responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دائرة المعارف بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 9  صفحه : 655

اذان و اقامه


نویسنده (ها) :
عبدالامیر سلیم
آخرین بروز رسانی :
دوشنبه 19 خرداد 1399
تاریخچه مقاله

اَذانْ وَ اِقامه‌، دو اصطلاح‌ فقهی‌:

1. اذان‌

مجموعۀ اذكاری‌ مشخص‌ است‌ كه‌ برای‌ اعلام‌ فرا رسیدن‌ وقت‌ نماز خوانده‌ می‌شود. اذان‌ در لغت‌ به‌ معنی‌ اعلام‌ و آگاه‌ كردن‌ است‌ و در قرآن‌ كریم‌ نیز به‌ همین‌ معنی‌ به‌ كار رفته‌ است‌ (توبه‌/ 9/ 3؛ نیز مشتقی‌ از آن‌: حج‌/ 22/ 27).
بر اساس سنت‌، مؤذن‌ بر مكانی‌ بلند (به‌ ویژه‌ در مسجد) می‌ایستد و بانگ‌ اذان‌ سر می‌دهد تا مسلمانان‌ را از فرا رسیدن‌ وقت‌ نماز آگاه‌ گرداند. از سوی‌ دیگر هر نمازگزار، به‌ عنوان‌ سنتی مؤكد، شایسته‌ است‌ كه‌ پیش‌ از شروع‌ نماز، اذان‌ و اقامه‌ گوید. از راه‌ تغلیب‌، بر اذان‌ و اقامه‌ «اذانین‌» گفته‌ شده‌ است‌ (نك‌ : ابوعبید، 4/ 320). اذان‌ به‌ عنوان شاخص‌ترین نمونه‌ از شعائر اسلامی‌، از حیث‌ محتوا، تعالیم‌ پایه‌ای‌ اسلام‌ را در بر دارد و بر تكبیر و شهادت به‌ یگانگی‌ الله‌ و رسالت‌ حضرت‌ محمد (ص‌) و دعوت به‌ نماز و تشویق‌ به‌ صلاح‌ و رستگاری‌ و بهترین‌ عمل‌ مشتمل‌ است‌.
اگرچه‌ اذان‌ از وجوه‌ مشخصۀ فرهنگ‌ اسلامی‌ به‌شمار می‌آید، اما برخی‌ از خاورشناسان‌ چون‌ بِكِر و میتوُخ‌ كوشیده‌اند تا آیینهایی‌ مشابه‌ را در تاریخ‌ ادیان‌ یهود و مسیح‌ ریشه‌یابی‌ كنند (نك‌ : بكر، 386 به‌ بعد؛ EI2).

تشریع‌ اذان‌

بر پایۀ روایات‌، اذان‌ در دو سال‌ نخست‌ هجرت‌، پس از تحویل‌ قبله‌ از بیت‌ المقدس‌ به‌ سوی‌ كعبه‌، تشریع‌ گردید (نك‌ : ابوداوود، 1/ 348). بر پایۀ منابع‌ امامیه‌، پیامبر(ص‌) كیفیت‌ اذان‌ را از طریق‌ وحی‌ دریافت‌ كرد؛ یك‌ بار جبرئیل‌ در شب‌ معراج‌ بانگ‌ اذان‌ سر داد و چون‌ باری‌ دیگر اذان‌ گفت‌، پیامبر(ص‌)، علی‌(ع‌) را دستور داد تا بلال‌ را فراخواند و او را اذان‌ بیاموزد (نك‌ : كلینی‌، 3/ 302؛ ابن‌ بابویه‌، من‌ لایحضره‌...، 1/ 183؛ طوسی‌، تهذیب‌...، 2/ 277، الاستبصار، 1/ 305-306؛ برای‌ تفصیل‌ بیشتر، نك‌ : ابن‌بابویه‌، علل‌...، 2/ 312-314). همچنین در منابع‌ اسماعیلیه‌ (قاضی‌ نعمان‌، 1/ 143) با اندكی‌ اختلاف‌ به‌ همین‌ مطلب‌ اشاره‌ شده‌ است‌.
گاه‌ در منابع‌ اهل‌ سنت‌، بدون‌ آنكه‌ آغاز تشریع‌ نماز به‌ وحی‌ باز گردانده‌ شود، چنین‌ آمده‌ است‌ كه‌ مسلمانان‌ برای‌ اعلام‌ وقت‌ نماز، در انتخاب وسیله‌ای‌ برای‌ فراخوانی‌ مردم‌ به‌ ادای‌ این‌ فریضه‌، آرائی گوناگون‌ ابراز می‌داشتند، چنانكه‌ برخی‌، بر افروختن‌ آتش‌ یا نواختن ناقوس‌ یا بوق‌ را پیشنهاد می‌كردند؛ در این‌ میان‌ عمر معتقد بود بهتر آن‌ است كه‌ مردی‌ را مأمور كنند تا مردم‌ را به‌ نماز بخواند و بدین‌ترتیب پیامبر (ص‌) بلال‌ را بر این كار گمارد (بخاری‌، 1/ 150؛ مسلم‌، 1/ 285). برخی‌ گویند پیامبر می‌اندیشید كه‌ همچون‌ اهل‌ كتاب‌ بوقی‌ یا ناقوسی‌ برای‌ فراخوانی‌ مردم‌ به‌ كار گرفته‌ شود، تا اینكه‌ عبدالله‌ بن‌ زید ابن‌ عبدربه‌ از بنی‌ حارث‌ بن‌ خزرج‌ خوابی دید و در خواب‌ جمله‌های‌ اذان‌ بر او القا شد. پیامبر اسلام‌ آن‌ خواب را رؤیای‌ حق‌ تشخیص داد و دستور داد تا آن‌ اذكار را به‌ بلال‌ بیاموزد (نك‌ : ابن‌ ماجه‌، 1/ 232-233؛ ابوداوود، 1/ 336- 338؛ ترمذی‌، 1/ 359؛ نسایی‌، 2/ 2-3). اما دربارۀ این‌ روایات‌، شافعی‌ چنین‌ داوری‌ كرده‌ كه‌ اذان‌ برتر از آن‌ است‌ كه‌ برگرفته از رؤیای كسی چون عبدالله‌بن زید بوده باشد (نك‌ : حاكم‌، 2/ 171).
فصول و عبارات‌ اذان‌ در فقه‌ امامیه‌ عبارتند از: اللّه‌ اكبر، 4 بار؛ اشهد ان‌ لا اله‌ الا اللّه‌، 2 بار؛ اشهد ان‌ محمداً رسول‌ اللّه‌، 2 بار؛ حیّ علَی‌ الصلاة، 2 بار؛ حیّ علَی‌ الفلاح‌، 2 بار؛ حیّ علی‌ خیرالعمل‌، 2 بار؛ اللّه‌ اكبر، 2 بار؛ لا اله‌ الا اللّه‌، 2 بار (نك‌ : طوسی‌، الخلاف‌، 1/ 90). عبارت‌ اشهد ان‌ علیاً ولی‌ اللّه‌، اگر چه‌ از روزگاری كهن‌ در اذان‌ برخی‌ از امامیان‌ متداول‌ بوده‌ است‌ (مثلاً نك‌ : ابن‌بابویه‌، من‌ لایحضره‌، 1/ 188- 189؛ طوسی‌، النهایة، 80)، اما در منابع‌ فقهی‌ و حدیثی‌ امامیه‌ به‌ عنوان‌ بخشی‌ از اذان‌ مطرح‌ نشده‌ است‌. در اذان‌، جملۀ حی‌ على‌ خیرالعمل‌ از مختصات‌ شیعه‌ و شعار این‌ مذهب‌ به‌ شمار می‌رود (سیدمرتضى‌، 38- 39). ابن‌ نباح‌ مؤذن‌ حضرت‌ علی‌ (ع‌) این جمله را به‌ كار می‌برد و امام‌ آن‌ را تقریر می‌فرمود (ابن‌ بابویه‌، همان‌، 1/ 187). بر پایۀ منابع‌ شیعی‌ این‌ عبارت‌ در زمان پیامبر (ص‌) و در خلافت‌ ابوبكر و اوایل‌ خلافت‌ عمر جزئی‌ از اذان بود و عمر با این‌ پندار كه‌ این‌ جمله‌ مردم‌ را در رفتن‌ به‌ جهاد سست می‌سازد، دستور حذف‌ آن‌ را داد (نك‌ : قاضی‌ نعمان‌، همانجا؛ ابوعبدالله‌ علوی‌، 16).
از دیگر اختلافات‌ جزئی‌ در كیفیت‌ اذان‌ اینهاست‌: رأی‌ مالك‌ دربارۀ گفتن‌ 2 تكبیر در آغاز اذان‌ به‌ جای‌ 4 تكبیر (ابن‌ قاسم‌، 1/ 57)، ترجیع‌ در شهادتین در مذهب‌ مالكی‌ و شافعی‌، بدین‌ معنا كه‌ شهادتین‌ یك‌ بار با صدایی آهسته‌ ادا گردند و بار دیگر با بانگی‌ بلند خوانده‌ شوند (نك‌ : همانجا؛ شافعی‌، 1/ 84؛ ابن‌ رشد، 1/ 106؛ شربینی‌، 1/ 136)، گفتن فقط یك‌ بار لا اله‌ الا اللّه‌ در پایان‌ اذان در مذاهب‌ اربعه‌ (جزیری‌، 1/ 312) و بالاخره‌ «تثویب‌» و آن‌ افزودن دو بار الصلاة خیر من‌ النوم‌ پس‌ از حیّ علَی‌ الفلاح‌ نزد اهل‌ سنت در اذان‌ صبح‌ است‌. روایات‌ به‌ كارگیری‌ این‌ جمله‌ كلاً از طریق ابو محذوره‌ نقل‌ شده‌ است‌. در روایات‌ مربوط به‌ تثویب‌ این‌ نكته‌ كه‌ آیا عبارت‌ الصلاة خیر من‌ النوم‌ را پیامبر (ص‌) به‌ او آموخته‌ است‌، یا نه‌، مورد اختلاف‌ است‌ (نك‌ : دارقطنی‌، 1/ 233- 235). برخی‌ چون‌ دارمی‌ (1/ 271)، مسلم‌ (1/ 287، 289) و ابن‌ ماجه‌ (1/ 234- 235) متعرض‌ این‌ جملۀ تثویب‌ نشده‌اند، ولی‌ در برخی‌ از منابع‌ دیگر روایاتی‌ متضمن‌ این‌ جمله‌ نقل‌ شده‌ است‌ (مثلاً نك‌ : ابوداوود، 1/ 340، 341، 342؛ نسایی‌، 2/ 4، 5، 6، 7، 14؛ ابن‌خزیمه‌، 1/ 201؛ طبرانی‌، 7/ 203- 207). تثویب‌ در فقه‌ امامیه‌ هیچ‌گاه‌ پذیرفته‌ نبوده‌ است‌ (نك‌ : كلینی‌، 3/ 303؛ سید مرتضى‌، 39؛ قس‌: طوسی‌، الاستبصار، 1/ 308).

احكام‌ اذان‌

اذان‌ مستحب‌ است‌، ولی‌ برای‌ نمازهای‌ پنجگانه‌ چه‌ ادا باشد چه‌ قضا، چه‌ منفرداً چه‌ به‌ جماعت‌ خوانده‌ شود، برای‌ زن و مرد ــ البته‌ زنان‌ باید آهسته‌ اذان‌ بگویند ـ سنتی‌ مؤكد است‌ (محقق‌ حلی‌، 1/ 74). در مذاهب‌ گوناگون‌ فقهی‌ از شیعه‌ و اهل‌ سنت‌، برخی‌ از فقیهان‌ حتی‌ در مواردی‌ اذان‌ را واجب‌ كفایی‌ شمرده‌اند (نك‌ : طوسی‌، الخلاف‌، 1/ 93؛ ابن‌ همام‌، 1/ 209؛ محلی‌، 1/ 125).
برخی‌ معتقدند در شهری‌ كه‌ در آن‌ نماز جمعه‌ برپا می‌شود، هرگاه مردم‌ بر ترك‌ اذان‌ اجتماع‌ نمایند، باید با آنان‌ پیكار كرد (نك‌ : ابن‌همام‌، همانجا؛ جزیری‌، 1/ 101). استحباب‌ اذان‌ در نمازهای‌ صبح‌ و مغرب‌ مؤكدتر است‌. برای هیچ‌ یك‌ از نمازهای‌ نافله‌ و نیز نمازهای‌ واجب‌ جز نمازهای یومیه‌ و جمعه‌ اذان‌ گفتن‌ سنت‌ نیست‌ و در نمازهای‌ عیدین‌، كسوف و استسقاء و جز آن‌ برای‌ فراخوانی‌ جماعت‌ از ذكر «الصلاة جامعة» استفاده‌ می‌شود (نك‌ : شافعی‌، 1/ 82؛ محقق‌ حلی‌، 1/ 74- 75؛ ابن‌هبیره‌، 1/ 83؛ كاسانی‌، 1/ 152؛ نیز نك‌ : گلدسیهر، 315).
در اذان‌ رعایت ترتیب‌ و موالات‌ شرط است‌ (محقق‌ حلی‌، 75). حنفیان‌ و شافعیان‌ اذان‌ بی‌نیت را درست‌ می‌دانند و در دیگر مذاهب‌ اسلامی‌ نیت‌ واجب‌ است‌ (جزیری‌، 1/ 314؛ شهید ثانی‌، 1/ 239). نزد امامیه‌ و نیز در مذهب‌ حنبلی‌ اذان‌ باید به‌ عربی‌ گفته‌ شود، ولی‌ در مذاهب‌ سه‌گانۀ دیگر، عربی‌ خواندن‌ را برای‌ آگاهان‌ به‌ زبان‌ عربی‌ لازم‌ شمرده‌اند و برای‌ كسانی‌ كه‌ عربی‌ را نیك‌ نمی‌دانند، اذان‌ گفتن‌ به‌ زبان‌ بومی‌ جایز است‌ (همانجاها). مؤذن‌ باید مرد (یا پسر ممیز)، مسلمان‌ و عاقل‌ باشد و مستحب‌ است‌ كه‌ عادل‌، بلند آواز و آگاه‌ به‌ وقت‌ بوده‌، در حالت‌ طهارت‌ باشد و بر جایی‌ بلند بایستد و اذان‌ گوید (محقق‌ حلی‌، 1/ 75؛ نیز ابن‌هبیره‌، 1/ 82). برخی‌ از فقیهان‌ بر این‌ نكته‌ تصریح‌ داشته‌اند كه‌ اذان گفتن‌ زنان‌ برای‌ جماعتی‌ از زنان‌ جایز است‌ (نك‌ : محقق‌ حلی‌، همانجا؛ قس‌: ابن‌هبیره‌، 1/ 80). مالكیان‌ و برخی‌ از شافعیان‌ گرفتن‌ اجرت‌ توسط مؤذن‌ را جایز می‌شمارند، اما امامیه‌، حنفیه‌، حنابله‌ و برخی‌ دیگر از شافعیه‌ ضمن‌ پذیرش‌ شیوه‌ای‌ برای‌ ارتزاق‌ مؤذن‌، اخذ اجرت‌ بر اذان‌ را ممنوع‌ شمرده‌اند (نك‌ : طوسی‌، الخلاف‌، 1/ 96؛ ابن‌هبیره‌، 1/ 83).
اذان گفتن‌ پیش‌ از وقت‌، مگر در نماز صبح‌ و به‌ منظور آماده‌ كردن‌ مردم‌، جایز نیست‌، البته‌ در این‌ صورت‌ هم‌ باید به‌ هنگام‌ طلوع‌ فجر تكرار گردد (مفید، 98).

اذان جز برای‌ نماز

جز آنچه‌ دربارۀ خواندن‌ اذان‌ برای‌ اعلام‌ وقت‌ نماز و نیز به‌ عنوان‌ مقدمه‌ای‌ بر نماز گفته‌ شد، بانگ‌ بی‌وقت اذان‌ ــ به‌ طور كلی‌ به‌ عنوان‌ نمونه‌ای‌ شاخص‌ از شعائر اسلامی‌ ــ نشانگر وقوع‌ رخدادی‌ مهم‌ یا امری‌ خاص‌ بوده‌ كه‌ نیاز به‌ آگاهانیدن‌ مردم‌ و گردهم‌ آوری آنان‌ داشته‌ است‌. درگذشتِ شخصی‌ سرشناس‌، یا دادخواهی‌، یا آتش‌سوزی‌ ازجمله‌ موارد این‌ اذانهای‌ بی‌وقت‌ بوده‌ است‌ (مثلاً نك‌ : نظام‌الملك‌، 66 به‌ بعد؛ جزیری‌، 1/ 325).
همچنین‌ ذكر اذان‌ برای‌ متبرك‌ ساختن‌ متداول‌ بوده‌ است‌ و بر پایۀ روایات‌ پر شمار خواندن‌ آن‌ در گوش‌ نوزاد را پیامبر(ص‌) با اذان گفتن‌ برای‌ امام‌ حسن‌(ع‌) سنت‌ نهاده‌ بود (نك‌ : ابن‌ سعد، 122-123؛ احمد ابن‌ حنبل‌، 6/ 9، 361، 392؛ ابوداوود، 4/ 358). سنت خواندن‌ اذان‌ بر گوش‌ راست‌ و اقامه‌ در گوش‌ چپ‌ نوزاد، بعدها در تعالیم‌ مذهبی‌ بزرگان‌ دین‌ ترویج‌ شده‌ (مثلاً نك‌: كلینی‌، 6/ 23-24؛ طوسی‌، تهذیب‌، 7/ 436- 437)، و به‌ صورت سنتی‌ مرسوم‌ نزد مردم‌ سرزمینهای‌ مختلف‌ اسلامی‌ درآمده‌ است‌.

2. اقامه‌

به‌ مجموعه‌ای‌ از اذكار مشخص‌ كه‌ پس‌ از اذان‌ به‌ عنوان مقدمه‌ بر نماز خوانده‌ می‌شود، اقامه‌ گویند كه‌ آن‌ نیز سنتی‌ مؤكد است‌ (نك‌ : طوسی‌، الخلاف‌، 1/ 93). فصول‌ و عبارات‌ اقامه‌ به‌ جز یك‌ ذكر، با اذان‌ همسان‌ است‌ و آن‌ ذكر خاص‌، عبارت‌ «قد قامت‌ الصلاة» است كه‌ خبردادن‌ از برپایی‌ نماز است‌ و به‌ اتفاق‌ مذاهب‌ در اقامه‌ پیش‌ از تكبیر و تهلیل‌ پایانی‌ گفته‌ می‌شود. نزد امامیه‌، اقامه‌ دو تكبیر در آغاز و یك‌ تهلیل‌ در پایان‌ نسبت‌ به‌ اذان‌ كمتر دارد و عبارت‌ قد قامت‌ الصلاة دوبار گفته‌ می‌شود و نزد حنفیان‌ تمامی‌ اذكار اقامه‌ دو دو (مثنی‌) خوانده‌ می‌شوند. نزد مالكیان‌ همۀ عبارات‌ اقامه‌ از جمله‌ ذكر قد قامت‌ الصلاة یك‌ بار گفته‌ می‌شوند و قول‌ حنبلیان‌ و قول‌ مشهور نزد شافعیان‌ دوبار گفتن‌ ذكر قد قامت‌ الصلاة و یك‌ بار گفتن‌ دیگر اذكار اقامه‌ است‌ (نك‌ : طوسی‌، همان‌، 1/ 91؛ ابن‌ هبیره‌، 1/ 81).

مآخذ

ابن‌ بابویه‌، محمد، علل‌ الشرائع‌، نجف‌، 1386ق‌/ 1966م‌؛
همو، من‌ لایحضره‌ الفقیه‌، به‌ كوشش حسن‌ موسوی‌ خرسان‌، بیروت‌، 1401ق‌/ 1981م‌؛
ابن‌خزیمه‌، محمد، صحیح‌، به‌ كوشش‌ محمد مصطفى‌ اعظمی‌، بیروت‌، 1971- 1979م‌؛
ابن‌رشد قرطبی‌، محمد، بدایة المجتهد، بیروت‌، 1406ق‌/ 1986م‌؛
ابن‌سعد، محمد، «الطبقات‌ الكبرى‌»، شرح‌ حال‌ امام‌ حسن‌(ع‌)، تراثنا، قم‌، 1408ق‌، شم‌ 11؛
ابن‌قاسم‌، عبدالرحمان‌، المدونة الكبرى‌، بغداد، مكتبة المثنى‌؛
ابن‌ماجه‌، محمد، سنن‌، به‌ كوشش‌ محمدفؤاد عبدالباقی‌، استانبول‌، 1401ق‌/ 1981م‌؛
ابن‌ هبیره‌، یحیی‌، الافصاح‌، حلب‌، 1366ق‌/ 1947م‌؛
ابن‌ همام‌، محمد، فتح‌ القدیر، قاهره‌، 1319ق‌؛
ابوداوود سجستانی‌، سلیمان‌، سنن‌، استانبول‌، 1401ق‌/ 1981م‌؛
ابو عبدالله‌ علوی‌، محمد، الاذان‌ بحیّ علی‌ خیر العمل‌، به‌ كوشش‌ یحیی‌ عبدالكریم‌، دمشق‌، 1399ق‌/ 1989م‌؛
ابوعبید، قاسم‌، غریب‌ الحدیث‌، حیدرآباد دكن‌، 1384ق‌/ 1965م‌؛
احمد بن‌ حنبل‌، مسند، قاهره‌، 1313ق‌؛
بخاری‌، محمد، صحیح‌، استانبول‌، 1403ق‌/ 1981م‌؛
ترمذی‌، محمد، سنن‌، استانبول‌، 1401ق‌/ 1981م‌؛
جزیری‌، عبدالرحمان‌، الفقه‌ علی‌ المذاهب‌ الاربعة، قاهره‌، الطبعة التجاریه‌؛
حاكم‌ نیشابوری‌، محمد، المستدرك‌، حیدرآباد دكن‌، 1324ق‌؛
دارقطنی‌، علی‌، سنن‌، بیروت‌، 1406ق‌/ 1986م‌؛
دارمی‌، عبدالله‌، سنن‌، استانبول‌، 1401ق‌/ 1981م‌؛
سید مرتضى‌، علی‌، الانتصار، نجف‌، 1391ق‌/ 1971م‌؛
شافعی‌، محمد، الام‌، به‌ كوشش‌ محمد زهری‌ نجار، بیروت‌، دارالمعرفه‌؛
شربینی‌، محمد، مغنی‌ المحتاج‌، قاهره‌، 1352ق‌؛
شهید ثانی‌، زین‌ الدین‌، الروضة البهیة، بیروت‌، 1403ق‌/ 1983م‌؛
طبرانی‌، سلیمان‌، المعجم‌ الكبیر، به‌ كوشش‌ حمدی‌ عبدالمجید سلفی‌، بغداد، 1400ق‌/ 1980م‌؛
طوسی‌، محمد، الاستبصار، به‌ كوشش‌ حسن‌ موسوی‌ خرسان‌، نجف‌، 1375ق‌؛
همو، تهذیب‌ الاحكام‌، به‌ كوشش‌ حسن‌ موسوی خرسان‌، نجف‌، 1379ق‌؛
همو، الخلاف‌، تهران‌، 1377ق‌؛
همو، النهایة، به‌ كوشش‌ محمدتقی‌ دانش‌پژوه‌، تهران‌، 1342ش‌؛
قاضی‌ نعمان‌، دعائم‌ الاسلام‌، به‌ كوشش‌ آصف‌ فیضی‌، قاهره‌، 1389ق‌؛
قرآن‌ مجید؛
كاسانی‌، علاءالدین‌، بدائع‌ الصنائع‌، قاهره‌، 1406ق‌/ 1986م‌؛
كلینی‌، محمد، الكافی‌، به‌ كوشش‌ علی‌اكبر غفاری‌، بیروت‌، 1401ق‌؛
محقق‌ حلی‌، جعفر، شرائع‌ الاسلام‌، نجف‌، 1389ق‌/ 1969م‌؛
محلی‌، جلال‌الدین‌، «شرح‌ منهاج‌ الطالبین‌ »، همراه‌ حاشیة على‌ شرح‌ منهاج‌ الطالبین‌ شهاب‌ الدین‌ قلیوبی‌، قاهره‌، مطبعة عیسی‌ البابی‌ الحلبی‌؛
مسلم‌ بن‌ حجاج‌، صحیح‌، به‌ كوشش‌ محمد فؤاد عبدالباقی‌، استانبول‌، 1401ق‌/ 1981م‌؛
مفید، محمد، المقنعة، قم‌، 1401ق‌؛
نسایی‌، احمد، سنن‌، استانبول‌، 1401ق‌/ 1981م‌؛
نظام‌الملك‌، حسن‌، سیاست‌نامه‌، به‌ كوشش‌ هیوبرت‌ دارك‌، تهران‌، 1347ش‌؛
نیز:

Becker, C. H., «Zu Geschichte des islamischen Kultus», Der Islam, Berlin, 1912, vol. III;
EI2;
Goldziher, I., «Van den Berg's Fat ħal-Qarîb», ZDMG, 1865, vol. XLIX.

عبدالامیر سلیم‌

نام کتاب : دائرة المعارف بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 9  صفحه : 655
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست