responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه فرهنگ مردم ایران نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 3  صفحه : 122

تحفة الملوک


نویسنده (ها) :
محمد جعفری (قنواتی)
آخرین بروز رسانی :
جمعه 20 دی 1398
تاریخچه مقاله

تُحْفَةُ ‌الْمُلوک، کتابی در زمینۀ اخلاقیات اجتماع، در قالب حکایات، امثال و جملات قصار و حکمت‌آمیز، تألیف علی بن ابی حفص اصفهانی در اواخر سدۀ 6 یا اوایل سدۀ 7 ق. نثر کتاب بسیار ساده، فصیح و روشن است و در بیشتر صفحات با نمونه‌هایی از اشعار شاعران متقدم زبان فارسی مانند رودکی، ابوشکور بلخی و فردوسی آراسته شده است.
از نظر فولکلورشناسی و بررسی فرهنگ مردم آنچه تحفة ‌الملوک را دارای اهمیت و شایستۀ بررسی کرده، این است که بیشتر مطالب آن فصل مشترک فرهنگ رسمی و غیر رسمی است؛ به بیان دیگر مضامین آورده‌شده در این کتاب، در وجه غالب خود، از مصادیق جالب و قابل تأمل در تعامل ادب شفاهی و کتبی است (نک‌ : ادامۀ مقاله).
کتاب یک مقدمه و 15 فصل دارد. در مقدمۀ کتاب، نویسنده ضمن معرفی خود و علت تدوین کتاب و موضوع کلی آن، از کتاب با عنوان تحفة ‌الملوک و نصیحة ‌العجایب یاد کرده است (نک‌ : علی بن ابی حفص، 1-2). همایی احتمال می‌دهد که قسمت دوم عنوان کتاب یعنی «نصیحة‌ العجایب»، تحریف و تصحیف «عجایب‌ النصایح» بوده باشد (ص صد و هفده).
مؤلف فصل اول کتاب را که در حقیقت پیش‌درآمدی است به مباحث اصلی کتاب، به بررسی «خرد و خصایل آن» اختصاص داده است. این کار وی یادآور روش فردوسی در آغاز شاهنامه است که با ستایش خرد، کار خود را آغاز می‌کند (فوشه‌کور، 203). خرد و خردگرایی در سراسر کتاب جایگاه ویژه‌ای دارد. این نکته مبین آن است که نویسنده نه فقط از لحاظ سبک نگارش، بلکه از لحاظ مضمون و محتوا به‌شدت متأثر از اندیشمندان سده‌های 3 و 4 ق، یعنی دوره‌ای است که در فرهنگ و ادبیات ایران به عصر خردگرایی معروف است.
پس از فصل اول، این موضوعات مورد بررسی قرار گرفته‌اند: دانش، نادانی، سخن، حکمت و امثال، دوست، دشمن، نصیحت فرزند، پادشاهی و کیفیت آن، خدمت پادشاه، صبر و شتاب، نیکی و بدی، خوی نیک و خوی بد، نگهداری راز، و سرانجام دنیا و حرص و آز.
فصلهای کتاب کاملاً به هم پیوسته و مکمل هم‌اند و می‌توان آنها را «همچون اجزاء یک تصویر یا مصالح یک بنای واحد» به شمار آورد (همو، 208). پندها، اندرزها و حکایات کتاب به شخصیتهای متفاوت سیاسی، فرهنگی و علمی که در فرهنگهای ایران، هند، یونان و عرب معروف‌اند، منسوب شده‌اند. در این میان به‌جز «دربارۀ سخنان منسوب به پیامبر اسلام (ص) یا اشخاص خیلی معروف عهد اسلامی» که دقت عمل صورت گرفته، دربارۀ سخنان شخصیتهای دیگر، اعم از تاریخی یا افسانه‌ای دقت چندانی نشده است. البته این موضوع را می‌توان ویژگی عمومی چنین کتابهایی محسوب کرد (تقی‌زاده، مقدمه بر ... ، «ج»، «د»).
بن‌مایه‌هایی را که نویسنده از زبان شخصیتهای مختلف بیان می‌کند، همان بن‌مایه‌هایی است که به شکل گسترده‌ای در ادبیات شفاهی ایرانیان رایج است؛ ازجمله در فصل سوم دربارۀ ضرورت دوری گزیدن از نادان (سخن منتسب به ارسطو): از دوست نادان احتراز باید نمودن، زیرا که دیو دانا که دوست بود بهتر از دوست نادان آدمی است (ص 28). در این باره افزون بر امثالی مانند «دشمن دانا بلندت می‌کند، بر زمینت می‌زند نادان دوست»، می‌توان به افسانۀ معروف «دوستی خاله‌خرسه»، کد 586‘1، در فهرست آرنه ـ تامپسون (ص 852)، نیز اشاره کرد.
نویسنده در بخشی از فصل 4 ابتدا به نقل از بقراط می‌نویسد: «افکندۀ دست برخیزد و افکندۀ سخن برنخیزد» و سپس معادلهای همین عبارت را از امثال عرب ذکر می‌کند. در این‌باره نیز می‌توان به مثل مشهور «زخم زبان بدتر از زخم شمشیر است» اشاره کرد که دهها روایت شفاهی از آن در ایران ثبت شده است (انجوی، 1 / 186- 196).
او در فصل 5 به نقل از بزرگمهر می‌نویسد: «هرکه زبان نگاه دارد، سَر نگاه داشته باشد»، و سپس دو بیت شعر با همین مفهوم نقل می‌کند (ص 45). از این مفهوم که به صورتهای بسیار متنوعی در ادبیات رسمی ما رایج است (نک‌ : دهخدا، 1 / 219-222)، مَثَلی نیز با عنوان «زبان سرخ سر سبز می‌دهد بر باد» در ادبیات شفاهی وجود دارد که چند روایت از آن ثبت شده است (وکیلیان، 2 / 125- 126؛ هبله‌رودی، 430). او در همین فصل و تقریباً در همین زمینه به نقل از «موبد» می‌نویسد: « ... مار بدنهاد و بدگوهر را مارافسای به سخن خوش از سوراخ بیرون همی‌آرد» (نک‌ : ص 36). مثلِ مربوط به این مفهوم نیز بسیار مشهور است (دهخدا، 2 / 892؛ بهمنیار، 308).
در فصل 9 که مربوط به موضوع «پادشاهی» است، ضمن نقل حکایتهای متعدد، خصایل پادشاه خوب را نیز برمی‌شمارد. مهم‌ترین این خصایل از نظر مؤلف عدل است که با مراعات کردن 10 قاعده محقق می‌شود (ص 72-74). او در ادامه، حکایت‌ معاویه را نقل می‌کند که احنف قیس به او می‌گوید: «زمانه تویی، اگر به صلاح باشی، به صلاح باشد و اگر به فساد باشی، به فساد باشد» (همو، 82). دربارۀ این مفهوم که یکی از بن‌مایه‌های مهم فرهنگ ایرانی است، افسانه‌ای با عنوان «نیت پادشاه» وجود دارد که روایتهای متعددی از آن در گوشه و کنار ایران ثبت شده است (نک‌ : جعفری، 155- 165).
موضوعات فراوان دیگری مانند ایجاد تعادل میان خرج و دخل (ص 40)، ضرورت یاری رساندن به دوستان هنگام گرفتاری (همو، 50 -51)، بن‌مایه‌های منطبق با اندیشۀ تقدیرگرایی (همو، 42-43)، و ضرورت مدارا کردن با دشمن (همو، 59 -60) در کتاب مطرح شده است.
پژوهشگران از زوایای مختلف بر اهمیت این کتاب تأکید کرده‌اند. نفیسی اهمیت کتاب را بیشتر در نقل اشعار شاعران متقدم می‌داند و «از این حیث» کتاب را «یکی از بزرگ‌ترین غنایم زبان فارسی» ارزیابی کرده است. به باور احمدی نیز وجود همین اشعار اهمیت تحفة ‌الملوک را چند برابر می‌کند (ص شانزده). فوشه‌کور نیز آن را از زاویۀ تاریخ تدوین اندرزنامه‌ها مورد توجه قرار داده و معتقد است تألیف تحفة ‌الملوک مرحلۀ عمده‌ای در پرداخت و گسترش اخلاقیات فارسی بوده است (ص 210-211). ژیلبر لازار، ایران‌شناس فرانسوی، از زاویۀ تاریخ تطور شعر این کتاب را مهم دانسته است (نک‌ : احمدی، بیست و پنج؛ نیز فوشه‌کور، 201). صاحبنظران دیگری نیز به‌طورکلی به اهمیت این کتاب اشاره کرده‌اند (قزوینی، 313).
از این کتاب تاکنون 7 نسخۀ خطی شناخته شده است (احمدی، بیست). در 1317 ش و برای نخستین‌بار حسن تقی‌زاده با استفاده از دو نسخۀ این کتاب، آن را تصحیح و منتشر کرد؛ اما به‌سبب آنکه مغضوب حکومت بود، نامش به‌عنوان مصحح، روی جلد یا درون کتاب ذکر نشد. قزوینی طی نامه‌ای به مصحح، انتقاداتی به شیوۀ تصحیح وی وارد کرد (نک‌ : ص 308-313). سالها بعد و پس از مرگ تقی‌زاده، صفحاتی از یک نسخۀ خطی در میان اسناد تقی‌زاده پیدا شد و مصحح کتاب تصور کرد که آنها باید بخشی از کتاب تحفة‌ الملوک باشند. این صفحات که با عنوان «قسمت اضافی تحفة‌ الملوک» در فرهنگ ایران زمین چاپ شد، شامل 9 حکایت کوتاه است که 3 حکایت پایانی با عنوان «فی ذکر البخلاء»، از سایر حکایات جدا شده است (تقی‌زاده، «قسمت ... »، 130-137). در 1382 ش علی‌اکبر احمدی دارانی با بهره‌گیری از 7 نسخۀ خطی، چاپی انتقادی از این کتاب ارائه داد. ارجاعات مقالۀ حاضر به چاپ اخیر است.

مآخذ

احمدی دارانی، علی‌اکبر، مقدمه بر تحفة ‌الملوک‌ (نک‌ : هم‌ ، علی بن ابی حفص اصفهانی)؛
انجوی شیرازی، ابوالقاسم، تمثیل و مثل، تهران، 1357 ش؛
بهمنیار، احمد، داستان‌نامۀ بهمنیاری، به کوشش فریدون بهمنیار، تهران، 1361 ش؛
تقی‌زاده، حسن، «قسمت اضافی تحفة ‌الملوک»، فرهنگ ایران‌زمین، به کوشش ایرج افشار، تهران، 1350 ش، ج 18؛
همو، مقدمه بر تحفة ‌الملوک علی بن ابی حفص اصفهانی، به کوشش همو، تهران، 1317 ش؛
جعفری (قنواتی)، محمد، روایتهای شفاهی هزارویک‌شب، تهران، 1384 ش؛
دهخدا، علی‌اکبر، امثال و حکم، تهران، 1352 ش؛
علی بن ابی حفص اصفهانی، تحفة ‌الملوک، به کوشش علی‌اکبر احمدی دارانی، تهران، 1382 ش؛
فوشه‌کور، ش. ه‌ .، اخلاقیات، ترجمۀ محمدعلی امیرمعزی و عبدالمحمد روح‌بخشان، تهران، 1377 ش؛
قزوینی، محمد، نامه‌ها ... ، به کوشش ایرج افشار، تهران، 1353 ش؛
نفیسی، سعید، «کتاب تحفة ‌الملوک»، تهران، 1312 ش، س 1، شم‌ 6؛
وکیلیان، احمد، تمثیل و مثل، تهران، 1368 ش؛
هبله‌رودی، محمد، جامع التمثیل، به کوشش حسن ذوالفقاری، تهران، 1390 ش؛
همایی، جلال‌الدین، حاشیه بر نصیحة الملوک غزالی، تهران، 1351 ش؛
نیز:

Aarne, A. and S. Thompson, The Types of International Folktales, ed. H. J. Uther, Helsinki, 2004.

محمد جعفری (قنواتی)

نام کتاب : دانشنامه فرهنگ مردم ایران نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 3  صفحه : 122
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست