نویسنده (ها) :
علی میرانصاری
آخرین بروز رسانی : پنج شنبه 21 فروردین 1399 تاریخچه مقاله
اَحْمَدِ لُر (مق ربیعالثانی 830/ فوریۀ 1427)، از پیروان فرقۀ مذهبی ـ سیاسی حروفیه که درصدد قتل شاهرخ تیموری برآمد. از نسبت احمد و نیز از یک بیت شعری که در هجو او نقل کردهاند، پیداست که زادگاه او لرستان بوده است (حافظ ابرو، 916؛ طوسی، 48). از میان مورخان عهد تیموری، تنها حافظ ابرو (ص 399-401) وی را از سرداران سلطان احمد جلایر، فرمانروای عراق بهشمار آورده است که در آخرین لشکرکشی او در 813ق بر ضد قرایوسف قراقویونلو به آذربایجان، شرکت داشت. احمد لر ظاهراً پس از قتل سلطان جلایری در این جنگ به شروان روانه شد و در زمرۀ ملازمان منوچهربن شیخ ابراهیم حاکم آنجا درآمد؛ اما پس از کشته شدن امیر منوچهر، شروان را ترک گفته، رهسپار هرات، تختگاه تیموریان شد (همو، 402؛ طوسی، همانجا). احمد لر در بازار هرات، در تیمچهای حجرهای اختیار کرد و به پیشۀ فضلالله استرابادی نعیمی، شیخ و مؤسس فرقۀ حروفیه، یعنی طاقیه (کلاه) دوزی که ظاهراً در این زمان نزد حروفیان از نوعی تقدس برخوردار بوده است، روی آورد (عبدالرزاق، 2(1)/ 315؛ اسفزاری، 2/ 85). چنین مینماید که احمد پیش از آمدن به هرات و حتی شاید در آذربایجان با اعتقادات حروفیه آشنا شده بود، زیرا پس از ورود به هرات با حروفیان شهر مستقیماً ارتباط برقرار کرد و در زمرۀ نزدیکان خواجه عضدالدین (دخترزادۀ فضلالله نعیمی) از رهبران حروفیان این شهر، درآمد (فصیح، 3/ 261؛ عبدالرزاق، 2(1)/ 316). چندی نگذشت که احمد لر با بسیاری از مشاهیر هرات مانند قاسم انوار، معروف بغدادی، صاینالدین علی ترکه و میر مخدوم نیشابوری آشنایی یافت (همو، 2(1)/ 315-316؛ طوسی، 46؛ نیز نک : نفیسی، 1/ 451، 2/ 791-792؛ براون، 3/ 697). پس از قتل فضلالله استرابادی (796ق) به دست میرانشاه پسر تیمور، گروهی از حروفیان در قلمرو تیموریان به کینخواهی او برخاستند (نک : صفا، 4/ 62-63؛ مشکور، 140-141). احمد لر در روز جمعه 23 ربیعالثانی 830 به هنگام خروج شاهرخ تیموری از جامع هرات به بهانۀ تقدیم عریضهای، او را با کارد مجروح کرد، ولی خود به دست یکی از نزدیکان شاهرخ به قتل رسید (حافظ ابرو، 911-914؛ عبدالرزاق، 2(1)/ 314؛ منجمباشی، 3/ 56؛ قس: سخاوی، 6/ 174). پس از این ماجرا، امرای شاهرخ از این فرصت به خوبی بهره بردند و به سرکوب بسیاری از حروفیان و مخالفان حکومت پرداختند. خواجه عضدالدین و بسیاری از پیروان او را کشتند و سوزاندند. میر مخدوم نیشابوری از عارفان بنام خراسان نیز به قتل رسید. معروف بغدادی، خوشنویس برجستۀ دربار شاهرخ نیز به دوستی و آمد و شد با احمد لر متهم شد و به زندان افتاد (حافظ ابرو، 915-916؛ فصیح، همانجا؛ عبدالرزاق، 2(1)/ 315-316؛ نفیسی، 2/ 791-792) و حتی قاسم انوار شاعر و عارف مشهور را به جرم آنکه دیوانش در حجرۀ احمد لر پیدا شده، به سمرقند تبعید کردند (کرمانی، 67).
مآخذ
اسفزاری، محمد، روضات الجنات، به کوشش محمدکاظم امام، تهران، 1339ش؛ براون، ادوارد، تاریخ ادبی ایران ( از سعدی تا جامی)، ترجمۀ علیاصغر حکمت، تهران، 1357ش؛ حافظ ابرو، عبدالله، زبدةالتواریخ، به کوشش کمال حاج سید جوادی، تهران، 1372ش؛ سخاوی، محمد، الضوء اللامع، قاهره، 1354ق؛ صفا، ذبیحالله، تاریخ ادبیات در ایران، تهران، 1366ش؛ طوسی، محمد، «مجمع التهانی و محضرالامانی»، مجلۀ دانشکدۀ ادبیات، تهران، 1333ش، س 2، شم 2؛ عبدالرزاق سمرقندی، مطلع سعدین و مجمع بحرین، به کوشش محمدشفیع، لاهور، 1365ق؛ فصیح خوافی، احمد، مجمل فصیحی، به کوشش محمود فرخ، مشهد، 1339ش؛ کرمانی، عبدالرزاق، «تذکره در مناقب حضرت شاه نعمتالله ولی»، مجموعه در ترجمۀ احوال شاه نعمتالله ولی کرمانی، به کوشش ژان اوبن، تهران، 1361ش؛ مشکور، محمدجواد، «فتنۀ حروفیه»، بررسی تاریخی، تهران، 1348ش، س 4، شم 4؛ منجمباشی، احمد، صحائف الاخبار، قاهره، 1285ق؛ نفیسی، سعید، تاریخ نظم و نثر در ایران و در زبان فارسی، تهران، 1344ش.