responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دائرة المعارف بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 10  صفحه : 112

تدبیر منزل

نویسنده (ها) : حمیده نورانی نژاد

آخرین بروز رسانی : شنبه 4 آبان 1398 تاریخچه مقاله

تَدْبیرِ مَنْزِل، دومین شاخۀ حکمت عملی در فلسفۀ مشائی که موضوع آن چگونگی ادارۀ امور خانه و نحوۀ مشارکت مرد با زن و فرزند و خدمتکار است.

ترکیب «تدبیر منزل» ترجمۀ اصطلاح «اویکونومیا[۱]»ی یونانی است که از دو جزء «اویکوس[۲]» به معنای «خانه» و «نوموس[۳] » به معنای «قانون» تشکیل شده است (اسکات، ۱۲۰۴). اصطلاح تدبیر منزل در متون کهن معادلهای دیگری نیز داشته است، مانند «سیاست منزل»، «تدبیر الخاصه»، «حکمت منزلیه» و «الاقتصاد المنزلی» (نک‌ : ارسطو، ۲۱۹؛ خوارزمی، ۱۵۴؛ ابن ‌سینا، دانشنامه...، ۲؛ سهروردی، ۱ / ۳؛ سراج‌الدین ارموی، ۲۱۹؛ قطب‌الدین شیرازی، ۱۲۹).

کهن‌ترین کاربرد اصطلاح اویکونومیا را در بحثهای پراکندۀ افلاطون در کتاب «قوانین[۴]» (ص ۷۷۲-۷۹۴ ، جم‌ ) می‌توان یافت. فیلسوفان مسلمان نیز با آموزه‌های او به خوبی آشنا بوده‌اند (نک‌ : فارابی، «تلخیص...» ، ۶۹-۷۴، ۷۹-۸۰؛ نیز اشتراوس، ۳۲۲-۳۳۷؛ ‌والتسر، ۲۴۴-۲۴۷). با این حال، به واسطۀ آثار ارسطو در حکمت عملـی و در پرتو نگـاه نقادانۀ او به فلسفـۀ سیاسـی‌ـ اجتماعی افلاطون بود که تدبیر منزل در ادبیات یونانی ـ هلنی جایگاه خاصی یافت.

ارسطو که در فصل هشتم از کتاب ششم « اخلاق نیکوماخس[۵]» (گ ۱۱۴۱ b، سطرهای ۲۲-۳۴) فلسفۀ عملی را به «تدبیر منزل» و «قانون‌گذاری» و «سیاست» به معنای جنبه‌های اجرایی و قضایی آن تقسیم کرده، و در کتاب اول و هشتم «سیاست[۶]» به موضوع تدبیر منزل پرداخته است. او کتاب اول را با بحث‌ از اهمیت‌ خانواده ‌آغاز ‌کرده (گ ۱۲۵۲ a، سطر ۲۴، گ ‌۱۲۵۲ b، سطر ۱۴، گ ۱۲۵۳ b، سطرهای ۱-۱۳)، و آنگاه بر اساس روابط حاکم بر هر منزلی، یعنی رابطۀ خدایگانی و بندگی، رابطۀ همسری، رابطۀ پدر و فرزندی و رابطۀ مال و صاحب مال، تقسیمات چهارگانۀ تدبیر منزل را مطرح کرده است (همانجا). ارسطو در کتاب هشتم «سیاست» نیز به بحث از تربیت فرزند پرداخته، و در مواردی همچون توجه به بازی و موسیقی با افلاطون هم‌رأی است (گ ۱۳۳۷، سطر ۲۴ - گ ۱۳۳۸ a، سطر ۳۰). وی همچنین در کتاب دوم «سیاست» به نقد آراء افلاطون دربارۀ اشتراک در اموال و زن پرداخته است (گ ۱۲۶۱ a ببـ ).

اکنون با آنکه به واسطۀ فهرستهای دیوگنس لائرتیوس (هـ م) و هسوخیوس از رساله‌ای با عنوان اویکونومیکوس[۷] در میان آثار ارسطو آگاهیم، ولی فهرست‌نگاران متأخرتر همچون بطلمیوس غریب، از آن یادی نکرده‌اند (دانش‌پژوه، «فن...»، ۱۱۷-۱۱۸)، و چنان‌که ابوعلی مسکویه هم در رسالۀ ترتیب السعادات تصریح‌می‌کند(ص ۱۲۵)،‌ این اثر به‌زبان عربی ترجمه نشده است.

پس از ارسطو، سنت متأخر هلنی‌ـ اسکندرانی، با ایجاد تغییراتی در تقسیم‌بندی سه‌گانۀ فلسفۀ عملی به «تدبیر منزل» و «قانون‌گذاری» و «سیاست مدن»، با توجه به کتاب « اخلاق نیکوماخس»، «اخلاق» را جانشین ‌«قانون‌گذاری» کرد (دربارۀ پولس پارسی به عنوان نمونه‌ای مشخص از متفکران چنین جریانی، نک‌ : گوتاس، ۲۶۱). از این‌رو، بی‌سبب نیست که در فهرستهای کهن جهان اسلام و منابع برجای مانده از نهضت ترجمۀ آثار یونانی به عربی، از طبقه‌بندی آثار ارسطو در فلسفۀ عملی به «تهذیب اخلاق»، «تدبیر منزل» و «سیاست مدن» سخن به میان می‌آید (برای نمونه، نک‌ : فارابی، «ما ینبغی ...»، ۳؛ ابن سینا، «اقسام...»، ۶۹؛ صاعد اندلسی، ۱۷۴). تأثیر این طبقه‌بندی را از همان نخستین متنهای برجای ماندۀ عهد اسلامی می‌توان بازجست؛ چنان که المنطق ابن مقفع (ص ۳-۴) و حدود المنطق ابن بهریز (ص ۱۱۱، ۱۱۳) و جوامع العلوم ابن فریغون (نک‌ : خدیوجم، ۱۵۹) و رسائل اخوان الصفا (۱ / ۲۷۴)، در هماهنگی کامل با این نظام متأخرِ طبقه‌بندی آثار ارسطو در فلسفۀ عملی به نگارش درآمده‌اند. از این رساله‌ها، در المنطق ابن مقفع (همانجا)، از «عمل» به «سیاست و تدبیر» تعبیر شده است که اکنون از همسان گرفتن این دو مفهوم، به گذار از نوموس یونانی به پولتیا[۸] و همسان گرفتن آن دو یاد کرده‌اند. گفتنی است که در رساله‌های یاد شده، به جای اصطلاح «تدبیر منزل» از اصطلاح «السیاسة الخاصة» و «السیاسة الخاصیة» استفاده شده است که از نظر زمانی بر ترجمۀ اویکونومیکوس بروسن[۹] نوفیثاغوری که در سدۀ ۲م نگاشته شده، و در سده‌های ۳ و ۴ق / ۹ و ۱۰م به زبان عربی درآمده است، تقدم دارد. رسالۀ اویکونومیکوس بروسن را نخستین اثر ترجمه شده از یونانی به عربی دربارۀ تدبیر منزل می‌توان دانست که به سبب از میان رفتن اصل یونانی آن، بعدها مبنای ترجمه‌های عبری و لاتینی نیز شد (ابن‌ندیم، ۳۷۷؛ ابن سینا، همانجا؛ نیز نک‌ : مادلونگ، ۸۶؛ سارتن، II / ۴۶۳, III / ۱۰۹۶). رسالۀ بروسن به پیروی از تقسیمات چهارگانۀ ارسطویی، با بحث از مال و تدبیر آن آغاز می‌شود و با تدبیر بندگان و خدمه ادامه می‌یابد و پس از بحث دربارۀ تدبیر زن، با بحث از تدبیر فرزند پایان می‌پذیرد. بروسن رسالۀ خود را در پیروی از اندیشۀ سعادت دنیوی ارسطو به نگارش در آورده است. از مهم‌ترین مباحث مطرح کردۀ او در این ۴ باب، به این موارد می‌توان اشاره کرد: ۱. تأکید بر نیاز آدمی به زندگانی در جمع، برای برآورده شدن خواسته‌هایش از جمله تهیۀ غذا و پرداختن به صناعاتی مانند بنایی، نجاری و آهنگری که همۀ آنها از عهدۀ یک نفر برنمی‌آید. بروسن در این باب، همچنین به وجود قوۀ یادگیری و آموزش به عنوان سبب دیگری برای روی آوردن آدمیان به یکدیگر یاد می‌کند (ص ۱۶۳-۱۶۴)؛ ۲. دربارۀ نیاز به مال یا نقود برای انجام معاملات و چگونگی گردآوری آن با بحث دربارۀ دوری جستن از «جور» و «عار» و «دنائت» در کسب (ص ۱۶۴-۱۶۶)؛ ۳. بیان چگونگی حفظ مال از راه تنطیم نسبت درآمد و مخارج و تأکید بر دوری جستن از ۵ خصلت «خست»، «تقتیر»، «اسراف»، «فخرفروشی» و «سوءتدبیر» به هنگام انفاق (ص ۱۶۶-۱۶۷)؛ ۴. در بحث از تدبیر خدمتکاران و بندگان، بندگی به رِقّ و شهوت و طبع تقسیم گردیده، و مطالبی مانند آراء ارسطو در کتاب نخست «سیاست» (گ ۱۲۵۳b، سطر ۱۵- گ ۱۲۵۴b، سطر ۳۱) دربارۀ طبیعت بندگان و لزوم فرمان‌پذیری آنان یاد شده است؛ آنگاه از بندگانِ شهوت، پرهیز داده شده و بندگانِ به رقّ را که از فضایل انسانی بی‌بهره‌اند، برای انجام کارهای خاص و بندگانِ به طبع را شایستۀ کارهای دشوار دانسته است (ص ۱۶۸-۱۷۰)؛ ۵. در بحث از تدبیر زن گفته می‌شود: غرض از همسر گزینی، از سویی بقای نوع و از سوی دیگر نیاز مرد به حضور شریکی است که حوایج او را در خانه برآورده سازد. بروسن این دو غرض را به ترتیب، طبیعی و اختیاری نامیده است (ص ۱۷۱-۱۷۴)؛ ۶. سرانجام در چهارمین بخش از این رساله، مسئلۀ تدبیر فرزند از جنبه‌های گوناگون بررسی شده است (ص ۱۷۴-۱۸۱).

از دیگر آثار یونانی ترجمه شده به ‌زبان عربی دربارۀ تدبیر منزل به رساله‌ای منسوب به ارسطو می‌باید اشاره کرد که اصل یونانی و ترجمۀ لاتینی بخشی از آن موجود است و بنابر رأی مترجم فرانسوی متن (تریکو[۱۰])، در ۳ کتاب تنظیم شده است و

با آموزه‌های مطرح شده در قوانین افلاطون و تدبیر منزل گزنفن و سیاست ارسطو پیوستگی دارد (دانش‌پژوه، همان، ۱۲۰). آنچه اکنون از متن ترجمه شدۀ این رساله به زبان عربی می‌دانیم، منحصر است به گزیدۀ نخستین کتاب آن که ابوالفرج بن طیّب عراقی نسطوری (د ۴۳۵ق)، در کتاب الثمار الطبیّة و الفلسفیة آورده است. به همین سبب دربارۀ چگونگی تأثیر آن بر آثار متفکران دورۀ اسلامی سخنی نمی‌توان گفت (برای متن موجود، نک‌ : همان، ۱۲۱-۱۲۴).

در دوران اسلامی، به رغم ترجمۀ بخشهایی از اندرزنامه‌های پهلوی به عربی و به رغم بهره‌گیری آزاد شماری از تألیفات عربی از این اندرزنامه‌ها (برای نمونه‌ای از ترجمۀ آزاد و بازنگری شدۀ اندرز آذرباد مارسپندان و ترجمۀ کامل و درخشان ایاتکار بزرگمهر، نک‌ : ابوعلی مسکویه، الحکمة الخالدة، ۲۶- ۲۸، ۲۹- ۳۷؛ قس: هنینگ، ۷۶-۷۷؛ دوفوشه کور، ۴۲، حاشیۀ ۵۷)، از آموزه‌های ایرانی مرتبط با تدبیر منزل کمتر نشانی می‌توان یافت. متنهای به جا مانده از تمدن ایرانی پیش از اسلام و به ویژه اندرزنامه‌های پهلوی، مشتمل بر پاره‌ای آموزه‌های اخلاقیِ قابل طرح در مباحث کلی تدبیر منزل است، اما در آنها از مباحث اصلی مربوط به اقتصاد خانواده کمتر سخن به میان آمده است. شاید مهم‌ترین وجه تمایز این اندرزنامه‌ها با متنهای یونانی مشابه را در این نکته دانست که در اندرزنامه‌ها اصول اخلاقی و غایت اخروی بیشتر موردتوجه بوده، در حالی که در آثار یونانی، مبانی اقتصادی و غایت دنیوی ملحوظ شده است. با وجود برخی نقش‌مایه‌های زروانی در برخی اندرزها (برای نمونه دربارۀ تأکید بر خودداری از راز گفتن به زنان، نک‌ : «اندرز آذرباد مارسپندان»، ۱۰۰، بند ۱۱)، بیشتر متنهای ایرانی پیش از اسلام، بر خلاف تعالیم یونانی، بر حقوق زن و نقش فعال او در خانواده تأکید می‌کنند (ماتیکان هزار داتستان، ۱۲-۱۵, ۳۳-۳۶؛ «پیمان کدخدایی»، ۱۷۳-۱۷۴، بند ۶-۷؛ مکنزی، ۵۵۶۹-۵۵۷۰؛ روایت پهلوی، فصل ۳۹، ۵۳؛ صد در بندهش، فصل ۳۹؛ ارداویراف‌نامه، فصل ۶۸).

در برخی از آثار فلسفی عهد اسلامی، مباحث تدبیر منزل با آموزه‌های یونانی و ایرانی درآمیخته است. شاخص این آثار، کتاب السعادة و الاسعاد ابوالحسن عامری (د ۳۸۱ ق) است که به ویژه به مسئلۀ تربیت فرزند توجه خاصی کرده است (ص ۳۴۸- ۳۸۸). هرچند که تأمل در شیوۀ تقسیم‌بندی مطالب کتاب و نگاه جُنگ پردازانۀ مؤلف در تدوین مطالب (ارکون‌، ۵۵ ff.) نشان می‌دهد که او در این مباحث بیشتر تحت تأثیر آموزه‌ها و سنت ایرانی بوده، و در این کار از مجموعه‌های ارزشمندی از اندرزنامه‌ها بهره گرفته است (نک‌ : دانش‌پژوه، «السعادة و الاسعاد»، ۴۸-۵۲). ابوالحسن عامری با پیروی از افلاطون، سیاست را بر ۵ نوع دانسته، و از تدبیر منزل با تعبیر «السیاسة البیتیة» به عنوان سیاست نوع چهارم یاد کرده است (ص ۲۰۹-۲۱۰)، هرچند که او به تمام اجزاء و ابواب این نوع سیاست نپرداخته، و صرفاً به ارائۀ برخی نکات مهم دربارۀ روابط مرد با زن و فرزند و وظایف هر یک نسبت به دیگری ‌بسنده کرده است (برای نمونه، نک‌ ‌: ص ۳۴۸- ۳۵۰، ۳۵۵، جم‌ ‌).

اثر ابوالحسن عامری در عین حال، نمونه‌ای است از تألیفاتی که نمایندۀ التقاط فکری در زمینۀ اخلاق است و در آن سنتهای ایرانی، عربی، یونانی، هندی و حتى یهودی و نسطوری در هم آمیخته‌اند (برای نمونه‌های دیگر، نک‌ ‌: گرینیاسکی، ۸۳ ff.). بدین‌سان، به نظر می‌رسد که برای دست‌یابی به مضمونهای ایرانیِ ناب دربارۀ تدبیر منزل باید به متون ادب فارسی مراجعه کرد. در این میان بر شماری از آثار اخلاقی و اندرزنامه‌های منثور ادب فارسی می‌توان تأکید کرد که با وام‌گیری گسترده از آموزه‌های ایرانی به نگارش درآمده‌اند و مباحث مستقل از آموزه‌های یونانی را در بر دارند. از این آثار، قابوس‌نامۀ عنصرالمعالی کیکاووس بن اسکندر و نصیحة الملوک محمد غزالی و تحفة الملوک علی بن ابی حفص اصفهانی اهمیت خاصی دارند.

مباحث مربوط به تدبیر منزل، به تفصیل در بابهای ۲۱ تا ۲۷ قابوس‌نامه آمده‌اند. نویسنده در این بابها، به بیان وظایف مرد برای برخورداری از یک زندگی مطلوب پرداخته است که برخی از آنها بدین قرارند: غافل نبودن از گردآوری مال و کوشش برای نگاهداری و مصرف بایستۀ آن از طریق قناعت، و اعتدال پیشه کردن در خرج و داشتن حساب آن، با تأکید بر اینکه فضیلت مرد ثروتمند در انفاق به مستحقان است (عنصرالمعالی، ۱۰۳-۱۰۶)؛ لزوم آگاهی از راه و رسم خرید برده، خانه، زمین، اسب و مانند اینها (همـو، ۱۱۱- ۱۲۸)؛ ویژگیهـای همسر مطلوب ــ متأثر از سنت انـدرزنامه‌های ایرانـی ــ نقش زن به عنوان کسی که عهده‌دار ادارۀ امور خانه است و شریک مرد در اموال خانه، تأکید بر ایجاد تعادل در مناسبات آن دو (همو، ۱۲۹-۱۳۱)؛ تعلیم و تربیت فرزندان و گزاردن حق ایشان (همو، ۱۳۲- ۱۳۸).

نصیحة‌الملوک محمد غزالی و تحفة الملوک علی بن ابی‌حفص به تدبیر منزل چنان نپرداخته‌اند که عنصرالمعالی در قابوس‌نامه. نامنسجم بودن مباحث آنها در این زمینه، از سویی در شاکله و ساخت این دو اثر، و از سوی دیگر، در هدف و غایت مؤلفان آنهاست.

از این دو اثر، تحفة الملوک در قالب جُنگی از اندرزنامه‌های کهن ایرانی ـ یونانی ـ هندی و با هدف ارائۀ کلیاتی از مباحث اخلاقی‌سنتی تدوین شده است و آن را آمیزه‌ای از نصیحت‌نامه‌ها و آداب الملوک و موعظه‌های اخلاقی می‌توان دانست (برای نمونه دربارۀ تعلیم و تربیت فرزند، نک‌ ‌: علی بن ابی حفص، ۶۳-۶۵). در نصیحة الملوک بحث غزالی در واپسین بخش کتاب دربارۀ صفات زنان و شیوۀ رفتار با ایشان قابل توجه است که در آنجا ترکیبی از حکایتها و اندرزهای ایرانی و اسلامی به چشم می‌خورد (نک‌ : ص ۲۶۱-۲۸۶).

 

‌دیگر آثار منثور ادب فارسی نیز کم و بیش از آموزه‌های مطرح شده در متنهای مورد بحث پیروی کرده‌اند. البته، پراکندگی و نابسامانی متداول در این مبحث، از ویژگیهای این متنها نیست و آن را در آثار فلسفی سده‌های ۴ و ۵ق نیز می‌توان دید. در این گونه آثار، نخستین توجه به تدبیر منزل را در رسالۀ فصول منتزعۀ ابونصر فارابی (د ۳۳۹ق) می‌توان یافت که با پیروی از رأی ارسطو در کتاب سیاست، منزل را تشکیل یافته از نسبتهای چهارگانۀ شوهر و زن، خدایگان و بنده، پدر و فرزند، و مال و صاحب مال تعریف کرده است (ص ۴۰). فارابی با اینکه از رسالۀ تدبیر منزل در میان آثار ارسطو در حکمت عملی، در رسالۀ «ما ینبغی ان یقدّم قبل تعلّم الفلسفة» (ص ۴) یاد کرده، در فصول منتزعة از تعبیر «تدبیر منزل» سخنی به میان نمی‌آورد و از سرپرست و پیونددهندۀ نسبتهای چهارگانۀ یاد شده، صرفاً به عنوان «مدبّر» و «ربّ منزل» یاد می‌کند و هدف این نسبتها را برآوردن آبادانی منزل در سعادت و حفظ آن می‌داند (ص ۴۰-۴۱). به نظر او، جایگاه مدبر منزل به جایگاه مدبر مدینه مانند است و این هر دو به کالبد آدمی و پاره‌های گـوناگون با ترتیب خـاص و هدف واحـدشان شباهت دارنـد (ص ۴۱).

پس از فارابی، ابوالحسن عامری نیز به رغم اشارۀ ابن ندیم (ص ۳۷۷) به متن عربی رسالۀ بروسن، از آن بی‌خبر بوده است. در واقع، به نظر می‌رسد که ابوعلی مسکویه (د ۴۲۱ق) نخستین فیلسوفی است که ضمن یاد کردن از تدبیر منزل به عنوان یکی از اقسام حکمت عملی (نک‌ : ترتیب، ۱۲۵)، در کتاب تهذیب الاخلاق و تطهیر الاعراق خود (ص ۵۵) به تصریح از بروسن نام برده، و در فصل «تأدیب الأَحداث و الصبیان الخاصة»، بخشهای مفصلی از رسالۀ تدبیر منزل او را دربارۀ ‌شیوۀ تربیت و ادب آموختن به فرزند نقل کرده است (ص ۵۵-۶۲). اکنون بر اثر پژوهش اِسید (ص۱۹۷-۲۰۳) روشن شده است که ابوعلی مسکویه در کتاب الهوامل و الشوامل (ص ۳۸۵- ۳۸۹) نیز در پاسخ به پرسش ابوحیان توحیدی دربارۀ چرایی استفادۀ مردم از طلا و نقره در معاملات از رسالۀ بروسن بهره گرفته بوده است؛ هرچند که با مراجعه به آثار او، تدبیر منزل را موضوع بحث مستقلی نمی‌توان یافت.

پس از ابوعلی مسکویه به رسالۀ السیاسۀ ابن سینا (د ۴۲۸ق) می‌توان اشاره کرد که شاید آن را بتوان نخستین اثر مستقلی دانست که در جهان اسلام به موضوع تدبیر منزل پرداخته است. شیخ الرئیس در این رساله، پس از مقدمه‌ای در بیان اختلاف مردمان در منزلت و مراتب اجتماعی، از تفاوت احوال مردم در خرد و اندیشه به عنوان اساس بقای آنها یاد می‌کند (ص ۸۲) و در ادامه از سیاست ملوک و ارباب نعم و ارباب منازل سخن می‌گوید و با اشاره به نیاز مردمان به تدبیر منزل (ص ۸۳-۸۶)، مطالب رسالۀ خود را در ۵ فصل با این عنوانها سامان می‌دهد:

۱. دربارۀ سیاست نفس که در آن به مسئلۀ کشف عیوب نفس و چگونگی علاج آنها پرداخته، و آنگاه آراسته شدن به فضایل را امر لازمی بر‌شمرده است (ص ۸۷-۹۲). در این فصل روی سخن ابن سینا بیشتر با حاکمان و والیان جامعه است.

۲. دربارۀ سیاست درآمد و هزینۀ خانه (ص ۹۳-۹۷)، که مهم‌ترین مباحث مطرح شده در آن اینها ست: اصناف مردم در معیشت، انواع صناعات اهل مروت و مسئلۀ زکات و صدقات و نفقات. در این فصل، ابن سینا آشکارا براساس تعالیم اسلامی سخن می‌گوید. در عین حال، سخنان او در مواردی چون شرایط نیکوکاری و تعجیل در آن و کوچک برشمردنش نزد دیگران و کتمان آن و استمرارش و اختیار موضع، به روشنی از آشنایی او با آموزه‌های اهل فتوت خبر می‌دهد؛ آموزه‌هایی که در رسالۀ العشق (ص ۳۸۳) او نیز بازتابی آشکار دارند. گفتنی است که توجه وی به ضرورت آموختن صناعتی خاص و بحث از انفاق را در رسالۀ تدبیر منزل بروسن می‌توان دید.

۳. دربارۀ سیاست اهلِ خانه (نک‌ : السیاسة، ۹۸-۱۰۰)، که مهم‌ترین مسائل مطرح شده در آن اینها ست: صفات زن و چگونگی رفتار با او که به شیوه‌ای روان‌شناسانه بر رفتار توأم با هیبت و کرامت تأکید دارد. نکتۀ قابل توجه در این فصل اصرار ابن سینا بر امر زناشویی است و آشکار نمودن این امر و کوشش در استواری پایه‌های آن تا آنکه از جدایی میان زن و شوهر تا حد امکان جلوگیری شود. در عین حال او به پیروی از آموزه‌های ارسطویی، زن را موجودی سست خِرد می‌داند که از خشم وهوس خویش پیروی می‌کند و به همین سبب روا نیست که درصدد تسلط بر مرد برآید و او را فرمانبر خویش سازد. وی همچون بروسن (ص ۱۷۱) هدف مرد را در همسر گزینی، هم در مصلحت اقتصادی آن برای اندوختن و حراست اموال مرد و هم در تولید مثل و بقای نوع آدمی می‌داند. صفات شایستۀ زن از دیدگاه ابن سینا اینها ست: عاقل بودن، دینداری، حیا، زیرکی، مهربانی، زایایی، کوته‌زبانی، فرمان‌برداری و پاک‌دامنی (همان، ۹۸). ابن‌سینا در عین حال از حرمت نهادن مرد به وی سخن می‌گوید و به رفتار با اخلاص مرد با زن ــ هر چند با احتیاط ــ توصیه می‌کند.

۴. دربارۀ سیاست فرزند، که در آن تربیت کودک و مراحل آموزش او از شیرخوارگی تا رشد کامل مورد توجه و بحث قرار گرفته است (همان، ۱۰۱-۱۰۶).

۵. دربارۀ سیاست خدمتکاران منزل، که مهم‌ترین مطالب آن دقت در گزینش ایشان و چگونگی رفتار با آنها به هنگام وقوع مسائلی مانند بیماری و نافرمانی است (ص ۱۰۷-۱۱۱). وی در اینجا کاملاً به رسالۀ تدبیر منزل بروسن نظر داشته، تا آنجا که سخن او دربارۀ تشبیه بندگان به اعضای بدن ارباب، برگرفته از بروسن است.

دربارۀ منابع رسالۀ تدبیر منزل ابن سینا آراء مختلفی طرح شده است. برخی برآن‌اند که ابن سینا در تألیف این رساله به آثار ابن مقفع نظر داشته است، به ویژه به رساله‌های الادب الکبیر و الادب الصغیر. اینان در تأیید سخن خود، به کار ابن‌مقفع در جست‌وجوی معایب نفس و ارائۀ چگونگی اصلاح آن استناد کرده‌اند و در بهره‌گیری شیخ‌الرئیس از مطالب آثار ابن مقفع تردیدی ندارند (نک‌ : فاخوری، ۵۱۰).

اما احمد فؤاد اهوانی (ص ۱۹۶) ضمن آنکه در صحت انتساب این اثر به ابن سینا تردید می‌کند، آراء او را در این زمینه، بهره گرفته از رساله‌های جمهوریت افلاطون و سیاست ارسطو و آراء فارابی در باب مدینۀ فاضله دانسته‌ است. به نظر او ابن سینا در فلسفۀ سیاسی خود ــ که بخش مهمی از آن را در رسالـۀ السیـاسـة می‌تـوان دید ــ دربارۀ طبقات سه‌گانۀ گردانندگان و نگاهبانان و پیشه‌وران جامعه و نیز دربارۀ نیروهای سه‌گانۀ نفس آدمی، از افلاطون تأثیر پذیرفته، و مسئلۀ مراتب اعضای جامعه را از فارابی برگرفته است. با این حال دیدگاههای ابن سینا با افلاطون و فارابی اختلافهایی نیز دارد. گذشته از اختلاف اساسی او با افلاطون دربارۀ زناشویی و مالکیت خصوصی، تفاوت دیگر توجه ابن سینا به مدینۀ واقعی به جای توجه به مدینۀ خیالی فارابی است.

سرانجام از احتمال بهره‌گیری ابن سینا از آثار طبی نگاشته شده در روزگار وی می‌توان سخن گفت؛ چرا که معاصر او که ابوالحسین احمد طبری، فصل پنجاهم از نخستین مقالۀ کتاب المعالجات البقراطیۀ خود را به فن تدبیر منزل اختصاص می‌دهد (نک‌ : دوفوشه کور، ۴۴۳-۴۴۴)، و بعید نیست که ابن سینا نیز به عنوان یک پزشک با چنین آثاری آشنایی داشته، و در آراء خویش از آنها تأثیر پذیرفته باشد.

سبب نام‌گذاری این رساله به السیاسة را هم در به‌کارگیری اصطلاح «سیاست» به جای «تدبیر» می‌توان دانست. نیز باید گفت که کاربرد چنین اصطلاحی به ابن سینا اختصاص ندارد، چرا که دیدیم که در همان نخستین متنهای برجای مانده در این زمینه، تعبیرهای «السیاسة الخاصة» و یا «السیاسة الخاصیة» به جای «تدبیر منزل» به کار می‌رفته است.

پس از ابن سینا، آراء مربوط به تدبیر منزل تحت تأثیر آموزه‌های او و رسالۀ بروسن شکل گرفته‌اند. بحثی که غزالی در احیاء علوم‌الدین در باب تربیت فرزند آورده است (۳ / ۲۰۰-۲۰۴)، رد پایی از آموزه‌های بروسن را در کنار تعالیم اسلامی نشان می‌دهد، هرچند که دربارۀ بهره‌گیری مستقیم او از رسالۀ بروسن سندی در دست نیست و بسا که تهذیب الاخلاق ابوعلی مسکویه واسطۀ این آشنایی بوده باشد (نک‌ : EI۲). الاشارة الی محاسن التجارة اثر جعفر بن علی دمشقی (نگاشتۀ نیمۀ دوم سدۀ ۵ ق) در مباحث مربوط به گردآوری و حفظ مال (ص ۲۸-۳۱، ۱۱۳-۱۱۹) و سلوک المالک فی تدبیر الممالک اثر ابن ابی الربیع (ص ۷۵-۸۲) در قسم دوم از «فی سیرة الانسان» خود از رسالۀ بروسن بهره گرفته‌اند. این اثر را به عصر معتصم عباسی (حک‌ ۲۱۸-۲۲۷) منتسب دانسته‌اند، اما به نظر نمی‌رسد که تا بدین پایه کهن باشد.

نخستین رسالۀ فارسی دربارۀ تدبیر منزل را در رسالۀ پنجاه و هفتم جامع العلوم فخرالدین رازی (د ۶۰۶ق) (ص ۴۷۰-۴۷۵) می‌توان یافت. قرار گرفتن این بحث پس از «علم السیاسات» را به بی‌اعتنایی فخرالدین رازی نسبت به تأثیر تدبیر منزل در سیاست تعبیر کرده‌اند (دوفوشه کور، ۴۲۸). وی در این رساله در ۹ اصل، آراء فصول چهارگانۀ رسالۀ بروسن را با افزوده‌هایی از دیدگاههای اسلامی به بحث گذاشته است.

پس از فخرالدین رازی در سدۀ ۷ ق از ۴ اثر شاخص می‌توان یاد کرد که به تدبیر منزل توجه خاصی دارند. از آنها اخلاق ناصری خواجه نصیرالدین طوسی در «مقالت دوم» در ۵ فصل به تفصیل از تدبیر منزل بحث کرده است (ص ۲۰۵-۲۴۴). منابع او در این بحث اینها ست: رسالۀ السیاسۀ ابن سینا، رسالۀ بروسن و مواعظ متقدمان و متأخران (نک‌ : ص ۲۰۸؛ نیز سارتن، II / ۱۰۱۱). خواجه در پایان فصل چهارم، از آداب شراب خوردن (ص ۲۳۵) سخن می‌گوید که در سنت حکمای مسلمان بی‌سابقه است و استفادۀ او را از رسالۀ بروسن (ص ۱۷۷) نشان می‌دهد. وی در ادامه، فصلی در رعایت حقوق والدین (ص ۲۳۶-۲۴۰) آورده که مورد توجه حکمای پس از او قرار گرفته است. لطائف الحکمۀ سراج‌الدین ارموی هم «در بیان حکم و معدلت کردن در منزل خود» براساس آموزه‌های اسلامی، صرفاً به مسئلۀ تربیت فرزند پرداخته است (ص ۲۱۹-۲۲۵). در حالی که قطب‌الدین شیرازی در بخش حکمت عملی کتاب دُرة التاج (ص ۱۲۹-۱۴۷) از «سیاست منزلی» در ۶ فصل ــ والدین، ازدواج، اولاد، اِخوَه، اقارب و عَبید ــ بحث کرده، و برخلاف سنت آثار یونانی، به مبحث مال توجه نکرده است. او در بحث اولاد از لطائف الحکمۀ سراج‌الدین ارموی بهره‌ای آشکار گرفته، و در انتهای قاعدۀ دوم همین بخش، قسمتی از فصول منتزعۀ فارابی را به فارسی ترجمه کـرده‌ است که بحث‌ تـدبیر منزل ‌را در آن می‌توان‌ یافت (ص ۹۶- ۹۷). شمس‌الدین محمد شهرزوری هم در رسالۀ سوم از کتاب الشجرة الالهیۀ خود به تفصیل به تدبیر منزل پرداخته و از آن با عنوان «حکمت المنزلیة» یاد کرده است (نک‌ : ضیایی، ۹۴)؛ به نظر می‌رسد که او از خواجه نصیرالدین طوسی، تأثیر فراوانی پذیرفته است.

در سدۀ ۸ ق هم از مقالۀ سوم الرسالة الشاهیة فی الاخلاق عضدالدین ایجی (د ۷۵۶ق) (ص ۳۱۴-۳۲۱) و نیز نفائس الفنون شمس‌الدین محمد آملی (۲ / ۳۹۴-۴۱۲) نگاشتۀ سالهای ۷۳۶ تا ۷۴۲ق می‌توان یاد کرد که مؤلف در کتاب اخیر از اخلاق ناصری بهره برده است. وی فصلی را به «تدبیر اِخوان و اقارب» بر اساس روایات ائمه (ع) اختصاص داده است.

انیس الناس شجاع (ص ۸۲-۱۱۷، ۲۱۳-۲۷۲) و لوامع الاشراق جلال‌الدین محمد دوانی (ص ۱۹۱ بب‌ ( در سدۀ ۹ق به فارسی نوشته شده‌اند که اولی از قابوس‌نامه و اخلاق ناصری بهره گرفته (برای نمونه، نک‌ ‌: ص ۱۹۸-۱۹۹) و دومی در جهت پیوند آراء خواجه نصیرالدین طوسی با آموزه‌های اسلامی و روایات رسول اسلام (ص) کوشیده است (برای نمونه، نک‌ ‌: ص ۱۹۸-۱۹۹، ۲۰۶، ۲۱۱، ۲۱۶). در این سده، همچنین از انموذج العلوم محمد قناری چلبی (د ۸۳۹ق) و سیاسة الخَلق بتحسین الخُلق عبدالله بن علی شافعی قادری (د ۸۴۰ق) می‌باید یاد کرد که مؤلفان به تدبیر منزل توجه داشته‌اند.

در سدۀ ۱۰ق از اخلاق علایی علی بن امرالله حنایی (د ۹۷۱ق) به زبان ترکی می‌توان نام برد که با بهره‌گیری از اخلاق ناصری خواجه نصیرالدین طوسی و لوامع الاشراق دوانی تألیف شده است. غیاث‌الدین منصور دشتکی (د ۹۴۹ق) هم، افزون بر نگارش رسالۀ مستقلی در تدبیر منزل (نک‌ : مرکزی، ۱ / ۷۲۳)، در رسالۀ الحکمة العملیۀ خود (ص ۱۱۲-۱۲۱)، با حذف حقوق والدین، خلاصه‌ای از آراء خواجه نصیر در اخلاق ناصری را به زبان عربی فراهم آورده است.

از اواخر سدۀ ۱۰ق با رکود بحث تدبیر منزل در ایران، آموزه‌های حکمای ایرانی از طریق ترجمه‌های ترکی و اردوی الرسالة الشاهیۀ عضدالدین ایجی و لوامع الاشراق دوانی در امپراتوری عثمانی و شبه قارۀ هند، گسترش می‌یابد که تألیف اخلاق علایی حنایی و اخلاق عالم آرای محسن فانی کشمیری (ص ۱۱۳-۱۱۵) از دستاوردهای آن است. اما حکمای متأخر ایرانی، مانند ملامهدی نراقی (۱ / ۳۵) به مباحث تدبیر منزل و حتى سیاست مدن توجهی نشان نداده‌اند.

 

مآخذ

آملی، محمد، نفائس الفنون، به کوشش ابراهیم میانجی، تهران، ۱۳۷۹ش؛ ابن ابی الربیع، احمد، سلوک المالک فی تدبیر الممالک، به کوشش عارف احمد عبدالغنی، دمشق، ۱۹۹۶م؛ ابن بهریز، «حدود المنطق»، همراه المنطق (نک‌ : هم‌ ، ابن مقفـع)؛ ابن سینا، «اقسام العلوم العقلیة»، تسع رسائل فی الحکمة و الطبیعیات، قم، ۱۳۷۰ش؛ همـو،دانشنامۀ علائـی، به کوشش محمـد معین، تهـران، ۱۳۵۳ش؛ همـو،«السیاسة»، مجموع فی السیاسة، به کوشش فؤاد عبدالمنعم احمد، اسکندریه، ۱۴۰۲ق؛ همو، «العشق»، رسائل، قم، ۱۴۰۰ق؛ ابن مقفع، المنطق، به کوشش محمدتقی دانش‌پژوه، تهران، ۱۳۵۷ش؛ ابن ندیم، الفهرست؛ ابوالحسن عامری، السعادة و الاسعاد، به کوشش مجتبى مینوی، تهران، ۱۳۳۶ش؛ ابوعلی مسکویه، «ترتیب السعادات و منازل العلوم»، به کوشش ابوالقاسم امامی، گنجینۀ بهارستان، به کوشش علی اوجبی، تهران، ۱۳۷۹ش؛ همو، تهذیب الاخلاق، به کوشش قسطنطین زریق، بیروت، ۱۹۶۶م؛ همو، الحکمة الخالدة، به کوشش عبدالرحمان بدوی، تهران، ۱۳۵۸ش؛ همو، الهوامل و الشوامل، به کوشش سید کسروی، بیروت، ۱۴۲۲ق / ۲۰۰۱م؛ ارداویراف‌نامه، ترجمه و تحقیق ژاله آموزگار، تهران، ۱۳۷۲ش؛ ارسطو، الاخلاق، ترجمۀ حنین بن اسحاق، به کوشش عبدالرحمان بدوی، کویت، ۱۹۷۹م؛ «اندرز آذرباد مارسپندان»، متون پهلوی، ترجمۀ سعید عریان، تهران، ۱۳۷۱ش؛ اهوانی، احمد فؤاد، «نظریة ابن سینا فی السیاسة»، کتاب المهرجان لابن سینا، ج ۳، تهران، ۱۳۳۵ش؛ بروسن، «کتاب تدبیر المنزل»، به کوشش لویس شیخو، المشرق، ۱۹۲۱م، س ۱۹، شم‌ ۳؛ «پیمان کدخدایی»، متون پهلوی، ترجمۀ سعید عریان، تهران، ۱۳۷۱ش؛ خدیو جم، حسین، «کتاب جوامع العلوم»، نامۀ مینوی، به کوشش ایرج افشار و حبیب یغمایی، تهران، ۱۳۵۰ش؛ خوارزمی، محمد، مفاتیح العلوم، به کوشش ابراهیم ابیاری، بیروت، ۱۴۰۹ق / ۱۹۸۹م؛ دانش‌پژوه، محمدتقی، «السعادة و الاسعاد»، راهنمای کتاب، تهران، ۱۳۳۸ش، س ۲؛ همو، «فن تدبیر منزل»، نشریۀ دانشکدۀ الاهیات و معارف اسلامی مشهد، ۱۳۵۵ش؛ دشتکی، غیاث‌الدین منصور، «الحکمة العملیة»، به کوشش عبدالله نورانی، مقالات و بررسیها، تهران، ۱۳۷۴ش، شم‌ ۵۷- ۵۸؛ دمشقی، جعفر، الاشارة الى محاسن التجارة، به کوشش فهیمی سعد، بیروت، ۱۴۰۳ق؛ دوانی، محمد، لوامع الاشراق، لکهنو، ۱۳۱۶ق؛ رسائل اخوان الصفاء، بیروت، ۱۹۵۷م؛ روایت پهلوی، ترجمۀ مهشید میرفخرایی، تهران، ۱۳۶۷ش؛ سراج‌الدین ارموی، محمود، لطائف الحکمة، به کوشش غلامحسین یوسفی، تهران، ۱۳۵۱ش؛ سهروردی، یحیى، مجموعۀ مصنفات، به کوشش هانری کربن، تهران، ۱۳۷۳ش؛ شجاع، انیس الناس، به کوشش ایرج افشار، تهران، ۱۳۷۴ش؛ صاعد اندلسی، التعریف بطبقات الامم، به کوشش غلامرضا جمشیدنژاد اول، تهران، ۱۳۷۶ش؛ صد در نثر و صد در بندهش، به کوشش ا.ب. دابار، بمبئی، ۱۹۰۹م؛ ضیایی، حسین، «معرفی و بررسی نسخۀ خطی شجرۀ الٰهیه»، مجلۀ ایران‌شناسی،، ۱۳۶۹ش، س ۲، شم‌ ۱؛ عضدالدین ایجی، الرسالة الشاهیة فی الاخلاق، نسخۀ خطی شم‌ ۱۸۰۵ کتابخانۀ مجلس شورای اسلامی؛ علی بن ابی حفص اصفهانی، تحفة الملوک، به کوشش علی‌اکبر احمدی دارانی، تهران، ۱۳۸۲ش؛ عنصرالمعالی کیکاووس، قابوس‌نامه، به کوشش غلامحسین یوسفی، تهران، ۱۳۸۲ش؛ غزالی، محمد، احیاء علوم الدین، بیروت، ۱۴۱۲ق؛ همو، نصیحة الملوک، به کوشش جلال‌الدین همایی، تهران، ۱۳۶۷ش؛ فاخوری، حنا و خلیل جر، تاریخ فلسفه در جهان اسلامی، ترجمۀ عبدالمحمد آیتی، تهران، ۱۳۵۸ش؛ فارابی، «تلخیص نوامیس افلاطون»، افلاطون فی الاسلام، به کوشش عبدالرحمان بدوی، تهران، ۱۹۷۴م؛ همو، فصول منتزعة، به کوشش فوزی متری نجار، بیروت، ۱۴۰۵ق؛ همو، «ما ینبغی ان یقدم قبل تعلم الفلسفة»، المنطقیات، ج ۱، به کوشش محمدتقی دانش‌پژوه، قم، ۱۴۰۸ق؛ فانی کشمیری، محسن، اخلاق عالم آرا، به کوشش خ. جاویدی، اسلام‌آباد، ۱۳۶۱ش؛ فخرالدین رازی، جامع العلوم، به کوشش علی‌ آل داود، تهران، ۱۳۸۳ش؛ قطب‌الدین شیرازی، محمود، دُرّة التاج، به کوشش محمد مشکوٰة، تهران، ۱۳۶۹ش؛ مرکزی، میکروفیلمها؛ مکنزی، دیوید نیل، «نمونۀ قبالۀ زناشویی در زبان پهلوی»، ترجمۀ ع. شاپور شهبازی، ناموارۀ دکتر محمود افشار، ج ۹، به کوشش ایرج افشار، تهران، ۱۳۷۵ش؛ نراقی، محمدمهدی، جامع السعادات، به کوشش محمد کلانتر، نجف، ۱۳۷۷ق؛ نصیرالدین طوسی، اخلاق ناصری، به کوشش مجتبى مینوی و علیرضا حیدری، تهران، ۱۳۶۹ش؛ نیز:

 

 

 

 

Aristotle,Ethica Nicomaches; id, Politica; Arkoun, M., «La Conquête du bonheur selon Abû-l-Ḥasan al-'Âmirî»,Studia Islamica, Paris , ۱۹۶۳, vol. XIX; De Fouchécour , Ch. -H.,Moralia (les notions morales dans la littéra-ture persane Du۳e / ۹e au ۷e / ۱۳e siècle), Paris, ۱۹۸۶; EI۲; Essid, Yassin, A Critique of the Islamic Economic Thought, Leiden, ۱۹۹۵; Grignaschi, M.,«La Nihā- yatu-l- 'Arab fi aḫbāri-l-Furs wa-l-'Arab et les Siyaru mulūki-l-'Ağam du Ps. Ibn-al-Muqaffa'», Bulletin d'Etudes Orientales, ۱۹۷۳, vol. XXV; Gutas, D., «Paul the Persian on the Classification of the Parts of Aristotle's Philosophy»,Der Islam, ۱۹۸۳, vol.LX; Henning, W.B., «Eine arabische Version mittelpersischer Weisheitsschriften», ZDMG, ۱۹۵۶, vol.CVI; Madelung, W., «NaŞīr ad-Dīn Ṭūsī’s Ethics between Philoso-phy,Shi'ism and Sufism»,Ethics in Islam, ed. R.G. Hovannisian, Malibu, ۱۹۸۵; Mātikān ē Hazār Dātastān, tr. S.J.Bulsara, Bombay, ۱۹۳۷; Plato, Nomoi ; Sarton, G., Introduction to the History of Science, Washington, ۱۹۴۸; Scott, R.,A Greek-English Lexicon, Oxford, ۱۹۶۱; Strauss,L.,«How Fārābī Read Plato's Laws», Méllanges Louis Massignon, Damascus, ۱۹۵۷, vol. III; Walzer, R., Greek into Arabic, London, ۱۹۶۳ .

حمیده نورانی نژاد

نام کتاب : دائرة المعارف بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 10  صفحه : 112
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست