responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دائرة المعارف بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 4  صفحه : 923

بطائحی


نویسنده (ها) :
مریم حسن دوست
آخرین بروز رسانی :
چهارشنبه 28 خرداد 1399
تاریخچه مقاله

بَطائحی‌، ابوعبدالله‌ محمد بن‌ فاتِك‌ (478-521ق‌ / 1085- 1127م‌)، ملقب‌ به‌ مأمون‌، وزیر شیعی‌ امامی‌ فاطمیان‌ در دوران‌ خلافت‌ الآمر باحكام‌ الله‌. از جزئیات‌ زندگی‌ او اطلاع‌ دقیقی‌ در دست‌ نیست‌؛ آنچه‌ هست‌ نیز پراكنده‌ و متناقض‌ است‌.
كهن‌ترین‌ مأخذ شناخته‌ شده‌ كه‌ در آن‌ از بطائحی‌ یاد شده‌، كتاب‌ الاشارة الى من‌ نال‌ الوزارة نوشتۀ ابن‌ صیرفی‌ است‌. كتاب‌ ذیل‌ تاریخ‌ دمشق‌ ابن‌ قلانسی‌ نیز حاوی‌ برخی‌ اطلاعات‌ سودمند درباره زندگی‌ این‌ وزیر است‌. كتابهای‌ اخبار الدول‌ المنقطعة نوشتۀ ابن‌ ظافر، و نزهة المقلتین‌ نوشتۀ ابن‌ طویر و نیز اخبار مصر نوشتۀ ابن‌ میسر از جمله مهم‌ترین و قدیم‌ترین‌ آثاری‌ هستند كه‌ در آنها از بطائحی و وقایع روزگار او سخن‌ به‌میان‌ آمده‌ است‌. اما مهم‌تر از همه‌، نصوص‌ من‌ اخبار مصر نوشته موسی‌ پسر بطائحی‌ است‌ كه‌ باید معتبرترین‌ منبع‌ در احوال‌ او به‌شمار آید.
بطائحی‌ در مصر زاده‌ شد. به‌ نوشته ابن‌ اثیر پدرش‌ فاتك‌ جاسوس‌ افضل‌ بن‌ بدر الجمالی در عراق‌ بود. بطائحی‌ هنوز كودك‌ بود كه‌ پدرش‌ درگذشت‌ و وی‌ در فقر و بی‌كسی‌ فرو افتاد. مدتی‌ به‌ بنّایی‌ پرداخت‌، سپس‌ آن‌ را رها كرد و در بازارهای‌ قاهره‌ به‌ باربری‌ مشغول‌ شد. در همین‌ شغل‌، چند بار به‌ خانه افضل‌ بن‌ بدر الجمالی‌ راه‌ یافت‌ و افضل‌ هم‌ كه‌ وی‌ را جوانی‌ زیرك‌ و خوش‌ بیان‌ دید، نزد خویش‌ شغلی‌ بدو داد. به‌تدریج‌ بر مقام‌ و منزلت‌ او افزوده‌ گشت و لقب قائد به‌ او داده‌ شد (بطائحی‌، 3؛ ابن‌ طویر، 7؛ ابن‌ اثیر، 10 / 629). بسیاری‌ از مورخان‌ به‌ پیروی‌ از ابن‌ اثیر همین‌ مطلب‌ را در شرح‌ حال‌ بطائحی‌ آورده‌اند (مثلاً ذهبی‌، سیر...، 19 / 553؛ ابن شاكر، 12 / 172؛ ابن‌ فضل‌الله‌، 11 / 208)، اما باید گفت‌ كه‌ بخشی‌ از این‌ گزارش‌، یعنی‌ آنچه‌ دربارۀ فقر و بینوایی‌ و مشاغل‌ حقیر او گفته‌اند، افسانه‌ است‌. ممكن‌ است‌ شغل‌ فراشی‌ كه‌ ابن‌ طویر برای‌ بطائحی‌ در دستگاه‌ افضل‌ یاد كرده‌ است‌ (همانجا)، منشأ این‌ داستانها شده‌ باشد. مقریزی‌ و اكثر مورخان‌ مصری‌ برآنند كه‌ پدر بطائحی‌ از امیران‌ فاطمی‌ بوده‌، و در 512ق‌ / 1118م‌ وفات یافته‌ است‌ (مقریزی‌، اتعاظ... ، 3 / 57). فاتك‌ مردی‌ ثروتمند بوده‌، و پس‌ از مرگ‌ مال‌ فراوانی‌ برای‌ فرزندانش برجای گذاشته است‌. همچنین از سال وفات وی‌ برمی‌آید كه‌ بطائحی‌ در هنگام‌ فوت‌ پدر، مردی‌ 34 ساله‌ بوده‌ است‌. او از 501ق‌ / 1108م‌ به خدمت امیرالجیوش افضل پیوست (بطائحی، همانجا؛ مقریزی‌، الخطط، 1 / 462) و به جای تاج المعالی‌ مختار ــ كارگزار و محرم‌ افضل‌ كه‌ با فرنگیان‌ هم‌داستان‌ شده‌، قصد قتل‌ وزیر را كرده‌، و به‌ همین‌ سبب‌ معزول‌ شده‌ بود ــ رشتۀ كارهای‌ وزیر را در دست‌ گرفت‌. گفته‌اند افضل‌ اموال‌ مختار را نیز به‌ او منتقل‌ كرد و مقرری‌ مناسبی‌ برایش‌ در نظر گرفت‌ (همو، اتعاظ، 3 / 38، 39).
در 515ق‌ / 1121م‌ پس‌ از اینکـه‌ افضل‌ كشته‌ شد، آمر خلیفه فاطمی‌ بطائحی‌ را به‌ وزارت‌ برگزید و به‌ او لقب‌ مأمون‌ داد (بطائحی‌، 20؛ ابن‌ صیرفی‌، 63؛ ابن‌ قلانسی‌، 204؛ ابن‌ ظافر، 87). گویند كه‌ توطئه قتل‌ افضل‌ ــ بدان‌سبب‌ كه‌ وی‌ همه كارها را در دست‌ گرفته‌، و خلیفه‌ را از مداخله‌ در امور بازداشته‌ بود (ابن‌ قلانسی‌، همانجا، نیز 212؛ عبادی‌، 308) ــ با طرح‌ و همكاری‌ بطائحی‌ و به‌ دستور خلیفه‌ صورت‌ گرفت‌ (بطائحی‌، 17؛ ذهبی‌، همانجا، العبر، 2 / 405).
گفته‌اند كه‌ بطائحی‌ مردی‌ گشاده‌دست‌ و دلیر، و در عین‌حال‌، مستبد و خون‌ریز بود. در كارها بسیار احتیاط می‌كرد و به‌ كسی‌ اعتماد نداشت‌ (ابن‌ اثیر، همانجا). احتیاط او به‌ اندازه‌ای‌ بود كه‌ چون‌ آمر او را به‌ وزارت‌ برگزید، از وی‌ خواست‌ دستخطی‌ به‌ او بدهد و قسم‌ یاد كند كه‌ به سعایت حاسدان‌ دربارۀ او توجه‌ ننماید و اگر از او شكایتی‌ شد، او را مطلع‌ كند و به‌ امری‌ كه‌ موجب‌ انحطاط قدر و منزلت او شود، اقدام‌ نکـند و خودش‌ و فرزندانش‌ در امان‌ باشند (بطائحی‌، 23؛ مقریزی‌، همان‌، 3 / 77).
پس‌ از قتل‌ افضل‌، خلیفه‌ نامه‌ای‌ به‌ حسن‌ صباح‌ و نزاریان‌ فرستاد و از آنها خواست‌ به‌ توبه‌ پیش‌ آیند، اما حسن‌ صباح‌ خلیفه‌ و بطائحی‌ را سخت‌ تهدید كرد. بطائحی‌ كه‌ بر جان‌ خود و خلیفه‌ بیمناك‌، و از فداییان‌ حسن‌ هراسناك‌ شده‌ بود، فرمان‌ داد تا برای همه كسانی كه در قلمرو فاطمیان زندگی می‌كنند، برگه‌هایی‌ برای‌ شناسایی‌ صادر شود؛ و به‌ مأموران‌ دستور داد تا همه كسانی‌ را كه‌ از مرزهای‌ شرقی‌ وارد مصر می‌شوند، زیرنظر بگیرند. درباره توفیق‌ او در این‌ كار به‌ گونه‌ای‌ مبالغه‌آمیز گفته‌اند كه‌ مأمورانش‌ حركات‌ و رفتار هر فدایی‌ را كه‌ از الموت‌ بیرون‌ می‌آمد، زیرنظر می‌گرفتند (ابن‌ میسر، 2 / 65 -66؛ سیف‌ آزاد، 89).
در 517ق‌ گروهی‌ از بربرهای‌ لواته‌ به‌ مصر حمله‌ بردند و در آنجا به‌ فتنه‌ و غارت‌ پرداختند. بطائحی‌ به‌ مقابله‌ رفت‌ و آنها را در هم‌ شكست‌ و خراج‌ بر ایشان‌ نهاد (ابن‌ قلانسی‌، 209؛ ابن‌ اثیر، 10 / 616). بطائحی‌ در همین‌ سال‌، آمر را واداشت‌ تا حكومت‌ بخش‌ بزرگی‌ از مصر را به برادرش‌ مؤتمن‌ واگذار كند و قصدش‌ آن‌ بود كه‌ خود از داخل‌ دستگاه‌ حكومت‌، و برادرش‌ از خارج‌ مراقب‌ اوضاع‌ و توطئه احتمالی‌ بر ضد خود باشند (ابن‌ طویر، 12؛ ابن‌ خلدون‌، 4 / 90).
بطائحی‌ گذشته‌ از آنکـه‌ سیاستمداری‌ كار آمد بود، به‌ ادب‌ و دانش‌ نیز توجه‌ می‌نمود و دانشمندان‌ و نویسندگان‌ را گرامی‌ می‌داشت‌. ابوبكر طرطوشی‌ (د520ق‌/1126م‌) كتاب‌ سراج‌ الملوك‌ را برای‌ وی‌ نوشت‌ (صفدی‌، 5/175؛ ابن‌ فرحون‌، 2/246؛ بیاتی‌، 14) و ابن‌ سلاح‌ بلبیسی‌ در اخلاق‌ و ملكداری‌ او كتاب‌ سیرة الوزیر ابی‌ عبدالله‌ بن‌ فاتك‌ را تألیف‌ كرد (مقریزی‌، المقفی‌...، 5/573). ابوجعفر یوسف‌ بن‌ احمد نیز شرحی‌ بر كتاب‌ الایمان‌ بقراط نوشت‌ و آن‌ را به‌ نام‌ او شرح‌ المأمونی‌ نام‌ گذارد (سیف‌ آزاد، همانجا). همچنین‌ به‌ دستور بطائحی‌ دارالعلم‌ حاكم‌ را كه‌ افضل‌ بن‌ بدر الجمالی تعطیل كرده بود، دوباره گشوده شد (بطائحی‌، 45؛ مقریزی‌، همان‌، 3/684). افزون‌ بر این‌، در دوره وزارت‌ او مراكز فرهنگی‌ متعددی در مصر احداث‌ گردید؛ از آن‌ جمله‌، حدود 200 مسجد در مصر و قاهره‌ و نواحی‌ اطراف‌ آن‌ را باید یاد كرد (همو، اتعاظ، 3/92)؛ مهم‌ترین‌ آنها مسجد جامع‌ اقمر در قاهره‌ است‌ كه‌ در 519ق‌/ 1125م‌ به‌ دستور او احداث‌ شد (ابن‌ میسر، 2/62؛ ابن‌ خلكان‌، 5/302؛ ابن‌ تغری‌ بردی‌، 5/229) و اكنون‌ هم‌ نام‌ آمر و مأمون‌ بر بالای‌ محراب‌ آن‌ دیده‌ می‌شود (مبارك‌، 4/124). همچنین‌ در 516ق‌ دارالوكاله‌ و دارالضربی‌ در قاهره‌ به‌ امر بطائحی‌ ایجاد گردید (ابن‌ میسر، همانجا).
در 518ق‌ صلیبیها شهر صور را در محاصرۀ خویش‌ گرفتند. چون‌ بطائحی‌ از كمك‌ به‌ مردم آن‌ شهر امتناع‌ ورزید، شهر سرانجام‌، به‌ دست‌ صلیبیان‌ افتاد (همو، 2 / 64؛ ابن‌ سعید، 84؛ مقریزی‌، همان‌، 3 / 107).
آمر در رمضان‌ 519 بطائحی‌ و برادرش‌ مؤتمن‌ را به‌ مهمانی‌ خواند و در آنجا هر دو را بازداشت‌ كرد (ابن‌ خلدون‌، 4 / 91). گفته‌اند كه‌ وی‌ قصد داشت‌ آمر را از میان‌ بردارد و جعفر برادر وی‌ را به‌ خلافت‌ بنشاند و حتی‌ نوشته‌اند كه‌ جعفر را مأمور قتل‌ خلیفه‌ گردانید. اما ابوالحسن‌ علی‌ بن‌ ابی‌ اسامه‌ از رجال‌ دربار خلافت‌ كه‌ از داستان‌ مطلع‌ شده‌ بود، آمر را با خبر كرد (ابن‌ اثیر، 10 / 629-630؛ مقریزی‌، همان‌، 3 / 110).
برخی‌ نیز گفته‌اند كه‌ بطائحی خود مدعی‌ خلافت‌ بود و خویشتن‌ را از فرزندان‌ نزار می‌دانست‌ و مردی‌ را برای‌ تبلیغ‌ و گرفتن‌ بیعت‌ به‌ یمن‌ فرستاده‌ بود و همین‌ امر موجب‌ خشم‌ آمر شد (ابن‌ خلدون‌، 4 / 90؛ مناوی‌، 274- 275). آمر سقوط صور و تسخیر آن‌ توسط صلیبیان‌ را بهانه‌ قرار داد و بطائحی‌را دستگیر كرد(ابن‌خلدون‌، مناوی‌، همانجاها؛ ابن‌ طویر، 16) و اموالش‌ را گرفت‌. بطائحی‌ حدود دو سال‌ در زندان‌ بود تا سرانجام‌، به‌ دستور خلیفه‌ او و 5 تن‌ از برادرانش‌ را در قاهره‌ به‌ دار آویختند (ابن‌ خلكان‌، 5 / 299؛ صفدی‌، 4 / 314).

مآخذ

ابن‌ اثیر، الكامل‌؛ ابن‌ تغری‌ بردی‌، النجوم‌؛ ابن‌ خلدون‌، تاریخ‌، به‌ كوشش‌ خلیل‌ شحاده‌، بیروت‌، دارالفكر؛ ابن‌ خلكان‌، وفیات‌؛ ابن‌ سعید، علی‌، النجوم‌ الزاهرة، به‌ كوشش‌ حسین‌ نصار، قاهره‌، 1970م‌؛ ابن‌ شاكر كتبی‌، محمد، عیون‌ التواریخ‌، به‌ كوشش‌ فیصل‌ سامر و نبیله‌ عبدالمنعم‌ داوود، بغداد، 1397ق‌ / 1977م‌؛ ابن‌ صیرفی‌، علی‌، الاشارة الی‌ من‌ نال‌ الوزارة، به‌ كوشش‌ عبدالله‌ مخلص‌، قاهره‌، 1924م‌؛ ابن‌ طویر، عبدالسلام‌، نزهة المقلتین‌، به‌ كوشش‌ ایمن‌ فؤاد سید، اشتوتگارت‌، 1412ق‌ / 1992م‌؛ ابن‌ ظافر، علی‌، اخبار الدول‌ المنقطعة، به‌ كوشش‌ آ. فره‌، قاهره‌، 1972م‌؛ ابن‌ فرحون‌، ابراهیم‌، الدیباج‌ المذهب‌، به‌ كوشش‌ محمد احمدی‌ ابوالنور، قاهره‌، 1394ق‌ / 1974م‌؛ ابن‌ فضل‌الله‌ عمری‌، احمد، مسالك‌ الابصار، چ‌ تصویری‌، به‌ كوشش‌ فؤاد سزگین‌، فرانکـفورت‌، 1408ق‌ / 1988م‌؛ ابن‌ قلانسی‌، حمزه‌، ذیل‌ تاریخ‌ دمشق‌، بیروت‌، 1908م‌؛ ابن‌ میسر، محمد، اخبار مصر، به‌ كوشش‌ هانری‌ ماسه‌، قاهره‌، 1919م‌؛ بطائحی‌، موسی‌، نصوص‌ من‌ اخبار مصر، به‌ كوشش‌ ایمن‌ فؤاد سید، قاهره‌، المعهد العلمی‌ الفرنسی‌؛ بیاتی‌، جعفر، مقدمه‌ بر سراج‌ الملوك‌ طرطوشی‌، لندن‌، ریاض‌ الریس‌؛ ذهبی‌، محمد، سیراعلام‌ النبلاء، به‌ كوشش‌ شعیب‌ ارنؤوط، بیروت‌، 1406ق‌ / 1986م‌؛ همو، العبر، به‌ كوشش‌ محمد سعید بن‌ بسیونی‌ زغلول‌، بیروت‌، 1405ق‌ / 1985م‌؛ سیف‌ آزاد، عبدالرحمان‌، تاریخ‌ خلفای‌ فاطمی‌، تهران‌، 1341ش‌؛ صفدی‌، خلیل‌، الوافی‌ بالوفیات‌، به‌ كوشش‌ ددرینگ‌، ویسبادن‌، 1394ق‌ / 1974م‌؛ عبادی‌، احمدمختار، فی‌ التاریخ‌ العباسی‌ و الفاطمی‌، بیروت‌، 1971م‌؛ مبارك‌، علی‌ پاشا، الخطط التوفیقیة الجدیدة لمصر القاهرة، قاهره‌، 1980م‌؛ مقریزی‌، احمد، اتعاظ الحنفاء، به‌ كوشش‌ محمد حلمی‌ محمد احمد، قاهره‌، 1393ق‌ / 1973م‌؛ همو، الخطط، بیروت‌، دارصادر؛ همو، المقفی‌ الكبیر، به‌ كوشش‌ محمد یعلاوی‌، بیروت‌، 1411ق‌ / 1991م‌؛ مناوی‌، محمد حمدی‌، الوزاره و الوزراء فی‌ العصر الفاطمی‌، قاهره‌، دارالمعارف‌.

مریم‌ حسن‌دوست‌

نام کتاب : دائرة المعارف بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 4  صفحه : 923
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست