responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه ایران نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 1  صفحه : 1235

اسکندرون


نویسنده (ها) :
علی اکبر دیانت
آخرین بروز رسانی :
جمعه 8 فروردین 1399
تاریخچه مقاله

اسکندرون \ eskandarun\ ، شهری بندری در کرانۀ شرقی خلیجی به همین نام در شرق دریای مدیترانه، واقع در استان خَتای (انطاکیۀ سابق) در جنوب شرقی ترکیه. اسکندرون چهارمین بندر بزرگ ترکیه به‌شمار می‌رود.

نام‌گذاری

کهن‌ترین نام این شهر ــ که بنای آن را به اسکندر مقدونی (ه‌ م) یا سردارش، آنتیگونوس، نسبت می‌دهند (İA، ذیل «اسکندرون») ــ آلِکساندریا بوده است (استرابن، 355-357). برای بازشناسی این شهر از شهرهای دیگری که به اسکندر منسوب‌اند، آنجا را اسکندریۀ ایسوس یا ایسوم (سامی، ذیل «اسکندرون»؛ بستانی، ذیل «اسکندرون»)، آلکساندرِته («پـاولی...»، ذیـل «آلکساندریـا») یـا آلکساندرِتـا ( EI 2، ذیل «اسکندرون»)، به معنی اسکندریۀ کوچک، و نیز اسکندریة الصغرى (ابن‌شحنه، 187) و اسکندرونه (EI 2، همان‌جا) نامیده‌اند.

موقعیت جغرافیایی و چهرۀ طبیعی

اسکندرون در ´35 °36 عرض شمالی و ´55 °33 طول شرقی (سامی، همان‌جا؛ خوری، 155) واقع شده، و فاصلۀ آن از انطاکیه ــ مرکز استان ــ حدود 63 کم‌ (بستانی، همان‌جا) است. شهر اسکندرون امروزی در جلگه‌ای ساحلی، در دامنۀ کوه آمانوس قرار دارد (İA، همان‌جا). دره‌های کاپلان در شمال، و آق چای در جنوب، و نیز رشته‌کوه آمانوس ناهمواریهای این ناحیه را تشکیل می‌دهند («دانشنامۀ ترک»، ذیل «اسکندرون»). گذرگاه طبیعی بِلِن ـ بیلان در ارتفاع 660 متری کوههای آمانوس در طول تاریخ این منطقه از اهمیت ویژه‌ای برخوردار بوده است («دانشنامۀ میهن»، 3370-3371). تپه‌های میسیس و دهانۀ رودخانۀ جیحان، که به‌سوی دریا پیش رفته است، اسکندرون را از سوی غرب دربرگرفته‌اند (İA، همان‌جا).
اسکندرون از آب‌وهوایی مدیترانه‌ای برخوردار است و تابستانهای گرم‌وخشک، و زمستانهای ملایم و پرباران دارد. به‌سبب اینکه بخش پهناوری از شهر اسکندرون در سطحی پایین‌تر از دریا قرار گرفته است، سیلابهای زمستانی از یک سو و امواج دریا از سوی دیگر در برکه‌های آنجا جمع می‌شوند و باتلاقهایی پدید می‌آورند. با وجود این باتلاقها و بیماریهای عفونی ناشی از آنها، اسکندرون همواره برای زیست نامساعد بوده است. امروزه بیشتر این باتلاقها خشکانده شده‌اند (همان‌جا). در نزدیکی این شهر، تفرجگاهها و ییلاقهای بسیاری نیز وجود دارد («دانشنامۀ میهن»، 3376-3377).

پیشینۀ تاریخی

تاریخ شهر اسکندرون، بزرگ‌ترین بخش استان ختای، به‌سبب نزدیکی با شهر انطاکیه، مرکز استان، با تاریخ این منطقه آمیخته است. اسکندرون و نواحی پیرامون آن یکی از کهن‌ترین زیستگاههای انسان بوده است؛ چنان‌که پیشینۀ آنجا را تا دوران دیرینه سنگی برآورد کرده‌اند (همان، 3383). حاصلخیزی خاک، وجود بندرگاه مناسب که دسترسی میان‌رودان (بین‌النهرین) را به مدیترانه فراهم می‌کرد، و موقعیت ارتباطی میان سوریه و فلسطین از علتهای عمدۀ شکوفایی این ناحیه بوده است (همان‌جا). در هزارۀ 3ق‌م اَکَّدیها، در هزارۀ 2ق‌م هوریها (هوریاییان) و سپس حِتّیها (هیتیها) و آنگاه آشوریها بر اسکندرون فرمان راندند (همان، 3411). این شهر در سدۀ 6ق‌م در قلمرو شاهنشاهی هخامنشی قرار گرفت (پیرنیا، 117) و تا نبرد اسکندر مقدونی با داریوش سوم در ایسـوس ــ شهری کـوچک در ایـن منطقـه (استـرابـن، همان‌جا) ــ و شکست داریوش در 333ق‌م، در دست ایرانیان ماند (گیرشمن، 240؛ پیرنیا، 112).

هستۀ آغازین شهر اسکندرون، که فنیقیها آن را بنا کرده بودند، اندکی بالاتر از شهر کنونی قرار داشته، و موریاندوس نامیده می‌شده است. این نام تا زمان اسکندر مقدونی به‌کار می‌رفت (İA، همان‌جا). بنای شهر جدید اسکندرون را در 333 (سامی، همان‌جا) یا 302ق‌م نوشته‌اند («دانشنامۀ میهن»، همان‌جا). استرابن همراه با دیگر شهرهای کنار خلیج ایسوس در مرز میان کیلیکیا و سوریه، از آلکساندریا نیز نام می‌بَرَد (p. 357).
پس از درگذشت اسکندر در 323ق‌م و تقسیم قلمرو او میان سردارانش، این ناحیه نخست زیر فرمان آنتیگونوس و سپس سُلوکوس، سَردودمان سلوکیان، درآمد (پیرنیا، 139؛ گیرشمن، 253-254). حاکمیت سلوکیان تا سدۀ 1ق‌م با فرازونشیبهایی ادامه داشت («دانشنامۀ میهن»، 3392). پس‌از فروپاشی دولت اشکانی و پدید آمدن شاهنشاهی ساسانی در 226م (کریستن‌سن، 137)، در رقابت میان ایران و روم، این ناحیه صحنۀ شدیدترین برخوردها بود («دانشنامۀ میهن»، همان‌جا)؛ چنان‌که دژ اسکندرون پس‌از تصرف به‌دست ایرانیان ویران، و بعدها دوباره ساخته شد (İA، همان‌جا؛ «دانشنامۀ ترک»، همان‌جا). با تقسیم امپراتوری روم در 395م، اسکندرون در قلمرو روم شرقی (بیزانس) قرار گرفت («دانشنامۀ میهن»، همان‌جا).
پس‌از ظهور اسلام، ابوعبیدۀ جراح اسکندرون را فتح کرد (مقدسی، 136؛ EI 2، İA، همان‌جاها) و این شهر به قلمرو اسلام پیوست. به‌نوشتۀ برخی مآخذ اسلامی، زبیده، همسر هارون‌الرشید، اسکندرون را بنا کرد (ابن‌شداد، 162؛ ابن‌شحنه، همان‌جا)، و احمد بن ابی‌دؤاد ایادی در روزگار خلافت الواثق باللٰه، خلیفۀ عباسی، به بازسازی باروی آنجا پرداخت (یعقوبی، 121؛ ابوالفدا، 254-255).
اسکندرون و نواحی پیرامونی آن در دورۀ حکومت آل حمدان (سدۀ 4ق) مرکز برخورد دولت بیزانس با مسلمانان بود («دانشنامۀ میهن»، 3393). همچنین در جنگهای رومیان با مسلمانان، که در امتداد خط طرسوس ـ ملطیه ـ ارزروم جریان داشت، اسکندرون یکی از مهم‌ترین دژها بوده است. پس‌از تشکیل دولت سلاجقۀ روم، سلیمان‌شاه، بنیادگذار این سلسله، دژهای اسکندرون و بغراس را فتح کرد (سویم، 29, 105) و به‌این‌ترتیب، اسکندرون به حاکمیت سلجوقیان درآمد. این شهر صحنۀ برخی جنگهای صلیبی نیز بود (رانسیمان، 154). در 531ق/ 1137م، امپراتور بیزانس به آبادی این شهر همت گماشت (ابن‌اثیر، 53؛ ابن‌قلانسی، 258).
اسکندرون در سدۀ 7ق/ 13م به تصرف ممالیک مصر درآمد و جزو ولایت حلب شد. مدتی نیز در قلمرو امیران خاندان ذوالقدر قرار گرفت و در 923ق/ 1517م به قلمرو امپراتوری عثمانی منضم شد («دانشنامۀ میهن»، 3393-3394, 3412). در جنگهای دولت عثمانی با ونیز، از بندر اسکندرون به‌صورتهای گوناگون بهره برده می‌شد (اوزون چارشیلی، 213, 576). در سراسر سدۀ 13ق/ 19م این منطقه صحنۀ ناآرامیهای فراوانی بوده است. پس‌از جنگ کریمه (1269-1273ق/ 1853-1856م)، اروپاییان برای ساختن راه‌آهن اسکندرون ـ بیـره‌جیک از دولت عثمانی اجـازه خواستند که با آن موافقت شد (کارال، VI/ 263). همچنین دولت روسیه، که با هدف دسترسی به آبهای گرم، به اسکندرون چشم دوخته بود، می‌خواست به‌عنوان حمایت از ارمنیان شرق آناتولی، آن ناحیه را زیر نفوذ خود درآورد تا از یک سو از راه اسکندرون، و از سویی دیگر از راه بین‌النهرین به دریاهای مدیترانه و خلیج فارس راه یابد (همو، VIII/ 45, 130). موقعیت جغرافیایی ویژۀ اسکندرون و ارتباط آن با دریای آزاد موجب شده بود که دولتهای اروپایی، از جمله انگلستان و فرانسه، نیز به آن توجه داشته باشند («دانشنامۀ میهن»، 3401).
شهر اسکندرون را در 1334ق/ 1916م انگلیسیها اشغال کردند (İA، همان‌جا). پس‌از امضای پیمان مُندروس در 24 محرم 1337ق/ 30 اکتبر 1918م، فرانسویها با تصرف راه اسکندرون به حلب، آنجا را به پایگاهی نظامی بدل کردند («دانشنامۀ میهن»، 3403). دراین‌مدت، ترکها مبارزه برضد اشغالگران را با شدت ادامه دادند (İA، همان‌جا). سرانجام، در 17 صفر 1340ق/ 20 اکتبر 1921م قراردادی در آنکارا میان دولت عثمانی و فرانسه بسته شد که بر پایۀ آن، حکومتی خودمختار، زیر نظارت دولت فرانسه، در این منطقه تشکیل شد و آن را سنجقِ اسکندرون نام نهادند (شاو، 626؛ بروکلمان، 625؛ İA، همان‌جا؛ «دانشنامۀ میهن»، 3406).
در 1922م، اسکندرون به فدراسیون سوریه (تحت قیمومت فرانسه) پیوست. نابرابری اجتماعی و فشاری که اداره‌کنندگان فرانسوی فدراسیون وارد می‌آوردند، به تشکیل سازمانهایی چون «سلامت بلده» و انجمن انطاکیه ـ اسکندرون انجامید که هدفشان پیوستن اسکندرون به ترکیه بود («دانشنامۀ میهن»، همان‌جا). در پی این ناآرامیها، دولت فرانسه در 1925م خودمختاری اسکندرون را به رسمیت شناخت. این حکومت دارای قانون اساسی، مجلس و رئیس حکومت بود که از سوی مردم برگزیده می‌شد، و در مجلس سوریه 9 نماینده داشت. در این حکومت، زبانهای عربی و فرانسوی نیز، مانند ترکی، رسمیت داشت (İA، «دانشنامۀ میهن»، همان‌جاها). با برگزاری انتخابات و تدوین قانون اساسی، حکومت اسکندرون رسمیت یافت و رئیس هیئت نمایندگی فرانسه به ریاست آن برگزیده شد. فرانسویها آشکارا در انتخابات دست داشتند. این امر موجب اعتراض سوریها شد و نمایندگان مجلس پیوستن اسکندرون به دولت سوریه را اعلام کردند (İA، همان‌جا).

در 1936م دولت فرانسه به سوریه، که اسکندرون نیز جزو آن بود، استقلال داد. از سوی دیگر، ترکها نیز خواستار استقلال اسکندرون شدند و انجمن استقلال ختای را به‌جای انجمن انطاکیه ـ اسکندرون، تشکیل دادند. هدف این انجمن سازمان‌دهی مبارزه برای آزادی اسکندرون بود (شاو، همان‌جا). آنان نام منطقه را نیز به ختای تغییر دادند («دانشنامۀ میهن»، 3407). در همین زمان، دولت ترکیه موضوع را به جامعۀ ملل ارجاع داد و طبق قراردادی در 1937م، استقلال اسکندرون اعلام، مرزهای آن مشخص، و حقوق ترکها نیز در آن تضمین شد. حکومت جدید خواستار پیوستن به دولت ترکیه شد و فرانسه نیز در 23 ژوئن 1939 با واگذاری اسکندرون و ناحیۀ ختای به ترکیه موافقت کرد (بروکلمان، 705؛ شاو، 626-627؛ «دانشنامۀ میهن»، 3407-3408). با تصویب مجلس ترکیه در 24 ژوئیۀ همان سال، ناحیۀ اسکندرون به خاک این کشور پیوست (همان‌جا) و استان ختای نامیده شد.

اوضاع اقتصادی و اجتماعی

اگرچه اسکندرون بندری نسبتاً مهم در کنار دریای مدیترانه بوده است، در طول تاریخ چندان توسعه نیافت و تنها پس‌از پیوستن به قلمرو امپراتوری عثمانی در سدۀ 10ق/ 16م، کم‌کم به‌صورت بندری نسبتاً فعال درآمد. اولیا چلبی (ص 47) و حاجی‌خلیفه (ص 592)، جهانگردان سدۀ 11ق/ 17م، از آمد و شد بازرگانان فرنگی و مسلمان و کشتیهای آنها، و نیز ادارۀ گمرک آنجا سخن گفته‌اند که خود دلیل رونق اقتصادی آن بوده است.
در پی رکود تجارتی در شرق مدیترانه و کاهش آمد و شد در راههای بازرگانی، به‌سبب فعال شدن راه دریایی دماغۀ امیدنیک، بندر اسکندرون، که روزگاری مهم‌ترین بارانداز بازرگانان هندی در تجارت با منطقۀ مدیترانه بود، تا اندازه‌ای اهمیت خود را از دست داد. اما از اواخر سدۀ 19م، این بندر کم‌کم روی به گسترش نهاد و به‌صورت بندر صادراتی مهمی، به‌ویژه برای شهر حلب، درآمد (هید، 184, 409).
اسکندرون امروزی تنها بخش استان ختای به‌شمار می‌رود که در کشاورزی، صنعت و بازرگانی پیشرفت کرده است. در جلگه‌های آن گندم، مرکبات و زیتون کشت می‌شود. گذشته‌ازآن، اسکندرون بزرگ‌ترین دروازۀ بازرگانی در جنوب شرقی ترکیه است («دانشنامۀ میهن»، 3447). کارخانۀ ذوب‌آهن اسکندرون، که به «ایس‌دمیر» معروف است، سومین کارخانۀ ذوب‌آهن ترکیه است. این شهر که امروزه پلی ارتباطی برای کشورهای خاورمیانه به‌شمار می‌رود، به‌وسیلۀ راه‌آهن، ارتباط جای‌جای ترکیه را با دریای مدیترانه فراهم می‌کند («دانشنامۀ میهن»، 3450-3451).
شهر اسکندرون اگرچه پیشینه‌ای کهن دارد، از نظر آثار تاریخی بسیار فقیر است. از شهر باستانی اثری برجای نمانده است، اما در پیرامون شهر، آثاری چون موزائیکها، آب‌انبارها، گورستانهای قدیمی و بقایای شهری که احتمالاً فنیقیها ساخته‌اند، به‌چشم می‌خورد (همان، 3486).
جمع‌ (2000م): 149‘159 تن.

مآخذ

ابن‌اثیر، الکامل، ج 11؛
ابن‌شحنه، محمد، الدر المنتخب فی تاریخ مملکة حلب، به‌کوشش یوسف بن الیان، بیروت، 1909م؛
ابن‌شداد، محمد، الاعلاق الخطیرة فی ذکر امراء الشام و الجزیرة، به‌کوشش یحیى زکریا عبارة، دمشق، 1991م، ج 1(2)؛
ابن‌قلانسی، حمزه، ذیل تاریخ دمشق، به‌کوشش هنری فردریک آمدرُز، بیروت، 1908م؛
ابوالفدا، اسماعیل، تقویم البلدان، به‌کوشش رنو و دوسلان، پاریس، 1840م؛
اولیا چلبی، سیاحت‌نامه (ض: اولیا چلبی سیاحتنامه سی)، به‌کوشش احمد جودت و دیگران، استانبول، 1314-1357ق/ 1896-1938م، ج 3؛
بروکلمان، کارل، تاریخ ملل و دول اسلامی، ترجمۀ هادی جزایری، تهران، 1346ش؛
بستانی، فؤاد افرام، دائرةالمعارف، بیروت، 1956-1983م؛
پیرنیا، حسن، ایران قدیم، تهران، 1308ش؛
حاجی خلیفه، جهان نما، استانبول، 1145ق؛
خوری، سلیم جبرائیل و سلیم میخائیل شحاده، آثارالادهار، بیروت، 1291ق/ 1875م؛
سامی، شمس‌الدین، قاموس الاعلام، استانبول، 1306-1316ق/ 1889-1899م؛
شاو، استنفرد (ض: استانفورد) جی و ازل کورال شاو، تاریخ امپراتوری عثمانی و ترکیۀ جدید، ترجمۀ محمود رمضان‌زاده، مشهد، 1370ش، ج 2؛
کریستن‌سن، آرتور، ایران در زمان ساسانیان، ترجمۀ رشید یاسمی، تهران، 1370ش؛
گیرشمن، رومن، ایران از آغاز تا اسلام، ترجمۀ محمد معین، تهران، 1355ش؛
مقدسی، محمد بن احمد، احسن التقاسیم فی معرفة الاقالیم، به‌کوشش محمد مخزوم، بیروت، 1408ق/ 1987م؛
یعقوبی، احمد بن اسحاق، البلدان، ترجمۀ محمدابراهیم آیتی، تهران، 1356ش؛
نیز:

Der Kleine Pauly, ed. K. Ziegler & W. Sontheimer, Stuttgart etc., 1964-1975;
EB, 2010 (under «İskenderun»);
EI 2;
Heyd, W., Yakın-doğu Ticaret Tarihi, tr. E. Z. Karal, Ankara, 1975;
İA;
Karal, E. Z., Osmanlı Tarihi;
Ankara, 1947-1996;
Runciman, S., Haçlı Seferleri Tarihi, tr. F. IŞıltan, Ankara, 1986-1987, vol. I;
Strabo, The Geography, tr. & ed. H. L. Jones, LCL, London/ Cambridge (MA), 1923-1936, vol. VI;
Türk Ansiklopedisi, Ankara, 1968-1984;
Uzunçarṣılı, İ. H., Osmanlı Tarihi, Ankara, 1947-1959, vol. II;
Yurt Ansiklopedisi, Istanbul, 1981-1984, vol. V.

علی‌اکبر دیانت (دبا)

نام کتاب : دانشنامه ایران نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 1  صفحه : 1235
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست