آخرین بروز رسانی :
چهارشنبه 7 خرداد 1399 تاریخچه مقاله
اِصْفَهان، مَسْجِدِ جامِع، یكی
از قدیمترین مسجدهای ایران كه تحولات معماری دورههای
گوناگون اسلامی را در بردارد.
مسجد جامع اصفهان در شمال شرقی
شهر واقع است و مجموعۀ تاریخی وسیعی را به ابعاد
۱۷۰×۱۴۰ متر در كنار میدان كهنه تشكیل
میدهد. این مسجد امروزه شامل قسمتهای مختلفی چون گنبد
نظامالملك، گنبد تاجالملك، صحن چهار ایوانی، شبستانها و بنای
معروف به مدرسۀ مظفری است.
گرچه از اواخر قرن ۱۹م مسجد
جامع اصفهان توجه و كنجكاوی اشخاصی چون فلاندن و كُست معمار و طراح
فرانسوی را برای مطالعه و تهیۀ نقشه و طرح آن
جلب نمود (نك : فلاندن، تصاویر ۵۵, ۵۶)، ولی
تحقیقات دقیق در مورد این بنا از ۶۰ سال پیش
آغاز شد و محققان ایرانی و غیرایرانی به مطالعۀ این
ساختمان و بررسی خصوصیات معماری و تزیینی آن
پرداختند. از میان متقدمان گابریل و سواژه از یكسو، و گُدار از
سوی دیگر دو نظریۀ مختلف در مورد بنای نخستین این مسجد و تحولات آن طی
قرون متمادی ارائه دادند و پرسشهایی را پدید آوردند. نظریۀ اول،
مسجد عباسی را هستۀ اصلی گسترش مسجد جامع در قرون بعدی میداند (سواژه،
«چند مسجد ... [۱]»، ۸۲-۹۴)
و نظریۀ دوم، ساختمان
سلجوقیِ گنبد نظامالملك را، هر چند در جای مسجدعباسی، ولی
بنایی نو پنداشته، آن را به عنوان مسجدی ایرانی از
نوع «چهار طاقی» نطفۀ اولیه در دگرگونیهای مسجد جامع اصفهان میانگاشت
(گدار، «تاریخ مسجد ... [۲]»، I(۲) / ۲۲۰-۲۲۱، «مساجد ...
[۳]» (۱۹۳۶)، I(۲) / ۱۸۷-۲۱۰، نیز همان، III(۱) / ۴۸-۶۳, (۱۹۵۶) III(۲)
/ ۸۳-۸۸).
سازمان ملی حفاظت آثار باستانی
(سابق) با همكاری مؤسسۀ ایتالیایی خاورمیانه و خاوردور[۴]
در فاصلۀ سالهای ۱۳۴۹-۱۳۵۷
ش دست به اقدامات اساسی و وسیعی برای كاوشهای
باستانشناسی و مرمت این بنای مهم، و پژوهش در مورد خصوصیات
معماری و مراحل مختلف ساختمانی آن زد. نتایج بررسیهای
دقیقی كه طی این سالها به سرپرستی پروفسور شراتو و
پروفسور گالدیری انجام گرفت، بسیاری از ابهامات تاریخی
و معماری را در مورد این مسجد برطرف كرد و مراحل مختلف شكلگیری
این مجموعه را ــ برپایۀ شواهد عینی و دلایل علمی حـاصل از عملیـات
پیگردی و كـاوش ــ از یكدیگر تشخیص داده، معرفی
نمود. بدین ترتیب دورههای مختلف ساختمانی در مسجد جامع
اصفهان از زمان تأسیس مسجد اولیه تا وضع كنونی به نحو بارزی
روشن شد.
نقشۀ مسجد جامع
اصفهان
پیشینۀ تاریخی
به گفتۀ ابونعیم
اصفهانی در صد و پنجاه و اندی پس از هجرت، ایوب بن زیاد
به عنوان عامل خراج و سعید بن منصور حمیری به عنوان امیرجنگ
از سوی منصور خلیفۀ عباسی، به اصفهان گسیل شدند (ص ۱۶). پس از
بركناری سعید بن منصور، ایوب بن زیاد كه مسئولیت
جمعآوری مالیات و امور جنگ را با هم عهدهدار شده بود، در قریۀ خشینان
منزل گزید و كاخی بر كرانۀ رودخانۀ فرسان و در
جوار آن مسجدی دارای مقصوره بنا نهاد و در آنجا منبری قرار داد.
وی همچنین برای تجار و كسبه و كارگران طرح بازاری انداخت
كه در جنب یهودیه در مكانی معروف به صف التبانین (بازار
كاه فروشان) ساخته شد. در روزگار ولایت ایوب بن زیاد خانههای
یهودیه به خانههای قریۀ خشینان
متصل شد (همانجا). پس از بركناری ایوب، اعراب قبیلۀ تیم
كه ساكن قریۀ طِهْران در حومۀ اصفهان بودند، مسجد جامع بزرگی در یهودیه بنا كردند و
در ۱۵۶ ق منبر مسجد ایوب بن زیاد را بدانجا انتقال
دادند (همو، ۱۷). یهودیه پس از بنای این مسجد
جامع از طرف صحرا گسترده شد و ۱۵ ده به آن اضافه گردید. با وسعت
یافتن یهودیه، مردم به توسعۀ مسجد پرداخته،
بر آن اضافاتی نمودند كه از جملۀ آنها زمینهای معروف
به خصیبآباد بود كه خصیب بن سَلْم به مسجد اضافه كرد. در
۲۲۶ ق / ۸۴۱ م در زمان خلافت معتصم عباسی
و امارت یحیی بن عبدالله ابنمالك خزاعی مسجد جامع تجدید
بنا شد و مساحت آن با اضافاتی كه از زمینها و خانهها به آن ضمیمه
گردید، افزوده شد(همانجا؛ مافروخی، ۸۵).
در ۳۰۷ ق /
۹۱۹ م، در زمان خلافت مقتدر و فرمانروایی احمد بن
مسرور، این مسجد باز هم وسعت یافت. این بار ابوعلی بن
رستم زمینهای موسوم به رستمآباد را به مسجد اضافه كرد (ابونعیم،
همانجا؛ مافروخی، ۸۴). بدینترتیب به استناد متون
تاریخی، مسجد جامع اصفهان در دورۀ خلافت عباسیان
دو مرحلۀ اساسی ساختمان را پشت سر گذاشت: مرحلۀ اول شامل بنای
اصلی مسجد در قرن ۲ ق، و مرحلۀ دوم تجدید عمارت آن در
۲۲۶ ق. جامع در هر یك از این دو مرحله توسعه و
گسترش یافت.
مسجد جامع اصفهان، گنبد تاج الملک
خصوصیات معماری و تزیینی
مسجد جامع اولیه (قرن ۲ ق): حفاریهای انجام شده در مسجد
جامع اصفهان، آثار مسجد اولیه را كه در زمان خلافت منصور ساخته شده بود و
ابونعیم (ص ۱۶-۱۷) و مافروخی (ص
۸۴-۸۵) از آن یاد كردهاند،
آشكار، و موقعیت آن را مشخص نمود
(«شرق ... [۵]»، XXIII / ۴۱۸, XXVI / ۵۹۵, XXVII / ۴۵۱-۴۵۳).
محراب و بخش مهمی از دیوار
خشتی سوی قبلۀ این مسجد مزین به تزیینات گچبری زیبا
و درخور توجهی در بعضی نقاط تا ارتفاع ۴۰ سانتیمتر
و در بعضی دیگر تا ۹۰ سانتیمتر در زیر كف
شبستان جنوبی مسجد فعلی كشف گردید (همانجا). مسجد اولیه
به شكل مستطیل به عرض تقریبی ۵۲ تا ۵۵
متر بوده، و در جهت شمال شرقی ـ جنوب غربی نسبت به محور مسجد فعلی
به طور مایل قرار داشته است. این مسجد كه احتمالاً شبستان ستونداری
را در قسمت جنوبی خود جای میداده، بر زمینی بكر ساخته
نشده بوده است. كشف آثاری از یك ساختمان متعلق به دورۀ ساسانی
به خصوص قسمت تحتانی یك ستون آجری مدور و مزین به گچبریهای
تزیینی كه در موقعیت اصلی خود ظاهر گشت (همان، XXIII / ۴۱۸؛
گالدیری، اصفهان ... ، I / ۳۷۹)، و
همچنین پیدا شدن پی ستون دیگری از همان دوره و قسمتی
از كف این بنا («شرق»، XXVII / ۷, ۸،
تصاویر) و نیز كشف آثاری از صدر اسلام در این محل حاكی
از آن است كه مسجد جامع اصفهان در قرن ۲ ق بر پهنۀ بناهایی
مربوط به اواخر دورۀ ساسانی كه احتمالاً در دو قرن ۱ و ۲ ق / ۷ و
۸ م نیز با تغییراتی مورد استفاده قرار میگرفته،
برپا شده بوده است (همان، XXIII / ۴۱۸؛ شراتو، ۳۹).
موقعیت این مسجد بر محور شمال شرقی ـ جنوب غربی احتمالاً
براساس همان محور ساختمان ساسانی بوده است.
كاوشهای باستانشناسی، تزیینات
گچبری شایان توجهی از قرن ۲ ق را بر قسمت زیرین
دیوار قبله و بر بخشی از دیوارههای داخل محراب مسجد جامع
اصفهان آشكار نمود. این تزیینات كه شامل زنجیرههای
گیاهی و دانه تسبیحی و نقوش مختلف براساس طرح برگ مو و
برگ كنگر است، بسیار استادانه صورت گرفته است. این گچبریها
نشان از سنت تزیینی هلنی ــ ساسانی ــ كه در زمان
امویان به كار گرفته میشده، و سپس در دوران عباسی تكامل یافته
است ــ دارد و بهعنوان نمونههای متقدم بر گچبریهای تزیینی
معروف به سبك A در بناهای سامره از قرن ۳ ق (اتینگهاوزن،
۱۰۲) از اهمیت بسزایی برخوردار است.
تجدید بنای مسجد در قرن
۳ ق: با گسترش اصفهان در زمان خلافت معتصم عباسی، مسجد جامع پس از
اصلاح محور آن به سوی قبله، با وسعتی چندین برابر تجدید
بنا شد. تحقیقات و بررسیهای كارشناسان، موقعیت و خصوصیات
معماری این مسجد را نیز روشن ساخته است (گالدیری،
همان، II / ۲۵-۳۰، نیز ۱۱-۱۴؛
«شرق»، XXV / ۵۴۰). بنای جدید، مستطیل شكل
بوده، و از دو شبستان ستوندار در قسمت شمالی و جنوبی، و دو رواق ستوندار
در قسمت شرقی و غربی در ۴ طرف یك صحن مركزی تشكیل
میشده است. جستوجوهای انجام یافته مكان ستونهای این
مسجد را واقع بر شبكهای از چشمه دهانههای مربع شكل كه در آن دهانۀ دو
ستون به فاصلۀ تقریبی ۳۵ / ۴ متر است، مشخص مینماید.
شبستان جنوبی سوی قبله دارای ۶ ردیف ستون، شبستان
شمالی دارای ۴ ردیف ستون و دو رواق جانبی شرقی
و غربی هر یك دارای دو ردیف ستون بوده است. در شبستانهای
شمالی و جنوبی ناو مركزی عمود به دیوار قبله، عریضتر
از سایر ناوها با پهنایی برابر ۵۰ / ۵ متر
است (فاصلۀ تقریبی بین دهانۀ دو ستون).
وجود ناو عریضتر مشابه در شبستان شمالی ــ خاص این مسجد ــ
احتمال جایگاه ورودی مسجد را در قسمت میانی دیوار
شمالی و در نتیجه تصور مسیر ورودی شمالی ـ جنوبی
آن را به دست میدهد (گالدیری، اصفهان، II
/ ۲۸؛
گرابار، ۴۶). صحن این مسجد نسبت به قسمت سرپوشیدۀ آن از
سطح بزرگتری برخوردار بوده است. دور تا دور این بنا دیواری
خشتی كشیده شده بوده است كه بخشهای متفاوتی از پی و
نمای آن در نتیجۀ كاوشهای مختلف در ۴ طرف مسجد كشف گردید (گالدیری،
«مسجد ... [۶]»، ۳۴-۲۴، اصفهان، II / ۲۹-۳۰, III / ۱۶-۱۷).
به علت گسترشهای بعدی این
مسجد، آثار دیوار آن كه طولش در اصل به ۴۲۰ متر میرسیده،
امروزه در داخل فضاهای سرپوشیده قرار گرفته است. قسمتهای عمدهای
از دیوار محیطی در ارتفاع قابل توجهی از آن در جبهۀ شرقی
مسجد كشف شد و وضع قدیمی نمای خارجی دیوار خشتی
را در این سمت روشن ساخت. این دیوار، طولی برابر
۱۲۶ متر داشته، و ارتفاع كل آن ــ با فرض مسطح بودن مسجد در آن
تاریخ ــ حدوداً ۸ متر بوده است. ۲۸ طاق نما به فاصلۀ
۹۵ / ۱ متر از یكدیگر سطح دیوار را تزیین
میكرده، و هر طاق نما به عرض ۴۰ / ۲ متر و ارتفاع
۸۵ / ۵ متر از زمین فرو رفتگی نسبتاً كم عمقی
داشته، و در قاب مستطیل شكلی واقع بوده است. طاقچۀ كوچكی
به ابعاد ۲۰ / ۱×۵۰ / ۰ متر و به ارتفاع
۵۰ / ۴ متر از سطح زمین هر یك از طاق نماها را مزین
میكرده، و تمامی سطح دیوار از یك لایه خاك رس سرخ
رنگ ممزوج با كاه نرم پوشیده شده بوده است (گالدیری، «مسجد»،
۲۷). كشف آثاری از یك دیوار دیگر به فاصلۀ
۱۹ متر از این دیوار خشتی و به موازات محور شمالی
ـ جنوبی احتمال وجود یك زیاده یا حریم حفاظتی
سربازی را در اطراف مسجد میدهد (گالدیری، اصفهان، II / ۴۰-۴۱).
این فضای باز در زمانهای بعدی به طور متوالی و مكرر
مورد استفادۀ ساختمانی قرار گرفته است.
مسجد جامع نوساختۀ اصفهان با
شبستان ستوندار و رواقهای اطراف صحن مركزی گرچه سبك سادۀ مسجد
كوفه را كه در زمان امویان در ۵۰ ق / ۶۷۰ م
بازسازی شده بود (سواژه،«مسجد ... [۷]»، ۹۴)، به خاطر میآورد،
لیكن تحولات مساجد بزرگ دیگر این دوره را كه با به خلافت رسیدن
عبدالملك (۶۵-۸۶ ق /
۶۸۵-۷۰۵ م) و سپس ولید اول
(۸۶-۹۶ ق / ۷۰۵-۷۱۵
م) پدید آمد، نیز پیروی كرده است. یكی از
نمونههای این دگرگونیها را میتوان در شبستان مساجدی
چون مسجد جامع امویان دمشق (۸۷ ق / ۷۰۶ م)
مشاهده كرد كه در آن شبكۀ ستوندار سوی قبله از حالت یكنواخت در آمده، و ناو مركزی
كه از صحن به محراب منتهی میشود، عریضتر انتخاب گشته است و
ازاینرو از اهمیت بیشتری برخوردار است. این پدیده
از مشخصات مساجد امویان چون مسجد الاقصى در بیتالمقدس و نیز
مساجد شهرهای دیگری چون حلب و بصرى و حماه (سوریه) به
شمار میآید (همان، ۹۵-۱۰۱,
۱۰۹). در زمان خلافت عباسیان این روش در ساختمان
مسجد جامع اصفهان و در سایر مساجد عباسی نیز رعایت شد. از
آن میان به ویژه میتوان از دو مسجد سامره یعنی
مسجد جامع و مسجد ابودلف كه در زمان خلافت متوكل
(۲۳۲-۲۴۷ ق /
۸۴۷-۸۶۱ م) ساخته شده است، نام برد.
بدین ترتیب، مسجد جامع
اصفهان یكی از اولین نمونههای مساجد عباسی و متقدم
بر مساجد سامره است كه در ادامۀ سبك اتخاذ شده در مساجد امویان تحولات بعدی معماری این
نوع بنای مذهبی در دورۀ خلافت عباسیان را در خود پروراند. طرح و بسیاری از
اجزاء اصلی ساختمان این مسجد نه تنها هرگز از بین نرفت، بلكه
اساس توسعه و تغییر شكل و تحولات معماری و تزیینی
مسجد جامع اصفهان را در طی مدتی قریب به ۱۲ قرن تشكیل
داد.
مسجد جامع در دورۀ آل بویه
بهرغم درگیریهای دیلمیان
برای تسلط بر اصفهان، این شهر در آن دوران از آرامش و پیشرفت
نسبی برخوردار بود. در این دوره مسجد جامع جدیدی به وسیلۀ صاحب
بن عباد وزیر مؤیدالدوله در اصفهان ساخته شد كه مافروخی از آن
به عنوان «مسجد جامع صغیر معروف به جورجیر» در برابر «مسجد جامع كبیر
عتیق» یاد میكند (ص ۸۴-۸۵؛ نك :
گدار، «مسجد جورجیر ... [۸]»،
۳۱۰۳-۳۱۰۰؛ كلایس،
۲۰۸؛ هنرفر، گنجینه، ۴۳-۴۰).
مسجد جامع صغیر، كوچكتر، ولی زیباتر و مستحكمتر از جامع كبیر
بنا نهاده شده بود و دارای شبستانها، خانقاهها، كتابخانه، مدارسی برای
فقها و مجالسی برای ادبا و محلهایی برای شاعران،
صوفیان و قاریان قرآن بوده است (مافروخی،
۸۵-۸۶). برخی از محققان به استناد محتوای نوشتههای
مذهبی و قرآنی باقی مانده در چند كتیبۀ موجود
بر سر در این مسجد احتمال میدهند كه این بنا به عنوان ساختمانی
برای فعالیتهای شیعیان و احتمالاً معتزلیان
كه آل بویه و به خصوص صاحب بن عباد از آن حمایت میكردند، ساخته
شده باشد (بلر، «نطنز ... [۱]»، ۸۸، «كتیبهها ...
[۲]»، ۵۳).
مسجد جامع عتیق به نوبۀ خود
در زمان حكومت خاندان بویه دستخوش تغییرات و تحولاتی گردید
كه آثار آن نیز همانند بقایای مسجد عباسی در نتیجۀ
كاوشهای اخیر نمایان شد (گالدیری، اصفهان، II / ۸-۱۳, ۳۰-۳۴, III / ۱۷-۱۹). در این مرحله طرح اساسی
مسجد تغییر عمدهای نكرد، اما الحاقاتی به منظور توسعۀ بنا
صورت گرفت و مرمتی كلی انجام یافت و گامهایی در جهت
اعتلای معماری آن با استفاده از آجركاری و تغییراتی
در نماسازی برداشته شد. فضاهای ستوندار ۴ طرف صحن با افزودن یك
ردیف ستون آجری در ضلع مشرف به صحن توسعه داده شد. گرچه بدین
ترتیب از فضای صحن كاسته شد، لیكن خصوصیات معماری و
تزیینی ستونهای جدید مدور یا تركیبی
كه سطح خارجی آنها با نقوش هندسی مركب از آجر مزین گشته بود، به
نمای سادۀ صحن مسجد در آن زمان چهرۀ تازهای بخشید. شیوۀ تزیین
هندسی این ستونها كه از تركیب آجرهای كوچك به دست آمده، و
شباهت بسیار به تزیینات نمای سردر مسجد جامع صغیر
جورجیر دارد، به خصوص در بناهایی از نیمۀ اول
قرن ۴ ق در مناطق شمال شرقی ایران چون مقبرۀ سامانیان
در بخارا دیده شده است (نك : رمپل، IV / ۲۰۱-۲۰۳).
كشف بقایای چند ستون آجری دیگر از انواع یاد شده در
قسمتهای شرقی، جنوب غربی، غرب و شمال غربی مسجد در بخش
خارجی دیوار خشتی محیطی مسجد عباسی كه اكنون
در فضاهای سرپوشیدۀ فعلی مسجد واقعند، حاكی از آن است كه مسجد به وسیلۀ
ساختمانهایی با شبكۀ ستوندار احاطه شده بوده است («شرق»، XXVI / ۵۹۴). این
آثار در اطراف مسجد و در محل زیادۀ مسجد عباسی ساخته شده بوده
است. احتمال میرود كه این ستونها بقایای ۴ دستگاه
ساختمانی باشد كه به گفتۀ مافروخی محیط به رواقهای مسجد و مماس بر بازاری
كه به وسیلۀ درها و كوچهها به مسجد متصل میشده، بودهاند (ص ۸۴).
این مورخ مینویسد كه خانقاهها و كاروانسراهای بزرگی
كه وقف مسافران در راه مانده و غریبان و مساكین است، به مسجد افزوده
شده، و در جوار آن كتابخانهای با كتابهای بسیار در زمینههای
مختلف برپا گردیده است. همچنین در این مسجد استادان به تدریس
علوم دینی میپرداختهاند (ص ۸۵؛ نیز نك :
هنرفر، همان، ۷۹). مافروخی همچنین سخن از دری میگوید
كه از این مسجد به سوی بازار رنگرزان گشوده میشده، و بر فراز
آن طاقی و در دو طرف آن دو مناره بر پایۀ ستونهایی
بنا شده بوده است (همانجا). منارههای یاد شده را كه امروزه اثری
از آنها باقی نیست، باید به عنوان یكی از نخستین
منارههای جفت در معماری اسلامی شناخت.
مسجد جامع در دورۀ سلجوقی
در این دوره تحولات مهمی در
معماری و تزیینات مسجد پدید آمد و نقشۀ بنا
در مراحل مختلف تغییرات اساسی یافت. اولین مرحلۀ این
اقدامات در زمان ملكشاه صورت گرفت. به دستور نظامالملك (وزیر ملكشاه) در
شبستان جنوبی مسجد و در محوطۀ مقصورۀ آن بر سطحی مربع تالار گنبدداری به ابعاد بسیار بزرگ
ــ با اضلاع داخلی ۳۰ / ۱۴ تا ۶۰ /
۱۴ متر، اضلاع خارجی ۲۱ متر و ارتفاع تقریبی
۹۷ / ۲۶ متر ــ بنا گردید. كتیبۀ یادبود
تاریخی آن به خط كوفی سادۀ آجری بر
قاعدۀ گنبد نام سلطان وقت ملكشاه سلجوقی و نام بانی ساختمان خواجه
نظامالملك را بدون ذكر تاریخ احداث بنا در بر دارد (هنرفر، گنجینه،
۷۵-۷۶). شیلابلر برپایۀ بررسی
كنیه و اسم و نسب و القاب ملكشاه در این نوشته و مقایسۀ آنها
با آنچه در ۱۱ نوشتۀ دیگری كه با تاریخ تحریر به اسم این
سلطان، امروزه در دست است، تاریخ بنای این گنبد را بین
جمادیالثانی ۴۷۹ و ذیحجۀ
۴۸۰ / سپتامبر ۱۰۸۶ و مارس
۱۰۸۸ میداند («كتیبهها»،
۱۶۰-۱۶۳).
تالار گنبددار دیگری كه به
اقتباس از این بنا و به استناد كتیبۀ آن در
۴۸۱ ق / ۱۰۸۸ م در شمال همین
مسجد ساخته شد، دلیل واضحی است بر اینكه به احتمال قوی
مقصورۀ نظامالملك پیش از این تاریخ بنا شده بوده است. برای
ایجاد فضای لازم جهت احداث مقصورۀ جدید كه
به گنبد نظامالملك معروف است، ۲۴ ستون از ستونهای شبكۀ منظم
ستونهای مدور شبستان عباسی درهم شكسته شد و بدین ترتیب
نقشۀ قدیمی مسجد در قسمت جنوبی آن تغییر یافت.
رواقهای سر باز نسبتاً عریضی (۵ / ۴ متر) مقصوره را
در جهات شمال، شرق و غرب احاطه میكرده است. بدین ترتیب بنای
گنبد در انتهای ناو مركزی شبستان مسجد به صورت منفرد و آزاد به نحوی
ساخته شد كه از ۳ طرف كاملاً باز بود. ساختمان ایوان جنوبی مسجد
كه در مرحلۀ دومِ تغییرات دورۀ سلجوقی انجام شد و همچنین
پوشش رواقهای سرباز شرقی و غربی مقصوره كه بعدها در اواخر قرن
۸ق / ۱۴ م صورت گرفت، مقصورۀ نظامالملك را
از حالت آزاد اولیه درآورد و آن را از طرفی به صحن و از طرف دیگر
به قسمتهای قدیمی شبستان جنوبی متصل نمود. در نتیجۀ بررسیهای
انجام یافته، هیأت اصلی نماهای داخلی و خارجی
مقصوره كه قسمتهایی از آنها به تدریج تغییر شكل یافته،
یا توسط ساختمانهای دوران بعدی پوشیده شده بود، شناسایی
شد (گالدیری، اصفهان، I / ۳۷۱-۳۷۹, III / ۲۲-۲۳, ۳۱، «گنبد ...[۳] »،
۱۰۶-۱۲۲).
این ساختمان در مقطع عمودی
از ۳ قسمت متمایز تشكیل شده است: ۱. منطقۀ مربع
شكل پایۀ بنا (۴ دیوار به ضخامت ۱۰ / ۳ متر و
ارتفاع ۰۵ / ۱۱ متر)؛ ۲. منطقۀ كثیر
الاضلاع انتقالی بین مربع پایه و دایرۀ گنبد
(ارتفاع ۳۷ / ۶ متر)؛ ۳. گنبد (قطر ۱۵ متر).
۳ پلكان بین روكار و حجم توكاری بنا در ۳ قسمت جنوب شرقی،
شمال شرقی و شمال غربی در ارتفاع ۲۰ / ۱۵ متر
از كف تالار كشف شده است. هدف اصلی از ایجاد این راه پلهها دو
چیز بوده است: امكان پیشرفت حجم بنا در ساختمان قسمتهای فوقانی،
و امكان بازدید و مراقبت و تعمیر پوشش طاقها پس از اتمام ساختمان
(همو، اصفهان، III / ۲۲). دهانههای سهگانهای
كه بر هر یك از دیوارهای شمالی، شرقی و غربی
گشوده شدهاند، جمعاً با ۹ دهانه، رفت و آمد به داخل مقصوره را میسر میساخته
است. ورودی اصلی با دهانۀ بزرگتر
در وسط دیوار شمالی و ورودیهای جانبی با دهانۀ كوچكتر
در طرفین آن كه با پیكر سه گانه به ترتیب روبهروی محراب
و دو طاق نمای تزیینی دیوار جنوبی قرار گرفتهاند،
با ایجاد تقارن خاصی بر اهمیت این دو دیوار واقع بر
جهات اصلی مقصوره میافزایند. آثار معماری و حدود محراب
سلجوقی این بنا در زیر محراب كاشیكاری كنونی
مزین به آیات قرآنی كه احتمالاً به دورۀ صفوی یا
كمی قبل از آن تعلق دارد، آشكار شده است (همان، III / ۲۱؛ هنرفر، گنجینه،
۸۲). منطقۀ انتقالی متشكل از دو طبقۀ ۸ ضلعی و
۱۶ ضلعی با استفاده از تركیب عناصر قوسی و از طریق
گوشهسازی از نوع سكنج سه بخشی مركب از طاس و نیم طاس در طبقۀ اول و
سكنج ساده در طبقۀ دوم امكان تبدیل زمینۀ مربع را به دایره برای
اجرای نهایی پوشش گنبد فراهم آورده است. استقرار گنبد به كمك
سكنج بر ساختمان ۴ گوش بنا در ادامۀ سنت دیرینۀ معماری
ایرانی پیش از دورۀ اسلامی صورت گرفته است.
برخلاف بناهای پیشین كه در آنها گوشهسازی به كمك سكنج در
بخشی از حجم مكعب پایه صورت میگرفت، در گنبدهای دورۀ اسلامی
منطقۀ انتقالی خود بخش مستقلی را در نمای ساختمان تشكیل
میدهد. تركیب سكنجهای سه بخشی گنبد نظامالملك مانند
مقبرۀ دوازده امام در یزد مورخ ۴۲۹ ق /
۱۰۳۷ م است (هُلُد،
۲۸۸-۲۸۵؛ شرودر، III / ۱۰۰۰-۱۰۰۱)
و با اختلافاتی چند نمونۀ قدیمیتری را در مقبرۀ عرب اتا در تیم
نزدیك سمرقند مورخ ۳۶۷ ق / ۹۷۸ م به یاد
میآورد (پوگاچنكوا، ۹۳-۹۱، تصاویر ۹,
۱۰, ۲۰).
منطقۀ انتقالی
مقصورۀ مسجد جامع اصفهان با اقتباس از این نوع سكنج در عین حال از
اولین نمونههای شناخته شدهای است كه در آن علاوه بر طبقۀ
۸ گوش، طبقۀ دوم مشخصی نیز به كمك سكنجهای ساده بنا شده، تا زمینۀ
۱۶ گوش منظمی را برای استقرار گنبد پدید آورد و
راهگشای تحول و تكامل بزرگ در این بخش مهم ساختمانهای گنبددار
گردد. عناصر قوسی چه به عنوان طاقهای باربر از نوع جناغی چهار
كمانۀ سه مركزی، چه به عنوان طاق نماهای تزیینی
از نوع جناغی به همان شكل (لاله، ۶)، به همراه قوسهای سه بخشی
و كلیل تركیب هماهنگی بر كلیۀ سطوح بنا در داخل
و خارج آن به وجود آورده، و نقش مهمی در تزیین بنا ایفا
نموده است. تزیینات گنبد نظامالملك از سوی دیگر شامل سه
نوع مختلف كتیبه، نقوش گیاهی و نقوش هندسی است. مقصوره
دارای ۳ كتیبه است: یكی كتیبۀ تاریخی
به خط كوفی از آجر تراشیده واقع بر قاعدۀ گنبد؛ یك
كتیبۀ گچبری به خط نسخ بر زمینۀ آبی
واقع بر ۴ دیوار داخلی مقصوره كه در ارتفاع سرستونهای آن
به فاصلۀ ۵، ۶ متر از سطح زمین با آسیب فراوان از زیر
اندود گچ ظاهر گشته است. آثار باقی مانده از این كتیبه بر دیوار
شمالی حاوی نیمۀ دوم آیۀ ۱۸ و نیمۀ اول آیۀ
۱۹ از سورۀ توبه است و به احتمال قوی بخشی از مجموعۀ آیات
۱۸، ۱۹، ۲۰ این سوره است كه از قسمت
شرقی محراب بر دیوار جنوبی آغاز میشده، و به ترتیب
پس از گردش بر دیوارهای شرقی، شمالی و غربی در قسمت
غربی محراب بر دیوار جنوبی خاتمه مییافته است؛ كتیبۀ گچبری
سوم كه قسمتی از آن در پی كاوشهای اخیر بر نمای
خارجی دیوار شمالی در همان ارتفاع آشكار شد، چند كلمۀ اول
از سورۀ مؤمنون را دربر دارد (گالدیری، همان، II
/ ۳۸).
مقصورۀ گنبد نظامالملك
یكی از اولین نمونۀ بناهایی است كه در آن
خط نسخ در كنار خط كوفی در كتیبهها به كار رفته است. نماهای
خارجی شرقی و غربی مقصوره و سطوح زیرین طاقهای
ورودی آن در ارتفاع كتیبههای یاد شده به وسیلۀ لوحههای
مشابه، ولی با گچبری لب پخ با نقوش گیاهی هندسی
وار به سبك C سامره تزیین شده است. بررسیهای انجام یافته
در قسمت فوقانی این نماها آثار یك نوار تزیینی
دیگر را در ارتفاع حدود ۱۰ متراز سطح زمین در حد فاصل بین
پایۀ مربع و منطقۀ انتقالی بنا آشكار نموده است. پوشش راهروهای جانبی
گنبد نظامالملك در قرن ۸ ق آسیب فراوانی به این نوار تزیینی
وارد كرده، و تشخیص محتوای آن را امروزه غیر ممكن ساخته است
(همو، «گنبد»،
۱۱۱-۱۱۵,۱۰۹)، اما تزییناتِ
شامل نقوش گیاهی كه متأسفانه مقدار كمی از آن باقی مانده
است، در سطح گستردهای به صورت نیمبرجسته تمامی سطوح لچك طاقها
و طاق نماهای منطقۀ انتقالی مقصوره را میپوشانده است. سطح زیرین
ترك بندیهای گنبد نیز با نقوش گیاهی گچكاری
شده است. تزیین بندهای عمودی آجر از نوع تزیینات
گچی با اشكال هندسی است (همانجا).
گرچه ساختمان گنبد نظامالملك در محوطۀ
مقصوره به طور كلی سنت دیرینۀ معماری
مسلمانان را از زمان امویان به بعد، در جلوه دادن هر چه بیشتر به این
قسمت مهم از مساجد بزرگ، دنبال میكرده است، لیكن این گنبد از
نظر ابعاد و تركیب كلی و بنای آزاد و منفردش در بافت شبستان،
سبكی نو در ساختمان مقصوره پدید آورد و برای مقصورههایی
كه پس از آن در مساجد دیگر ساخته شد، سرمشق قرار گرفت و از آن پس گنبد نظامالملك
به عنوان شاهد موفقی الهامبخش معماری مساجد و یكی از
وجوه مشخصۀ مساجد دورۀ سلجوقی گردید. سبك نوین ابداعی در بنای
مقصورۀ مساجد سلجوقی با اهمیت روزافزونی كه یافت، از
پهنۀ معماری ایران فراتر رفت و بر معماری مساجد ممالك دیگر
اسلامی چون مساجد ارتقیان در آناتولی، مسجد بزرگ سلطان مملوك بیبرس
اول در قاهره (اصلان آپا، ۸۹-۹۰,
۹۶-۹۸) یا مسجد مرینی منصوره نزدیك
تلمسان در الجزایر تأثیر گذاشت (مارسه، تصویر
۱۶۸).
اولین بنایی كه به
تقلید از گنبد نظامالملك ساخته شد، گنبدی است كه در منتهىالیه
شمالی مسجد جامع اصفهان و بر محور شمالی ـ جنوبی آن احداث شد. این
بنا كه امروزه به گنبد تاجالملك یا گنبد خاكی معروف است، به استناد
كتیبۀ داخل آن به وسیلۀ ابوالغنائم مرزبان ابن خسرو فیروز شیرازی ملقب به تاجالملك،
رقیب نظامالملك و جانشین وی، در ۴۸۱ ق برپا
گردیده است و ساخت این گنبد را دومین مرحله از تغییرات
اساسی مساجد در دورۀ سلجوقی میتوان به شمار آورد. این بنا بر سطحی
مربع با اضلاع داخلی ۸۰ / ۹ الى ۱۰ متر و
اضلاع خارجی ۱۴ متر و به ارتفاع تقریبی
۶۰ / ۲۰ متر ساخته شده است و گرچه از گنبد نظامالملك
كوچكتر است، ولی از لحاظ تناسب و ظرافت بر آن برتری دارد و یكی
از شاهكارهای معماری ایران محسوب میشود. فرضیههای
مختلفی دربارۀ نقش و عملكرد این گنبد كه نمونۀ منحصر به فردی
از وجود گنبد دومی در ساختمان مسجدی است، عنوان شده است. محققان در
ابتدا میپنداشتند كه این بنا به صورت مستقل خارج از محوطۀ مسجد
در مقام كتابخانه، آب نما، جایگاه شخصیتی مهم و یا محلی
كه سلطان پیش از ورود به مسجد در آن به استراحت میپرداخته، یا
بزرگان را در آن میپذیرفته، مورد استفاده قرار میگرفته است
(گابریل، I / ۴۲؛ گدار، «تاریخ مسجد»، I(۲) / ۲۲۴-۲۲۶؛
سواژه، «چند مسجد»، ۸۷-۸۹)؛ لیكن بر اثر بررسیهای
انجام یافته روشن شده است كه این گنبد ــ كه تنها از دو سمت جنوب و
مشرق به خارج راه دارد ــ به صورت عمارتی جدا و مستقل احداث نشده بوده، بلكه
بخشی از مجموعه بناهای گستردهتری، احتمالاً از انواع كاخ یا
ساختمان دولتی، واقع در قسمت شمال و شمال شرقی مسجد بوده، و از ابتدا
به عنوان نقطۀ اتصال مهمی با عملكردهای تشریفاتی از موقعیت
محوری ممتازی برخوردار بوده است (گالدیری، اصفهان، III / ۲۶-۲۷).
به عقیدۀ باربارا فینستر گنبد تاجالملك جایگاه دیوان مظالم
بوده است (ص ۱۹).
اما از نظر معماری، این بنا
با ساختمانی مشابه مقصورۀ نظامالملك در مقطع عمودی از ۳ قسمت مختلف، یعنی
پایۀ مربع شكل، منطقۀ كثیرالاضلاع دو طبقۀ انتقالی بین مربع پایه و گنبد و پوشش گنبدی تشكیل
شده است. فقدان راه پلۀ ارتباطی از پایین به بالا نشان میدهد كه دسترسی
به پشت بام گنبد در ابتدا از طریق ساختمانی كه بنای تاجالملك
بخش الحاقی آن بوده، انجام میگرفته است و این مسأله، فرضیۀ وجود
مجموعۀ بزرگتری را در این قسمت مسجد، تأیید میكند.
از ۴ نمای خارجی بنا، تنها دو نمای جنوبی و شرقی
كه در ابتدا آزاد بوده، دارای تزیینات مهمی است. ورودی
اصلی گنبد در میان جبهۀ جنوبی بنا با دو ورودی جانبی كوچكتر در طرفین
آن روبهروی جبهۀ اصلی مقصوره واقع شده است. ورودیها و طاقنماهای مشابه
با همین ترتیب سه گانه به طور منظم بر دیوارهای شرقی،
شمالی و جنوبی قرار گرفتهاند. درگاهها، گوشهسازیها و طاقنماها
از نوع جناغی چهاركمانۀ سه مركزی (لاله، ۶) به همراه ستونهای ظریف تزیینی
با ترتیب موزون و متقارنی تمامی سطوح بنا را از سطح زمین
تا زیر گنبد دربر گرفتهاند.
علاوه بر كاربرد عناصر معماری،
وجود كتیبهها و نقوش مختلف هندسی از آجر نیز در تزیین
گنبد تاجالملك نقش مهمی را ایفا نموده است. بنا دارای چند كتیبۀ آجری
به خط كوفی است. كتیبۀ واقع بر قاعدۀ گنبد شامل آیۀ ۵۴ از سورۀ اعراف است كه با نام بانی ساختمان و سال احداث آن پایان میگیرد.
۳۲ كتیبه واقع بر لچكهای ۱۶ طاقنمای
طبقۀ دوم منطقۀ انتقالی، ۳۲ اسم از اسماءالله را دربر دارد. ۸
ورودی فرعی و طاقنمای تزیینی جانبی
واقع در ۴ دیوار داخلی گنبد شامل آیات ۷۸ و
۷۹ از سورۀ بنی اسرائیل است. آیات ۲۶ و
۲۷ از سورۀ آل عمران بر سطح زیرین طاق مدخل اصلی بنا بر دیوار
جنوبی آن نقش بسته است (هنرفر، گنجینه، ۷۷-
۷۸). نمای خارجی طاق نمای جنوبی دیوار
شرقی گنبد دارای كتیبهای
حاوی بخشی از آیۀ ۹۷ از سورۀ آل عمران است (بلر، «كتیبهها»، ۱۶۵). تزیینات
هندسی كه از ۳ طریق مختلف ــ یعنی بند و بست آجرها
و ردیفكاری آنها، نقشههای مختلف از تركیب آجرهای
تراشیده، و مهرهای گچی در بندهای عمودی آجرها ــ به
دست آمده، كلیۀ سطوح بنا را مزین نموده است. یكی از معروفترین
و زیباترین تزیینات هندسی آجری كه بر داخل
سطح كروی انجام یافته، بر زیر این گنبد نقش بسته است.
سومین مرحله از تغییرات
اساسی كه در زمان سلجوقیان در مسجد انجام یافت، بنای
۴ ایوان آن بود كه احتمالاً به هنگام تجدید ساختمان مسجد پس از
آنكه به دست باطنیه آتش گرفت و آسیب فراوان دید (ابن اثیر،
۱۰ / ۵۹۵)، انجام شد. قدیمیترین
سردری كه امروزه از مسجد مانده، در جانب شمال شرقی آن واقع است و یك
كتیبۀ آجری به خط كوفی شامل آیۀ
۱۱۴ از سورۀ بقره كه فقط نیمۀ اول آن باقی مانده، زینتبخش آن است. در انتهای این
كتیبه از تجدید بنای این عمارت پس از حریق
۵۱۵ ق / ۱۱۲۱ م، سخن رفته است (هنرفر،
همان، ۷۸-۸۱، «قدیمیترین ... »،
۲۶-۳۱). در این مرحله پس از ساخته شدن ایوان
جنوبی، ایوانهای غربی، شرقی و در آخر ایوان
شمالی كه امروزه به ترتیب به ایوانهای صاحب، استاد، شاگرد
و درویش معروف هستند، با رعایت محدودۀ مسجد قدیمی
بنا شدند و باعث تغییرات چشمگیری در ساختمان مسجد گردیدند.
ساختمان ایوان جنوبی احتمالاً باید به منظور رفع حالت منفرد و
مجزای بنای گنبد نظامالملك و به عنوان فضایی سرپوشیده
برای ارتباط بین گنبد و صحن احداث شده باشد. در دیوارهای
جانبی این ایوان دهانههایی با عرض متفاوت برای
ارتباط آن با فضاهای شرق و غرب مسجد گشوده شده بوده است (گالدیری،
اصفهان، III / ۳۰-۳۱).
بررسیهای انجام یافته
خصوصیات و مشخصات اصلی ایوان جنوبی را كه در طی
قرون دستخوش تغییرات زیادی گشته، تا ارتفاع حداكثر
۹ متر از كف حیاط، معین كرده است. دو راه پلۀ خدماتی،
شبیه راه پلههای مقصوره، ارتباط با پشت بام را از طریق این
ایوان برقرار میكرده است. پوشش ایوان جنوبی احتمالاً
همانند پوشش كلی مسجد در آن زمان، بهصورت تخت و مسطح بوده است (همان، III / ۳۳).
در پی عملیات مرمتی سالهای ۱۹۴۸-
۱۹۴۹ م / ۱۳۲۷-
۱۳۲۸ ش و پیگردیهای اخیر در زیر
لایههای تزیینی كاشیكاری كه جبهۀ اصلی
ایوان را به طرف صحن میپوشاند، آثاری از نمای سلجوقی
از جمله چند طاقنمای منقش با آجر چینی و مهرهای تزیینی
در بندهای آجرها آشكار گردید (گدار، «تاریخ مسجد»، I(۲) / ۳۶۳؛ گالدیری،
همانجا). همچنین به دنبال حذف لایههای سطوح گچی از روی
نماهای خارجی دیوارهای شرقی و غربی ایوان،
طاقنماهای اصلی سلجوقی بر آنها مشخص گردیدند (همانجا). ایوانهای
غربی و شرقی به نوبۀ خود با دهانههایی كه در دیوارهای طرفین
آنها قرار داشتند، با راهروهای جانبی ارتباط داشتهاند. در انتهای
ایوان شرقی كه به جای دیوار خشتی قدیمی
مسجد متعلق به دورۀ عباسی قرار گرفته، فضای تو رفتهای به شكل شاهنشین
و دو فضای كوچكتر در اطراف آن كه با شاهنشین و با ایوان هر دو
مرتبط بوده است، وجود دارد. پوشش داخلی ایوان شرقی در ساختار
اصلی آن از نوع مقرنس سازی با ابعاد بزرگ بوده كه احتمالاً در دورۀ ایلخانی
تجدید گردیده، و با تركیب و طرح جدیدی بازسازی
شده است. ایوان شرقی در میان بقیۀ ایوانها
بیشترین آثار دورۀ سلجوقی را بر نمای طرف صحن خود حفظ نموده است. بررسیها
روشن كردهاند كه مشخصات تزیینی نمای اصلی دو ایوان
شرقی و غربی شبیه ایوان جنوبی بوده است. این
تشابه به خصوص در ساختمان آجركاری و همچنین مهرهای گچی در
بندهای آجری مشاهده شده است (همان، III / ۳۶, ۴۴, ۴۸, ۴۹).
ساختمان ایوان شمالی
احتمالاً آخرین اجرای این مرحله از تغییرات اساسی
زمان سلجوقیان بوده است. از نمای اصلی آن كه تا
۱۹۳۴ م / ۱۳۱۳ ش هنوز برجا بود،
اثری باقی نیست و امروز تا عمق ۵ / ۳ متر از لبۀ صحن
بازسازی معاصر است (همان، III / ۳۸-۴۰). بخش انتهایی
شمالی این ایوان منطبق با دیوار خشتی اولیۀ مسجد
است. شاهنشین واقع در انتهای ایوان در شكل اصلی آن به دو
فضای نسبتاً وسیع جانبی مرتبط میشده است. این شاهنشین
در قسمت وسط احتمالاً با راهروی تشریفاتی كه از گنبد تاجالملك
شروع میشده، و پس از گذشتن از ایوان شمالی به صحن مسجد میرسیده،
ارتباط داشته است. یكی از مشخصات ایوان شمالی ساختمان دیوارههای
شرقی و غربی آن است. در هر طرف به جای دیوار از جرزهایی
مستطیل شكل كه انتهای هر یك از آنها به دو نیم دایره
ختم میشده، و یك درگاه ارتباطی را در میان خود جای
میداده، استفاده شده بوده است. بدین ترتیب، این ساختمان
به صورت نوع خاصی از ایوان كه از طرفین باز بوده، بنا گردیده
بوده است. در دورههای بعدی، احتمالاً در زمانی كه نحوۀ پوشش
مسجد از نوع مسطح به صورت طاق و چشمهای تبدیل شد، دهانههای
باز و قابل عبور جرزهای طرفین با آجر كاری بسته شد و شكل ظاهری
ایوان شمالی تغییر اساسی پیدا كرد (همان، III / ۳۹).
احداث ۴ ایوان كه مسجد جامع اصفهان شكل بارزی از آن را نشان میدهد،
از آن پس یكی از خصوصیات ویژۀ معماری
مساجد ایرانی و نمونهای برای مساجد سایر ممالك
اسلامی گردید.
از میان دیگر اقداماتی
كه در دورۀ سلجوقی در مسجد جامع اصفهان انجام یافت، میتوان از
ادامه و گسترش بنا در قسمت جنوب شرقی خارج از محدودۀ دیوار
خشتی قدیمی نام برد كه در نتیجۀ آن بخش بزرگی
از این دیوار تخریب شد. كاربرد این قسمت كه امروزه به نام
كتابخانه شهرت دارد، مشخص نیست. نتایج به دست آمده از بررسیهای
اخیر احتمال وجود كتابخانهای را كه مافروخی از آن در كنار مسجد
یاد كرده، در این محل خاص ضعیف نموده است (همان، III / ۵۴-۵۷؛
مافروخی، ۸۵). در حال حاضر شواهد كافی برای كشف جایگاه
اصلی كتابخانۀ یاد شده در دست نیست.
مسجد جامع در دورۀ ایلخانی
و مظفری: پس از حملۀ مغول و تا دورۀ حكومت ایلخانیان مسجد جامع اصفهان تغییر و تحول
مهم و چشمگیری نیافت. با شكوفایی مجدد اصفهان، مسجد
آدینۀ شهر نیز مورد توجه قرار گرفت. یكی از آثار نفیس
ایلخانی در این مسجد محرابی است كه از دورۀ سلطنت
سلطان محمد خدابنده الجایتو باقی مانده است و به نام او محراب الجایتو
خوانده میشود. این محراب بر نمای خارجی دیوار شمالی
ایوان غربی و در داخل شبستانی مشهور به شبستان الجایتو
واقع در قسمت شمالی ضلع غربی صحن مسجد، قرار دارد. محراب الجایتو
با طاق نمای دو گانۀ آن نمونۀ زیبایی از محرابهای گچبری شدۀ مساجد
ایران، و شامل كتیبههای متعددی به خط ثلث و یك كتیبه
به خط كوفی و نیز تزیینات ظریفی از نقوش گیاهی
و هندسی است. این محراب، به استناد كتیبهای كه به نام
پادشاه وقت سلطان محمد (الجایتو) بر لوح مركزی طاق فوقانی آن نقش
بسته، در ۷۱۰ ق / ۱۳۱۰ م با عنایت
وزیر سعدالحق و الدین محمد ساوی و زیر نظر عضد بن علی
ماستری ساخته شده است و بخشی از بناهایی به شمار میآید
كه در آن زمان افزوده یا بازسازی شدهاند. در حاشیۀ این
كتیبه از استاد هنرمند سازندۀ گچبر این اثر نفیس به نام «حیدر» یاد شده است
(هنرفر، گنجینه، ۱۱۶-۱۲۰؛گدار، «تاریخ
مسجد»، I(۲)
/ ۲۳۵-۲۳۶).
بررسیهای اخیر در شبستانی كه محراب در آن جای
گرفته، روشن نموده كه قبل از بنای محراب ابتدا این قسمت از مسجد قدیمی
تغییراتی یافته، و شبستان ستونداری، در محل تالار
فعلی و با شكل كاملاً متفاوتی با آن، دارای طاق و چشمههای
مدور بر بقایای ساختمان مسجد دورۀ سلجوقی
و دورۀ قبل از آن برپا شده، و سپس محراب را در خود جای داده است. پس از این
اقدامات، در اواسط قرن ۸ ق نماهای رو به صحن در این قسمت و در
بخشهای دیگر مسجد از حالت یك طبقۀ قدیمی
خارج گشته، به صورت دو طبقه در آمدند (گالدیری، اصفهان، II / ۵۷-۶۰،
«آثار ...[۱] »، ۷۱-۷۹).
محراب گچبری زیبای دیگری
نیز از دورۀ ایلخانیان در دالان سرپوشیدۀ ورودی
شرقی مسجد وجود دارد. در حین عملیات مرمت مقرنسهای طبقۀ فوقانی
فضای شاهنشین در ایوان شمالی كه در
۱۳۶۱ ش انجام گرفت، كتیبۀ جدیدی
در لایهبرداری گچی از سطوح این قسمت آشكار شد. در این
كتیبه كه تاریخ آن از بین رفته، از امیری یاد
شده است كه به دستور وی غرفۀ بالای ایوان شمالی ساخته شده است. این كتیبه
براساس نوع خط و تزیینات گچبری آن احتمالاً ایلخانی
بوده، و به قرنهای ۷ و ۸ ق تعلق داشته است. یك نوشته به
رسم یادگاری در ۸۴۱ ق /
۱۴۳۷ م كه بر دیوار جانبی این غرفه پیدا
شده است، بنای آن را در زمانی پیش از این تاریخ تعیین
میدارد («گزارشی كوتاه ... »، ۱۷۳-
۱۷۹؛ گالدیری، اصفهان، III / ۴۳). كشف این
كتیبه به عنوان عامل مهمی در تاریخگذاری مراحل مختلف
معماری و تزیینی این قسمت از مسجد كه تحولات پی
در پی فراوان آن هنوز به طور وضوح مشخص نگردیده، حائز اهمیت
است.
شبستان زمستانی یا دارالشتا
كه در ضلع غربی مسجد در پشت ایوان غربی خارج از محدودۀ مسجد
قدیمی و در امتداد محل دیوار خشتی آن واقع است، امروزه
محوطۀ وسیعی به طول ۵۰ و عرض ۲۵ متر را
اشغال میكند. بررسیهای اخیر وجود یك مصلى متعلق به
دورۀ مظفری را كه بخش بزرگی از آن در طی قرون از بین
رفته، در این قسمت آشكار نموده است. مشخصات عمدۀ این
نمازگاه سرباز عبارت بوده از یك صحن مركزی به ابعاد
۲۵×۲۱ متر كه بر هر یك از ۴ جبهۀ آن
۵ دهانه قرار داشته است. دهانههای واقع بر اضلاع شمالی و جنوبی
به یك اندازه بوده، لیكن دهانههای میانی واقع بر
جبهۀ شرقی و غربی ــ یعنی واقع بر اضلاع بزرگتر فضای
مصلى ــ با اندازۀ بزرگتری نسبت به طرفین ساخته شده بودهاند. آثار باقی
مانده از محراب این مصلى در قسمت میانی دیوار جنوبی
آن به دست آمده است (همان، III / ۶۴-۷۲). شبستان فعلی
دارالشتا بر روی محوطۀ مصلى احتمالاً در اواخر حكومت شاه طهماسب صفوی در
۹۸۳ ق / ۱۵۷۵ م ساخته شده است (همان، III / ۷۰-۷۱).
شناسایی مصلای مظفری
و تعیین تاریخ تبدیل آن به شبستان سرپوشیدۀ فعلی
در دورۀ صفوی فرضیۀ قبلی گدار را در انتساب این شبستان به دورۀ تیموری
رد میكند. این فرضیه بر مبنای نوشتۀ مورخ
۸۵۱ ق / ۱۴۴۷ م كه بر سر در ورودی
تالار الجایتو واقع است و گدار آن را مربوط به ورودی دارالشتا دانسته،
ارائه شده است (گدار، «تاریخ مسجد»، I(۲) / ۲۴۵-۲۴۶). احداث این
سردر در دورۀ تیموری مصادف با بنای دارالشتا نبوده، بلكه همزمان با
پوشش راهرو ورودی جنوبی آن و پوشش فضاهای واقع در طرفین
شمال و جنوب ایوان غربی بوده است (گالدیری، همان، III / ۶۹-۷۰).
از اقدامات مهم دیگری كه در
دورۀ مظفریان در مسجد جامع اصفهان انجام گرفت، بنای ساختمان معروف
به مدرسۀ مظفری در مجاورت ایوان شرقی و در خارج از محدودۀ مسجد
عباسی در امتداد دیوار قدیمی آن بود. این بنا به
استناد كتیبههای آن در زمان حكومت قطبالدین شاه محمود فرمانروای
اصفهان بین سالهای ۷۵۹ و ۷۷۶ ق /
۱۳۵۸ و ۱۳۷۴ م بنا گردید
(هنرفر، گنجینه، ۱۳۶-۱۴۶؛ گدار، همان،I(۲) / ۲۳۸, ۲۴۶). مدرسۀ مظفری
به ابعاد ۲۵×۶۵ متر شامل صحن بزرگ مستطیل شكلی
است كه در قسمت جنوبی آن به ترتیب یك ایوان وسیع و
سپس یك تالار بر محور شرقی ـ غربی كه محرابی در آن جای
دارد، قرار گرفته است. قسمت شمالی صحن مدرسه نیز در اصل از وضع مشابهی
برخوردار بوده است (گلمبك، I / ۳۸۰-۳۸۱).
ساختمان مدرسۀ مظفری در پشت ایوان شرقی از طریق ۳ درگاه
كه به ترتیب در شاهنشین و در دو اتاق جانبی قدیمی
در انتهای این ایوان تعبیه شد، با آن مرتبط گردید و
این ۳ فضا به عنوان راهرو مورد استفاده قرار میگرفتند. در
دوران بعدی هنگامی كه ۳ فضای مذكور از طرف ایوان
مسدود شدند، از آنها فقط به عنوان انبار وسایل مدرسه یا اتاق سرایدار
آن استفاده میشد. عاقبت این ۳ فضا از طرف مدرسه نیز
مسدود و متروك گردیدند (گالدیری، همان، III
/ ۴۶).
از آثار دیگر دورۀ مظفری سر در شمالی مسجد در قسمت شمال شرقی گنبد تاجالملك
است كه به استناد كتیبۀ كاشیكاری آن به خط كوفی در تاریخ
۷۶۸ ق / ۱۳۶۷ م ساخته شده است (گدار،
همان، I(۲)
/ ۲۳۶-۲۳۹).
مسجدجامع در دورۀ تیموری
و صفوی
در زمان سلطۀ تیموریان
بر اصفهان تغییراتی نیز در مسجد جامع شهر صورت گرفت. در
نتیجۀ تحقیقات اخیر در قسمت جنوب غربی مسجد در محلی كه
امروز به شبستان صفوی معروف است، آثار شبستان قدیمیتر متعلق به
دورۀ تیموری به دست آمده است (گالدیری، همان، III / ۷۲-۷۷).
این شبستان كه از طرف شرق به محل دیوار غربی قدیمی
مسجد اولیه محدود میشود، مربع شكل بوده، و در هر ضلع آن دارای
۷ دهانه طاق و چشمه بر شبكۀ منظم ستونداری استوار بوده است. شبستان یاد شده در محلی
آزاد بنا گردیده بوده، و به احتمال قوی در این قسمت از مسجد، یعنی
درسمت جنوب مصلای مظفری و در محل فعلی شبستان صفوی،
ساختمانی وجود نداشته است. آثار دوران آل بویه نیز كه در این
قسمت كشف شدهاند، احتمالاً بقایای بناهای نیمه مخروبه و
متروكۀ آن زمانند. در دورۀ صفویه بین سالهای ۹۵۰ و
۹۸۰ ق / ۱۵۴۳ و
۱۵۷۲ م قسمتی از شبستان تیموری در جبهۀ غربی
آن تخریب شد تا شبستان جدیدی با زیر بنای مستطیل
شكل با ۶ ردیف طاق با دهانۀ ۹ متر در آن محل ساخته شود.
بدین ترتیب، شبستان واقع در گوشۀ جنوب غربی
مسجد، پیكر امروزین خود را با دو بخش كاملاً مشخص در قسمت شرقی
و غربی آن به دست آورد. شناسایی بنای ساختمان شبستان تیموری
و تغییرات آن در زمان صفویان فرضیۀ قدیمی
گدار را در تاریخگذاری كل این قسمت به سال
۹۹۹ ق / ۱۵۹۱ م رد میكند. این
پندار برپایۀ نوشتهای به تاریخ یاد شده استوار شده بود كه بر دو
لنگۀ در چوبی ورودی غربی مسجد در راهرو شمالی شبستان
مذكور كنده شده است. مضمون این در نبشته فقط حاكی از وقف آن به مسجد
كبیر از طرف مولانا محمد مطلق است و هیچگونه اشارهای به
شبستانی كه در جنب آن قرار دارد، نمیكند (همان، III / ۷۲-۷۳؛
گدار، «تاریخ مسجد»، I(۲) / ۲۴۶؛
هنرفر، همان، ۱۶۳).
از اقدامات دیگر دورۀ تیموری
در مسجد، پوشش راهرو یاد شدۀ مشترك بین شبستان تیموری و مصلای مظفری
(جبهۀ جنوبی شبستان فعلی دارالشتا) است كه با یك ردیف
طاق و چشمههای آجری متشكل از ۶ دهانه انجام شده است. در اواخر
دورۀ صفویه تغییراتی در پوشش این راهرو به خصوص
در دهانۀ غربی آن در مجاورت سردر ورودی مسجد كه متعلق به زمان صفویان
است، پدید آمد (گالدیری، همان، III / ۶۹-۷۵).
اجرای پوشش این راهرو و نیز پوشش فضاهای واقع در طرفین
شمال و جنوب ایوان غربی به طور كلی همزمان بوده است و احتمالاً
با تاریخ احداث سردر ورودی تالار الجایتو از طرف صحن، یعنی
سال ۸۵۱ ق / ۱۴۴۷ م، منطبق میباشد
(همان، III / ۶۹-۷۰).
در دورۀ تیموری
همچنین اقدام به پوشش راهروهای سر باز جانبی ایوان شرقی
از یكسو، و راهروهای گنبد نظامالملك در جبهۀ جنوبی
مسجد از سوی دیگر شد و بدینترتیب ایوان شرقی
و مقصوره از حالت منفرد و آزاد اولیۀ خود خارج شده، به بناهای
مجاور متصل گردیدند. احتمالاً در اواخر قرن ۸ و اوایل قرن
۹ ق راهروهای ایوان شرقی با طاقهای مقرنسكاری
پوشیده شدند و بدین منظور دیوارههای آنها به میزان
مورد نیاز تا ارتفاع ۹ الى ۱۱ متر مرتفع گردیدند.
در اواخر دورۀ صفوی یا شاید اوایل دورۀ قاجار در
ارتفاع میانی این راهروها به فاصلۀ
۲۵ / ۵ متر از كف زمین یك طاق تخت زده شد كه فضای
راهروهای طرفین ایوان شرقی را در مقطع عمودی به دو
قسمت تقسیم میكند. دلیل این اقدام را میتوان در
كاهش اهمیت دو راهرو جانبی ایوان و از دست دادن عملكرد ورودی
آنها در آن زمان و لزوم استفادههای ثانوی با ایجاد فضاهای
مورداستفاده در طبقۀ فوقانی آنها دانست (همان، III / ۶۱-۶۲).
به گونهای مشابه در اواخر قرن ۸ ق راهروهای رو باز مشرق و مغرب
مقصورۀ نظامالملك نیز به صورت قرینه در ارتفاع زیاد پوشیده
شدند (همو، «گنبد»، ۱۰۹,
۱۱۵-۱۱۷).
به استناد كتیبهای موجود
در بین مقرنسهای طاق ایوان جنوبی، در دورۀ آققویونلو
و در زمان فرمانروایی اوزون حسن، اقداماتی برای تعمیر
كلی مسجد جامع و بازسازی پوشش این ایوان در
۸۸۰ ق انجام یافته است (هنرفر، گنجینه،
۹۵). امروزه اطلاعات زیادی از وسعت این عملیات
در سطح مسجد در دست نیست. احتمالاً طاق ایوان جنوبی و دو منارۀ آن در
این زمان ساخته شدهاند (گدار، «تاریخ مسجد»، I(۲) / ۲۴۸-۲۵۶).
در دورۀ صفویه
تغییرات اساسی در مسجد جامع داده نشد، اما در سیر تحولات
معماری شهر اقدامات وسیعی برای مرمت مسجد صورت گرفت و تغییرات
زیادی در نماسازی و تزیینات آن انجام یافت.
بخش عمدۀ نماهای مسجد فعلی از این دوره باقی مانده است.
در زمان شاه طهماسب اول، در حدود ربع سوم قرن ۱۰ ق پس از تخریب
جبهۀ غربی شبستان تیموری واقع در گوشۀ جنوب غربی
مسجد، شبستان جدیدی در این قسمت ساخته شد و چهرۀ
شبستان قدیمی را تغییر داد. مصلای مظفری نیز
در جبهۀ غربی مسجد تغییر شكل یافت و شبستان سرپوشیدۀ فعلی
معروف به دارالشتا با شبكۀ ستونهای قطور ۸ ضلعی بر محوطۀ آن ساخته شد.
بر اساس فرضیۀ گالدیری، این اقدام احتمالاً با بنای ساختمان
ورودی واقع در انتهای راهرو جنوبی ایوان غربی كه در
زمان شاه طهماسب اول در ۹۸۳ ق / ۱۵۷۵ م
احداث شد و به عنوان ورودی اصلی دارالشتا مورد استفاده قرار گرفت،
همزمان است (گالدیری، اصفهان، III / ۷۰-۷۱).
وجود كتیبههای تاریخی
یا مذهبی كه از عهد صفویان در ایوانها باقی مانده
است، بیانگر اقداماتی است كه جزئیات و توالی مراحل مختلف
آنها به وضوح روشن نیست. در متن بعضی از این كتیبهها به
طور كلی
اشاره به تعمیر و تزیین
مسجد جامع در دوران شاه طهماسب اول، شاه عباس دوم، شاه سلیمان و شاه سلطان
حسین شده است. به عنوان مثال بر قسمت فوقانی ۳ دیوار داخلی
ایوان جنوبی، یك كتیبۀ كاشیكاری
به خط ثلث با تركیبی از كلمات و عبارات فارسی و عربی به
خط كمالالدین حسین حافظ هروی از تعمیرات و تزییناتی
یاد میكند كه در زمان سلطنت شاه طهماسب اول به اهتمام زنی نیكوكار
(آغا سلطان) و تصدی شخص خیری به نام محمد اصفهانی در مسجد
انجام شد و در ۹۳۸ ق / ۱۵۳۲ م پایان
یافت (هنرفر، گنجینه، ۹۱-۹۴،
۱۰۲). یك كتیبۀ دیگر نیز
بر هلال داخل طاق این ایوان وجود دارد كه مشتمل بر ا¸یۀ اول
تا آخر آیۀ ۸ سورۀ اسراء و مورخ همین سال است (همان، ۹۵-۹۶).
كتیبۀ دیگری كه قاب ایوان جنوبی را بر نمای آن
به طرف صحن تشكیل میدهد، در زمان شاه طهماسب نصب شده، و حاوی
۲۱ آیۀ اول سورۀ فتح بوده است. در زمان شاه عباس دوم كتیبۀ افقی این
قاب شامل آیات ۸ تا ۱۶ سورۀ مذكور با كتیبۀ دیگری،
این بار از نوع تاریخی، به نام این پادشاه و مورخ
۱۰۷۰ ق / ۱۶۶۰ م تعویض میگردد.
این نوشته حاكی از بازسازی و تعمیر و تزیین
مسجد است كه به دستور شاه عباس دوم و به پیروی از اقدامات زمان شاه
طهماسب در آنجا انجام یافته است (همان، ۹۷؛ گدار، همان، I(۲) / ۲۶۳).
محراب مرمر واقع بر جبهۀ جنوبی
ایوان شرقی بر طبق كتیبۀ آن در ۹۹۲ ق /
۱۵۸۴ م ساخته شده است. كتیبۀ كاشیكاری
داخل ایوان بر حاشیۀ زیرین مقرنسها مورخ ۱۰۹۳ ق /
۱۶۸۲ م از تعمیر این بنای قدیمی
به وسیلۀ شاه سلیمان صفوی حكایت میكند (هنرفر، همان،
۱۳۳-۱۳۴). احتمالاً پوشش داخلی ایوان
در زمان شاه سلیمان كلاً تغییر میكند و به صورت مقرنسكاری
در ابعاد كوچكتر بازسازی میشود. قسمت اعظم طاق مقرنس این ایوان
در وضع كنونی از بازسازیهایی است كه به دنبال مرمت پوشش
فرو ریختۀ این ایوان در حدود سال ۱۳۲۶ ش /
۱۹۴۷ م انجام گرفته است (گالدیری، اصفهان، III / ۴۴, ۵۰). اقداماتی نیز برای
زیباسازی ظاهری ایوان شرقی احتمالاً در زمان شاه
سلطان حسین صفوی صورت میگیرد. در این مرحله بخش
مهمی از دیوارههای داخلی ایوان ــ كه مثل تمام
نماهای داخلی آجری مسجد در اواخر قرن ۸ یا اوایل
قرن ۹ ق با یك لایه گچ پوشیده شده بود ــ با یك لایه
گچ جدید كه بر روی آن نقش آجركاری ظریفی طراحی
شده است، اندود میگردد (همان، III / ۴۲, ۶۵).
همانگونه كه قبلاً به آن اشاره شد، در
اواخر دورۀ صفوی در ارتفاع میانی راهروهای طرفین این
ایوان یك طاق تخت زده میشود و فضای راهرو را در مقطع
عمودی آن به دو قسمت تقسیم میكند (همان، III
/ ۵۴).
از طرف دیگر به منظور ایجاد فضای بیشتر برای
اجتماعات در بخشی از شبستان مسجد واقع در جنب راهرو جنوبی ایوان
شرقی طاق و چشمههای این قسمت تخریب میشوند و
ستونهای آن قطع میگردند (همانجا). چندین كتیبه با تاریخ
۱۱۱۲ ق / ۱۷۰۰ م مربوط به زمان
شاه سلطان حسین در ایوان غربی وجود دارد كه از بازسازی این
ایوان و مسجد و تزیین آنها حكایت میكند (هنرفر،
گنجینه، ۱۰۵-۱۱۵). بخش مهمی از
تزیینات ایوان شمالی هم احتمالاً در زمان شاه سلیمان
صفوی انجام شده است. بر طبق كتیبۀ گچبری
مورخ ۱۰۹۳ ق / ۱۶۸۲ م واقع بر
قسمت فوقانی دیوار ایوان، این پادشاه نسبت به تجدید
بنای مسجد عتیق اقدام نموده است (همان، ۱۲۴). یكی
دیگر از كتیبههای این ایوان كه به خط ثلث گچبری
شده، مورخ ۱۰۹۸ ق و در دو سطر، مشتمل است بر احادیث
مناقب اهل بیت عصمت به طرق اهل سنت و احادیث مربوط به فضیلت
مساجد و آداب شرعی و اخلاقی كه دربارۀ مساجد ذكر شده
است (همان، ۱۲۷-۱۳۱).
پس از فروپاشی دولت صفوی،
مسجد جامع اصفهان به اهمیت خود باقی ماند و اقداماتی كه بعد از
آن همواره تا به امروز در مسجد صورت گرفت، این بنای قدیمی
را همچنان زنده نگه داشته است. یك كتیبه به تاریخ
۱۱۳۹ ق / ۱۷۲۷ م كه در ایوان
بنای معروف به مدرسۀ مظفری است، به دستوری كه اشرف افغان برای تعمیر
مسجد جامع صادر كرده بوده، اشاره میكند (همان،
۱۴۳-۱۴۵). از دورۀ زندیه نیز
اخیراً یك نقاشی دیواری با كتیبهای به
تاریخ ۱۱۹۹ ق / ۱۷۸۵ م در
گاو چاه مسجد در قسمت شمالی دارالشتا كشف شده است. در نوشتۀ مذكور
از میرقاسم حسینی پسر میرهادی به عنوان «نقاش كش
مسجد جامع» یاد شده است (گالدیری، «گاو چاه ...[۱] »،
۶۰-۵۶؛ بهرامی،
۱۸۵-۱۹۵).
در دورۀ قاجاریه
همچون دورههای دیگر مرمتهایی در مسجد انجام گرفته است.
سردر ورودی فعلی مسجد واقع در جنوب شرقی آن، كتیبهای
كاشیكاری به خط ثلث و مورخ ۱۲۱۸ ق /
۱۸۰۳ م دارد كه حاكی از اقدامات به عمل آمده در تعمیر
این سردر و بازار جنب سقاخانۀ آن در زمان سلطنت فتحعلی شاه قاجار است (هنرفر، همان،
۱۴۶).
در زمانی دیگر بیش از
۵۰ سال پیش بخشهای متعددی از مسجد مرمت و بازسازی
شد. در عملیات مرمتی در این دوران به مواردی از نوع تغییرات
غیر منطقی، و به استناد عكسهای قدیمی، حتى گاه به
تخریب آگاهانۀ قسمتهایی چون طاق نماهای قرینۀ بخش
فوقانی نمای ایوان شرقی نیز بر میخوریم
(گالدیری، اصفهان، III / ۳۰, ۳۱, ۴۸-۴۹).
كاوشهای باستانشناسی و
مرمت مسجد كه به طور اساسی بین سالهای
۱۳۴۹ و ۱۳۵۷ ش انجام گرفت و
مراحل مختلف شكلگیری این مسجد قدیمی را روشن ساخت،
از مهمترین اقدامات دورۀمعاصر در این بنا به شمار میآید. اقدامات مرمتی
و تحقیقات و بررسیهای محلی در این مسجد همچنان تحت
نظارت سازمان میراث فرهنگی كشور ادامه دارد. در جنگ بین ایران
و عراق، اصفهان در ۲۲ اسفند ۱۳۶۳ مورد حملۀ هوایی
قرار گرفت و در نتیجۀ اصابت دو راكت كه هر یك محوطهای به وسعت یك هزار متر
مربع را منهدم ساخت، به قسمتهای شمالی و جنوبی مسجد جامع آسیب
فراوان رسید. در قسمت جنوبی ۱۱ چشمه از راسته بازار
عربان، یكی از قدیمیترین بازارهای اصفهان، و
۱۱ چشمه از شبستان جنوب شرقی مسجد كه مربوط به گسترش مسجد در
دورۀ سلجوقی است، و در قسمت شمالی مسجد در جوار گنبد تاجالملك،
كاروانسرای شكربیك و بخشی از بازار مجلسی ویران
شدند. سازمان میراث فرهنگی كشور، با استناد به نقشهها و عكسهای
مختلفی كه از وضعیت قبلی بخشهای آسیب دیدۀ مسجد
در دست بود، اقدام به بازسازی آنها كرد («مسجد جامع ... »،
۳-۱۵).
با توجه به آنچه گذشت، تغییر
نقشۀ مسجد جامع عتیق اصفهان از گونۀ شبستان با ناو
میانی پهنتر با آوردن شیوهای نو در ساختمان مقصوره و نیز
بنای صحن ۴ ایوانی هر یك نقطۀ عطفی در
تاریخ معماری بودهاند كه بازتاب آنها در هنر معماری بسی
از كشورهای دور دست اسلامی نیز درخشیده است و ژرفنگری
در آنها شیوۀ پیوند گذشتۀ مسلمانان و تأثیر و نقشی را كه برخی از بناهای
كلیدی كهن در پهنۀ تاریخی مشخصی داشتهاند، روشنتر میسازد.
امروزه نقش بزرگ بناهای سلجوقی اصفهان در میدان هنر و معماری
دنیای اسلامی، همچون بناهای سامرۀ عباسی یا
قاهرۀ فاطمی، بر پژوهشگران پوشیده نیست. این بنا به
شمارۀ ۳۲۸ در فهرست آثار تاریخی ایران به
ثبت رسیده است.
مآخذ
ابن اثیر، الكامل؛ ابونعیم
اصفهانی، احمد، ذكر اخبار اصبهان، به كوشش س. ددرینگ، لیدن،
۱۹۳۴ م؛ بهرامی، «كشف تاریخ جدید نقاشی
دیواری در گاوچاه مسجد جامع اصفهان»، اثر، تهران،
۱۳۷۱ ش، شم ۲۲، ۲۳؛ شراتو، امبرتو،
«گزارش مقدماتی دربارۀ بررسیهای باستانشناسی در مسجد جامع اصفهان»، فرهنگ
معماری ایران، تهران، ۱۳۵۵ ش، شم ۴؛
گالدیری، اوژنیو، «اطلاعات جدیدی راجع به اصول
ساختمانی معمول در مسجد جامع اصفهان»، فرهنگ و معماری ایران،
تهران، فروردین ۱۳۵۴ ش؛ «گزارشی كوتاه از
مسجد جامع اصفهان و كتیبۀ نو یافتۀ ایوان درویش»، اثر، تهران، ۱۳۶۷ ش،
شم ۱۵، ۱۶؛ مافروخی، مفضل، محاسن اصفهان، به كوشش
جلالالدین طهرانی، تهران، ۱۳۱۲ ش؛ «مسجد
جامع اصفهان، نمونهای از تخریب میراث فرهنگی بر اثر جنگ
تحمیلی»، اثر، تهران، ۱۳۶۴ ش، شم ۱۰،
۱۱؛ هنرفر، لطفالله، گنجینۀ آثار تاریخی
اصفهان، اصفهان، ۱۳۴۴ ش؛ همو، «قدیمیترین
سردر مسجد جمعۀ اصفهان»، هنر و مردم، تهران، ۱۳۵۳ ش؛ نیز:
Aslanapa, O., Turkish Art and
Architecture, London, ۱۹۷۰; Blair, Sh. S., The
Monumental Inscriptions from Early Islamic Iran and Transoxiana, Leiden, ۱۹۹۲; id, »The Octagonal Pavilion
at Natanz«, Muqarnas, NewHaven, ۱۹۸۳, vol. I; East and West, ed. G. Tucci, vol. XXIII,
۱۹۷۳, vol. XXV, ۱۹۷۵, vol. XXVI, ۱۹۷۶, vol. XXVII, ۱۹۷۷; Ettinghausen, R. and O.
Grabar, The Art and Architecture of Islam ۶۵۰-۱۲۵۰, Somerset, ۱۹۸۷; Finster, B., »The Saljūqs as
Patrons«, The Art of the Saljūqs in Iran and Anatolia, ed. R. Hillenbrand, California, ۱۹۹۴; Flandin, E. and P. Coste, Voyage
en Perse, Paris, ۱۸۴۰-۱۸۴۱; Gabriel, A., »Le Masdjid-i
Djumªa d’Isfahan«, Ars Islamica, New York, ۱۹۶۸; Galdieri, E., IŞfahān: Masğid-i Ğumªa,
Rome, vol. I, ۱۹۷۲, vol. II, ۱۹۷۳, vol. III, ۱۹۸۴; id, »The Masğid-i Ğumªa
IŞfahan«, Art and Archaeology Research Papers, ۱۹۷۴, vol. VI; id, »A Newly Discovered Wall-Painting
from the Gav-Chah in the Jami Mosque at Isfahan«, ibid, ۱۹۷۷, vol. XI; id, »Quelques précisions sur le Gunbād-e Nizām
al-Mulk d’Isfahan«, Revue des études islamiques, ۱۹۷۵, vol. XLIII; id, »Some Aspects of the Ilkhānid
Presence in the Masjid-i Jāmi’ of Isfahān«, ۱st International Symposium on Iranian Art and Civilization, Veneiza-۱۹۷۷, Venice, ۱۹۸۱; Godard, A., »Les anciennes
mosquées de l’Irān«, »Historique du Masdjid-é Djumªa d’Isfahān«, Āthār-é Īran, ۱۹۳۶; id, »Les anciennes
mosqueées de l’Iran«, Arts Asiatiques, ۱۹۵۶; id, »The Jurjir Mosque in Isfahan«, A Survey of
Persian Art, Tehran etc., ۱۹۶۰, vol. XIV; Golombek, L. and D. Wilber, The
Timurid Architecture of Iran and Turan, Princeton, ۱۹۸۸; Grabar, O., The Great Mosque of Isfahan, London,
۱۹۹۰; Holod, R., »The Monument of
Duvāzdah Imām in Yazd and its Inscription of Foundation«, Near Eastern Numismatic,
Iconography, Epigraphy and History Studies in Honour of G. Miles, Beirut, ۱۹۷۶; Kleiss, W., »Bericht über
Erkundungsfahrten in Iran im Jahr ۱۹۷۱«, Archaeologische Mitteilungen aus Iran, Berlin, ۱۹۷۲, vol. V; Laleh, H., »Les
arcs brisés persans: remarques sur leurs particularités géomé-triques et
techniques«, Histoire de l’art, ۱۹۹۰, no. ۱۱; Marçais, G., L’architecture musulmane d’occident, Paris, ۱۹۵۴; Pugachenkova, G. A.,
»Mavzolei Arab-Ata«, Iskusstvo Zodchikh Uzbekistana, ۱۹۶۳, vol. II; Rempel, L., »The Mausoleum of
Ismaªil the Samanid«, Bulletin of the American Institute of Persian Art
and Archaeology, ۱۹۳۶, vol. IV; Sauvaget, J., La
mosquée omeyyade de Médine, Paris, ۱۹۴۷; id, »Observation sur quelques mosquées
seldjoukides«, Annales de l’Institut d’études orientales, ۱۹۳۸, vol. IV; Schroeder, E., »Seljūq
Period«, A Survey of Persian Art, Tehran etc., ۱۹۶۷.