نویسنده (ها) :
حسن صفری نادری
آخرین بروز رسانی : چهارشنبه 21 خرداد 1399 تاریخچه مقاله
اِبْنِ نَحْوی، ابوالفضل یوسف بن محمد بن یوسف نحوی تَوزَری تلمسانی (433ـ محرم 513 ق / 1041 ـ آوریل 1119 م)، فقیه مالکی صوفی مسلک. اصل او از توزر بود و در قلعۀ بنی حماد اقامت داشت. وی برای کسب دانش به سجلماسه و فاس مسافرتهایی نمود و سپس به قلعۀ بنی حماد بازگشت و در همانجا وفات یافت (ابنزیارت، 72). بیشتر شهرت وی به فقاهت اوست که به گفتۀ ابنابار (2 / 740) از تقلید دور بوده و به اجتهاد تمایل داشته است. او در زندگیِ خود دارای شیوهای زاهدانه بود، تا آنجا که برخی او را از رجال تصوف دانستهاند (نک : ابنزیارت، همانجا). در علوم دینی و از جمله فقه مشایخ و اساتید متعددی را برای وی ذکر نمودهاند که از جمله میتوان محمد بن ابی الفرج مازری، ابوالحسن علی بن محمد لخمی و ابوزکریاء شقراطیسی را نام برد (نک : قاضی عیاض، 4 / 792، 797؛ ابنابار، همانجا؛ ابنقاضی مکناسی، 2 / 552). همچنین ابوعبداللّه محمد بن علی ابنرمامه، ابوعمران موسی بن حماد صنهاجی و ابومحمد عبداللّه بن سلیمان تاهرتی از راویان و شاگردان وی به شمار میآیند (ابنزیارت، ابنابار، ابنقاضی مکناسی، همانجاها؛ سیوطی، 424). بیشترین مطالب دربارۀ تصوف ابننحوی به واسطۀ ابوالحسن علی ابنحِرْزِهمْ (د 559 ق / 1164 م) که یکی از صوفیان مشهور بوده، نقل شده و از قرائن چنین معلوم میگردد که ابنحرزهم از او بهره گرفته است (برای آگاهی بیشتر، نک : ابن زیارت، 73- 78). ابن نحوی به غزالی و آثار او علاقۀ فراوان داشته است، به گونهای که بنا به گفتۀ ابن حرزهم کتاب احیاء علومالدین غزالی را در 30 جزء نوشته، در ماه رمضان هر روز، جزئی از آن را قرائت میکرد (همو، 73). هنگامی که فقهای مغرب به سوزاندن کتب غزالی فتوا دادند و علی بن یوسف بن تاشفین، امیر مرابطی نیز فرمان سوزاندن این آثار را صادر کرد، ابننحوی استقلال رأی و نظر خود را از دست نداد و در این زمینه به سلطان نامهای نوشت. سلطان طی فرمانی همۀ مردم را موظف ساخته بود تا سوگند یاد کنند که هیچ نسخهای از احیاء العلوم نزد ایشان نیست. ابننحوی به الزامآور نبودن این سوگند فتوی داد (همو، 72-73). ابنزیارت به نقل از ابنحرزهم و دیگران کراماتی هم به وی نسبت داده است (نک : ابنابار، همانجا) که نام هیچیک از آنها ذکر نشده است. غیر از قصیدۀ معروف وی، ابیاتی از اشعار او در بعضی منابع آمده است (قاضی عیاض، 1 / 252؛ عمادالدین کاتب، 1 / 325، 326؛ ابن ابی زرع، 33، 34). اثرِ مهم باقی باقی مانده از ابن نحوی که انتساب آن به وی مورد تردید برخی از نویسندگان قرار گرفته، قصیدۀ منفرجه یا الفرج بعدالشدة است که سبکی آن را به محمد بن احمد بن ابراهیم اندلسی نسبت داده و متذکر شده که در کتاب الغُرَّة اللائحۀ ابوعبدالله محمد بن علی توزری، این قصیده بارها به ابننحوی نسبت داده شده است (سبکی، 8 / 56-60). این قصیده بارها از جمله در آستانه (1288 ق)، اسکندریه (1304 ق / 1886 م) و قاهره (1321 ق / 1903 م) به چاپ رسیده است. بر این قصیده شروح متعدد و تخمیسهایی نیز نوشته شده که بعضی از آنها به چاپ رسیدهاند از جمله: شرح زکریا بن محمد انصاری با عنوان الاضواء البهجة فی ابراز دقائق المنفرجة، قاهره (1323 ق)؛ شرح اسماعیل بن احمد اتقروی با عنوان الحکم المندرجة فی شرح المنفرجة، بولاق (1300 ق)؛ تخمیس ابنملک (مالک) که همراه با قصیدۀ منفرجه در اسکندریه (1304 ق) چاپ سنگی شده است؛ تخمیس عبداللّه بن نعیم حضرمی قرطبی که متن آن در عنوان الدرایۀ غبرینی (ص 326-333) آمده است (نک : GAL, I / 316; GAL, S, I / 473-474).
مآخذ
ابن ابار، محمد بن عبدالله، التکلمة لکتاب الصلة، به کوشش فرانسیسکو کودرا، مادرید، 1882 م؛ ابن ابی زرع فاسی، علی، الانیس المطرب، رباط، 1972 م؛ ابنزیات، یوسف بن یحیی، التشوف الی رجال التصوف، به کوشش آدولف فور، رباط، 1958 م؛ ابن قاضی مکناسی، احمد، جذوة الاقتباس، رباط، 1974 م؛ سبکی، عبدالوهاب بن علی، طبقات الشافعیة الکبری، به کوشش عبدالفتاح محمد حلو و محمود محمد طناحی، قاهره، 1386 ق / 1967 م؛ سیوطی، بغیة الوعاة، قاهره، 1326 ق؛ عمادالدین کاتب، محمد بن محمد، خریدة القصر، به کوشش محمد مرزوقی و محمد عروسی مطوی، تونس، 1966 م؛ غبرینی، احمد بن احمد، عنوان الدرایة، به کوشش عادل نویهض، بیروت، 1969 م؛ قاضی عیاض، عیاض بن موسی، ترتیب المدارک، به کوشش احمد بکیر محمود، بیروت / طرابلس، 1387 ق / 1967 م؛ نیز: