responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه ایران نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 1  صفحه : 1577

افراسیاب


نویسنده (ها) :
ندا اخوان اقدم
آخرین بروز رسانی :
سه شنبه 13 خرداد 1399
تاریخچه مقاله

افراسیاب \afrāsiyāb\، محوطه‌ای باستانی در شمال سمرقند امروزی. نام قلعۀ افراسیاب نیز از پایان سدۀ 17 م، در منابع نوشتاری دیده می‌شود و آن را مرتبط با پادشاه حماسی توران می‌پندارند (نک‌ : ایرانیکا، I / 576؛ بلانت، 12). از طرف دیگر، نام این مکان را صورت تغییریافتۀ parsīāb تاجیکی (سغدی: paršvāb)، به معنای «بر فراز رود سیاه» می‌دانند. این منطقه که ضخامت لایه‌های باستان‌شناسی آن به 8 تا 12 متر می‌رسد، به شکل یک سه‌ضلعی نامنظم، به وسعت 219 هکتار، و به‌صورت تلی بایر و چند گودال است که در قدیم محوطه‌های شهری و مخازن آب بودند ( ایرانیکا، همانجا).
حفریات باستان‌شناسی انجام‌شده در سدۀ 19 م نشان می‌دهد که سکونت در این منطقه از سده‌های 7 و 6 ق‌م آغاز شده است (نک‌ : قربانف، 11). شهر با یک دیوار چهارگوش خشتی احاطه شده بود و آب آن از آبراهه و همچنین مخازن آب واقع در بخش شمالی و شرقی منطقه تأمین می‌شد. از دیگر یافته‌های این دوران، می‌توان به گلدانهای سفالین و پیکانهای برنزی اشاره کرد ( ایرانیکا، همانجا).
این منطقه را با مرکنده یکی انگاشته‌اند که اسکندر پس‌از غلبه بر بسوس، به آنجا رفت (بیوار، 182؛ دانی، 71؛ نیز نک‌ : زیمل، 244).
سمرقند (افراسیاب یا مرکندۀ باستانی) محل زندگی اقوام سغدی بود که با حملۀ اسکندر و سقوط شاهنشاهی هخامنشی آسیب دید و غارت شد؛ از این‌رو، اهالی منطقه به قصد یافتن مأوای جدید، به مرزهای شرقی و چین مهاجرت کردند (قریب، مقدمه، 13؛ ‌گابن، 615؛ نیز نک‌ : کورتیوس، II / 179, 185؛ قربانف، 12).
در حفریات باستان‌شناسی مرکنده، بارویی با دالانی مرکزی و نیز سفالینه‌هایی به دست آمده است که آنها را به نیمۀ اول سدۀ 3 ق‌م، یعنی زمان آنتیوخوس اول سلوکی، نسبت می‌دهند (دانی، 91).
آسیای مرکزی در زمان فرمانروایی یونانیان رشد چشمگیری در زمینۀ شهرنشینی یافت. این شهرها هریک نقش خاصی را ایفا می‌کردند و مراکز اداری، اقتصادی، ارتباطی و نیز فرهنگی‌ای بودند که سنتهای یونانی را اشاعه می‌دادند. شهرهایی ازجمله آراخوزیا (قندهار) و مرکنده (افراسیاب) در مکان شهر پیشین احداث شد و باروی یونانی روی باروی پیشین قرار گرفت. داده‌های باستان‌شناسی به اندازه‌ای نیست که اطلاع دقیقی از تأثیر استقرار یونانیان در این شهرها به دست دهد، اما یافتن سکه‌ها، ظروف سفالی و دیگر اشیاء، استقرار یونانیان در این منطقه را مسلم ساخته است (برنارد، 121، 128، نیز 108). کاوش در لایه‌های سدۀ 4 ق‌م، به کشف دیوارهای خشتی ستبر با راهروهای داخلی، و نیز آجرهای لعاب‌دار ظریف و صیقل‌یافته، جامها، فنجانها، گلدانها و ظروفی دیگر انجامید که همگی نشان از تأثیر سنن یونانی دارند. همچنین سکه‌هایی از دوران سلوکیان و پـادشاهـان یونـانی ـ بلخی در این منطقه بـه دست آمده است کـه گواهی بر روابط تجاری این ناحیه است (همو، 128؛ ایرانیکا، I / 576-577؛ نیز نک‌ : دانی، همانجا؛ زیمل، 237).
برخی از محققان، دوران کوشانی (سده‌های 1 ق‌م و 1 م) را دورۀ انحطاط شهر افراسیاب می‌دانند، اما پیشرفت چشمگیر فن ساختمان‌سازی در این منطقه، نشان از رونق این شهر در دوران کوشانی دارد. در این دوران شهر دارای حصاری با دیوارهای ستبر و برجهای مستطیل‌شکل بود (محمد جان‌اف، 47؛ ایرانیکا، I / 577). همچنین انواع ظروف سفالی با کیفیت خوب، ازجمله ظروف تشریفاتی، و نیز ظروفی برای مصارف روزانه و کوره‌های سفالگری یافت شد که همگی نشان از رونق این شهر دارند (محمد جان‌اف، 45). افزون بر آن، آبراهه‌ای سربی با نام «جوی ارزیز» پیدا شده است که کف آن با سرب فرش شده بود. این آبراهه بنایی قوسی بود که اهمیت خاصی داشت. درآمدهای حاصل از زمینهای اطراف صرف نگهداری و مرمت آبراهه و پل روی آن می‌شد و مغان سمرقند نگهداری و مرمت این بنا را بر عهده داشتند (همو، 39؛ نیز نک‌ : بارتولد، 9-10؛ ابن‌حوقل، 220).
مجموعۀ مواد باستان‌شناسی به دست آمده از این منطقه عبارت‌اند از: گلدانهای سرامیکی و شیشه‌ای، پیکانهای آهنین، پرتابه‌های سنگی، سوزنها و قلمهای استخوانی و گوهرهای کنده‌کاری‌شده، وسایل زینتی و نیز پیکره‌های کوچک ایزدبانوان و بسیاری دیگر ( ایرانیکا، همانجا). شماری سفال‌نوشته و قطعاتی نوشته شده بر روی چوب نیز در این منطقه کشف شده است که تاریخ آن به سدۀ 5 م می‌رسد (قریب، مقدمه، 23).
در سده‌های 4 و 5 م که دورۀ بحران در جامعۀ برده‌داری، و آغاز شکل‌گیری فئودالیسم بود، از وسعت شهر افراسیاب کاسته شد، کیفیت سفالینه‌ها تنزل یافت و شکل ظروف نیز تغییر کرد و بسیاری از آنها دست‌ساز شد.
در سدۀ 6 م سمرقند مرکز سغد، و مقر پادشاهی خاندان اخشید شد. این شهر در منطقۀ افراسیاب با بارویی با 4 دروازه محصور گشت: دروازۀ چین در طرف شرق، که به وادی سغد مشرف بود؛ در سمت غربْ دروازۀ نوبهار، که بر تپه‌ای قرار داشت؛ در شمالْ دروازۀ بخارا؛ و در جنوبْ دروازۀ کش. در بخش شرقی این ناحیه کارگاههای سفالگران و فلزکاران با کوره‌های دوطبقه یافت شده، و کاخهایی با راههای عبوری که سالنهای اصلی آن با نقاشیهای دیواری بزرگ تزیین گشته، کاوش شده است ( ایرانیکا، همانجا؛ نک‌ : ابن‌حوقل، 219؛ قربانف، 12).
در ویرانه‌های شهر افراسیاب دیوارنگاره‌هایی از ورود هیئت سفیران امیر چغانیان یافت شده است، همراه با کتیبه‌ای که محتوای آن از روابط صلح‌آمیز دو طرف حکایت می‌کند. این کتیبۀ 16سطری طولانی‌ترین کتیبۀ یافت‌شده در منطقه است. دیگر کتیبه‌های یافت‌شده در افراسیاب متعلق به سده‌های 7 و 8 م است که بیشتر در کنار نقوش حک‌شده، یا روی جامۀ افراد نقش شده است و محتوای آن با دیوارنگاره ارتباط مستقیم دارد.
دیوارنگاره‌های داستانی یافت‌شده در ناحیۀ افراسیاب و نیز پنجکنت درواقع عناصر وام‌گرفته از هنرهای ساسانی، یونانی، هندی و چینی است که با عناصر محلی ادغام شده، و حاصل آن هنری است که بر مینیاتور ایرانی تأثیر گذاشته است (قریب، مقدمه، 18-20، 23).
حتى دیوارنگاره‌های یافت‌شده در کشورهای شرقی و غربی که به زمان ساسانیان یا اوایل دورۀ اسلامی بازمی‌گردند، نکات مشترکی با نقاشیهای کاملاً ایرانی منطقۀ افراسیاب دارند (شفرد، 1089).
از حفریات باستان‌شناسی هیچ نشانی به دست نمی‌آید که دلالت بر بودایی‌بودن مردم این ناحیه کند و ظاهراً در سده‌های 7 و 8 م، بوداییانی در مناطق شرق آن می‌زیستند (امریک، 959-960).
در 712 م، مسلمانان سمرقند را فتح، و بخشی از دیوارهای افراسیاب را نابود کردند. در زمان سامانیان، افراسیاب به‌عنوان بخشی از سمرقند اعتبار یافت و برای آن دیواری با 4 دروازه و همچنین ارگ و کاخ فرمانروایی ساختند. آب منطقه نیز از طریق آبراهه‌ای سرب‌اندود فراهم گشت. در پی کشفیات باستان‌شناسی از این دوران بناهای بسیاری از دل خاک بیرون آمده است. همچنین از منطقه‌ای با وسعت 000‘4 مـ2 که مخصوص سفالگران بوده، سفالهایی با کیفیت بسیار بالا یافت شده است. از میانۀ سدۀ 11 تا آغاز سدۀ 13 م، تلاشهایی برای تبدیل افراسیاب به یک مرکز اداری صورت گرفت ( ایرانیکا، I / 577).
چنگیزخان در 617 ق / 1220 م سمرقند را تصرف و تخریب کرد و افراسیاب نیز با خاک یکسان شد. در اواخر سدۀ 8 ق / 14 م و اوایل سدۀ 9 ق / 15 م، تیمور سمرقند را پایتخت اعلام کرد و خود و نوه‌اش، الغ‌بیگ، به عمران و آبادی آن پرداختند. از این دوره بناهای بسیاری به جا مانده است که ازجملۀ آنها مجموعۀ شاه زنده در بخش جنوبی تپۀ افراسیاب است که از زیارتگاههای مهم مسلمانان آسیای مرکزی به شمار می‌رفت. در منابع سدۀ 15 م از این منطقه با نام بالاحصار یاد می‌شود و اینکه بینوایانی در غارهای واقع در دامنه‌های بادرفت آن می‌زیستند.
از 1923 م خرابه‌های افراسیاب تحت حفاظت دولت اتحاد جماهیر شوروی (سابق) درآمد و در 1966 م تبدیل به قرارگاه باستان‌شناسی شد. همچنین موزۀ افراسیاب در آنجا تأسیس گردید تا اشیاء یافت‌شده در کاوشهای باستان‌شناسی در آن حفظ شوند (همان، I / 577-578؛ نیز نک‌ : بلانت، 12-13؛ قربانف، 12 ff.).

مآخذ

ابن‌حوقل، محمد، صورة الارض، ترجمۀ جعفر شعار، تهران، 1345 ش؛
بارتولد، و. و.، گزیدۀ مقالات تحقیقی، ترجمۀ کریم کشاورز، تهران، 1358 ش؛
برنارد، پ.، «قلمرو یونان در آسیای مرکزی»، تاریخ تمدنهای آسیای مرکزی، ترجمۀ صادق ملک شهمیرزادی، تهران، 1375 ش، ج 2(1)؛
بلانت، و.، جادۀ زرین سمرقند، ترجمۀ رضا رضایی، تهران، 1363 ش؛
قریب، بدرالزمان، فرهنگ سغدی، تهران، 1374 ش؛
محمد جان‌اف، ا. ر.، «اقتصاد و نظام اجتماعی در آسیای مرکزی در دورۀ کوشان»، تاریخ تمدنهای آسیای مرکزی، ترجمۀ صادق ملک شهمیرزادی، تهران، 1376 ش، ج 2(2)؛
نیز:

Bernard, P., «The Greek Kingdoms of Central Asia», History of Civilizations of Central Asia, ed. J. Harmatta, Paris, 1994, vol. II;
Bivar, A. D. H., «History of Eastern Iran», The Cambridge History of Iran, vol. III(1), ed. E. Yarshater, Cambridge, 1983;
Curtius, Q., History of Alexander, tr. J. C. Rolfe, London, 1971;
Dani, A. H. and P. Bernard, «Alexander and His Successors in Central Asia», History of Civilizations of Central Asia, ed. J. Harmatta, Paris, 1994, vol. II;
Emmerick, R. E., «Buddhism among Iranian Peoples», The Cambridge History of Iran, vol. III(2), ed. E. Yarshater, Cambridge, 1983;
Gabain, A. von, «Irano-Turkish Relations in the Late Sasanian Period», ibid, vol. III(1);
Iranica ;
Kurbanov, S., «Samarkand, the Gateway to the East», Samarkand, ed. V. Naumkin, Reading, 1992;
Shepherd, D., «Sasanian Art», The Cambridge History of Iran, vol. III(2), ed. E. Yarshater, Cambridge, 1983;
Zeimal, E. V., «The Political History of Transoxiana», ibid, vol. III(1).

ندا اخوان اقدم

نام کتاب : دانشنامه ایران نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 1  صفحه : 1577
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست