آب اَنبار، یا انبار، حوض انبار،
حوض، سردابه، بركه، مَصْنَع، مَصْنَعه، منبع و گاه آبدان، آبگیر، تالاب و
بَرخ، نوعی مخزن آب سرپوشیده و آببندی شده و غالباً ساخته شده
در پایینتر از سطح زمین كه به منظور ذخیرۀ آب
آشامیدنی برای ایام كمآبی یا پایداری
در برابر دشمن در هنگام محاصره شدن و گاه استفاده از آب خنك در تابستان، در شهرها،
روستاها، دژها، مسیر راههای كاروانرو (در رباطها و كاروانسراها) و در
دل كوهها ساخته شده است. این نوع مخازن آب در بیشتر نقاط سرزمین
ایران «آب انبار» (دانشنامۀ ایران و اسلام؛ گلزاری، ۵۳؛ افسر،
۲۱۹؛ افشار، ۱/۷۴، ۱۰۰،
۲/۸۶، ۶۶۵-۶۶۹؛ مخلصی،
۲۱۵، ۲۱۷، ۲۱۸؛ آیتاللهزادۀ شیرازی،
۳۰-۳۶) و در برخی نقاط چون بیرجند «انبار»
(ستوده، مقالۀ منتشر نشده)، حوض (ابن بلخی، ۱۵۶؛ شكورزاده،
۶۴۳؛ افشار، ۱/۷۴؛ مخلصی،
۲۱۳،قس: ناصرخسرو، ۶۵، ۱۲۲)،
بركه (ستوده همان؛ نراقی، ۱۵۸، ۳۰۳،
۳۰۴؛ افشار، ۱/۴۵۵،
۲/۶۵۱؛ مخلصی، ۲۱۱،
۲۱۲)، مصنع (ابن بلخی، ۱۳۶،
۱۴۳؛ ناصرخسرو، ۶۵، ۱۲۲،
۱۶۸)، مصنعه (ابن بلخی، ۱۵۷،
۱۵۹؛ کاتب، ۴۷، ۱۰۷؛ افشار،
۱/۱۰۴، ۲۲۲،
۲/۶۵۲، ۶۵۵)، منبع (نراقی،
۳۰۷) و در دیگر شهرهای ایران با نامهایی
چون مُرغِیْ و مُرغِك (در ساوه) وهَوْد، احتمالاً صورتی دیگر از
حوض (در خندق و بیابانك) خوانده میشود. هلد[۱] با استناد به
لسترنج نوشته است: «در منابع قدیم اسلامی به زبان عربی ظاهراً
واژههای اصطخر یا بركه برای منبع یا مخزن سرپوشیدۀ آب بهكار
رفته است» (ایرانیكا). چنین سخنی نه در كتاب لسترنج دیده
شد و نه در ارجاعات او، و مأخذی دیگر نیز كه واژۀ اصطخر
را برای مخزن سرپوشیدۀ آب (آب انبار) به كار برده باشد به دست نیامد. اما واژۀ بركه،
چنانكه دیده شد، در منابع فارسی متأخرتر اسلامی دقیقاً به
این معنی (آب انبار) بسیار بهكار برده شده است. در دیگر
سرزمینهای اسلامی نیز به وجود این نوع مخازن با
نامهای مَصْنَع (در مصر)، سردابه (در تركمنستان)، خَزان (در فلسطین)،
حوض (در هرات) اشاره شده است (ناصرخسرو، ۵۰، ایرانیكا؛
الموسوعة الفلسطینیة، ۲/۳۴۱؛ مایل هروی،
۳۷).
تاریخچه
انبارهای ذخیرۀ آب در
آغاز گودالهایی بود كه خودبهخود از آب باران و سیلابها پر میشد.
بهتدریج بشر خود به انبار كردن آب در این گودالها پرداخت و سرانجام
به ایجاد انبارهای آب در جاهای مورد نیاز خویش دست یازید.
با پیشرفت تمدن روشهای ذخیرۀ آب نیز
تكامل یافت. در تمدنهای ایران، مصر و بینالنهرین
آب را در آبانبارهای سرپوشیدۀ غیرقابل نفوذی كه از
تبخیر شدن آب و آلودگی آن جلوگیری میكرد ذخیره
میكردند. در كشورهای یونان و روم نیز از این شیوه
برای ذخیرۀ آب استفاده میشد (فرشاد،
۲۱۷-۲۱۸) و تاریخ ایجاد برخی
آبانبارها در فلسطین به دوران نَبَطیان باز میگردد ( الموسوعة
الفلسطینیه، ۲/۳۴۱).
در ایران از روزگاران كهن به علت
كمبود آب در بخش عمدهای از این سرزمین، ارزش و اعتباری
بسیار برای آب قائل بودند و ستایشگاههای بزرگی برای
نیایش ایزد نگهبان آب، اَناهیتا (ناهید)، برپا
داشته بودند (ورجاوند، ۳) و آبانبار یكی از ساختمانهایی
بود كه از زمانهای بسیار دور برای تأمین و نگهداری
آب بهویژه در مناطقی كه به آب دائمی (چشمه و قنات) یا
فصلی (باران) متكی بود ابداع شد و توسعه یافت.
یكی از كهنترین
نمونههای آبانبار در ایران در كنار محوطۀ چُغازَنبیل،
مربوط به هزارۀ ۲قم و دوران شكوفایی تمدن ایلام، به دست آمده
است (همو، ۲)، ولی این اندازه اطلاعات و مدارك برای بررسی
دقیق مصالح، ابزارها، سبك و روشهای معماری آبانبارها در این
روزگاران كافی نیست؛ با این حال با اتكاء بر این آثار و
رواج احداث قنوات، سدها و بندها در دورۀ اشكانیان و ساسانیان
كه میتواند بیانگر پیشرفت عمدهای در تكنیكهای
ساختمانی باشد (ایرانیكا) و با عنایت به این نكته
كه معماری این نوع ساختمان جدا از اصول و روشهای ساختمانی
دیگر بناها نبوده است، همچنین باتوجه به این نكتۀ مهم
كه عناصر و اصول به كار گرفته شده در معماری روزگاران نزدیك به عصر
ما، حتى در عصر ما، میراثی از سنتهای كهن معماری این
سرزمین است (ویلبر، ص «ژ») میتوان با احتیاط حدسهایی
زد: مثلاً در این دوران ایجاد گنبد بر روی مقاطع مربع در اندازههای
نسبتاً كوچك مقدور بوده است. از این روی میتوان تصور كرد كه آبانبار
در این روزگار با مخازن مكعب شكل و پوششهایی به صورت طاقهای
چهارترك ساخته میشده است. همچنین با آگاهی از تكنیك
ساختن گنبدها روی تُرُنبههای ساده (گوشوار) ساختن مخازنی با
مقاطع شش و هشت ضلعی ممكن بوده است؛ اما از آنجا كه ایجاد گوشههای
متعدد در طرح مخازن باعث بروز مشكلاتی ازجمله در آببندی و بالارفتن
هزینه اجرا میشده احتمالاً از این نوع طرحها كمتر استفاده شده
است. ماكسیم سیرو احتمال میدهد كه آبانبارهای استوانهای
و ستوندار از نواحی مجاور مدیترانه از طریق اسیران جنگی
كه در زمان ساسانیان به دست پادشاهان ایران اسیر میگردیدند
اقتباس شده باشد (ص ۲۳۴). در دوران حكومت اسلامی تأكید
بر مسائل مربوط به بهداشت و طهارت باعث گردید كه ساختن مخازن آب (حوض، آبانبار،
خزینۀ حمامها) بهعنوان یك عنصر اساسی در زندگی مسلمانان در
مساجد یا در كنار و نزدیك آنها بیش از پیش متداول گردد و
با تكامل و توسعۀ كشاورزی و تجارت در این دوران ساختن آبانبارها در روستاها و
در مسیر جادههای كاروانرو گسترش یابد. همزمان با توسعۀ اسلام
در كشورهای مختلف و گسترش مبادلات فرهنگی به بركت دین و حكومت
مركزی واحد، فنون ساختمانی تكامل بسیار یافت. ساختن مخازن
استوانهایشكل در این دوران به علت پایین بودن نسبی
هزینۀ ساختمان و مقاومت بیشتر بدنۀ آن در مقابل
فشار آب در ایران رایج شد. شاید تكنیك ساختن گنبدهای
دورچین به صورت كروی یا مخروطی نیز از همین
دوران و به همین علت در معماری ایران ظاهر شده باشد. در این
دوران با پدید آمدن شهرها و محلههای جدید آبانبارها بهسان
عناصر مركزیتدهنده در كنار مساجد، مدارس، بازارها و كاخهای دولتی
قرارگرفت. نكتۀ دیگری كه از نظر تحول طرحهای معماری آبانبارها
قابل ذكر است ساختن مخازن ستوندار به شیوۀ مغربزمین
برای بالا بردن ظرفیت نگهداری آب در آنها بوده است. پیدایش
این فنون در معماری ایران نیز به دلیل نیاز
به ایجاد فضاهای وسیع برای اجتماع مردم در یك محل
برای عبادت بوده است. ساختن آبانبارهای ستوندار امكان میداد
كه از طاقهای كوتاه برای پوشش مخازن استفاده شود و درنتیجه سقف
مخزن همكف زمین قرارگیرد و ایجاد بنای دیگری
بر روی آن ممكن گردد. در این دوران بهتدریج آبانبارها به صورت
جزئی از یك مجموعۀ معماری به همپیوسته درآمد و معمولاً در كنار و همراه با
مساجد و مدارس ساخته میشد.
آب انباری با سقف منحنی شکل
و دو بادگیر
نقش حیاتی آبانبارها در
بافت شهرها، بهویژه در شهرهای حاشیۀ كویر و
منطقههای كمآب ایران، و تكامل طرح و شیوۀ ساختمان و
بُعد هنری و تزییناتی آنها (بهویژه در سردرها و كتیبههای
الحاقی بدانها) در دوران اسلامی چنان چشمگیر است كه میتوان
برخی از نمونههای این پدیدۀ معماری
را از لحاظ ارزشهای هنری، فرهنگی، فنی و تاریخی
همسنگ برخی مساجد بزرگ، كوشكها، مقابر و دیگر آثار هنر معماری ایران
اسلامی معرفی كرد و در بسیاری جایها بزرگترین
و چشمگیرترین واحد معماری بهشمار آورد، زیرا دیگر
بناهای همگانی این نقاط در برابر آنها نمودی ندارد
(ورجاوند، ۲، ۳).
یكی از كهنترین
نمونههای آبانبارهای طاقدار «حوض عضدی» است كه به فرمان
عضدالدولۀ دیلمی
(۳۳۲-۳۷۹ق/۹۴۴-۹۸۹م)
در اصطخر فارس ساخته شد. به گفتۀ ابن بلخی: «عضدالدوله به ریختگری روی آن دره
برآورد مانند سدی عظیم و اندرون آن به صهروج ]ساروج[ و موم و روغن
و... و بعد ماكی كرباس و قیر چند لابرلا در آن گرفتند و اِحكامی
كردند كی از آن معظمتر نباشد ... عمق آن هفده پایه است كی چون یك
سال هزار مرد از آن آب خورند یك پایه كم شود و در میان حوض بیست
ستون كردهاند از سنگ و صهروج و بر سر آن، سقف حوض پوشیده» (ص
۱۵۶). همو به «دیگر حوضهای آب و مصنعها» در اصطخر
اشاره كرده است (همانجا؛ مستوفی، ۱۳۲). از این تاریخ
تا دورۀ صفویان
(۹۰۷-۱۱۳۵ق/۱۵۰۱-۱۷۲۳)
و پس از آنكه ساختن آبانبار بهعنوان كاری پسندیده توسط شاهان و
فرمانروایان و نیكوكاران متداول میگردد به نمونههایی
چند از آبانبارها كه تاریخ بنای آنها مشخص است برمیخوریم:
۱. در شهر مَرو در نزدیك مقبرۀ محمدبن زید، آبانباری
مربوط به سدههای ۵ و ۶ ق/۱۱ و ۱۲م كشف
شده است كه مخزنی استوانهای به قطر ۱/۶ متر دارد و
ظاهراً با دو منفذ پنجرهمانند تهویه میشده است. پوشش آن به جای
نمانده یا شاید اصلاً پوششی نداشته است؛ ۲. آبانبار نزدیك
رباط تحملج[۲] با گنبدی به قطر ۱۷ متر و ارتفاع ۸
متر و گنجایش ۰۰۰،۱۵۰ لیتر ]؟[
كه از مقایسۀ آجرهای آن میتوان آن را متعلق به همین سدهها دانست (
ایرانیكا، به نقل از پوگاچنكُوا، ۲۴۴،
۳۹۴)؛ ۳. مصنعهای در یزد كه در زمان شاه
شجاع
(۷۶۵-۷۸۶ق/۱۳۶۴-۱۳۸۴م)
همچنان آباد و مورد استفادۀ اهالی و كاروانیان بوده است (كاتب، ۴۷)؛
۴. حوض زَمْزَم در گازرگاه هرات كه ظاهراً به فرمان شاهرخ پسر تیمور
(۸۰۷--۸۵۰
ق/۱۴۰۴-۱۴۴۶م) ساخته شده (مایل
هروی، ۳۷، ۴۱)؛ ۵. تاریخ جدید یزد
از آبانباری با تاریخ ۸۴۵
ق/۱۴۴۱م و آبانباری دیگر با تاریخ
۸۵۴ ق/۱۴۵۰م ذكری به میان
آورده است (كاتب، ۱۰۷، ۱۵۷)؛ ۶. آبانبار
جنك[۳] در پشت مسجد جامع یزد متعلق به ۸۷۸
ق/۱۴۷۳م (افشار، ۲/۶۵۴).
به استثنای چند نمونۀ قدیمی
دیگر، بیشتر آبانبارهای موجود در ایران مربوط به سدههای
۱۰ و ۱۱ق/۱۶ و ۱۷م و سدههای
بعدتر است (نك : یادگارهای یزد؛ آثار تاریخی
سمنان؛ آثار تاریخی شهرستانهای كاشان و نطنز؛ كرمانشاهان ـ
كردستان). در میان این آبانبارها برخی از ارزش والای
معماری و هنری خاصی برخوردارند، مانند آبانبار حاج كاظم در محلۀ
مغلاوك قزوین با گنجایش
۰۰۰‘۸۶۴‘۳ لیتر آب،
۴۰ پله، ۲ هواكش، سردری زیبا با قوس جناغی
بلند، طاقنماهای متعدد و تزیینات كاشی با طرحهای
هندسی و خط بنایی (مَعْقِلی) و دیگر ویژگیهای
هنری (ورجاوند، ۴). اخیراً برای حفظ و نیز به نمایش
نهادن این نوع آبانبارها در داخل شهرها، از آنها بهعنوان سالن غذاخوری
(آبانبار سیداسماعیل در تهران)، چایخانه، تئاتر و موزه (تعدادی
از آبانبارهای بندرعباس) استفاده میشود.
آب انبار خان
انواع
بانبارها را میتوان بر اساس شكل
و طرز ساختمان مخازن و نوع پوشش آنها، عناصر به كار گرفته شده برای تهویه
و تبرید آب، نوع دسترسی به مخازن و فضاهای ارتباطدهنده، نحوۀ
آبرسانی به مخازن و همچنین از نظر تزیینات بهكار رفته در
آنها از یكدیگر متمایز ساخت. از این گذشته آبانبارها
برحسب خصوصیات منطقهای و سلیقۀ سازندگان محلی
سبكهای مشخصی دارند كه میتوان آنها را از نظر گونهشناسی
و سبكشناسی نیز بررسی كرد.
آبانبارهای خصوصی
آبانبارهای خصوصی (در خانههای
شهری یا روستایی) عموماً در زیر ساختمان یا
در زیر سطح حیاط ساخته میشوند. مخازن این آبانبارها
معمولاً مكعب یا مكعب مستطیلاند و سقفی مسطح یا گهوارهای
دارند. در این نوع آبانبارها اگر مخزن در زیر حیاط خانه ساخته
شده باشد برداشت آب از آنها با دلو و از راه دریچهای كه در سقف یا
نزدیك به سقف تعبیه گردیده یا بهوسیلۀ تلمبۀ دستی
انجام میگیرد؛ اما چنانچه مخزن در زیر قسمت مسكونی ساخته
شده باشد، معمولاً دسترسی به آب از طریق «پاشیر» صورت میپذیرد.
پاشیر اطاقكی است كوچك كه تقریباً همسطح با كف مخزن آب ساخته
شده با شیری معمولاً برنجی برای استفاده از آب و گودالی
كوچك (چالهای) در زیر شیر كه فاضلاب را به چاه یا چاهكی
منتقل میسازد و پلكانی كه حیاط را به فضای پاشیر
مرتبط میكند. این مخازن عموماً یك هواكش یا بادگیر
برای تهویه دارند كه تا بام خانه امتداد مییابد. گنجایش
برخی از این آبانبارها برای تأمین آب مصرفی سه یا
چهار سال یك خانه كافی است (سیرو، ۲۲۴).
آبانبارهای عمومی
بانبارهای عمومی در بیشتر
جاها بناهای چشمگیر و بزرگیاند و سازندگان آنها پادشاهان،
حكام، والیان یا مردان نیكوكار محلی بودهاند كه هزینۀ آنها
را از بیتالمال یا از اموال خویش پرداختهاند و برای
استفادۀ عمومی در شهرها، روستاها، دژها، بیابانها و در میان
راهها وقف یا واگذار كردهاند:
آبانبارهای شهری
معمولاً در مراكز محلههای شهرها،
در كنار اماكن مذهبی، آموزشی، رفاهی و تجاری ساخته میشدند.
نمونههای بازماندۀ این آبانبارها نشان میدهند كه اینها نسبت به انواع دیگر
دارای ظرفیت بیشتری بوده و میتوانستهاند نیاز
محلات پرجمعیت شهری را برای ماهها تأمین كنند. اهمیت
حیاتی این بناها برای شهرها موجب میشد كه در
انتخاب نوع مصالح و كیفیت ساختمان آنها بسیار دقت شود و افزون
بر بخشها و اجزاءِ ضروری، جلوخانهای بزرگ، سردر و كتیبه و هشتی،
پلههای پهن، بادگیرهای بلند و همچنین تزیینات
گوناگون برای آنها طرح و تعبیه گردد. ازجمله معروفترین آبانبارها
در تهران: آبانبار میدان سیداسماعیل، معیّر، صاحب دیوان،
بابانوذر، یوزباشی، سیدولی، امامزاده یحیى،
رضاقلی خان، چهل تن و كوچۀ غریبان؛ در سمنان: آبانبار قلی و سرخه؛ در قزوین: آبانبار
حاج كاظم و سردار؛ در مشهد: حوض لقمان، حوض میرزا ناظر، بالا كوچه و چهل پایه؛
در كاشان: آبانبار سیدحسین صباغ و خان؛ در نائین: آبانبار
مُصَلی؛ در یزد: آبانبارهای مصلی، عتیق بزرگ و
كوچك؛ و در بیرجند: آبانبار حاجی ملك و عَمهعَمه (به فتح عین
بدون تشدید) را میتوان نام برد (ستوده، مقالۀ منتشر نشده).
آبانبارهای روستایی
عموماً در میدانهای مركزی
روستاها ساخته میشدند با معماری بسیار ساده و مصالح موجود در
محل و بیشتر فاقد تزیینات و پیرایهها. طرح مخازن این
آبانبارها بیشتر استوانهای است. از نمونههای مطالعهشدۀ آبانبارهای
روستایی، آبانبار حاج سیدحسین در آبادی خِتْك (خِدْك
یا خَویدَك) و آبانبار دو راه در آبادی رحمتآباد در استان یزد
(افشار، ۱/۲۲۲، ۲/۸۵-۸۶)
را میتوان ذكر كرد.
آبانبارهای قلعهای
بسیار ساده و اغلب به صورت حوضهای
سرپوشیدهاند. مخزن آنها نسبتاً كوچك و عمیق است كه به شكل چاهی
مربع در قسمت مركزی قلعه ساخته شده. برخی از آنها به نحوی با
مجموعۀ بناهای قلعه تركیب شده كه میتوان آب باران را كه بر
روی بامها و صحن قلعه روان میشود، جمعآوری و در داخل انبار
ذخیره كرد. آبانبار قلعۀ حسامآبادِ اسدآباد همدان (گلزاری، ۹۱) و آبانبارهای
قلعۀ گرماورِ سمام (ستوده، از آستارا تا استارباد،
۲/۳۴۰) بهویژه آبانباری مدور، كنده شده در
سنگ خارا، با پلكانی سنگی كه همۀ رشتۀ پلكان
نیز یكپارچه از سنگ بدنۀ جدارِ درونی آبانبار تراشیده شده، واقع در شهرك لافت جزیرۀ قشم،
و نیز آبانباری كه با ۳۳ ستون سنگی و به ساروج
اندوده به وضعی غریب در طبقۀ دوم بنایی در جزیرۀ هرمز
ساخته شده قابل ذكرند (اقتداری، ۶۹۵،
۷۳۳-۷۳۴،
۷۶۴-۷۶۵،
۷۶۹-۷۷۰، ۷۷۳). معماری
آبانبارهای داخل كاروانسراها را میتوان تأثیرگرفته از آبانبارهای
قلعهای دانست و در این گروه مطالعه كرد. اینها معمولاً به صورت
حوضهایی سرپوشیده، در میان حیاط و بر روی
محورهای اصلی كاروانسرا ساخته شدهاند با مخازنی نسبتاً كوچك و
كمعمق. روی طاق این مخازن كاملاً مسطح است كه از آن برای بارگیری
كاروانها استفاده میشده است (سیرو، ۲۲۹).
آبانبارهای میانراهی
كه غالباً در مسیر جادههای
كاروانرو، در كنار كاروانسراها ساخته شدهاند، مخازنی استوانهای و
پوششی گنبدی دارند. در برخی از آنها اطاقها و كلاهفرنگیهایی
بر روی آبانبار برای استراحت مسافران و خواندن نماز ساخته شده است.
از نمونه آبانبارهای میانراهی آبانبارهای حوض بلند و زیرِ
زیراب بر سر راه یزد به مشهد، آبانبار حاجی حسین عطار در
جادۀ قدیم یزد به تهران و آبانبار بُرِسه یا بُرَسته در
نزدیك تفت را میتوان نام برد (افشار، ۱ /
۱۸۷، ۴۰۷، ۲ / ۴۴).
آبانبارهای بیابانی
عموماً در میان بیابانهای
خشك به منظور سیراب كردن دامها ساخته شدهاند. مخازن اینها عموماً
چهارگوش ساخته شده و دیوارهایشان تا حدود ۲ متر یا بیشتر
از سطح زمین بالا آمده و به صورت اطاقكی روی آنها سقف زده شده
است. در مورد این گروه آبانبارها مطالعۀ زیادی
نشده است.
شیوۀ ساختمان و
مصالح: مخازن آبانبارها با توجه به بزرگی و كوچكی آنها به دو صورت
ستوندار و بیستون و با مقاطع مربع، مربع مستطیل، هشتضلعی و
دایره ساخته شدهاند. ظرفیت متوسط آبانبارهای موجود در حدود
۵۰۰‘۱ مـ ۳ و قطر دهانۀ آنها در حدود
۱۵ متر است. گنجایش آبانبارهای ستوندار گاه بالغ بر
۰۰۰‘۳ مـ ۳ و گاه بیشتر میشود (سیرو،
۲۳۱، ۲۳۳).
جلوخان آب انبار حاج کاظم در قزوین
مخازن آبانبارهای كوهستانی
را با قلم و چكش در دل سنگ كنده و سقف آنها را با طاق ضربی پوشاندهاند. گاهی
نیز قسمتی از طاق، سنگ طبیعی كوه است كه زیر آن را
هلالی با قلم تراشیده و بقیه را با آجر سقف زده و به یكدیگر
متصل كردهاند، مانند آبانبارهای عظیم گرد كوه دامغان (ستوده، مقالۀ منتشر
نشده)، اما برای گودبرداری و ساختن مخازنی كه در زمین نرم
و در دشتها ساخته شده در ایران از دو روش استفاده گردیده است. شیوۀ رایج،
گودبرداری كامل و روش دیگر كه نسبتاً سادهتر و كمخرجتر است «ریختهای»
نام دارد.
۱. گودبرداری كامل
در این روش پس از گودبرداری
جای مخزن اصلی تا عمق پیشبینی شده، كف آن را شفته
آهك میریزند و پس از سقف شدن كف، به چیدن دیوارهای
مخزن با آجر یا سنگ میپردازند. برای استحكام بیشتر و غیرقابل
نفوذ شدن مخازن از آجرهای خوب پخته شده استفاده میكنند و آنها را
معمولاً قبل از به كار بردن در آب میزنند (زنجاب كردن) و در برخی
جاها در محلول آب آهك فرو میبرند. ملاط آجرها یا سنگها نیز
شفته آهك (ماسه آهك) است. پس از آنكه طاق را با آجر و گچ یا خشت و گچ یا
سنگ و گچ زدند كف و بدنه را ساروج میكنند. غالباً آبانبارهای بزرگتر
را با لایۀ مضاعفی از آجر و لایۀ دیگری از ساروج، با
تركیبی اندك متفاوت، میپوشانند. آبانبارهای كوچك كاروانسراها
معمولاً با گنبدی از قلوهسنگهای ورقه شده پوشیده میشوند،
این قلوهسنگها مانند آجر روی هم قرار میگیرند و بال میروند؛
ولی آبانبارهای بزرگ همیشه طاقی از گنبد دارند (سیرو،
۲۲۷). بركههای بسیاری در حاشیۀ خلیجفارس
با سنگ ساخته شده و طاق آنها را نیز با سنگ زدهاند، مانند بركۀ كاكا،
طلایی، خَرَكی، شیخ، نیریز، شاكو و شكری
در بندر لنگه؛ بركۀ رئیس حسن، گلهداری، عباس و بهزاد در بندرعباس كه قابل
ذكرند. مصالح ساختمانی بركههای حاشیۀ جنوبی
فارس و كرمان آجر و خشت است، بیشتر مخازن با آجر و بیشتر سقفها با
خشت ساخته شده تا از انتقال حرارت به سطح آب جلوگیری شود (ستوده، مقالۀ منتشر
نشده).
۲. روش ریختهای
در این روش جای دیوارهای
مخزن را به عرض معین و عمقی كه آبانبار در پایان كار باید
داشته باشد گودبرداری میكنند و داخل آن را تا نزدیك سطح زمین
(درست مانند پیسازی در ساختمانها) شفته آهك میریزند و یكی
دو هفته آن را رها میكنند تا اُفت لازم را بكند و كمی خشك و سفت شود.
سپس محوطۀ میان این دیوارهای شفتهای را كه خاك بكر
و جای مخزن اصلی است گودبرداری میكنند و آنگاه به ساختن
كف و ساروج كردن بدنۀ مخزن میپردازند. در پارهای جایها دیده شده كه
پس از آماده شدن دیوارها و پیش از گودبرداری قسمت داخل دیوارها،
به زدن سقف پرداختهاند، زیرا چوببست كردن داخل آبانبار برای زدن
سقف کاری بس مشکل است (ستوده، مقالۀ منتشر نشده). برای زدن سقف
مخازن آبانبارهای بزرگ باتوجه به اندازۀ ابعاد آنها
ساختن تعدادی ستون یا جرز در داخل مخزن ضروری است. نمونههای
این ستونها و جرزها را در آبانبارهای ستوندار كاروانسرای
مادرشاه، همچنین آبانبارهای حاكم هارون (با چهار جرز) و حاجی سیدحسین
صباغ در كاشان میتوان دید (شكل صفحۀ مقابل؛ سیرو،
۲۲۹-۲۳۲).
آبانبارهای عمومی را
غالباً با طاق و گنبد میپوشانند و عموماً پوشش آبانبارهای بزرگ نیمكره
و در برخی مناطق تخممرغی، مخروطی یا نزدیك به
مخروط است و شیوۀ معمول طاقزنی به صورت دورچین. با این روش میتوان
دهانههای تا حدود ۲۰ متر و كمی بیشتر را پوشاند.
گاه دهانۀ مخزن آنقدر بزرگ بوده كه زدن گنبد بر آن غیرممكن میشده
مانند بركۀ كَل (كچل) در كَراشِ لار كه دو سه بار گنبدی كه بر آن ساختند فرو ریخت
و هنوز بیگنبد و كَل برجای است (ستوده، مقالۀ منتشر نشده).
آبرسانی
آبانبارهایی كه در مناطق
كوهستانی، كوهپایهها و دشتها نزدیك به چشمهها یا مظهر
قناتها ساخته شدهاند بهوسیلۀ مجرایی كه از مظهر قنات یا چشمه به مخازن میپیوندد
پر میشوند.
در بیشتر جایها كوشش میشود
آب از طریق مجراهای زیرزمینی یا تنبوشهای
به مخازن هدایت گردد. گاهی طول مسیر تنبوشهگذاری شده به
چندین كیلومتر میرسد، مثلاً آبانبارهای عظیم گرد
كوه دامغان از آب چشمۀ پیخار كه در دو فرسنگی قلعه واقع بود پر میشد (ستوده،
مقالۀ منتشر نشده). آبرسانی معمولاً در زمستان و پیش از جاری
شدن سیل انجام میشود و حجم آب بهوسیلۀ دریچهای
ویژه كه در مسیر جریان آب قرار میگیرد تعیین
میگردد. بیشتر آبانبارهای كنار راههای كاروانی
از سیلابهای بهاری رودخانههای نزدیك به آنها پر میشود:
خاكریزهای مورب در بستر رودخانه در هنگام خشكی میسازند و
آب گرد آمده در پشت خاكریزها را به مجرایی كه به آبانبار میپیوندد
هدایت میكنند. بعضی از این مخازن یك مجرای
خروجی در مقابل مجرای ورودی دارند كه مازاد آب را از آبانبار
به بیرون هدایت میكند. اگر مجرای خروجی كشش كافی
نداشته باشد، آب در پشت خاكریز جمع میشود و پس از شكستن آن در بستر
اصلی رودخانه جریان مییابد. در منطقۀ تایباد،
سیلاب ابتدا به یك حوضچه وارد میشود و پس از آنكه رسوباتِ آن
تا اندازهای تهنشین شد سر آب آن را به حوض انبارها میاندازند.
در این صورت برداشت آب ابتدا از این حوضچه صورت میگیرد.
در نواحی جنوبی ایران جویهای متعدد كوچكی در
مسیر سیلابها ساخته میشود. آب باران در این جویها
گرد میآید و به یك جوی بزرگتر كه به آبانبار میپیوندد
هدایت میشود. گاه در این مناطق سه چهار بركۀ نزدیك
به هم بهوسیلۀ نهری به یكدیگر متصل شده است تا اگر آب از یكی
سرریز كند به دیگری وارد شود. این نوع آبرسانی گاه
در مناطق كوهستانی نیز انجام میگیرد (ستوده، مقالۀ منتشر
نشده؛ بامداد، ۲۴).
آببرداری
برخی از آبانبارهای خصوصی
و بیشتر آبانبارهای عمومی دارای «پاشیر»اند (نك
: آبانبارهای خصوصی، همین مقاله). آبانبارهای عمومی
بزرگ گاه بیش از یك شیر و چند چالۀ فاضلاب دارند.
پاشیر بهوسیلۀ پلكانهای آجری یا سنگی به سطح زمین مرتبط
میشود. بلندی و درازا و پهنای هر پله و شیب و بلندی
سقف پلكانها و همچنین نوع سقف آنها (جناغی یا گهوارهای)
در آبانبارها متفاوت است. اندازۀ پلهها گاه حتى در یك آبانبار یك اندازه نیست، مانند
آبانبار شیخعلی خان در بازار اسدآباد (گلزاری،
۵۳). پلكان همیشه در محور مخزن آبانبار واقع نیست و بستگی
به وضع آبانبار دارد، ولی همیشه از مدخل تا پاشیر مستقیم
ساخته میشود تا نور كافی به پاشیر برسد (سیرو،
۲۸۸). برخی از آبانبارهای بزرگ دارای دو
پلكان جداگانهاند تا رفتوآمد از آنها به آسانی انجام گیرد. در آبانبار
روستای رحمتآباد یزد یكی از دو پلكان برای استفادۀ
مسلمانان و دیگری ویژۀ زردشتیان بوده است (افشار،
۲ / ۸۶)؛ گاهی نیز یكی از دو راهپله
خصوصی و دیگری عمومی است، مانند آبانبار مصلى در نائین
كه پلكانی اختصاصی در داخل باغ و پلكانی دیگر برای
عموم در خارج از باغ دارد (توسلی، ۹۱).
آب انبار حاج سید حسین صباغ
در کاشان
مدخل پلۀ پاشیر
در برخی از آبانبارها بسیار زیبا ساخته شده است، تا آنجا كه
عامل اصلی زیبایی مجموعه بناهای اطراف خود میگردد،
مانند مدخل زیبای آبانبار میدان حسینیه در افوشته
(از دیههای نطنز) كه در وضع فعلی مؤثرترین عامل تزیینی
میدان است.
برخی از آبانبارهای عمومی
ــ بیتوجه به بهداشت ــ فاقد پاشیرند و پلكانی در داخل مخزن
آب، از سطح زمین تا كف آن، ساخته شده است و مستقیماً میتوان از
مخزنْ آب برداشت. بهتدریج با مصرف آب و پایین رفتن سطح آن، پلههای
بیشتری از زیر آب آشكار میگردد، مانند آبانبارهای
حسینیههای زواره (آیتاللهزادۀ شیرازی،
۳۴) و كَراش و دهكدههای آن؛ داخل مخازن بركههای این
ناحیه نیز پلكان چهارگوشۀ كوچك تا كف بركه ساخته شده كه در
محل به آنها «پاكُنه» میگویند (ستوده، مقالۀ منتشر نشده).
نوعی دیگر از آبانبارهای عمومی كه معمولاً گنجایش
كمی دارند، فاقد هرگونه پلهاند و از طریق دریچهای،
مانند دهانۀ چاه، كه مستقیماً به مخزن متصل است با دلو از آنها آب برمیدارند.
اینگونه مخازن در طبس و محمدیۀ نائین و برخی شهرهای
كویری دیده میشود (همو؛ آیتاللهزادۀ شیرازی،
۱۳۴).
بادگیرها
برای سالم و خنك نگهداشتن آب در
آبانبارها تدابیرِ معماری چندی اعمال میگردد: ۱.
مخازن پایینتر از سطح زمین ساخته میشود؛ ۲. دیوارهای
آنها را قطور میسازند؛ ۳. بادگیرهایی بر حاشیۀ طاق و
روی دیوارها تعبیه میكنند. این بادگیرها كه
در نواحی كویری و جنوب ایران بسیار بلند، بزرگ، گاه
باشكوه و به شكل استوانه، مكعب، منشورهای هشت ضلعی یا خرطومی
ساخته میشوند، نقش اصلی خنك كردن مخازن آب و نیز منازل را بهعهده
دارند. قسمت بالای بادگیرها پنجرههایی به شكلهای
گوناگون دارد و در سراسر داخل این پنجرهها از بالا به پایین تیغههای
نازكی فضای داخلی بادگیر را به بخشهای متعدد عمودی
تقسیم میكند (سیرو، ۲۲۸؛ بهادری،
۲۰). بدینسان كمترین نسیمی از هر سوی
بوزد بهوسیلۀ این تیغهها به پایین و به سطح آب مخزن راه مییابد
و پس از برخورد با آب، هوای گرمشدۀ زیر سقف را از راه بادگیرهای
دیگر یا دریچۀ بالای گنبد (هواكش) به بیرون از مخزن میراند (نك :
شكلِ ص ۵۹ نشریۀ فنی؛ توسلی،۹۲). افزون بر این، تهویۀ بادگیرها
زمینۀ تجزیۀ مواد ارگانیك را توسط برخی از میكروارگانیسمها
فراهم میسازد. انداختن ماهیهایی در آب مخزن نیز به
از میان برداشتن تخم آفات كمك میكند (سیرو،
۲۲۸). ارتفاع و تعداد بادگیر بستگی به بزرگی
و كوچكی و اهمیت آبانبارها دارد. آبانبارهای مهم معمولاً
۲ بادگیر دارند. آبانبار مصلای نائین دارای
۳ بادگیر است: ۲ بادگیر هوا را به داخل میكشند و
بادگیر دیگر كه در محور مخزن قرار گرفته هوای سطح آب را به خارج
میراند. آبانبارهایی با ۴ بادگیر نیز وجود
دارد. بادگیرهای آبانبار شش بادگیرۀ یزد
واقع در خیابان كرمان، محلۀ شش بادگیری، با ۱۲ متر ارتفاع نمونهای
ممتاز بهشمار میآید (نك : افشار، ۲ / ۶۶۷؛
بهادری، ۲۱).
مآخذ
آیتاللهزادۀ شیرازی،
باقر، «آبانبارهای حاشیۀ كویر»، مجلۀ
باستانشناسی و هنر ایران، شم ۵، تهران، وزارت فرهنگ و هنر،
۱۳۴۹ش؛ ابن بلخی، فارسنامه، به كوشش گای
لسترنج و رینولد الن نیكلسون، لندن، گیب،
۱۹۲۱م؛ افسر، كرامتالله، تاریخ بافت قدیمی
شیراز، شمـ ۱۰۵، تهران، انجمن آثار ملی،
۱۳۵۳ش؛ افشار، ایرج، یادگارهای یزد،
تهران، انجمن آثار ملی، ج ۱، ۱۳۴۸ش، ج
۲، ۱۳۵۴ش؛ اقتداری، احمد، آثار شهرهای
باستانی سواحل و جزایر خلیجفارس و دریای عمان،
تهران، انجمن آثار ملی، ۱۳۴۸ش؛ ایرانیكا؛
بامداد، مهدی، آثار تاریخی كلات و سرخس، تهران، انجمن آثار ملی،
شمـ ۳۰، ۱۳۴۴ش؛ بهادری، مهدی، «سیستمهای
تبرید در معماری كویری ایران»، ترجمه و تلخیص
مسعود مدیری آثاری، نشریۀ فنی و
علمی علوم مهندسی، شمـ ۵، تهران،۱۳۶۰ش،
صص ۵۸-۶۴؛ بهروزی، علینقی، بناهای
تاریخی و آثار هنری جلگۀ شیراز، تهران، ادارۀ كل
فرهنگ و هنر استان فارس، ۱۳۵۴ش، صص
۱۴۰-۱۴۱؛ توسلی، محمود، ساخت شهر و
معماری در اقلیم گرم و خشك ایران، تهران، مركز تحقیقات
ساختمان و مسكن، ۱۳۵۳ش؛ حسینی یزدی،
ركنالدین، جامعالخیرات، تهران، ۱۳۴۱ش، ص
۲۸؛ دانشنامۀ ایران و اسلام؛ رضا، عنایتالله و دیگران، آب و فن آبیاری
در ایران باستان، تهران، وزارت آب و برق، صص
۱۸۱-۱۸۳؛ ستوده، منوچهر، از آستارا تا
استارباد، تهران، انجمن آثار ملی، ۱۳۵۱ش؛ همو، مقالۀ منتشر
نشده؛ سیرو، ماكسیم، كاروانسراهای ایران و ساختمانهای
كوچك میان راهها، ترجمۀ عیسى بهنام، تهران، سازمان ملی حفاظت آثار باستانی،
۱۳۴۹ش؛ شكورزاده، ابراهیم، عقاید و رسوم مردم
خراسان، تهران، صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران،
۱۳۶۳ش؛ فرشاد، مهدی، تاریخ مهندسی در ایران،
تهران، نشر بلخ، ۱۳۶۲ش؛ كاتب، احمدبن حسین، تاریخ
جدید یزد، به كوشش ایرج افشار، تهران، فرهنگ ایران زمین،
۱۳۵۷ش؛ گلریز، محمدعلی، مینودر یا
بابالجنۀ قزوین، دانشگاه تهران، ۱۳۳۷ش، صص
۲۷۶-۲۷۹؛ گلزاری، مسعود، كرمانشاهان ـ
كردستان، تهران، انجمن آثار ملی، ۱۳۵۷ش، شمـ
۱۴۷؛ لسترنج، گای، سرزمینهای خلافت شرقی،
ترجمۀ محمود عرفان، تهران، بنگاه ترجمه و نشر كتاب،
۱۳۳۷ش؛ لغتنامۀ دهخدا، ذیل آبدان، آبگیر،
تالاب، برخ؛ لغتنامۀ فارسی؛ مایل هروی، غلامرضا، «بركههای هرات»،
مجلۀ آریانا، كابل، قوس و جدی ۱۳۵۰ق؛
مخلصی، محمدعلی، آثار تاریخی سمنان، تهران،
۱۳۵۶ش؛ مستوفی، حمدالله، نزهةالقلوب، به كوشش گای
لسترنج، لیدن، ۱۹۱۵م؛ الموسوعة الفلسطینیة؛
ناصرخسرو، ابومعین، سفرنامه، به كوشش محمد دبیرسیاقی،
تهران، انجمن آثار ملی، ۱۳۵۴ش؛ نراقی، حسن،
آثار تاریخی شهرستانهای كاشان و نطنز، تهران، انجمن آثار ملی،
۱۳۶۳ش؛ ورجاوند، پرویز، «نقش و اهمیت بركهها
و آبانبارها در بافت شهرهای ایران»، هنر و مردم، شمـ
۱۶۸، تهران، ۱۳۵۷ش، صص
۵-۶؛ ویلبر، دونالد، معماری اسلامی ایران در
دورۀ ایلخانان، ترجمۀ عبدالله فریار، تهران، بنگاه ترجمه و نشر كتاب،
۱۳۴۶ش.