responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دائرة المعارف بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 14  صفحه : 215

خاتم کاری


نویسنده (ها) :
فریبا افتخار
آخرین بروز رسانی :
شنبه 7 دی 1398
تاریخچه مقاله

خاتَمْ‌کاری، شیوه‌ای در ساخت روکش تزیینی برای اشیاء چوبی در ایران، با استفاده از قطعات چوب، عاج یا استخوان و مفتولهای فلزی. تاریخ پیدایش و خاستگاه این هنر ـ صنعت مشخص نیست. خاتم در فرهنگهای لغت، به معنی انگشتری و همچنین معنی عام آن یعنی پوشاندن سطح چیزی با ریزه‌های استخوان، «حلقه‌های فلزی» و تکه‌های چوب آمده، و خاتم‌بند به معنی کسی است که حرفۀ او کندن نقش گل و تصویر بر استخوان و عاج است ( لغت‌نامه ... ، آنندراج، ذیل واژه‌ها).
خاتم‌کاری غالباً با معرق چوب یکی دانسته شده، و نیز از واژه‌های معادل معرق در زبان انگلیسی، مانند inlay، که واژه‌ای عام برای در کنار هم نشاندن قطعات رنگی است استفاده شده، و در بسیاری از ترجمه‌های فارسی، بدون توجه، خاتم جایگزین آنها شده است (برای نمونه، نک‌ : شاردن، VIII/ 52، قس: همو، 8/ 21؛ حسن، 264، قس: ترجمه، 277).
از سوی دیگر، در کهن‌ترین نمونه‌های برجا مانده خاتم به صورت تک‌گل نشانده شده است؛ به این سبب برخی بر این باورند، چون خاتم نیز مانند نگینِ خاتم بر انگشتر نشانده می‌شده، نام خاتم به این هنر داده شده است، و گاه با توجه به اصطلاح فنی خاتم‌بندی، همراهی خاتم با فعل بستن این گمان را مطرح کرده‌اند که فعل بستن شاید شیوۀ ساخت آن را مشخص می‌کرده که در واقع با بستن چوبها در کنار هم و سپس برش و چسباندن آن بر روی سطح مورد نظر تطبیق می‌کرده است (مهرپویا، 52).

خاتم عبارت است از کنار هم قرار گرفتن قطعات منشورمانند چوب، استخوان و فلزات، و سپس بریدن آن و تهیۀ روکشهایی که بر روی اشیاء نصب می‌شود، و با معرق (ه‌ م) که هر نقشی از یک قطعه چوب تک به تک بر روی شیء چسبانده می‌شود، متفاوت است (دیماند، 130). خاتم‌سازی با این ویژگی، منحصر به ایران است و آنچه در کشورهایی مانند سوریه و لبنان ساخته می‌شود، تنها در ظاهر شبیه به خاتم ایرانی است و شیوۀ تولید آنها تفاوت دارد (یاوری، 162). می‌توان خاتم را نوع پیشرفته‌ای از معرق دانست، چرا که خاتم‌بندان نه تنها با این روش می‌توانند قطعات ریزتری را در کنار هم قرار دهند و در ساخت بخشهای تزیینی همانند، قطعات کاملاً مشابه و ظریف پدید آورند، بلکه کار آسان‌تر شده است و نیاز به زمان کمتری دارد (نک‌ : ذکاء، 126).
در ساخت خاتم چوبهای گوناگون از قبیل آبنوس، فوفل، گردو، عناب، نارنج، بقم، شمشاد و جز آنها به کار می‌رود (طهوری، 39- 40؛ ستاری، 7- 8؛ روزی‌طلب، 103-121). برای ساخت خاتم، چوب، فلز و عاج یا استخوان را به شکل منشور عموماً با مقطع مثلث متساوی‌الاضلاع به ضلع 1-5/ 1 میلی‌متر و طول 30 سانتی‌متر «مثلث» درآورده، و از قرار دادن 3 مثلث چوبی در اطراف یک مثلث فلزی، مثلثی بزرگ‌تر به نام «پره» را با استفاده از چسب، و سپس پیچیدن نخ دورادور آن تهیه می‌کنند. با چسباندن پره‌ها به یکدیگر، انواع نقوش هندسی مانند شش ضلعی، ستاره و جز آنها پدید می‌آید. چنان‌که ساده‌ترین گل خاتم، از 66 مثلث تشکیل شده است. براساس طرحهای هندسی (گره) قطعات تهیه‌شده در کنار یکدیگر قرار گرفته، یک لوزی درست می‌شود. هنگامی که لوزیها در کنار یکدیگر قرار بگیرند، به شکل یک مستطیل درمی‌آیند که آن را با چسباندن چوب در طرفین و پرس کردن (قامه) آمادۀ برش می‌کنند. این قطعه به صورت یک شمش محکم و یک دست است. سپس قامه را از درازا به طول 2 میلی‌متر بریده، و دو طرف آن را با چوب استر کرده و از وسط برش می‌دهند. این قطعات کم‌ضخامت را بر روی هر سطحی می‌چسبانند (وولف، 92-97؛ ستاری، 9-11؛ طهوری، 51-52، 56؛ نک‌ : روزی‌طلب، فصل پنجم). خاتم پیش‌تر در آراستن صندوقهای مقابر و مشاهد، درهای بناهای مذهبی و غیرمذهبی، منبر، رحل قرآن، صندلی، میز و اشیایی مانند قاب آیینه، مجری و جز آن کاربرد داشت؛ اما امروزه بیشتر بر روی اشیاء کوچک‌تر به کار می‌رود (تحویلدار، 111؛ بنجامین، 313؛ هنرفر، 363، 365؛ طهوری، 18، 38).
قدیمی‌ترین گزارش از به‌کارگیری خاتم مربوط به دورۀ آل جلایر (ه‌ م) است که در متنی از دورۀ تیموریان آمده و در آن به مهارت سلطان احمد (سل‌ 783-813 ق/ 1381-1410 م) در خاتم‌بندی اشاره شده است (دولتشاه، 132). اما کهن‌ترین متونی که از خاتم‌بندی نام برده‌اند، متعلق به آغاز دورۀ تیموریان در سدۀ 9 ق/ 15 م ــ هم‌زمان با قدیمی‌ترین نمونۀ بازمانده ــ است. در ظفرنامۀ شرف‌الدین علی یزدی آمده که در 807 ق/ 1404 م، برای ساخت قصری به دستور تیمور (سل‌ 771-807 ق/ 1370-1405 م) در سمرقند، سنگ‌تراشان شام و مصر که در فن سنگ‌تراشی مهارت داشتند، به کار گمارده شدند. چرا که «کاری که خاتم‌بندان در آبنوس و دندان و غیر آن می‌کنند ایشان در دیوار و فرش عمارات از سنگهای الوان به همان خردی و نازکی» می‌سازند (2/ 422). عبدالرزاق سمرقندی نیز آورده «هر‌چه خاتم‌بندان در آبنوس و دندان سازند، ایشان در دیوارها و فرش عمارت از سنگهای رنگ رنگ پردازند» (1(2)/ 1018- 1019). در تاریخ الخیرات نیز از خاتم‌بندی درهای کاخهای سمرقند نام برده شده است (به نقل از پوپ، 1149-1150). این نوشته‌ها نشانگر آن است که خاتم‌کاری هنری بسیار ظریف بوده که در آن نقوشی ریز ایجاد می‌شد. در خاتم‌بند خانۀ دربار جهانگیر‌شاه گورکانی (سل‌ 1014-1037 ق/ 1605-1627 م) خاتم‌بندی، 4مجلس از عاج ساخته و بر روی پوست فندق قرار داده بود (توزک ... ، 98- 99) که این نیز از مهارت خاتم‌بند در ایجاد نقوش ریز نشان دارد. اما از هیچ‌یک به شیوۀ ساخت خاتم نمی‌توان پی برد. در واقع، تمامی آنها فقط به ارتباط به کارگیری عاج در کنار چوب اشاره دارند. بایسنقر میرزا (ه‌ م) نیز بهترین خاتم‌بندان را که در ساخت آن نهایت ظرافت را به کار می‌بردند، گرد آورده، سبب اعتلای این هنر شده بود (عبدالرزاق، 2(1)/ 432؛ خواندمیر، 6/ 705).
از نمونه‌های برجای ماندۀ دورۀ تیموری می‌توان، به دو لنگه درِ بازماندۀ گور امیر در سمرقند ــ اکنون در موزۀ ارمیتاژ ــ از 808 ق/ 1405 م، دارای لوزیهایی از خاتم در میان بخشهای منبت‌شده، دو لنگه در دیگر با حاشیه‌ای از خاتم (پوپ، لوحه‌های 1469-1470؛ برانشتین، 2620؛ فلور، 172) و صندوقی از زمان الـغ‌بیـگ (سل‌ 850-853 ق/ 1446- 1449 م) ــ در موزۀ توپکاپی سرای استانبول ــ دارای حاشیه‌ای از خاتم چهارگوش (لنتز، 339 و تصویر کاتالوگ 49؛ فلور، همانجا) اشاره کرد. در مجالس نگارگری این دوره نیز درهای خاتم‌بندی شده به خوبی نمایش یافته‌اند (نک‌ : سیمز، تصویرهای 33, 248).
در دورۀ صفویه، خاتم‌سازی رونق یافت به طوری‌که اوج خاتم‌کاری در این دوره بوده است (فرجاد، 19؛ ذکاء، همانجا). شهرهای اصفهان و شیراز مرکز ساخت خاتم بودند. بزرگانی چون ابراهیم میرزا صفوی نوۀ شاه اسماعیل اول (سل‌ 907-930 ق/ 1501-1524 م) و نگاهی جغتایی شاعر نیز در خاتم‌بندی مهارت داشتند (اسکندربیک، 1/ 209؛ سام‌میرزا، 354). رونق این هنر، سبب نام‌گذاریِ بازاری در اصفهان به این نام شده بود (هنرفر، 363). در این زمان خاتم را به صورت تک‌گل وسط لغتهای منبت (در رسمهای گره‌چینیِ چوب، به خطوط «آلت» و به چند‌ضلعیها، «لغت» گفته می‌شود)، و خاتمهایی از مربعهای کوچک در قسمت آلت، به کار می‌بردند. در این دوره بر تنوع چوبها افزوده شده و انواع چوبهای رنگی، استخوان و فلز نیز به کار رفته است (طهوری، 15-16، 18). از این دوره نمونه‌هایی از خاتم‌کاری در کاخها، به‌ویژه در اماکن مقدس باقی مانده است. ازجمله می‌توان از درهای کاخهای عالی‌قاپو و هشت‌بهشت، صندوق مقبره‌های حضرت موسی بن جعفر در کاظمین عمل محمد جمعه در 906 ق، امام حسن عسکری (ع)، و امام علی النقی (ع) در سامره ــ هر دو کار جعفر ــ صندوق مزار شیخ صفی در اردبیل، ضریح سید علاءالدین در شیراز، و درِ امامزاده شاه‌رضا در قمشه از زمان شاه طهماسب (سل‌ 930-984 ق/ 1524-1576 م)، صندوق مزار نرجس خاتون از زمان سلطان حسین صفوی (سل‌ 1105-1135 ق/ 1639-1723 م)، نام برد (هنرفر، 361، 363؛ یادگار، 39؛ طهوری، 15، 18، 19، 21).
دورۀ زندیه نیز خاتم‌کاری با تشویق کریم‌خان به‌ویژه در شیراز رونق داشت. از بهترین آثار این دوره می‌توان به صندوق مرقد حضرت علی در نجف (ماهر، 164؛ دایرةالمعارف ... ، ذیل واژه) متعلق به 1202 ق/ 1788 م، کار محمد‌حسین شیرازی (ماهر، همانجا)، صندوق مرقد امام حسین در کربلا کار استادان شیرازی، حضرت ابوالفضل در کربلا و حضرت زینب در شام اشاره کرد. دو لنگه در نیز از آثار این دوره در موزۀ ملی ایران قرار دارد (طهوری، 19؛ روزی‌طلب، شکل 2-6). یک قاب آیینه هم امین‌الصنایع، پدر بزرگ صنیع خاتم در اختیار داشته که ساخت کرمان با تاریخ 1124 ق بوده است («صنعت ... »، 9؛ فرجاد، 20).
در دورۀ قاجاریه، هنر خاتم رو به انحطاط گذاشت (ذکاء، 126). در این دوره نیز آثاری برای اماکن مقدس ساخته شد که شماری از آنها باقی است. از‌جمله می‌توان چند درِ امامزاده شاه عبدالعظیم ــ درِ حرم کار محمد‌جعفر و محمد‌کریم از خاتم‌کاران شیراز ــ دری در موزۀ امام رضا در مشهد با طرحهای استثناییِ پنج و ده‌ضلعی و درِ امامزاده زید در تهران (هنرفر، 365؛ طهوری، همانجا) را نام برد. در اواخر این دوره، خاتم‌کاری رونق خود را از دست داد و تنها شمار اندکی از هنرمندان به آن اشتغال داشتند و آنها نیز کمتر به کارهای پرکار و ظریف می‌پرداختند، چنان‌که بیشتر آثار پرکار قدیمی را «از میانه جمع نموده و برده» بودند (تحویلدار، 111؛ فرجاد، 23). در این دوره، مراکز ساخت خاتم شیراز، اصفهان و تهران بود (آلمانی، II/ 85-86؛ پولاک، II/ 181؛ بنجامین، 313؛ بینینگ، I/ 289-290؛ اوزلی، I/ 65)؛ در واپسین سالهای دورۀ قاجاریه تنها 6 خاتم‌کار در اصفهان (جناب، 78)، 3 خاتم‌کار در تهران، و شماری نیز در شیراز فعالیت می‌کردند (فلور، 172). با این وجود، خاتمْ خارجیان را به خود جلب می‌کرد (آلمانی، پولاک، بنجامین، بینینگ، اوزلی، همانجاها). برخی از خاتم‌کاران پس از ساخت یک قطعۀ خاتم‌کاری‌شده، آن را برای فروش به شاه یا سفرای خارجی عرضه می‌داشتند (یادگار، 38). کیفیت مواد اولیۀ مورد استفاده نیز افت کرده و در ساخت خاتم، چوبهای کم‌بهاتر و فلز برنج، به جای نقره به کار رفت. طرحها نیز ساده‌تر شد و نقشهای شش‌ضلعی جای طرح پیچیده‌تر پنج‌ضلعی را گرفت و خاتم به صورت نیمه‌معرق مرسوم شد (طهوری، 20؛ روزی‌طلب، 62). اما با این وجود، شماری از خاتم‌کاران به ساخت اشیاء نفیس ادامه دادند، چنان‌که محمد‌حسین صنیع خاتم در 27 ربیع‌الآخر 1336 به امین الصنایع، ملقب شد («صنعت»، 10).
دورۀ پهلوی (1304-1357 ش/ 1925- 1979 م) را می‌توان عصر شکوفایی مجدد خاتم‌سازی دانست (ذکاء، همانجا). با آغاز به کار هنرستانهای صنعتی در شهرها، در برخی شهرها، صنایع سنتی نیز تدریس می‌شد، چنان‌که خاتم‌سازی در هنرستان صنعتی شیراز توسط محمد‌حسین صنیع خاتم از 1306 ش/ 1927 م آموزش داده می‌شد («صنعت»، 10-11). همچنین در 1311 ش/ 1932 م، کارگاه خاتم هنرستان صنایع قدیمه در تهران راه‌اندازی شد («هنرستان»، 20؛ فرجاد، 7). خاتم‌کاری ازارۀ اتاقی در کاخ سعدآباد و اتاق خاتم کاخ مرمر فرصتی برای هنرمندان در اعتلای این هنر بود (ذکاء، همانجا). خاتم‌کاری اتاق خاتم در کاخ مرمر که سرتاسر آن و تمامی وسایل آن از خاتم ساخته شده بود، از 1314 ش/ 1935 م به مدت 4 سال توسط محمد‌حسین صنیع خاتم و برادرش از استادان شیرازی، و خلیل گلریز خاتم ــ از خاتم‌کاران شیراز که در هنرستان اصفهان تدریس می‌کرد ــ به همراه شماری از شاگردانشان به انجام رسید («شادروان ... »، 47). خاتم‌کاری تالار خاتم مجلس شورای ملی نیز در 1346 ش/ 1967 م به سرپرستی علی نعمت انجام گرفت (یادگار، 41). به کار بردن نقشهای غیرهندسی مانند گل و برگ، پرندگان و حیوانات به صورت معرق خاتم، از نوآوریهای این دوره به‌شمار می‌آید (ذکاء، همانجا؛ طهوری، 30-31). با تشکیل ادارۀ کل هنرهای زیبا در 1329 ش/ 1950 م، کارگاه خاتم‌کاری نیز تابع آن شده و با تغییر نام این تشکیلات، همچنان فعال می‌باشد («آشنایی»، 5). در این دوره نیز شماری ضریح و صندوق مزار برای اماکن مقدس ساخته و بسیاری از آثار کهن مرمت شد (یادگار، 43؛ طهوری، 29، 30). اهدای آثار نفیس به بزرگان دیگر کشورها که برجسته‌ترین آنها میزهای خاتم اهدایی به آیزنهاور، رئیس جمهور وقت آمریکا، ملکۀ انگلستان، و رئیس جمهور وقت ایتالیا بودند، به رونق این هنر افزود. میز خاتم با طرح عیسى بهادری و ساخت علی نعمت، از نمایشگاه جهانی بروکسل مدال طلا دریافت کرد («میز ... »، 32-33؛ «استاد ... »، 23-24). اگرچه استفاده از ابزار صنعتی و ماشینها از 1330 ش به بعد به این کار سرعت و آسانی بخشید، اما سبب کاهش کیفیت آن نیز شد (روزی‌طلب، 67).
در بخشهایی از هند نیز این نوع آرایۀ چوب در تزیین اشیاء چوبی به کار می‌رود که با نام کلی سدلی شناخته می‌شود (اوت، 157). آثار موجود هندی از نظر ظرافت با کارهای ساخت ایران تفاوت دارد.

مآخذ

«آشنایی با مکانی نامشخص»، هنر و مردم، 1341 ش، شم‌ 1؛
آنندراج، محمد پادشاه، تهران، 1335 ش؛
«استاد علی نعمت»، هنر و مردم، تهران، 1341 ش، شم‌ 1، س 1؛
اسکندربیک منشی، عالم آرای عباسی، به کوشش ایرج افشار، تهران، 1382 ش؛
تحویلدار، حسین، جغرافیای اصفهان، به کوشش منوچهر ستوده، تهران، 1342 ش؛
توزک جهانگیری، لکهنو، 1863 م؛
جناب اصفهانی، علی، الاصفهان، اصفهان، 1303 ش؛
حسن، زکی محمد، الفنون الایرانیة فی العصر الاسلامی، بیروت، 1401 ق؛
همو، همان، ترجمۀ محمد‌علی خلیلی، تهران، 1363 ش؛
دایرةالمعارف فارسی؛
دولتشاه سمرقندی، تذکرة الشعراء، به کوشش ادوارد براون، لیدن، 1318 ق/ 1900 م؛
دیماند، م. س.، راهنمای صنایع اسلامی، ترجمۀ عبدالله فریار، تهران، 1336 ش؛
ذکاء، یحیى و محمد‌حسن سمسار، آثار هنری ایران در مجموعۀ نخست وزیری، به کوشش فریدون صادقین، تهران، 1357 ش؛
سام میرزا صفوی، تحفۀ سامی، به کوشش رکن‌الدین همایون فرخ، تهران، علمی؛
ستاری، محمد، خاتم‌سازی، تهـران، 1368 ش؛
«شادروان مصور خلیل گلـریز خـاتمی»، هنـر و مـردم، تهـران، 1352 ش، شم‌ 128؛
شاردن، ژان، سفرنامه، ترجمۀ محمد عباسی، تهران، 1345 ش؛
شرف‌الدین علی یزدی، ظفرنامه، به کوشش محمد عباسی، تهران، 1336 ش؛
«صنعت خاتم و صنیع خاتم»، نقش و نگار، 1335 ش، شم‌ 2؛
طهوری، دلشاد، هنر خاتم‌سازی در ایران، تهران، 1365 ش؛
عبدالرزاق سمرقندی، مطلع سعدین و مجمع بحرین، به کوشش عبدالحسین نوایی، تهران، 1383 ش؛
فرجاد، محمدرضا، کارگاه خاتم‌سازی، تهران، 1355 ش؛
لغت‌نامۀ دهخدا؛
ماهر محمد، سعاد، مشهد الامام علی فی النجف، قاهره، 1969 م؛
مهرپویا، جمشید، «هنر خاتم‌سازی»، میراث فرهنگی، تهران، 1370 ش، شم‌ 3 و 4؛
میرخواند، محمد، روضة الصفا، تهران، 1339 ش؛
«میز خاتم ساخت کارگاه هنرهای زیبا»، نقش و نگار، 1337 ش، شم‌ 5؛
«هنرستان هنرهای زیبای ایرانی»، ایران امروز، 1319 ش، س 2، شم‌ 6؛
هنرفر، لطف‌الله، «خاتم‌کاری»، سیری در صنایع دستی ایران، تهران، 1357 ش؛
یادگار یوسفی، علی، «هنر خاتم‌کاری»، هنر و مردم، تهران، 1355 ش، شم‌ 168؛
یاوری، حسین، آشنایی با چوب و هنرهای مرتبط با آن، تهران، 1383 ش؛
نیز:

Allemagne, H. R. d., Du Khorassan au pays des Backtiaris, Paris, 1911;
Benjamin, S. G. W., Persia and the Persians, London, 1887;
Binning, R. B. M., Journal of Two Year’s in Persia, Ceylon, etc., London, 1857;
Bronstein, L., «Decorative Woodwork of the Islamic Period», A Survey of Persian Art, ed. A. U. Pope and Ph. Ackerman, Tehran, 1977, vol. VI;
Chardin, J., Voyages en Perse, Paris, 1811;
Floor, W., «The Woodworking Craft and it’s Products in Iran», Muqarnas, ed. G. Necipoğlu and J. Bailey, Leiden, 2006, vol. XXIII;
Lentz, W. Th. and G. D. Lowry, Timur and the Princely Vision, Washington, 1989;
Onbin yilik İran medeniyeti ve ikibin yılık ortak miras, Istanbul, 2010;
Ouseley, Sir W., Travels in Various Countries of the East, London, 1923;
Polak, J. E., Persien das Land und seine Bewohner, Leipzig, 1865;
Pope, A. U. and Ph. Ackerman, «Islamic Architecture. K. Tīmūrid», A Survey of Persian Art, Tehran, 1977, vol. III;
;
Sims, E., Peerless Images, ... , New Haven/ London, 2002;
Watt, G., Indian Art at Delhi 1903, Delhi, 1987;
Wulff, H. E., The Traditional Crafts of Persia, Cambridge/ London, 1966.

فریبا افتخار

نام کتاب : دائرة المعارف بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 14  صفحه : 215
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست