آخرین بروز رسانی : شنبه 12
بهمن 1398 تاریخچه مقاله
آهَنْگَری، فرایند ذوب، ریختهگری
و قالبگیری آهن و بالابردن مقاومت آن از طریق تفتن، فشردن و
پتکزدن برای ساخت اشیاء و ابزار آهنی. آهنگری از پیشههای
مهم و کهن جامعۀ ایران به شمار میرود که از دیرباز نقش مهمی در
ساختار اجتماعی ـ اقتصادی و صنعتی ایفا کرده است.
تاریخ کشف و کاربرد آهن در ایران
به نیمۀ هزارۀ ۲ قم باز میگردد. با کشف این فلز تحول ژرفی
در وجوه مختلف زندگی مادی و معنوی ایرانیان به وجود
آمد. فناوری و مهارتی که ایرانیان در ذوب و ریختهگری
آهن بهدست آوردند و ویژگیهای ممتاز آهن مانند سبکی و
مقاومت آن سبب شد که فلزات دیگر کمتر به کار آیند و ساخت ابزارها،
ظروف و جنگافزارهای آهنی و جز آنها رواج یابد.
فراگیری کاربرد آهن تا به
امروز در اقتصاد و صنایع خرد و کلان جامعه و تمدن ایران ادامه دارد. این
فراگیری تام نوعی تسمیۀ جزء به کل را
در کاربرد مفهوم آهن در اذهان مردم پدید آورده است. چنانکه در فرهنگ مردم
مناطق مختلف ایران بهطور عام هر آنچه را که از فلزاتی چون چدن، قلع،
مفرغ و جز آن ساخته شده است، «آهنی» مینامند. در واقع آهن به نوعی
مترادف فلز بهشمار میآید، مگر دربارۀ فلزات مشخص
شناختهشده و با ارزش مانند مس، نقره و طلا. این عمومیت در شیوۀ طبقهبندی
دانشمندان دربارۀ فلزات نیز به چشم میخورد، چنانکه دانشمندان علوم متالورژی
بهسبب فراگیری و عمومیت فراوان آهن، فلزات را به دو دستۀ کلی
آهنی و غیرآهنی (آهن در برابر ۷۹ فلز دیگر)
طبقهبندی میکنند (نک : واسیلیف، ۳۴).
ترکیبات و اصطلاحات فراوانی
با آهن در زبان فارسی ساخته شده است و بهکار میرود. بسیاری
از این ترکیبات به ابزارها و وسایل آهنگری و اصطلاحات
مربوط به ذوب و تفتن یا جنس آهن در فرایند آهنگری اشاره دارد،
مانند آهنپایه، آهن پولاد، آهنتاب، آهنجامه، آهنگر، آهنگری، آهنساز،
آهنکوب، آهنکرسی (سندان) و جز آنها (برای اطلاعات بیشتر دربارۀ ایـن
اصطلاحات و واژههـا و معانی آنها، نک : لغتنامه ... ، ذیـل واژه؛ نیز
برای ریشۀ واژۀ آهن در زبانهای کهن ایرانی، نک : کاپادیا،
250؛ بارتولمه، 156؛ کاوسجی کاتراک، ۶؛ گرشویچ، 209).
در زبان فارسی صنعتگرانی که
آهن را در کوره تفته میکنند، میکوبند و از آن ابزار و وسایل
آهنی میسازند، با نامهای مختلفی خوانده میشوند،
مانند آهنگر، چلنگر، چیلانگر و جـز آنها (نک : لغتنامه، ذیل واژهها).
همچنین بهسبب سختی و استحکام آهن و فولاد و دشواری پیشۀ آهنگری
از دیرباز آهن و فولاد و آهنگر در زبان و ادب فارسی نماد سرسختی
و مقاومت و سنگدلی بهشمار میرفتـه است. بسیاری از نویسنـدگان
و شاعران زبان و ادب فارسی در استعارهها و مضامین مختلف ادبی
از ترکیبات آهن و آهنگری استفاده کردهاند. گاه این ترکیبات
بهجز آهن و آهنگری به ابزارها و وسایل آهنگری نیز اشاره
دارد. در اینجا به برخی از ترکیبات و استعارههای موجود
در اشعار و متـون ادبی ـ تاریخی فارسی اشاره میشود:
پتک دل، آهن دل، بت آهنگر، آهنگر ـ دل، چیلانگر دل، کورۀ هجر،
پولاد سُنب، سندان دل، آهن سرد، کورۀ نسیان و جز آنها (دربارۀ ترکیبات و استعارههای
مربوط بـه آهن و آهنگر در متـون و ادب فـارسی، نک : فرخی،
۵۹؛ عنصری، ۱۱۱؛ اسدی طوسی،
۲۵۲؛ مسعود سعد، ۲ / ۶۲۰،
۶۲۳، ۶۲۴؛ سعدی،
۲۵۹؛ نیز برای شرح ترکیبات و اضافات و تعابیر
مربوط به آهن و آهنگری در اشعار و متون فارسی، نک : قاسمی،
۱۳۲- ۱۳۸، ۶۹۶).
پیشینه
انسانهای پیش از تاریخ
نخستینبار در دوران پالئولیتیک سنگهای معدنی دارای
فلزات را شناختند؛ اما بشر قرنها بعد توانست فلزات را به خدمت بگیرد و
افزارها و سلاحهای فلزی بسازد. برخی از مهمترین نوآوریها
و کشف و اختراع ابزارهای فلزی ساختۀ دست بشر مانند
خیش که سرنوشت تاریخ و تمدن بشر را تغییر داد و او را از
کوچندگی به یکجانشینی و سرانجام به مدنیت رساند،
در هزارۀ ۴ قم در خاورمیانه تحقق یافت (لنسکی،
۱۳۲).
در هزارۀ ۳ قم خیش
در جوامع بینالنهرین و مصر گسترش یافت و بدین ترتیب
جوامع کشاورزی ساده پدید آمد. دانشمندان علوم اجتماعی به حدی
کشف و کاربرد فلز را در زندگی بشر با اهمیت میدانند که فلزکاری
را بهعنوان اصلیترین ضابطۀ تشخیص جوامع بُستانکار (جالیزکار)
ساده (مرحلهای از جوامع بشری که پس از عصر شکار و گردآوری
خوراک حدود ۰۰۰‘۱۰ تا ۰۰۰‘
۷ قم بهوجود آمد و شکل نخستین کشاورزی بشر بهشمار
میرود) از جوامع کشاورزی پیشرفته
میدانند (همو، ۲۰۲). اگرچه هریک از نوآوریها
و اکتشافهای بشر میزان سلطۀ او را بر محیط افزایش
داد و بقای او را تضمین کرد، اما کاربرد فلز در ساختن و پرداختن
ابزارها و سلاحها میزان سیطرۀ او را بر محیط زیستش
به یکباره ارتقا داد.
مس و مفرغ ازجمله نخستین فلزاتی
هستند که بشر آنها را شناخت و با ساخت اشیاء و ابزارهای مسی و
مفرغی زندگی اجتماعی خود را توسعه داد. پس از عصر مس و مفرغ
فلزاتی چون طلا، نقره، قلع، سرب، برنج و انواع آلیاژهای دیگر
شناخته شد و توسط بشر در ساخت و تولید سلاحها و اشیاء و ابزار به کار
رفت و سرانجام با اکتشاف آهن تمدن و فرهنگ جوامع بشری بهطورکلی متحول
شد. اگرچه زمان و مکان کشف و کاربرد دقیق فلز آهن مشخص نیست، اما برخی
از دانشمندان عرصۀ تاریخ علم، خاستگاه اکتشاف آهن را آسیای صغیر
عنوان کرده، و قوم حتّیها را نخستین کسانی دانستهاند که آهن
را کشف کردند و با آن ابزارها و سلاحهای مختلف ساختند و به کار بردند (چایلد،
۱۷۲-۱۷۳؛ روسو، ۶۴؛ نیز نک
: ولف، 5-6). پس از آن ایرانیها و هندیها بهعنوان مهمترین
تولیدکنندگان آهن و فولاد در دورانهای کهن بهشمار میرفتند
(همو، 6؛ نیز نک : توحیدی، ۱۰۶).
روسو تاریخ کشف آهن را
۳۰۰‘۱ قم عنوان میکند (همانجا)، اما بر اساس
اسناد و شواهد باستانشناختی متعدد تصور میشود که فلز آهن قرنها پیش
از این تاریخ توسط بشر شناخته شده بود، اما کاربردی فراگیر
نداشت و به حدی برای بشر دستنیافتنی و نایاب بود
که در شمار فلزات و اشیاء قیمتی قرارمیگرفت (فهیمی،
۳۴). مثلاً در متن لوح و قانون حمورابی در
۰۰۰‘۲ قم ارزش آهن ۸ برابر بیشتر از نقره و
معادل ۳ ربع قیمت طلا عنوان شده است (روسو، همانجا؛ نیز نک :
چایلد، ۱۷۳؛ ولز، ۲۴۳، نامۀ
پادشاه حتی که در آن از آهن بهعنوان یک پیشکش گرانبها یاد
میکند).
در اینجا به چند نمونه از شواهدی
که طی کاوشهای باستانشناسی بهدست آمده است و تاریخ کشف
و کاربرد آهن را کهنتر از ۳۰۰‘۱ قم نشان میدهد،
اشاره میشود: باستانشناسان در قبرهای سلطنتی شهر «اور» در
تمدن و فرهنگ سومری، تبرکوچکی یافتند که از آهن ساخته شده بود و
قدمتش به حدود ۰۰۰‘ ۳ قم میرسید (توحیدی،
۹۴). همچنین در هرم خئوپس (پادشاه مصر باستان و بانی بزرگترین
هرم مصر در جیزه) اشیاء، اسباب و ابزارهای آهنی کشف شد که
توسط سومریان ساخته شده بود و قدمت آنها به ۸۴۰‘ ۲
تا ۷۰۰‘ ۲ قم باز میگردد (همانجا).
بشر دورانهای کهن نخستینبار
آهن را از طریق شهابسنگها شناخت و از وجود فراوان آهن در زمین تا سدهها
بعد بیخبر بود (الیاده، ۵۲). از روی برخی
نشانههای موجود در زبانها و فرهنگهای باستان مانند قبطی و هیروگلیفی
میتوان به این امر پی برد. در این فرهنگها آهن فلزی
آسمانی بهشمار میرفت و سنگ آسمان و یا فلز ستارگان نامیده
میشد (لینتون، ۱۰۵؛ الیاده، همانجا).
قرنها بعد بشر به معادن و سنگهای
آهن در زمین دست یافت و بهسبب فراوانی این فلز آن را به
جای فلزات دیگر در ساخت و تولید اشیاء و ابزارهای
زندگی بهکار برد. اگرچه بشر پیش از کشف و کاربرد آهن مهارتهای
ذوب و چکشکاری فلزاتی چون مس و مفرغ را فرا گرفته بود، اما ذوب و
استخراج آهن کورههایی بسیار بزرگتر و حرارت بالاتری را
نسبت به دیگر فلزات نیاز داشت. ذوب سنگ آهن و استخراج آهن از آن به
دمایی در حدود °۵۳۶‘۱ سانتیگراد نیاز
دارد. در حالیکه دمای °۰۸۳‘۱ سانتیگراد
برای ذوب و جدا کردن سنگ از فلزاتی چون مس کافی است (توحیدی،
۹۵). همچنین نگهداری تفتۀ آهن در حین
شکل دادن در دوران باستان کار بسیار دشواری بوده است. بنابراین،
دشواریهای استخراج و ذوب آهن سبب شد که میان کشف آهن تا کاربرد
وسیع آن در عرصههای زندگی و اقتصاد قرنها فاصله ایجاد
شود (الیاده، 52-53). توسعه و تحول تمدنها پس از رواج آهن، سبب شده است که
دانشمندان، دوران بهرهگیری از آهن را «عصر آهن» و یا «فجر تاریخ»
بنامند (روسو، ۶۳-۶۷).
ایران باستان
بیتردید فرهنگ عصر آهن و
خلاقیتها و مهارتهای ذوب و استخراج آن در تمدنهای پیش از
آن یعنی عصر مس و مفرغ ریشه دارد. پیش از پرداختن به سیر
کشف، توسعه و تحول آهن و آهنگری در ایران، به شرح مختصری دربارۀ
تمدنهای مس و مفرغ و چگونگی توسعۀ فلزکاری
از مرحلۀ چکشکاری تا بهوجود آمدن کورههای بزرگ ذوب آهن و روشهای
فنی و پیچیدۀ ریختهگری پرداخته میشود.
در ایران کاربرد مس در ساخت و تولید
اشیاء و ابزارها از اوایل هزارۀ ۴ قم فراگیر شد
(ولف، 2). ابزارها، سلاحها و ظروف مسین بسیاری چون پیکان،
درفش، سنجاق جامه و زیورهای مسی زنان و جز آنها از کاوشهای
باستانشناختی در مناطق مختلف ایران بهدست آمده است که به هزارۀ
۴ قم تعلق دارد (دراینباره، نک : ولف، همانجا؛ دربـارۀ رشتـه
معـادن مس عهد باستـان که از قفقاز تا پامیر کشیده شده بود، تمدن
شکوفای عصر مس و اشیاء و ابزارهای ساخته شده از مس در مناطق
مختلف ایران، نک : اشتاین، 158-159؛ ابنحوقل،
۳۶۳؛ نیز نک : فوربز، IX / 13-14). مهارت ایرانیان
در ذوب و استخراج مس و ساخت اشیاء مسی در این دوره به اوج خود
رسیده بود. برخی از باستانشناسان در ۱۳۱۴ش /
۱۹۳۵م چند کورۀ گداز مس ماقبل تاریخ در نزدیکی
انارک کشف کردند که برخی از آنها هنوز دارای بقایای مس و
سرباره بودند (ولف، 2-3). نتایج بررسیها بر روی اشیاء مسی
که به هزارۀ ۴ قم تعلق داشتند، نشان داد که ترکیبی از مس با فلزاتی
دیگر مانند نقره، سرب، آرسنیک، آهن، نیکل و قلع برای ساخت
اشیاء به کار رفته است (ولف، اشتاین، همانجاها).
بهنظر میرسد که صنعتگران ایرانی
به طور تصادفی در آزمایشهای متعدد به ترکیب فلزات و ساخت
آلیاژ دست یافتند (همانجا). صنعتگران ایرانی از اواسط
هزارۀ ۴ قم به بعد دریافتند که ترکیب مس و قلع (= مفرغ) فلز
سخت و سنگینی را بهوجود میآورد که به مراتب از مس مقاومتر
است و بدین ترتیب به ساخت اشیاء مفرغی روی آوردند.
آلیاژ مفرغ را نخستین ترکیب فلزی ساخته شده توسط بشر
دانستهاند (توحیدی، ۶۶).
عصر مفرغ در ایران به ۳
دوره تقسیم میشود: مفرغ قدیم از ۹۰۰‘۲
تا ۰۰۰‘۲ قم؛ مفرغ میانه از
۰۰۰‘۲ تا ۶۰۰‘۱ قم؛ و مفرغ جدید
از ۶۰۰‘۱ تا ۲۰۰‘۱ قم
(واندنبرگ، ۱۹۵). صنعتگران ایرانی در عصر مفرغ به
روشهای نوینی برای ریختهگری، قالبگیری
و ذوب فلز در کورهها دست یافتند. باستانشناسانی چون پوپ (ص
۱۷) و نگهبان (ص ۳۶- ۳۸) در کاوشهای
خود اشیاء و ابزارهای مفرغی بسیاری مانند ظروف
آشپزخانه، دیگ، سیخ، سهپایه، فنجان، ملاقه و یا جنگافزارهایی
مانند سپر، گرز و شمشیر از مناطق لرستان و تپههای مارلیک کشف
کردند که نشاندهندۀ اوج شکوفایی صنعت مفرغکاری توسط استادان فلزکار ایرانی
در آن دوران است. بدیهی است که آشنایی صنعتگران ایرانی
با روشها و فنون استخراج و ذوب مس و مفرغ، و ساخت کورههای بزرگ ذوب فلز و
قالبهای ریختهگری زمینۀ بهرهگیری
از آهن را در دورۀ بعد فراهم ساخت.
اگر از کاربرد اندک آهن در ساخت برخی
اشیاء و ابزار در هزارههای ۵ و ۲ قم صرفنظر کنیم،
مانند سفالهای کشف شده از تمدن سیلک که لایۀ بیرونی
آن با اجزاء سنگ آهن (هماتیت یـا گِل اُخرا) پوشانیده شـده است
(نک : ایرانیکا، I / 625)، تاریخ کاربرد فراگیر آن را در ایران
باید نیمۀ هزارۀ ۲ قم دانست (ولف، ۳). در این دوره ویژگیهای
تازهای در فرهنگ عصر مفرغ در شمال غرب ایران پدید آمد. به نظر
میرسد که این ویژگیهای تازه را اقوام مهاجر هندوایرانی
با خود به این منطقه آوردند ( ایرانیکا، I
/ 626). کاربرد
همزمان مفرغ و آهن در ساخت اشیاء ازجمله یکی از ویژگیهای
فرهنگی پدیدآمده در نیمۀ هزارۀ ۲ قم
است (همانجا؛ نیز نک : ولف، 3-4).
پیگوت علل اولیۀ روی
آوردن به ساخت اشیاء و ابزارهای آهنی توسط صنعتگران ایرانی
را چنین بیان میکند: اگرچه استفاده از آهن از نظر اقتصادی
بر مفرغ برتری داشت، اما این تفوق به علت نیروی انسانی
متعدد و طولانی بودن فرایند تولید و شکلدهی آهن مورد
توجه صنعتگران ایرانی دوران ماقبل تاریخ قرار نگرفت. همچنین
آهـن آبدیده و فولاد از لحاظ مقاومت و سختی بر مفرغ برتری بسیاری
داشت، اما از نشانهها و شواهد باستانشناختی پیدا ست که به هیچ
رو ایرانیان آگاهانه به تولید فولاد یا آهن آبدیده
دست نیافتند. اشیاء مکشوفۀ ساختهشده از فولاد اولیه
نشان میدهد که توزیع کربن بهطور تصادفی در سطح فلز صورت گرفته
است ( ایرانیکا، I / 625). از اینرو، فولادی که از این
طریق بهدست آمده است، به آهن ساخته شده در تمدن آشور شبیه است. برخی
بر آناند از آنجا که کاربرد آهن در نیمۀ هزارۀ
۲ قم هیچ مزیت اقتصادی و تکنولوژیکی نسبت به
مفرغ نداشته است، انگیزۀ بهکار بردن آن توسط ایرانیان را همانا رقابت با همسایگان
آشوری در شمال غرب ایران در منطقۀ آرارات باید
دانست (همان، I / 626).
چنانکه در بخش نخست مقاله اشاره شد،
اقوام آسیای صغیر نخستین کاشفان آهن و سازندگان مصنوعات
آهنی بودند. فوربز افول امپراتوری حتیها در
۱۰۰‘۱ قم و روی آوردن آهنگران ارمنی و کالیبی
به ایران و کشورهای همسایه را موجب اشاعۀ پیشۀ آهنگری
در ایران میداند (VIII / 80). وینتو نیز در
پژوهشی باستانشناختی در تپۀ حسنلو بحث رقابت ایرانیان
با آشوریان را مطرح میکند. به نظر وی ایرانیان پس
از بازگشت از سفری به آشور تصمیم گرفتند که برخی از صنایع
آنها را تقلید کنند. آهن در تمدن آشور فلزی با ارزش و مهم بهشمار میرفت
که خاندانهای سلطنتی و طبقات بالای جامعه از آن استفاده میکردند
(برای نظر وینتو دربارۀ کشف و کاربرد آهن در ایران، نک : ولز، ۲۴۳).
اسناد و شواهد باستانشناختی نشان
میدهد که ایرانیان در دورههای نخستین کشف آهن آن
را در ساخت اشیاء تزیینی و زیورها بهکار میبردند
( ایرانیکا، همانجا). اگر حتى فرض تقلید و اشاعۀ فرهنگ
کاربرد آهن از تمدن آشور به ایران را نادیده انگاریم، مسلم است
که استفاده از آهن در دورههای نخستین عصر آهن فقط جنبۀ تزیینی
و غیرکاربردی داشته، و بهعنوان فلزی گرانبها در ساخت زیورها
و اشیاء کوچک بهکار میرفته است. ایرانیان در چند سده
بعد با کشف معادن آهن به ساخت اشیاء و ابزارهای کاربردی مانند
داس، خیش، ظروف و جنگافزارهای آهنی پرداختند. دربارۀ
ارزشمندی و زینتی بودن اشیاء ساختهشده از آهن در دورههای
ایرانباستان میتوان به نتایج کاوشهای گیرشمن
استناد کرد. به گزارش گیرشمن جنگافزارهای آهنی بسیاری
از گنجینۀ زیویه بهدست آمده است که قدمت آن به سدۀ
۷ قم باز میگردد (هنر ایران ... ، ۱۱۷-
۱۱۹) و چنین بهنظر میرسد که جنگافزارهای
آهنین، فقط مخصوص سرداران و رؤسا بوده است و دیگر سپاهیان
سلاحهای مفرغی بهکار میبردند.
در دورههای بعد شیوۀ بهکارگیری
آهن بهطورکلی تغییر کرد؛ چرا که ایرانیان از مزایای
فلز آهن در ساخت اشیاء و ابزارهای زندگی آگاهی یافتند
و کاربردهای عملی آن را دریافتند (دربارۀ اشیاء
آهنـی بهدست آمده از تپۀ گیان و سیلک، برای نمونه، نک : فوربز، IX / 256).
بنابراین، ایرانیان از آهن در ساخت اشیاء زندگی
استفاده کردند و برخلاف گذشته، اشیاء تزیینی و زیورها
را با مفرغ و مس ساختند (دربارۀ اشیاء تزیینی و زیورهای ساخته شده
از مس و مفرغ در دورههای پس از کشف آهن در ایران، برای نمونه،
نک : دیماند، ۱۳۴-۱۳۷).
چنان که از شواهد باستانشناختی
برمیآید، سازماندهی دقیق و هماهنگی عملیات
فنی مختلف شامل استخراج از معدن سنگآهن، تهیۀ زغال سنگ و
ذوب آهن و نیروی کار ماهر و تربیت آهنگران ورزیده سبب شد
تا نظام ثابت تولید آهن در ایران فراگیر شود. این امر به
اوضاع سیاسی ـ اجتماعی حاکم بر جامعۀ ایران نیز
وابسته بود؛ چنانکه مثلاً در منطقۀ حسنلو در ۸۰۰ قم وضع سیاسی امپراتوری
آشور امکان الگوبرداری و مبادلۀ صنایع و مهـارتها را تسهیل
کـرد (دربـارۀ ویـژگیهای شرایط سیاسی ـ اجتماعی
حاکم بر جامعۀ ایران در ۸۰۰ قم، نک : ایرانیکا، I / 626).
چنان که گفته شد فرهنگ آهنگری از
آسیای صغیر به ایران، و از طریق ایران به چین
و از آنجا به اروپا راه یافت (دربارۀ تاریخ شناخت فن تولید
آهن در سرزمینهای مختلف در دوران باستان، نک : ولف، 6، نیز نک
: جدول).
تاریخ شناخت فن تولید آهن
در سرزمینهای مختلف در دوران باستان:
ارمنستان
۹۰۰‘۱ تا ۴۰۰‘۱ قم
امپراتوری حتیها
۴۰۰‘۱ تا ۲۰۰‘۱ قم
ایران
۲۰۰‘۱ تا ۰۰۰‘۱ قم
مصر
۲۰۰‘۱ تا ۷۰۰ قم
یونان و قفقاز
۰۰۰‘۱ قم
آشور
۹۰۰ قم
هال اشتات (در اتریش)
۶۰۰ قم
چین
۵۰۰ قم
آهن در دوران هخامنشیان نسبت به
دورههای قبل کاربردهای گستردهتر و متنوعتری یافت. اشیاء
بهدست آمده از حفاریهای تختجمشید دلیل روشنی بر این
مدعا ست. کشف انواع جنگافزارها و سلاحهای آهنی، زره و ابزار کار
مانند اره، خیش و چاقوی آهنی از مناطق مختلف آنجا توانایی
و ابتکار ایرانیان دورۀ هخامنشی را در ساخت و پرداخت اشیاء آهنی نشان میدهد.
میخ، بست، گیره و انواع اشیاء آهنی بسیاری در
ساخت بنای تختجمشید بهکار رفته و به شیوۀ خاصی
جاسازی شده است. مثلاً قلابهای سخت و محکم آهنی که در مصالح بنای
تختجمشید و پاسارگاد بهکار رفته، با سرب مذاب جاسازی شده است (گیرشمن،
ایران ... ، ۱۶۱). بهنظر میرسد که آهنگران در دورۀ
هخامنشی اندک اندک با روشهای تولید فولاد نیز آشنا شدند.
اما تولید گستردۀ فولاد در دورههای بعد (پارتیان و ساسانیان) صورت
گرفت. آهنگران دوران هخامنشی برای پرهیز از زنگزدگی آهن
آن را قیراندود میکردند. تولید و استخراج آهن در دورۀ
هخامنشی و در زمان سلوکیان (۳۱۲-۶۵ قم)
بهحدی فراوان شد که تولیدات آهنی ایران به سرزمینهای
دیگر صادر میشد (همان، ۲۳۷). تولید و
استخراج فلزاتی چون آهن، مس و سرب در این دوران تحت مراقبت و انحصار
صاحبمنصبان بود و جزو املاکشاه محسوب میشد.
آنچه استفاده از آهن را توسط هخامنشیان
ممتاز و نسبت به دورههای پیشین متمایز میساخت،
توانایی آشکار آنها در تولید انبوه آهن بود. از میان برخی
متون کهن پهلوی میتوان به سیاهۀ مخارج و حقوق
آهنگران و صنعتگران تولیدات آهنی دست یافت. مثلاً کامرون در
دوران داریوش هخامنشی به پرداخت حقوق از خزانهداری تختجمشید
به چندصد هزار آهنگر برای ساخت درهای بزرگ آهنی اشاره میکند
(ص 115, 123, 189).
بهسبب پژوهشهای اندک باستانشناختی
مربوط به دورۀ پارتیان و ساسانیان اطلاعات اندکی از کاربردهای
آهن در نظام اقتصادی ـ اجتماعی مردم ایـن دوره در دست است؛ امـا
از نتایج برخی کاوشهای باستانشناسان چنین استنباط میشود
که به سبب تولید فراوان آهن در دورههای اشکانی و ساسانی،
همۀ مردم طبقات مختلف اجتماعی از ابزار، اشیاء و ظروف آهنی
استفاده میکردند. ساخت نخستین نعلهای آهنی اسبان در ایران
در سدههای ۲ و ۱ قم بهوجود آمد ( ایرانیکا، I / 626).
همچنین در برخی متون پهلوی نشانههایی از توسعۀ فن و
مهارت کاربرد آهن و گسترش مشاغل مربوط به آن در دورۀ ساسانیان
در دست است. در این متون ۴ اصطلاح متفاوت برای آهنگران به کار
رفته است که نشاندهندۀ تخصصیشدن مهارت آهنگری و توسعۀ جایگاه
آن در جامعه و اقتصاد آن دوران است؛ آهنگر: کسی که تبر و پیکان آهنی
بسازد؛ آهن پیکر: کسی که با آهن قالبریزی و ریختهگری
کند؛ چلنگر: کسی که ظروف آهنی کوچک بسازد؛ و پولادپیکر: کسی
که با پولاد کار میکند (آلن، 68؛ تفضلی، 195-193). از این
مطالب چنین استنباط میشود که ایرانیان دوران پارتی
و ساسانی در تهیه و تولید فولاد نسبت به دورههای پیشین
مهارت بسیاری کسب کردند. اشیاء و جنگافزارهای فولادین
بسیاری نیز از این دوره بهدست آمده است که بر تولید
مداوم فولاد در اواخر دورۀ پارتی و سراسر دورۀ ساسانی گواهی میدهد ( ایرانیکا، I / 628).
دورۀ اسلامی
در اوایل دوران اسلامی
مناطق شمال شرق ایران ازجملۀ مهمترین مراکز تولید آهن و سلاحهای آهنی بهشمار
میرفت. هرات، خراسان، فرغانه و مناطق وسیعی از ماوراءالنهر از
نظر تولید سلاح و قطعات آهنی نسبت به مناطق دیگر از موقعیت
ممتازی برخوردار بودند. ازجمله ویژگیهای مهم آهنگری
در دورۀ اسلامی تخصصی شدن ساخت قطعات است. مثلاً آهنگران دماوندی
در ساخت سرنیزه مهارت ویژهای داشتند؛ تبر در قم ساخته میشد؛
و قیچی، آینه و بخوردان را آهنگران ری و همدان میساختند
(آلن، 67-68 ؛ ولف، 48-52؛ دربـارۀ مراکز اصلـی تولیـد آهـن در نـواحی مختلف ایران،
نک : فوربز، IX / 195-196).
دانشمندان و نویسندگان علوم مختلف
دورۀ اسلامی در کتابهای مربوط به سنگشناسی و کانیشناسی
دربارۀ ویژگیهای آهن و فرایند آهنگری مطالب بسیاری
نوشتهاند. مثلاً بیرونی در الجماهر معادن آهن را به دو دستۀ نرمآهن
(نرماهن) که به آهن ماده (انثى) معروف است و شابرکان (شابرقان) یا آهن نر
(ذکر) تقسیم میکند (ص ۴۰۴). بیرونی
آهن شابرکان را منعطف و قابل آبدادن میداند و جنس شمشیرهای
رومیان، صقالبه و مردم روس را از آهن شابرکان عنوان میکند (همانجا).
برخی از پژوهشگران معاصر مانند زاوش اصلاً نام شابرقان (یا شابورقان،
شابرن، شابرتان، شابورن، شابورگان، شابورک و شابران) را همان شاپورکان میدانند
(ص ۲۹۳). شاپورکان را نیز شهری دانستهاند که جغرافینویسان
کهن محل آن را در نزدیکی در بندِ قفقاز نوشتهاند. شاپورکان دارای
معدن آهنی بود که بهرهبرداری از آن در دورۀ شاپـور ساسانـی
آغـاز شد (نک : زاوش، همانجا؛ قس: حمدالله، ۹۲، که این شهر را
انوشروان = شروان معرفی میکند).
آهنگران شاپورکان در ساخت شمشیرهای
بسیار مرغوب و گرانبها که به شمشیر شاپورکانی معروف بود، مهارت
داشتند. از اینرو، به نظر زاوش نام آهن سخت یا شابرکان از معروفیت
آهن و تولیدات آهنی شاپورکان برگرفته شده است (همانجا). پولاد (فولاد)
در دورۀ اسلامی براساس مقاومت و رنگ آن اسامی مختلفی داشت و به
چند دسته تقسیم میشد. بیرونی فَرَند یا پَرَند را
نام فولاد مرغوب خراسانی عنوان کرده است (ص ۴۱۰). فولاد
مرغوب هندی پلارک (بلارک) نام داشت که مخصوص ساخت شمشیر بود. روهینا
(فولاد سفید) و حرمون (فولاد آبی تیره) از دیگر انواع فولاد
بود (همو، ۴۱۱-۴۱۲). زاوش در کانیشناسی
در ایران قدیم به مهارت و تخصص فراوان ایرانیان در تولید
آهن و فولاد اشاره میکند و ساخت فلز چدن را به ایرانیان نسبت میدهد
(ص ۲۹۷- ۲۹۸). وی «دوصا» (دوص، دوس،
استه / هسته) را که در الجماهر (بیرونی، ۴۰۴)، صیدنه
(کاسانی، ۲۷۷) و الاسرار (رازی، ۲) آمده است،
با ذکر اسناد و شواهد متعدد با فلز چدن منطبق میداند (همانجا).
در هر حال چنین بهنظر میرسد
که صنعت فولادسازی تا اوایل دورۀ اسلامی
در ایران بسیار رونق داشت، اما بعدها فولاد هندی از لحاظ کیفی
بر آن برتری یافت (همو، ۲۹۵؛ دربارۀ شهرت
فولاد هندی در متون و ادب فارسی، نک : کارنامه ... ، ۳۱؛
رودکی، ۹۵؛ خاقانی، ۱۱۴؛ فردوسی،
۳ / ۹۶۴-۹۶۵؛ فرخی،
۳۶۴؛ نظامی، ۶۰۵؛ نیز دربارۀ انواع
آهن و فولاد و تقسیمبندی آنها بر اساس جنس و رنگ، نک : نصیرالدین،
۲۲۰-۲۲۲؛ حکیم مؤمن،
۲۸۹؛ ابوالقاسم، ۲۳۷- ۲۳۹؛
همچنین دربارۀ آهن روهینا، بلارک یا بلالک در اشعار و آثـار برخی
شعرای پارسیگـو، نک : لغتفرس، ۱۴۷؛ رودکی،
۱۴۷؛ عنصری، ۱۲۷؛ خاقانی،
۴۲۱، ۴۷۱؛ نظامی،
۶۰۴؛ سنایی، ۲۹).
صنعت آهنگری در ایران اوایل
دورۀ اسلامی به اوج و اعتلای خود رسیده بود، بهطوریکه
زکی محمدحسن شرحی در مهارت و استادی ایرانیان در
ساخت آلات و ادوات ظریف و زیبای فلزی و آهنی نوشته
است (ص ۲۵۳).
بسیاری از مورخان، سیاحان
و جغرافیدانان سدههای مختلف دورۀ اسلامی
در آثار خود به معادن آهن، صنعت آهنگری و تولید قطعات آهنی در
نقاط مختلف ایران اشاره کردهاند. در ایران مهمترین مراکز تولید
آهن در مناطقی دایر میشد که از لحاظ سوخت کورههای آهنگری
به مراکز تولید زغال چوب گز، نخل، کهور و تاغ نزدیک بود. بر این
اساس از دیرباز نواحی ابرقو تا جیرفت در امتداد سرزمینهای
فارس و کرمان مهمترین نواحی تولید آهن بهشمار میرفتهاند
(توحیدی، ۱۵۰؛ دربارۀ معادن آهن
کوههای بارز کرمان، جبال قفص و کوههای اصطخر خراسان و مراکز تولید
آهن در قطر و چاهک (صاهک) فارس، معادن کوهبنان، یزد، خواف قهستان، ولایات
طارم قزوین و معادن و کورههای ذوبآهن هوین در سرزمین لر
کوچک، گنجۀ اران و کلیبر آذربایجان و جز آنها در برخی از آثار
جغرافیای تاریخی دورۀ اسلامی،
نک : حدود ... ، ۹۶، ۱۱۰، ۱۳۱؛
اصطخری، ۱۵۵، ۱۶۵؛ ابنحوقل،
۳۶۳؛ حمدالله، ۲۰۲-۲۰۳).
برخی از سیاحان غربی
نیز در سفرنامههای خود از صنعت آهنگری و معادن پرشمار مناطق
مختلف ایران گزارشهایی عنوان کردهاند. مثلاً شاردن و اُلئاریوس
که در دورۀ صفویه به ایران سفر کردند، در یادداشتهای سفر
خود، به فولاد مرغوب نیریز و معادن آهن دماوند و آهنهای مرغوبی
که توسط آهنگران ماسوله ساخته میشد و شمشیرهای فولادی بیمانندی
که فولادگران ایرانی میساختند، اشاره کردهانـد (شاردن،
۴ / ۹۴؛ نیـز نک : اُرسل، ۲۳۸). شاردن
به مهارت فراوان فولادگران ایرانی دورۀ صفویه
در ساخت شمشیر و سلاحهای دیگر با فنون و روشهای منحصر بهفرد
اشاره میکند (همانجا).
اگرچه ایرانیان تا مدتها در
عرصۀ ذوب و تولید آهن در دورههای مختلف سرآمد بودند، اما در سدههای
اخیر به علت ضعف تکنولوژی و عدم آشنایی آهنگران با
مهارتهای جدید صنعت آهنگری جهان و همچنین وجود حکومتهای
نامقتدر که امکان ایجاد شرایط سیاسی ـ اجتماعی و
نظام ثابت تولید آهن در ایران را سلب میکرد، آهنگری و
مشاغل وابسته به آهن در مرحلۀ سنتی باقی ماند و نتوانستند همپای آهنگران و فلزکاران
جهان پیش بروند. سر جان ملکم در تاریخ ایران به مهارت سنتی
ایرانیان در آهنگری اشاره میکند و عدم آشنایی
آهنگران سنتی با علوم و مهارتهای صنعتکاران غربی را عامل مهم
ضعف و افول صنعت آهنگری در ایران میداند (ص
۸۰۳).
در دورۀ قاجار نخستینبار
برای فراگیری علوم و مهارتهای مربوط به صنعت ذوب آهن و
آهنریزی تلاشهایی صورت گرفت. در
۱۲۵۲ق / ۱۸۳۶م جعفرقلی بیک
افشار از طرف دولت برای فراگیری فنون آهنریزی به
روسیه فرستاده شد و پس از مدتی کار در معادن سیبری به ایران
بازگشت و در معادن نائیج مازندران به ساخت و ریختهگری گلولههای
توپ و ساخت سلاح آهنی برای توپخانۀ قشون قاجار
اقدام کرد («تاریخ ... »، ۱۱). در دوران محمدعلی شاه
قاجار نیز برخی از معادن کهن مناطق مختلف ایران مانند انجرد،
ماسوله و نائیج دوباره به بهرهبرداری رسید (زاوش،
۳۰۰).
در دوران رضاشاه و با اجرای سیاست
عمومی نوسازیِ پلها، جادهها و خانهها با آهن و دیگر مصالح جدید
ساختمانی، واردات گستردۀ آهن و فولاد از کشورهای دیگر به ایران آغاز شد. همچنین
مشاغل جدید بسیاری که با کاربرد عمومی آهن ارتباط داشت،
ظهور یافت. ازجمله اسکلتبند، در و پنجرهساز، لولهکش، تراشکار، جوشکار و
جز آنها. از اینرو، بیشتر دکانهای آهنگری که کار ذوب و ریختهگری
آهن و ساخت اشیاء کوچک و بزرگ در آنجا صورت میگرفت، به دکانهای
آهنفروشی و حمل و انبار ورقههای آهنی، میله، تیرآهن
و لوله تبدیل شد و دکانهای آهنگری معدودی که در آن با
قالبهای سنتی عمل ریختهگری و ذوب و ساخت اشیاء
صورت میگرفت، بهتدریج برچیده شد (شهری، تاریخ ...
، ۲ / ۶۲۷-۶۲۹).
امروزه با احداث چندین کارخانۀ ذوب
آهن در مناطق مختلف ایران و واردات صنایع آهنی و آلیاژهای
مربوط به آن و دستگاههای عظیم قالبگیری و ریختهگری
و ساخت مصنوعات آهنی و فلزی در کارگاههای عظیم فلزکاری،
عملکرد دکانهای سنتی آهنگری در شهرهای بزرگ و صنعتی
بسیار کمرنگ شده است (دربارۀ تاریخچۀ احداث کارخانههای ذوب آهن و واحدهای تولید فولاد، صنایع
سنگین ریختهگری و واردات دستگاههای نویـن برش آهن
و جز آنها، نک : توحیدی، ۱۷۲بب ). آنچه امروزه
بهعنوان فرایند آهنگری در دکانهای آهنگری شهرهای
بزرگ صورت میگیرد، برش و جوش دادن مصنوعات آهنی از پیش
ساخته شده است که بهوسیلۀ دستگاههای نوین به شکل ابزارها و اشیاء مورد نظر درمیآید.
آهنگری به شیوۀ کهن نیز در برخی شهرها و روستاها یا در میان ایلات
و عشایر ایران به صورت بسیار محدود رایج است.
فرایند آهنگری
در گذشته در دکانهای آهنگری
کوچک که اشیاء و ابزارهای محدودی ساخته میشد، آهنگر به
تنهایی یا با یک وردست تمامی مراحل فرایندِ
آهنگری از ذوب آهن در کوره، ریختهگری و قالبگیری
تا پتکزنی و شکل دادن به آهن را بر عهده داشت. در ایران آهنگرِ خردهکار
چلنگر یا چیلانگر (چلینگر) نامیده میشود. چلنگران
معمولاً به خرید اشیاء آهنی کهنه میپرداختند و پس از ذوب
آهنهای کهنه و ریختهگری مجدد، اشیاء و وسایل کوچکی
چون میخ، انبر، منقل، چفت، قفل و کلید میساختند ( لغتنامه، ذیل
چلنگر؛ نیز نک : خسروی، ۶۴؛ شهری، طهران ... ،
۲ / ۳۱۴-۳۱۵).
در گذشته آهنگری در مقیاس
کلان، نظام تقسیم کار ویژهای را دربر میگرفت. معمولاً
همکاری زنجیرهای از پیشههای به هم وابسته، عملیات
آهنگری را شکل میداد. قالبساز، ریختهگر، دمساز، کورهساز،
چکشکار، پتکزن، جوشکار، لحیمکار و جز آنها ازجمله مشاغلی است که در
این زمینه نقش داشتند (نک : ولف، 18-53). قالبسازان طی مراحل
گوناگون و در شرایط دشوار از آلیاژِ فلزهای متعدد، قالبهای
ریختهگری که درجه نامیده میشد، میساختند (دربـارۀ مراحل
کـار قـالبسازی و ریختـهگری، نک : همو، 48-52). پس از ساخت
قالبها، کورهداران کورۀ آهنگری را با زغال چوب روشن میکردند و برای افزایش
دما در آن زغالسنگ میریختند. کورۀ آهنگری
در ارتفاع بالاتری از سطح زمین ساخته میشد. گاه کورهها را در
دیوار کار میگذاشتند که به آن کورۀ دیواری
میگفتند (همو، 50). شاگرد آهنگر با سیخ بلندی آتش را به هم میزد
تا حرارت بالای آن حفظ شود. دمسازان آهنگری از قطعات چوبهای
سخت و تکههای چرم، دمهایی میساختند که با پُر و خالی
شدن آن جریان هوا به آتش دمیده میشد و درجۀ حرارت
آن بالا میرفت. دمهای آهنگریهای بزرگ فانوسیشکل
بود که با دستههایی متحرک جابهجا میشد. دمهای پایی
که با زنجیر و رکاب در اختیار پای آهنگر بود، ازجمله وسایل
نوین آهنگری در دورۀ قاجار بهشمار میآمدند (همو، نیز شهری، همانجاها).
پس از ذوب کردن آهن، ریختهگر آهن
مذاب را در قالبهای خاصی میریخت و پس از سرد شدن آن با
چکش و قلم آن را از قالب جدا میساخت. سندان آهنگر آهن سفت و سختی است
که در وسط دکان آهنگری بر روی کُندۀ بزرگ چوبی
قرار میگرفت (شهری، همانجا). در تشکیلات آهنگریهای
بزرگ معمولاً دو سندان وجود داشت. یکی سندان کوچک و نوکتیزی
که برای کارهای سبک آهنگری از آن استفاده میشد و دیگری
که برای کارهای سنگین و بزرگ بهکار میبردند (همان،
۲ / ۳۱۴-۳۱۵). چند کارگر چکشکار و پتکزن
با زدن ضربات منظم و متداوم به آهنهای تفتۀ روی
سندان، شکل میدادند و پس از چند بار گداختن و پتک زدن و در آب فرو کردن،
آهن را به شکل مورد نظر در میآوردند. آهنگر و شاگردان او با ابزار و وسایل
متنوع که اسامی مختلفی دارند (مانند چکشهای قرار رو و قرار زیر،
چکش صافی، قالبهای سمبهای، سندان سوراخ، تیزبر، گیرۀ
آتشکاری، انبر کوره، دَم پهن، دَم گرد، انبر، میخ پرچ، انبر جول
(لولـه و جـز آنها) بـر روی آهن تفتـه کار میکردند (نک : ولف، 50-51)؛
نیز برای شرح و تصاویر برخی از افزارها و وسایل
آهنگری سنتی، نک : خسروی، ۵۹-۶۶).
اگرچه در گذشته آهنگر به عنوان نمایندۀ مشاغلی
محسوب میشد که با آهن به ساخت و تولید اشیاء و ابزارهای
آهنی میپرداختند، اما در هر شهر و روستا با توجه به وسعت نیاز
اشیاء و ابزارهای ویژۀ کار و زندگی، آهنگر در ساخت
یک یا دوگونه شیء تخصص مییافت (ولف، 48). مثلاً
اگر در جامعهای از اسب و قاطر برای بارکشی و حمل و نقل استفادۀ
فراوان میشد، پیشۀ آهنگری به نعلسازی و گاریسازی محدود میشد
(همانجا).
در اغلب شهرهای بزرگ ایران
آهنگران به صورت تخصصی به ساخت اشیاء ویژهای میپرداختند
و بهندرت به کارهای مختلف دست میزدند. از اینرو، پیشههای
تخصصی صنعت آهنگری در ایران پدید آمد که هر صنعتگر با آهن
و ابزارها و وسایل ویژه و فرایندی متفاوت به کار مشغول
بود. در اینجا به برخی از مشاغل پدید آمده از آهنگری که
در گذشته با کارکردهـای خود نیاز جوامـع مختلف شهری ـ روستایی
و ایلـی ایران را برآورده میساختند، اشاره میشود:
میخساز، نعلساز و نعلبند، فولادگر، کارد و چنگالساز، قاشقساز، قیچیساز،
چاقو و قیچی تیزکنی، سوهانساز، قفل و کلیدساز،
تفنگساز، ترازوساز، شمشیرساز، لولاساز (لولاگر)، سماورساز، بخاریساز،
حلبیساز، ورقهساز و جز آنها (همانجا؛ نیز دربارۀ پیشههای
صنایع آهنگری ایران، نک : خسروی،
۶۲-۶۶).
در برخی از جوامع کوچک شهری
ـ روستایی قدیم آهنگری به صورت تخصصی در ساخت و تولید
یک یا چند شیء محدود نبود. آهنگران نهتنها به ساخت ابزار و وسایل
کار و زندگی و اشیاء تزیینی و جز آن میپرداختند،
بلکه به کار دلاکی، دندانکشی، حجامت، دامپزشکی، طبابت، جراحی
و ساخت ابزار و ادوات جراحی نیز اقدام میکردند (برای
اطلاعات بیشتر در اینباره، نک : راوندی، ۲ /
۳۳۶-۳۳۷). اگرچه در بسیاری از
جوامع شهری و روستایی ایران پیشهها و مشاغل سنتی
صنایع آهنگری کارکرد پیشین خود را از دست دادهاند، اما
صنعتگران سنتی صنایع آهنگری در برخی از روستاها و جوامع ایلی
عشایری با ساخت و تولید ابزار و وسایل کار و معیشت،
نیاز مردم را مرتفع میسازند.
پایگاه و منزلت اجتماعی
پیشۀ آهنگری
در تاریخ اجتماعی جوامع کهن از فراز و فرودهایی برخوردار
بوده است. همانگونه که در بخشهای نخست مقاله اشاره شد، فلز آهن در اوایل
دوران کشف و کاربرد آن بسیار گرانبها و نایاب بود. همچنین اشیاء
و ابزارهایی که با آهن ساخته میشد، ارزشی حتى بالاتر از اشیاء
ساخته شده از طلا و نقره داشتند. از اینرو، پیشۀ آهنگری
نیز در جامعه از اعتبار و منزلت والایی برخوردار بود. آهنگران
در جوامع پیش از تاریخ ازجمله افراد درخور احترام بهشمار میرفتند
و حتى در برخی جوامع کهن، آهنگری پیشۀ مقدسی
شناخته میشد. مثلاً پیشۀ هفائستوس[۱]، خدای یونانیان،
و سوارگ[۲]، خدای اسلاوها آهنگری بود (واسیلیف،
۲۱۲). در فرهنگ جوامع کهنی چون اکد، پتک به عنوان یکی
از ابزارهای مقدس خدایان که گاه آهنگر نیز بودند، بهشمار میرفت.
پتک آهنگری نیز در تمدنهای کهن پیش از میلاد بهعنوان
ابزار مقدسی در دست خدایان آهنگر بهشمار میرفت. هداد (گونۀ سامی
اداد اکدی)، ازجملۀ خدایان اکدی در سدۀ ۲ قم است که همواره پتکی
آهنین در دست داشت (هال، ۱۱۷؛ بهنظر میرسد که
خاستگاه واژۀ حدّاد عربی به معنای آهنگر به واژۀ سامی
هداد باز میگردد).
ازجملۀ دیگر
نشانههای تقدس پیشۀ آهنگری در تمدنهای کهن میتوان به نقوش جامههای
امپراتوران چین اشاره کرد. لوپان یا تبر آهنین بهعنوان نماد
آهنگران، یکی از نقشهای دوازدهگانۀ جامههای
امپراتوران چین بهشمار میرفت (همو، ۱۲۰). ازجملۀ
نمادهای مقدس رومی نشان سندان و پتک است که بهعنوان نماد «آهنگرْ خدایان»
شناخته میشود (همو، ۱۵۳). آللو بهعنوان پژوهشگر اندیشههای
کهن بشری و تاریخ ماهیت نمادها، در اسرار انجمنهای
محرمانه به بررسی نقش آهنگر در انجمنهای محرمانۀ بدوی
جامعۀ بشریت پرداخته و نقش و جایگاه تقدسگونۀ آهنگر در
تمدنهای کهن را بررسی کرده است. همو علت اهمیت جایگاه پیشۀ آهنگری
در دورههای کهن را چنین بیان میکند: آهنگر قهرمانی
است تمدنساز که مأموریت خطیر تکمیل کائنات را برعهده دارد (ص
۱۲۱).
پژوهشگرانی چون الیاده نیز
از خلال مطالعۀ مضامین افسانهها، اسطورهها و آیینهای ویژۀ
فلزکاری در افریقا، هند، اندونزی و سیبری به تحلیل
اهمیت نقش آهنگران در جوامع کهن و تمدنهای پیشین دست زدهاند.
به نظر الیاده آهنگران در دورههای نخستین کشف آهن بهسبب سروکار
داشتن با سنگ آسمانی مقدس (آهنی که از شهابسنگها بهدست میآمد)،
از تقدس و جایگاه والایی در جامعه برخوردار بودند. در دورههای
بعد که انسان معادن فلز زمین را شناخت و به راههای استخراج فلز از
درون معادن دست یافت، تقدس زمین نیز به دامنۀ نقش و
جایگاه قدسی آهنگران افزود؛ چرا که غارها و معادن بهعنوان رحم مادر
زمین، و سنگهای پنهانِ معادن به عنوان جنین مادر زمین
پنداشته میشدند. به باور مردم بسیاری از جامعههای کهن،
مادر زمین در طی دورانهای طولانی بهتدریج جنین
خود (سنگهای معدنی و هر آنچه در دل زمین است) را میپروراند
و در زمانی دوردست به صورت جزئی کامل و مذاب آن را به دنیا میآورد،
اما آهنگران و صنعتگران با دست یازیدن بر جنین نارَس زمین
و استخراج آن از رحم زمین گویی به نوعی به فرایند
تکامل جنین سرعت میبخشنـد. از ایـنرو، در سراسر جهانِ دورههای
کهن معدنچیان و صنعتگران به هنگام ورود به معادن درونِ زمین، آیینهای
طهارت، روزه، مراقبه، دعا و اعمال مربوط به کیشهای آیینی
خود را به جا میآوردند تا هنگام ورود به جهان پررمز و راز زیرزمینی
و تماس با جنین مقدس و تجلیات حضور مقدس، پاک و بیآلایش
باشند (ص 53).
معدنچیان جنین یا
سنگهای مقدس را پس از استخراج به دست آهنگران میسپردند. آهنگران
سنگهای مقدس را به نوعی در رحم جدید مصنوعی (کورههای
ذوب) مینهادند تا به سرعت مراحل رشد و نمو و تکامل را طی کند. الیاده
به تابوهای بیشمار و آیینهای مربوط به ذوب شدن در
بسیاری از جوامع کهن بشری اشاره میکند که آهنگران بهواسطۀ دست یازیدن
به عملیاتِ خطرناکِ مداخله در امور طبیعی کائنات به آن میپرداختند
(همانجا). آهنگران بهعنوان استادان آتش در کورههای ذوب و ریختهگری
جنین نارس را که قرار بود در طی دورانهای طولانی برسد، بهسرعت
به مرحلۀ تغییر و تکامل میرساندند. از اینرو، در فرایند
پرشتاب تکاملبخشی به جنین مادر زمین، انسان با پذیرش
مسئولیت تغییر طبیعت جای زمان را تسخیر می
کند و با مشارکت در کمال بخشیدن به ماهیت ماده، قدرتی مافوق طبیعی
مییابد (همو، 53-54). بههمین سبب آهنگران جوامع کهن در کنار
درمانگران و جادوگران، در آنِ واحد هم قدرتی مقدس دارند و هم از نیرویی
شیطانی برخوردارند. آنها در جامعه هم مورد احترام و تقدساند و هم
ترسناک و شیطانی پنداشته میشوند (همو، ۵۴). در
سراسرِ جهانِ اسطورهها، آهنگران، معمار و هنرمند خدایان بهشمار میروند
که با ساخت سلاحهای آهنی و اشیاء و ابزارهای مختلف، آنها
را یاری میرسانند (همانجا). همچنین همواره میان پیشۀ آهنگری
با علوم خفیه و آیینهای شمنی و هنرهای آواز،
رقص و شاعری رابطۀ نزدیکی وجود داشته است (همانجا).
آهنگران در تمدنهای کهن بهسبب چیرگی
بر آتش همچون تجربهای بنیادین در تصاحب نیروی
فراانسانی و مقدس مورد تجلیل قرار میگرفتند. مسلماً در دیدگاه
فرهنگهای دورانِ نخستینِ کشف آهن، آهنگر را فردی ممتاز و متفاوت
از دیگران میپنداشتند؛ چرا که آهنگر بهسبب تماس با آتش، ماهیتی
آتشین مییافت و دیگر قدر و منزلتی همپای دیگران
نداشت (آللو، ۱۲۱-۱۲۲). آهنگر جادوگر یا
کیمیاگری بهشمار میآمد که همۀ وجود خود را
به آتش سپرده بود. آتش نیز آلودگی تن و جان را از او میزدود و
پاکی و تقدس را بر او ارزانی میداشت. همچنین ماهیت
آهنگری یعنی تغییر شکلدادن اجسام و ساخت اشیاء،
قدرتی جادویی در جابهجا کردن نیروها به آهنگر میبخشید
(همانجا). از اینرو، در بسیاری از نگارههای نمادین
در هنر شرق و غرب، آتش (به عنوان یکی از عناصر چهارگانه) و ققنوس که
با عملکرد کیمیاگری در ارتباط بودند، بهعنوان پوشش سرآهنگر خدایان
(هفائستوس / ولکا) بهکار میرفتند (همو، ۳۵۴).
باور به کشف آهن و پیدایش
آهنگری توسط شخصیتهای اسطورهای و پادشاهان پیشدادی
در فرهنگ و تمدن ایران نیز نشانۀ دیگری
بر اهمیت پیشۀ آهنگری در دورههای نخست کشف و کاربرد آهن است. به روایت
شاهنامه، هوشنگ جهاندار اسطورهای نخستینبار آهن را از سنگ جدا کرد و
با ساخت تبر، تیشه و سلاح پیشۀ آهنگری را پدید آورد
(فردوسی، ۱ / ۵۵). جمشید نیز با یاری
فرّۀ کیانی به نرم کردن آهن پرداخت و با شکل دادن به آن جنگافزارهای
آهنینی چون زره، جوشن و خفتان ساخت (همو، ۱ / ۶۱).
داستان قیام کاوۀ آهنگر برضد ستم و بیداد ضحاک در شاهنامه و همکاری گروهی
از آهنگران کاردان در ساخت گرزی گران برای فریدون، از آزادگی
و مردانگی و دلاوریهای آهنگران و شأن و منزلت والای پیشۀ آهنگری
در دوران کهن حکایت میکند (دربارۀ داستان قیام
کاوۀ آهنگر و ساخت گرز آهنین توسط آهنگران، نک : همو، ۱ / ۷۹-۸۳).
دربارۀ خاستگاه پرچم
ایرانیان باورهای اسطورهای وجود دارد که همزمان با
داستان کاوۀ آهنگر و پادشاهی فریدون پدید آمده است. کاوه پیشبند
چرمین آهنگری خود را بر سر نیزه میکند و دربرابر بیداد
ضحاک میایستد (همو، ۱ / ۸۱). براساس گزارشهای
تاریخی، پرچم ایرانیان از عصر باستان تا پایان دورۀ ساسانی
همین پیشبند چرمین آهنگری کاوه بوده است که در آن گوهرها
و سنگهای گرانبها نشانده بودند. به باور ایرانیان درفش کاویانی
نماد خجستگی و مایۀ پیروزی در جنگها بهشمار میرفت (گردیزی،
۴؛ ابناثیر، ۱ / ۷۴-۷۵؛ ابنخلدون،
۱ / ۵۰۲).
بهنظر میرسد که پس از کاربرد
گستردۀ آهن در ساخت و پرداخت اشیاء و ابزارهای زندگی و تغییر
جایگاه آهن از فلزی نایاب و گرانبها به فلزی ارزان و در
دسترس، پایگاه و منزلت آهنگری نیز از جایگاهی والا
و مقدس به پیشهای معمولی و حتى پست تغییر کرد. در
بسیاری از متون تاریخی و ادبی ایران دورۀ اسلامی
به آهنگری به عنوان پیشهای پست اشاره شده است (در اینباره،
نک : لغتنامه، ذیل واژه).
پس از گسترش اسلام در ایران،
عربها با بهرهگیری از صنایع ایرانی که در دورۀ ساسانی
به اوج خود رسیده بود، به ساخت جامعـهها و شهرهای اسلامی ـ عربی
پرداختند. شمار و تنوع صنایع جامعۀ اسلامی سبب شد که متفکران
اسلامی به طبقهبندی صنایع و بیان عملکرد آنها و شرح مقام
و منزلتِ پیشهها در جامعه بپردازند. مثلاً اخوانالصفا، صنایع را
برحسب موضوع به دو دستۀ صنایع روحانی (شامل کارهای فکری) و صنایع
جسمانی (شامل کارهای دستی) طبقهبندی کرده است (رسائل ...
، ۱ / ۲۸۰-۲۸۱). صنایع جسمانی
خود به دو دستۀ بسیط و مرکب تقسیم میشد. آهنگری بهواسطۀ
استفاده از آب، آتش و اجسام معدنی از جملۀ صنایع
مرکب بهشمار میآمد (همانجا).
علیدده در سدۀ
۱۱ق / ۱۷م به سنت طبقهبندی اصناف براساس پایهگذار
یا «ولیِ» هر حرفه اشاره میکند و اصالت هر حرفه را از شناخت ولی
آن حرفه که آن را پایه نهاده است، محقق میداند و شناخت و تمسکجستن
هر صنعتگر نسبت به ولی حرفه را موجب ایجـاد کسب حلال عنوان میکند
(ص ۱۲۷؛ نیز نک : شیخلی،
۱۱۶). از اینرو، صنعت آهنگری در دورۀ اسلامی
به حضرت داوود(ع) نسبت داده شده است و هرکه با آهن و فلزات سروکار داشت، پیرو
داوود خوانده میشد («فتوت نامه ... »، ۵۵؛ شیخلی،
۹۰؛ غزالی، ۲ / ۸۳-۸۴؛ برای
روایت کشف آهن توسط داوود (ع) در فرهنگ عامۀ ایران،
نک : شهری، تاریخ، ۲ / ۱۳۲-
۱۳۸).
در گذشته پیشۀ آهنگری
ازجمله مشاغل بسیار سخت و طاقتفرسا بهشمار میرفت، از اینرو
بیشتر آهنگران و بهویژه پتکداران مردانی دلیر، پرزور و
تنومند بودند که تاب و توان پرداختن به فعالیتهای دشوار آهنگری
را داشتند. زور بازو و تنومندی آهنگران و پتکداران سبب شد تا بسیاری
از آنها در سلک پهلوانان و اهل فتوت درآیند و مانند ارباب اصنافی که
در زمرۀ فتیان و جوانمردان بودند، استاد و پیری نیز برای
خود برگزینند. از اینرو، در دوران رواج آیین فتوت در
جوامع مختلف ایران آهنگران هم بهعنوان دستهای از صنعتگران و پیشهوران
شناخته میشدند و از شأن و جایگاه والای جوانمردان و پهلوانان
در جامعه برخوردار بودند. «فتوتنامۀ آهنگری» که احتمالاً از سدۀ ۱۲ق /
۱۸م (تاریخ دقیق تحریر رساله نامعلوم است) برجا
مانده است، به آهنگران اهل فتوت در ایران اشاره میکند (برای
اطلاعات بیشتر دربـارۀ «فتـوتنامۀ آهنگری»، نک : افشار، ۵۳-۵۴). از متن این
رساله به غیر از اصول و شرایط ویژۀ آیین
فتوت که بر آهنگران جوانمرد فرض است، بسیاری از مباحث فنی و
مهارتهای فرایند آهنگری در سدههای گذشته نیز مشخص
میشود (دربارۀ شرایط آیین فتوت جوانمردان آهنگر، پیران طریقت
آنها، مهتر آهنگران و پرسش و پاسخهای مربوط به آیین فتوت در صنف
آهنگری، نک : « فتوتنامه»، ۵۵-۵۹).
نکتۀ دیگری
که دربارۀ جایگاه آهنگری در جامعۀ ایران میتوان
گفت، پرداختن گروهی از کولیها به آهنگری در میان جـوامع
شهری، روستـایی و ایلی ـ عشایری ایران
است. یکی از مشاغل اصلی کولیها آهنگری است. برخی
از پژوهشگران خاستگاه اصلی کولیها را سرزمین هند دانستهاند (محیط
طباطبایی، ۱۶۴؛ لسترنج، 244). چنان که در بخشهای
نخست مقاله عنوان شد هندیها از دیرباز در آهنگری و ساخت و
پرداخت اشیاء آهنی مهارت چشمگیری داشتند. از اینرو،
به نظر میرسد که سنت پرداختن به آهنگری در میان کولیها
به سرزمین مادری آنها، هند، بازمیگردد و این سنتِ ویژه
به نسلهای بعدی نیز انتقال یافته است. امروزه نهتنها کولیهای
ایران، بلکه کولیهای سراسر جهان نیز در آهنگری به شیوۀ سنتی،
نعلبندی، قفلسازی، میخسازی و دیگر مشاغلی
که با آهنگری مربوط است، بسیار مهارت دارند (یزدانپناه،
۱ / ۸۸).
در بسیاری از جوامع روستایی
و ایلی ـ عشایری ایران برخی کارهای به
اصطلاح پست و پایین مانند مطربی و رقاصی، ختنهگری،
آهنگری، مسگری، رویگری، غربالبندی، سبدبافی
و جز آنها به کولیهای پراکنده در آن جامعه واگذار میشود (دربارۀ مشاغل
کولیها در ایران، نک : داعیالاسلام، ذیل واژه؛ مرگان،
۱ / ۱۵۱؛ قائممقامی، ۲۶۹؛ یزدانپناه،
۱ / ۸۶ -۸۷، ۱۴۳). از اینرو،
گروههای کولی پراکنده در میان جوامع سنتی ایران که
پایگاه و منزلت اجتماعی پایینی دارند، در کارهایی
که دیگران از پرداختن به آن سر باز میزنند، مهارت و توانایی
بالایی دارند.
مآخذ
آللو، رنه، اسرار انجمنهای
محرمانه، ترجمۀ ناصر موفقیان، تهران، ۱۳۶۹ش؛ ابناثیر،
الکامل؛ ابن حوقل، محمد، صورةالارض، بیروت، ۱۹۹۲م؛
ابن خلدون، مقدمه، بیروت، ۱۹۸۴م؛ ابوالقاسم کاشانی،
عبدالله، عرایس الجواهر، بهکوشش ایرج افشار، تهران،
۱۳۴۵ش؛ اُرسل، ارنست، سفرنامه، ترجمۀ علیاصغر
سعیدی، تهران، ۱۳۵۳ش؛ اسدی طوسی،
علی، گرشاسبنامه، به کوشش حبیب یغمایی، تهران،
۱۳۵۴ش؛ اصطخری، ابراهیم، مسالک الممالک، بهکوشش
دخویه، لیدن، ۱۹۲۷م؛ افشار، ایرج،
«فتوتنامۀ آهنگران»، فرخنده پیام، مشهد، ۱۳۵۹ش؛ بیرونی،
ابوریحان، الجماهر فی الجواهر، بهکوشش یوسف هادی، تهران،
۱۳۷۴ش؛ پوپ، آرثر اپهام، شاهکارهای هنر ایران،
بهکوشش پرویز خانلری، تهران، ۱۳۳۸ش؛ «تاریخ
روزنامهنگاری در ایران»، بهکوشش محمد نخجوانی، یادگار،
تهران، ۱۳۲۳ش، س ۱، شم ۷؛ توحیدی،
ناصر، سیر تکاملی تولید آهن و فولاد در ایران و جهان،
تهران، ۱۳۶۴ش؛ چایلد، گوردن، سیر تاریخ،
ترجمۀ احمد بهمنش، تهـران، ۱۳۵۸ش؛ حـدود العـالـم، بـهکـوشش
منـوچهـر ستـوده، تهـران، ۱۳۴۰ش؛ حسن، زکیمحمد،
صنایع ایران، ترجمۀ محمدعلی خلیلی، تهران، ۱۳۲۰ش؛
حکیم مؤمن، محمد، تحفة المؤمنین، تهران،
۱۴۰۲ق؛ حمدالله مستوفی، نزهةالقلوب، بهکوشش
لسترنج، لیدن، ۱۳۳۱ق / ۱۹۱۳م؛
خاقانی، دیوان، بهکوشش ضیاءالدین سجادی، تهران،
۱۳۶۸ش؛ خسروی، خسرو، «آهنگری»، کـاوش، تهران،
۱۳۴۳ش، س ۲، شم ۳؛ داعیالاسلام،
محمدعلی، فرهنگ نظام، تهران، ۱۳۴۸ش؛ دیماند،
م. س.، راهنمای صنایع اسلامی، ترجمۀ عبدالله فریار،
تهران، ۱۳۳۶ش؛ رازی، محمد بن زکریا، الاسرار
و سرالاسرار، بهکوشش محمدتقی دانشپژوه، تهران،
۱۳۴۳ش؛ راوندی، مرتضى، تاریخ اجتماعی ایران،
تهران، ۱۳۶۶ش؛ رسائل اخوان الصفا، بیروت،
۱۳۷۶ق / ۱۹۵۷م؛ رودکی، دیوان،
به کوشش جهانگیر منصور، تهران، ۱۳۷۳ش؛ روسو، پیر،
تاریخ صنایع و اختراعات، ترجمۀ حسن صفاری، تهران،
۱۳۴۶ش؛ زاوش، محمد، کانیشناسی در ایران
قدیم، تهران، ۱۳۷۵ش؛ سعدی، غزلها، بهکوشش
غلامحسین یوسفی، تهران، ۱۳۸۵ش؛ سنایی،
دیوان، بهکوشش مظاهر مصفا، تهران، ۱۳۳۶ش؛ شاردن،
ژانباتیست، سیاحتنامه، ترجمۀ محمد عباسی، تهران،
۱۳۳۶ش؛ شهری، جعفر، تاریخ اجتماعی
تهران در قرن سیزدهم، تهران، ۱۳۶۸ش؛ همو، طهران قدیم،
تهران، ۱۳۷۱ش؛ شیخلی، صباح ابراهیم سعید،
الاصناف فی العصر العباسی، بغداد، ۱۳۹۶ق؛ علی
دده سکتواری، علاءالدین، محاضرة الاوائل و مسامرة الاواخر، بولاق،
۱۳۰۰ق؛ عنصری، حسن، دیوان، بهکوشش یحیى
قریب، تهران، ۱۳۲۳ش؛ غزالی، محمد، احیاء
علومالدین، قاهره، ۱۲۹۶ق؛ «فتوتنامۀ آهنگری»،
بهکوشش ایرج افشار، فرخنده پیام، مشهد،
۱۳۵۹ش؛ فرخی سیستانی، دیوان، بهکوشش
محمد دبیرسیاقی، تهران، ۱۳۶۳ش؛ فردوسی،
شاهنامه، به کوشش ژول مل، تهران، ۱۳۶۳ش؛ فهیمی،
حمید، فرهنگ عصر آهن در کرانههای جنوب غربی دریای
خزر از دیدگاه بـاستانشنـاسی، تهـران،
۱۳۸۱ش؛ قـاسمی، رضا، بـررسی در پیشـهها
و پیشهوران ایران از اوایل سدۀ هفتم هجری
تا اواخر دورۀ صفوی (پایاننامۀ دورۀ دکتری
زبان و ادبیات فارسی)، دانشگاه تهران، ۱۳۴۴ش؛
قائممقامی، عبدالوهاب، «کولیها کیستند و کجایی
هستند»، ارمغان، تهران، ۱۳۳۹ش، س ۲۹، شم
۶؛ کارنامۀ اردشیر بابکان، بهکوشش بهرام فرهوشی، تهران،
۱۳۵۴ش؛ کاسانی، ابوبکر، ترجمه [و تحریر] کهن
فارسی الصیدنۀ بیرونی، بهکوشش منوچهر ستوده و ایرج افشار، تهران،
۱۳۵۸ش؛ کاوسجی کاتراک، جمشید، «گفتار دربارۀ واژۀ اینگ
... »، هوخت، تهران، ۱۳۳۹ش، س ۱۱، شم
۲، ۳؛ گردیزی، عبدالحی، زینالاخبار، بهکوشش
عبدالحی حبیبی، تهران، ۱۳۴۷ش؛ گیرشمن،
رمان، ایران از آغاز تا اسلام، ترجمۀ محمد معین، تهران،
۱۳۶۳ش؛ همو، هنر ایران، در دوران ماد و هخامنشی،
ترجمۀ عیسى بهنام، تهران، ۱۳۴۶ش؛ لغتفرس، اسدی
طوسی، بهکوشش فتحالله مجتبائی و علیاشرف صادقی، تهران،
۱۳۶۵ش؛ لنسکی، گرهارد و جین لنسکی، سیر
جوامع بشری، ترجمۀ ناصر موفقیان، تهران، ۱۳۶۹ش؛ لینتون،
رالف، سیر تمدن، ترجمۀ پرویز مرزبان، تهران، ۱۳۳۷ش؛ محیط
طباطبایی، محمد، «زط، جات، کولی»، آینده، تهران،
۱۳۶۶ش، س ۱۳، شم ۱-۳؛ مرگان،
ژاک، ایران، مطالعات جغرافیایی، ترجمۀ کاظم
ودیعی، تبریز، ۱۳۳۹ش؛ مسعود سعد سلمان،
دیوان، بهکوشش مهدی نوریان، تهران،
۱۳۶۴ش؛ ملکم، جان، تاریخ کامل ایران، ترجمۀ اسماعیل
حیرت، تهران، ۱۳۷۹ش؛ نصیرالدین طوسی،
تنسوخنامۀ ایلخانی، بهکوشش محمد تقی مدرس رضوی، تهران،
۱۳۴۸ش؛ نظامی گنجوی، خمسه، تهران، چاپ آفتاب؛
نگهبان، عزتالله، گزارش مقدماتی حفریات مارلیک، تهران،
۱۳۵۶ش؛ واسیلیف، م.، فلزات و انسان، ترجمۀ پرویز
فرهنگ، تهران، ۱۳۵۳ش؛ واندنبرگ، لوئی، باستانشناسی
ایران باستان، ترجمۀ عیسى بهنام، تهران، ۱۳۴۸ش؛ ولز، هربرت
جرج، کلیات تاریخ، ترجمۀ مسعود رجبنیا، تهران، ۱۳۶۵ش؛ هال، جیمز،
فرهنگ نگارهای نمادها در هنر شرق و غرب، ترجمۀ رقیه
بهزادی، تهران، ۱۳۸۷ش؛ یزدانپناه، اسماعیل،
کولیها، قائمشهر، ۱۳۸۳ش؛ نیز:
Allan, J. W., Persian Metal
Technology, 700-1300 AD, London, 1979; Bartholomae, Ch., Altiranisches
Wörterbuch, Berlin, 1961; Cameron, G. G., Persepolis, Treasury Tablets,
Chicago, 1948; Eliade, M., History of Religious Ideas, London, 1956; Forbes, R.
J., Studies in Ancient Technology, Paris, 1938; Gershevitch, I., Philologia
Iranica, ed. N. SimsWilliams, Wiesbaden, 1985; Iranica ; Kapadia, D., Glossary
of Pahlavi Vendiad, Bombay, 1953; Le Strange, G., The Lands of the Eastern
Caliphate, London, 1966; Stein, A.,« An Archaeological Tour in the Ancient
Persis», Iraq, 1936, vol. III; Tafazzoli, A.,«A List of Trades and Crafts in
the Sassanian Period», Archaeologische Mitteilungen aus Iran, Berlin, 1974;
Wulff, H. E., The Traditional Crafts of Persia, Massachusetts, 1976.