responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دائرة المعارف بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 12  صفحه : 91

انار

نویسنده (ها) : علی بلوکباشی

آخرین بروز رسانی : سه شنبه 20 خرداد 1399 تاریخچه مقاله

اَنار، میوۀ درختی از تیرۀ موردیها [۱]یا پونیكاسه، و از جنس پونیكا و گونۀ گراناتوم (گل گلاب، ۲۳۲؛ ثابتی، ۵۰). برخی از گیاه‌شناسان درخت انار را از گیاهان بومی ایران و سرزمینهای همسایۀ ایران ( بریتانیكا، VIII/ 105)، و برخی دیگر از رستنیهای بومـی سوریه و مصـر دانسته‌انـد (نک‌ : پورداود، اناهیتا، ۲۶۸). مصریان روزگار سلسلۀ هجدهم فرعونها (از ۱۵۸۰ تا ۱۳۵۰ ق‌م) درخت انار را می‌شناختند و آن را پرورش می‌دادند، اما با توجه به اینکه این گیاه در زبان قبطی (مصری كهن) ریشۀ سامی دارد، احتمالاً باید از جایی دیگر به مصر آمده باشد (همانجا). در زمانهای قدیم، احتمالاً جِلعاد (سرزمینی در فلسطین) نیز از رویشگاههای درخت انار بوده است (دیویس، 589).

 

واژۀ انار

انار واژه‌ای فارسی است كه در زبان پهلوی چندبار به كار رفته است ( شایست ... ، 71-72؛ مكنزی، 9, 230؛ مشكور، ۱۲۰). در متنهای اوستایی واژۀ انار نیامده، اما به گیاهی با نام هذانئپتا یا هذانئپاتا [۲]اشاره شده است كه آن را در سنت پارسیان درخت انار دانسته‌اند (نک‌ : ویسپرد، ۴۸؛ پورداود، تفسیر ... ، ۱۳۸- ۱۳۹، ۱۴۶). هذانئپاتا را به معنای درخت «همیشه سبز» نیز نوشته‌اند ( وندیداد، ۱۳۶؛ نیز نک‌ : مهدی حسن، ۱۰۴۰).

در زبان و ادب فارسی واژه‌های نار، ناردان و ناردانه را برای میوه و دانۀ انار (معزی، ۲۱۴، ۵۹۸؛ ادیب صابر، ۱۱۷، ۱۲۸) و ناربُن و ناروَن (وَن = درخت) را برای درخت انار به كار برده‌اند (پورداود، اناهیتا، ۲۶۵-۲۶۶).

انار در زبان عربی رُمّان است. برخی رمّان را واژه‌ای دخیل از زبان سریانی، و برخی هم برگرفته از آرامی دانسته‌اند (جفری، 144-145). رمان را از رَم، به معنی ترمیم و سامان بخشیدن نیز گرفته‌اند و گفته‌اند كه خاصیت میوۀ انار جلا دادن و سامان دهی دل است (طوسی، ۹/ ۴۸۴؛ نیز نک‌ : جفری، همانجا). به روایت كلینی ۴۰ روز ناشتا انار خوردن دل را جلا می‌دهد و روشن می‌كند (۶/ ۳۵۴). در قرآن كریم ۳ بار در سوره‌های (انعام/ ۶/ ۹۹، ۱۴۱) و الرحمٰن (۵۵/ ۶۸) به رمّان اشاره شده است.

اصل و خاستگاه واژۀ رمان هنوز ناشناخته است و به احتمال بسیار واژه‌ای غیرسامی است و سامیان آن را از زبانهای دیگر گرفته بوده‌اند (جفری، همانجا).

شماری از شهرها و آبادیهای انار خیز در ایران و سرزمینهای جهان اسلام به نام این گیاه نامیده شده‌اند. انار، اناران، انارو، انارستان، انارستانک، انارك و انارشیرین، از جمله نام برخی از شهرها و آبادیها در سرزمین ایران است (پاپلی، ۷۰). برخی از آبادیها و محلها نیز در سرزمین فلسطین به نام رُمّان یا رِمُّن نامیده شده‌اند ( جودائیكا، XIII/ 842). همچنین غرناطه، نام شهری در اندلس، به زبان «عجم اندلسی» به معنای انار است (یاقوت، ۳/ ۷۸۸؛ نیز نک‌ : تاج العروس، ۵/ ۱۹۱). این كلمه صورت عربی شدۀ كلمۀ اسپانیایی «گرانادا[۳]» و صورت دیگر «گراناتوم» است (پورداود، همان، ۲۶۷).

 

گسترۀ جغرافیایی

انار وحشی از دیرباز در سراسر جنگلهای كرانۀ دریای مازندران و جنگلهای خشك منطقۀ فارس و مناطق كردستان و بلوچستان و داخل سرزمین ایران (ثابتی، ۵۰؛ نیلوفری، ۳۸؛ زرگری، ۲/ ۳۴۴؛ ساعی، ۱/ ۲۴۴) و در شماری از سرزمینهای آسیایی، به خصوص آسیای غربی، بین‌النهرین، شمال افریقا و كرانه‌های دریای مدیترانه (زرگری، ۲/ ۳۴۳-۳۴۴) می‌روییده است.

تاریخ آشنایی ایرانیان با درختچۀ انار، و شیوۀ اهلی و بستانی كردن و پرورش آن در ایران دقیقاً روشن نیست. پلوتارك از یك ایرانی یاد می‌كند كه با دادن اناری بسیار بزرگ به اردشیر اول (سل‌ ‌۴۶۶-۴۲۴ ق‌م)، او را از پرورش چنین میوه‌ای شگفت‌زده كرده بود (XI/ 135؛ نیز نک‌ : پورداود، همان، ۲۷۲). گفتۀ پلوتارك نشان می‌دهد كه مردم ایران در دورۀ هخامنشی در پرورش انار بستانی مهارت و ورزیدگی داشته‌اند.

جغرافیانویسان اسلامی جسته گریخته به رویش درخت انار در گسترۀ جغرافیایی ایران و پرورش گونه‌های مختلف انارهای درشت و شیرین در انارستانهای شهرهای ایران اشاره كرده‌اند. در قدیم، ری (ثعالبی، ثمار ... ، ۵۴۱)، خُجند ( حدود العالم، ۳۹۵)، شهر حُلوان (ابن حوقل، ۲/ ۳۶۸؛ اصطخری، ۱۶۵؛ قزوینی، آثار البلاد، ۳۵۷)، عمان (اصطخری، ۲۷)، ساوه و یزد (حمدالله، ۶۲، ۷۴) از نواحی انار خیز مشهور ایران بوده‌اند. در آغاز دورۀ عباسیان، قومس و طبرستان نیز از نواحی انار خیز معروف ایران، و در جهان اسلام شناخته شده بودند (مناظر احسن، ۱۲۸).

انار برخی از شهرهای ایران چنان پسند طبع خلفای عباسی و فرمانروایان آن دوره شده بود كه متولیان آن شهرها موظف بودند همراه خراج شهر مقداری انار هم بفرستند؛ مثلاً رازیان (مردم ری) سالی ۱۰۰ هزار رطل از انارهای املیسی یا املسی (انارهای بی‌دانۀ مَلَس یا میخوش) را به دربار خلیفه می‌فرستادند (ثعالبی، لطائف ... ، ۲۳۴-۲۳۵). همچنین، همه ساله مردم قومس ۴۰ هزار و مردم طبرستان ۱۰۰ هزار انار، به عنوان بخشی از خراج شهرهایشان، برای هارون الرشید می‌فرستادند (مناظر احسن، همانجا).

پولاك، طبیب دورۀ ناصری، انار ساوه را بهترین انار جهان و حتى بهتر از انارهای بی‌هستۀ پیشاور می‌دانست (ص ۳۶۶). همو می‌نویسد: مردم اردستان تنها از راه تولید و فروش انار زندگی می‌گذراندند (همانجا).

در باغهای ایران نوعهای مختلف انار را می‌پروراندند. انارهای ترش، شیرین، میخوش، سیاه‌پوست، بی‌دانه، اَزغَند و اردستانی (ابونصری، ۱۷۷)، از جمله انارهای پروردۀ معروف بوده‌اند. هر شهر و دیار نیز در پروراندن برخی از انارها شهرت داشتند؛ مثلاً، كاشان در پرورش درختهای انار زاغۀ سفید دانه و زاغۀ سرخ دانه، انار سیاه دانه، شیرین شهوار، شیرین بی‌دانه و شیرینِ سرخ پوست، انار ترش یزدی و ترش راوندی، و ترش مَلَس (كلانتر ضرابی، ۱۹۴) معروف بود.

امروزه انار در بسیاری از شهرها و آبادیهای ایران، به خصوص آبادیهای حاشیۀ كویر كاشته می‌شود. انارهای ساوه، قم، تفت، عقدای یزد، بَجستان خراسان، فین كاشان، انار بی‌دانۀ سُرخۀ سمنان و انار سیاه دانۀ ساوه بیش از انارهای نواحی دیگر ایران مرغوبیت و شهرت دارند ( فرهنگنامه ... ، ۴/ ۲؛ سیفی، ۵۹).

 

قداست

سرسبزی و حفظ سرزندگی و جاودانگی درخت انار، به این رستنی در پنداشت بیشتر مردم جهان تقدس بخشیده است، و آن را مادر زمین و زهدان طبیعت و مظهری از بركت و باروری و فراوانی و جاودانگی پنداشته‌اند (مهدی حسن، ۱۰۴۱). پردانگی میوۀ آن را هم نماد بركت و باروری به شمار آورده‌اند (همو، ۱۰۳۹؛ دراور، 7؛ نیز نک‌ : فره‌وشی، ۶۵). از این رو، درخت انار و میوه و شاخه‌های آن در اسطوره‌های بیشتر اقوام جهان و ادیان الٰهی مقدس شمرده شده‌اند.

 

در اساطیر

مردم دوران باستان، گیاهان و درختانی را كه می‌پنداشتند ایزد یا الهه ای آنها را كاشته، یا از خون الٰهه یا قهرمانی اسطوره‌ای یا حماسی روییده است، مقدس می‌شمردند (یادداشت مؤلف). بنابر اساطیر یونانی، آفرودیته، رب النوع عشق، درخت انار را به دست خود در جزیرۀ قبرس كاشت (پورداود، اناهیتا، ۲۷۱)، و از ریختن خون دیونوسوس [۴]كه او را باكوس (رب النوع تاكستان و شور و جذبۀ عارفانه) هم خوانده‌اند، درخت انار سر برآورد (فریزر، 389).

بنابر اساطیر ایرانی، از فروریختن خون سیاوش بر زمین، به گفتۀ فردوسی «گیاهی برآمد همانگه ز خون» كه آن را گیاه سیاوشان یـا «خون سیاوشان» خواندند (نک‌ : ۳/ ۶۶۴). در بیستون درخت اناری روییده بود كه آن را «انار فرهاد» می‌نامیدند. در افسانه‌ای آمده است كه فرهاد از شنیدن خبر مرگ شیرین تیشه بر سرش زد. دستۀ تیشه كه از چوب انار بود، بر زمین افتاد و در خون فروریختۀ فرهاد بر خاك رویید. میوۀ این درخت را كه می‌شكافتند، اندرونش سوخته و خاكستر بود ( برهان ... ، ذیل انار فرهاد).

درخت انار را مانند افدرا [۵]گیاه جاودانگی به شمار آورده‌اند (مهدی حسن، ۱۰۳۵، ۱۰۴۱). برخی افدرا را همان گیاه مقدس هَئومه یا هوم [۶](در سنسكریت: سومه) دانسته‌اند. آریاییان قدیم و سپس پیروان دین مزدیسنا پایگاهی ایزدی برای آن می‌پنداشتند و شیرۀ آن را مقدس می‌شمردند (معین، ۱/ ۵۰، حاشیۀ ۱). بنابه برخی روایتها، از جمله روایت كتاب زراتشت نامه، زردشت یك دانه انار به اسفندیار داد و اسفندیار با خوردن آن رویین تن شد و دیگر زخمی بر او كارگر نیفتاد (بهرام‌پژدو، ۷۷).

 

در ادیان

انار در دین مزدیسنا از درختان مینوی و از عناصر مقدس و خجسته به شمار می‌رود و زرتشتیان شاخه و میوۀ آن را در مناسك و آیینهای دینی خود به كار می‌برند. بَرسَمی كه زرتشتیان در آیینهای عبادی به دست می‌گیرند، بنابر متنهای متأخر زرتشتی، از تركه‌های درختان اناری است كه معمولاً در آتشكده‌ها می‌كاشتند (معین، ۱/ ۴۰۰-۴۰۱؛ نیز نک‌ : پورداود، همان، ۲۷۴). درخت انار و برسم فراهم آمده از تركه‌های انار را ماه درختی مؤنث دانسته‌اند كه در آن رمز و نشانۀ جاودانگی و باروری نهفته است (مهدی حسن، ۱۰۴۱). در قدیم آب مقدس زوهر یا زور [۷]را با فشردۀ هذانئپاتا (شیرۀ گیاه انار) یا شیرۀ گیاه هوم می‌آمیختند و در مراسم دعا خوانی یسنه به كار می‌بردند (پورداود، تفسیر، ۱۴۶؛ نیز نک‌ : مینوی خرد، ۱۰۴-۱۰۵). شربت مقدس هوم را نیز از شیرۀ شاخه‌های گیاه هوم ساییده شده با شاخۀ درخت انار می‌ساختند (موله، ۶۹).

ایرانیان به هنگام به جا آوردن مناسك دینی، چوب درخت انار را می‌سوزاندند (مهدی حسن، ۱۰۴۲). در خوانهای نوروزی و مهرگان، هفت شاخۀ درخت، ازجمله یك شاخۀ انار می‌گذاشتند و به آنها تبرك می‌جستند و تفأل می‌زدند (جاحظ، ۲۷۷). اكنون نیز چند شاخۀ انار (فره‌وشی، ۵۹) یا چند دانه انار بر سر خوان نوروزی می‌چینند (یادداشت مؤلف). زرتشتیان در آیین پیوند همسری دختران و پسرانشان، به نیت و آرزوی باروری و آوردن فرزند به آنان انار می‌دهند (اوشیدری، ۱۲۸). منداییها، در مراسم «پنجه» كه در ۵ روز بر پا می‌دارند، بر روی خوان مراسم پنجه، انار و گندم و نان كه نمادهایی از رویش و باززایی و نوشُدگی و پیروزی زندگی است، می‌گذارند (دراور، 37).

در عهد سلیمان نبی رسم بود كه دورادور سرستونهای معابد و كاخها را به نشانۀ قداست با نقش انار می‌آراستند. سلیمان (ع) دستور داده بود كه در كاخش دو ستون برنجی بسازند و گرداگرد آنها را در دو رج با نقش انار بیارایند (كتاب اول پادشاهان، ۷: ۱۸، ۴۲). نشانه‌هایی از این آیینهای اولیه كه مربوط به درختان مقدس است، بر دو ستون معبد اورشلیم بازمانده بود. این ستونها با نقش انارهای تزیینی دور آنها، نشان و گواهی بر درخت زندگی بود (اسمیث، 488؛ نیز نک‌ : ERE, XII/ 457). دورادور دامن جامۀ پیشوایان مذهبی یهود را یك در میان با انارهای لاجوردی، ارغوانی و قرمز رنگ و زنگوله تزیین می‌كردند (سفر خروج، ۲۸: ۳۳-۳۴). نقش انار و زنگوله بر جامۀ كاهنان بزرگ، نشان از جاودانگی و مصونیت آنان از مرگ ناگهانی در پیشگاه آفریدگار در قدس بود (همان، ۲۸: ۳۵؛ نیز نک‌ : ER, III/ 541).

مسلمانان انار را میوۀ بهشتی، و آن را مقدس می‌شمارند. در قرآن كریم نیز انار از میوه‌های بهشتی دانسته شده است (الرحمٰن/ ۵۵/ ۶۸). در متون اسلامی به بهشتی بودن انار اشاره شده است و نخل و رمان را برترین میوه‌ها (طوسی، ۹/ ۴۸۴) و انارملس را یكی از میوه‌های پنجگانۀ بهشت (مجلسی، ۴۹) دانسته‌اند. داستان رفتن حضرت علی (ع) همراه پیامبر (ص) به وادی عقیق به قصد دیدار غدیرهای آب گرفته از باران شبانگاهی و نزول خوانی پر از انار از آسمان برای ایشان و بیان پیامبر به بهشتی بودن این میوه (عمادزاده، ۱۲۳-۱۲۴) نشانۀ دیگری بر قداست انار نزد امت مسلمان است.

بنابر برخی از روایتها، دانه‌ای از دانه‌های انار، بهشتی است و این دانه فقط نصیب مؤمنان می‌شود و فرشتگان آن را از كافران دور نگه می‌دارند (كلینی، ۶/ ۳۵۳؛ مجلسی، ۵۰). حضرت علی (ع) به هنگام خوردن انار دستارش را زیر دستهایش می‌گسترد تا دانه‌های انار روی زمین نیفتند (كلینی، همانجا). عامۀ مردم باور دارند كه هر كس این دانۀ انار را بخورد، به بهشت خواهد رفت (برای تفصیل بیشتر، نک‌ : هدایت، ۱۲۱؛ شكورزاده، ۳۰۹؛ اسدیان، ۲۳۵؛ صفی‌نژاد، ۳۹۳). طوافان نیز انار خود را با نغمۀ «انار دارم، انار باغ بهشت» (فیلوت، II/ 283) به مردم كوچه و بازار عرضه می‌كردند. خراسانیها باور دارند اگر كسی اناری را در شب جمعه بخورد و دانه‌ای از آن بر زمین نیفتد تا ۴۰ روز شیطان به او نزدیك نخواهد شد و پس از مردن، به بهشت خواهد رفت (شكورزاده، همانجا). مردم لرستان و ایلام خوردن انار را ثواب می‌دانند و در شبهای جمعه انار برای مردگانشان خیرات می‌كنند (اسدیان، همانجا).

مردم ایران تك درخت رسته بر سر تپه‌ها، كوهها و در زیارتگاهها، به خصوص انار را مقدس، و نشانه‌ای از وحدت و ذات الٰهی می‌انگارند و به آن دخیل می‌بندند و از آن مرادخواهی می‌كنند (یادداشت مؤلف؛ نیز نک‌ : فره‌وشی، ۶۵). مردم ایلات و عشایر و روستاهای كرمان چوب انار را بركت‌زا می‌پندارند و از آن چوبِ مشك‌زنی می‌سازند (فرهادی، ۳۲۴). خوردن انار یاسین (اناری كه در عید نوروز ۴۰ یا ۱۰۰ بار سورۀ یٰس بر آن خوانده و دمیده باشند) را تداوم‌بخش تندرستی در طول سال می‌پنداشتند ( غیاث‌اللغات، آنندراج، ذیل انار یاسین). شیرازیها با خوراندن انار یاسین به كودكانشان، آنان را از شیر می‌گرفتند (فقیری، ۶۹).

 

كاربرد پزشكی

دانشمندان علوم طبیعی و پزشكی جهان باستان از دیرباز با علم و تجربه با خواص برخی از اجزاء درخت انار و میوۀ آن و خواص درمانی و سود و زیان این گیاه آشنا بوده‌اند. پلینی دانشمند طبیعی‌دان رومی (۲۳- ۷۹ م)، قدیم‌ترین آگاهیها را دربارۀ شماری از خواص انار می‌دهد. او انار شیرین را فرونشانندۀ تهوع در زنان آبستن (VI/ 485-486) و داروی دهان شوی ساخته شده از انار تلخ را زدایندۀ عفونتهای دهان، بینی، گوش، تاری دید، زخمهای پلك چشم، زخمها و آماسهای روی قرحه‌های شرمگاه و خنثی كنندۀ آثار زهر (VI/ 487) دانسته است.

در گیاه ـ دارونامه‌ها و پزشكی نامه‌های دانشمندان قدیم ایران اسلامی، مانند قانون ابن‌سینا، كامل الصناعة الطبیة الملكی علی بن عباس اهوازی، صیدنۀ بیرونی، الابنیة عن الحقایق الادویۀ ابومنصور هروی، ذخیرۀ خوارزمشاهی اسماعیل جرجانی و ... شرحی دربارۀ این گیاه و خواص دارویی و درمانی اجزاء و میوۀ آن و شیوۀ كاربرد آنها آمده است.

ابن بیطار، گیاه‌شناس و داروشناس اندلسی قرن ۷ ق، چند صفحه از دانشنامۀ گیاهی ـ دارویی الجامع لمفردات الادویة و الاغذیه را با بهره‌گیری از آثار دانشمندان علوم طبیعی و پزشكی یونان مانند دیسقوریدس و جالینوس و پزشكان و داروشناسان اسلامی پیش از خود، مانند ابن سینا و رازی به بیان خواص و آثار درمانی انار اختصاص داده است (نک‌ : ۱/ ۱۴۲-۱۴۴).

عقیلی علوی، طبیب خراسانی قرن ۱۲ ق، اطلاعات پیشینیان خود را دربارۀ خواص طبی و سود و زیان اجزاء درخت انار و میوه و گل آن به تفصیل در مخزن الادویه (تألیف: ۱۱۸۳ ق) آورده است. او در بخشهای گوناگون كتابش به شرح ماهیت و طبیعت و افعال و خواص انواع انار: رمّان حامض (انار ترش) و رمّان مَز (انار میخوش) می‌پردازد و خاصیتها و سودمندیهای درمانی هر یك را به تنهایی یا در تركیب با مواد دارویی دیگر برای درمان یا كمك به درمان بیماریها و ناخوشیها، از جمله استسقا، یرَقان، خفقان، وَجَع صَدر (درد سینه)، سرفۀ حارّ (سرفۀ سوزنده)، جَرَب، حِكّه (خارش) و سُعال مزمن یابِس (سرفۀ كهنۀ خشك) شرح می‌دهد (ص ۴۵۳-۴۵۵).

عقیلی انار ترش را «بارِد» و «خراشندۀ امعا»؛ ناشتا خوردن بسیار این انار را برهم زنندۀ امعا و زیانبار برای «استسقای بارد»؛ اجزاء درخت انار ترش و پوست و گل انار ترش را «شدید القبض» و «بارد»؛ انار شیرین را «سرد به اعتدال»، «قابض»، «قلیل الغذا»، خلط‌آور، نفّاخ و موجب نعوظ در گرم مزاجان، جلا دهنده و گشاینده و ملین بطن، مدّر بول، تشنگی‌آور و خوردن آن را پس از طعام موجب فرو آمدن گرمایِ تنِ گرم‌مزاجان دانسته است. وی رمّان مز را برای تسكین حدّت صفرا و رمّان حامض را خصوصاً برای تسكین لَهیب و حرارت معده و كبد حار و غلیان خون و صفرا و مانع انصباب مواد به معده و مدّر بول و مانع صعود بخار به دماغ، و نگه داشتن رمّان حامض را در دهان مانع قروح خبیثۀ دهان و آكلۀ آن نوشته است (نک‌ : همانجا).

در متون كهنِ دارو ـ گیاهی و گیاه پزشكی ایران اسلامی موارد دیگر كاربری انار را در درمان بیماریها و نارساییهای جسمانی آورده‌اند. مثلاً شیرۀ قوام آمده از افشرۀ دانه‌های انار سرخ هسته كوچك را تب بُر و معالج تبهای طولانی (ابن سینا، ۳/ ۳۷۶؛ نیز نک‌ : فردوسی، ۹/ ۲۸۲۱)؛ پختۀ انار شیرین را بندآورندۀ شكم روش؛ خوردن انار شیرین و ترش را با هم آرامش بخش خفقان، و افشرۀ آن دو را صفرا بُر و نیرو دهندۀ جگر گرم؛ و به طور كلی خوردن انار را دور نگهدارندۀ شخص از چشم‌آشفتگی (بر هم خوردن چشم) نوشته‌اند (ابن بطلان، ۸- ۹). علی بن عباس اهوازی آب انار شیرین آمیخته با سكنجبین و آب تمرهندی را برای درمان بیماران مبتلا به تب مطبقه (حصبه، تیفوئید) تجویز می‌كرد (نجم‌آبادی، ۴۶۹).

خوردن برخی انارها را برای تندرستی و شماری از بیماریها زیان‌آور می‌دانستند. پلینی به زیانمند بودن نوعی انار شیرین بی‌هسته برای معده و نفخ‌آور بودن آن و آسیب‌رسانی به دندانها و لثه‌ها اشاره می‌كند. او بیماران تب‌دار و كسانی را كه تهوع و زرداب دارند، از خوردن این نوع انار پرهیز می‌دهد (IV/ 485). انار شیرین را بادانگیز، كاهندۀ آب پشت و فرونشانندۀ شهوت، و انار ترش را قولنج‌آور (جمالی، ۱۲۵) و خلط‌آور و ناسودمند برای بر و سینه (ابن بطلان، ۹) و خوردن پیوستۀ آن را با كاهو موجب ناباروری و سترونی (حاسب، ۵۲) می‌انگاشتند.

درخت انار و اجزاء آن به سبب دارا بودن تانن و آلكالوئیدهای فراوان در طب عامه و پزشكی نوین هنوز هم كاربری درمانی دارد. مثلاً جوشانده و دم كردۀ گل انار را برای بندآمدن اسهال، خون‌روی ساده و ترشحهای مهبلی، و غرغرۀ آن را برای فرونشاندن ورم لوزه و شست و شوی حلق و دهان (زرگری، ۲/ ۳۴۸- ۳۴۹) تجویز كرده‌اند. پوست تازه یا خشك ریشۀ انار را برای دفع كرم كدو (همانجا؛ نیز نک‌ : آیینه‌چی، ۴۷۸، ۱۰۷۱؛ نیز نک‌ : ابونصری، ۱۷۷)، گَرد دانۀ انار را برای بهبود زخمها و رفع ترشحهای مهبلی؛ برگ تازه یا خشك درخت انار را برای درمان ضعف اعمال معده، كم‌اشتهایی، حالت تهوع، ضعف عمومی، كم‌خونی، اسهال و صُداع شقی (میگرن)؛ و چكاندن چند بار قطره‌هایی از آمیزۀ آب انار با اندكی عسل در بینی را برای پیشگیری رشد پولیپ (زرگری، ۲/ ۳۴۹-۳۵۰) سودمند و اثربخش دانسته‌اند.

 

كاربرد صنعتی

بنابر اطلاعاتی كه در دست است، مردم برخی از سرزمینهای جهان از دیرباز به خاصیت و ارزش صنعتی پوست، شاخه، ریشه، گل، برگ درخت انار و پوست میوۀ آن پی برده بودند و از آنها در صنایع دباغی و چرمسازی و رنگرزی نخ و پشم و پارچه استفاده می‌كردند. پلینی به استفاده از پوست انار نارسیده در دباغی، و گل انار در رنگرزی اشاره می‌كند (IV/ 165). قوم یهود از پوست انار، رنگی قهوه‌ای تیره یا سوخته به دست می‌آوردند و آن را در رنگرزی و ساختن مركب نامرئی به كار می‌بردند ( جودائیكا، XIII/ 842).

 

كاربری در نظام غذایی

آب انار از نوشابه‌های همگانی و ناردانه، افشرۀ انار و رب انار از چاشنیهای گوارای شماری از خوراكیهای پختنی ایرانیان بوده‌اند و جدا از طعم و مزۀ خوش و گوارای آن، خاصیتهای طبی و صحّی آن را هم در نظر می‌گرفتند (یادداشت مؤلف). مثلاً خورش فسنجان كه به سبب كاربرد گردو در آن طبعی گرم دارد، با چاشنی كردن رب انار یا آب انار، طبعش را مطابق مناسب با مزاجهای گرم و سرد می‌گرداندند (نک‌ : شهری، ۵/ ۲۴). قرنها در برخی از جامعه‌های اسلامی، انار نقش گوجه فرنگی را در آشپزخانه‌ها داشت (متز، ۲/ ۱۷۱).

در دورۀ ساسانی، از خورشهای دهقانی، گوشت گوسفندِ نمك‌زده بود كه آن را در رب انار می‌خواباندند (نارسود) و با تخم‌مرغ پخته می‌خوردند (نجم‌آبادی، ۸۷). پلو رب انار (نورالله، ۲۲۵؛ اولئاریوس، ۲۶۵) از غذاهای مطبوعی بود كه در دورۀ صفوی با آن از میهمانها پذیرایی می‌كردند.

 

انار در ادبیات

درخت انار، شكوفه و گل انار و سرخی و زیبایی میوۀ انار چنان خیال‌انگیز بوده كه در «غزلِ غزلهای سلیمان» چندبار به انار اشاره شده است. چنانک‌ه معشوق به نهال و این نهالها به «فردوسی از انار» (۱۳:۴)، و بناگوش میان طره‌های معشوق به «پارۀ انار» (۳:۴، ۷:۶) تشبیه گردیده است. در تلمود «انار رخسار»، كنایه از گونه‌هاست (نک‌ : جودائیكا، XIII/ 842).

شاعران پارسی‌گوی، لبِ زیبارویان را به «ناردان» (فردوسی، ۱/ ۱۵۰؛ معزی، ۵۹۸؛ خواجو، ۱۰۳) و «نارِ كَفیده» (اسدی، ذیل لال، به نقل از عنصری)؛ دو رخ، یا دو گونه را به «نارِ شكفته» (همانجا)؛ دهان تنگ را به «دانگكی = نار دو نیم كرده» (نک‌ : نفیسی، ۴۹۶)؛ دل آكنده از درد و اندوه را به «انار پاره» (انوری، ۱/ ۱۹۲) مانند و تشبیه كرده‌اند (برای دیگر تشبیهات، نک‌ : خواجو، ۷۴۳؛ فردوسی، همانجا).

در ادبیات شفاهی مردم حوزه‌های مختلف جغرافیایی ـ فرهنگی ایران، انار جایگاه و نقش ویژه‌ای داشته و دارد؛ مثلاً رخسار گلگون و چهرۀ شرمسار و برافروخته و گل انداخته را به انار و گل انار تشبیه كرده، می‌گویند: «صورتش مثل انار، سرخ یا قرمز شد». كسی كه از شنیدن خبری یا واقعه‌ای ناگهان به گریه می‌افتد، می‌گویند: «مثل انار تركید و به گریه افتاد». در نشان دادن شمار بسیار بیماران و كمبود دارو، این ضرب‌المثل را به كار می‌برند: «یك انار و ده، یا صد و یا هزار بیمـار» (نک‌ : دهخدا، ۳/ ۱۴۰۵، ۱۴۷۹، ۱۴۹۴، ۴/ ۲۰۳۷؛ شاملو، ۳/ ۹۰۴-۹۰۵).

مردم مناطق گوناگون ایران در شماری از چیستانها ماهیت و ویژگی انار را بنابر سلایق فرهنگی رایج در جامعۀ خود با اوصافی چند بیان می‌كنند؛ مثلاً خراسانیها دانه‌های انار را به ۴۰ مرغ در یك خانه» (شكورزاده، ۵۳۳) یا «۱۰۰ دانه بلور در یك قوطی»، و «مرواریدهای پیچیده در لایه‌های طلاكاریِ نهاده در صندوقچۀ حضرت معصومه» و یا «پرده‌های نقره‌ای در جقّه نهاده» (همو، ۵۳۹) وصف كرده‌اند. در چیستانی انار را به لانۀ كبوتری تشبیه كرده‌اند كه «چهل صد كَفتر» در آن نشسته و دانه می‌چینند؛ در چیستانی دیگر انار را به دالانی در بسته كه درونش «صد عروس رو بسته» نشسته، یا به صندوقچه‌ای در بسته «پُر از خانم رو بسته» مانند و وصف كرده‌اند (شاملو، ۳/ ۹۰۱-۹۰۴).

 

نقش نمادین و جادویی انار

از زمانهای بسیار كهن، مردم درخت و میوۀ انار را دارای نیرویی جادویی و رمزگونه می‌انگاشته‌اند و از شاخۀ انار و میوۀ آن در شماری از آیینها و مراسم دینی ـ مذهبی خود استفاده می‌كرده‌اند. نیز از این درخت و میوه‌اش همچون نَفِرات (رمانندگان) در دور كردن ارواح خبیث، گزندگان، بیماریها و دردها، از تن، خانه و محیط زیست بهره می‌جستند.

ایرانیان باستان با سوزاندن شاخه‌های هذانئپاتا (درخت انار) و پراكندن دود چوبهای سوختۀ این گیاه در فضا، دیوهای پنهانی را از خانه و كاشانه می‌راندند و فضای زیست را پاك می‌ساختند (پورداود، تفسیر، ۱۳۹، ۱۴۶-۱۴۷). مسلمانان دود شاخه‌های سوختۀ درخت انار را رمانندۀ حشرات و گزندگان (كلینی، ۶/ ۳۵۵؛ قزوینی، عجائب ... ، ۱۸۷؛ دنیسری، ۱۳۳) و نگه داشتن شاخۀ انار را گریزانندۀ مار و كژدم از خانه (همو، ۲۴۸) و خوردن انار را رمانندۀ شیطان از دل مؤمن و دور كردن وسوسۀ شیطانی از او نوشته‌اند (كلینی، ۶/ ۳۵۳-۳۵۴؛ مجلسی، ۵۱؛ شكورزاده، ۳۰۹).

 

كاربردهای دیگر

مهم‌ترین شب چرۀ سفرۀ تنقلات شب یلدا یا شب چلّه (شب اول دی و آغاز زمستان) انار و هندوانه بوده است. خوردن انار در شب چله را دور كنندۀ تب و آزار گرمای تابستان (انجوی، ۱/ ۱۸، ۲۶)، دورساختن آدمیزادگان از گزند جانوران و حشرات در تابستان (شكورزاده، ۲۲۷) و دور كردن ناخوشیها و بیماریها از تن در یك سال (انجوی، ۱۹) پنداشته‌اند.

انار، میوۀ اصلی سفرۀ حضرت ابوالفضل (ع) و میوۀ خاص خوانچۀ شب چلّه برای هدیه به خانۀ عروس عقد كرده (شكورزاده، ۴۸، ۱۸۱، ۲۲۸) بوده است. در فرهنگ برخی از جامعه‌های سنتی ایران رسم است كه به هنگام بردن عروس به خانۀ شوهر، داماد اناری، یا سیبی و یا هر دو را، پیش پای عروس می‌اندازد. برخی پرتاب انار سرخ را نشانه‌ای از آرزوی تندرستی و شادابی و سرخ رخساری برای عروس پنداشته‌اند (شكورزاده، ۶۱۹). افكندن انار به سوی عروس احتمالاً نشانه و نمادی از بركت و نعمت و باروری و آوردن فرزندان فراوان، به خصوص پسر است (یادداشت مؤلف). این نظر را رسم هدیه دادن انار به نیت و به نشانۀ فرزند آوردن، به دختران و پسران به هنگام پیوند زناشویی (اوشیدری، ۱۲۸) در جامعۀ زرتشتی و تعبیر خوابِ «دیدن اناری نیكو در دست»، به نشانۀ پسر آوردن ( خوابگزاری، ۲۱۰) تأیید می‌كند. خوابگزاران درخت انار را در خواب نماد و نشان زنی خوب روی و پاكیزه و با خواستۀ بسیار، همچنین مردی پاكیزه و نیك نهاد؛ انار شیرین را زمین و باغ و بستانی آباد و شاداب، انار ترش را به غم و اندوه، گم كردن انار را، از دست دادن زن (همان، ۲۱۰-۲۱۱) و دادن هدیۀ انار از سوی مرده به زنده را، نشان فرزندِ دختر آوردن (اسدیان، ۱۸۴) تعبیر و تفسیر كرده‌اند.

 

مآخذ

آنندراج، محمد پادشاه، به كوشش محمد دبیرسیاقی، تهران، ۱۳۳۵ ش؛ آیینه‌چی، یعقوب، مفردات پزشكی و گیاهان دارویی ایران، تهران، ۱۳۶۵ ش؛ ابن بطلان، مختار، تقویم الصحه (ترجمۀ كهن فارسی)، به كوشش غلامحسین یوسفی، تهران، ۱۳۵۰ ش؛ ابن بیطار، عبدالله، الجامع لمفردات الادویة و الاغذیة، بولاق، ۱۲۹۱ ق؛ ابن حوقل، محمد، صورةالارض، به كوشش كرامرس، لیدن، ۱۹۳۹ م؛ ابن سینا، القانون، بولاق، ۱۲۹۴ ق؛ ابونصری هروی، قاسم، ارشاد الزراعه، به كوشش محمد مشیری، تهران، ۱۳۴۶ش؛ ادیب صابر ترمذی، دیوان، به كوشش محمد علی ناصح، تهران، ۱۳۴۳ ش؛ اسدیان خرم‌آبادی، محمد و دیگران، باورها و دانسته‌ها در لرستان و ایلام، تهران، ۱۳۵۸ ش؛ اسدی طوسی، لغت فرس، به كوشش محمد دبیرسیاقی، تهران، ۱۳۵۶ ش؛ اصطخری، ابراهیم، مسالك الممالك (ترجمۀ كهن فارسی)، به كوشش ایرج افشار، تهران، ۱۳۴۷ ش؛ انجوی شیرازی، ابوالقاسم، جشنها و آداب و معتقدات زمستان، تهران، ۱۳۵۲ ش؛ انوری ابیوردی، دیوان، به كوشش محمد تقی مدرس رضوی، تهران، ۱۳۶۴ش؛ اوشیدری، جهانگیر، دانشنامۀ مزدیسنا، تهران، ۱۳۷۱ ش؛ اولئاریوس، آدام، سفرنامه، ترجمۀ احمد بهپور، تهران، ۱۳۶۳ ش؛ برهان قاطع، محمدحسین بن خلف تبریزی، به كوشش محمد معین، تهران، ۱۳۵۷ ش؛ بهرام پژدو، زرتشت، زراتشت نامه، به كوشش فردریك روزنبرگ و محمد دبیرسیاقی، تهران، ۱۳۳۸ش؛ پاپلی یزدی، محمد حسین، فرهنگ آبادیها و مكانهای مذهبی كشور، مشهد، ۱۳۶۷ ش؛ پورداود، ابراهیم، اناهیتا، به كوشش مرتضى گرجی، تهران، ۱۳۴۳ ش؛ همو، تفسیر بر خرده اوستا، برلین، ۱۳۱۰ش/ ۱۹۳۱ م؛ پولاك، یاكوب ادوارد، سفرنامه، ترجمۀ كیكاووس جهانداری، تهران، ۱۳۶۱ ش؛ تاج العروس؛ ثابتی، حبیب‌الله، درختان جنگلی ایران، تهران، ۱۳۲۶ ش؛ ثعالبی، عبدالملك، ثمار القلوب، به كوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۸۴ ق/ ۱۹۶۵ م؛ همو، لطائف المعارف، ترجمۀ علی‌اكبر شهابی خراسانی، مشهد، ۱۳۶۸ ش؛ جاحظ، عمرو، المحاسن و الاضداد، بیروت، مكتبة العرفان؛ جمالی یزدی، مطهر، فرخ نامه، به كوشش ایرج افشار، تهران، ۱۳۴۶ ش؛ حاسب، محمد، تحفة الغرائب، به كوشش جلال متینی، تهران، ۱۳۷۱ ش؛ حدود العالم، به كوشش مینورسكی، كابل، ۱۳۴۲ ش؛ حمدالله مستوفی، نزهةالقلوب، به كوشش گ. لسترنج، لیدن، ۱۳۳۱ ق/ ۱۹۱۳ م؛ خوابگزاری، به كوشش ایرج افشار، تهران، ۱۳۴۶ ش؛ خواجوی كرمانی، دیوان، به كوشش احمد سهیلی خوانساری، تهران، ۱۳۳۶ ش؛ دنیسری، محمد، نوادر التبادر لتحفة البهادر، به كوشش محمد تقی دانش‌پژوه و ایرج افشار، تهران، ۱۳۵۰ش؛ دهخدا، علی اكبر، امثال و حكم، تهران، ۱۳۵۲ ش؛ زرگری، علی، گیاهان دارویی، تهران، ۱۳۶۷ ش؛ ساعی، كریم، جنگل‌شناسی، تهران، ۱۳۲۷ ش؛ سیفی فمی تفرشی، مرتضى، مروری بر جغرافیای تاریخی ساوه، تهران، ۱۳۷۰ ش؛ شاملو، احمد، كتاب كوچه، تهران، ۱۳۶۱ ش؛ شكورزاده، ابراهیم، عقاید و رسوم مردم خراسان، تهران، ۱۳۶۳ ش؛ شهری، جعفر، طهران قدیم، تهران، ۱۳۷۱ ش؛ صفی‌نژاد، جواد، مونوگرافی ده طالب‌آباد، تهران، ۱۳۵۵ ش؛ طوسی، محمد، التبیان، به كوشش احمد حبیب قصیر عاملی، قم، ۱۴۱۳ ق؛ عقیلی علوی، محمدحسین، مخزن الادویه، تهران، ۱۳۷۱ ش؛ عمادزاده، عمادالدین حسین، امیر المؤمنین: زندگانی حضرت علی بن ابی طالب (ع)، تهران، ۱۳۳۱ ش؛ عهد عتیق؛ غیاث‌اللغات، محمد رامپوری، به كوشش منصور ثروت، تهران، ۱۳۶۳ ش؛ فردوسی، شاهنامه، تهران، چ بروخیم؛ فرهادی، مرتضى، «گیاهان و درختان مقدس در فرهنگ ایرانی»، آینده، تهران، ۱۳۷۲ ش، س ۱۹، شم‌ ۴-۶؛ فرهنگنامۀ كودكان و نوجوانان، تهران، ۱۳۷۷ ش؛ فره‌وشی، بهرام، جهان فروری، تهران، ۱۳۶۴ ش؛ فقیری، ابوالقاسم، «معتقدات مردم شیراز»، هنر و مردم، تهران، ۱۳۵۱ ش، شم‌ ۱۲۳؛ قرآن كریم؛ قزوینی، زكریا، آثار البلاد، بیروت، ۱۴۰۴ ق/ ۱۹۸۴ م؛ همو، عجائب المخلوقات، دارالتحریر للطبع و النشر؛ كلانتر ضرابی، عبدالرحیم، تاریخ كاشان، به كوشش ایرج افشار، تهران، ۱۳۵۶ ش؛ كلینی، محمد، الفروع من الكافی، به كوشش علی‌اكبر غفاری، بیروت، ۱۴۰۱ ق؛ گل گلاب، حسین، گیاه‌شناسی، تهران، ۱۳۲۶ ش؛ متز، آدام، تمدن اسلامی در قرن چهارم هجری، ترجمۀ علیرضا ذكاوتی قراگزلو، تهران، ۱۳۶۲ ش؛ مجلسی، محمد باقر، حلیة المتقین، تهران، ۱۳۷۱ ق؛ مشكور، محمد جواد، فرهنگ هزوارشهای پهلوی، تهران، ۱۳۴۶ ش؛ معزی، دیوان، به كوشش عباس اقبال آشتیانی، تهران، ۱۳۱۸ ش؛ معین، محمد، مزدیسنا و ادب پارسی، تهران، ۱۳۳۸ ش؛ مناظر احسن، محمد، زندگی اجتماعی در حكومت عباسیان، ترجمۀ مسعود رجب‌نیا، تهران، ۱۳۶۹ ش؛ موله، م.، ایران باستان، ترجمۀ ژاله آموزگار، تهران، ۱۳۵۶ ش؛ مهدی حسن، س.، «افدرا و درخت انار در آیین جاودانگی در ایران باستان»، ترجمۀ نوذر جلیلی، چیستا، تهران، ۱۳۷۰ ش، س ۸، شم‌ ۹؛ مینوی خرد، ترجمۀ احمد تفضلی، تهران، ۱۳۶۴ ش؛ نجم‌آبادی، محمود، تاریخ طب در ایران پس از اسلام، تهران، ۱۳۵۳ش؛ نفیسی، سعید، محیط زندگی و احوال و اشعار رودكی، تهران، ۱۳۴۶ ش؛ نورالله، «مادة الحیوة»، كارنامه و مادة الحیوة، به كوشش ایرج افشار، تهران، ۱۳۶۰ ش؛ نیلوفری، پرویز، «تاریخچۀ انار»، فروهر، تهران، ۱۳۶۸ ش، س ۲۴، شم‌ ۷ و ۸؛ وندیداد، ترجمۀ محمدعلی حسنی، حیدرآباد دكن، ۱۳۲۷ ش/ ۱۹۴۸ م؛ ویسپرد، گزارش ابراهیم پورداود، به كوشش بهرام فره‌وشی، تهران، ۱۳۴۳ ش؛ هدایت، صادق، نیرنگستان، تهران، ۱۳۴۴ ش؛ یاقوت، بلدان؛ یادداشتها و تحقیقات مؤلف؛ نیز:

 

Britannica, 1978; Davis, J. D., A Dictionary of the Bible, London, 1898; Drower, E. S., Water into Wine, London, 1956; ER; ERE; Frazer, J. G., The Golden Bough, London, 1932; Jeffery, A., The Foreign Vocabulary of the Qur’ān, Baroda, 1938; Judaica; MacKenzie, D. N., A Concise Pahlavi Dictionary, London, 1971; Phillott, D. C., «Some Street Cries Collected in Persia», Journal of the Asiatic Society of Bengal, 1906, vol. II, no. 7; Pliny, Natural History, tr. H. Rackham, London, 1966; Plutarch, Lives, tr. B. Perrin, London, 1975; Šāyast né-Šāyast, ed. J. C. Tavadia, Hamburg, 1930; Smith, W. R., The Religion of the Semites, New York, 1972.

علی بلوكباشی

 

نام کتاب : دائرة المعارف بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 12  صفحه : 91
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست