آل نَجاح، سلسلهای منسوب به المؤیّد نجاح که میان سالهای 412-554 ق/1021- 1159 م بر زَبید واقع در کرانۀ خاوری دریای سرخ (اکنون جزو یمن شمالی و در باختر آن) فرمان راند. نجاح غلام حبشی مرجان، آخرین وزیر آل زیاد (ه م) در زبید، در 412 ق/1021 م حکومت را در دست گرفت و سلسلۀ آل زیاد را که در روزگار مأمون عباسی بر تهامه فرمان میراند (ترسیس، 92)، برانداخت و تا 452 ق/1060 م بر زبید حکومت کرد و در آن سال به تحریک علی بن محمد صُلَیحی به دست کنیزکی مسموم و کشته شد و آل صلیح بر زبید چیره شدند. پس از کشته شدن نجاح، دو تن از پسران او به نامهای سعید ملقب به احول، و نصیرالدین جیّاش ملقب به الملک المکین (ابوالطّامی) به جزیرۀ دهلک رفتند و در آنجا به آموختن قرآن و ادبیات مشغول شدند (ابن خلدون، 4/216). مدتی بعد بازگشتند و جیاش، علی بن محمد را کشت (همو، 4/217) و سعید بر زبید چیره شد. از این زمان تا 482 ق/ 1089 م که جیاش بر مسند فرمانروایی نشست و آل نجاح کاملاً بر زبید چیرگی یافتند، آن دیار میان آنان و آل صلیح دست به دست میگشت. سعید در 481 ق/ 1088 م به دست مکرم صلیحی کشته شد و به روایتی درگذشت و جیاش نخست به عدن (ابن خلدون، 4/217؛ ابومخرمة، 43) و سپس به هند گریخت و6 ماه بعد، ناشناخته وارد زبید شد و چندی بعد حکومت را در دست گرفت (ابومخرمه، 44-45). جیاش تا 498 یا 500 ق/1105 یا 1107 م (همو، 45) فرمان راند. پس از او پسرش فاتک اول تا 503 ق/ 1109 م فرمانروایی داشت تا آنکه درگذشت و جای خود را به منصوربن فاتک داد. منصور، وزیر خود انیس الفاتکی را بهسبب تحکمی که بر او داشت بکشت و کار ملک را به پسرش فاتک دوم سپرد و خود به خوشگذرانی پرداخت. ابن خلدون، وزیر مقتول را ابومنصور عبیداللّه میداند، حال آنکه او در آن زمان هنوز به وزارت نرسیده بود و افزونبرآن، ابومنصور عبیداللّه کشته نشده بلکه در 529 ق/1135 م درگذشته است. منصور در 522 ق/ 1128 م به دست وزیر خود کشته شد. فاتک پسر منصور نیز تا 531 ق/1137 م فرمان راند و چون پسری نداشت، پس از وی پسرعمویش فاتک سوم، پسرمحمدبن فاتک اول، به فرمانروایی پرداخت. زوال آل نجاح که از حدود 500 ق/ 1107 م به علت نفوذ وزیران آغاز شده بود، در روزگار او به نهایت رسید. فاتک سوم در 554 ق/ 1159 م به دست احمدبن سلیمان در زبید کشته شد و بدینسان سلسلۀ آل نجاح برچیده شد. ابوالطّامی جیّاش، سومین فرمانروای این سلسله، مردی شاعر و ادیب بود. دیوان شعری بزرگ به او نسبت دادهاند. همچنین کتابی به نام المفید فی اخبار زبید معروف به مفید جیاش نوشت (ابومخرمه، 46-47). فاتک بن منصورنیز مدارسی جهت فقیهان در زبید ساخت (ابن خلدون، 4/ 218).
مآخذ
ابن خلدون، العبر، بیروت، 1958 م؛ ابومخرمه، عبداللّه، تاریخ ثغرعدن، لیدن، 1936 م؛ ترسیسی، عدنان، الیمن و حضارة العرب، بیروت، صص 92-94؛ زامباور، ادوارد ریتر، نسبنامۀ خلفا و شهریاران، ترجمه محمدجواد مشکور، تهران، 1356 ش، صص 181-182؛ زرکلی، خیرالدین، الاعلام، بیروت، 1984 م، 3/103، 5/125-126، 7/302؛ لین پول، استانلی، طبقات سلاطین اسلام، ترجمۀ عباس اقبال، تهران، 1363 ش، صص 82-83.