آخرین بروز رسانی : سه شنبه
20 خرداد 1399 تاریخچه مقاله
اَنْدونِزی، پرجمعیتترین
كشور مسلمان جهان واقع در جنوب شرقی آسیا، مركب از چندین هزار
جزیرۀ كوچك و بزرگ با وسعت تقریبی
۵۶۸‘۹۵۷‘۱ كمـ۲ كه
۸۸۵‘۵۸۳‘۲۰۳ نفر
(۱۹۹۶م/ ۱۳۷۵ ش) را در خود جای
داده است.
نامگذاری
در متون كهن چینی، هندی
و اسلامی نامهای مختلفی كه گاه نام یك شهر، یك جزیره
یا یك ناحیه از جزیرهای در این مجمع الجزایر
بوده، آمده كه مراد از آن، منطقهای وسیعتر از یك شهر یا
یك جزیره بوده است (ریكلفس، ۱۲-۱۳).
بطلمیوس جغرافیدان معروف یونانی در وصف این جزایر
از آنها با نام ابدیو[۱] یاد كرده كه منظورش ظاهراً جاوه یا
سوماترا بوده است (نک : اندونزی ۱۹۹۷، 20).
اروپاییان كه در قرون بعد
از دورۀ اكتشافات جغرافیایی با سواحل هند و چین و آسیای
جنوب شرقی آشنا شدند، این مجمع الجزایر را به مناسبت كالاهایی
كه از آنجا همراه خود میبردند، جزایر ادویه نام گذاشتند و
بعدها كه اطلاعات جغرافیایی بیشتر شد، به هند شرقی
مبدل گردید و سرانجام در قرون بعد به علت استعمار طولانی هلند، در
نقشهها و كتابهای جغرافیایی نام این جزایر
را هند شرقی هلند ثبت میكردند.
از طرف دیگر دانشمندان اروپایی
بر مردمان و سرزمینهای تازه كشف شدۀ جنوب شرقی
آسیا و مغرب اقیانوس كبیر نامهایی از قبیل
پولینزی، ملانزی و میكرونزی اطلاق كردند و دربارۀ مجمع
الجزایر جنوب شرقی آسیا تركیب اندونزی (از پیوند
دو كلمۀ یونانی «ایندوس[۲] به معنای هندی، و
«نسوس[۳]» به معنای جزیره) را برای نامیدن بزرگترین
مجمع الجزایر جهان در نظر گرفتند.
در نهضتهای آزادی بخش قرن
۲۰ م در این سرزمین، كلمۀ اندونزی
نام مشتركی بود كه احساس وحدت لازم را در دل سكنۀ جزایر
مختلف بر میانگیخت و به همین سبب در بیانیۀ
۲۸ اكتبر ۱۹۲۸ كه به «میثاق جوانان»
معروف شد (نک : دنبالۀ مقاله) و مبنای وحدت ملی مردمان جزایر را اعلام داشت،
نام اندونزی با اینکه كلمهای بیگانه بود، به عنوان نام
رسمی كشور اندونزی تثبیت گردید و قبول عام یافت (ریكلفس،
۱۳).
وسعت و حدود
اندونزی بزرگترین مجمع
الجزایر جهان و سومین كشور وسیع آسیاست كه به انضمام ایریان
جایا[۴] كه بخش غربی گینۀ جدید
است و به نامهای ایریان غربی و گینۀ جدید
غربی نیز نامیده میشود،
۵۶۸‘۹۵۷‘۱ كمـ۲ وسعت دارد و از این
نظر بیشتر از نصف قارۀ اروپا و نیز بیشتر از مجموع كشورهای اسلامی مصر،
عراق، سوریه، لبنان، فلسطین و اردن وسعت دارد (اسعدی، ۱/
۲۷۸). این كشور دارای ۵ جزیرۀ اصلی
و ۳۰۰ مجمع الجزایر است. شمار جزایر اندونزی
به درستی معلوم نیست و تا این اواخر در بیشتر مراجع
اطلاعاتی رقم آن را در حدود ۶۶۷‘۱۳ میدانستند،
ولی اخیراً مقامات اندونزی اعلام نمودند كه علاوه بر این
جزایر ۳ هزار جزیرۀ دیگر نیز كشف شده
است. در این صورت كلیۀ ارقام و اعدادی را كه دربارۀ حدود و وسعت این كشور وسیع
گفته میشود، نباید قطعی دانست (مظفری، ۳).
كشور اندونزی در امتداد خط استوا
و در یك ۴ ضلعی از سطح زمین میان °۶ و
´۸ عرض شمالی و °۱۱ و ´۱۵ عرض جنوبی، نیز
میان °۹۴ و ´۱۵ و °۱۴۱ و
´۵ طول شرقی قرار دارد كه بیشتر از یك هشتم طوقۀ استوایی
زمین با وسعتی بیش از ۱۰ میلیون
كمـ۲ را در برمیگیرد. در این وسعت تنها
۱۵٪ خاك، و بقیۀ آن آب است (هاردجونو، ۴).
فاصلۀ میان شرقیترین و غربیترین نقاط اندونزی
۲۷۱‘۵ كمـ و اندازۀ میان شمالیترین
و جنوبیترین نقاط آن ۲۱۰‘۲ كمـ است. این
كشور همچون پلكان سنگی عظیمی میان آسیا و استرالیا
واقع شده، و به علت گستردگی بسیار شرقی ـ غربی دارای
۳ منطقۀ زمانی (شرقی، مركزی و غربی) است كه هر كدام یك
ساعت با دیگری اختلاف دارد. در نتیجه میان شرقیترین
نقطۀ این كشور با غربیترین نقطۀ آن ۳
ساعت اختلاف وجود دارد (اسعدی، همانجا).
مجمع الجزایر اندونزی از
شمال به دریای چین جنوبی، از شمال شرق و مشرق به اقیانوس
آرام و از جنوب و مغرب به اقیانوس هند محدود است («دائرةالمعارف[۵]
...»، 101). طول خطوط ساحلی این كشور به یك روایت
۱۱۱‘۳۹ كمـ (همانجا) و به روایتی دیگر
۷۱۶‘۵۴ كمـ است (مظفری، همانجا) و به هر حال
كشوری است دریایی كه تنها با دو كشور زمینی
جمعاً ۲۷۳‘۲ كمـ مرز مشترك دارد
(۴۹۶‘۱ كمـ با كشور مالزی و ۷۷۷
كمـ با گینۀ جدید پاپوا).
در میان جزایر مسكون و
شناخته شدۀ اندونزی ۵ جزیره دارای وسعت بسیار است
(اسعدی، ۱/ ۲۷۸، ۲۷۹؛
«دائرةالمعارف»، همانجا؛ هاردجونو، 5).
بورنئو یا كالیمانتان
۷۲۰‘۵۳۸ كمـ۲
سوماترا
۷۶۰‘۴۲۴ كمـ۲
ایریان جایا
۷۸۱‘۴۱۲ كمـ۲
سولاوزی
۰۷۰‘۱۸۹ كمـ۲
جاوه و مادورا
۰۹۰‘۱۳۲ كمـ۲
زمینشناسی
مجمع الجزایر اندونزی محل
برخورد دو سیستم كوهزایی است كه در اواخر دوران سوم بروز كرده
است: ۱. آلپ و هیمالیا در اروپا و آسیا، ۲. طوقۀ ساحلی
اقیانوس كبیر كه دورادور این اقیانوس را تحتتأثیر
قرار داده است. زمینشناسان مجمع الجزایر اندونزی را متعلق به
گروه اقیانوس كبیر میدانند و آن به سبب شباهتی است كه از
نظر ساختمانی و همچنین آتشفشانی میان این مجمع
الجزایر و گروه جزایر ژاپن و آلئوسین وجود دارد. آنان بر این
عقیدهاند كه مجمع الجزایر اندونزی بر اثر دو چین خوردگی
مشخص به وجود آمده كه اولی در اواسط دوران میوسن به وقوع پیوسته
كه جزایر غربی اندونزی شامل جاوه، سومبا، تیمور، تنیمبار،
كِی، سِرام و بورو را از بقایای آن میدانند و دومی
زمانی بعدتر در اواخر پلیوسن بروز كرده كه رشتۀ كوهستانی
سوماترا، جاوه، بالی، لُمبُك، سومباوا، فلورِس و جزایر كوچكتر دریای
بَندا را به وجود آورده است.
در اواخر كواترنر پایین آتشفشانیهای
فراوان در این مجمع الجزایر به وقوع پیوسته كه هنوز دنبالۀ آن به
صورتهای مختلف وجود دارد و خود یكی از مشخصات بارز زمینشناسی
اندونزی به شمار میرود. آثار این آتشفشانیها در چشماندازها
و خاكهای اندونزی هویداست. در مجمع الجزایر اندونزی
روی هم رفته ۱۲۸ آتشفشان فعال شناخته شده است كه
۷۰٪ آنها در دوران تاریخی فوران كرده اند. از آن
جمله میتوان به آتشفشان مهم كراكاتاو اشاره كرد كه در
۱۸۸۳ م پس از چند قرن خاموشی با چنان شدتی
فوران كرد كه صدای آن تا استرالیا به گوش رسید و با اینکه
خود جزیرۀ كراكاتاو در خلیج سوندا میان سوماترا و جاوه غیر مسكون
بود، خسارات بسیاری به بار آورد و موجب تغییراتی در
سطح جزیره شد. بروز آتشفشان در اندونزی امری است كه ساكنان آن
همواره انتظار آن را دارند؛ چنانکه در سالهای ۱۹۶۳،
۱۹۶۸، ۱۹۶۹ م آتشفشانهای
مهمی در این كشور بروز كرده كه در هر بار خسارات جانی و مالی
فراوان را موجب شده است.
در پایان دورانهای یخبندان،
با ذوب شدن یخها، سطح آب در دریاهای اندونزی تا حدود
۹۰ متر بالا آمد و همین امر باعث شد كه بسیاری از
جلگههای پست ساحلی زیر آب رود و فلات قارۀ منطقه را به
وجود آورد، یا اینکه اندونزی را از استرالیا جدا سازد و
بسیاری از جزایر كنونی كه همان مرتفعات رشتهكوههای
گذشتهاند، ایجاد شود.
از دیگر مشخصات زمینشناسی
اندونزی قرار داشتن آن در طوقۀ زلزله زای جهان است كه زمینلرزههای كوچك و بزرگ را
باعث میشود و اهالی این كشور را همواره در معرض خطر قرار میدهد.
زمینشناسان دریاهای اندونزی را به ۳ قسمت تقسیم
كردهاند: ۱. آنهایی كه سكوی دریایی
سوندا را میپوشانند؛ ۲. آنهایی كه سكوی دریایی
ساحول (احتمالاً همان ساحل) را میپوشانند؛ ۳. آنهایی كه
میان این دو سكو قرار دارند و در این قسمت است كه درههای
زیر آبی با ژرفای بسیار تا عمق حدود ۷ هزار متر دیده
میشود. در حالی كه دریاهای دو قسمت اول و دوم كم عمق و
دارای آبهایی با خواص دیگرند كه از نظر صید ماهی
و دیگر جانوران دریایی از اهمیت اقتصادی ویژهای
برخوردارند (هاردجونو، 7-17).
در نقشههای جغرافیایی
اندونزی نامهای بسیاری به دریاهای وسیع
این كشور داده شده كه چون اغلب به وسیلۀ اروپاییان
و كشتیرانان وضع شده، به صورت تنگه از آنها یاد شده است. تنگۀ
مالاكا میان سوماترا و مالزی، تنگۀ سوندا میان
سوماترا و جاوه، تنگۀ بالی بین آن جزیره و جاوه، دریای جاوه میان
جاوه و كالیمانتان، تنگۀ ماكاسار میان كالیمانتان و سولاوزی، دریای
سلب میان مجمعالجزایر سلب و كالیمانتان و سولاوزی، و
جنوب فیلیپین، دریای بندا میان سولاوزی
و ملوك و تیمور، دریای فلورس میان این جزیره
و تیمور، دریای ملوك میان ملوك و سولاوزی، و
سرانجام دریای مادورا میان دو جزیرۀ مادورا و جاوه
(«اطلس[۶] ... »، 112-113).
پستی و بلندی
ناهمواریهای مجمع الجزایر
اندونزی نتیجۀ فعل و انفعال عوامل چندی است كه از آن جمله میتوان وجود دو
چینخوردگی در دورانهای اخیر زمینشناسی و
آتشفشانیهای متعاقب آن، نیز بالا آمدن سطح آب دریاهای
مجاور و سرانجام عمل عوامل فرسایش را نام برد. با اینکه هر یك
از گروههای جزایر این سرزمین دارای مشخصات ناهمواری
مخصوص خود است، به طور كلی میتوان گفت كه مناظر حاصل از فرسایش
ممتد در كوهستانها، وجود قلل آتشفشانی، جلگههای ساحلی و پست
به ابعاد مختلف، رودخانههای كوتاه و باطلاقهای ساحلی از مشخصات
مشترك اغلب جزایر است (هاردجونو، 19).
شرح مختصری از ناهمواریهای
هر یك از ۵ جزیرۀ اصلی اندونزی:
۱. كالیمانتان (بورنئو)
یعنی سرزمین رودخانههای
بزرگ، و این وصف بزرگترین مشخصۀ جغرافیایی
بورنئو در مقایسه با دیگر جزایر اندونزی است. خط استوا در
جایی كه عرض این جزیره كمی كمتر از هزار كمـ است،
از آن گذشته، آن را به دو نیمه تقسیم میكند. این جزیره
برخلاف سوماترا و جاوه از یك تودۀ عظیم مرتفعات قدیمی
و به هم پیوسته كه در مركز آن قرار دارد، تشكیل شده، و از نظر زمینشناسی
از دیگر جزایر اندونزی قدیمتر است؛ زیرا قوس چینخوردگیهایی
كه بیشتر جزایر این سرزمین را به وجود آورده، آن را دور
زده است. آتشفشانیهای دوران اخیر كه آثار آنها در سراسر اندونزی
هویداست، در كالیمانتان بروز نکرده، و همین امر باعث شده است
كه این جزیره از تمام امتیازات خاكهای حاصلخیز
محروم بماند.
رشتهكوههای عمدۀ كالیمانتان
در امتداد جنوب غربی ـ شمال شرقی قرار دارد: شوانر[۷] در جنوب
غربی كه بلندترین قلۀ كالیمانتان، یعنی كوه رایا[۸] با ۴۹۰‘۲
متر ارتفاع در آن واقع است. در امتداد شمال شرقی این رشته، بلندیهای
مولِر و راوویی واقع شده است و رودهای كالیمانتان از آنها
سرچشمه میگیرد كه مهمترین آنها كاپواس
(۰۰۰‘۱ كمـ) در مغـرب، بـاریتو
(۶۰۰ كمـ) و كاهـاجان (۴۴۰ كمـ) در جنوب، و
ماهاكام (ح ۶۲۰ كمـ) در مشرق است. بیشتر ارتباط میان
نواحی ساحلی و مركزی كالیمانتان از طریق رودخانهها
صورت میگیرد و به همین علت رفتوآمد به نواحی مركزی
در جاهایی كه رودخانهها قابل كشتیرانی نیست، به
دشواری امكانپذیر است و این امر یكی از علل كم جمعیتی
و عقبافتادگی نسبی نواحی مركزی كالیمانتان گردیده
است (هاردجونو، 37-40).
۲. سوماترا
كه از نظر وسعت دومین جزیرۀ
اندونزی است، با ۷۰۰‘۱ كمـ طول از شمال غربی
به جنوب شرقی كشیده شده است. در این جزیره هم خط استوا در
عریضترین بخش (۴۵۶ كمـ) آن گذشته، آن را به دو نیمۀ مساوی
تقسیم میكند. مهمترین مشخصۀ جغرافیایی
آن رشته كوه عظیمی است كه در سراسر آن مانند كوهانی قرار گرفته
است و بوكیت باریسان نامیده میشود. در این تودۀ عظیم
است كه بلندترین قلۀ سوماترا به ارتفاع ۸۰۰‘۳ متر وجود دارد (وحید،
۱۲). این رشته از چینخوردگیهای دوران سوم
است كه دنبالۀ آن را در جاوه و جزایر سوندای كوچك میتوان مشاهده
كرد. در سوماترا ۵۰ قلۀ آتشفشانی وجود دارد كه تنها ۹ تای آن فعال است
(هاردجونو، 20). در دو طرف تودۀ عظیم كوهستانی سوماترا مرتفعات كوهپایهای كمشیب
به جلگههای پست ساحلی منتهی میگردند كه در مغرب كم عرض،
ولی در مشرق باتلاقی و عریضترند. در هر دو طرف سوماترا جزایر
فراوانی در فواصل كوتاه مقابل سواحل وجود دارد كه اغلب مبنای آتشفشانی
دارند و ارتفاعاتی بیش از ۲۰۰‘۱ متر در آنها
دیده میشود (همو، 27).
۳. ناحیۀ بزرگ
ایریان
كه ۴۷٪ جزیرۀ بزرگ گینۀجدید
را تشكیل میدهد و جزئی از اندونزی به شمار میآید.
در اینجاست كه بخش عمدهای از قوس چین خوردۀ مقابل
استرالیا به چشم میخورد و تودۀ عظیم مركزی آن میلیونها
سال در معرض فرسایش قرار داشته كه در نتیجه حواشی آن را جلگههای
پستی پوشانده كه مانند سوماترا و كالیمانتان بیشتر آنها را
باتلاق فرا گرفته است (همو، 53).
از نظر زمینشناسی جمیع
عواملی كه مجمع الجزایر اندونزی را به وجود آوردهاند، در اینجا
آثاری از خود بر جا گذاردهاند و از آن جملهاند: آتشفشانیهای
منطقه كه در بخش غربی و شبه جزیرۀ كپالابورونگ[۹]
فعالیت داشتند، و بلندترین قلۀ آتشفشانی جایا[۱۰]
با ارتفاع ۴۶۶‘۵ متر (یعنی
۲۰۰ متر كوتاهتر از دماوند در فلات ایران) در آن قرار
دارد. تنها آتشفشان فعال فعلی در این بخش از اندونزی قلۀ اومسینی
است كه ۹۱۸‘۲ متر ارتفاع دارد (همانجا). جالب توجه است كه
با وجود عبور خط استوا از این جزیره بیشتر قلل مرتفع آن كه در
مركز منطقه قرار دارند، در تمام سال مستور از برف است. طولانیترین
رود ایریان، مامبرامو[۱۱] است كه با طولی برابر
۸۰۰ كمـ به سمت شمال جاری است و راه وصول به نواحی
مركزی آن را فراهم میسازد (اسعدی، ۱/
۲۷۹). رودهای دیگر آن بالیم[۱۲]
و دیگول است كه در جنوب جریان دارد و از جلگههای باتلاقی
گذشته، به دریاهای جنوبی میریزند. ایریان
به علل خاص جغرافیایی زمینۀ مساعد و مناسبی
برای كشاورزی و فعالیت اقتصادی ندارد و به همین علت
كمجمعیتترین نواحی سرزمین اندونزی به شمار میآید
(هاردجونو، 53-55).
۴. سولاوزی
كه در نتیجۀ چینخوردگی
و حركات گسلزایی متوالی به وجود آمده و زمینشناسان شكل
ناموزون و درههای عمیق فعلی آن را نتیجۀ آن رویدادهای
زمینشناسی میدانند. مهمترین بخش سولاوزی را تودۀ فرسودۀ مركزی
آن با ارتفاع ۲۰۰‘۲ متر به وجود میآورد، ولی
بلندترین نقطۀ آن را در شبه جزیرۀ غربی (قلۀ معروف رانته كومبولا[۱۳] به ارتفاع
۵۱۰‘۳ متر) میتوان مشاهده كرد. این جزیره
با كمیِ وسعت، قلههای بلندتر از ۳ هزار متر فراوان دارد.
در درههای عمیق با بدنههای
دیوار مانند سولاوزی رودهای بزرگی جریان دارد كه
طولانیترین آنها لاریانگ از كوههای مركزی برخاسته،
پس از طی ۲۲۵ كمـ به ترعۀ ماكاسار میریزد.
در برخی از درههای عمیق سولاوزی دریاچههایی
وجود دارد كه عمق آنها از ۷۰۰ متر تجاوز میكند؛ مانند دریاچۀ تووتی[۱۴]
كه ۵۸۰ كمـ ۲ وسعت دارد.
از دیگر مشخصات سولاوزی
فقدان نسبی آتشفشانهای فعال است. در حالی كه طبق نظر زمینشناسان
در سراسر دوران سوم آتشفشانهای فراوانی در این جزیره
وجود داشته، ولی امروزه تنها دو قلۀ آتشفشان فعال در انتهای
شبه جزیرۀ شمالی به چشم میخورد و جالب توجه اینکه به رغم فقدان
نسبی آتشفشان فعال، زمین لرزه در این جزیره بیشتر
از جاهای دیگر اندونزی بروز میكند و اغلب خسارات جانی
و مالی فراوان به بار میآورد؛ مانند زمین لرزۀ سال
۱۹۶۹ م كه شهر مجنا[۱۵] را تقریباً از
میان برد. نیز فقدان جلگههای ساحلی وسیع و باتلاقی
از دیگر مشخصات سولاوزی است و آخرین مشخصۀ آن مرجانی
بودن بیشتر سواحل و حواشی جزیره در فاصلههای كوتاه از
خاك اصلی است كه رفت و آمد كشتیها، رونق اقتصادی را دشوار میسازد
(همو، 41-45).
۵. جاوه
كه از نظر ساختمانی دنبالۀ
سوماتراست، ولی وسعت آن خیلی كمتر از دیگر جزایر
عمدۀ اندونزی است (حدود
۱۰۰۰×۱۶۰ كمـ). چینخوردگیهایی
كه كوههای سوماترا را به وجود آورده، در جاوه كاملاً آشكار است؛ با این
تفاوت كه در اینجا امتداد آنها غربی ـ شرقی است. آتشفشانی
سوماترا پس از حادثۀ كراكاتاو كه بدان اشاره شد، به جاوه نیز سرایت كرده است.
تفاوت عمدۀ مناظر جغرافیایی میان سوماترا و جاوه این
است كه در سوماترا تودۀ عظیم كوهستانی تمام مركز آن را اشغال كرده، و ارتباط میان
شرق و غرب جزیره را دشوار ساخته است، اما در جاوه بیشتر قلل آتشفشانی
از جلگههای پست سربرافراشته دارای هویت انفرادی هستند و
در نتیجه مانعی در رفت و آمد به وجود نمیآورند. تنها در انتهای
غربی جاوه تودۀ فلات مانند پریانگان با ارتفاع ۷۰۰ متر دیده
میشود كه در حواشی آن قلل آتشفشانی بلندتر از
۸۰۰‘۱متر به چشم میخورد. پس از این توده در
جاوۀ میانی قلل آتشفشانی و مستقل بسیاری وجود
دارد كه مهمترین آنها آتشفشان فعال سلامت[۱۶] است كه
۴۸۳‘۳ متر ارتفاع دارد، اما بلندترین نقطۀ جاوه
قلۀ سِمِرو در انتهای شرقی جزیره با ارتفاع
۶۷۶‘۳ متر و در جایی است كه عرض جزیره
به ۳۰ كمـ تقلیل یافته، و تودۀ نسبتاً فلات
مانندی نظیر آنچه در انتهای غربی است، وجود دارد. در سرزمین
جاوه برخلاف سوماترا رودهای بسیاری جاری است كه با وجود
كم عرضی جزیره در مسیرهای پر پیچ و خم طولانی
جریان دارند؛ مانند رود سولو كه از جاوۀ مركزی، یعنی
جایی كه عرض جزیره فقط ۵/ ۹۶ كمـ است، سرچشمه
میگیرد، ولی پیش از آنکه به دریا منتهی
شود، مسیر طولانی ۵۶۳ كیلومتری را میپیماید.
هموار بودن مسیر رودها كه بیشتر به سمت شمال جریان دارند و شیبهای
تند كوهستانی، باعث میشود كه در بارانهای شدید رودها طغیان
كنند تا حدی كه گفته شده خسارت ناشی از سیلها در جزیرۀ جاوه
به مراتب بیشتر از خرابیهایی است كه آتشفشانها در این
جزیره برجا میگذارند (همو، 27-37).
آب و هوا
گسترش شرقی ـ غربی اندونزی
در دو طرف خط استوا باعث شده است كه این مجمع الجزایر دارای آب
و هوای استوایی باشد و از مشخصات آن گرمای فراوان، باران
بسیار، رطوبت دائمی و بادهای ملایم است («دائرةالمعارف»،
101).
در این كشور در تمام سال طول روز
و شب مساوی است. در نتیجه اختلاف دمای محسوسی كه فصلهایی
مانند مناطق معتدل ایجاد كند، در اندونزی وجود ندارد و تفاوت میان
گرمترین و خنکترین ماه سال آن از ۲ تجاوز نمیكند. میزان
متوسط گرمای سالانۀ آن °۲۶ سانتیگراد است كه در نواحی پست ساحلی
از °۹/ ۱۸ در خنکترین تا °۱/ ۳۱ در
گرمترین ماه تفاوت میكند (اسعدی، ۱/
۲۷۹). متوسط گرمای سطح آبهای این كشور كه به
حدود وسیع آن پیشتر اشاره شد، °۲۵ تا °۲۷
سانتیگراد است. اختلاف دمای شبانهروزی اندكی دارد، ولی
در داخل جزایر وسیع اختلاف بیشتری در دمای شب و روز
به چشم میخورد. آنچه بیشتر باعث اختلاف دما در نقاط مختلف میشود،
ارتفاع جغرافیایی است كه تفاوتهای آن نقش مشابه فصول در
جاهای دیگر كرۀ زمین را برعهده دارد. نمونۀ جالبی از نقش ارتفاع را در
مقایسۀ متوسط دما در جاكارتا در ارتفاع ۷ متری با باندونگ در
۷۲۰ متری از سطح دریا میتوان مشاهده كرد كه
متوسط دمای سالانه در اولی °۲۷، و در دومی
°۷/ ۲۲ سانتیگراد است. بارزتر از این را میتوان
در مرتفعات گینۀ جدید مشاهده كرد كه قلل مرتفع و بلندتر از ۵ هزار متر آن با
وجود قرار داشتن در روی خط استوا دارای برف دائمی است
(هاردجونو، 68).
میزان رطوبت در اندونزی در
تمام سال بالا، و متوسط آن ۸۲٪ است كه در آن نوسانهای ناچیزی
میان ماههای خشك (خرداد تا مهر) و مرطوب (آبان تا اسفند) گزارش شده
است. به این صورت كه در جاكارتا در مهرماه ۷۴٪ و در دی
ماه ۸۶٪ است (همو، 69). میزان متوسط باران در خشكترین
نواحی اندونزی در سال كمتر از ۵/ ۹۶ سانتیمتر
نیست، در حالی كه در كمربند استوایی مار بر سوماترای
شمالی، سولاوزی جنوبی، جزایر ملوك و ایریان
به ۱۹۸ سانتیمتر میرسد؛ چنانکه مقدار باران همهجا
از سواحل به ارتفاعات مركزی افزایش مییابد و در پربارانترین
كوهستانها تا ۳۸۱ سانتیمتر به ثبت رسیده است.
از آنجا كه در اندونزی تغییرات
گرما و رطوبت در طول سال اندك است، ولی نوسانات قابل توجهی در میزان
باران وجود دارد، اقلیمشناسان باران را مهمترین عنصر در تقسیمبندیهای
اقلیمی دانستهاند.
مجمع الجزایر اندونزی باران
فراوان خود را بیشتر از دو نوع باد موسمی دریافت میكند
كه به موسمی شرقی و غربی معروفند و هر دو در نتیجۀ جریانات
عمومی جو زمین به وجود میآیند: به این ترتیب
كه در زمستان نیم كرۀ جنوبی، یعنی از خرداد تا شهریور منطقۀ
پرفشاری روی بر استرالیا به وجود میآید كه جریاناتی
به همه طرف ازجمله شمال و شمال شرقی آن میفرستد. این جریانات
چون به طوقۀ استوایی میرسند، در اثر حركت زمین تغییر
جهت داده، به صورت بادهای جنوب شرقی خود را به اندونزی میرسانند
و نام بادهای موسمی شرقی به خود میگیرند. در زمستان
نیم كرۀ شمالی، از آبان تا اسفند و اوایل فروردین بادهای
آسیایی كه از مركز پرفشار سیبری بر میخیزند،
به همه طرف پراكنده شده، به صورت بادهای موسمی غربی به سرزمین
اندونزی میرسند. این بادها در هر دو صورت شرقی و غربی
با عبور از دریاها و جذب رطوبت كافی، بارانهای فراوان به همراه
میآورند و در اثر همین بادهاست كه اغلب نواحی اندونزی در
سال دو ماه پر باران دارند.
از نظر بارندگی مجمع الجزایر
اندونزی را به ۴ منطقه تقسیم كردهاند: ۱. نواحی با
باران متوسط بیشتر از ۳۰۰ سانتیمتر در سال شامل
سواحل غربی سوماترا، نواحی مركزی كالیمانتان، سولاوزی
و ایریان؛ ۲. نواحی با باران میان
۲۰۰ تا ۳۰۰ سانتیمتر شامل نیمۀ شرقی
سوماترا، مناطق شرقی و جنوبی كالیمانتان، جاوۀ مركزی
و غربی، ایریان، جزایر ملوك و سولاوزی؛ ۳.
نواحی با باران میان ۱۰۰ تا ۲۰۰
سانتیمتر شامل بخش كوچكی از شمال شرقی سوماترا، باریكۀ ساحلی
شمال جاوه و جنوب شرقی ایریان؛ ۴. نواحی با كمتر از
۱۰۰ سانتیمتر شامل گوشۀ شرقی
جاوه و مركز سولاوزی و چند جزیرۀ مجاور آن
(هاردجونو، 59-61).
پوشش گیاهی و زندگی
جانوری
تا دورانهای اخیر زمینشناسی
پل خاكی میان دو قارۀ آسیا و استرالیا از طریق مجمع الجزایر اندونزی
برقرار بوده است. ازاینرو، پوشش گیاهی این سرزمین
به صورت تركیبی از تیرههای گیاهی آسیایی
ـ استرالیایی در آمده كه بر حسب شرایط محلی از لحاظ
باران و گرما دستخوش تغییراتی شده است. از آنجا كه در این
كشور زمستان وجود ندارد، نباتات آن در تمام سال سبز و خرم و در حال رشدند و كمتر
دچار خزان میشوند. باران و گرمای فراوان توأم با خاكهای آتش
فشانی حاصلخیز باعث شده است كه تیرههای گیاهی
غیر بومی هم اعم از درخت و بوته در آن به راحتی رشد كند و در نتیجه
امروز بخشهای وسیعی از اندونزی را نباتاتی میپوشاند
كه از خارج بدان راه یافتهاند و این خود بارزترین نمونه از
مداخلۀ انسان در تغییر دادن پوشش گیاهی طبیعی
را به وجود آورده است. در دورانهای گذشته تمام اندونزی از جنگل مستور
بوده كه با مداخلۀ انسان در پوشش گیاهی طبیعی آن امروز
۶۴٪ از سطح مجمع الجزایر را جنگل میپوشاند و
۳۶٪ مانده زیر كشت انواع محصولات قرار دارد.
جنگلهای اندونزی همه طبیعی
و از نوع جنگل بارانی استوایی است كه ارتفاع اشجار آن گاه تا
۶۱ متر میرسند و دارای تنههای راست و ستبرند كه
در جهان امروز ارزش اقتصادی فراوان دارد و یكی از منابع مهم
ثروت اندونزی است. مهمترین درختان قیمتی این
جنگلها شامل آبنوس و دیگر انواع برگ پهن با چوبهای سخت است كه همه
مصرف صنعتی دارند و از گذشتههای دور به خارج حمل میشده است. تیرههایی
از گیاهان پیچنده و جنگلهای نی خیزران و همچنین
انواع نخل در جنگلهای تنکتر و نواحی پست ساحلی تا ارتفاع حدود
۱۰۰‘۱ متری وجود دارد. علاوه بر الوار و چوبهای
قیمتی فراوان كه از جنگلهای استوایی اندونزی
به دست میآید، محصولات جانبی دیگر مانند انواع صمغ و شیرۀ
درختان (مانند كائوچو) و پوسته و روغن نخل، و از باتلاقهای وسیع،
انواع رستنیها برای مصرف سوخت نیز فراهم میگردد.
جنگلهای استوایی تا
ارتفاع حدود ۵۰۰‘۱ متری به صورت انبوه رشد میكند
و از آن ارتفاع به بالا تا حدود ۳ هزار متری از انبوهی جنگلها
كاسته میشود، ولی از حدود ۸۰۰‘۳ متری
به بالا، چنانکه در ایریان غربی مطالعه شده است، از جنگل اثری
نیست. پوشش جنگل در جزایر اندونزی بدین شرح است:
۱. ایریان
۸۰٪
۲. كالیمانتان
۷۷٪
۳. سوماترا
۶۰٪
۴. سولاوزی
۵۳٪
۵. جاوه
۲۳٪
در نیمۀ شرقی
مجمع الجزایر اندونزی آثار نباتات استرالیایی از
جمله تیرههای اُكالیپتوس جای درختان آسیایی
نیمۀ غربی را میگیرد. از جمله نباتات ایریان
باید از نیشكر نام برد كه به نظر پارهای خبرگان، اول بار در همین
ناحیه به دست آمده است و امروزه در سراسر جلگههای پستی كه از
باتلاق عاری است، در سطحی گسترده و با اصول فنی جدید كاشت
و داشت و برداشت میشود. از جمله نباتات ظاهراً غیر بومی كه با
آب و هوای مساعد اندونزی سازگاری خوبی پیدا كرده،
برنج است. از زمان ورود اروپاییان به این سرزمین انواع
درختان میوه و گل و گیاههای اروپایی به اندونزی
راه یافته كه منابع ثروت هنگفتی برای این كشور فراهم
ساخته است.
تنوع بسیار جانوران مجمع الجزایر
اندونزی مانند پوشش گیاهی آن انعكاسی از موقع جغرافیایی
سرزمین میان دو قارۀ آسیا و اقیانوسیه است. با اینکه بیشتر تیرههای
جانوری ریشۀ آسیایی دارند، وجود انواع كیسهداران و دیگر
حیوانات استرالیایی در نواحی شرقی اندونزی
از وجود ارتباط زمینی میان استرالیا و اندونزی در
دورانهای اخیر حكایت دارد.
از جمله پستانداران مهم جنگلهای
اندونزی اُرانگ اوتان است كه در جنگلهای انبوه باتلاقی سوماترا
و كالیمانتان زندگی میكند. نام این حیوان را كه به
زبان اندونزیایی «انسان جنگلی» معنی میدهد و
همچنین نام نوعی گیبون، یعنی سیامانگ[۱]
را كه «پیرمرد» معنی میدهد، پارهای محققان دلیل این
دانستهاند كه مسكن اولیۀ این دو نوع پستاندار اندونزی بوده است. در كالیمانتان
كه جمعیت انسانی كم است و محیط زیست جانوری كمتر
دچار آسیب شده است، زندگی جانوری از همه جای اندونزی
متنوعتر است، تا جایی كه آن را از این لحاظ مهمترین
مركز در جهان دانستهاند و در آنجاست كه پوست، شاخ، سم و استخوان جانوران یكی
از منابع مهم ثروت و صادرات مهم اندونزی را تشكیل میدهد.
سولاوزی كه از لحاظ زندگی جانوری از كالیمانتان فقیرتر
است، بیشتر از همه جا محل اختلاط حیوانات آسیایی و
استرالیایی و تیرههایی است كه از آنها به
وجود آمدهاند. ازجمله حیوانات این جزیره كه نسل آنها در شرف
اضمحلال و در نتیجه تحت حمایت قرار گرفتهاند، باید از
انائو[۲] یا گاو وحشی كوچك اندام و بابی روسا[۳] كه
حیوانی است با صفات خوك و آهو، و انواع كیسهدارها و كانگوروها نام
برد كه این آخری بیشتر در جزایر شرقی و نزدیكتر
به استرالیا یافت میشود.
در مجمع الجزایر اندونزی
انواع مختلف پرندگان، خزندگان، دوزیستان و ماهیهای آب شیرین
و شور به حد وفور وجود دارد. از جمله پرندگانی كه به زیبایی
معروف و از لحاظ قانونی تحت حفاظت قرار دارند، باید از انواع طاووس
مخصوصاً طاووس سبز جاوهای كه شهرت جهانی دارد و انواع طوطی نام
برد.
در باتلاقهای اندونزی
۳ نوع از ۶ نوع تمساح آسیایی تشخیص داده شده
كه پوست آنها جزو صادرات است. در جزایر این كشور انواع لاكپشت زمینی
و آبی و سوسمار صدادار فراوان است. حدود ۳۵۰ نوع مار در
اندونزی تشخیص داده شده است. در جنگلهای استوایی
انواع حشرات زندگی میكنند كه از معروفترین آن پروانههای
زیبای جاوه را میتوان نام برد. در دریاهای اندونزی
انواع ماهی كوچك و بزرگ به راحتی به دست میآید و منبع
عمدۀ خوراك ساكنان را تأمین میسازد. در سراسر این كشور
۱۱۵ منطقۀ حفاظت شده برقرار ساختهاند كه در آنها انواع جانوران و پرندگان حفاظت و
نگهداری میشود (هاردجونو، 71-79).
منابع معدنی
مجمع الجزایر اندونزی از
نظر ثروتهای زیرزمینی نسبتاً غنی است و صرف نظر از
نفت كه نقش عمدهای در اقتصاد آن كشور دارد، پارهای از جزایر
بزرگ آن مانند كالیمانتان، سولاوزی، سوماترا و ایریان غربی
دارای منابع مهم كافی است.
مهمترین فلزی كه در اندونزی
به دست میآید، قلع است كه از رسوبات جزایر حاشیۀ
سوماترا استخراج میشود. در مجمع الجزایر ریائو و همچنین
در شمال شرقی سوماترا بوكسیت كه مادۀ اصلی
آلومینیوم است، در لایههایی به ضخامت حدود ۶
متر وجود دارد و با اینکه فعلاً از همین معادن بهرهبرداری میشود،
به نظر میرسد كه این ماده در جنوب غربی كالیمانتان، نیز
وجود داشته باشد.
طلای اندونزی كه بیشتر
در رسوبات به دست میآید، از قدیم شهرتی برای این
سرزمین به وجود آورد، ولی فعلاً تولید نفت و قلع از اعتبار آن
كاسته است. با اینهمه، طلا در كوههای غربی آچه در شمال سوماترا
و همچنین در دامنههای مغرب جاوه استخراج میشود. نقره، سرب و
روی بیشتر در سوماترا یافت میشود، اما رگههای آهن
قابل استخراج بیشتر در جنوب شرقی كالیمانتان و جزایر شرقی
آن وجود دارد. معادن آهن در مغرب جاوه نیز كشف شده، ولی به علت
نامناسب بودن كیفیت آن تاكنون چنانکه باید توسعه نیافته
است.
از اینها گذشته مس، منگنز، نیكل
و كرومیت هم از فلزات مهم اندونزی به شمار میآید. مس كه
بیشتر از همه در سولاوزی و ایریان غربی، منگنز در
جاوۀ غربی، و نیكل كه از اهمیت ویژهای
برخوردار است و همچنین كرومیت بیشتر در سولاوزی استخراج میشوند.
در میان شبه فلزات: الماس در كالیمانتان،
میكا در جزیرۀ پلنگ[۴] (جنوب شرقی سولاوزی) و سولفور كه در اغلب آتشفشانیها
به صورت متبلور یا محلول در آب دریاچهها مخصوصاً در كوههای آتشفشانی
جاوه به مقادیر قابل توجهی یافت میشود. فسفات كه به
عنوان كود در كشاورزی مصرف بسیار دارد، بیشتر از همه در جاوه
تولید میگردد.
نفت كه بدون تردید دارای
مهمترین نقش در اقتصاد اندونزی است، در چینخوردگیهای
دوران سوم زمینشناسی به دست میآید. این قبیل
چینخوردگیها بیشتر در سرزمین سوندا، كالیمانتان و
جاوه وجود دارد و در همانجاست كه صنعت نفت اندونزی توسعه یافته است. میدانهای
عمدۀ نفتی اندونزی در سوماترا در درۀ موسی،
پالم بنگ در جنوب و همچنین نزدیك شهر پانگ كالان براندان در شمال این
جزیره قرار دارد.
در سالهای اخیر اكتشافات
نفتی دامنهداری در آبهای ساحلی و كم عمق اندونزی
صورت پذیرفته، و در آبهای شمالی سوماترا در استان آچه ذخایری
كشف شده است. در جاوه نیز میدان نفتی كوچكی در كوههای
دوران سوم به دست آمده است و از چند چاه در ناحیۀ سورابایا[۵]
نیز نفت استخراج میشود.
اندونزی از داشتن معادن زغال سنگ
بیبهره نیست، ولی نوع زغال آن كه بیشتر در تركیبات
زمینی دوران سوم یافت میشود، چندان مرغوب نیست؛ با
اینهمه، تاكنون از دو معدن عمده در سوماترا در درۀ رود اُمبیلین
و در بوكیت آسام زغال بسیاری استخراج میشود. در كالیمانتان
هم زغال در شمال و جنوب رودخانۀ ماهاكام و جزایر مجاور یافت میشود. در جنوب غربی
سولاوزی هم زغال كشف شده، ولی تاكنون به بهرهبرداری
نرسیده است.
درآمدهای ارزی اندونزی
از طریق صدور مواد معدنی در حال افزایش است، تا جایی
كه پیشبینی میكنند در آینده كشاورزی این
كشور به رفع نیازهای داخلی محدود شود و در آمدها بیشتر از
صدور تولیدات معدنی فراهم گردد (همو، 107-115).
جمعیت ومشخصات آن
مجمعالجزایر اندونزی پس از
فروپاشی شوروی سابق چهارمین كشور پر جمعیت جهان (پس از چین،
هندوستان و ایالات متحدۀ آمریكا)، سومین كشور به اصطلاح در حال توسعه (پس از چین
و هندوستان) به شمار میآید.
در ۱۹۵۰ م
مقامات اندونزی در كتابچهای با عنوان «اندونزی
امروز[۶]»، جمعیت كشور را در ۱۹۰۰م برابر با
۳۳ میلیون، در ۱۹۳۰م برابر با
۵۹ میلیون و در ۱۹۵۰م یعنی
سال انتشار كتابچۀ مورد بحث ۰۰۰‘۷۵۰‘۶۵
اعلام كردند (ص 4). آمارگیری رسمی جمعیت در اندونزی
در ژانویۀ ۱۹۵۹ آغاز گردید، ولی دو سال طول كشید
تا نتایج آن در ۱۹۶۱ م و مجدداً با اصلاحاتی
در ۱۹۶۲م منتشر گردد؛ ازاینرو بیشتر نویسندگان
اولین سرشماری رسمی كشور را منسوب به
۱۹۶۱ م میدانند. در گزارش این سرشماری
تنها ارقام تفكیكی از شمار مرد و زن و جمعیت نسبی در نواحی
و جزایر عمده به دست آمده بود و به موجب آن جمعیت كشور
۳۴۸‘۰۸۵‘۹۷ نفر برآورد شده بود
كه اندونزی را پس از چین و هندوستان و شوروی و آمریكا
پنجمین كشور پرجمعیت جهان نشان میداد («سرشماری[۷]
... »، 2-4). بنابر آخرین ارقام جمعیت اندونزی از مرز
۲۰۰ میلیون نفر گذشته، و به رقم
۸۸۶‘۵۸۳‘۲۰۳ نفر رسیده
است («آلماناك[۸] ... »، 773).
بنابر منابع رسمی سازمان ملل متحد
میانگین رشد سالانۀ جمعیت اندونزی در اواسط دهۀ
۱۹۸۰ م، ۱/ ۲٪ بوده كه در آغاز دهۀ
۱۹۹۰ م به ۹۷/ ۱٪ تقلیل یافته،
و در ۱۹۹۵ م به ۶/ ۱٪ رسیده است.
در همین منابع ذكر شده است كه جمعیت اندونزی در هر ۴۴
سال دو برابر میگردد. بنابراین، پیشبینی شده بود
كه در سال ۲۰۰۰م جمعیت اندونزی ۴/
۲۱۴ میلیون، و در ۲۰۱۰م
بالغ بر ۱/ ۲۴۶ میلیون خواهد بود (مظفری،
۱۶).
تركیب سنی جمعیت
اندونزی چنین است:
افراد جوانتر از ۱۵
سال ۴/ ۴۹٪
افراد ۱۵ تا ۲۹
سال ۲/ ۱۷٪
افراد ۳۰ تا ۴۴
سال ۹/ ۱۶٪
افراد ۴۵ تا ۵۹
سال ۸/ ۱۰٪
افراد ۶۰ تا ۷۴
سال ۷/ ۴٪
افراد مسنتر از ۷۵
سال ۱٪
با توجه به این جدول اندونزی
دارای جمعیتی جوان است و امید به زندگی در جمعیت
اندونزی در ۱۹۹۵ م/ ۱۳۷۴ ش
برای مردان ۵۹ سال و برای زنان ۶۳ سال برآورد
شده است («آلماناك»، همانجا). میزان موالید در
۱۹۸۳م، ۵/ ۳۳ در هزار بوده، و در
۱۹۹۳م به ۵/ ۲۴ در هزار تقلیل یافته،
و در ۱۹۹۸ م به ۶/ ۲۲ در هزار رسیده
است. عواملی كه در این تقلیل مؤثر بوده، صرفنظر از اعتلای
سطح فرهنگ عمومی و تعمیم تسهیلات بهداشتی، مشاركت قابل
توجه خانوادهها در برنامههای تنظیم خانواده بوده است. در مقایسه
با ارقام فوق میزان مرگ و میر كه در ۱۹۸۳ م
در حدود ۷/ ۱۱ در هزار بوده، در ۱۹۸۸ م
به ۹/ ۷ در هزار تقلیل یافته است. در
۱۹۸۳م مرگ و میر اطفال از ۳/ ۹۰
در هزار به ۵۸ در هزار در ۱۹۸۸م مبدل گردیده
است ( اندونزی ۱۹۹۷، 15).
تراكم امروز جمعیت در اندونزی
در واقع منعكس كنندۀ شرایط مساعد محیطی و سازش انسان با محیط زندگی
است و احتمالاً از قرون گذشته تغییر چندانی در آن صورت نگرفته
است. جز اینکه سیاستهای جمعیتی سالهای اخیر
دولت اندونزی ممكن است در آینده نتایج خود را نشان دهد. باید
دانست كه جمعیت بیشتر از ۲۰۰ میلیون
نفر اندونزی به صورت بسیار نامتعادلی در مجمع الجزایر
پراكنده شده است و رقم ۱۰۴ نفـر در هـر كمـ۲ به هیچ
وجه نمایانگر پراكندگی واقعی جمعیت در این كشور نیست؛
زیرا از طرفی جزیرۀ جاوه كه از نظر وسعت تنها
۷٪ خاك اندونزی را شامل میشود، در حدود
۶۰٪ از جمعیت را در خود جا داده است و به عبارت دیگر
از هر ۱۰ نفر جمعیت اندونزی ۶ نفر در این جزیرۀ كوچك
زندگی میكنند و جمعیت نسبی آن به ۸۴۳
نفر در كمـ۲ میرسد و از طرف دیگر در سراسر ایریان
جایا یا گینۀ جدید اندونزی كه وسعت آن ۲۲٪ یا بیشتر
از یك پنجم تمام خشكیهای اندونزی است، تنها
۱٪ جمعیت را با تراكمی برابر با ۴ نفر در هر
كمـ۲ مشاهده میكنیم (مظفری، ۱۵). برای
اینکه میزان عدم تعادل در پراكندگی جمعیت اندونزی
روشنتر شود، كافی است به این جدول كه مربوط به سال
۱۹۹۰ م است، توجه شود ( اندونزی
۱۹۹۷، 16).
عدم هماهنگی در پراكندگی
جمعیت، دولت اندونزی را واداشته است كه صرف نظر از اقدامات شدید
و مؤثری كه در راه تنظیم خانواده اتخاذ مینماید، برای
رفع نسبی مشكلات ناشی از پراكندگی ناموزون جمعیت سیاستهای
خاصی را اعمال كند و بخشی از جمعیت مناطق پر تراكم مانند جاوه، مادورا
و بالی را در درازمدت به نواحی كمجمعیتتر و كمتر توسعه یافته
مانند سوماترا و كالیمانتان و ایریان جایا منتقل سازد. در
اجرای این سیاست دولت اندونزی به خانوادههایی
كه آمادۀ مهاجرت به این مناطق باشند، دو هكتار زمین و تجهیزات
زراعی، خانۀ مجهز و حتى دو سال مواد غذایی اساسی رایگان میدهد
و چنین بوده است كه در طول برنامههای اقتصادی اول تا چهارم،
دولت اندونزی موفق شده است كه به ترتیب ۴۰ هزار،
۶۰ هزار، ۵۳۵ هزار و ۷۵۰ هزار
خانوار را به نواحی كم جمعیتتر منتقل سازد و جمعاً
۷۶۶ هزار هكتار زمین در طول سه برنامۀ اول
به مهاجران داوطلب واگذار نماید (مظفری، ۱۷).
شهرنشینی
قبلاً اشاره شد كه در سرشماری
۱۹۶۱ م فقط ۱۵٪ از كل جمعیت
اندونزی در ۲۹ شهر با بیشتر از ۲۰ هزار نفر
جمعیت سكنى داشتند، ولی به روایت دیگر در
۱۹۳۰م تنها ۷ شهر با جمعیت بالای
۱۰۰ هزار نفر در این كشور وجود داشته، و این رقم در
۱۹۷۱ م به ۲۷ رسیده است. در
۱۹۸۰ م شمار شهرهای با بیشتر از
۵۰۰ هزار نفر جمعیت ۸ بوده كه از آن میان جمعیت
۵ شهر بیش از یك میلیون، و جمعیت یك
شهر یعنی جاكارتا بیش از ۵ میلیون نفر بوده
است (اسعدی، ۱/ ۲۸۱). در
۱۹۹۱ م جمعیت شهرنشین اندونزی به
۴/ ۳۱٪ از كل جمعیت افزایش یافته، ولی
هنوز اكثریت ۶/ ۶۸٪ در روستاها سكنى داشتهاند. در
۱۹۹۰ م جمعیت چند شهر بزرگ اندونزی به این
شرح بوده است («كتاب سال[۱]»، 630): جاكارتا:
۲۶۶‘۲۵۹‘۸ نفر؛ سورابایا:
۰۱۶‘۴۲۱‘۲ نفر؛ باندونگ:
۸۹۳‘۰۲۶‘۲ نفر؛ مدان:
۹۷۲‘۶۸۵‘۱ نفر؛ سمارنگ:
۳۱۶‘۰۰۵‘۱ نفر.
گروههای قومی و نژادی
عنصر بومی جمعیت مجمع الجزایر
اندونزی كه از نظر نژادشناسی مالایایی یا
اندونزیایی نامیده میشود، علاوه بر اندونزی
در نواحی مجاور، یعنی فیلیپین و شبه جزیرۀ مالزی
و حتى در نواحی دورتر مانند تایوان و ماداگاسكار دیده میشود.
از مشخصات عمدۀ این عنصر قد كوتاه، رنگ گندمگون روشن تا تیره، موی سیاه،
جمجمه و بینی پهن و لب كلفت است. در میان بخشهای شرقی
اندونزی پارهای مشخصات نژاد سیاه به چشم میخورد كه حاصل
ازدواج با بومیان گینۀ جدید است («دائرةالمعارف»، 102). برخی از قومشناسان اندونزیاییها
را به سبب رنگ زرد چهره، موهای صاف و چشمهای تنگی كه دارند، از
نژاد مغول میدانند كه رنگشان به لحاظ مجاورت استوا و آب و هوای استوایی
تیرهتر شده است. عدهای هم آنها را از نژاد هندو میدانند. اما
مسلم است كه ساكنان فعلی این سرزمین حاصل اختلاط مهاجران آسیایی
و بومیان این جزایرند كه به گروههای متعددی تقسیم
شدهاند. شمار این گروهها را تا ۳۳۶ برآورد كردهاند كه
عمدهترین آنها به این شرح است: ۱. آچهای، باتَك و مینانگ
كابو در سوماترا؛ ۲. جاوهای و سوندایی در جاوه؛ ۳.
مادوری در مادورا؛ ۴. بالیایی دربالی؛
۵. ساساك در لمبوك؛ ۶. منادویی، میناهاسایی
و بوجینی در سولاوزی؛ ۷. دایاك در كالیمانتان؛
۸. ایریانی در ایریان جایا؛ ۹.
آمبونی در جزایر ملوك؛ ۱۰. تیموری در جزایر
تیمور (مظفری، ۱۹-۲۰).
زبان
مردم مجمعالجزایر اندونزی
به حدود ۲۵۰ زبان مختلف با ۳۸۰ لهجه تكلم میكنند.
این زبانها به ۳ خانوادۀ زبانی یعنی مالایایی ـ پولی
نزیایی، هال ماهران شمالی و پاپوایی تعلق
دارند. از این میان تنها در خانوادۀ مالایایی
ـ پولی نزیایی ۱۶ گروه و حدود
۱۰۰ زبان مختلف تشخیص داده شده است. گروههای اصلی
و عمدۀاین خانواده اینهاست: سوماترایی، جاوهای،
بورنئویی، لوئینانگ[۲]، بانگایی، بیماسومبا،
سِلِبی جنوبی، مونابوتونگ[۳]، بونگكولاكی[۴]، بالیایی
ـ ساساك، فیلیپینی، گورُنتالو، تومینی،
تُراجا، آمبون ـ تیمور، سولاباچایی و هال ماهرایی
جنوبی.
گفتنی است كه از تمام جمعیت
اندونزی ۴۰ تا ۵۰٪ به جاوهای،
۱۵٪ به سوندایی، ۵ تا ۱۰٪
به مادورایی و سرانجام ۵ تا ۱۰٪ به زبان مالایایی
تكلم میكنند. زبان رسمی این كشور مالایایی
«باهاسا ایندونزیا» (لفظاً به معنای زبان اندونزی) است كه
از ۱۹۲۸م قانونی شده، و از زبان بازاری یا
تجارتی مالایایی مشتق شده است و به عنوان زبان مشترك و
برگرفته از زبانهای متعدد در سراسر جزایر اندونزی، رواج یافته
است. پایه و اساس این زبان را همان زبان مورد استفادۀ هلندیها
در دوران استعمار تشكیل میدهد كه واژگان وسیع عاریتی
از زبانهای اروپایی (مخصوصاً انگلیسی و هلندی)،
سنسكریت و عربی، و نیز واژههای بسیاری از
زبان فارسی، چه به صورت اصلی و چه با جزئی تحریف بدان راه
یافته است. این زبان، زبانی است پیوندی و چند تركیبی،
بدین معنی كه از یك ریشه با افزودن پیشوندها و
پسوندها واژههای دیگری ساخته میشود و یك واژۀ جدید
غالباً از تركیب چند واژۀ دیگر به وجود میآید. در این زبان صیغههای
مذكر و مونث و تثنیه و جمع وجود ندارد و افعال آن هم صرف نمیشود.
زبان باهاسا هنوز از نظر دستور كاملاً شكل نیافته است و دولت اندونزی
تلاشهای فراوانی برای یكسانسازی قواعد و رسم الخط
آن كه از خط لاتین اقتباس شده، اعمال میكند.
بیشتر مردم اندونزی ۳
زبانهاند؛ به این معنی كه در خانه به زبان بومی مادری،
در اجتماع به زبان قومی و نژادی غالب، و سرانجام در مؤسسات آموزشی
و دولتی و در ارتباط با گروههای غیر هم زبان به زبان باهاسا
تكلم میكنند. در اندونزی انگلیسی زبان دوم به شمار میآید
و آموزش آن در مدارس متوسطه اجباری است (اسعدی، ۱/
۲۸۴). در ۱۹۴۷ م خط جدید جمهوری
اندونزی جایگزین خط قدیمی كه وسیلۀ هلندیها
از ۱۹۰۱ م به كار گرفته شده بود، گردید. در همان
سال نیز كمیسیونی برای ابداع لغات و اصطلاحات زبان
اندونزیایی و تدوین دستور و لغتنامۀ جدید
زبان تأسیس گردید. این كمیسیون در
۱۹۴۹ م به كمیسیون ملی زبان تغییر
نام یافت و در ۱۹۵۰ م نیز كمیسیون
«اصطلاحشناسی» برای یافتن معادلهای اندونزیایی
واژههای علمی و فنی شروع به كار كرد. ولی خط جدید
اندونزیایی در ۱۹۷۲ م رسمیت یافت
(مظفری، ۲۲).
دین و مذهب
دین رسمی اندونزی
اسلام است، ولی قانون اساسی این كشور آزادی مذهب را تضمین
كرده است. بنابر سرشماریهای مقدماتی اندونزی در
۱۹۷۱م، حدود ۹۴٪ جمعیت این
كشور مسلمان، ۵٪ مسیحی و ۱٪ باقی مانده
پیروان ادیان دیگر بودهاند. این نسبتها در
۱۹۷۸م به ترتیب ۹۰٪،
۹٪ و ۱٪ برآورد شده است (اسعدی، همانجا). مسلمانان
اندونزی عموماً سنی و پیرو فرقۀ شافعی
هستند، ولی اسلام در این كشور به دو قسمت مشخص تقسیم شده است: یكی
اسلامی كه مسلمانان سانتری، یا متعصب و مؤمن بدان معتقدند و دیگری
اسلامی كه مسلمانان آبانگان، یا صوری و اسمی مدعی
آنند. سانتریها به لحاظ اعتقاد اكید و شدید به اركان پنجگانۀ اسلام
و شریعت از دیگران ممتازند، در حالی كه مسلمانان آبانگان كه
اكثریت وسیعی را در برمیگیرند، پیرو و
طرفدار آمیزهای از معتقدات آیینها، شعایر و مراسم
آنیمیستی (روحگرایانۀ) هندو و اسلامی
به شمار میآیند. اقوام اندونزی كه در اعتقاد به اسلام مؤمن و
جازم هستند، اینانند: آچینها، مینانگ كابائوها، سونداییها
و بانجاریها در سوماترا و كالیمانتان. در جاوه مسلمانان اسلام را با
معتقدات هندو و بودایی درآمیختهاند.
در قرن اول میلادی هندوها
به جزایر اندونزی پا نهادند و در سدۀ ۷ م در
دوران امپراتوری عظیم سری ـ ویجایه، در سوماترا
مذهب بودا به این سرزمین راه پیدا كرد و دانشگاه مذهبی و
معبد عظیم بروبودور[۵] در اندونزی از یادگارهای
همان دوران است (همو، ۱/ ۲۸۴-۲۸۵).
شمار بوداییان اندونزی را حدود ۸/ ۱ میلیون
برآورده كردهاند (مظفری، ۳۸).
بجز ادیان یاد شده، در نواحی
دور افتادۀ اندونزی ادیان بومی و قبیلهای نیز
رواج دارد.
در ۱۹۷۳م در
سراسر اندونزی ۷۲۰‘۳۸۷ مسجد،
۵۶۵‘۱۷ كلیسا (۴۰۹‘۳
واحد آن كلیسای كاتولیك)، ۱۰۵‘۴ معبد
هندو و ۶۰۵ معبد بودایی موجود بوده است (اسعدی،
۱/ ۲۸۷). این ارقام در
۱۹۹۱م به ۶۷۶‘۵۵۰
مسجد، ۱۰۵‘۲۰ كلیسای پرتستان،
۸۹۶‘۱۲ كلیسای كاتولیك،
۹۷۴‘۶۸ معبد هندو، و ۱۶۰‘۳
معبد بودایی افزایش یافته است (مظفری، همانجا).
شمار مسیحیان اندونزی كه براساس آخرین اطلاعات موجود، به
حدود ۱۵ میلیون میرسد (همانجا)، یكی
از اقلیتهای عمدۀ مذهبی اندونزی را تشكیل میدهد كه
۷۰٪ آنها پرتستان و بقیه كاتولیك هستند. مهمترین
گروههای قومی مسیحی اینهاست: باتَكها در سوماترا، میناهاساییها
در سولاوزی، ایبانها در كالیمانتان، و نیز ملوكیها.
از جمله اقلیتهای مذهبی دیگر اندونزی هندوهای
بالی هستند كه شمار آنها به ۷/ ۳ میلیون میرسد.
آنان در قرن اول میلادی به این جزایر راه پیدا
كردند و تا ظهور اسلام در جاوه سكنى داشتند، ولی پس از تسلط اسلام بر جاوه
به مشرق و جزیرۀ بالی مهاجرت كردند.
یكی دیگر از اقلیتهای
مذهبی، بودایی چینی (پیروكنفوسیوس) است
كه در قرن ۷ م و در زمان امپراتوری عظیم سری ویجایه
به اندونزی راه پیدا كردهاند. هلندیها عدهای چینی
را برای بیگاری به اندونزی آورده بودند. آنان در نتیجۀ كار و
كوشش ثروتهای هنگفت به دست آوردند؛ به طوری كه با تشكیل تنها
۵٪ از جمعیت اندونزی، مالك بیشتر از
۷۵٪ سرمایههای بخش خصوصی شدهاند. سرمایهداری
و ارتباط آنها با هلندیها در دورۀ استعمار موجب ناخشنودی اكثریت
مردم اندونزی شده است؛ چنانکه در كودتای ۱۹۶۵
م حدود ۲۰ هزار تن از آنها زندگی خود را از دست دادند. در حال
حاضر اجازۀ شهركسازی ندارند و مدارس ویژهای برای آنان
منظور نگردیده است؛ دارای حزب سیاسی نیستند و نشر
كتاب به زبان چینی برای آنها ممنوع است و به طور كلی
افراد این اقلیت نژادی از بسیاری حقوق سیاسی
و اجتماعی محرومند (همو، ۲۱، ۳۸؛ اسعدی،
۱/ ۲۸۵، ۲۸۶).
اوضاع اقتصادی
خاكهای آتشفشانی حاصلخیز
توأم با شرایط اقلیمی مساعد از طرفی و منابع طبیعی
متنوع و سرشار از طرف دیگر، اندونزی را بالقوه در ردیف ممالك
ثروتمند جهان قرار میدهد، ولی وضع خاص جغرافیایی
از لحاظ پراكنده بودن سرزمین و توزیع نامتعادل جمعیت باعث شده
است كه اقتصاد این كشور به درآمد حاصل از فروش نفت و معدودی محصولات
كشاورزی بستگی داشته باشد («دائرةالمعارف»، 106).
در قرون ۱۷ و
۱۸ م صدور انواع ادویه مانند فلفل، زنجبیل، دارچین،
میخك، هل و امثال آن، و در قرن ۱۹ م شكر و قهوه، و در قرن
۲۰ م كائوچو و نفت اساس اقتصاد این كشور را تشكیل داده
است. پیش از جنگ جهانی دوم اندونزی سهم مهمی از صادرات
جهانی كائوچو (كه در تولید آن مقام دوم را حائز بود)، قلع، نفت، فلفل،
چای، میخك، نارگیل، جوز، گنهگنه و روغن نباتی را برعهده
داشت، ولی بیثباتی و سوانح تاریخی سالهای
اول بعد از جنگ (نک : تاریخ اندونزی در همین مقاله) چنان وضع
اقتصادی این كشور را تحتتأثیر قرار داد كه در
۱۹۶۰ م درآمد سرانۀ جمعیت آن فقط
۷۳ دلار بود و از این حیث جزو فقیرترین ملل
جهان به حساب میآمد. اما در سالهای بعد اصلاحات مهمی در بخش
گمرك و نیز مالیات صورت گرفت و برنامههای اقتصادی
۵ سالهای به مورد اجرا درآمد كه در آنها به بخشهای كشاورزی،
بازرگانی، صنعت، استخراج معادن و مخصوصاً نفت و گاز اهمیت بسیاری
داده شد و نتایج مطلوبی هم به دست آمد (مظفری،
۶۹-۷۳).
كشاورزی
در اندونزی
(۱۹۸۹م)،كشاورزی ۶/ ۵۵٪ نیروی
كار و ۴/ ۲۳٪ تولید ناخالص داخلی را به خود
اختصاص داده است (همو، ۸۳). مهمترین محصول كشاورزی كه
غذای اصلی مردم اندونزی را نیز تشكیل میدهد،
برنج است كه در این كشور به دو صورت تولید میشود: ۱.
لادنگ[۶] یا كشت تناوبی كه در آن نیروی كار فراوانی
با استفاده از وسائل سادۀ سنتی اعمال میشود و هنوز نیمی از كشاورزان بدان
عمل میكنند؛ ۲. ساواش، كه عبارت از كشت مرطوب برنج، در زمینهایی
تا ارتفاع ۶۰۰‘۱ متر از سطح دریاست. این نوع
كشت، آب بسیاری میطلبد، ولی از نوع لادنگ با صرفهتر است
(همو، ۸۳-۸۴). تولید برنج بیشتر از همه جا در
جزیرۀ جاوه توسعه یافته كه در دومین سال برنامۀ
اقتصادی ششم، سطح تولید آن از ۲/ ۵ میلیون
هكتار به ۵/ ۵ میلیون افزایش یافته است. در
جاوه از هر هكتار زمین در سال ۱/ ۵ تن برنج برداشت میشود؛
درحالیكه در خارج از این جزیره میزان تولید از
۶/ ۳ تن در هكتار تجاوز نمیكند ( اندونزی
۱۹۹۷، 93).
دومین محصول كشاورزی اندونزی
كاساواست كه میزان تولید آن در ۱۹۸۹م با رشد
سالانۀ ۵/ ۱۰٪ بالغ بر ۱/ ۱۷ میلیون
تن بوده است (مظفری، ۸۴). محصولات مهم دیگر اینهاست:
بادام زمینی، ذرت و سویا و همچنین میوههایی
مانند آووكادو، انبه، موز و جز آنها كه همه افزایش قابل توجهی در طول
برنامهها داشتهاند ( اندونزی ۱۹۹۷، 94).
مهمترین محصول كشاورزی
صادراتی اندونزی كائوچوست كه در ۱۹۸۹ م خود
۸/ ۴٪ از كل صادرات را به صورت سومین محصولات صادراتی
غیرنفتی (پس از محصولات جنگلی و صنایع چوبی) تشكیل
داده است. اندونزی ۲۵٪ از تولید جهانی كائوچو
را تأمین میكند و در ۱۹۸۹م بالغ بر ۱/
۳ میلیون هكتار زیر كشت آن بوده است كه جمعاً ۲/
۱ میلیون تن به ارزش ۱/ ۱ میلیارد دلار
عاید كشور ساخته است. میزان تولید این ماده در
۱۹۹۰ م با ۳۷٪ افزایش به
۶۴/ ۱ میلیون تن رسیده است (مظفری،
۸۴، ۸۶).
محصولات عمدۀ صادراتی
دیگر اندونزی اینهاست: چای، روغن نخل، نارگیل و
قهوه كه در مزارع وسیع دولتی و خصوصی به دست میآید.
قهوه در ۱۹۸۹ م یك میلیون هكتار زیر
كشت داشته، و ۴۰۱ هزار تن محصول آن بوده كه
۸۳٪ آن به خارج صادر شده، و در ازای آن
۴۲۲ میلیون دلار ارز عاید گردیده است.
تولید این ماده در ۱۹۹۰ م، به
۴۲۴ هزارتن افزایش یافته است. تولید نیشكر
اندونزی در ۱۹۸۹ م بالغ بر ۱/ ۲ میلیون
تن بوده است (همو، ۸۶).
جنگلداری
در مجمع الجزایر اندونزی
۱۲۲ میلیون هكتار یا ۶۷٪
از وسعت خاك كشور از جنگل پوشیده شده است كه ۵۵ میلیون
هكتار یا ۴۵٪ از وسعت كل جنگلها در سوماترا و كالیمانتان
واقع شده است. اندونزی بزرگترین ذخایر جنگلی جهان را پس
از حوزۀ آمازون (برزیل) در اختیار دارد. جنگلهای سوماترا و كالیمانتان
به علت سهل الوصول بودن از طریق راه آبهای فراوان، مهمترین
منابع را چه برای مصرف داخلی و چه برای صدور به خارج تأمین
میسازند. در جاوه كه جلگههای كم ارتفاع آن را مزارع برنج فراگرفته،
جنگل به نواحی حاشیهای و ارتفاعات محدود است كه در آنجا به سبب
قطع فراوان، محدودیتهایی برقرار ساختهاند. جنگلهای
اندونزی بهترین و گرانترین چوبهای صنعتی از قبیل
آبنوس و بامبو را فراهم میسازند.
در ۱۹۷۸ م
صادرات الوار این كشور به بالاترین میزان خود رسید و در
نتیجه اندونزی به تنهایی توانست نیمی از
صادرات جهانی الوار را در اختیار داشته باشد، ولی در
۱۹۸۱ م صادرات چوب كاهش یافت و دولت ناچار شد كه
سرمایههای خارجی را برای احداث كارخانههای چوب بری
جذب نماید؛ در نتیجه از ۵۰۰ كارخانۀ تولید
انواع چوب، ۶۰ كارخانه متعلق به خارجیان است. در اندونزی
استفادهكنندگان از منابع جنگلی ناگزیرند هزینۀ جنگلكاری
مجدد را بپردازند؛ چنانکه در برنامههای اقتصادی چهارم و پنجم به ترتیب
۳/ ۱ و ۹/ ۱ میلیون هكتار جنگلكاری
صورت گرفته است. تولید انواع تختۀ چند لا در
۱۹۹۰ م به
۰۰۰‘۴۱۵‘۹ مـ۳ رسید و حجم
صادرات آن نیز به ۵/ ۸ میلیون مـ۳ بالغ گردید
كه ۳ میلیارد دلار ارز عاید مملكت گردانید (مظفری،
۸۸- ۸۹).
ماهیگیری، دام و
پرنده
در اندونزی وابستگی ساكنان
جزایر كوچك و بزرگ آن به دریا، چه از لحاظ تأمین مواد غذایی
و چه از نظر ارتباطات امری طبیعی است. از این رو، صید
و پرورش ماهی و دیگر آبزیان تا حدی است كه در
۱۹۸۹ م، ۸/ ۱٪ تولید ناخالص داخلی
را به خود اختصاص داده است. در همان سال، ۸/ ۷ میلیون
دلار ارز، از بابت صادرات محصولات شیلات عاید كشور شده است.
طبق آمار
۱۹۸۸م، ۵/ ۶ میلیون رأس گاو،
۳ میلیون رأس بوفالو، ۷۲۲ هزار اسب، ۴/
۵ میلیون گوسفند، ۷/ ۱۲ میلیون
بز، ۶/ ۵ میلیون خوك و ۴۳۹ میلیون
پرنده در اندونزی وجود داشته است (همو، ۸۶-۸۷).
معدن و صنعت
دولت اندونزی به موجب قوانین
و مقررات میتواند امتیاز اكتشاف و بهرهبرداری از انواع ذخایر
معدنی به استثنای نفت و زغال سنگ را به متقاضیان واگذار نماید
(«دائرة المعارف»، 108) و بر این اساس است كه در این كشور منابع معدنی
و صنایع وابسته بدان مورد بهرهبرداری و توسعه قرار گرفته است.
نفت
پیش از
۱۹۶۵ م در حدود ۹۰٪ نفت اندونزی
به وسیلۀ شركتهای خارجی استخراج میشد و دولت فقط
۱۰٪ از منابع را در اختیار داشت. در مارس
۱۹۶۵ دولت كلیۀ فعالیتهای
شركتهای نفتی خارجی را در اختیار گرفت، ولی به
شركتها اجازه داد كه با نظارت و سرپرستی مقامات دولتی به فعالیت
خود ادامه دهند (همانجا).
تولید نفت از ۹/
۲۲ میلیون تن در ۱۹۶۴م، به
۳/ ۶۳ میلیون تن در ۱۹۷۵ م
رسید كه اندونزی را در ردیف یازدهم در فهرست تولید
كنندگان نفت در جهان قرار میداد. در ۱۹۷۳م ذخایر
معلوم نفت اندونزی را ۵۵۸‘۱ میلیون تن
برآورد كردهاند كه ۷۰٪ آن در سوماترا و بقیه به ترتیب
در كالیمانتان و جاوه قرار داشته است (همانجا).
گاز
ذخایر گاز طبیعی
اندونزی را حدود ۲۲/ ۹۱ میلیارد فوت
مكعب برآورد كردهاند كه در سطح بهرهبرداری فعلی تا ۴۵
سال پاسخگو خواهد بود. منابع گاز بیشتر در فلات قاره نزدیك جزایر
ناتونا در جنوب دریای چین و در دو محل دیگر، یعنی
در استان آچه و كالیمانتان وجود دارد. میزان تولید گاز در
۱۹۹۰م برابر با ۲۰۷/ ۲ میلیارد
فوت مكعب بوده است كه ۱/ ۹۲٪ آن برای تولید
گاز مایع و صدور به خارج (ژاپن و كره و جز آنها) و مصرف داخلی در پالایشگاه
محلی بوده است (مظفری، ۸۰).
قلع
اندونزی پس از برزیل و مالزی
سومین كشور تولید كنندۀ قلع جهان است. تولید آن در ۱۹۹۵ م به
۴۰۰‘۴۳ تن رسید كه ۳۰۰‘۴۲
تن آن به خارج صادر گردید. مهمترین معادن قلع اندونزی در
۳ جزیرۀ بانگ كا، بیلیتون و سینگ كِپ نزدیك ساحل شرقی
سوماترا قرار دارد و بزرگترین كارخانۀ ذوب قلع در
۱۹۶۴ م احداث شده است.
استخراج قلع در اندونزی در دست
شركت دولتی تیماه است كه سهام آن در بازارهای بورس جاكارتا و
سورابایا و لندن معامله میشود (همو، ۸۱؛ «دائرةالمعارف»،
108؛ اندونزی 1997، 119).
بوكسیت
از جمله ذخایر مهم معدنی
اندونزی بوكسیت است كه پیش از جنگ جهانی دوم مقادیر
آن را یك پنجم موجودی جهان برآورد میكردند. مهمترین
معدن بوكسیت اندونزی در بینتان قرار دارد كه استخراج آن از
۱۹۳۵ م آغاز شده، و تولید آن در
۱۹۶۴ م برابر با
۰۰۰‘۶۴۸ تن و در
۱۹۷۳م به دو برابر این رقم، یعنی
۰۰۰‘۲۲۹‘۱ تن رسیده كه تماماً به
خارج صادر گردیده است («دائرةالمعارف»، همانجا)، اما در سالهای اخیر
استخراج و صدور آن رو به تقلیل رفته است، چنانکه در دو سال اول برنامۀ
اقتصادی ششم اندونزی به ترتیب تولید آن
۵۰۰‘۱۲۲‘۱ و
۴۰۰‘۹۶۰ تن و صادرات آن
۹۰۰‘۹۷۱ و
۰۰۰‘۸۲۴ تن بوده است ( اندونزی 1997،
120).
مس
از جمله ذخایر مهم معدنی
اندونزی سنگ مس است كه در سولاوزی و ایریان جایا و
جزیرۀ جاوه كشف شده است و استخراج میشود. تولید سالانۀ مس در
اندونزی در ۱۹۸۹ م برابر
۶۴۲‘۳۲۴ تن بوده است (مظفری، همانجا)
كه در سالهای اخیر به تدریج افزایش یافته، تا جایی
كه در دو سال اول برنامۀ ششم اقتصادی با افزایشهای ۱۵٪ و
۴۵٪ نسبت به سالهای پیش، در
۱۹۹۴-۱۹۹۵ م به
۳۰۰‘۱۰۹‘۱ و در
۱۹۹۵-۱۹۹۶ م تا
۷۰۰‘۶۰۸‘۱ تن رسیده است. در همان
سالها به ترتیب ۲۰۰‘۱۳۱‘۱ و
۶۰۰‘۵۵۳‘۱ تن آن به خارج صادر گردیده
است. اخیراً دولت اندونزی مطالعاتی به عمل آورده است تا یك
كارخانۀ عظیم ذوب مس در گرسیك در مشرق جاوه ایجاد نماید
( اندونزی 1997، 120).
نیكل
اندونزی بخشی از بزرگترین
منابع نیكل جهان را در اختیار دارد كه بیشتر در سولاوزی و
شمال جزایر ملوك و ایریان جایا به دست میآید
و وسیلۀ شركتهای دولتی استخراج میگردد. میزان خلوص
سنگهای نیكل اندونزی ۶/ ۸۸۱‘۱ كیلوگرم
در هر هزار تن است. در ۱۹۹۱-۱۹۹۲
م تولید سنگ نیكل بیش از ۲/ ۲ میلیون
تن بوده كه در ۱۹۹۵-۱۹۹۶ با افزایش
۶/ ۲۶٪ نسبت به سال پیش به
۶۰۰‘۸۵۳‘۲ تن رسیده است (مظفری،
۸۲؛ اندونزی ۱۹۹۷، 119).
زغال سنگ
اندونزی از لحاظ زغال سنگ غنی
نیست، ولی انواع نامرغوب آن در سوماترای غربی و جنوبی
به دست میآید. موجودی آن را تا ۳۲ میلیارد
تن برآورد كردهاند. استخراج زغال در دست دو شركت دولتی به نامهای
اومبیلین و بوكیت آسام در سوماتراست. در جنوب كالیمانتان
و مغرب جاوه هم مقادیر مختصری وسیلۀ شركتهای
خصوصی استخراج میگردد. در هر حال زغال سنگ به طور عمده مصرف داخلی
دارد و برای جایگزین شدن منابع انرژی در صنایع نفت
و دیگر صنایع به كار گرفته میشود. جمع تولید زغال اندونزی
در ۱۹۹۵-۱۹۹۶ بالغ بر
۳۰۰‘۸۰۶‘۴۱ تن بوده است (همانجا؛
مظفری، ۸۳).
علاوه بر اقلام یاد شده، ذخایر
معدنی متنوعی شامل منگنز، طلا، نقره، الماس، ید، سولفور، فسفات،
پنبۀ نسوز و انواع سنگهای ساختمانی در این كشور وجود دارد
كه به مقادیر نسبتاً كمی استخراج میگردد («دائرةالمعارف»،
108).
صنعت
تا پیش از اجرای برنامههای
اقتصادی ۵ ساله در اوایل دهۀ
۱۹۷۰ م صنعت نقش ناچیزی در تولید
ناخالص داخلی اندونزی داشت تا حدی كه در
۱۹۷۳ م تنها ۶/ ۸٪ از این تولید
به صنایع تخصیص یافت. در آن سال تنها ۵٪ از نیروی
فعال اندونزی در كارگاههایی با بیشتر از ۱۰
نفر كارگر اشتغال داشتند، ولی از آن تاریخ به بعد بخش صنعت اندونزی
گسترش چشمگیری یافته است (همان، 109)؛ چنانکه سهم این
بخش از ۱۹۸۵ تا ۱۹۸۹ م سالانه به
طور متوسط ۱/ ۸٪ رشد داشته است. محصولات اصلی بخش صنایع
اندونزی شامل كالاهای مصرفی از جمله فرآوردههای غذایی
است. شكر، چای، نارگیل، برنج، كاساوا و تنباكو از جملۀ دیگر
فرآوردههای كشاورزی هستند. در مرحله دوم صنایع اندونزی
كالاهای مصرفی از قبیل لاستیك ماشین، كفشهای
لاستیكی، رادیو، باتری، صابون، سیگار، لامپ برق،
منسوجات، پوشاك، شیشه، كاغذ و امثال آن را برای مصرف داخلی و تا
میزان اندكی برای صادرات فراهم میسازند و از تولیدات
كارخانهای مانند پارچهبافی، سیمان، ماشین آلات و انواع
فلزات، چرمسازی، شیشه و سرامیك، مونتاژ اتومبیل، كود شیمیایی
و كشتیسازی باید نام برد. در ۱۹۹۰م
صنایع تولیدی غیر نفتی ـ گازی از رشدی
معادل ۱۳٪ برخوردار بودند و سهم آنها در تولید ناخالص
داخلی به ۳/ ۱۵٪ رسید. در همان سال شمار
كالاهای صنعتی كه وارد بازارهای صادراتی شد،
۳۳۳ قلم بود كه ارزش آن را به ۱/ ۱۲ میلیارد
دلار بالغ ساخت. در همان سال پیشرفت صنعت موجب ایجاد كارخانههای
بسیاری شد و سرمایهگذاری خارجی و داخلی در
بخش صنعت به ترتیب ۹/ ۴۹٪ و
۱۰۹٪ رشد داشت كه متناسب باآن نیروی انسانی
جدید جذب شده به ۲۰۰‘۶۳۲ نفر افزایش
پیدا كرد. تنها در بخش پارچهبافی شمار كارخانه به دو هزار رسید
كه تولیدات آن در ۱۹۸۵ م حدود ۳ میلیارد
متر بود (مظفری، ۹۱-۹۳).
در ۱۹۹۵م هواپیمای
N-250 ساخت اندونزی پرواز آزمایشی موفقیتآمیزی
انجام داد و مقدمات تولید هواپیمای جت مسافربری N-2130
فراهم شد و هلیكوپتر اندونزی در بازار صادرات این كشور راه یافته
است. در همان سال تولید كشتیهای فولادی سنگین و تعمیر
كشتیهای موجود نیز به ترتیب رشدی برابر با ۹/
۹٪ و ۸/ ۴٪ داشته است. ارقام مشابهی همچنین
حاكی از رشد صنایع شیمیایی و الكترونیكی
است ( اندونزی ۱۹۹۷، 103-107).
حمل و نقل و وسایط ارتباط
شبكۀ داخلی
حمل و نقل اندونزی در جاوه و مادورا، بخش شمالی و جنوبی سوماترا
و جزیرۀ بالی بیشتر از جزایر دیگر توسعه یافته است
و میتوان گفت كه در این بخشهای اندونزی بیشتر
شهرهای بزرگ به وسیلۀ جادههای درجۀ دو با همدیگر ارتباط دارند.
در سالهای پایانی
برنامۀ چهارم اقتصادی در اندونزی مجموعاً
۰۰۳‘۲۲۴ كمـ جـاده وجود داشته كـه
۴۲۰‘۱۰۳ كمـ در سوماترا،
۳۰۱‘۵۴ كمـ در جاوه و
۶۵۳‘۵ كمـ در بالی بوده است. تنها در
۱۹۸۹-۱۹۹۰م حدود
۴۱۸‘۴۳ كمـ جاده در اندونزی ساخته شده است
(مظفری، ۱۰۷- ۱۰۸). در
۱۹۹۳-۱۹۹۴ م شمار وسایط
نقلیه شامل اتوبوس، اتومبیل و موتوسیكلت بالغ بر ۱۳
میلیون بوده كه در پایان سال ۱۹۹۵ م به
۳/ ۱۴ میلیون افزایش یافته است. در
همان سال ۱۱۸‘۱ كمـ راه جدید،
۶۱۷‘۲ متر پل، ۳۳۲‘۱ كمـ راه
روستایی با ۳۲۵‘۲۷ پل ساخته شده است (
اندونزی ۱۹۹۷، 127, 130). تا
۱۹۹۰ م كل خطوط راه آهن اندونزی
۷۶۲‘۶ كمـ بوده كه از این مقدار
۶۸۴‘۴ كمـ در جاوه بوده است (مظفری،
۱۰۷).
در اندونزی مهمترین وسیلۀ
ارتباطی، شبكههای بین جزیرهای است كه به وسیلۀ كشتیهای
جدید و همچنین وسایط قدیمی و سنتی عمل میكند،
در این كشور ۴۳۹ بندر كشتیرانی مخصوص شناورهای
میان جزیرهای و كشتیهای اقیانوس پیما
وجود دارد كه از آن میان ۱۲۷ بندر قابلیت پذیرش
كشتیهای اقیانوس پیما را دارند. بزرگترین این
بندرها تانجونگ پریوك است كه در منطقۀ جاكارتا فعالیت دارد و دارای
پایانهای با ظرفیت پذیرش ۴۰۰ هزار
كانتینر در سال است (همانجا). از جملۀ بندرهای بازرگانی مهم
دیگر سورابایا در جاوه و بلاوان در سوماترا را باید نام برد
(«دائرةالمعارف»، 102).
ارتباط هوایی در این
كشور به لحاظ وضع جغرافیایی از اهمیت ویژهای
برخوردار است. از این رو، در این كشور ۶۱ فرودگاه بزرگ
وجود دارد كه از میان آنها ۲۳ فرودگاه جنبۀ بینالمللی
دارد و محل رفت و آمد دهها خطوط هوایی از گوشه و كنار جهان است. جدیدترین
این فرودگاهها كماجوران در جاكارتاست كه در واقع قلب شبكۀ راههای
هوایی كشور محسوب میشود و شهرت جهانی دارد. پس از
جاكارتا میتوان سورابایا، مِدان، پالِم بانگ، مانادو، پادانگ،
باندونگ و باندا آچه را نام برد ( اندونزی ۱۹۹۷،
134).
هواپیماهای متعلق به شركتهای
هوایی اندونزی در ۱۹۹۵ م،
۸۶۵ فروند بود كه از ۲۱۷ هواپیمای
بزرگ و ۶۴۸ هواپیمای كوچك تشكیل میشد
كه ۲۳۷ فروند آن در پروازهای منظم داخلی و خارجی
مشاركت داشتند (همان، 134-۱۳۵).
تاریخ
دورانهای باستانی
در ۱۸۹۱م كشف
اسكلت انسانی كه بعدها «انسان جاوه» نام گرفت، نشان داد كه قرنها پیش
از شكل گرفتن مجمع الجزایر اندونزی (ح ۵۰۰ هزار سال
پیش)، انسانهایی در جاوه زندگی میكردند. مهاجران
اولی به این سرزمین را به دو دستۀ متمایز
تقسیم میكنند: دستۀ اول از دورۀ پالئولیتیك یا عصر حجر قدیم تا دورۀ نئولیتیك
یا عصر حجر جدید و تمدن مفرغ (ح ۳۰۰۰ قم)
بودند. به عقیدۀ محققان، این دسته از مهاجران از مبدأ یونان[۱] در جنوب
چین به حركت درآمده بودند. دستۀ دوم مهاجرانی بودند كه در
حدود ۲۰۰قم با تمدنی عالیتر و مهارتهایی
بیشتر در دریانوردی خود را به اندونزی رساندند و ابزارهای
فلزی ساخته از مفرغ، مس، آهن و طلا به این سرزمین آوردند (اسعدی،
۱/ ۲۸۷؛ «دائرةالمعارف»، 102؛ اندونزی ... ،
۹-۱۲). در نتیجۀ این مهاجرتها بود كه عناصر
آسیایی مغولی و بعداً دراویدی و هند و آریایی
طی هزاران سال با بومیان اصلی مجمع الجزایر اختلاط و آمیزش
پیدا كرده، جمعیت تركیبی این سرزمین را با
تنوعهای زبانی و زیستی و فرهنگی به وجود آوردند (
اندونزی ۱۹۷۷، 19).
دوران حكومتهای هندو
اولین دسته از مهاجران هندی
در سالهای اول میلادی از مبدأ گجرات در جنوب هند به سرزمین
اندونزی رسیدند و روابط بازرگانی با سوماترا و جاوه برقرار
ساختند. این مهاجرت تا سدۀ ۷ م ادامه یافت. این دوره از تاریخ اندونزی
را كه تا قرن ۱۶ م ادامه داشت، دورۀ حكومتهای
هند و یا دورۀ هند و اندونزی مینامند (همان، 19-20).
شمار حكومتهای محلی اعم از
هندو و بودایی در جزایر اندونزی فراوان بوده، چنانکه در
رامایانا از وجود ۷ قدرت سلطنتی تنها در جزیرۀ جاوه
سخن رفته است، ولی در دورۀ حكومتهای هندو دو امپراتوری بزرگ در اندونزی به وجود
آمد: اول امپراتوری سری ویجایا كه مركز آن در سوماترا
بوده، و بر تنگۀ مالاكا كه مهمترین شاهراه دریایی میان آسیا
و اندونزی است، تسلط داشته است. دیگری امپراتوری ماجاپاهیت
كه مركز آن در جاوه بوده، و بر بخش عظیمی از این سرزمین
حكم میرانده است (اسعدی، ۱/ ۲۸۷-
۲۸۸).
از دوران طلایی حكومت خاندان
ماجاپاهیت آثار ادبی فراوان بر جای مانده است؛ ازجمله كتاب
ناگره كرتاگمه[۲] اثر پراپانکا[۳] كه از روابط سیاسی دولت
ماجاپاهیت با كشورهای آسیای جنوب شرقی از جمله میانمار
(برمه)، تایلند، آنام و حتى چین و هند حكایت میكند (
اندونزی ۱۹۹۷، 21).
دوران حكومتهای اسلامی
دربارۀ زمان ورود و كیفیت
گرایش مردم اندونزی به اسلام وحدت عقیدهای وجود ندارد.
برخی از محققان مطمئنترین سند دربارۀ تاریخ
نشر اسلام را كتیبهها و مخصوصاً سنگ قبرهایی میدانند كه
قدیمترین آنها در ۴۷۵ ق/
۱۰۸۲ م در جاوۀ شرقی به دست آمده است. تاریخ
تمام این سنگ قبرها بجز یك مورد، تاریخهای هندی است
كه با خط جاوهای قدیم روی سنگها حك شده است (ریكلفس،
۴-۵). مهمترین این سنگ قبرها پس از قدیمترین
آنها كه یاد شد، در ۸۲۲ ق/ ۱۴۱۹
م در گرسیك در شرق جاوه، در ۹۰۲ ق/
۱۴۹۷م در پَدیر و در ۹۳۱ ق/
۱۵۲۵ م در آچه است (همو، ۶-۷).
ماركوپولو در سفرنامۀ خود
به هنگام بازگشت از چین (۱۲۹۲م)، یادآور شده
كه در شمال سوماترا شهر كوچك پِرْلاك یك شهر اسلامی بوده است (نک :
همو، ۴).
ابن بطوطه جغرافیدان و سیاح
معروف اسلامی در ۷۴۶ ق/ ۱۳۴۵ م
در سر راه خود به چین و هنگام مراجعت از جاوه نوشته است كه سلطان آنجا پیرو
مكتب فقهی شافعی بوده است (۲/ ۷۰۶-
۷۰۸). در ۱۴۱۶ م یك مسلمان چینی
به نام ماهوآن[۴] كه از سواحل جاوه دیدار كرده، در كتاب خود موسوم به
«توصیف سواحل اقیانوس» نوشته است كه در جاوه ۳ نوع مردم میزیستهاند:
مسلمانان عربی، چینیها (كه برخی از آنها مسلمان بودهاند)
و جاوهایهای بیدین (نک : ریكلفس، ۶).
پس از آنکه اسلام در طول سواحل سوماترا
گسترش یافت، فعالیتهای علنی مسلمانان در آنجا كه دامنۀ آن به
كالیمانتان و جاوه نیز كشیده شد، منجر به اختلافات شدیدی
میان مردم مسلمان و حكومت مذهبی بودایی در قرون ۷ و
۸ق/ ۱۳ و ۱۴م گردید كه سرانجام به سقوط
امپراتوری ماجاپاهیت منتهی شد و اندونزی مركز تبلیغات
اسلامی در آسیای جنوب شرقی گردید (اسعدی،
۱/ ۲۸۹).
پس از سقوط امپراتوری ماجاپاهیت،
اسلام در نقاط مختلف اندونزی با سرعت بیشتری توسعه پیدا
كرد. با تسلط كامل اسلام بر جاوه بقایای امپراتوری ماجاپاهیت
كه جزو طبقۀ ممتاز هندو بودند، همراه با پیشوایان مذهبی به جزایر
بالی و لومبوك[۵] در مشرق جاوه پناهنده شدند، ولی طولی نکشید
كه نیمۀ شرقی جزیرۀ لومبوك هم از طریق شهر ماكاسا در جنوب سولاوزی به دست
مسلمانان افتاد ( اندونزی ۱۹۹۷، 22).
ازجمله حكومتهای معروف اسلامی
اندونزی حكومت پاسی[۱] بود كه در اواخر سدۀ ۷ق/
۱۳م در سواحل شرقی سوماترا تأسیس شد و مركز فعالیت
سوداگران عرب و ایرانی گردید (وحید،
۶۲-۶۳).
با اینکه امرا و سلاطین
مسلمان اندونزی غالباً با همدیگر در حال نفاق و جدال بودند، در موقع
ضرورت، حمیت اسلامی و اشتراك منافع موجب پیوستگی آنها میگردید؛
چنانکه در ۱۵۱۱م وقتی پرتغالیها برای
تصرف قلعۀ مالاكا به آنجا حمله كردند، ناچار شدند كه با تشكیل اتحادیهای
از سلاطین مسلمان محلی، با آنان مبارزه كنند (همو،
۷۱-۷۲).
دوران حكومت پرتغالیها
پرتغالیها و به دنبال آنها اسپانیاییها
پس از آشنایی با سواحل هند و جنوب آسیا در
۱۵۱۱ م ناوگان خود را برای تصرف قلعۀ
مالاكا به تنگۀ مالاكا فرستادند و پس از مغلوب ساختن حكومت اسلامی آنجا در سواحل
مالزی وارد آبهای اندونزی شدند. از طرف دیگر همین
دو كشور موفق شده بودند پس از چند قرن تسلط اسلام بر شبه جزیرۀ ایبری
(اندلس)، خود را از سلطۀ مسلمانان رهایی بخشند و به عنوان منجیان مسیحیت
معرفی گردند. از این رو، به هر سرزمین تازه كشف شدهای میرسیدند،
با جدیت فراوان به تبلیغ مسیحیت میپرداختند. در
اندونزی هم جزایر میناهاسا و ملوك را پایگاه خود قرار
دادند و دست به كار تبلیغ شدند. در این موقع سلاطین اسلامنشینهای
آچه در سوماترا، دماك در جاوه و ترنات در ملوك دست به هم داده، درصدد اخراج پرتغالیها
برآمدند. در آن زمان تنها سلطان ترنات بر ۷۲ جزیره از جمله جزیرۀ مهم تیمور
حكومت میراند. پرتغالیها در این منازعه موفق شدند كه خیرون،
سلطان ترنات را به قتل برسانند (۱۵۷۰ م). سلطان بابالله
جانشین سلطان مقتول، قلعۀ ترنات را محاصره كرد و در مواجهه با نیروهای مشترك اسپانیا
و پرتغال، با هلندیها همدست شد. در ۱۶۶۱ م هلندیها
به كوپنگ[۲] در مغرب تیمور حمله بردند و آنجا را كه عدهای هلندی
در آن اقامت داشتند، تصرف كردند. در نتیجه این جزیره مدت
۲۰۰ سال در تصرف پرتغالیها و هلندیها باقی
بود، تا اینکه در ۲۰ آوریل ۱۸۵۹
به موجب قراردادی این جزیره را میان خود تقسیم
كردند. به این ترتیب كه نیمۀ شرقی را
پرتغال و نیمۀ غربی را هلند تصاحب كرد. در نتیجه دولت پرتغال از همان تاریخ
تا ۱۹۷۵ م حاكم مطلق نیمۀ شرقی جزیرۀ تیمور
بود.
دوران حكومت هلندیها
بازرگانان هلندی اول بار در
۱۵۹۲م به اندونزی روی آوردند و تا
۱۵۹۵ م با آنجا تجارت مستقیم ادویه داشتند.
دولت هلند در ۱۶۰۲ م كمپانی هند شرقی هلند را
به وجود آورد و از آن حمایت كرد تا به عنوان عامل حكومت هلند در مناطق واقع
در شرق دماغۀ امیدنیك (در جنوب افریقا) و مغرب تنگۀ ماژلان
(در جنوب آمریكای جنوبی) تجارت و حكومت كند ( اندونزی،
۲۲). این شركت نخست تأسیساتی در جاكارتا به وجود
آورد و نام جاكارتا را هم به باتاویا تبدیل كرد. سپس شاخههایی
از شركت در جاهای دیگر تأسیس كرد و به تدریج دست پرتغالیها
و اسپانیاییها را كوتاه كرد و حكومت مطلقۀ خود را در
سراسر اندونزی تثبیت نمود ( اندونزی
۱۹۷۷، 39). هلندیها از زمینهای مالكان
بزرگ بومی استفاده میكردند و برای صاحبان اصلی محدودیتهایی
به وجود میآوردند كه برای بومیان قابل تحمل نبود؛ از جمله اینکه
مالكان اصلی مجاز بودند تنها به یك رقم محصول كشاورزی قناعت
كنند. از طرف دیگر فساد و تأمین منافع خصوصی از طریق
تجارت قاچاق در میان كارمندان شركت رسوخ پیدا كرد؛ تا حدی كه
كمپانی مبالغ هنگفتی بدهی پیدا كرد. صاحبان سهام كه به دریافت
منافع سنگین عادت كرده بودند، ورشكستگی كمپانی را در
۱۷۹۹م اعلام كردند ( اندونزی، ۲۳).
گفتنی است كه در مدت تسلط هلند بر
اندونزی، دولتهای محلی اسلامی بارها درصدد طغیان و
مبارزه برآمدند؛ از جمله حكومت اسلامی ماتارام[۳] در زمان سلطان
اگونگ[۴] قدرت سیاسی بسیاری پیدا كرد. این
پادشاه به ادبیات و هنر توجه خاصی داشت و او بود كه در
۱۶۳۳م تقویم اسلامی را در اندونزی
برقرار ساخت. سلطان اگونگ دشمن سرسخت هلندیها بود. او در
۱۶۲۹م به باتاویا حمله كرد، ولی از هلندیها
شكست خورد و قلمرو او را به چندین بخش تقسیم كردند ( اندونزی
۱۹۹۷، همانجا).
دوران حكومت موقت انگلیس: در
دوران جنگهای ناپلئون در اروپا كه هلند از طرف فرانسویان اشغال شد و
رابطۀ آن با مستملكات خود در اندونزی قطع گردید، مجمع الجزایر
هند شرقی هلند برای مدت كوتاهی
(۱۸۱۱-۱۸۱۶ م) بدست انگلیسها
افتاد كه حاكمی وابسته به حكومت بنگال برای ادارۀ آن منصوب
نمودند. این حاكم كه رافلز[۵] نام داشت، به متصرفات هلند خودمختاری
داد، بردهفروشی را ممنوع اعلام كرد و پرستشگاههای مذاهب مختلف را
آزاد ساخت و سرانجام یك دوره كتاب تحقیقاتی با عنوان «تاریخ
جاوه[۶]» از خود به یادگار گذاشت كه از منابع مهم مطالعات تاریخی
به شمار میرود.
پس از سقوط ناپلئون و آزاد شدن هلند از
تصرف فرانسه، قراردادی در ۱۳ اوت ۱۸۱۴
میان انگلیس و هلند در لندن منعقد گردید و به موجب آن متصرفات
هلندی در اختیار ادارۀ هلندی مقیم باتاویا قرار گرفت و انگلیسها در
۱۸۱۵م مجمع الجزایر هند شرقی هلند را ترك
كردند.
دوران مجدد حكومت هلند
هلندیها كه به موجب قرارداد لندن
به هند شرقی خود برگشتند، با جنگها و طغیانهای فراوان مواجه
شدند، ولی توانستند همه را سركوب نمایند. از جمله قیام جزایر
ملوك (۱۸۱۶- ۱۸۱۸م)، جنگ جاوه به
سركردگی شاهزادۀ خاندان ماتارام
(۱۸۲۵-۱۸۳۰ م)، جنگ پَدْری
در سوماترا (۱۸۷۳-۱۹۰۳م)، قیام
باتكها (۱۹۰۷ م) و سرانجام طغیانهای سولاوزی
و جنوب سوماترا را میتوان نام برد ( اندونزی
۱۹۹۷، 23-24).
در اروپا دولت هلند با انقلاب بلژیك
و جدا شدن آن در ۱۸۳۰م درگیر بود، ولی به علت
هزینههای سنگین جنگهای اروپایی و كسر بودجۀ
هنگفت، دوباره رو به اندونزی آورد تا با استفاده از تجارب گذشته و بهرهبرداری
از منابع سرشار آن،
خسارتهای وارد آمده را جبران نماید.
این بار هلندیها بومیان را بیش از پیش تحت فشار
قرار دادند و آنها را به پرداخت حق الارض سنگینی مجبور ساختند و به
بهانۀ راهسازی، جدولبندی و امثال آن هفتهای یك روز
بیگاری از همه میگرفتند. خلاصه اینکه در اجرای سیاستهای
جابرانه توانستند در فاصلۀ سالهای ۱۸۳۰-
۱۸۴۸ م بالغ بر ۸۲۳ میلیون
گیلدر سود ببرند.
سیاستهای خشن هلند در
اندونزی زیرفشار آزادی خواهان اروپایی به موجب
قانون ۱۸۷۰ م تا حدی متروك شد، ولی استفاده
از كشت نیشكر تا ۱۸۹۰ م و بهرهبرداری از
مزارع قهوه تا ۱۹۱۷ م برای هلندیها ادامه یافت.
مقررات دیگر استحصال از منابع كشاورزی اندونزی را به شركتهای
هلند و اروپایی واگذار كرد و این امر كه از طرفی سرمایهگذاریهای
خارجی را افزایش داد، قوانین ظالمانهای برای تأمین
نیروی كار بر بومیان تحمیل كرد. بدین معنی كه
هر كارگر ناچار بود، ساعات فراوانی در مزارع یا كارخانهها كار كند و
در صورت امتناع محكوم به حبس و زندان میشد.
تحولات جهانی و رونق بازار
محصولات اندونزی باعث سرمایهگذاریهای سنگین خارجی
گردید، چنانکه در ۱۹۴۰م جمعاً
۰۰۰‘۴ میلیون گیلدر از سوی هلند،
انگلیس، آمریكا و بلژیك در اندونزی در جریان بود.
حاصل كارهای اقتصادی در
اندونزی چنین بود كه اروپاییها كه فقط ۴٪ از
جمعیت را تشكیل میدادند، ۶۵٪ منافع را میبردند،
خارجیان آسیایی كه تنها ۲٪ بودند،
۲۲٪ را، و سرانجام بومیان كه ۹۴٪ جمعیت
را تشكیل میدادند، باید به ۱۳٪ راضی میشدند.
در نتیجه درآمد سرانۀ یك دهقان بومی در سال از ۲۰ پوند تجاوز نمیكرد
و این در حالی بود كه كشور او ۲۹٪ فلفل،
۱۹٪ دارچین، ۷۷٪ چوب پنبه،
۳۳٪ الیاف كتانی، ۳۱٪ مغز نارگیل،
۲۹٪ كاكائو، ۲۵٪ شكر، ۲۵٪
صمغ، ۲۵٪ روغن نارگیل، ۱۹٪ چای،
۱۰٪ نفت و ۵٪ قهوۀ بازار جهان را
تأمین میكرد ( اندونزی، ۲۴-۲۷).
نهضتهای ملی
هنگامی كه تلاشهای انفرادی
و محلی برضد استعمار هلند نتیجهای به بار نیاورد، ملّیون
اندونزی به فكر مبارزۀ سازمان یافته افتادند. در این زمینه اولین اقدام
آنها این بود كه بوئدی اُئتِومو[۷] یا «رفتار ناخوشایند»
را در ۲۰ مۀ ۱۹۰۸ به سرپرستی سوئتومو[۸] به راه
انداختند كه در بدو امر یك مؤسسۀ فرهنگی و آموزشی بود،
ولی بعداً به یك نهضت سیاسی مبدل گردید. تأسیس
این مؤسسه تا حدی ثمرۀ شكست امپراتوری تزاری روس از ژاپن در
۱۹۰۱ م بود كه خیلی از اهالی اندونزی
را به فكر رهایی از قید استعمار هلند انداخته بود.
در ۱۹۱۲م شركت
داگانگ اسلام یا انجمن بازرگانان مسلمان كه آن هم بعداً به یك حزب سیاسی
به نام انجمن اسلام مبدل گردید، تأسیس شد ( اندونزی
۱۹۹۷، 24).
در همان سال سازمان پیشرو و معتبر
محمدیه به وسیلۀ احمد دهلان بنیانگذاری شد. بسیاری از محققان كه
دربارۀ تاریخ اندونزی مطالعات شایسته انجام دادهاند، تشكیل
محمدیه را بزرگترین و مهمترین جنبش آموزش اسلامی دانستهاندكه
با هدف بالا بردن سطح فرهنگ و بهداشت تودههای مسلمان اندونزی تأسیس
شده بود و از اقدامات مؤثر آن ایجاد مدارس (در
۱۹۳۸م شمار این مدارس به
۷۷۴‘۱ در سراسر اندونزی رسیده بود)، كلینیكها،
پرورشگاهها، بیمارستانها، گروههای جوانان و نیز نهضتی
مربوط به زنان بوده است (هینگ، ۲۳۰؛ هوكر،
۱۲۲). در دسامبر ۱۹۱۲ حزب اندونزی
با آرمان استقلال كامل اندونزی به وجود آمد ( اندونزی
۱۹۹۷، 25).
در پایان جنگ جهانی اول
اغتشاشات اجتماعی دولت هلند را مجبور ساخت تا با وعدههایی
دربارۀ خودمختاری و آزادی اندونزی، ملّیون این
سرزمین را دلخوش نگاه دارد، ولی هرگز به وعدهها عمل نکرد، بلكه برعكس
شرایط نامساعد اقتصادی توأم با اعتصابات كارگری پی در پی
دولت استعماری را وادار كرد كه نظارت و كنترل بیشتری اعمال نماید.
در نوامبر ۱۹۲۶
در جاوه، و در ژانویۀ ۱۹۲۷ در سوماترای غربی طغیانهایی
برضد حكومت استعماری به وجود آمد كه نه فقط با نیروی هلند سركوب
شد، بلكه به حبس و تبعید بسیاری از آزادی طلبان منجر گردید.
در فوریۀ
۱۹۲۷ چند تن از سران نهضت اندونزی همراه با جواهر
لعل نهرو و دیگر آزادیخواهان كشورهای آسیا و افریقا
در كنفرانس بینالمللی «اتحاد برضد امپریالیسم و تجاوزهای
استعماری» در بروكسل شركت كردند.
در ژوئیۀ همان سال
سوكارنو و سارتونو حزب ملّیون اندونزی را ایجاد كردند و این
حزب بود كه زبان باهاسا را به عنوان زبان رسمی اندونزی برگزید و
سیاست مبارزۀ چریكی و عدم همكاری با حكومت استعماری دولت هلند
را دستور كار خود قرار داد. در همان سال نهضت ملی سرتاسری اندونزی
جانشین چندین سازمان ملی مشابه گردید و تشكیلاتی
مانند جاوۀ جوان، سوماترای جوان، امبون جوان و امثال آن به وجود آمد.
در ۲۸ اكتبر
۱۹۲۹ نمایندگان حاضر در دومین كنگرۀ جوانان
اندونزی در جاكارتا خود را نسبت به شعار «یك كشور، یك ملت و یك
زبان برای اندونزی» متعهد ساختند.
هلندیها در دسامبر
۱۹۲۹ سوكارنو را كه رهبر نهضت شناخته شده بود، به زندان
انداختند كه با اعتراض عمومی مواجه گردید، ولی با وجود این،
او تا ۱۹۴۲م و اشغال اندونزی به وسیلۀ ژاپنیها
در توقیف هلند باقی ماند.
بر اثر فشارهای ناشی از
چهارمین جنگ اقیانوس كبیر و ناراحتىهای ناشی از طغیانها
و شورشهای مداوم اندونزی، ژاپنیها پذیرفتند كه پرچم قرمز
و سفید اندونزی به عنوان پرچم ملی این كشور در سراسر مجمع
الجزایر به اهتزاز درآید. به دنبال آن مهاجمان به پذیرش سرود ملی
و زبان رسمی اندونزی نیز تن در دادند و چنین بود كه
آرمانهای جوانان اندونزی كه در كنگرۀ
۱۹۲۸م اعلام شده بود، تحقق یافت و ادارۀ امور
كشوری اندونزی به دست اهالی سپرده شد و این یك فرصت
طلایی برای رهبران نهضت ملی اندونزی بود كه استقلال
نهایی سرزمین خود را اعلام نمایند ( اندونزی
۱۹۹۷، 25-27).
تولد جمهوری اندونزی و رویدادهای
پس از آن
در ۱۷ اوت
۱۹۴۵، چند روزی پس از تسلیم ژاپن در جنگ جهانی
دوم، استقلال جمهوری اندونزی اعلام گردید. همزمان با اعلام
جمهوری، پانکاسیلا[۹] (پنچاسیلا یا ۵ اصل)
مبنا و فلسفۀ جمهوری قرار گرفت و روز بعد، یعنی ۱۸ اوت
قانون اساسی جمهوری تصویب شد. به موجب قانون اساسی، رئیس
جمهوری رئیس و بالاترین مقام اجرایی كشور است كه با
كمك یك معاون و دیگر وزیران به ایفای وظیفه میپردازد.
حكومت مردم از طریق مجلس مبعوثان اعمال میشود و در نتیجه رئیس
جمهوری در مقابل مجلس مسئول است. قوۀ مقننه در دست مجلس نمایندگان
است و اركان دیگر دولت عبارتند از: دیوان عالی، شورای عالی
مشورتی و هیأت عالی نظارت. بلافاصله پس از اعلام جمهوری،
سوكارنو اولین رئیس جمهوری برگزیده شد و نخستین هیأت
دولت در ۵ سپتامبر ۱۹۴۵ تشكیل گردید.
جمهوری جوان اندونزی از
همان روزهای اول تولد با مشكلات متعددی مواجه گردید. ارتش انگلیس
به بهانۀ خلع سلاح ژاپنیها وارد اندونزی شد. نیروهای هلندی
هم برای از سرگیری سیادت استعماری، پا به خاك
اندونزی نهادند. در نوامبر همان سال جنگ واقعی میان ارتش انگلیس
و ملّیون بروز كرد كه كشته شدن فرمانده انگلیسی آن را تشدید
كرد، ولی ملّیون به اقدامات چریكی متوسل شدند و دو نوبت نیز
درگیری شدید با هلندیها داشتند.
در دسامبر ۱۹۴۶
نخست وزیر تازه انتخاب شدۀ اندونزی با ارتش انگلیس موافقت كرد كه ۲۵ هزار
سرباز ژاپنی را وسیلۀ ارتش ملی اندونزی خلع سلاح و تسلیم نماید و این
امر را با موفقیت فیصله داد. حل مشكلات میان هلند و اندونزی
به شورای امنیت سازمان ملل كشیده شد و نمایندگان دو دولت
با وساطت انگلستان به توافق رسیدند و هلندیها آزادی و استقلال و
حكومت اندونزی را در جاوه و سوماترا و مادورا پذیرفتند (مارس
۱۹۴۷)، ولی چون این پذیرش مقامات
اندونزی را كه چشم به تمامی مجمع الجزایر داشتند، راضی نمیكرد،
جنگهای چریكی برضد هلندیها ادامه یافت.
در دسامبر ۱۹۴۸
هلندیها لشكركشی كردند و در نتیجه سوكارنو و معاون او را در جزیرهای
نزدیك سوماترا توقیف كردند و حكومتی موقت به راه انداختند. شورای
امنیت دستور آتش بس صادر كرد كه مؤثر نیفتاد.
در این میان جواهر لعل نهرو
جلسهای با حضور نمایندگان ۱۹ كشور در دهلی ترتیب
داد و خواستار استرداد تمام اندونزی به جمهوری جدید، و استخلاص
تمام توقیف شدگان شد (ژانویۀ ۱۹۷۰)،
ولی هلندیها سماجت به خرج دادند، تا اینکه سوهارتو رئیس
جمهوری وقت اندونزی حملۀ همه جانبهای به پایتخت جاوه كه در تصرف هلندیها بود،
به عمل آورد و شهر را تصرف كرد و هلندیها را مجبور ساخت كه با طرح مسأله در
سازمان ملل موافقت نمایند. در نتیجه، میزگردی در اوت
۱۹۴۹ زیرنظر سازمان ملل در لاهه تشكیل شد كه
تا ۲ نوامبر همان سال ادامه یافت و در پایان آن هلند موافقت كرد
كه حكومت جمهوری اندونزی را بر تمام سرزمین آن بپذیرد؛ ولی
مسألۀ ایریان جایا یا گینۀ جدید تا
۱۳ سال بعد میان دو دولت حل نشده ماند. در ۲۷
دسامبر ۱۹۴۹ دولت جمهوری فدرال اندونزی جانشین
هند شرقی هلند گردید. این دولت در ۲۸ سپتامبر به
عضویت سازمان ملل پذیرفته شد.
در ۱۷ اوت
۱۹۵۰ وحدت جمهوری اندونزی مجدداً برقرار گردید،
ولی با مخالفتهای متعددی كه گاهی با اقدام به كودتا توأم
بود، مواجه میگردید. مهمترین اینگونه مخالفتها كودتای
كمونیستی اول اكتبر ۱۹۶۵بود كه با اعمال قدرت
سوهارتو سركوب شد، ولی قیام دانشجویان و بیثباتیهای
دیگر متعاقب آن موجب گردید كه جلسۀ فوق العادۀ مجلس
موقتی مشاورهای مردم در ۷ تا ۱۲ مارس
۱۹۶۷ تشكیل گردد. به موجب مصوبات آن سوكارنو از وظایف
ریاست جمهوری معاف، و سوهارتو به كفالت ریاست جمهور برگزیده
شد كه بعدها با رأی مجلس مشاورهای مردم، مقام ریاست جمهوری
را احراز نمود و از همان سال تا ۱۹۹۸ م اندونزی را
بر مبنای قانون اساسی ۱۹۴۵ م و دموكراسی
مبتنی بر پانکاسیلا یا ۵ اصل اداره نمود.
این ۵ اصل اینهاست:
۱. اعتقاد به خدای یگانه، ۲. انسانیت همراه با
تمدن، ۳. یكپارچگی اندونزی، ۴. دموكراسی در
سایۀ وحدت و ناشی از مذاكرات میان نمایندگان، ۵.
عدالت اجتماعی فراگیر برای همۀ مردم اندونزی.
پرچم اندونزی از دو رنگ قرمز در
بالا و سفید در پایین تشكیل شده است. علامت مخصوص اندونزی
عقاب طلایی است كه بر حماسههای ملی و سنتی مبتنی
است و در بیشتر معماریهای
باستانی دیده میشود.
سرود ملی اندونزی یا «اندونزیا رایا» به معنای
«اندونزیای بزرگ» است كه در ۱۹۲۸م سروده شده
است.
مآخذ
ابن بطوطه، رحلة، به كوشش علی
منتصر كتانی، بیروت، ۱۴۰۵ ق؛ اسعدی،
مرتضى، جهان اسلام، تهران، ۱۳۶۶ ش؛ اندونزی گذشته و
آینده، ادارۀ اطلاعات سفارت جمهوری اندونزی، تهران؛ ریكلفس، م. س.،
تاریخ جدید اندونزی، ترجمۀ عبدالعظیم
هاشمی نیك، تهران، ۱۳۷۰ ش؛ مظفری،
محمدرضا، اندونزی، تهران، ۱۳۷۲ش؛ وحید
مازندرانی، غ.، سرزمین هزاران جزیره، تهران،
۱۳۴۵ ش؛ هوكر، م. ب.، اسلام در جنوب شرقی آسیا،
ترجمۀ محمد مهدی حیدرپور، مشهد، ۱۳۷۱ش؛ هینگ،
لی كام، «آموزش و پرورش و ناسیونالیسم در اندونزی»، تاریخ
جنوب شرقی، جنوب و شرق آسیا، به كوشش كوكی كیم، ترجمۀ علی
درویش، تهران، ۱۳۷۲ ش؛ نیز:
Britannica Atlas, Chicago, 1996;
Britannica Book of the Year 1995, Chicago; Hardjono, J., Indonesia, Land and
People, Djakarta, 1971; Indonesia Handbook 1977; Indonesia 1997; An official,
Hand-book, 1996-1997; Indonesia Now, The Ministry of Information, Republic of
Indonesia, Djakarta, 1950; Population Census 1961, Djakarta, 1962; The World
Almanac 1996. Worldmark Encyclopedia of the Nations, Asia and Australasia, New
York, 1991.