نویسنده (ها) :
معصومه ابراهیمی
آخرین بروز رسانی : سه شنبه 27 خرداد 1399 تاریخچه مقاله
بُزْچَلّو، یا بوزچلو، گروهی از طوایف تركزبان ساكن در آذربایجان غربی و معروف به قاراپاپاق (یا قراپاپاخ) كه در اوایل عهد صفویه به بخش وَفس اراك كوچانده شدند و در دهستانی كه بزچلو نامیده شد، اقامت گزیدند.
خاستگاه قومی و پراكندگی
بزچلوها را از تركمانان حلب به شمار آوردهاند (سومر، 66). در زمان صفویان، بخشی از بزچلوها را از نواحی غرب ایران به شمال غربی اراك و شرق همدان كوچاندند و در میان نواحی كمیجان، نوبران، فامنین و قهاوند سكنی دادند. اكنون این مناطق به نام این طایفه، بزچلو نامیده میشوند (رضوی، 14-15؛ افشاری، 1، جم ). در اواخر حكومت صفویان بزچلوها را دوباره به نواحی تفلیس، آقسطفا و سرحد گرجستان كوچاندند و در لوری، پنبك و آقچه مستقر ساختند (باكیخانف، 173؛ اُبَن،78 ؛ افشاری، 1-2). به گزارش حسینی استرابادی (ص 258)، در شوال 1048 / فوریۀ 1639، عیسىخان بزچلو به حكومت نواحی لوری، پنبك و آقچۀ گرجستان درآمد (نیز نك : محمدمعصوم، 279). این نواحی در سازمان اداری صفویان تابع بیگلربیگی قراباغ بود (نصیری، 80؛ میرزا سمیعا، 77). در زمان عباس میرزا قاجار (1203-1249ق)، بزچلوها كه به قراپاپاق معروف شده بودند، در روستاهای پیرامون دریاچۀ اورمیه، در منطقۀ سلدوز استقرار یافتند (معصومی، 584 - 585). امروزه روستایی از بخش مرحمتآباد شهرستان میاندوآب به نام آنها قرهپاپاخ نامیده میشود (جعفری، 911).
پیشینـۀ تاریخی
به گزارش منابع مختلف، بزچلوها همواره در وقایع تاریخی از جنگجویان دلیر به شمار میرفتهاند. اسكندربیك در شرح وقایع سال 916ق به بریدن سر شیبكخان ازبك توسط عزیزآقا بزچلو، معروف به آدی بهادر و بُردن سر برای شاه اسماعیل اشاره میكند (1 / 38؛ نیز نك : جهانگشای ...، 380). به گزارش منجم یزدی (ص 160-161)، سلطان علی بیك یوزباشی بزچلو یكی از فرماندهان سپاه شاه عباس در جنگ با ملك جهانگیر حاكم كجور بوده است. در سلطنت فتحعلی شاه قاجار، در دوره اول (1218- 1228ق) و دوم (1241-1243ق) جنگهای ایران و روس كه منجر به انعقاد عهدنامههای گلستان و تركمانچای شد، بزچلوها به سركردگی تقی بیك بزچلو (قس: افشار، 388: نقیخان)، همراه عباس میرزا بودند و دلاوریهای بسیاری از خود نشان دادند. عباس میرزا گزارشهایی از بیباكیهای بزچلوها در این جنگها را به فتحعلیشاه داد (مفتون، 219-220؛ سپهر، 1 / 110، 194، 217؛ معصومی، 583؛ دهقان، 62). در همان زمان، به دستور عباس میرزا، حسین خان، بیگلربیگی ایروان تقی بیك بزچلو را به لقب خانی مفتخر كرد و قریۀ شلّو در ایروان را در اختیار او و طایفهاش قرار داد. متعاقب آن بزچلوها خاك روسیه را ترك كردند و از گرجستان به ایروان، و گروهی نیز به تركیه كوچیدند (ابن، معصومی، دهقان، همانجاها؛ رضوی، 20-22). در زمان كوچ گروهی از بزچلوها كه به تركیۀ عثمانی و به نواحی وان، قارص و شورگل مهاجرت كرده بودند، به سبب تن پوش محلی گرجی و بر سر داشتن كلاه سیاه در میان مردم آن مناطق به قراپاپاق معروف شدند (ابن، همانجا؛ رضوی، 21؛ معصومی، همانجا؛ افشاری، 2-3). در حوادث تاریخی دوران محمدشاه (سلـ 1250-1264ق / 1834- 1848م) و ناصرالدین شاه قاجار (سلـ 1264-1313ق / 1848-1896م) نیز به تنی چند از بزرگان و سران بزچلو و شركت فوج بزچلو با 800 تن در جنگهای هرات، به فرماندهی محمدخان سرتیپ بزچلو اشاره شده است (نك : سپهر، 3 / 284؛ ناصرالدین شاه، 111؛ اعتمادالسلطنه، 4 / 2383). این گروه پس از دو سال اقامت در تركیه، از آنجا به ایروان بازگشتند و در مناطق قرهبلاغ، در دو فرسنگی ایروان، درۀ چیچك، آباران و گوگچه اقامت گزیدند (معصومی، 583 - 585؛ افشاری، همانجا). 12 سال پس از عهدنامۀ گلستان در 1240ق / 1825م، گوگچه، محل استقرار تقیخان و قاراپاپاقها به تصرف روسها درآمد. سرانجام آنان به دستور عباس میرزا در منطقۀ سلدوز، در 11 كیلومتری غرب دریاچۀ اورمیه ساكن شدند و قبالۀ ده بزرگ نقده (شهرستان نقدۀ كنونی) در 1245ق به تقیخان بزچلو اعطا شد (معصومی، 584 - 585، 590؛ افشاری، همانجا). قاراپاپاقها همچنان تا اواخر سلطنت قاجار به همكاری خود با حكومت ایران و شركت در جنگها برضد دشمنان این سرزمین ادامه دادند (برای اطلاع از مشاركت این طایفه در نبردهای مختلف، نك : سپهر، 3 / 258، 261؛ افشار، 382، 388، 504 - 505، 516؛ افشاری، جم ). پس از مرگ تقی خان، 4 پسر او به نامهای مهدی خان، كاظم خان، حسن خان و اسكندرخان به ترتیب تا 1339ق به فرمان محمدشاهقاجار در سمتهای مختلف حكومتی خدمت كردند (همو، 6). طبق آخرین تحقیقات میدانی در 1343ش ریاست ایل قاراپاپاق با امیر فلاح بوده كه در اورمیه به سر میبرده است (همو، 9). در زمان رضاشاه پهلوی (سلـ 1304-1320ش) با وجود قدرت خوانین قاراپاپاق، سازمان سیاسی آنها از هم فروپاشید (همانجا). پس از اختلاف میان سران جمهوری كردستان و دولت خودساختۀ آذربایجان ایران بر سر نواحی سلماس، اورمیه و سلدوز در 1324ش منطقۀ سلدوز به كردستان واگذار گردید، و نقیخان بزچلو، یكی از سران وقت قاراپاپاق كه به دموكراتهای كردستان پیوسته بود، ادارۀ امور اورمیه را به دست گرفت (رضوی، 219؛ دهقان، 710).
سازمان ایلی
قاراپاپاق دارای 8 طایفه است: تركاون، جان احمدلو، چاخرلو، عرب لو، اولاشلو، سارال، شمسالدین لو و قزاق. طایفۀ قزاق گروهی از قزاقهای قزاقستان بودند كه به هنگام كوچهای اجباری در زمان جنگهای ایران و روس به قاراپاپاقها پیوستند (رضوی، 60؛ افشاری، همانجا). سرپرستی در میان طوایف قاراپاپاق موروثی بود. سرپرستهای هر طایفه از خاندانی مشخص در همان طایفه، و رؤسای كل طوایف قاراپاپاق بیشتر از طایفۀ بزرگ و مهم تركاون بودند. طوایف قاراپاپاق در آبادیها و روستاهای شهرستان نقده، در استان آذربایجان غربی و آبادیهای شهرستان اردبیل، در استان اردبیل پراكندهاند (همانجا).
جمعیت و مذهب
به گزارش آكینر جمعیت قاراپاپاقهای ساكن روسیه در 1926م / 1305ش، 316 ‘6 نفر و قاراپاپاقهای ایران و تركیه به ترتیب 20 هزار و 40 هزار نفر بودند (ص.(255 شمار جمعیت هر یك از طوایف قاراپاپاق را گروه پژوهشگران فرهنگ عامه در گزارش سال 1343ش به ترتیب تركاون 9 هزار نفر، جان احمدلو 5 هزار، چاخرلو 500 ،3،شمسالدین لو 200‘ 3، اولاشلو 650، سارال 600، و قزاقها و عربلوها به ترتیب 200 و 300 نفر داده است (افشاری، 17). طبق سرشماری عشایر كوچندۀ آذربایجان در 1377ش، جمعیت كوچندگان قاراپاپاق 354 نفر گزارش شده است ( سرشماری... ، 19). مذهب قراپاپاقها را برخی شیعه (زنگنه، 208؛ رضوی، 59؛ افشاری، همانجا)، و برخی دیگر بیشتر آنها را سنی (آكینر، 245 )، و كسانی هم افراد خاندان رؤسای آنها را شیعه، و مردم دیگر طایفهها را سنی دانستهاند (رضوی، همانجا). قزاقها همه سنی حنفی هستند (آكینر،301 ؛ رضوی، 60).