آخرین بروز رسانی : یکشنبه
10 فروردین 1399 تاریخچه مقاله
اِسلووِنی[۱] \ [e]sloveni\ (در زبان اسلوونیایی:
اسلووِنیا[۲])، با نام رسمی جمهوری اسلوونی، کشور
کوچکی در اروپای جنوبی. این کشور با عوارض متنوع سرزمینی،
در مجاورت شمال غربی شبهجزیرۀ بالکان قرار دارد. اسلوونی
از شمال به اتریش، از شمال شرقی به مجارستان، از جنوب، جنوب شرقی
و شرق به کرواسی، از غرب و جنوب غربی به ایتالیا و از غرب
با نوار باریکی به دریای آدریاتیک محدود میشود.
مساحت این کشور ۲۵۶‘۲۰ کم۲، و پایتخت
آن شهر لیوبلیانا [۳]ست.
ویژگیهای محیط
طبیعی
اسلوونی کشوری عمدتاً مرتفع
است. اراضی آن، بهجز مناطق ساحلی، بیشتر از مرتفعات و دشتهای
بلند آهکی (کارستی[۴])، قلههای آلپی و، در بین
نواحی مرتفع، از درهها، حوضههای آبگیر و کفهها و دشتهای
وسیع کارستیِ قابل کشت یا مرتعی تشکیل شده است. در
این کشور، از نظر عوارض زمین، چهار واحد اصلی تشخیص داده
میشود. نخست، منطقۀ آلپی که حدود ۵/ ۲ مساحت آن را در بر میگیرد.
دومین منطقۀ بزرگ، که ۵/ ۱ خاک اسلوونی را شامل میشود،
منطقۀ پرجمعیت پاییندستِ پـانونیا [۵]ست که از
قاعدۀ منطقۀ آلپی ـ نیمه آلپی تا درۀ رودخانههای
ساوا، دراوا و مورا امتداد مییابد. منطقۀ کارست
[۶]که زبانهای از مرتفعات ممتد آلپهای دیناری
[۷]است، در بخش جنوب غربی اسلوونی واقع است و سومین منطقۀ بزرگ
این کشور را تشکیل میدهد. هرچند این منطقه ¼ از خاک
اسلوونی را در بر دارد، تنها بخش ناچیزی از جمعیت این
کشور را در خود جای داده است. چهارمین منطقۀ بزرگ اسلوونی،
که حدود ۱۲/ ۱مساحت این کشور را شامل میشود،
منطقۀ ساحلیِ اسلوونی یا اسلوونیِ نیمهمدیترانهای
است.
اسلوونی از نظر آبوهوایی
به سه منطقه تقسیم میشود. شرایط اقلیمی در منطقۀ شبهجزیرۀ ایستریا
[۸]و نزدیکی شهر تریِسته [۹]بیانگر گونهای
آبوهوای انتقالی، از اقلیم مدیترانهایِ کرانههای
دالماسی (دالماتیا) تا اقلیم قارهای معتدل است. در این
منطقه، بیشترین بارش ماهانه (تا ۳۸۰ میلیمتر)
و حداکثر درجۀ حرارت (غالباً بیش از ˚۲۷ سانتیگراد) طی
ماههای ژوئن و ژوئیه (خرداد و تیر) دیده میشود.
درجۀ حرارت در این منطقه، در فصل زمستان بهندرت از˚۱۰
سانتیگراد پایینتر میرود، اما زمستانهای معتدل
آن گاهی زیر تأثیر بادهای سرد شمالی قرار میگیرد.
بخشهای مرکزی و شمالی
اسلوونی دارای آبوهوایی قارهای، همراه با
تابستانهای خنک است. آبوهوای بخشهای شرقی کشور نیز
از نوع قارهای است، اما با تابستانهای گرم و طولانی، تقریباً
مشابه اقلیم منطقۀ ایستریا. بارش ماهانه طی فصل تابستان در کمربند دارای
تابستانهای خنک بیش از ۷۵ میلیمتر، و میانگین
حداکثر درجۀ حرارت˚۲۰ سانتیگراد است. منطقۀ دارای
تابستانهای گرم در ماههای آوریل تا سپتامبر (فروردین تا
شهریور) بیش از ۸۰ میلیمتر باران ماهانه دریافت
میکند، حال آنکه بخشهای شرقی و شمال شرقی کشور از مقدار
بهمراتب کمتر بارش برخوردار است و مقادیر حداکثر گرما در اواسط تابستان بسیار
بیشتر از منطقۀ دارای تابستانهای خنک است. درجۀ حرارت از
نوامبر تا فوریه (آبان تا بهمن) در هر دو منطقه، بهویژه در منطقۀ دارای
تابستانهای خنک، به زیر نقطۀ یخبندان میرسد.
بخش اعظم شبکۀ پر پیچ
و خم رودخانههای اسلوونی به سوی رود دانوب جریان مییابد.
رود ساوا که از کوههای آلپ سرچشمه میگیرد، با گذر از شمال شهر
لیوبلیانا، به سوی کرواسی میرود. رود دراوا از کارینتیا
(کِرنتِن[۱۰])، و رود مورا از اِستیریا (اِشتایِرمارک[۱۱])
در اتریش به اسلوونی وارد میشود. این دو رودخانه در
کرواسی به یکدیگر میپیوندند و همچون ساوا، سرانجام
به دانوب میریزند. در غرب، رود سوچا از کوه تریگلاو سرچشمه میگیرد
و با جریانی پرشیب و تند، به خلیج ونیز در قلمرو ایتالیا،
که در آنجا ایزونتسو خوانده میشود، فرو میریزد. شیب
نسبتاً زیاد سرزمین اسلوونی موجب سرعت حرکت روانابهاست که به
نوبۀ خود، فراوانی آب و منابع برقابی را در این کشور در پی
داشته است.
ویژگیهای زمینساخت
اسلوونی موجب پیدایش مجموعۀ متنوعی
از خاکها شده است. پوشش کموسعت و ضخیم پلایستوسن [۱۲]این
کشور اسیدی و چسبنده است. پُدزولهای نازکِ نفوذناپذیر و
قهوهای رنگ اسلوونی، در صورت به کار بردن کود، قابل کشتاند، اما
تنها ۱۰٪ از مساحت کشور، بهویژه شمال شرقی آن را میپوشانند.
سنگ بستر کربناته در بخش اعظم این سرزمین موجب پیدایش لایۀ نازکی
از لیتوسُل (خاکسنگ) میشود که برای رشد جنگل مناسب است. در
اسلوونی، بهویژه در منطقۀ پاییندست پانونیا،
خاکهای فراوان آبرفتی و نیز انواع گِلابهها (خاکهای بسیار
مرطوب) یافت میشود. گودالهای فرورفته و کفههای کارستی
این کشور بهسبب خاکهای سرخرنگ، که از فرسایش لایۀسنگ
آهک زیرین پدید میآیند، شهرت دارند.
پوشش گیاهی اسلوونی
بازتابی از تنوع ویژگیهای ریختشناختی زمین،
بهویژه مرتفعات، در این کشور است. در بالاترین نقاطی که
امکان رشد درختان وجود دارد، سوزنیبرگهای آلپی، همچون اُرس
(سرو کوهی)، در کنار چمنزارها به صورت پراکنده دیده میشود.
درپاییندست این بخش، کمربند مرکزی درختان سوزنیبرگ
و درختان برگریز (غان و راش) بهصورت مخلوط با زمینهای زراعی
و مرتعی قرار دارد و در بخش پایینتر از آن، پوشش درختان برگریز،
شامل خلنگ و بوتههای کارستی که برای چرای پراکندۀ دام
مناسباند، مشاهده میشود. در زمینهای همسطح دریا، یعنی
در طول ناحیۀ ساحلی، پوشش بیشهزارهای شاخص مدیترانهای
وجود دارد.
در اسلوونی چندین گونۀ جانوری
تحت حفاظت قرار دارند. این گونهها عبارتاند از بزکوهی (از نو احیا
شده، هرچند هنوز نادر)، خرس قهوهای اروپایی، پازن، گراز وحشی،
گوزنهای سرخرنگ و زردرنگ و گوزنهای کوچک.
تاریخ
سرزمینهای اسلووِننشین
تا ۱۹۱۸م
در طول سدۀ ۶م،
اخلاف اسلوونیاییها (اِسلووِنها[۱۳]) که تاریخنگاران
اکنون از آنان بهعنوان اسلاوهای آلپی یا اسلوونهای اصیل
یاد میکنند، درههای رودهای ساوا، دراوا و مورا را تا
کوههای آلپ شرقی و منطقۀ کارست درنوردیدند و در آنجا، فرهنگهای موجود رومی ـ
سلتی ـ ایلوریایی (ایلیریایی)
را جذب کردند. در آن زمان، اسلاوها به فرمان خانهای آوار درآمدند. پس از
شکست آوارها بهدست هراکلیوس، امپراتور بیزانس، یک پادشاهی
اسلاوی به رهبری سامو (سل : ۶۲۳-
۶۵۸م) برپا شد که از درۀ رودخانۀ ساوا به سوی
شمال، تا لایپزیگ گسترش یافت. این پادشاهی در
۷۴۸م به زیر فرمان فرانکها درآمد. طی دو سدۀ بعدی،
اسلاوهای آلپنشین، که هماکنون در اتریش و غرب مجارستان امروزی
زندگی میکنند، در امواج مهاجمان باواریایی و مجار
جذب شدند، تا آنجا که مرزهای زبان اسلوونیایی (ه م) به
سوی جنوب عقبنشینی کرد. با این وجود، حکومت دوکنشینِ
طایفهای اسلوونیایی که در حوضۀ
کلاگِنفورتِ اتریش متمرکز بود، توانست تا حدود ۲۰۰ سال
دوام یابد. هرچند امروزه گاهی از این موضوع برداشتی
نادرست میشود، کارانتانیای باستان (کارینتیا یا
کِرنتِن کنونی در اتریش) بهعنوان نشانهای از ملیت
اسلوونیاییهای کنونی دانسته میشود.
در سدۀ
۱۰م، پس از تجزیۀ امپراتوری فرانکها، سرزمینهایی که در آنها
مردمان اسلوونیاییزبان زندگی میکردند، به پادشاهی
آلمان واگذار شد. این سرزمینها بهعنوان بخشی از نیروی
مدافع آن پادشاهی در برابر مهاجمان مجار، میان مارکها
[۱۴]یِ (فرمانروایان مستقل مرزنشینِ) کارینتیا،
کارنیولا (کراین کنونی) و اِستیریا تقسیم شد.
اربابان روحانی (کشیش) و غیرروحانی، همراه با کشاورزان
مستقل از راه رسیدند و اسلوونها را که وِند [۱۵]یا ویند
میخواندند، به انقیاد خود درآوردند. این سرزمینهای
مستقلِ مرزی طی سه سدۀ بعد، کموبیش زیر فرمان خاندانهای حکومتگر محلی
درآمدند. آنها در سدۀ ۱۳م به زیر فرمان اُتاکار دوم، شاه بوهِـمیا
(بوهِـم)، درآمدند که همچون سامو، میکوشید یک امپراتوری
اسلاوی برپا سازد. بهدنبال شکست اتاکار در ۱۲۷۸م،
استیریا به زیر فرمان خاندان هابسبورگ درآمد. کارینتیا
و کارنیولا در ۱۳۳۵م، ایستریا در
۱۳۷۴م و شهر تریِسته نیز در
۱۳۸۲م به دست این خاندان افتاد. امپراتوری
هابسبورگ بر گونهای نظام دیوانسالاری استوار بود که قدرت را
با مناطق زیر فرمان اشراف محلی تقسیم میکرد. یکی
از این مناطق را کُنتهای تسِلیه [۱۶]اداره میکردند
که در سدههای میانه قدرت داشتند، اما دودمان آنها در
۱۴۵۶م از میان رفت.
اسلوونیاییهای
امروزی سرآغاز حکومت آلمانیها را مصیبت ملی میدانند،
زیرا این حکومتها میکوشیدند با فشار پیوسته بر
اسلاوهای آلپنشین، آنان را آلمانیمآب کنند. با این
وجود، از همین زمان بود که این اسلاوها به کلیسای غرب
(کاتولیک رُمی) پیوستند. در واقع، نخستین مبلّغان مسیحی
در سدۀ ۸م از ایرلند این منطقه آمدند و به اسلاوها آموختند که
به زبان بومی خود، مراسم دینی را به جا آورند.
سرزمینهای اسلووننشین
تا ۱۹۴۵م
در طول سالهای بعدیِ
فرمانروایی امپراتوری خاندان هابسبورگ، سرزمینهای
اسلووننشین شاهد جنبشهای اصلاح دینی (پرُتستانیسم)
و ضد اصلاح دینی بود. اسلوونیاییها هرگز زیر
فرمان حکومت عثمانی در نیامدند، زیرا مهاجمان ترک توسط نیروهای
مرزدار امپراتوری هابسبورگ در سرزمینهای کرواتنشین، بهسوی
جنوب رانده شدند.
اسنادی حاکی از قیامهای
روستاییان آلمانی و اسلوونیایی در برابر
خواستهای سنگین اربابان در دست است، از جمله شرکت جدی اسلوونها
در شورش کرواتها در ۱۵۷۳م. اصلاحاتی که به فرمان
ماریا تِرِزا و پسرش یوزف دوم، امپراتوران هابسبورگ، در سدۀ
۱۸م رخ داد، بهویژه موجب بهبود وضعیت تودۀ روستاییان
شد. از ۱۸۰۹ تا ۱۸۱۴م، در زمان
ناپلئون، بخش گستردهای از سرزمینهای اسلووننشین، همراه
با دالماسی، تریِسته و بخشهایی از کرواسی، به
«استانهای ایلیریاییِ» امپراتوری
فرانسه منضم شد.
جنبشهایی انقلابی که
در ۱۸۴۸م بسیاری از بخشهای اروپا را
درنوردید، در اسلوونی با تدوین نخستین برنامۀ ملی
اسلوونیایی جلوهگر شد؛ این برنامه خواستار شکلگیری
استان مستقل و یکپارچۀ اسلوونیایی، درون امپراتوری اتریش بود. پس
از این دگرگونیها، زبان آلمانی زبان معمول میان بازرگانان
و قشر کوچک نخبگان تحصیلکرده در اسلوونی باقی ماند، اما گونهای
بورژوازی اسلاوی در این سرزمین در حال رشد بود و بهتدریج
به حقوق شهروندی دست مییافت. این تحول بهویژه در
کارنیولا آشکار بود، جایی که در آن، شهر لیوبلیانا
تا ۱۹۰۰م بهطور کامل بهصورت شهری اسلوونیایی
درآمد. در دهۀ ۱۸۹۰م، احزاب سیاسی در اسلوونی
شکل گرفتند، از جمله حزب پیشرو (لیبرال)، حزب سوسیالیست و
حزب مردم اسلووِن. حزب مردم اسلوون با کلیسای کاتولیک رمی
پیوندهای نزدیکی داشت.
در طول جنگ جهانی اول، اسلوونیاییهایی
که در سپاه اتریش میجنگیدند، در برابر نیروهای ایتالیایی
متحمل تلفات سنگینی شدند. در ماه مۀ
۱۹۱۷، هنگامی که جنگ به زیان نیروهای
محور پیش میرفت، آنتون کوروشِتسِ [۱۷]اسلوونیایی
و دیگر نمایندگان اسلاوهای جنوبی درشورای رایش
(رایشسرات) اتریش بیانیهای ارائه دادند، مبنی
بر «یکپارچگی همۀ سرزمینهای امپراتوری که در آنها اسلاوهای جنوبی
ساکناند، در یک واحد مستقل سیاسی، زیر فرمان خاندان
هابسبورگ». اندیشۀ مشارکت اسلاوهای جنوبی، اتریشیها و مجارها، که
بهعنوان اتحاد سهگانه شناخته میشد، بـا فروپاشی امپـراتوری
هـابسبورگِ اتریش ـ مجارستان در ۱۹۱۸م، محکوم به
شکست شد. بهترین گزینۀ بعدی ظاهراً برپایی فدراسیون ایالتهای
اسلاونشین جنوبی بود. در پی آن، رهبران سیاسی
اسلوونیایی در شکلگیری شتابزدۀ
«پادشاهی صربها، کرواتها و اسلووِنها» (بعدها: پادشاهی یوگسلاوی)
به همکاری پرداختند.
پیوستن به پادشاهی یوگسلاوی
نیز برای اسلوونها ناکامی در پی داشت. هرچند آنتوان
کوروشتس به مقامهای عالی حکومتی دست یافت، اما به طور کلی،
سیاستمداران اسلوونیایی نفوذ نـاچیزی بـر
بلگراد ــ پایتخت پـادشاهـی ــ داشتند. در پادشاهی یوگسلاوی
کنترل شدید مرکزی و در عمل، سلطۀ صربها، برای
انتظام بخشیدن به ترکیب نامتجانس شهروندان اِعمال میشد.
خودمختاری اسلوونی بهعنوان یک «استان» در یوگسلاوی،
بیشتر به امور فرهنگی محدود میشد. اقتصاد این سرزمین
که نسبت به دیگر سرزمینهای پادشاهی یوگسلاوی
صنعتیتر بود، تا اندازهای از تماس بازرگانی بیشتر با
بلگراد بهرهمند بود، اما بهسبب جدا شدن تولیدکنندگان اسلوونیایی
از کانونهای حیاتی اقتصادی امپراتوری هابسبورگ، یعنی
کلاگِنفورت و تریِسته، پیشرفت اقتصادی آن با محدودیت
همراه شد.
در جریان جنگ جهانی دوم، پس
از حملۀ آلمانیها به یوگسلاوی در
۱۹۴۱م، اسلوونی تجزیه شد. ایتالیا
بخش جنوب غربی، شامل لیوبلیانا را تصاحب کرد، آلمان بخش شمالی
را مستقیماً به رایش منضم کرد و مجارستان منطقۀ پرِکموریه
[۱۸]را به دست آورد. پس از حملۀ آلمان به اتحاد شوروی، جبهۀ ملی
آزادیبخش اسلوونی به رهبری کمونیستها، در این سرزمین
قدرت گرفت. در نوامبر ۱۹۴۳، این جبهه برای
تشکیل یوگسلاوی نوین، به پارتیزانهای یوسیپ
بروز تیتو (ه م) پیوست و در مۀ ۱۹۴۵/
اردیبهشت ۱۳۲۴، شهر لیوبلیانا آزاد شد.
دورۀ کمونیستی
پارتیزانها پس از به اشغال
درآوردن تریِسته در ماه مۀ ۱۹۴۵، امید داشتند که این منطقه در
دست آنان باقی بماند، اما متفقین با اعمال فشار، «قلمرو آزاد تریسته»
را برپا ساختند که شامل یک منطقۀ تحت ادارۀ ایتالیا
در شهر و پیرامون آن و یک منطقۀ یوگسلاو در شبهجزیرۀ ایستریا
بود. تیتو در ۱۹۵۴م با پیوستن دوبارۀ شهر
تریسته به ایتالیا موافقت کرد و بدینسان، منطقۀ یوگسلاوِ
تریسته نیز به اسلوونی پیوست. این امر دسترسی
اسلوونها را به دریا ممکن ساخت و شمار کمتری از اسلوونیاییزبانان
را در خارج از مرزهای یوگسلاوی برجای گذاشت، اما در همان
حال، یک اقلیت ایتالیاییزبان را در اسلوونی
جای داد.
در چارچوب جمهوری فدرال خلق یوگسلاوی،
اسلوونی یک دگرگونی ساختاری تمامعیار اقتصادی،
سیاسی و اجتماعی را برپایۀ خطمشی
استالینیستی (نک : ه د، استالینیسم) از سر
گذراند. البته بهدنبال رخ دادن اختلاف نظر میان تیتو و استالین
در ۱۹۴۸م، این شرایط بهبود یافت. در طول
دو دهۀ بعدی، اسلوونی بهواسطۀ نظام اقتصادی
ویژۀ موسوم به «مدیریت خودگردان سوسیالیستی»،
که عمدتاً توسط ادوارد کاردِلْیِ [۱]اسـلوونیایـی
ــ ایدئولوگ اصلی حکومت تیتو ــ طراحی شده بود، نسبت به دیگر
جمهوریهای یوگسلاوی به پیشرفتها و توسعۀ بیشتری
دست یافت.
تا آغاز دهۀ
۱۹۷۰م، روند آزادسازی (لیبرالیزاسیون)
در یوگسلاوی زمینهساز چندین جنبش خواستار خودمختاری،
بهویژه در کرواسی و اسلوونی شد و «اتحادیۀ کمونیستهای
یوگسلاوی» را ناگزیر ساخت که کنترل خود را در سراسر فدراسیون
دوباره تحکیم بخشد. اسلوونی در مۀ
۱۹۹۰/ اردیبهشت ۱۳۶۹ انتخابات
آزاد و چندحزبی برگزار کرد که طی آن، میلان کوچان، از مقامهای
کمونیست سابق، بهعنوان رئیس جمهور برگزیده شد. در دسامبر همان
سال، همهپرسی سراسری دربارۀ استقلال اسلوونی در این
سرزمین برگزار شد که ۹۰٪ رأی دهندگان با آن موافقت
کردند. اسلوونی در ۲۵ ژوئن ۱۹۹۱م/
۴ تیر ۱۳۷۰ش بهعنوان کشوری مستقل، از یوگسلاوی
جدا شد.
در طول دهۀ
۱۹۹۰م، اسلوونی با پشتیبانی همۀ احزاب
سیاسی عمدۀ این کشور، عضویت در سازمان پیمان آتلانتیک شمالی
(ناتو) و اتحادیۀ اروپا را در دستور کار خود قرار داد. در پی دعوت از این کشور
برای پیوستن به این دو سازمان، مردم اسلوونی در
۲۰۰۳م/ ۱۳۸۲ش با اکثریتی
قاطع، این عضویت را تصویب کردند و این کشور در
۲۰۰۴م عضو کامل ناتو و اتحادیۀ اروپا شد.
ویژگیهای اجتماعی
ـ اقتصادی
الگوی سکونتگاهی و ترکیب
جمعیت
اسلوونی به ۱۲ واحد
اداری ـ سیاسی تقسیم میشود و با حدود
۰۰۰‘۶ کانون سکونتگاهی، از جمعیتی بسیار
پراکنده برخوردار است. ¾ کانونهای جمعیتی این کشور دهکدههایی
با کمتر از ۲۰۰ تن جمعیتاند و تنها نیمی از
همۀ اسلوونیاییها را میتوان شهرنشین بهشمار
آورد. تغییر شغل و مهاجرت از حومهها و آبادیهای روستایی
به کانونهای شهری برای بهدست آوردن مشاغل شهری در این
کشور رواج دارد.
اسلووِنها بیش از
۹۰٪ جمعیت اسلوونی را به خود اختصاص دادهاند. پیمان
۱۹۵۴م بر سر تعیین تکلیف تریِسته
موجب باقی ماندن چند هزار ایتالیاییزبان در ایستریا
شد و پرِکموریه نیز یک اقلیت کوچک مجار را در خود جای
داده است. تجزیۀ یوگسلاوی مهاجران فراوانی را از جمهوریهای
یوگسلاوی سابق به اسلوونی آورد. شمار اندکی آلبانیایی
و کولی نیز در این کشور زندگی میکنند. درآمیختن
این مردمان که از فرهنگهای گوناگون با نظام ارزشها، گرایشها و
سنتهای سیاسی متفاوت برخوردارند، به صورت مسالۀ پیچیدهای
درآمده است. اسلوونها با وجود اشتراک زبانی با مردمان منطقۀ
بالکان، از نظر فرهنگی مردمانی آلپی بهشمار میروند که
با ایتالیاییهای شمالی، آلمانیهای
جنوبی و مردم سوئیس مشترکات بیشتری دارند.
زبان اسلوونیایی (ه
م)، همچون زبانهای صربی ـ کرواتی، مقدونیهای و
بلغاری، از شاخۀ زبانهای اسلاوی جنوبی است، اما شباهتهایی
نیز با زبانهای چکی و اسلواکی دارد که از شاخۀ
زبانهای اسلاوی غربیاند (نک : ه د، اسلاوی، زبانهای).
اسلوونها بیشتر کاتولیک رُمیاند، اما مهاجرت مسلمانان و مسیحیان
ارتدکس از سرزمینهای بالکان، یکدستی دینی
جامعۀ اسلوونی را بر هم زده است.
اسلوونی همراه با دیگر
کشورهای صنعتی غرب، دگرگونی همهجانبهای را از جامعۀ روستایی
به غیر روستایی از سر گذرانده است. البته رشد کمّی جمعیت
این کشور بهعلت برونکوچی و، تا دهۀ
۱۹۷۰م، بهدلیل فقدان درونکوچی، به اندازۀ دیگر
جاهای اروپا نبوده است. جمعیت اسلوونی از رشد سالانۀ ناچیزی
(۴/ ۰ درصد) برخوردار است. در این کشور، نرخ زاد و ولد ۸/
۱۰ در هزار، و میانگین طول عمر برای مردان ۸/
۶۸ سال و برای زنان ۷/ ۷۶ سال است. برپایۀ
برآورد ۲۰۰۸م، جمعیت اسلوونی نزدیک به
۲ میلیون تن، و تراکم جمعیت آن در حدود صد نفر در کیلومتر
مربع است. جمعیت بزرگترین شهرهای این کشور نیز
برپایۀ برآورد ۲۰۰۵م بدین قرار است: لیوبلیانا
حدود ۲۶۷ هزار تن، ماریبُر [۲]حدود
۱۱۲ هزار تن و کرانْی [۳]حدود ۵۳ هزار
تن. برپایۀ برآورد ۲۰۰۵م، ۵۱٪ جمعیت
اسلوونی شهرنشیناند.
اقتصاد
نوسازی و تحول اقتصاد اسلوونی،
با تکیه بر سنت طولانی صنایع دستی در این سرزمین،
از اواخر دورۀ امپراتوری هابسبورگ آغاز شد. با بهرهگیری از این
پیشینه، اسلوونی با شیوۀ سوسیالیستیِ
بازارمحور موسوم به «مدیریت خودگردان» نیز، دستکم با
استانداردهای کمونیستی، پیشرفت بسیاری کرد.
اسلوونیاییها که تنها ۸٪ از جمعیت یوگسلاوی
سابق را تشکیل میدادند، ۲۰٪ از ثروت و
۳۰٪ از صادرات این کشور را تولید میکردند.
با این حال، تا آغاز دهۀ ۱۹۸۰م نظام اقتصادی این کشور با بدهی
و رکود از پای افتاد. ناخرسندی از سیاست حکومت مرکزی
بلگراد مبنی بر توزیع یارانهها از جمهوریهای
ثروتمندتر شمالی به جمهوریهای جنوبی که واپسمانده و
اغلب دارای نظام اداری فاسد بودند، شاید زمینهسازاستقلالخواهی
اسلوونی بود.
اسلوونی تنها
۸۴٪ از نیازهای غذایی خود را تأمین
میکند و از این نظر، خودکفا نیست. البته پیشرفت این
کشور در بخش کشاورزی چشمگیر بوده است. تا اواسط سدۀ
۲۰م، تولید گوشت و مواد لبنی در اسلوونی غلبه یافت
و تولید غلات تا اندازۀ زیادی کنار نهاده شد. امروزه تولیدات زراعی کمی
بیش از ۴۰٪، پرورش دام حدود ۵۵٪ و میوه
۵٪ تولید کشاورزی این کشور را تشکیل میدهد.
بهسبب قطع بیش از اندازۀ درختان در جنگلهای اسلوونی، امروزه چوب در این کشور از
اقلام وارداتی است.
صنایع نوین اسلوونی
در سدۀ ۱۹م با تکیه بر تزریق سرمایه از خارج شکل
گرفت. تا ۱۹۱۰م ۱۰/ ۱ ساکنان اسلوونی
در بخش صنعت کار میکردند. پس از ۱۹۱۸م، یوگسلاوی
بهویژه از تولیدات نساجی، زغالسنگ، آهن و دیگر فلزات و
نیز چوب اسلوونی بهره میبُرد. صنایع کوچک بهسبب وجود
شبکۀ حمل و نقل و برقرسانی مناسب و نیز نیروی کار
ماهر و پرتلاش اسلوونی در این کشور شکل گرفت، تا آنجا که تا
۱۹۳۹م شمار کارکنان بخش صنعت در این کشور به دو
برابر رسید. در دورۀ کمونیسم، اساساً حکومت اولویتهای صنعتی را تعیین
میکرد. تولیدات فلزی و ماشینسازی در اولویت
نخست، نساجی در مرحلۀ بعدی و ساخت ماشینهای برقی، بهعنوان شاخهای
جدید، پس از آن قرار داشت. با این همه، اسلوونی از شالودۀ صنعتی
بسیار متوازنی برخوردار است. تولیدات فلزی، مبلمان، کاغذ،
چرم و کفش، کالاهای ورزشی و پارچههای این کشور در سطح
جهانی توزیع میشود. صنایع جدید اسلوونی
عبارتاند از داروسازی، صنایع الکترونیک و تولید لوازم
خانگی، مواد شیمیایی و وسایل نقلیه.
صنایع کاغذسازی، چاپ و لیتوگرافی نیز در این
کشور دارای اهمیت است.
زیرساخت تولید نیرو
در اسلوونی شامل ۴ نیروگاه برق حرارتی و ۱۲ نیروگاه
برقابی است. در کرشکو [۴]در نزدیکی مرز کرواسی نیز
یک نیروگاه هستهای ۶۶۴ مگاواتی قرار
دارد. در اسلوونی ذخایر معدنی زغالسنگ، سرب، قلع، جیوه،
اورانیم و نقره وجود دارد. البته ذخایر زغال سنگ این کشور رو به
کاهش، و از نظر کیفی، رو به ضعف نهاده است.
در نبود بازار یوگسلاوی
سابق، هدف تجاری اسلوونی یکپارچگی با شریک اصلی
جدید خود یعنی اتحادیۀ اروپا ست.
اسلوونی که در ۲۰۰۴م/
۱۳۸۳ش به اتحادیۀ اروپا پیوسته
است، نزدیک به ۷۰٪ کالاهای خود را به کشورهای
این اتحادیه صادر، و حدود ۶۰٪ کالاهای مورد نیاز
خود را از آنها وارد میکند. کالاهای صنعتی، ماشینآلات و
وسایل حمل و نقل، مواد شیمیایی و مواد غذایی
مهمترین اقلام صادراتی اسلوونی را تشکیل میدهند.
واردات این کشور بیشتر ماشینآلات، کالاهای مصرفی،
مواد شیمیایی و انواع سوخت است. عمدهترین کشورهای
طرف مبادله با اسلوونی عبارتاند از آلمان، ایتالیا، اتریش،
مجارستان، فرانسه و کرواسی.
پس از استقلال اسلوونی از یوگسلاوی،
واحد پول کهن این سرزمین، تُلار[۵]، جایگزین دینار
یوگسلاوی شد. اما در ۲۰۰۷م/
۱۳۸۶ش، واحد پول اسلوونی به یورو، واحد پول
مشترک کشورهای اتحادیۀ اروپا، تغییر یافت.
چهار کُریدور (معبر) بزرگ راهآهن
ـ جادهای از اسلوونی میگذرد: لندن ـ استانبول ـ تهران،
آمستردام ـ هامبورگ ـ زاگرب، لیون ـ میلان ـ تریسته ـ لیوبلیانا
(با شاخهای که به بندر ریِکا در کرواسی میرود) و جادۀ شمال
ـ جنوب سرتاسری اروپا که از کشورهای بالتیک در شمال تا کشورهای
مدیترانه در جنوب امتداد دارد. بزرگراههای مجهز به تونلهای
متعدد امکان ارتباط میان اسلوونی با ایتالیا و اتریش
را فراهم میسازند، اما راههایی که این کشور را به کرواسی
میپیوندند، دارای اهمیتی کمترند. هر ساله میلیونها
گردشگر، که بسیاری از آنها پیش از این، تنها برای
رسیدن به مقصد خود در ساحل دالماسی از اسلوونی میگذشتند،
امروزه از امکاناتی تفریحی که مناظر زیبا و کوهستانهای
این کشور عرضه میکند، بهره میگیرند.
نظام اداری و سیاسی
بالاترین مقام حکومتی در
اسلوونی رئیس جمهور است که نخستوزیر و هیئت دولت را
منصوب، قوانینی را که از مجلس میگذرد، تنفیذ، و موعد
انتخابات را اعلام میکند. او فرمانده نیروهای مسلح نیز
هست. رئیس جمهور از طریق آرای عمومی، برای یک
دورۀ ۵ ساله برگزیده میشود و میتواند یک دورۀ دیگر
نیز انتخاب شود. مجلس قانونگذاری اسلوونی دارای
۹۰ نماینده (شامل دو نماینده از اقلیتهای ایتالیاییزبان
و مجارزبان) است که با رأی مستقیم مردم برگزیده میشوند.
قوۀ مجریه شامل نخستوزیر و وزیران عضو هیئت دولت
است. هیئت دولت ملزم به کسب رأی اعتماد اکثریت مجلس است. وجود
قوۀ قضائیۀ مستقل نیز تفکیک قوا را تضمین میکند. دولتهای
محلی اسلوونی که پیش از این، تابع حکومت مرکزی
بودند، امروزه از استقلال داخلی برخوردار شدهاند.
۱
۲
۳
۴
۱. کرانْیسکا گُرا (Kranjska Gora)،
منطقهای گردشگری در درۀ رود ساوا دُلینکا، از سرشاخههای رود ساوا، درکوههای
آلپ؛ نمونهای از چشماندازهای کوهستانی اسلوونی.
۲. رود لیوبلیانیتسا
که از میان لیوبلیانا، پایتخت و بزرگترین شهر
اسلوونی، میگذرد.
۳. دورنمای ماریبُر،
دومین شهر بزرگ اسلوونی، در کنار رود دراوا.
۴. کلیسای عروج در جزیرهای
میان دریاچۀ بلِد، واقع در میان کوههای آلپ در شمال غربی اسلوونی.
در اسلوونی تحصیلات ابتدایی
اجباری است و از ۷ تا ۱۴ سالگی به طول میانجامد.
از مراکز مهم آموزش عالی در این کشور دانشگاه لیوبلیانا
ست که در ۱۵۹۵م بنیاد نهاده، و در
۱۹۱۹م بازگشایی شد. دولت اسلوونی بودجۀ بسیاری
از مؤسسههای پژوهشی را فراهم میکند. مرکز علمی اصلی
این کشور فرهنگستان علوم و هنرهای اسلوونی است که در
۱۹۳۸م بنیاد نهاده شده است.
در اسلوونی موسیقی و
هنرهای دیداری (تجسمی) دارای میراثی غنی
است. اسلوونها بهویژه به آهنگساز دورۀ رنسانس خود، یاکوب
پِتِلین گالوس ـ کارنیولوس، میبالند که در میان آلمانیزبانان
به یاکوب هَندل [۱]مشهور است.
مآخذ
CE, 6th edition; EB, 2010; ME, 2009.
بخش جغرافیا
ادبیات
نخستین آثار برجای مانده از
زبان اسلوونیایی، و شاید از همۀ زبانهای
اسلاوی، در دستنوشتههای فرایزینگ (ح
۱۰۰۰قم) دیده میشود. در سدههای میانه،
در اسلوونی نیز همچون سراسر بالکان، شعر عامیانۀ غنی
و ارزشمندی شکوفا شد. ظهور آیین پرُتستان، بهویژه انتشار
کتاب مقدس به ترجمۀ یورییْ دالماتین [۲]در
۱۵۸۴م، به شکوفایی ادبیات دینی
اسلوونیایی کمک کرد و مقارن با آن، آدام بُخُریچ
[۳]نخستین دستور زبان اسلوونیایی را منتشر ساخت.
جنبش رمانتیک اروپایی،
همراه با ملیگرایی، موجب رواج یافتن آثار لغتشناختی
و ادبی شد و روشنفکران اسلوونیایی را در نیمۀ نخست
سدۀ ۱۹م تحت تأثیر قرار داد. یِرنِی کُپیتار
نخستین کسی بود که به تدوین قواعد زبان اسلوونیاییِ
معیار اقدام کرد. در دهههای ۱۸۳۰ و
۱۸۴۰م، ماتیا چُپ [۴]نقش فعالی در نشر
آثار و مجلات ادبی در اسلوونی ایفا کرد. فرانتسه پرِشِرِن بزرگترین
شاعر اوایل سدۀ ۱۹م بود که به ایجاد و تثبیت زبان ادبی
اسلوونیایی همت گماشت و این زبان را از قابلیتهای
بیان تفاوتهای ظریف در اندیشه و احساس، با تعابیر
جدید برخوردار ساخت.
نخستین رمان به زبان اسلوونیایی،
با عنوان «دهمین برادر[۵]»، به قلم یوسیپ یورچیچ
[۶]در ۱۸۶۶م انتشار یافت. در اواخر سدۀ
۱۹م نویسندگان اسلوونیایی انعکاس سبکها و گرایشهای
اروپای غربی را آغاز کردند و زمینۀ نشر و دیگر
امکانات اشاعۀ زبان و ادبیاتی ملی نیز در اسلوونی فراهم
آمد.
پیدایش جنبش مدرنیست یا
نوگرای اسلوونیایی در اوایل سدۀ
۲۰م به دومین دورۀ شکوفایی ادبیات اسلوونی در آثار اُتُن ژوپانچیچ[۷]،
شاعر توانا، و ایوان تسانکار[۸]، استاد نثرِ صاحبسبک انجامید.
پس از جنگ جهانی اول، تنش اجتماعی
و روحی در اشعار بیشتر شاعران سبک اِکسپرِسیونیسم، و نیز
در نمایشنامههای اسلاوکو گروم به چشم میخورد. در دهۀ
۱۹۳۰م داستان بلند و کوتاه اسلوونیایی
حیات دوباره یافت. ویژگی این دهه ظهور رئالیسم
سوسیالیستی، بهویژه در آثار شماری از نویسندگان
بود که به زندگی روزمرۀ مردم سادۀ روستایی پرداختند. اوزان آزادانهتر در شعر ادوارد کُتسبِک
[۹]زمینه را برای نقد رئالیسم جادویی هموار
ساخت و غزلهای طعنآمیز و گزندۀ بُژو وُدوشِک [۱۰]بیداری
و رهایی از پندار را تصویر میکرد.
در خلال جنگ جهانی دوم و پس از
آن، نویسندگانی که از پیش فعال بودند، به سنت رئالیستی
پایبند ماندند، هرچند بسیاری از آنان به دامنۀ درونمایههایشان
عمق یا وسعت بیشتری بخشیدند. از جملۀ تحولات بعدی
متأثر از غرب در حوزۀ نثر اسلوونیایی، ظهور ادبیات علمی ـ تخیلی
در آثار برخی نویسندگان بود. شعر اسلوونیایی بیان
بهشدت درونگرایانهاش را در آثار شماری از شاعران حفظ کرد. این
روند در آثار منظوم نسل بعدی، که وِنو تاوفِر[۱۱]، والنتین
تسوندریچ [۱۲]و دانه زایتس [۱۳]مظهر آن
بودند، ادامه یافت.