نویسنده (ها) :
جلال خسروشاهی
آخرین بروز رسانی : سه شنبه 20 خرداد 1399 تاریخچه مقاله
بایَزیدْپاشا، دولتمرد و وزیراعظم عثمانی در زمان سلطان محمد اول و سلطان مرداد دوم در سدۀ 9ق/ 15م. پدرش یاخشی بیک نام داشت. بایزید در آماسیه زاده شد؛ ازاینرو، در برخی منابع اورا آماسیهای خواندهاند (اوزون چارشیلی، «تاریخ...»، I(4)/ 278، «چارندارلی...»، 49)، گرچه خاندانش را اصلاً آلبانیایی تبار دانستهاند (سامی، 2/ 1235؛ «تاریخ امپراتوری...»، 60؛ هامرپورگشتال، 1/ 336). بایزید در دربار عثمانی پرورش یافت (ثریا، 2/ 6؛ «تاریخ امپراتوری»، همانجا)، و قاپیقولی یا پیشخدمت دربار (شاو، 1/ 91) و اتابک یالله و آموزگار شاهزادگان عثمانی گردید (اورون چارشیلی، «امیرنشینها...»، 18؛ یوجل، 324). پس از شکستِ ایلدرم بایزید از تیمور در جنگ آنقره و اسارت او، ب بایزیدپاشا، شاهزاده محمد چلبی را که در آن زمان 15 ساله بود، از میدان جنگ به در برد و با رشادت وفداکاری بسیار به آماسیه رساند (سامی، همانجا؛ هامرپورگشتال، 1/ 309). از آن زمان، و در دورانی که محمدچلبی (سلطان محمداول) امیر اماسیه بود، بایزیدپاشا با کمال صداقت به خدمت او پرداخت (ثریا، همانجا؛ منجمباشی، 3/ 336). او دست قاضی برانالدین را از تجاوز به آماسیه کوتاه کرد و وقتی محمد چلبی به جنگ با برادران مدعی سلطنت خود، برخاست، بایزیدپاشا یکی از معتمدان وامرای بزرگ او بود (اوزون چارشیلی، «تاریخ»، همانجا) و در دورۀ 11 سالۀ محمدچلبی برای دستیابی به سلطنت و کوشش او برای وحدت حکومت عثمانی، غیرت و فداکاری چشمگیری از خود نشان داد (همان، I(4)/ 327, 395, 553؛ «تاریخ امپراتوری»، همانجا). هنگامی که محمد چلبی در 816ق/ 1413م بر سلطنت عمانی استقرار یافت، بایزیدپاشا را به وزارت عظمێ برگزید (سامی، همانجا؛ آقداغ، I/ 328) و در طول سلطنتش، همواره او را به عنوان وزیر و مشاور خاص در کنار خود داشت (سامی، همانجا؛ نشری، 1/ 404؛ عاشق پاشازاده، 83، 88؛ اوزون چارشیلیف «چاندارلی»، «تاریخ»، همانجاها) و در 818ق به سبب خدمت مهمی که در دفع حملۀ محمد بیک امیره قرهمان به خاک عثمانی و دستگیری او و پسرش مصطفێ و سپس عفو آنها و بازپسگیری شهرها و قوای عثمانی انجام داد، علاوه بر وزارت عظمێ، مقام بیگلربیکی روم ایلی نیز به وی داده شد (سعدالدین، 1/ 273-274, عاشق پاشازاده، همانجا؛ اوزن چارشیلی، همان، I(4)/ 352-353؛ قس: منجمباشی، ثریا، همانجاها). او در این مناصب، در غالب امورِ حکومت مرجع اصلی به شمار میرفت و نفوذ و اقتدارش بسی گسترده بود (اوزون چارشیلیف «چاندارلی»، همانجا).
در نزاع سلطان محمد با برادرش موسێ چلبی، حکمران روم ایلی (813-816ق/ 1410-1413م) بایزیدپاشا در دستگیری و قتل موسێ چلبی همکاری کرد (همو، «تاریخ»، I(4)/ 344-345؛ سعدالدین، 1/ 272-273؛ عاشق پاشازاده، 83-84). سپس حادثۀ عصیان قاضی عسکر شیخ بدرالدین محمود فرزند قاضی سماونه پیش آمد، چون حاکم ازمیر (ولایت آیدین) به دست افراد وی مغلوب و مقتول گردید، بایردی پاشا همراه شاهزاده مراد (سلطان مراد دوم) پسر نوجوان سلطان محمد که حکومت آماسیه را در دست داشت، به دفع این فتنه برخاست و سرانجام بدرالدین را دستگیر کرد و به سِرِز نزد سلطان محمئد فرستاد و سلطان هم در 823ق به فتوای علما به قتل او فرمان داد (همو، 91-92؛ سامی، 2/ 1236؛ منجمباشی، 3/ 333-335؛ اوزون چارشیلی، همان، I(4)/ 360-366). سلطان محمداول در جمادیالاول 824/ مۀ 1421 درگذشت؛ اما مرگ او را بایزیدپاشا و وزرای دیگرش 40 روز مخفی نگهداشتند تا اینکه مراد به بورسه رسید و بر تخت نشست (عاشق پاشازاده، 96؛ منجمباشی، 3/ 335؛ سامی، همانجا؛ اوزون چارشیلی، همان، I(4)/ 366. سلطان جوان بایزیدپاشا را در مقام وزارت عظمێ و بیگلربیگی روم ابقا کرد (همو، «چاندارلی»، 49، «تاریخ»، I(4)/ 376). در اوایل سلطنت مراد دوم حادثۀ مصطفێ چلبی، معروف به دوزمه مصطفێ اتفاق افتاد که به تحریک امپراتور بیزانس و با نیرویی که در اختیارش گذاشته بودند، هود را به گلپیولی رساند و سپاه مراد را شکست داده، راه ادرنه را در پیش گرفت تا به عنوان پسرایلدرم بایزیدتخت سلطنت را تصاحب کند. سلطان پس از مشورت با وزرایش، به اصرار ابراهیم پاشا و عوض پاشا که همواره به بایزید پاشا حسادت میورزیدند، او را به دفع غائله فرستاد. بایزیدپاشا در روم ایلی، در محلی به نام سازْلی دره با نیروهای مصطفێ چلبی روبهرو شد و در نخستین برخورد به سبب اینکه بخش اعظم سپاهیانش به طرف مصطفێ چلبی رفتند، ناچار تسلیم گردید (824ق/ 1421م) و روز بعد به تحریک دشمنانش به قتل رسید (عاشق پاشازاده، 96-97؛ سعدالدین، 1/ 306-307؛ منجمباشی، 3/ 336-338؛ ثریا، 2/ 6؛ اوزون چارشیلی، همان، I(4)/ 377-379؛ اینالجیک، 13-12). بایزیدپاشا از صدراعظمهای بزرگ عثمانی به شمار میرود. او مردی شجاع و مدبر و عاقل و مجرب بود ولی به سبب تحکم و تندخویی، مخالفان بسیار داشت (ثریا، 2/ 7؛ اوزن چارشیلی، همان، I(4)/ 395). آثار بایزیدپاشا عبارتند از یک مسجد که به مسجد بایزیدپاشا معروف است و یک مدرسه و یک عمارت (دارالاطعام) که همه آماسیه ساخته شده است (اولیاچلبی، 2/ 188-189).
مآخذ
اولیا چلبی، سیاحتنامه، استانبول، 1314ق؛ ثریا، محمد، سجل عثمانی(تذکرۀ مشاهیر عثمانی)، استانبول، 1311ق؛ سامی، شمسالدین، قاموس الاعلام، استانبول، 1306ق؛ سعدالدین، محمد، تاج التواریخ، استانبول، 1279ق؛ شاو، ا. ج.و ا. ک. شاو، تاریخ امپراتوری عثمانی و ترکیۀ جدید، ترجمۀ محمود رمضانزاده، مشهد، 1370ش؛ عاشق پاشازاده، درویش احمد، تاریخ، استانبول، 1332ق؛ منجمباشی، احمد، تاریخ، استانبول، 1280ق؛ نشری، محمد، جهاننما، به کوشش فایق رشید اوتات و محمد کویمن، آنکارا، 1949م؛ هامرپورگشتال، یوزف، تاریخ امپراتوری عثمانی، ترجمۀ میرزازکی علیآبادی، تهران، 1367ش؛ نیز:
Akdağ, M., türkiye'nin iktisadî ve içtimaî tarihi, Ankara, 1959; Histoire de l'mpire ottoman, ed. R. mantran Lille, 1989; İnalcık,H. and M. Oğuz, Gazavât-isultân murâd b. mehmmed Hân. Ankara, 1978; Uzunçarṣılı, İ. H., Anadolu beylikleri, Ankara, 1984; id, Çandarli vezir aiesi, Ankara, 1974; id, osmanli Tarihi, 1982; Yücel, Y. and A. Sevim, Türkiye tarihi, Ankara, 1989.. جلال خسروشاهی