آخرین بروز رسانی : سه شنبه
20 خرداد 1399 تاریخچه مقاله
اِبْنِ طولون، جامع، سومین مسجد
ساختۀ مسلمانان در مصر و یکی از بزرگترین مساجد کهن جهان
اسلام که به فرمان احمد بن طولون در ناحیۀ القطایع
در حومۀ فسطاط بر روی جبل یَشکُر برپا گردید. کِندی گوید:
احمد بن طولون در ۲۵۹ق / ۸۷۲م دستور داد تا
مسجد جامعی بسازند و نیز گوید در ۲۶۴ق
ساختمان آن آغاز و در ۲۶۶ق پایان گرفت (صص
۲۱۶، ۲۱۹)، اما به گفتۀ کرسول ساختمان
آن در ۲۶۵ق پایان یافته است و وجود کتیبهای
بر یکی از جرزهای سمت قبلۀ مسجد که حاوی
تاریخ برپایی بنا در رمضان ۲۶۵ق است، این
مطلب را تأیید میکند (معماری [۱]... »، II, 335).
ویژگیهای معماری
مسجد از نظر معماری طرحی بسیار
ساده دارد. بنا شامل یک صحن مربع به ابعاد تقریبی
۹۲ متر است که از ۳ سو رواقی با ۱۳ چشمه طاق
در ۲ ردیف، و از سوی قبله (جنوب شرقی) رواقی با
۱۷ چشمه طاق در ۵ ردیف را در برمیگیرد. با
احتساب عرض رواقها مجموع بنا و صحن مستطیلی است به ابعاد
۲۶ / ۱۲۲ و ۳۳ / ۱۴۰
متر. در بنای مسجد به جای ستون از جرز بهره گرفتهاند. کلیۀ دیوارها،
جزرها و چشمههای شبستانها یکسره از آجر سرخ رنگ به اندازههای
۵ / ۴×۵ / ۸ تا ۸×۱۸ تا ۱۹
سانتیمتر در ملاطی ضخیم چیده شده و یک قشر گچ سخت
آن را پوشانیده است. طاقها از نوع نوک تیز (شکسته) است و پایههای
حمالِ آن را جزرهای مکعب مستطیل ستبر به ابعاد ۴۶ /
۲×۲۷ / ۱ متر تشکیل میدهد که به فاصلۀ
۶۰ / ۴ متر از یکدیگر قرار دارند (کرسول، همان، II / 339, 342).
نمونۀ پیشین اینگونه جرزها در مساجد المتوکل و ابودلف در
سامره نیز دیده میشود (مارسه، 46). شاید بتوان روایت
بلوی (ص ۱۸۲) را در مورد نیاز به
۳۰۰ ستون برای ساختن مسجد مورد نظر احمد بن طولون و پیشنهاد
معمار نصرانی سازندۀ مسجد برای ساختن بنایی که به جز ۲ ستون سمت قبله
(محراب) به ستون دیگری نیاز نداشته باشد، توجیهی
برای این روش جدید و ناشناخته در معماری مساجد مصر دانست.
نیمستونهای کاذب چهار نبش جرزها را با آجر تراشیده ساختهاند و
طاقهای روی آن کمی از پایۀ خود پیشتر
آمده و در بالای هر جرز به منظور تقویت، روکوبی چوبی با
اتصال دم چلچلهای نصب شده است (EI2).
هر چند طاقهای مساجد در سرزمینهای
غربی اسلامی به طور کلی از نوع هلالی است، ولی در
مسجد ابن طولون از طاقهای شکستۀ نوک تیز استفاده شده است. یکی
از امتیازات فنی این طاقها کاستن از وزن پشت بغلهای بین
قوسهاست (گرابار، 130). در بالای هر جرز و فاصلۀ میان دو
طاق یک روزنۀ نورگیر ایجاد شده که افزون بر کاربرد روشنایی،
سبب ظرافت و سبکتر کردن بنا شده است. بیآنکه از استحکام آن بکاهد (مارسه، همانجا).
این روزنهها نیز دارای طاقهای نوک تیز واقع بر
ستونهای کوچک است.
تزیینات بنا
در معماری اسلامی تزیینات
مساجد از دو دیدگاه متفاوت به کار گرفته شده است. در بیشترین
آنها برای نشان دادن اهمیت و جلب توجه نمازگزاران به محل مشخصی
چون محراب، عوامل تزیینی چشمگیری در آن به کار
گرفتهاند و در شماری کمتر، معماران کوشیدهاند تا به یاری
نقشهای یکسان و هماهنگ بنا را از وحدت کامل برخوردار کنند که در مسجد
ابن طولون چنین است (گرابار، 133). گچبری، تنها عامل تزیینی
این بنا به بخشهای اصلی ساختمان چون سرستونها، سطح زیرین
طاقها، روزنههای نورگیر و پنجرهها غنایی ویژه بخشیده
و در سرستونها که کلاً به سبک کرنتی است، نقوش برگ کنگری متداول این
سبک به برگ مو سبکِ سامره تغییر یافته است. (کرسول، همان، II / 342).
طاقهای مسجد ابن طولون بسیار عریض طراحی شده است. بنابراین
سطح زیرین آن زمینۀ مناسبی برای ارائۀ گچبری
است. ده قطعه از این گچبریها به خوبی حفظ شده که طرح آنها شامل
یک نوار مرکزی پهن و دو حاشیۀ باریک
با نقش هندسی و گیاهی به سبک سامره است. یک نوار گچبری
شده نیز در هر دو روی دور طاقها ایجاد شده که ابتدا با زاویۀ قائمه
به سوی طاق کناری معطوف میگردد و سپس در امتداد یک خط
افقی به آن میرسد (همان، II / 343-344). کتیبۀ کوفی
مشهور مسجد به فاصلۀ ۲۰ سانتی متری در بالای این نوار به
عرض ۳۰ سانتی متر بر روی چوب منبت کاری شده است.
تخمین زدهاند که این پیشانی بیش از ۲ کم
طول داشته و در حدود یک شانزدهم از آیات قرآن کریم را شامل بوده
است (EI2). پنجرههای واقع در دیوار خارجی رواقها شاهکاری
از هنر گچبری است. سه یا چهار قطعه از نمونههای نخستین
شبکههای آن باقی مانده که طرح بعضی از آنها شامل دایرههای
تقسیم شده به نیم و ربع دایره و کاملاً مشابه طرح یکی
از مشبکهای مرمرین مسجد جامع دمشق است. دو نمونۀ دیگر
شامل ترکیبی از اشکال ۶ گوشه و مثلثهای متساوی
الاضلاع است (کرسول، «گزارش[۲] ... » 313). دیوار خارجی رواقها
۱۰ متر ارتفاع دارد و یک پیشانی با تزیینات
کنگرهای به ارتفاع ۳ متر بخش فوقانی آن را آراسته است. چنین
مینماید که معمار بر آن بوده که دیوارهای بلند را از عرض
به دو بخش تقسیم کند. در بخش زیرین ۷ درِ ورودی
مستطیل شکل ساخته و در بخش زبرین ۳۱ پنجره ایجاد
کرده که پایۀ آنها بر خط محور این تقسیم قرار دارد. این تقسیم
جالب یکنواختی دیوارههای ساده را از میان برده و یکی
از زیباترین عوامل بنا یعنی پنجرهها را پدید آورده
است (EI2). در طرفین روزنههای نورگیر در پشت بغلهای
دیوار خارجی صحن، گلهای کوکب ۸ پر با گلبرگهای
فرورفته گچبری شده و ردیفی از همین گلها به شکل یک
پیشانی زیر رخ بام ساختهاند (کرسول، همان، 310-311).
سقف
سقف نخستین مسجد از تنههای
ستبر نخل بوده که با تخته به شکل مربع مستطیل به اندازههای
۵۰×۳۰ سانتی متر غلاف شده و شاه تیرهایی
را تشکیل میداده که به فاصلۀ ۲۵ / ۱ متر (از
مرکز به مرکز) قرار داشته است. رو و میان آنها را نیز با قابهای
چوبی تزیین کرده بودهاند. از سقف نخستین، بخش کوچکی
باز مانده بود که در تعمیرات اساسی مسجد سطح خارجی آن به همان شیوه
بازسازی شده است. به هنگام تعمیرات چند تنه از سروهای آسیای
صغیر نیز به دست آمد که به عقیدۀ کرسول («معماری...»،
II / 347) بایستی در نخستین تعمیرات بنا به کار
گرفته شده باشد، اما در مدیحهای که سعید القاص در ستایش
احمد بن طولون و مسجدِ ساختۀ او سروده، به کاربردِ سرو کوهی در بنای مسجد اشاره شده است
(کندی، ۲۵۴). بنابراین افزون بر تنۀ نخل
از سرو کوهی نیز در ساختن سقف مسجد استفاده کرده بودهاند.
فواره
در میانۀ صحن مسجد بنایی
با گنبد زرین و پنجرههای مشبک که به هر سو گشوده میشود، ساخته
بودهاند که بر پایۀ ۱۰ ستون مرمر قرار داشته و ۱۶ ستون مرمر دیگر
آن را محصور میکرده است. کف آن نیز پوشیده از سنگ مرمر بوده و
در زیر گنبد یک سنگاب بزرگ مرمرین به قطر دهانۀ
۴ ذرع که آب از فوارۀ آن فوران میکرده، قرار داشته است. بر پشت بام آن نیز ساعت
خورشیدی نصب کرده و دور بام را نردهای از چوب ساج کشیده
بودهاند. این فواره در جمادی الثانی ۲۷۹ /
اوت ۸۹۲ در آتش سوخت (ابن دقماق، ۱ /
۱۲۳). وجود وضوگاه در پشت مسجد نشان میدهد که این
فواره بیشتر برای زیبایی و یا ویژۀ آشامیدن
آب برای نمازگزاران بوده است. قصیدۀ سعید
القاص نیز به این امر اشاره دارد (کندی،
۲۵۵).
زیاده
۳ ضلع مسجد را یک حیاط
خارجی یا «زیاده» در برگرفته و در ضلع جنوب شرقی
ساختمانهای ویژۀ امیر «دارالاماره» قرار داشته که یکی از درهای
آن به اتاقی در پشت محراب باز میشده و بنا به رسم سدههای نخستین
اسلام، ابن طولون مستقیماً از آنجا به مقصورۀ کنار محراب و
منبر میرفته است (مقریزی، خطط، ۲ / ۲۶۹).
زیاده تقریباً ۱۹ متر عرض دارد و دیواری به
ارتفاع ۸ و ضخامت ۳۲ / ۱ متر آن را دربرمیگیرد.
بدین ترتیب مجموعۀ مسجد از یک چهار ضلعی نزدیک به مربع به ابعاد
۱۶۲×۴۶ / ۱۶۲ متر با مساحتی
برابر ۵ / ۲۶۳۱۸ متر مربع تشکیل میشود
(کرسول. همان، II / 339). بلندی و استواری دیوارهای
مسجد و زیاده مورد توجه ناصر خسرو قرار گرفته بوده است. وی مینویسد:
تنها دیوار شهرهای آمد و میافارقین از آن برترند (ص،
۸۸).
دیوارهای زیاده در حقیقت
حفاظی مناسب برای جلوگیری از تماس مستقیم محوطۀ مسجد
با بناهای غیرمذهبی اطراف بوده است. افزون بر آن دیگر تأسیسات
جنبی خدماتی چون وضوگاه، داروخانه و مناره و جز آن در محوطۀ زیاده
بنا شده بوده است. زیاده احتمالاً با ۲۱ باب به سوی مسجد
راه داشته است. سطح زیاده به هنگام بنای مسجد پایینتر از
رواقها بوده و درهایی که به داخل رواقها باز میشده، چند پله
بالاتر از سطح زیاده و به صورت نیمدایره ساخته شده بودهاند. این
وضع هنگامی روشن شده که زیاده را از وجود بازماندههای بناهای
ویران شدۀ ادوار مختلف که پس از ساختمان مسجد ایجاد شده بود، پاک کردند. پس
از خاک برداری معلوم شد که درهای رواقهای شمال شرقی
۴۰ / ۱ تا ۸۰ / ۱ متر بالاتر از سطح زیاده
قرار داشته و چهار عدد از این پلکانها را همانند دو پلکان اصلی
بازمانده در ضلع جنوب شرقی بازسازی کردهاند (کرسول، همانجا).
ابن طولون دستور داده بود داروخانهای
در زیاده بنا کنند و در آن همه گونه شربت و دارو مهیا سازند و خدمهای
برای خدمت در آن بگمارند و روزهای جمعه طبیبی برای
مداوای نمازگزاران در آنجا حاضر باشد (ابن دقماق، ۱ /
۱۲۳). وضوگاه مسجد نیز در زیاده ساخته شده بود و
چون مردم به خارج بودن آن از مسجد اعتراض کردند، وی پاسخ داد که میخواسته
است مسجد از پلیدیها به دور ماند. به گزارش ابن دقماق (همانجا) زیاده
در مرحلۀ بعد و به هدف گسترش مسجد پدید آمده است. اما این گزارش صحیح
نیست، زیرا ساختن زیاده پیش از آن در مساجد سامره معمول
شده بود (نک : ه د، ابودلف، مسجد).
مناره
مناره را مانند دیگر بناهای
مکمل مسجد در ضلع شمال غربی زیاده ساختهاند. منارۀ نخستینِ
مسجد، چنانکه از گزارش مقدسی (ص ۱۹۹) برمیآید،
همانند منار مَلویّۀ سامره بوده است. وی مینویسد: مسجد دارای منارۀ سنگی
کوچکی است که پلکان آن در خارج قرار دارد.
داستان ساختن یک نمونۀ کاغذی
به وسیلۀ احمد بن طولون و دستور او برای ساختن منارهای مشابه آن به
وسیلۀ معمار مسجد که ابن دقماق (۱ / ۱۲۴) و مقریزی
(خطط، ۲ / ۲۶۷) نقل کردهاند، توجیهی است برای
کاربرد منارۀ حلزونی شکل که نخستین بار در مصر ساخته میشد.
سرگذشت مسجد در دورههای بعد
در دوران حکومت العزیز بالله به
دستور او یا مادرش فوارۀ دیگری به جای فوارۀ سوختۀ طولونی
در ۳۸۵ق / ۹۹۵م به دست راشد خفیفی
ساخته شد (ابن دقماق، ۱ / ۱۲۳). افزون بر آن در پایان
همین سده در ردیف دوم جرزهای دیوار قبله ۲ محراب گچی
مسطح مشابه در طرفین دکّه ساخته شد که باید آنها را قدیمترین
محرابهای مسجد به شمار آورد (نک : M1 و M2 در نقشه). محراب طرف راست آسیب
بسیار دیده و تنها بخش بالای آن باقی مانده، اما محراب
طرف چپ به خوبی حفظ شده است. طرح این محراب شامل یک طاق نوک تیز
واقع بر دو ستون است که در رأس طاق یک گل کوکب و در اطراف آن نیمه
کوکبهایی تا پایین محراب گچبری کردهاند. کتیبهای
به خط کوفی شامل جملههای «لاالهالاالله، محمد رسولالله» بر پیشانی
محراب دیده میشود (کرسول، همان، II / 349؛ شافعی، لوحۀ 1). این
محراب را در تحقیقات نخستین طولونی میدانستند، ولی
در بررسیهای دقیق سبکشناسی هنری بعد، آن را به پایان
قرن ۴ق / ۱۰م نسبت دادهاند (همو، 67, 81). به روزگار حاکم
بأمرالله (۳۸۷-۴۱۱ق /
۹۹۶-۱۰۲۰م) بازماندگان ابن طولون مسجد
را به ۰۰۰‘۳۰ دینار مغربی به وی
فروختند. آنان مدتی بعد به تخریب منارۀ مسجد پرداختند
و در پاسخ حاکم که شما مسجد را فروختهاید، گفتند که مناره را نفروختهاند.
حاکم ناچار ۰۰۰‘۵ دینار دیگر به آنان پرداخت.
در این دوره مسجد هنوز آبادان بود و در ماه رمضان سلطان در آنجا به اقامۀ نماز
جمعه میپرداخت (ناصر خسرو، ۸۹). اما به نظر میرسد که
مناره در همین زمان آسیب جدی دیده باشد (کرسول، همان، II / 336).
به روزگار حکومت مستنصر
(۴۲۷-۴۸۷ق /
۱۰۳۶-۱۰۹۴م) با آنکه در قحط سالی
آغاز نیمۀ دوم سدۀ ۵ق / ۱۱م ناحیههای القطایع و عسکر
ویران و از جمعیت تهی گردید (مقریزی، خطط،
۲ / ۲۶۵، ۲۶۸)، اما اقداماتی در
تعمیر مسجد به عمل آمد. از جمله دروازۀ شمال شرقی
دیوار زیاده در صفر ۴۷۰ به وسیلۀ بدر
جمالی بازسازی شد (ریویرا، 137؛ عبدالوهاب، ۱ /
۴۴). یک محراب گچبری شدۀ مسطح نیز
در بدنۀ جرزهای چهارمین ردیف قبله برپا گردید (نک : M3 در
نقشه) که دارای کتیبههایی به خط کوفی و تزیینات
گچبری شدۀ ظریف است. نام مستنصر و وزیر او افضل بن بدرالجمالی بر
کتیبۀ محراب دیده میشود. بنابراین بایستی تاریخ
ساخت آن ۴۸۷ق باشد (کرسول، همان، II / 349).
تعمیرات مسجد به تناوب تا زمان
حافظ خلیفۀ فاطمی ۵۲۴-۵۴۴ق /
۱۱۳۰-۱۱۴۹م) ادامه یافت.
کتیبهای چوبی به تاریخ ۵۲۶ق که حاکی
از این تعمیرات بوده، امروزه موجود نیست (همان، II / 336).
در نیمۀ دوم سدۀ ۶ق / ۱۲م مسجد به فراموشی سپرده شد و تنها مسکن
غربای مغرب بود که در آنجا حلقۀ درس تشکیل میدادند
(ابن جبیر، ۵۲). مقریزی (سلوک، ۱ / (۳)
/ ۸۲۷) مینویسد: شب تنها یک چراغ در مسجد میسوخت
و کسی برای اذان گفتن از منارۀ آن بالا نمیرفت. فقط مردی
در جلو آن به اذان میایستاد. بیشترین کارهای نوسازی
و بازسازی مسجد در ۶۹۶ق / ۱۲۹۷م به
دستور سلطان حسامالدین لاچین منصوری و به دست امیر علمالدین
سنجر دواداری صالحی انجام گرفت و در این راه
۰۰۰‘۲۰ دینار به مصرف رسید. در این
زمان در مسجد فقه و حدیث و قرآن و طب تدریس میشد. برای
مسجد موقوفات بسیار تعیین شده بود، حتی ساعت خورشیدی
آن که مؤذنان را در تعیین وقت یاری میکرد، خود
موقوفات ویژه داشت و درآمد موقوفات برای نگاهداری و مخارج مسجد
کفایت میکرد (ابن دقماق، ۱ / ۱۲۴). ساختههای
سلطان لاچین عبارتند از:
۱. ساختمان گنبددار وسط صحن
ابن بنا جایگزین فواره ساختۀ العزیز
گردید که به روزگار لاچین ویران شده بود (کرسول، همان، II / 350).
ساختمان مذکور بنایی چهار ضلعی است به اندازههای
۷۵ / ۱۲×۱۰ / ۱۴ متر با گنبدی
بزرگ که در زیر آن حوضی فوارهدار ساختهاند. تزیینات و
کتیبههایی به خط کوفی در خارج و داخل آن وجود داشته که
از آن جمله کتیبهای به قلم ثلث شیوۀ مملوکی
شامل آیۀ وضو همچنان در گیلویی بنا از درون باقی مانده
است (عبدالوهاب، ۱ / ۴۲؛ ماهر محمد، ۱ /
۱۵۱). در بالای گنبد، لوحهای چوبین حاوی
کتیبهای در مورد ساختمان گنبد، حوض و ساعتهای آفتابی به
دستور لاچین در ۶۹۶ق موجود است (عبدالوهاب، ۲ /
۴۵).
۲. محراب
از مجموعۀ ۶ محراب
موجود مسجد، بزرگترین و مجللترین آنها محراب گودی است که در دیوار
سمت قبله جای دارد و میباید همان محراب طولونی باشد که
به روزگار لاچین بازسازی شده است. محراب شامل یک کاو نیم
استوانهای است به پهنای ۱۹ / ۱ و گودی
۰۹ / ۱ متر که در هر سوی آن دو ستون کار گذاشته و مجموع
آن را در قابی گچی به اندازههای ۹۷ /
۳×۳۹ / ۶ متر محدود کردهاند. ستونهای مرمر با سرستونهای
کرنتی آن احتمالاً از یک بنای قدیمیتر بیزانسی
سدۀ ۶م همزمان با ساختمان مسجد به آنجا منتقل شده است. بدنۀ محراب
را تا ارتفاع ۷۰ / ۲ متر با سنگهای مرمر چند رنگ پوشاندهاند
و بخش بالایی آن تزییناتی دارد شامل نواری از
موزاییک شیشه به پهنای ۵۷ سانتی متر و
کتیبهای به قلم نسخ مشتمل بر جملات «لاالهالاالله، محمد رسولالله»
(کرسول، همان، II / 348). بخش زبرین محراب را نیم گنبد چوبی
مقرنسی تشکیل میدهد که آسیب بسیار دیده و
زمان ساخت آن دیرتر از زمان لاجین نیست.
۳. گشودن دهانۀ مدوری
در سقف
ساخت جلو محراب که دارای مقرنسها
و گنبدی چوبی بوده و اطاق پشت محراب نیز از کارهای لاجین
بوده است، اما گنبد کنونی را احتمالاً در سدۀ
۱۱ق / ۱۷م ساختهاند. در سمت چپ این محراب یک
محراب گچی مسطح هست که کتیبهای به نام سیده نفیسه
دارد و با توجه به خط و مقرنسهای پیشانی آن احتمالاً از زمان
لاچین است. محراب سومی نیز در زمان لاچین ساخته شده که در
سمت چپ محراب مستنصری قرار دارد (نک : M4 در نقشه) و کاملاً متشابه آن
است و کتیبهای به نام لاجین دارد و بیتردید آن را
در ۶۹۶ق برپا داشتهاند. این محراب و محراب قرینۀ آن
تنها محرابهای قاهرهاند که کتیبۀ تاریخی
دارند (کرسول، همان، II / 350؛ عبدالوهاب، ۱ / ۳۸). به نظر میرسد
که انگیزۀ ساختن محرابهای متعدد در ادوار مختلف، تعدد مذاهب بوده است. این
نظر را سخن ابن کثیر در این باره که تقیالدین ابن مراجل
سرپرست جامع اموی دمشق در ۷۶۴ق /
۱۳۶۲م، در آن مسجد دو محراب برای حنفیان و
حنبلیان ساخت، تقویت میکند (همو، ۱ / ۳۹).
۴. منبر
منبر کنونی مسجد که از چوب ساج
هندی و آبنوس ساخته شده و با ظرافت بسیار کندهکاری گردیده
و بازسازی شده منبر لاچین است. منبر طولونی مسجد را لاچین
به مسجد ظاهری در منشاة واقع در ساحل نیل منتقل ساخت. این مسجد
و منبر هر دو از میان رفته است و اثری از آنها برجای نیست.
منبر لاچین تا ۱۲۶۱ق /
۱۸۴۵م، هنگامی که جیمز ویلد رئیس
موزۀ سوان در لندن آن را مورد بررسی قرار داد و طرح آن را ترسیم
کرد، برجای بود. از آن پس دست تعدی به سوی آن دراز شد، تا آنکه
هرتس پاشا قطعاتی از آن را در اروپا گردآورد و با کمک طرح موجود منبر را
بازسازی کرد. کتیبۀ موجود بر درِ منبر گویای آن است که آن را به دستور لاچین
در صفر ۶۹۶ ساختهاند (همو، ۱ /
۳۷-۳۸).
۵. مناره
منارۀ جامع از سنگ
آهک در چهار طبقه ساخته شده است. طبقۀ زیرین با طرح تقریباً
مربع به اندازههای ۷۱ / ۱۲×۶۵ /
۱۳ (عبدالوهاب، ۱ / ۴۲) و بلندی
۲۱ متر دارای پلکانی حلزونی است که دور آن میگردد.
اشکوب دوم با طرح مدوّر به ارتفاع ۸۲ / ۸ متر و دارای جانپناه
و پلکان خارجی است که یک برج ۸ ضلعی دو طبقه روی آن
بنا کردهاند. این بخش دارای پلکان داخلی و یک گلدستۀ شیاردار
است. مجموع ارتفاع مناره از سطح زمین به ۴۴ / ۴۰
متر میرسد. یک پل سنگی که بر دو طاق نعل اسبی و یک
گذر سرپوشیده بنا شده، دومین پاگرد پلکان را به بام مسجد مرتبط میسازد.
نمای طبقۀ پایین در هر ضلع دارای یک پنجرۀ تزیینی
کور است که در میان آن یک نیمستون ساخته شده وی یک
جفت طاق نعل اسبی بر آن قرار دارد. مجموعۀ این
پنجره را یک قاب گچی محصور میکند (کرسول، «گزارش...»،
314-315). این مناره بیش از هر بنای تاریخی اسلامی
مصر بحثانگیز بوده است (همو، «معماری...»، II /
352). از بررسی
وضع فعلی بنا و مطالعۀ دقیق آن و تحلیل متون نادر کهن و فرضیههایی
که تاکنون ارائه شده است، این نتیجه حاصل میشود که مبهمترین
بخش مسجد از لحاظ تاریخ بنا همین مناره است (گلون، 86). این وضع
به سبب نظرهای گوناگونی پدید آمده که از نیمۀ سدۀ
۱۹م به بعد به وسیلۀ باستانشناسان و پژوهندگان هنر
اسلامی اظهار شده است، اما کرسول به دلایل زیر، ساخت مناره را
به لاچین نسبت میدهد:
الف ـ وضع منارۀ موجود با آنچه
مقدسی در ۳۷۵ق / ۹۸۵م دیده و شرح
داده، و با نوشتۀ قضاعی (د ۴۵۴ق / ۱۰۶۲م)
که میگوید مناره از روی منارۀ سامره ساخته
شده (مقریزی، خطط، ۲ / ۲۶۶) و همچنین
با داستانی که ابن دقماق و مقریزی نقل کردهاند، هماهنگی
ندارد.
ب ـ پل ارتباطی مناره جدیدتر
از مسجد است، ولی زمان و عوامل بنایی پل و مناره یکسان
است.
ج ـ کاربرد طاقهای نعل اسبی
پنجرههای کور تا قبل از ۶۸۳-۶۸۴ق در
مصر سابقه نداشته است.
د ـ از همه مهمتر ابطال فرضیۀ گسترش
پایۀ منارۀ مدوّر کهن به صورت مربع و ساختن منارۀ جدید بر
آن است. در ۱۹۲۰م با نقبی که پاتریکولو
[۱]سر مهندس کمیتۀ حفاظت آثار تاریخی در پایۀ مناره زد،
روشن شد که هیچگونه پیوند مدوری در پایه وجود ندارد،
بلکه طبقۀ زیرین یکدست و بدون گسستگی ساخته شده و بنابراین
تمام مناره یکجا بنا گردیده است (کرسول، همان، II
/ 352-355).
در دوران حکومت متناوب ناصر محمدبن
قلاوون میان سالهای ۶۹۳-۷۴۰ق دو
منارۀ استوانهای آجری در دو سمت دیوار شرقی ساخته شد
(مقریزی، همان، ۲ / ۲۶۹). یکی از
این دو مناره در سدۀ ۱۳ق / ۱۹م و دیگری در سدۀ
۱۴ (پس از ۱۳۵۲ق) ویران گشت
(عبدالوهاب، ۱ / ۴۵). تعمیرات بیشتری بین
سالهای ۷۶۶-۷۶۷ق در مسجد انجام گرفت (ریویرا،
137). در ۷۹۲ق / ۱۳۹۰م رواقی در
کنار مناره ساخته شد و وضوگاه جدیدی در کنار وضوگاه کهن برپا گردیدکه
هر دو از میان رفته است (مقریزی، عبدالوهاب، همانجاها).
مسجد در ۱۱۲۳ق
/ ۱۷۱۱م به قلعۀ نظامی بدل گشت و مدتی
کوتاه پس از آن یک کارخانۀ پشمریسی در آن دایر گردید (ریویرا،
137-138). بدترین صدمات در نیمۀ سدۀ
۱۳ق / ۱۹م بر مسجد وارد آمد. در این زمان با بستن
چشمههای رواقهای جانبی، آنها را به اتاق برای بیماران
روانی تبدیل کردند. مدتی نیز به صورت خانۀ بینوایان
درآمد و ۱۰۰ خانوار را در آن اسکان دادند. بخشی را نیز
به دکان مبدل ساختند. بر اثر این دگرگونیها و پیامدهای
ناشی از اقامت افراد در آنجا، مسجد به طور روزافزون رو به ویرانی
نهاد. از جمله نخستین ردیف طاقهای رواق اصلی در
۱۲۹۴ق / ۱۸۷۷م به کلی ویران
گردید.
مسجد تا ۱۲۹۷ق
همچنان به صورت خانۀ بینوایان باقی ماند، تا آنکه در
۱۳۰۲ق کمیتۀ حفظ بناهای تاریخی
دستور داد دیوارهای بین رواقهای مسجد را بردارند که این
کار در ۱۳۰۷ق به انجام رسید (کرسول، همان، II / 338).
کار تعمیرات تا ۱۳۳۶ق ادامه یافت. دیوارهای
الحاقی داخل ایوانها و رواق نیز را برداشتند. بخشی از
خانههای سمت شرقی مسجد تخریب گردید و صحن و رواقها پاکسازی
شد. گنبد بالای محراب، منارۀ بزرگ، منبر، شبکههای نورگیرها، گچبریهای طاقها
و سرانجام بخشی از سقف به شیوۀ سقف کهن با بتون مسلح ساخته شد و
روکوب آن به شیوۀ قدیمی با بهره گرفتن از بازماندۀ روکوبهای
چوبی موجود بازسازی گردید. کتیبۀ کوفی
مشهور را نیز به جای خود بازگرداندند. پس از این اقدامات، روز
جمعه ۲۲ رجب همان سال نماز جمعه در آنجا برپا گردید؛ ولی
کار بازسازی و مرمت مسجد، چون تخریب ابنیۀ احداث شده در
داخل زیاده، اتمام سقفها، مرمت گچبریها، ساختن رواق ویران شدۀ مشرف
به صحن ایوان شرقی، ترسیم مشبّکهای گچی و محراب
مستنصری ادامه یافت (عبدالوهاب، ۱ /
۴۵-۴۶).
مسجد ابن طولون را از نظر عوامل معماری
باید یک بنای عباسی سبک سامره دانست که در خاک مصر جای
داده شده است. بنابراین بیشک شمار بسیاری از صنعتگران
عراقی در کارهای بنّایی، دوردگری، گچبری و دیگر
کارهای آن مشارکت داشتهاند. البته جای شگفتی نیست، زیرا
ابن طولون از سامره به مصر آمده بود و صنعتگران عراقی بسیاری میبایست
به او پیوسته باشند؛ و نیز نباید از یاد برد که معماری
سبک سامره از نیشابور در خراسان تا مصر در شمال افریقا گسترش یافته
است (EI2). این مسجد مجموعۀ موفقی از صلابت، وقار،
ظرافت، سادگی و وسعت در معماری است. ازهمینرو در زمرۀ
برجستهترین آثار معماری اسلامی به شمار میآید
(مارسه، 46) و تحت شمارۀ ۲۲۰ جزء میراثهای فرهنگی مصر به ثبت
رسیده است (جومار. ۳۸۷).
مآخذ
ابن جبیر، محمدبن احمد، رحلة، لیدن،
۱۹۰۷م؛ ابن دقماق، ابراهیم بن محمد، الانتصار
لواسطة عقد الامصار، بیروت، ۱۳۱۰ق /
۱۸۹۳م؛ بلوی، عبدالله بن محمد، سیرة احمد بن
طولون، به کوشش محمد کردعلی، دمشق، ۱۳۵۸ق؛ جومار،
ادم فرانسوا، وصف مدینة القاهرة وقلعة الجبل، ترجمۀ ایمن
فؤاد سید، قاهره، ۱۴۰۸ق /
۱۹۸۸م؛ عبدالوهاب، حسن، تاریخ المساجد الاثریة،
قاهره، ۱۹۴۶ق؛ کندی، محمدبن یوسف، کتاب
الولاة و کتاب القضاة، به کوشش روون گست، بیروت،
۱۹۰۸م؛ ماهر محمد، سعاد، مساجد مصر و اولیاؤها
الصالحون، قاهره، ۱۹۷۱م؛ مقدسی، محمدبن احمد، احسن
التقاسیم، لیدن، ۱۹۰۶م؛ مقریزی،
احمدبن علی، خطط، بولاق، ۱۲۷۰ق؛ همو، کتاب السلوک،
قاهره، ۱۹۷۰م؛ ناصر خسرو، سفرنامه، به کوشش محمد دبیر
سیاقی، تهران، ۱۳۵۶ش؛ نیز:
Creswell, K. A. C., Early Muslim
Architecture, Oxford, 1940; Id, A Short Account of Early Muslim Architecture,
London, 1969; EI2; Golvin, Lucien, Essai sur l’architecture religieuse
musulmane, Paris, 1974; Grabar, Oleg, The Formation of Islamic Art, London,
1973; Marçais, Georges, L’rat de l’Islam, Paris. 1946; Revoire, G. T., Moslem
Architecture, New York, 1913; Shāfiʿī, Farīd, “An
Early Fātimid Mihrāb in the Mosque of Ibn Tūlūn”, Bulletin of the Faculty of Arts, Cairo, 1933, vol. XV(1).