اسیر اصفهانی \asīr-e esfa(e)hānī\، یا اسیر شهرستانی، میرزا جلال، فرزند مؤمن، متخلص به اسیر، از شاعران دورۀ صفوی در نیمۀ نخست سدۀ 11 ق / 17 م، و از بنیادگذاران سبک هندی.
خاندان اسیر از سادات نامدار شهرستانک (روستایی در نزدیکی اصفهان) بودنـد (نصرآبـادی، 95؛ صدیق حسن خان، 26؛ آفتاب، 54؛ آزاد، 53؛ واله، 101). صفا ولادت وی را در 1029 ق / 1620 م آورده است (5(2) / 1212). منابع از استادان وی تنها به فصیحی هروی اشاره کردهاند (نک : صدیق حسن خان، آزاد، همانجاها؛ ایمان، 63). ارادت اسیر به صائب چنان بود که شاگردی وی را نزد فصیحی تحتالشعاع قرار میداد (اسیر، 307، 543؛ نیز نک : احمد، 155)، اما نمیتوان او را از شاگردان صائب بهشمار آورد، چه صائب بارها، بهگفتۀ خود، «تتبع سخن میرزا جلال» کرده است (نک : 4 / 1896). شاعرانی چون کلیم کاشانی نیز اسیر را ستودهاند (نک : ص 299). بیشتر تذکرهنویسان مرگ وی را در جوانی ذکر کردهاند (نک : صدیق حسن خان، آزاد، همانجاها؛ احمد، 156). اسیر از پیشروان سبک هندی بهشمار میآید. مضامین شعری وی چنان به تخیل آمیخته، که برخی از تذکرهنویسان او را «بانی خیال بندی» خواندهاند (نک : لودی، 76). او در محسوس کردن معانی انتزاعی (شفیعی، 847) و آفرینش ترکیبهای مجازی و استعاری (برای نمونه، نک : ص 287، 318، 326، 338، 339، جم ؛ نیز صفا، 5(2) / 1215-1216) چیرهدست بود. اسیر در سرودن غزل نیز مهارت داشت و شفیعی کدکنی او را در سرودن غزلهایی با وزنهای کوتاه موفقتر میداند (ص 846- 847). از ویژگیهای غزلیات اسیر هماهنگی و ارتباط موضوعی از مطلع تا مقطع غزل است؛ همچنین غزلهای او تنها مضمونسازی و معماگویی نیست (بیگناه، 14-16). از اسیر قصاید بسیاری در ستایش پیامبر (ص) و ائمۀ اطهار (ع) (نک : ص 42-44، 57- 58، 492، 515-517، جم ) و نیز چنـد قصیده در ستایش شاهصفـی (نک : ص 94-96) باقی مانده است. دیوان اسیر نخست در لکهنو در 1296 ق / 1879 م، و پس از آن در کانپور در 1314 ق / 1896 م به چاپ رسید. شروحی نیز بر دیوان او نوشتهاند که از جملۀ آنها ست: شرح معجز کابلی و شرح مهتاب رایی با عنوان گلشن معانی، که تفسیر محمدمنیر را از ابیات تحریر کرده، و خود نیز مطالبی بدان افزوده است. شرح دیگری نیز از دیوان اسیر موجود است که شارح آن شناخته نیست (منزوی، 7 / 834 -835).