نویسنده (ها) :
محمدعلی کاظم بیگی
آخرین بروز رسانی : سه شنبه 30 اردیبهشت 1399 تاریخچه مقاله
اَبویقْظان، عامر بن حفص بن قادم (د 190 ق / 806 م) نسب شناس و عالم به اخبار عرب، به گفتۀ مدائنی، سُحَیم لقب داشت (ابن ندیم، 106-107). او را به نامها و كینهها و دیگر القاب نیز خواندهاند (نک : همانجا؛ خطیب، 2 / 165). از این اسامی نمونه روایاتی به نقل از مدائنی در دست است (طبری، 4 / 404، 524؛ بلاذری، 5 / 194؛ خطیب، 2 / 161-165). ابویقظان از موالی بنی عُجَیف، تیرۀ قبیلۀ عدنانی بنی ربیعة بن مالك بود (كلبی، 211؛ ابن درید، 235). احتمالاً مولایش وبرۀ تمیمی نام داشت (طبری، 4 / 449). ابویقظان در بصره میزیست (جاحظ، الحیوان، 2 / 155؛ بلاذری، 1 / 221). در میان مشایخ او جویریة بن اسماء (ابنسلام، 1 / 408؛ بلاذری، 3 / 241؛ نیز نک : ابنسعد، 7 / 281)، ابوالمقدام هشام بن زیاد (بلاذری، 4(1) / 492، 5 / 9؛ نیز نک : ابن حجر، لسان، 7 / 418) و عبدالعزیز (عبدالحمید؟) بن مهران (بلاذری، 5 / 158؛ نیز نک : ابنحجر، تهذیب، 6 / 361، قس: تقریب، 1 / 469) از بزرگان راویان بصره در سدۀ 2 ق شناخته شدهاند. باتوجه به گرایش ابویقظان به علم انساب میتوان حدس زد كه از طریق چنین مشایخی به روایات دغفل بن حنظلۀ سدوسی، نسّابۀ معروف بصره در سدۀ نخست ق (نک : ابن سعد، 7 / 140؛ جاحظ، البیان، 1 / 208) نیز دسترسی داشت (آمدی، 152). از ابویقظان به عنوان فردی ثقه و آگاه به انساب و اخبار یاد میشود (ابن ندیم، 107). با آنكه هیچ یك از آثار او یافت نشده، اما میتوان بخشی از روایات وی را از طریق مدائنی (طبری، 4 / 404، 524) و شاگردانش احمد بن زهیر (همو، 5 / 333، 6 / / 66) و احمد بن حارث خراز (ابوالفرج، 11 / 75)، همچنین خلیفة بن خیاط (1 / 348، 2 / 467، 520)، ابن حبیب (ابن ندیم، 119؛ یاقوت، 17 / 113)، ابوخالد غَنَوی (بلاذری، 2 / 432) و ابوعلی حسن بن علی حرمازی (همو، 3 / 237) در منابع سدههای 3 و 4 ق یافت. چنین به نظر میرسد كه آنچه برخی از مؤلفان متقدم مانند جاحظ ( البیان، 1 / 121، الحیوان، همانجا)، ابوحاتم سجستانی (ص 1)، ابن قتیبه، ( المعارف، 130، 230، 296، الشعر، 2 / 481)،آمدی (ص 39، 115) و ازدی (ص 110) نقل كردهاند، با استفادۀ مستقیم از تألیفات اوست.
آثـار
1. اخبار تمیم (ابن ندیم، 107)؛ 2. كتاب حِلْف تمیمٍ بعضها بعضاً (ابنندیم، همانجا؛ نیز نک : یاقوت، 11 / 180)؛ 3. كتاب نسب خِندِف و اخبارها (همانجا). چون در منابع از شیوخ قوم ابویقظان به عنوان یكی از مآخذ وی یاد شده است (طبری، 4 / 194)، احتمال آن میرود كه وی اطلاعات مربوط به قبیلۀ تمیم و لیلی بنت حُلوان معروف به خندف (كلبی، 20؛ ابن حزم، 10) را از آنان گرفته باشد؛ 4. النسب الكبیر، در نسب طوایف مختلف عرب، با توجه به گزارش ابنندیم در باب متقدمان نسابهها و كسانی كه در زمینۀ نسبشناسی تألیفاتی داشتهاند (ص 101- 110)، شاید بتوان این كتاب را در نوع خود، نخستین تألیفی دانست كه انساب همۀ طوایف عرب را یكجا گردآورده است. همچنین به نظر میرسد كه منقولات ابونصر بخاری (سدۀ 4 ق) از ابویقظان برگرفته از كتاب اخیر او باشد (ص 8، 24، 89). گویا این كتاب در سدۀ 7 ق / 13 م موجود بوده، زیرا ابن خلكان ظاهراً آن را دیده و از آن بهره برده است (4 / 173، 6 / 354)؛ 5. النوادر. ابن ندیم (ص 107) نسخهای ازآن را به خط ابن سعدان دیده بوده است. با توجه به تنوع مطالبی كه ابن قتیبه از ابویقظان نقل میكند (عیون، 1 / 70، 83، جم )، چنین به نظر میرسد كه اطلاعات او مأخوذ از همین كتاب باشد.
مآخذ
آمدی، حسن بن بشر، المؤتلف و المختلف، به كوشش عبدالستار احمد فراج، قاهره، 1381 ق / 1961 م؛ ابنحجر عسقلانی، احمد بن علی، تقریب التهذیب، به كوشش عبدالوهاب عبداللطیف، بیروت، 1395 ق / 1975 م؛ همو، تهذیب التهذیب، حیدرآباددكن، 1326 ق؛ همو، لسان المیزان، حیدرآباد دكن، 1329-1331 ق؛ ابن حزم، علی بن احمد، جمهرة انساب العرب، بیروت، 1403 ق / 1983م؛ ابن خلكان، وفیات؛ ابن درید، محمد بن حسن، الاشتقاق، به كوشش عبدالسلام محمد هارون، قاهره، 1378 ق / 1958 م؛ ابن سعد، محمد، الطبقات الكبری، بیروت، دارصادر؛ ابن سلام، جمحی، محمد، طبقات فحول الشعراء، به كوشش محمود محمد شاكر، قاهره، 1394 ق / 1974 م؛ ابن قتیبه، عبدالله بن مسلم، الشعر و الشعراء، بیروت، 1964 م؛ همو، عیون الاخبار، قاهره، 1343 ق / 1925 م؛ همو، المعارف، به كوشش ثروت عكاشه، قاهره، 1388 ق / 1969 م؛ ابن ندیم، الفهرست؛ ابوحاتم سجستانی، سهل بن محمد، كتاب المعمّرین، به كوشش گلدسیهر، لیدن، 1899 م؛ ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، بولاق، 1285 ق؛ ازدی، یزید بن محمد، تاریخ الموصل، به كوشش علی حبیبه، قاهره، 1387 ق / 1967 م؛ بخاری، ابونصر، سرّالسلسلة العلویة، به كوشش محمد صادق بحرالعلوم، نجف، 1381 ق / 1962 م؛ بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج 1، به كوشش محمد حمیدالله، قاهره، 1959 م؛ همان، ج 2، به كوشش محمدباقر محمودی، بیروت، 1394 ق / 1974 م؛ همان، ج 3، به كوشش عبدالعزیز دوری، بیروت، 1398 ق / 1978 م؛ همان، ج 4، به كوشش احسان عباس، بیروت، 1400 ق / 1979 م؛ همان، ج 5، به كوشش گویتین، بیتالمقدس، 1936 م؛ جاحظ، عمرو بن بحر، البیان و التبیین، به كوشش حسن سندوبی، قاهره، 1351 ق / 1932 م؛ همو، الحیوان، به كوشش عبدالسلام محمد هارون، بیروت، 1388 ق / 1969 م؛ خطیب بغدادی، احمد بن علی، موضّح اوهام الجمع و التفریق، به كوشش عبدالمعطی امین قلعجی، بیروت، 1407 ق / 1987 م؛ خلیفة بن خیاط، تاریخ، به كوشش سهیل زكار، دمشق، 1968 م؛ طبری، تاریخ؛ كلبی، هشام بن محمد، جمهرة النسب، به كوشش ناجی حسن، بیروت، 1407 ق / 1986 م؛ یاقوت، ادبا.