responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دائرة المعارف بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 4  صفحه : 1253

الب


نویسنده (ها) :
علی اکبر دیانت
آخرین بروز رسانی :
چهارشنبه 13 آذر 1398
تاریخچه مقاله

اَلْب، یا اَلْپ و آلب، كلمه‌ای است تركی كه در گویشهای گوناگون این زبان به معنی پهلوان، جنگاور، دلیر و بهادر (كاشغری، 1 / 44، 112؛ كاظم قدری، 2 / 125-126) به عنوان لقب و صفت دلاوران و قهرمانان و شاهزادگان ترك( كوپرولو، «تشكیل ... »، 149) به كار می‌رفته است. در میان اقوام كهن ترك به كسانی كه عقاب را با تیر شكار، و پر آن را بر كلاه خویش نصب می‌كردند و یا پلنگ را كشته، دم آن را بر بازوی خود می‌پیچیدند، نیز الب گفته می‌شد (پاكالین، I / 47). همچنین این لقب از عناوین رسمی برخی دولتمردان ترك (كوپرولو، همانجا) بوده، و نیز در تشكیلات و سازمان قبیله‌ای به اشراف نظامی نیز اطلاق می‌شده است (IA, I / 379). بسیاری از قهرمانان ملی و اساطیری ترك نیز به این لقب ملقب بودند، چنانكه اَرتنكا كه ایرانیان او را افراسیاب می‌نامند، الب ارتنكا خوانده می‌شد (كاشغری، 1 / 44).
این لقب و صفت كه دست آورد زندگانی كوچندگی است، در ادبیات ترك جایگاه ویژه‌ای داشته است و به دست آوردن این عنوان افتخار بزرگی شمرده می‌شد. حتى بر گردن اسبهای البها كه از خود فداكاری نشان می‌دادند، نشانی از طلا می‌آویختند (كوپرولو، «متصوفان ... »، 244) و از بدگویی دربارۀ البها به شدت پرهیز می‌كردند (كاشغری 1 / 124). در دولتهای ترك تأمین امنیت و حراست از نواحی مرزی برعهدۀ البها بود (كوپرولو، همان، 189).
این لقب از آسیای میانه تا آسیای صغیر و حتى شبه قارۀ هند همراه با نام دولتمردان، امیران و بنیان‌گذاران سلسله‌های ترك دیده می‌شود؛ چنانكه الب تكین مؤسس سلسلۀ غزنویان، الب ارسلان سلجوقی، قیا الب نیای خاندان عثمانی (عاشق پاشازاده، 2)، همچنین امیرانی از سلجوقیان و خوارزمشاهیان مانند الب سنغر (رشید وطواط، 195)، محمود الب از ایل باشیان سیواس در دورۀ سلجوقیان آسیای صغیر ( مختصر ... ، 78)، الب خان از امیران محمد خوارزمشاه (ابوالغازی، 110)، الب خان فرمانروای مولتان در هند (برنی، 363) نوح الب، الب ارغون و غیره (IA, I / 380) با این لقب معروف بودند. البی صورت دیگری از این واژه و لقب نجم‌الدین علی البی و عمادالدین البی از امیران آل ارتق بوده است (نك‌ : ه‌ د، 1 / 567-570).
كلماتی چون الپائو، الپائوت (الباغوت)، الپاووت و یلپائو را كه در الواح اورخون موجود است، مشتق از این واژه دانسته‌اند IA)، همانجا). این كلمه در نام برخی مكانهای جغرافیایی نیز، مانند الپ قلعه، الب كوی، الپاووت كوی (همان، I / 383) در تركیه، دیده می‌شود. اولیاچلبی سیاح سدۀ 11 ق / 17 م در توصیف شهر توقات از تكیه‌ای به نام الب غازی نام برده است (5 / 60، 68). وجود آرامگاه الب آتا (پدرْ الب) در تورخان تركستان كه گفته می‌شود از نوادگان محمد حنفیه است، نشان دهندۀ قدمت این لقب و نیز اسلامی شدن آن است (كوپرولو، همان، 63).
در قرون متأخرتر اسلامی، واژۀ الب همراه با «غازی» به كار برده می‌شد (همو، «تشكیل»، 146)، چنانكه والی غوریان در هرات، ملك ناصرالدین الب غازی نام داشت (منهاج، 121؛ نظامی، 45؛ قزوینی، 184) و اتابك زنگی ابن آق سنقر را نیز الب غازی می‌خواندند (ابن قلانسی، 284).
با گسترش فرهنگ اسلامی و با جوشش احساسات جهاد دینی و اندیشه‌های صوفیانه، پیروان طریقتها و متصوفان نیز در زمرۀ البها درآمدند و به الب ارن معروف شدند. اینان با شركت در جنگهای مذهبی حتى رهبری معنوی سپاه را نیز بر عهده گرفتند (كوپرولو، «متصوفان»، 253-254).
عاشق پاشا شاعر صوفی كه در نیمۀ اول سدۀ 8 ق / 14 م می‌زیست، برای ورود به جرگۀ البها والب ارنها داشتن 9 خصلت را ضروری شمرد: دلی استوار یعنی شجاعت، نیروی بازو، غیرت، اسب نیكو، لباس مخصوص، تیر و كمان، شمشیر، نیزه و یار موافق (كوپرولو، همان، 244، «تشكیل»، 152). فعالیت این گروه از البها، و اشتهار آنان، محیط اجتماعی آسیای صغیر را سخت تحت تأثیر قرار داده بود و شاعران و نوازندگان با شعر و ساز خود دلاوریهای آنان را می‌ستودند (همو، متصوفان»، 245).
داستانهای قهرمانیهای البها در كتاب دده قورقوت و اوغوزنامه‌ها به تفصیل بیان شده است. آنچه عاشق پاشازاده مؤلف تواریخ آل عثمان تحت عنوان «غازیان روم» آورده است، بدون شك همان البهای مسلمان هستند (نك‌ : كوپرولو، «تشكیل»، همانجا). لقب الب به تدریج در اواسط حكومت عثمانی منسوخ شد.

مآخذ

ابن قلانسی، حمزه، ذیل تاریخ دمشق، به كوشش آمدرز، بیروت، 1908م؛
ابوالغازی بهادرخان، شجرۀ ترك، به كوشش دمزون، آمستردام، 1970م؛
اولیاچلبی، محمد، سیاحت‌نامه، استانبول، 1315 ق؛
برنی، ضیاءالدین، تاریخ فیروزشاهی، ترجمۀ معین الحق، لاهور، 1991 م؛
رشید وطواط، دیوان، به كوشش سعید نفیسی، تهران، 1339 ش؛
عاشق پاشازاده، تواریخ آل عثمان، استانبول، 1332ق؛
قزوینی، محمد، تعلیقات بر چهار مقاله (نك‌ : هم‌ ، نظامی عروضی)؛
كاشغری، محمود، دیوان لغات الترك، استانبول، 1332ق؛
كاظم قدری، حسین، تورك لغتی، استانبول، 1928م؛
مختصر سلجوق‌نامۀ ابن بی بی، به كوشش هوتسما، لیدن، 1902 م؛
منهاج سراج، عثمان، طبقات ناصری، به كوشش ویلیام ناسولیس، كلكته، 1864 م؛
نظامی عروضی، احمد، چهار مقاله، به كوشش محمد قزوینی، لیدن، 1327ق / 1909 م؛
نیز:

IA; Köprülü, M. F., Osmanlı imparatorluğunun kuruluu, Ankara, 1972; id, Türk edebiyatıʾnda ilk mutasavvı flar, Ankara, 1976; Pakalin, M. Z., Osmanlı tarih deyimleri ve terimleri, Istanbul, 1983.
علی‌اكبر دیانت

نام کتاب : دائرة المعارف بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 4  صفحه : 1253
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست