responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دائرة المعارف بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 13  صفحه : 14

چغانه


نویسنده (ها) :
امیر حسین پورجوادی
آخرین بروز رسانی :
سه شنبه 26 آذر 1398
تاریخچه مقاله

چَغانه (چغنه)، سازی از خانوادۀ آلات موسیقی خودْ صدا مانند جغجغه که در زبان انگلیسی به آن رَتل گفته می‌شود. چَغ، نوعی چوب است و چُغ نیز به چوب آبنوس اطلاق می‌گردد. چنین به نظر می‌رسد که چغانه نیز از لحاظ ریشۀ لغوی برگرفته از چغ باشد ( فرهنگ رشیدی، 515).
در چندین فرهنگ فارسی اعم از فرهنگ رشیدی، غیاث‌اللغات و فرهنگ جهانگیری (نک‌ : ذیل ماده) چغانه به عنوانِ ‌سازی‌ چوبی به شکل مشتۀ پنبه‌زنان معرفی شده است که سرآن را شکافته و در آن جلاجل یا زنگوله‌های کوچکی تعبیه می‌کردند. مؤلف برهان قاطع نیز با تأیید این مطلب، عنوان می‌کند که این ساز توسط سردستۀ خوانندگان نواخته می‌شده است و با آن ریتم یا اصول آهنگ را نگه می‌داشته‌اند (ذیل همین ماده). ترکیب چنگ و چغانه نیز در ادبیات فارسی به کرات دیده می‌شود و بعید نیست که چغانه در قدیم، ساز همراهی‌کنندۀ چنگ بوده باشد.
در متون پهلوی کلاً ذکری از چغانه به میان نیامده است. اما در چند دهۀ اخیر عده‌ای از پژوهشگران گفته‌اند که این ساز از جمله آلات موسیقی پیش از اسلام بوده که تصویر آن به اشکال گوناگون در دست مطربان و رقصندگان بر روی جامهای فلزی بازمانده از دوران ساسانی نقش بسته است (فروغ، 121؛ ملاح، 240-241؛ ستایشگر، 1 / 330-331). البته در اینکه سازی با عملکرد و ویژگیهای موسیقایی چغانه در دورۀ ساسانی وجود داشته است، تردیدی نیست، اما شواهدی دال بر اینکه این ساز در آن دوره نیز تحت عنوان چغانه شناخته می‌شده، در دست نیست.

دربارۀ خاستگاه این ساز به طور مشخص نمی‌توان بحث کرد. مؤلف فرهنگ آنندراج اظهار می‌کند که چغانه بر وزن ترانه، سازی بوده منسوب به اهل چغان که در واقع محلی است در حوزۀ ماوراء‌النهر (نک‌ : ذیل چغان، نیز چغانه) و معرب آن صغان بوده است ( لغت‌نامه... ، ذیل چغان)، اما به نظر می‌رسد که چغانه یا چغنه در اصل نامْ‌آوا (اسم صوت) است؛ به این معنا که نام این ساز تداعی کنندۀ صوت حاصل از نواختن آن بوده است، کما اینکه سازهایی چون جغجغه یا شق‌شق نیز که کم و بیش ویژگیهای چغانه را دارند، به همین صورت نام‌گذاری شده‌اند (نک‌ : درویشی، 2 / 518).
نام چغانه نخستین بار از اواخر سدۀ 4 ق / 10 م در متون ادبی و مخصوصاً در میان اشعار شعرای پارسی زبان ظاهر شده است. شاکر بخارایی ظاهراً نخستین شاعری است که در یکی از رباعیهای خود از این ساز نام برده است (مشحون، 1 / 161). پس از او شاعرانی چون کسایی مروزی (د 391ق / 1001م؛ ص 40)، فرخی سیستانی (د 429ق / 1038م، ص 95) و منوچهری دامغانی (د 432ق / 1041م؛ ص 54) نیز در اشعار خود از چغانه نام برده‌اند. منوچهری دامغانی در بیتی صریحاً به دسته‌دار بودن این ساز اشاره می‌کند (همانجا) و در بیتی دیگر از عمل نواختن این ساز با عبارتِ «چغانه شکستن» یاد می‌کند: بلبل چغانه بشکند، ساقی چمانه پر کند / مرغ آشیانه بفکند و ندر شود در زاویه (ص 91). واژۀ چغانه در اشعار مولوی و حافظ هم دیده می‌شود ولی ظاهراً از قرن 8ق / 14م به بعد این ساز شهرت و کاربرد چندانی نداشته است. در هیچ یک از رسائل موسیقایی به‌خصوص آثار عبدالقادر مراغه‌ای (د 838ق / 1435م) ــ که همگی فصلی در تشریح آلات موسیقایی دارند ــ ذکری از آن مشاهده نشده است.
اما در سدۀ 11ق / 17م اولیا چلبی، محقق و نویسندۀ ترک، در سیاحت‌نامۀ خود از این ساز نام برده، و ماهیت ایرانی آن را تأیید کرده است. چلبی مبدع چغانه را شیرخدا، پهلوان ایرانی معرفی می‌کند. او همچنین اذعان می‌کند که در زمان او این ساز در قسمت اروپایی ترکیه (روم) نواخته می‌شده است و حدود 200 نفر در نواختن آن دست داشته‌اند (1 / 644). فارمر معتقد است که نواختن این ساز را اروپاییان در سدۀ 12ق / 18م از ترکان عثمانی فرا گرفته بوده، و در موسیقی نظامی خود با نام «Jingling Johnnie» یا «Chapeau Chinois» از آن استفاده می‌کرده‌اند (نک‌ : «آلات ... »، 640).
نوع استعمال واژۀ چغانه در اشعار فارسی، گاه عده‌ای را بر این گمان داشته که این واژه به یک نوع ساز زهی هم اطلاق می‌شده است (ملاح، 244؛ ستایشگر، 1 / 331). از مواردی که احتمال زهی بودن این ساز را به ذهن متبادر می‌کند، بیتی است از خاقانی شروانی که به گوشی این ساز اشاره کرده است (ص 183). اما آنچه مسلم است هیچ یک از این موارد را نمی‌توان به طور قطع شاهدی بر زهی بـودن چغانـه پنـداشت و حتـى در مـورد دوم ــ کـه بـه گوشی این ساز اشاره شده ــ ممکن است مراد دستۀ این ساز بوده باشد.
در برخی از منابع نظیر برهان قاطع، چغانه به عنوان پرده یا نغمه‌ای در موسیقی نیز معرفی شده است که چندان صحیح به نظر نمی‌رسد (نک‌ : ذیل همین ماده).

مآخذ

آنندراج، محمد پادشاه، به کوشش محمد دبیرسیاقی، تهران، 1363ش؛
اولیا چلبی، سیاحت‌نامه، استانبول، 1314ق؛
برهان قاطع، محمد حسین بن خلف تبریزی، تهران، 1380ش؛
خاقانی شروانی، دیوان، به کوشش ضیاء‌الدین سجادی، تهران، 1357ش؛
درویشی، محمد رضا، دائرة‌المعارف سازهای ایران، تهران، 1384ش؛
ستایشگر، مهدی، واژه‌نامۀ موسیقی ایران زمین، تهران، 1374ش؛
غیاث‌اللغات، غیاث‌الدین محمد رامپوری، به کوشش منصور ثروت، تهران، 1375ش؛
فرخی سیستانی، دیوان، به کوشش محمد دبیرسیاقی، تهران، 1363ش؛
فروغ، مهدی، نفوذ علمی و عملی موسیقی ایران در کشورهای دیگر، تهران، 1354ش؛
فرهنگ جهانگیری، حسین بن حسن انجو شیرازی، به کوشش رحیم عفیفی، مشهد، 1351ش؛
فرهنگ رشیدی، عبدالرشید تتوی، به کوشش محمد عباسی، تهران، 1337ش؛
کسایی مروزی، اشعار، به کوشش مهدی درخشان، تهران، 1364ش؛
لغت‌نامۀ دهخدا؛
مشحون، حسن، تاریخ موسیقی ایران، به کوشش شکوفه شهیدی، تهران، 1373ش؛
ملاح، حسینعلی، فرهنگ سازها، تهران، 1376ش؛
منوچهری دامغانی، احمد، دیوان، به کوشش محمد دبیرسیاقی، تهران، 1326ش؛
نیز:

«Turkish Instruments of Music in the Seventeenth Century. As Described in the Siyāḥat Nāma of Ewliyā Chelebī», tr. and ed. H. G. Farmer, Studies in Oriental Music, ed. E. Neubauer, Frankfurt, 1997, vol. II.

امیر حسین پورجوادی

نام کتاب : دائرة المعارف بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 13  صفحه : 14
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست