حَمّامِ جِنّیان، رسالهای داستانی از آخوند ملا ابوالفیض اردبیلـی. این اثر به سبک و سیاق نوشتههای روشنگرانۀ آغاز مشروطیت نوشته شده است و یگانه دستنوشتۀ آن در کتابخانۀ مسجد اعظم قـم نگهداری میشود (نک : منزوی، 1 / 324؛ استادی، 160). از سرگذشت کتاب آگاهی درستی در دست نیست و هویت نویسندۀ آن نیز ناشناخته است، ولی وی را باید در شمار روحانیان نواندیشی دانست که در پی اصلاح رفتارهای دینی و تطابق ارزشهای اسلام با معیارهای دنیای جدید بودهاند (دالوند، «حمام ... »، 163-165). نسخهبرداری داستان طبق اطلاعات آخرین صفحۀ آن، در یکم صفر 1323 پایان یافتهاست. تاریخ روی دادن وقایع اثر 12 محرم 1323، یعنی 18 روز پیش از اتمام تحریر آن است (ملا ابوالفیض، 1، 165؛ دالوند، همان، 163-164). حمام جنیان ساختمانی ساده دارد و در قالب «داستان کوتاه» میگنجد. درونمایۀ آن ستیز میان سنت و تجددخواهی در ایران است که میتوان آن را با آثار نویسندگانی چون ملکمخان، زینالعابدین مراغهای، طالبوف و اعتمادالسلطنه سنجید (همان، 166- 168). قهرمان داستان خردهمالکی از طبقۀ متوسط جامعه به نام حیدرخان است که به هنگام رفتن به حمام برای وی و پسرش حسنخان ماجراهایی رخ میدهد؛ چنانکه ناگزیر در پایان داستان، ایران را به قصد فرنگ ترک میکند (ملا ابوالفیض، سراسر کتاب). در لابهلای این ماجراها نویسنده به نقد اوضاع فرهنگی و اجتماعی میپردازد. وضعیت حمامها، بهداشت آنها، آیینها و باورهای مربوط به حمام، حمامی و حمام رفتن، روابط خانوادگی در طبقۀ روشنفکر و متـوسط جامعـه، جایگاه و نقش سیـاسی ـ اجتماعی الواط و داشمشدیها، نقد نقالی و قصههای رایج در جامعه، خرافات، دعانویسی، جنگیری، و همچنین نقد اسلام عامیانه و پیراستن باورهای دینی از عقاید عامه، از مهمترین مفاهیم مطرح شده در کتاب است. از اینرو، این کتاب را اثر برجستهای در مردمشناسی تاریخی ایران میتوان دانست. در این کتاب اشارات فراوانی به قهوهخانهها، زورخانهها و نیز برخی شخصیتهای تهران آن زمان شدهاست؛ مانند قهوهخانۀ لالهزار، قهوهخانۀ پامنار، قهوهخانۀ مروی، زورخانۀ ملک، زورخانۀ بازار، حمام وکیل سنگلج، دکتر لُف طبیب آلمانی، مادام مانکه قابلۀ آلمانی، درویش علی و درویش حسین نقالان قهوهخانهای، و الواط و مشدیهایی مانند حسن اَلپر، داش باقر، نایب رشید، علی بُلی، عباس خیکی، باقر گاوکش و جز آنها (نک : جم ). در این کتاب، شخصیتها متناسب با وضعیت اجتماعی خود سخن میگویند، موضوعی که در داستاننویسی ایران تا آن زمان سابقه نداشت، مانند: «مشدی تومری (توبمیری) به قبرعلی دو دقیقۀ دیگر ولش نکرده بود، ... تو که میدونی من اسمم حسن الپرِ. سبیلا مردونتُ کفن کردم اگِ پسر امپراطونِ اُرُسَم بود، همچی تو گوشش میزدم که خاکُ ببوسِ» (ص 14)؛ یا این نمونه: « ... ما هم دَس دادیم و سرشاخ شدیم، رفتیم توشاخش؛ بلندش کردم، اومدم که زمینش بزنم، مرشد لُنگ انداخت. تو که میدونی احترام لُنگ مرشد واجبه» (ص 23). در کتاب انواع متفاوت قسم و دشنامهای رایج آن زمان، بهویژه میان الواط و داشیهای تهران به کار رفته، که از این لحاظ نیز واجد اهمیت است. اگر تاریخ کتابت اثر درست باشد، حمام جنیان میتواند مرحلهای بس تکاملیافتهتر از نثر ساده و گفتاری فارسی به شمار آید که اندکی بعد، در روزنامهنگاری و نمایشنامهنویسی روزگار مشروطه به کار گرفته شد و سرانجام به وسیلۀ داستاننویسان به ویژه محمدعلی جمالزاده تثبیت شد (دالوند، «تاریخ ... »، 13-24). در حمام جنیان، به دو گونه نثر یا گفتمان برمیخوریم: نخست، نثری پر از واژگان گفتاری و ناسزاهای رکیک که نموداری است از گفتمان شخصیتهای عامی، خشکمقدس و داشمشدیهای زمان؛ دوم، نثری که گفتمان نوگرای حیدرخان، قهرمان داستان، و پسرش را بیان میکند و سرشار از نزاکت، پند، دلسوزی، میهنپرستی، احساس مسئولیت و جز آنها ست (همو، «حمام»، 165). صفحههای پایانی اثر که گفتوگویی نمادین میان پدر و پسر است، به شیوۀ پرسش و پاسخ تدوین یافته و تجلیگاه گونۀ دوم نثر کتاب است (نک : ص 140-164).