نویسنده (ها) :
علی بهرامیان
آخرین بروز رسانی : یکشنبه 7 اردیبهشت 1399 تاریخچه مقاله
اَسْعَدِ بْن زُراره، ابوامامه (د 1ق/ 623م)، از اصحاب پیامبر اكرم (ص). او از تیرۀ خزرجیان بنی نجّارِ انصار بود (ابن سعد، 3/ 608؛ خلیفه، الطبقات، 90-91). اسعد یكی از نخستین مسلمانان یثرب بهشمار میرفت، اما ماجرای ارتباط نخستین وی با حضرت رسول (ص)، در منابع سیرۀ نبوی با اندك اختلافی نقل شده است و سرچشمۀ همۀ این روایات به چگونگی ارتباط مردم یثرب با آن حضرت و بیعتهای معروف به «عقبه» بازمیگردد. به روایت ابن سعد، او و ذكوان بن عبد قیس در زمانی كه نزاع دیرین قبیلگی میان اوس و خزرج بالا گرفته بود، از یثرب به مكه آمدند. چون آن دو آوازۀ حضرت رسول(ص) را شنیدند، نزد ایشان شتافتند و به زودی اسلام آوردند. سپس به شهر خود بازگشتند و به تبلیغ اسلام پرداختند و چندی بعد همراه چند تن از مردم یثرب نزد پیامبر(ص) آمدند (همانجا؛ نیز نک : طبری، 2/ 354- 355)؛ اما شمار واقعی یثربیانی كه نخستینبار با پیامبر (ص) ملاقات كردند، خود با اختلاف بسیاری همراه است (مثلاً نک : ابن سعد، 1/ 218، قس: 1/ 219). بیعتهای گروهی مردم یثرب در دو نوبت انجام گرفت و به همین سبب از بیعت نخستین به «عقبۀ اولی» و از بیعت دوم به «عقبۀ ثانیه» یاد شده است (نک : ابن هشام، 2/ 73، 81). در همین دیدارها، مردم یثرب گروه گروه با پیامبر(ص) بیعت كردند و بنی نجار، خویشاوندان اسعد، مدعی بودند كه اسعد نخستین بیعتكنندۀ با پیامبر(ص) بوده است (همو، 1/ 89؛ طبری، 2/ 364؛ قس: ابن سعد، 1/ 222). پس از بیعت در عقبۀ ثانیه كه از هر قبیلهای، كسی به عنوان «نقیب» برگزیده شد (نک : ابن هشام، 2/ 85)، به روایتی، پیامبر(ص)، اسعد را «نقیب النقباء» قرار داد (بلاذری، 1/ 254). اسعد پس از بازگشت به مدینه، به تبلیغ اسلام پرداخت، تا بدانجا كه گفتهاند بُتان شهر را در هم شكست (ابن سعد، 3/ 609 -610) و با مسلمانان به نماز ایستاد؛ اما موضوع تبلیغ اسلام و نمازگزاردن اسعد در مدینه مورداختلاف سیره نگاران است، زیرا به روایت ابن اسحاق، حضرت رسول (ص) پس از عقبۀ اولی، به درخواست مسلمانان شهر، مُصَعب بن عُمَیر را برای تعلیم قرآن، به مدینه گسیل كرد (ابن هشام، 2/ 76) و مصعب در عقبۀ ثانیه خود همراه انصار برای دیدار پیامبر(ص) به مكه آمد (همو، 2/ 81). به روایتی دیگر، موضوع رفتن مصعب پس از بیعت عقبۀ ثانیه بوده است (ابن عبدالبر، 4/ 1473؛ نیز نک : ابن حجر، 6/ 101). به هرحال، چنانكه نظر واقدی است، گویا امر تعلیم قرآن با مصعب بوده است و نماز گزاردن با اسعد (نک : بلاذری، 1/ 239، 243، 266؛ نیز طبری، 2/ 357). مصعب پس از آمدن به مدینه، در خانۀ اسعد اقامت گزید و هم در آنجا به مأموریت خویش میپرداخت (ابن هشام، 2/ 76؛ طبری، 2/ 359). از زندگانی اسعد، پس از هجرت حضرت رسول (ص) به مدینه آگاهی خاصی در دست نیست، اما هنوز چند ماهی از هجرت نگذشته بود كه اسعد بیمار شد. مداوای او تأثیری نبخشید و در ماه شوال، در حالی كه هنوز بنای مسجد پیامبر(ص) به پایان نرسیده بود، درگذشت (ابن سعد، 3/ 611؛ طبری، 2/ 397؛ ابن هشام، 1/ 100، 153؛ خلیفه، تاریخ، 1/ 14). حضرت رسول (ص) خود بر پیكر او نماز گزارد. وی را در بقیع دفن كردند و گفتهاند نخستین كس بود كه در آن گورستان به خاك سپرده شد (ابن سعد، 3/ 611 -612). پس از مرگِ اسعد، بنی نجار، نزد پیامبر(ص) آمدند و از ایشان خواستند تا نقیبی دیگر بر ایشان بگمارد، اما پیامبر(ص) فرمود كه خود نقیب ایشان خواهد بود و بنی نجار بدینسبب سخت به خود میبالیدند (ابن هشام، 1/ 154؛ ابن سعد، 3/ 611). اسعد را گویا به سبب پیشقدمی در آوردن اسلام به مدینه، «اسعد الخیر» نیز گفتهاند (بلاذری، 1/ 243). از اسعد نسلی برجای نماند (ابن سعد، 3/ 608).