نویسنده (ها) :
جمال موسوی
آخرین بروز رسانی : سه شنبه 13 خرداد 1399 تاریخچه مقاله
بَهاءُالدّینِ بْنِ حِنّا، ابوالحسن علی بن محمد بن سلیم بن حنا (603 -677ق /1207- 1278م)، ملقب به صاحب بهاءالدین، وزیر دو تن از سلاطین ممالیك مصر. دربارۀ پایگاه سیاسی و اجتماعی بهاءالدین و خاندانش پیش از تصدی مقام وزارت، اطلاعات زیادی در منابع دیده نمیشود. مقریزی جد او حنا را مسیحی خوانده، و دربارۀ پدرش قاضی سدیدالدین محمد (د 628ق /1231م) آورده است كه از شهود محكمۀ قاضی القضات مصر، عمادالدین ابن سُكَّری بود و نزد محدثان، حدیث فرا میگرفت ( المقفی...، 5 /706). ابن حجر عسقلانی بهاءالدین و پدرش را جدیدالاسلام خوانده، و تصریح كرده است كه این دو در یك روز مسلمان شدند و به ترتیب محمد و علی نام گرفتند (1 /473). بهاءالدین پیش از ورود به دستگاه ممالیك، وزارت شجرةالدر (حك 648-655ق /1250-1257م)، بیوۀ ملك صالح ایوبی را برعهده داشت و در آخرین روزهای دولت ایوبی دستگیر، و 60 هزار دینار از اموالش مصادره شد (عینی، 1 /143؛ ابن تغری بردی، 7 /43، 108؛ نیز نک : سیوطی، 2 /188). احتمالاً سابقۀ حضور پدر بهاءالدین در دستگاه دیوانی ایوبیان كه در 622ق /1225م ریاست «دیوان جیش» یافت (مقریزی، همانجا)، زمینۀ تصدی مقام وزارت او را فراهم آورده باشد؛ چنان كه وقتی ملك ظاهر بیبرس به سلطنت نشست (حك 658-676ق /1260-1277م)، در 659ق /1261م بهاءالدین را به وزارت گماشت و ادارۀ كارها را به وی سپرد (یونینی، 3 /384؛ ابن دواداری، 8 /70؛ ابنشاكر، 2 /152؛ مقریزی، السلوك، 1(2) /447؛ ابن تغری بردی، 7 /108، 179؛ سیوطی، 2 /189). بهاءالدین بن حنا 18 سال (659-677ق) وزارت ممالیك مصر و شام را با اقتدار و اختیار كامل در دست داشت و گفتهاند كه وزیری صاحب عزم و حزم و رأی و تدبیر بود (یونینی، ابن شاكر، همانجاها؛ ذهبی، 3 /336) و كارهای مملكت جز با رأی و نظر او به سامان نمیرسید (عینی، 2 /208؛ ابن كثیر، 13 /282). سلطان بیبرس بهاءالدین را بسیار محترم میداشت و وی را «پدر» میخواند (ابن شاكر، 2 /153)، در عزل و نصبها با او مشورت میكرد (نک : عینی، 2 /78)، در برخی از سفرها او را همراه خود داشت (همو، 2 /69؛ نیز نک : ابن تغری بردی، 7 /150) و یا به نیابت از خود به حكومت مصر میگماشت (عینی، 1 /310-311؛ ابن تغری بردی، 7 /114). وی در عهدملك سعید بركه خان (حك 676- 678ق) نیز همچنان با اقتدار كار میكرد و اوامرش همچون گذشته نافذ و مطاع بود (یونینی، 3 /385). چنین مینماید كه منزلت عالی بهاءالدین نزد سلطان بیبرس موجب حسادت برخی كسان شد، چنان كه برای عزل و تحقیر او دست به توطئهای زدند كه بر اثر حمایت قاطعانۀ سلطان از وی، نافرجام ماند (ابنشاكر، 2 /153-154). بهاءالدین نیز از نفوذ و اقتدار برخی از دولتمردان هم روزگار خود از جمله تاج الدین عبدالوهاببن بنت الاعز (د 665ق) كه دارای چندین منصب حكومتی در عهد بیبرس بود، واهمه داشت و برای منكوب كردن آنان نزد سلطان تلاش میكرد (نک : عینی، 2 /12). به گزارش برخی از منابع، گویا بهاءالدین با همكاری فرزند و ولیعهد بیبرس در 671 یا 676ق، در قتل شیخ خضر كردی دست داشت. شیخ خضر نزد بیبرس بسیار محترم و مقرب بود، اما به سبب سختگیری بسیار در امور مذهبی، ایجاد آشوب، و قتل و غارت ذمیان مورد خشم سلطان واقع شد و حمایت او را به تدریج از دست داد و سرانجام با دسیسۀ برخی از دولتمردان از جمله بهاءالدین به زندان افتاد و در همانجا درگذشت، یا به قتل رسید (برای اطلاعات بیشتر، نک : ابن دواداری، همانجا؛ مقریزی، همان، 3 /752، 755؛ عینی، 2 /78، 104، 105، 110). از خلق و خوی و كارهای اجتماعی و فرهنگی بهاءالدین در منابع به اجمال سخن گفته شده است. یونینی آورده است كه وی صاحب اوقاف بسیار بود و در نهان و آشكار صدقه میداد (همانجا). از جمله موقوفات او مدرسهای بود موسوم به «صاحبیه» (منسوب به خود او) كه در كوی قنادیل مصر (فسطاط) بنیاد كرد (ابن فرات، 7 /126؛ یوسفی،386). بهاءالدین همچنین برای جوامع، مساجد، رباطها و زاویهها و مانند اینها مستمری قرار داد (قلقشندی، 11 /253). وی به سبب اخلاق نیكو و خصلتهای پسندیدهاش (نک : ابن شداد، 79-83؛ یونینی، 3 /384، 385؛ ذهبی، همانجا؛ ابن فرات، 7 /125، 126؛ ابن عماد، 5 /358)، ممدوح جمعی از شاعرانِ هم روزگار خود بود (یونینی، 3 /385، 386؛ ابنفرات، 7 /126). با این همه، از هجو برخی از شاعران نیز در امان نبود (عینی، 2 /208). فرزندان و نوادگان بهاءالدین نیز در دولت ممالیك صاحب جاه و مقام بودند. وی دو پسر به نامهای فخرالدین و محییالدین داشت كه هر دو در زمان حیات او درگذشتند و هر دو پسر در منابع «الصاحب» نامیده شدهاند (نک : یونینی، 3 /385؛ ابن فرات، ذهبی، ابن عماد، همانجاها). اما به گزارش فقط یكی از منابع، بیبرس فخرالدین را «وزیر الصحبۀ» (ندیم، همراه و مصاحب سلطان) خود كرد (عینی، 1 /311). بعد از مرگ فخرالدین، پسرش محمد تاج الدین (د 707ق / 1307م) وزیر صحبت بیبرس گردید (مقریزی، المقفی، 7 /111؛ قس: ابن كثیر، 13 /282؛ نیز عینی، 2 /208، كه تاج الدین را به خطا پسر بهاءالدین ذكر كردهاند، نه نوادۀ او) و سپس در عهد سلطان محمدبن قلاوون به مقام وزارت رسید (مقریزی، همان، 7 /111-112).