اَبوفُدَیك، عبدالله بن ثور بن سلمۀ حروری (مق 73 ق / 692 م)، از سران خوارج، از تیرۀ بنی سعد بن قیس ثَعلبه كه فرقۀ فدیكیه منسوب به اوست. از تاریخ زندگی ابوفدیك پیش از خروج و پیكار او با امویان آگاهی در دست نیست. در پی جدایی خوارج از عبدالله بن زبیر ــ بهسبب خوشبینی او به عثمان بن عفان ــ نافع ابن ازرق و عدهای دیگر در 64 ق به بصره رفتند و ابوفدیك با ابوطالوت از بنی بكر بن وائل و عطیة بن الاسود به سوی یمامه تاختند (طبری، 5 / 566). سپس بهسبب اختلافهایی كه در میان آنان پدید آمد، از ابوطالوت جدا گشتند و به نَجَدة بن عامر كه در یمامه خروج كرده بود، گرویدند و او را امیرالمؤمنین خواندند. كار نجده در یمامه بالا گرفت و بحرین و عمان را نیز تصرف كرد و چند سال فرمان راند (شهرستانی، 1 / 122-123؛ ابن ابی الحدید، 4 / 133). اما بعدها كارهایی از او سر زد كه خوارج نپسندیدند و از او روی گردانیدند و ابوفدیك را به امیری برداشتند (اشعری، 1 / 164؛ شهرستانی، 1 / 124). به روایت طبری (6 / 174). ابوفدیك در 72 ق نجدة بن عامر را به قتل آورد، اما به گفتۀ ابن اثیر (4 / 205-206) چون ابوفدیك در 65 ق امارت یافت، در طلب نجده كه گریخته بود، برآمد و او را به دست آورد و كشت. خلیفة بن خیاط واقعۀ قتل نجده را در حوادث سال 70 ق آورده و یادآور شده است كه در 71 ق، مصعب بن زبیر از بصره عبدالرحمن بن اسكاف را به مقابلۀ ابوفدیك فرستاد، ولی عبدالرحمن شكست خورد (1 / 338- 339). به هرحال ابوفدیك پس از قتل نجده، از عطیة بن اسود كه از سوی نجده بر منطقهای فرمان میراند، خواست به اطاعت او گردن نهد، اما عطیه نیز او را به اطاعت از خود خواند و از آنجا كه كار به سامان نرسید، هریك به استقلال به كار خویش پرداخت و هم از ایـن روی دو فرقۀ فدیكیـه و عطویه ــ منسوب به عطیه ــ از نجدیه جدا شدند (اشعری، شهرستانی، همانجاها). چون خالد بن عبدالله قسری از سوی عبدالملك اموی ولایت بصره یافت، مقابله با ابوفدیك یكی از وظایف و دشواریهای او برا ی تسلط بر كارها بود (بلاذری، 4(1)473، 5 / 346؛ طبری، همانجا). از این روی برادر خود امیة بن عبدالله را به پیكار او فرستاد، ولی امیه شكست خورد و عقب نشست (ابنقتیبه، 1 / 171؛ بلاذری، 4(1) / 459، 473). پس از آن عمر بن عبیدالله با لشكری انبوه به مقابلۀ او به بحرین رفت. در این پیكار ابوفدیك و گروهی از یارانش كشته شدند و بقیه به اطاعت از امویان گردن نهادند (طبری، 6 / 193؛ سدوسی، 78) این واقعه به «یوم ابی فدیك» مشهور شد (زبیری، 88؛ ابن حزم، 71) و شاعران دربارۀ آن شعرها سرودند (نك : بلاذری، 5 / 346؛ سدوسی، همانجا).
مآخذ
ابن ابی الحدید، عبدالحمید بن هبة الله، شرح نهج البلاغة، به كوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، 1379 ق / 1959 م؛ ابن اثیر، الكامل؛ ابن حزم، علی بن احمد، جمهرة انساب العرب، بیروت، 1403 ق / 1983 م؛ ابنقتیبه عبدالله بن مسلم، عیون الاخبار، بیروت، 1343 ق / 1925 م؛ اشعری، علی بن اسماعیل، مقالات الاسلامیین، به كوشش محمد محییالدین عبدالحمید، بیروت، 1405 ق / 1985 م؛ بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج 5، به کوشش گویتین، اورشلیم، 1355 ق / 1936 م، ج 4(1)، به كوشش احسان عباس، بیروت، 1400 ق / 1979 م؛ خلیفة بن خیاط، تاریخ، به كوشش سهیل زكار، دمشق، 1388 ق / 1968 م؛ زبیری، مصعب بن عبدالله، نسب قریش، به كوشش لوی پرووانسال، قاهره، 1372 ق / 1953 م؛ سدوسی، مورج بن عمرو، حذف من نسب قریش، به كوشش صلاحالدین منجد، بیروت، 1396 ق / 1976 م؛ شهرستانی، محمد بن عبدالكریم، الملل و النحل، به كوشش عبدالعزیز محمد وكیل، قاهره، 1387 ق / 1968 م؛ طبری، تاریخ.