، لایپزیگ، 1903 م؛
نصیرالدین طوسی، التذکرة فی علم الهیئة (مل‌ )؛
نیز:

Biographical Encyclopedia of Astronomers, Springer, 2005;
Burgess, E., «Translation of the Sûrya-Siddhânta, a Text-Book of Hindu Astronomy;
with Notes, and an Appendix», Journal of the American Oriental Society, 1858-1860, vol. VI;
Carmody, F. J., The Astronomical Works of Thābit b. Qurra, Los Angeles, 1961;
Comes, M., «Ibn al-Hā’im’s Trepidation Model», Suhayl, 2001, vol. II;
Dictionary of Scientific Biography, New York, 1975-1981;
Dreyer, J. L. E., History of the Planetary Systems from Thales to Kepler, Cambridge, 1906;
Duhem, P., Le Système du monde, Paris, 1954;
Evans, J., The History and Practice of Ancient Astronomy, New York / Oxford, 1998;
Hugonnard-Roche, H., «The Influence of Arabic Astronomy in the Medieval West», Encyclopedia of the History of Arabic Science, ed. R., Rashed, Paris, 1997, vol. I;
Linton, Ch. M., From Eudoxus to Einstein, Cambridge, 2004;
Naṣīr al-Dīn al-Ṭūsī, Memoir on Astronomy (al-Tadhkira fī‛Ilm al-Hay’a), New York, 1993;
Neugebauer, O., A History of Ancient Mathematical Astronomy, Berlin etc., 1975;
Pingree, D., «Precession and Trepidation in Indian Astronomy before A. D. 1200», Journal for the History of Astronomy, 1972, vol. III;
Ragep, F. J., «Al-Battānī, Cosmology, and the Early History of Trepidation in Islam», From Baghdad to Barcelona, eds. J. Casulleras and J. Samsó, Barcelona, 1996, vol. I;
Samsó, J., «Trepidation in Al-Andalus in the 11th Century», Islamic Astronomy and Medieval Spain, Variorum, 1994;
Sarton, G., Introduction to the History of Science, Baltimore, 1962;
Swerdlow, N. M. and O. Neugebauer, Mathematical Astronomy in Copernicus’s De Revolutionibus, ed. G. J. Toomer, New York etc., 1984.

حمید بهلول

نام کتاب : دانشنامه ایران نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 1  صفحه : 1677
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست