responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دائرة المعارف بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 14  صفحه : 213

الحمراء، ارگ

نویسنده (ها) : یدالله غلامی

آخرین بروز رسانی : چهارشنبه 4 دی 1398 تاریخچه مقاله

اَلْحَمْراء، اَرْگ، یکی از زیباترین مجموعه بناهای جهان اسلام، واقع در غرناطه، پایتخت دولت بنی‌نصر یا بنی‌احمر (۶۲۹-۸۹۷ ق/ ۱۲۳۲-۱۴۹۲ م) در اسپانیا.

نام آن «الحمراء[۱]» به سبب رنگ باروی سرخ‌فام آن است. الحمراء پس از بناهایی چون تاج‌محل و قبةالصخره مشهورترین اثر معماری مسلمانان، و در میان قصرها تنها توپکاپی پرآوازه‌تر از آن است؛ و تفاوت مهم آن با آثار یادشده پیوند تاریخیِ فرهنگ مسیحی غرب با اسپانیا ست که به‌عنوان یک سرزمین خودی، اعتباری خاص به آن داده است. محققان مکرر در این اثر تاریخی کاوش کرده، و حاصل پژوهشهای خود را انتشار داده‌اند. نخستین منابع به‌عنوان اساس بررسیهای جدید، مقالات متعددی است که از آغاز انتشار سالنامۀ الاندلس به قلم تورس بالباس نوشته شده، و افزون بر مقالات توصیفی، کتابهای مستقلی نیز دربارۀ آن منتشر شـده است (بـرای آگاهیهای بیشتـر در این بـاره، نک‌ : کرسول[۲]، «مأخذشناسی[۳]»، نیز «پیوست[۴]»، فهرستها؛ «فهرست کتابخانۀ کنگره[۵]»، npn.؛ الاندلس[۶]، نک‌ : مآخذ).

 

کاخ الحمراء، صحن و حوض شیرها («هنر ... »، ۲۹۱)[۷]

 

تاریخچه

تاریخ غرناطه به دوران پیش از اسلام باز می‌گردد، اما این شهر از سدۀ ۵ ق/ ۱۱ م رو به آبادانی فزاینده نهاد. تاریخ الحمراء احتمالاً به دوران ویزیگوتها (۴۱۲-۷۱۱ م) باز می‌گردد (نک‌ : تورس بالباس، «الحمراء [۸]... »، 156-157؛ فرناندز ـ پوئرتاس، «غرناطه [۹]... »، 285). مطالب اغلب منابع اسلامی دربارۀ سابقۀ الحمراء مجمل است و نویسندگان قدیم پیش از بنی‌نصر (۶۲۹-۸۹۷ ق/ ۱۲۳۲-۱۴۹۲ م)، معمولاً به شهر غرناطه اشاره کرده‌اند و نه الحمراء که ارگ این شهر به شمار می‌آمده است (نک‌ : ابن‌خردادبه، ۸۹؛ مقدسی، ۱۹۳؛ ابن‌جبیر، ۳۱۷؛ یاقوت، ۴/ ۲۲۱).

پیش از دورۀ بنی‌نصر بر تپۀ الحمراء استحکاماتی (القصبه[۱۰]) بر پا بوده که اکنون در غرب این مجموعه واقع است. این استحکامات را گروهی از زیریان (۴۰۳- ۴۸۸ ق/ ۱۰۱۲-۱۰۹۵ م) برپا داشتند که در اوایل سدۀ ۵ ق/ ۱۱ م غرناطۀ حاصلخیز را به عنوان مقر خود برگزیده بودند (نک‌ : ابن‌اثیر، ۹/ ۲۵۹؛ فرناندز پوئرتاس، همانجا، نقشه). الحمراء به دست ابن‌نَغرالّه، وزیر یهودیِ بادیس بن حبوس (سل‌ ۴۳۰- ۴۶۹ ق/ ۱۰۳۹-۱۰۷۶ م) بنا شده است (عبدالله زیری، ۵۴؛ نیز نک‌ : ابن‌خلدون، ۶/ ۳۶۹)، و در همین زمان، از وجود طلای احمر در رود غرناطه و قلعۀ الحمراء بر کوه سبیکه یاد شده است (زهری، ۹۵-۹۶؛ نیز نک‌ : کاتری، 135-136). مرابطون (۴۷۷ یا ۴۸۸-۵۴۱ ق/ ۱۰۸۴ یا ۱۰۹۵-۱۱۴۶ م) در اواخر سدۀ ۵ ق/ ۱۱ م بر زیریان چیره شدند و بر غرناطه و الحمراء تسلط یافتند، و در شکست ۵۵۲ ق/ ۱۱۵۷ م از موحدون (۵۱۵- ۶۶۸ ق/ ۱۱۲۱-۱۲۷۰ م)، آن را به ایشان وانهادند (نک‌ : ابن‌اثیر، ۱۰/ ۱۵۴-۱۵۵، ۷/ ۲۲۳-۲۲۴؛ بارگبور، 485-487).

شهرک الحمراء در اصل پس از اضمحلال و عقب‌نشینی موحدون به سمت افریقا، و تقسیم دیگربارۀ اندلس به ایالات جدا از هم، برپـا داشته شد (نک‌ : ابـن‌خطیب، اللمحة ... ، ۱۴؛ تورس ـ بالباس، همان، 168؛ فرناندز پوئرتاس، «معماری [۱۱]... »، 215). ابوعبدالله محمد اول ملقب به الغالب باللٰه سلسلۀ بنی‌نصر را در غرناطه تأسیس، و در ۶۳۵ ق/ ۱۲۳۸ م اقدام به ساخت بنای الحمراء به‌عنوان ارگ شهر کرد. به فرمان او، نخست نظام آب‌رسانی مجموعه طرح‌ریزی، و دیوارهای بیرونی در سطحی گسترده‌تر از پیش، احداث شد. کار ساختمان به فرمان فرزندش محمد دوم (حک‌ ۶۷۱-۷۰۱ ق/ ۱۲۷۲-۱۳۰۲ م) ادامه یافت و دیوارهای سترگ و برجهای چهارگوش و بزرگ نظامی تکمیل گردید (نک‌ : ابن‌خطیب، همانجا؛ فرناندز پوئرتاس، «غرناطه»، 285, 286)، و کوشکهای موسوم به بنی سراج، برطال و برج القمم در زمینی شیب‌دار در بخش شمالی مجموعه احداث شدند.

از نتایج کاوشهای دامنه‌دار درون مجموعه، کشف بقایای خانه‌هایی از دوره‌های یاد شده است، با اتاقهایی پیرامون حیاطی با رواق و حوض که به واسطۀ هشتی به کوچه ارتباط می‌یافتند. در زمان اسماعیل اول (حک‌ ۷۱۳-۷۲۵ ق/ ۱۳۱۳-۱۳۲۵ م) محوطۀ گورستان سلطنتی ساخته شد (نک‌ : ابن‌خطیب، همان، ۳۱؛ الاحاطة، ۱/ ۱۷۱-۱۷۲، ۳۷۹، ۵۴۶-۵۴۷، ۵۵۴؛ ورونینا، 108؛ فرناندز پوئرتاس، همان، 286, 287).

 

از ۷۳۳ ق/ ۱۳۳۳ م به بعد ابوالحجاج یوسف (حک‌ ۷۳۳-۷۵۵ ق/ ۱۳۳۳-۱۳۵۴ م) برج و باروی ارگ را به پایان رساند، و افزون بر آن، دیوانی به نام قصر سلطان یا قمریه یا قمارش[۱۲]، و یا سفرا، واقع در سمت شمالی صحن موردها یا ریحان و یا برکه، و نیز برج زنان، باب الشریعه، و حمام کنونی مجموعه را ساخت، همچنین بر تزیینات بخشهای مختلف افزود (نک‌ : ابن‌بطوطه، ۶۷۹-۶۸۰؛ فرناندز پوئرتاس، همان، 287؛ هیلنبراند، «معماری[۱۳] ... »، 452, 455).

تکمیل بنای سفرا و دیگر قسمتها در زمان محمد بن یوسف (۷۵۵-۷۶۰ ق/ ۱۳۵۴- ۱۳۵۹ م) ادامه یافت. در این زمان، قصرالریاض یا قصر اللیوث، و تالارهای عدل، ملوک و دو خواهر، و نیز مقرنس‌کاریهای زیبندۀ آنها به مجموعه افزوده شد (نک‌ : ابن‌خطیب، معیار ... ، ۲۲؛ فرناندز پوئرتاس، همانجا؛ دیکی، 142 ff.). افزون بر آنچه نام برده شد، بناهای دیگر مجموعه عبارت بودند از مساجد برطل و مشور از دوره‌های ابوعبدالله محمد دوم (۷۰۱- ۷۰۸ ق/ ۱۳۰۲- ۱۳۰۸ م) و یوسف، و نیز انبارها، آب‌انبارها، خوابگاه سربازان، زرادخانه‌ها، ضراب‌خانه، کوره‌پزخانه‌ها، دباغ‌خانه‌ها، مغازه‌ها، و جز آنها (ابن‌خطیب، اللمحة، همانجا، الاحاطة، ۱/ ۳۴۸، ۳۸۹، ۵۴۶-۵۴۷؛ فرناندز پوئرتاس، همان، 285؛ لیلو، 124-125, 127؛ «الحمراء[۱۴]»، بش‌ ).

ساختار تجملی و ناب الحمراء نمایش ثمرۀ نهایی هنر اندلس بود. ایزابل و فردیناند، الحمراء آخرین پایگاه هنر و تمدن مسلمانان را در ۸۹۷ ق/ ۱۴۹۲ م فتح کردند، و الحمراء در پی گذر از دوره‌های شکل‌یابی و سپس تسلیم به فاتحان و تغییراتی که یافت، خود را به ویرانگران و نوسازان وانهاد و ترکیب سابق را از دست داد (نک‌ : اخبار ... ، ۷۶، ۱۰۱-۱۰۲، ۱۱۵؛ مکناسی، ۸۹؛ فرناندز پوئرتاس، «معماری»، 215, 217).

نخست بخش عمده‌ای از ساخته‌های نصری ازجمله مسجد جامع نابود شد. دخل و تصرف فاتحان را در بناها، شارل پنجم (سل‌ ۱۵۱۶-۱۵۵۶ م) ادامه داد (نک‌ : مقری، ۴/ ۵۲۶-۵۲۷؛ دیکی، 146-148؛ استوارت، 28, 116, 124-126). پدرو ماشوکای معمار، ساختمان قصر رومی شارل را در ۱۵۲۶ م/ ۹۳۲ ق در جنوب حیاط موردها آغاز، و قسمتی از بناهای پیشین را برای برپایی آن تخریب کرد، اما این قصر بزرگ که به شیوۀ رنسانس در حال احداث بود، ناتمام ماند.

در هنگام شکوفایی هنری سدۀ ۱۱ ق/ ۱۷ م اسپانیا، الحمراء نه تنها در مقایسه با گذشته آبادتر نگردید، که پس از آن دچار فرسایش، و آسیبهای عمدی شد. در طی تحولات دورۀ ناپلئون، امپراتور فرانسه (حک‌ ۱۷۶۹-۱۸۲۱ م/ ۱۱۸۳-۱۲۳۶ ق)، فرانسویان بخشهایی به مجموعه افزودند، و برخی از برجها را نیز ویران کردند.

در طی ۱۰۰ سال اخیر، کارشناسانی چون م. گومز مورنو بـه مـرمت بناهای مجموعـۀ الحمـراء پـرداخته‌اند (نک‌ : ار‌وینگ، 34-35, 41؛ هارت، 727؛ لوپز گوثمان، 284؛ فرناندز پوئرتاس، «الحمراء»، همانجا؛ نیـز بـرای تحقیـق دربـارۀ بنـای شـارل، نک‌ : برادرز[۱۵]، سراسر مقاله).

 

معماری مجموعه

مجموعه کاخهای الحمراء بر فراز صخرۀ برونزدی مشرف بر رود دارو و شهر غرناطه احداث شده است (نک‌ : ابن‌خطیب، اللمحة، ۱۴؛ براون، 52-53، جم‌ ؛ فرچایلد[۱۶]، نقشۀ 9). باروی ارگ ۲۴ برج دارد که قدیم‌ترین آنها برجهای داخلی به نامهای المهدوم، الدراق و التکریم‌اند. بی‌تردید، التکریم برج دفاعی اصلی القصبه پیش از دوران بنی نصر بوده است (نک‌ : مونس، ۱۷۳-۱۷۴؛ هیلنبراند، «معماری»، 452؛ برمودز لوپز، 154-155).

الحمراء (سرخ) نامیدن این ارگ مربوط به پیش از بنی‌نصر، و به سبب رنگ نمای بارو ست؛ در واقع، دیوارهایی که اکنون کهربایی رنگ‌اند، در قسمتهایی به صورت آجرچین با ملاط و ساروج، و با گِل سرخ‌فام اندود بوده‌اند. مغز بعضی دیوارها خشت‌چین ساده بوده، و روی آن با آجر نماسازی شده است؛ این دیوارها سقفهای چوبی قاب‌بندی و گچ‌بری شده را نگه‌داشته‌اند (نک‌ : کاتری، 135-136؛ فرناندز پوئرتاس، همانجا؛ ورونینا، 106). برخلاف نامِ ارگ، نام‌گذاری بخشهای مختلف مجموعه سالها بعد از ساخته شدن آنها صورت گرفته است (نک‌ : هیلنبراند، همان، 457؛ گرابار، 161؛ فرناندز پوئرتاس، همان، 285-288).

تمامی مجموعه بناهای الحمراء هم‌زمان طراحی، و احداث نشده‌اند، بلکه شمار بخشهای آن به تدریج افزایش یافته است، که این خود سبب عدم تقارن در طرح کلی به‌رغم وجود تقارن در جزئیات به شمار می‌رود. درون‌گرایی، کارکرد، و مقیاسهای انسانی در ترکیب طرح، تنها بخشی از نشانه‌های معماری اصیل اسلامی در مجموعۀ ارگ است (نک‌ : هیلنبراند، همانجا؛ اروینگ، 31, 32؛ گرابار، 160-161).

مجموعه بناهای درون ارگ تشکیل شده است از: فضاهای سبز، حوضها، حیاطهای بزرگ و کوچک، رواقها، تالارهای پرپیرایه و کاشانه‌ها و خاصه‌نشینها، اتاقهای مستقل یا تو در تو، معابر پیدا یا پنهان، برجهای داخلی و جز آنها. یک منظر نمودارگونه نیز مجموعۀ قصر را به چند بخش اصلی ملحق به یکدیگر یعنی محوطه‌هـای غربی، عمـارت موردهـا ــ که قلب مجموعه است ــ عمارت شیرها و دارعایشه و بخشهای متعدد و کوچک‌تر قسمت می‌کند (نک‌ : ابن‌خطیب، همانجا؛ گرابار، 160؛ هیلنبراند، همان، 452-453). به عبارت دیگر می‌توان گفت که نخست در سمت غربی، بارگاه عام، و سپس بخش اداری و دولتی قرار داشته است و قسمتهای دیگری که بر شمردیم، اقامتگاههای خصوصی بوده است (نک‌ : همانجا؛ فرناندز پوئرتاس، همان، 285).

چند حیاط خلوت با حوضی در میان، از سازه‌های محیطی عمارت موردها ست. صحن موردها دارای حوضی در جهت محور طولی عمارت است که سازه‌های درونی اطراف ازجمله ستونهای سنگ مرمر و یشم بر آن منعکس می‌شود، و نیز عاملی برای خنک‌سازی فضا ست (همان، 286، نقشه؛ هیلنبراند، همان، 453، «هنر [۱۷]... »، 193-194). ساختـار مستطیلی شمالی ـ جنـوبی صحن چنان است که بزرگ‌تر از اندازه‌های واقعی می‌نماید و در پیرامون آن، اتاقهای امیرالمسلمین قرار دارد. جبهۀ شمالی به سرسرای برکه می‌پیوندد که میان این صحن و برج قمریه یا تالار سفرا واقع در شمال حائل شده است. چهرۀ بیرونی تالار سفرا در محوطۀ عمارت موردها به شکل برجی ساده و عظیم است که سلطان در آنجا برای دادخواهی بر تخت خود می‌نشسته است (نک‌ : فرناندز پوئرتاس، همان، 287؛ هیلنبراند، «معماری»، 453, 455؛ دیکی، 139-140).

 

۱. برج دیده‌بانی ۲. القصبه ۳. پوئرتا دل وینو ۴. باب عدالت ۵. قصر شارل پنجم ۶. قصر پارتال ۷. برج شاهزاده خانمها ۸. کوئارتو دورادو ۹. مِسوَر ۱۰. تالار قُمارش ۱۱. صحن مورْد ۱۲. صحن شیرها ۱۳. تالار دوخواهر ۱۴. تالار سلاطین ۱۵. تالار ابن سراج نقشۀ مجموعه بنای الحمراء («هنر»، ۲۷۹)

 

تالار بزرگ سفرا چهارگوشی است با شاه‌نشینهای طاق‌بندی شده، و آراسته به مقرنس و دیگر تزیینات که دیوارهای ستبر جانبی کالبد هر یک را شکل داده است. شاه‌نشینها به پنجره‌های قوسی یک یا دو چشمه [۱۸]منتهی گردیده‌اند و گچ‌بریها، منبتها و کاشیهای رنگارنگ مکمل سیمای درون تـالارند (نک‌ : فرناندز ـ پوئرتاس، همانجا؛ دیکی، 141, 147). بخشی از اندرونی سلطان در شرق حیاط این کاخ است، و ازجمله بناهای آن ۴ خانۀ دوطبقه برای ۴ زوجۀ او، و اتاقهای تابستانی یا زمستانی بوده است و بخشی از طول شرقی عمارت موردها به واسطۀ سازه‌هایی چون تالار مغاربه، به بخشی از عرض غربی عمارت شیرها پیوسته است (نک‌ : همو، 140-143).

در پیرامون صحنِ شیرها مجموعه‌ای از تالار و اتاقها مستقیماً یا با رواقی در جلو، روبه سوی فضای حیاط‌اند. این بنای بلندآوازه که نقطۀ اوج کاخ‌سازی کلاسیک مسلمانان به شمار می‌رود، قسمتی از حرم است که بعد از پیروزی مسیحیان به عمارت شیرها معروف شده است (نک‌ : فرناندز پوئرتاس، همانجا؛ تورس بالباس، «صحن [۱۹]... »، 173 ff.؛ گرابار، 161). محمد پنجم (حک‌ ۷۵۵-۷۶۰ ق/ ۱۳۵۴-۱۳۵۹ م) بعد از تکمیل ساختمان سفرا، عمارت شیرها را در عرض شرقی سرای ملوک، در شرق حیاط موردها ساخت که اتاقهای آن قسمت خصوصی‌تر و قسمت ضیافت را از هم تفکیک می‌کرد. به سبب ناهمواری زمین، این عمارت در آغاز با سازه‌های زیرزمینی آماده شده است. در مدخل عمارت، واقع در گوشۀ جنوب غربی ساختمان، در اصل دو اتاق نگهبانی وجود داشته که یکی از آنها هنوز باقی است (فرناندز پوئرتاس، همانجا؛ مونس، ۱۹۱؛ دیکی، 142).

طاقهای ظریف بنا در اشکال گوناگون نعلی و جناغی ساخته شده‌اند. طاقهای مزین صحن شیرها بر ستونهای مرمری و میله‌ای یگانه، دوگانه، سه‌گانه، و چهارگانه که ۳ تا از آنها کنار هم در یک امتداد، و چهارمی مجاور ستون میانی است، قرار دارند. در مجموع، طاق‌بندی الحمراء مانند دیگر سیماهای درونی آن، در قیاس با سیمای نظامی بیرونی، دارای کالبدی سبُک‌نما ست (نک‌ : مارسه، 315, 316؛ هیلنبراند، همان، 455؛ دیکی، 138-139، نیز 142 ff.).

صحن میانی یا همان صحن شیرها که با رواقهایی مزین در میان گرفته شده، نمایشی از هنر معماران است. در میان صحن آن بر پشت شیرهای مرمری، حوضی لگن‌مانند قرار دارد و از دهان شیرها آب جاری است (نک‌ : فرناندز پوئرتاس، همان، 288؛ هیلنبراند، همان، 453). بر بدنۀ حوض اشعار ابن‌زمرک، شاگرد ابن‌خطیب، کتیبه‌نگاری شده است. این صحن مصفای احاطه‌شده با رواقها و مدخلهای پیش‌آمده با جویهای پیوسته به حوض شیرها در مرکز، طرحی چلیپایی یافته است (نک‌ : مقری، ۷/ ۱۴۵؛ تورس بالباس، همانجا؛ فرناندز پوئرتاس، همان، 287-288).

تاریخ ساخت تالار دو خواهر واقع در شمال حیاط شیرها به ۷۸۲ ق/ ۱۳۸۰ م باز می‌گردد و طاق آکوستیک آن از درون گنبد، مقرنس‌کاری و کاسه‌سازی شده، و از بیرون هرم شیروانی‌شکل است. تالار بنی‌سراج بر میان طول جنوبی حیاط شیرها از بیرون مشرف به گذرگاه‌ قرار گرفته، و دارای گنبد هشت‌ضلعی مقرنس‌کاری همانند تالار دو خواهر است (نک‌ : مکناسی، ۱۷۷؛ هیلنبراند، «هنر»، 195؛ فرناندز پوئرتاس، همان، 288؛ دیکی، 143).

حمام اصلی الحمراء واقع در زاویۀ خارجی عمارت موردها و شیرها خود از لحاظ معماری حمام‌سازی مجموعه‌ای مفصل و متنوع، و از نظر کارکردی پیشرو ست. این حمام دارای سردخانه، گرم‌خانۀ وسیع رواق‌دار، و اتاقهایی سرشار از آرایش است که نور آنها از دریچه‌های تعبیه‌شده بر گنبد تأمین می‌شود، و رواقهای دارای کرسی، بخشی داغ و خشک با سراهایی مخصوص مشت‌ومال و جز آن هستند. ساخت این‌گونه حمامهای تشریفاتی در مناطق شمال و جنوب دریای شام رایج بوده است (نک‌ : همو، 141, 147-148, 150؛ شتسن، 300, 301؛ استوارت، 126-127، تصویرها).

بر فراز تپه‌ای خارج از ارگ الحمراء و در شمال شرقی آن، مجموعه بنایی ییلاقی واقع شده است که افزون بر معماری، اصالت طرح باغ‌سازی عصر مسلمانان در آن آشکار است. این مجموعه بنای معروف به دارالملکة السعیده یا جنة العریف، مشتمل بر بناهایی با کارکردهای مختلف و متناسب اقامتی در میان باغهای وسیع و جویهای آراسته است. تاریخ ساخت آن احتمالاً به زمان محمد دوم باز می‌گردد، و در کاوشهای انجام‌یافته آشکار شده که یک‌بار در دورۀ نوۀ او، اسماعیل اول، و بار دیگر در زمان ایزابل و فردیناند، در این مجموعه دخل و تصرف اساسی شده است (نک‌ : فرناندز پوئرتاس، همان، 286؛ استوارت، 132-133، تصویرها).

 

تزیینات

آرایش و نماسازی الحمراء از ویژگیهای مهم آن است که بیشتر آنها به صورت پوشش گچ‌بری رنگ‌آمیزی‌شده یا کاشی‌کاری، و یا دیگر تزیینات است که جای جای ساختمان را فرا گرفته است و به شدت جلب نظر می‌کند. در این میان گچ‌بری‌ای که بخش گسترده‌ای از آن شبیه به توردوزی است، جایگاهی ویژه دارد. بخشی از گچ‌بریها به منظور تأکید بر نقش‌اندازی، رنگارنگ‌اند. کاشی‌کاری هندسی اندلسی موسوم به الزلیج [۱]در شکلهایی خاص گاه با مواد غیر کاشی تلفیق شده، دیوارهای الحمراء را به شیوه‌هایی مانند گره چینی معقلی و چندین مجموعه نقش متنوع آرایش داده است (نک‌ : ورونینا، 108؛ شتسن، 296-297؛ ارزینی، 161؛ دیکی، 139, 143-145).

افزون بر کاشی‌کاری ازاره‌ها و کفها و جز آنها به رنگهای سفید، سبز، نارنجی، آبی و جز آن در فنون مختلف، دیگر تزیینات گستردۀ مجموعه عبارت‌اند از: سنگ‌تراشی درگاهها، پنجره‌های مشبک گاه با شیشه‌های رنگی، روکشها و لوحهای فلزی کنده‌کاری شده، و نقاشی از صحنه‌های بارگاهی و شکارگاهی که به نظر می‌آید در زمان رونق مجموعه بیش از مقدار کنونی بوده است (هیلنبراند، «معماری»، 457؛ دیکی، 140-142؛ برای مطالعه در تحلیل هندسی قبۀ چوبی الحمراء، نک‌ : خمیلنیتسکی، 43 ff.).

بیشتر تزیینات پرارزش بناهای بازمانده از دورۀ محمد پنجم حاکی از پیشرفتی تازه در زمان خود است. نقش‌مایه‌ها در عناصری چون گل‌وبوته‌سازیها ازجمله میوۀ کاج و برگ نخل، تزیینات ستاره‌آرا، افریزهای کتیبه‌ایِ در هم بافته، و جز آنها، تنوع و غالباً پختگی دارند، و بعضی از نقوش تجریدی به مفهوم دقیق کلمه اسلیمی ایرانی، و بعضی از سطوح گچ‌بری دارای نقوش نوآفریده‌اند (مارسه، 314, 317؛ دیکی، 141-143؛ شتسن، 286, 290-291).

قسمتی از تزیینات مجموعه، کتیبه‌نگاری است که اغلب به خطوط کوفی مغربی، و حاوی آیات قرآن، اشعار و عباراتی نغز همچون «لا غالب الا الله» (شعار مکرر بنی‌نصر) است. این کتیبه‌های پرنقش در انواع ترنجها و قابها و حاشیه‌های تزیینی قرار دارند، و گاه حروف آنها آغازگر تزیینات گستردۀ الحاقی شده است (نک‌ : مکناسی، ۱۷۶-۱۷۷؛ «نقد کتاب ... [۲]»، 764, 766؛ شتسن، 290-291, 297-298؛ استوارت، 20، تصویر).

در میان آرایه‌های گچی مقرنس‌کاری طلایی رنگ، گنبدهای دو خواهر و بنی سراج از همه چشمگیرتر است. گنبد هشت‌ضلعی دو خواهر و ستارۀ هشت‌پرِ گنبد بنی‌سراج را که از چند هزار واحد مقرنس (قطارها، تختها، طاسها و ستاره‌ها) تشکیل شده است، می‌توان با تعبیری چون مقرنس باران وصف کرد. تمثیل آسمانی گنبد مقرنس، مضمون شعر ابن‌زمرک بر کتیبه‌های تالار دو خواهر است، و نشان از خاستگاههای ایرانی و رومی دارد (هیلنبراند، همانجا؛ دیکی، 142-145، تصویرهای 7, 8).

 

طاق مقرنس تالار ابن سراج («هنر»، ۲۹۳)

 

زیبایی‌شناسی الحمراء

بدیهی است که اهمیت الحمراء نخست به عنوان یک اثر معماری درجه اول است. با این همه، مجموع توصیفهای هنری دربارۀ حال‌وهوای آن ادبیات جالب توجهی را پدید آورده است؛ همچنین از قدیم نقاشانی به تصویرکردن الحمراء پرداخته، و آثاری معرف احوال عصر خود پدید آورده‌اند. مجموعه بناهای باشکوه الحمراء در زمینۀ موسیقی نیز الهام‌بخش بوده است؛ بدین‌ترتیب الحمراء در گذر تاریخ خود همواره انگیزه‌ای برای بسیاری از هنرمندان عرب یا اروپاییان شرق‌گرا بوده است؛ هنرمندانی چون هوگو، گوتیه، رابرتس، پرانژه، شاتوبریان، تاره‌گا، گارسیالورکا، و جز آنها دربارۀ آن آثاری ساخته‌اند (نک‌ : دولاتی، ۱۱۱؛ فرناندز پوئرتاس، «غـرنـاطـه»، 286؛ کـرسـول، «مـأخذشنـاسی»، 354, 356، جم‌ ؛ استوارت، 136 ff.؛ هک، 583). حتى در رویکردهای عینی و تاریخی، نویسندگان از توصیف شاعرانۀ الحمراء بازنایستاده‌اند (نک‌ : پرز، 155-156؛ گوتز، 154؛ گرابار، 161, 166).

برخی از اشیاء مانند پارچه‌ها و سفالینه‌ها را که منتسب به الحمراء هستند، در واقع می‌توان آثار زمانۀ بنای الحمراء دانست. از آن جمله سفالینه‌هایی است با کیفیت فنی کم‌نظیر، که مدت زمانی کوتاه جزو صادرات گستردۀ اندلس بوده است. معروف‌ترین آنها سبوهای ته‌باریک بزرگ الحمراء است که آنها را در مالقه و غرناطه و شهرهای دیگر می‌ساخته‌اند (نک‌ : برادرز، 354 ff.‌؛ کنسن، 93-95, 105-106). این نوع سبوها معمولاً با لعاب شفاف و رنگ آبی جلوه یافته، و به دسته‌های بال‌مانند مزین بوده است. از نمونه‌های ارزشمندتر آنها سبویی است به ارتفاع ۳۵/ ۱ متر که در حدود آغاز سدۀ ۹ ق/ ۱۵ م آن را در مالقه ساخته‌اند. این سبو به رنگهای طلایی و آبی رنگ‌آمیزی شده است (نک‌ : هیلنبراند، «هنر»، 191؛ کنسن، 95 ff.‌).

سبوها دارای نوشته‌هایی به شکلها و رنگهای گوناگون و عبارت «الیمن و الاقبال»، «العافیه» و عنوان «المُلک لِلٰه» و نقوش تجریدی گیاهی و حیوانی است. بعضی سبوهای الحمراء دارای نقوشی چون پنجۀ متبرک است که شاید به منظور دفع شرّ از محتوای ظرف، بر آنها ترسیم شده‌اند؛ حتى از روایت تصاویر می‌توان چنین تصور کرد که این فرآوری، پرداختی استثنایی داشتـه اسـت (نک‌ : همـو، 96, 99, 103-105, 159). بـرای پـخت سفالینه‌های شفاف و بزرگ، آنها را در کوره‌ای با گنجایش وسیع، و حرارتی که به طور کاملاً دقیق تنظیم می‌شده، قرار می‌داده‌اند (نک‌ : هیلنبراند، همان، 192؛ برادرز، 354, 356؛ کنسن، 102, 104-105, 108, 112).

اشتهار اشیاء هنری با نام الحمراء در کنار هنرورزی و ادبیات‌پردازی دربارۀ آن، و وجود جملگیِ مدلولهایی چون شهر الحمراء (غرناطه)، عصر الحمراء، و تعابیری دیگر از این دست، نشانه‌های فرهنگ‌ساز شدن پدیده‌ای با عنوان الحمراء به شمار می‌روند.

توضیح سبک‌شناختی طرح و ترکیب مجموعه بنای تاریخی الحمراء را در فصول مشترک فرهنگ و هنر اسپانیا و شمال غربی افریقا می‌توان یافت؛ اما طبعاً شباهت صوری میان بعضی عناصر را با نمونه‌های متقدم نمی‌توان واجد اهمیت بسیار دانست، و اهمیت این گونه دانسته‌ها بسته به میزان روشنی آنها ست (نک‌ : کاتری، 136-137؛ ورونینا، 106؛ هیلنبراند، «معماری»، 453, 457). برای نمونه، کاربرد مجسمه‌های حیوان در فواره، در بجایه و مدینة الزهراء سابقه دارد؛ همچنین شیوۀ معماری الحمراء، مثلاً در ساخت صحنها، شبیه به ابنیۀ معروف فاس، تلمسان و تونس است که شیوۀ مشترک آن عصر است، و تصور می‌رود معماری این اثر بزرگ نه تنها بر هنر مغرب، بلکه بر هنر مسیحی مجاور تأثیرگذارده است؛ چنان‌که مدخلهای پیش‌آمده در صحن شیرها بعدها در فاس و مُرسیه پدید آمدند (نک‌ : تورس بالباس، «صحن»، 173 ff.؛ ورونینا، همانجا؛ گرابار، 161؛ مارسه، 314).

 

معماری معروف القصر در اشبیلیه که در ۷۶۵ ق/ ۱۳۶۴ م یعنی دورۀ استیلای مسیحیان بر این شهر ساخته شده نیز از الحمراء اقتباس گردیده است. آنچه در سده‌های بعد بر هنر اروپایِ فراتر از ایبری تأثیر بیشتری گذارده، پاره‌ای عناصر معماری و فنون و نقوش تزیینی الحمراء بوده است (نک‌ : هیلنبراند، همان، 453؛ گوتز، 149, 152؛ شتسن، 366, 367).

 

مآخذ

ابن‌اثیر، الکامل؛ ابن‌بطوطه، رحلة، به‌کوشش طلال حرب، بیروت، ۱۴۰۷ ق/ ۱۹۸۷ م؛ ابن‌جبیر، محمد، رحلة، بیروت، ۱۳۸۴ ق/ ۱۹۶۴ م؛ ابن‌خردادبه، عبیدالله، المسالک و الممالک، به کوشش دخویه، لیدن، ۱۳۰۶ ق؛ ابن‌خطیب، محمد، الاحاطة، به کوشش محمد عبدالله عنان، قاهره، ۱۳۹۳-۱۳۹۴ ق؛ همو، اللمحة البدریة، به‌کوشش محب‌الدین خطیب، قاهره، ۱۳۴۷ ق؛ همو، معیار الاختیار، به‌کوشش فرانثیسکو خاویر سیمونت، فرانکفورت، ۱۴۱۴ ق/ ۱۹۹۲ م؛ ابن‌خلدون، العبر، بیروت، ۱۹۸۳-۱۹۸۶ م؛ اخبار العصر فی انقضاء دولة بنی‌نصر، به‌کوشش حسین مونس، قاهره، ۱۴۱۲ ق/ ۱۹۹۱ م؛ دولاتی، عبدالعزیز، مسجد قرطبة و قصر الحمراء، تونس، ۱۹۷۷ م؛ زهری، محمد، الجغرافیه، به‌کوشش محمدحاج صادق، پـورت سعیـد، مکتبة الثقافة الدینیه؛ عبـدالله زیـری، مذکرات، به کوشش لـوی ـ پرووانسال، قاهره، ۱۹۵۵ م؛ مقدسی، محمد، احسن التقاسیم، به‌کوشش محمد مخزوم، بیروت، ۱۴۰۸ ق؛ مقری، احمد، نفح الطیب، به‌کوشش احسان عباس، بیروت، ۱۴۰۸ ق/ ۱۹۸۸ م؛ مکناسی، محمد، الاکسیر فی فکاک الاسیر، به‌کوشش محمد فاسی، رباط، ۱۹۶۵ م؛ مونس، حسین، رحلة الاندلس، قاهره، ۱۹۶۳ م؛ یاقوت، بلدان؛ نیز:

 

Al-Andalus, ed. D. Dodds, New York, 1992; «Alhambra», Archnet, www.archnet. Org/ library/ sites, (acc. Sep. 1, 2013); Bargebuhr, F. P., Salomo lbn Gabirol Ostwestliches Dichtertum, Wiesbaden, 1976; Bermúdez López, J., «The City Plan of the Alhambra», Al-Andalus, ed. J. D. Dodds, New York, 1992; «Bibliographische Anzeigen: lnscripciones árabes de Granada, precedidas de una … », ZDMG, vol. XVIl, 1863; Brothers, C., «The Renaissance Reception of the Alhambra: The Letters of Andrea Navagero ... », Muggarnas, ed G. Necipoğlu, Leiden, 1994, vol. XI; Brown, R. A., «Castle: Medival», The Dictionary of Art, ed. J. Turner, New York/ London, 1996, vol. VI; Castries, H. de, «Du Nom d’Alhambra donnè au Palais du Souverain à Merrakech et à Grenade», JA, 1921, vol. XVII; Chmelnizkij, S., «Methods of Constructing Geometric Ornamental Systems in the Cupola of the Alhambra», Muqarnas, ed. O. Graber, Leiden, 1989, vol. VI; Creswell, K. A. C., A Bibliography of the Architecture, Arts and Crafts of Islam, Cairo, 1978; ibid, Supplement, 1973; Dickie, J., «The Palaces of the Alhambra», vide: Bermúdez López; Erzini, N., «An Historical Context», Zillïj, the Art of Moroccan Ceramics, ed. J. Hedgecoe and S. Samar Damluji, Reading, 1992; Fairchild Ruggles, D., «The Garden of the Alhambra and the Concept of the Garden in Islamic Spain», Vide: Bermúdez López; Fernández-Puertas, A., «Architecture, c. 1250 –c. 1500: Spain», The Dictionary of Art, ed J. Turner, New York/ London, 1996, vol. XVI; id, «Granada: Alhambra», ibid, vol. XIII; Götze, H., Castel del Monte, Munich/ New York, 1998; Grabar, O., Penser l’art Islamique, Paris, 1996; Hartt, F., Art: A History of Painting, Sculpture, Architecture, ed. E. C. Allison, New York, 1989; Heck, Th. F., «Tárrega (y Eixea), Francisco», The New Grove Dictionary of Music and Musicians, ed S. Sadie, New York/ London, 1998, vol. XVIII; Hillenbrand, R., Islamic Architecture, Edinburgh, 1994; id, Islamic Art and Architecture, London, 1999; Irving, W., Tales of the Alhambra, Granada, 1974; Islam, Art and Architecture, ed. M. Hattstein, and P. Delius, Köln, 2000; Kenesson, S. S., «Nasrid Luster Pottery: The Alhambra Vases», Muqarnas, ed. O. Grabar, Leiden, 1992, vol. IX; Library of Congress Online Catalog, www.catalog.loc.gov/ cgi-bin; Lillo, M., «Le Mihrāb dans l’al-Andalus», Le Mihrāb dans l’architecture et la religion musulmanes, ed. A. Papadopoulo, Leiden, 1988; López Guzmán, R., «Grenada: History and Urban Development», The Dictionary of Art, ed. J. Turner, New York/ London, 1996, vol. XIII; Marcais, G., «Moorish Style», Encyclopedia of World Art, vol. X; Pérès, H., L’Espagne vue par les voyageurs musulmans de 1610 à 1930, Paris, 1937; Schezen, R. (photographer), Spanish Splendor, New York, 1992; Stewart, D., The Alhambra, New York, 1974; Torres Balbás, L., «La Alhambra de Granada antes del siglo XIII», Al-Andalus, Madrid/ Granada, 1940, vol. V; id, «El Patio de los leones de la Alhambra de Granada ... », ibid, 1935, vol. III; Voronina, V. L., «Arkhitektura Arabskikh Stran», Arkhitektura Stran Sredizemnomar’ya, Afriki I Azii, VII-XIX vv, eds. Y. S. Yaralova et al., Moscow, 1969, vol. VIII.

یدالله غلامی

نام کتاب : دائرة المعارف بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 14  صفحه : 213
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست