responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دائرة المعارف بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 9  صفحه : 648

بیهقی، ابوبکر


نویسنده (ها) :
احمد پاکتچی
آخرین بروز رسانی :
سه شنبه 20 خرداد 1399
تاریخچه مقاله

بِیهَقی‌، ابوبكر احمد بن‌ حسین‌ بن‌ علی‌ خسروجردی‌ (384- 458 ق‌ / 994-1066 م‌)، محدث‌ نامی‌ اهل‌ سنت‌ كه‌ تلاش‌ داشت‌ پیوندی‌ میان‌ تعالیم‌ مذهب‌ شافعی‌ و كلام‌ اشعری‌ با مكتب‌ اصحاب‌ حدیث‌ برقرار سازد. اصل‌ خاندان‌ او از شامكان‌ نیشابور بود و خود در بیهق‌ تولد یافت‌ (بیهقی‌، علی‌، 184).

بیهقی‌ از نوجوانی‌ به‌ فراگیری‌ علوم‌ دینی‌ پرداخت‌ و بخشی‌ از تحصیل‌ خود را در زادگاهش‌ سپری‌ كرد (ذهبی‌، سیر ... ، 18 / 164). در آنجا از استادانی‌ بومی‌ چون‌ ظفر بن‌ محمد علوی‌ بیهقی‌ و ابوالحسن‌ علی‌ بن‌ احمد مقری‌ خسروجردی‌ (نک‌ : بیهقی‌، احمد، السنن‌ الكبری‌، 2 / 237، 5 / 180، 230) و دانشورانی‌ میهمان‌، چون‌ ابوذر هروی‌، ابوعمرو محمد بن‌ عبدالله‌ ادیب‌ بسطامی‌ و ابومنصور احمد بن‌ علی‌ دامغانی‌ حدیث‌ آموخت‌ (همان‌، 5 / 181، جم‌ ، شعب‌ ... ، 4 / 356، فضائل‌ ... ، 371)؛ سپس‌ برای‌ تكمیل‌ آموخته‌هایش‌ به‌ نیشابور رفت‌ و از بزرگانی‌ چون‌ حاكم‌ نیشابوری‌ حدیث‌ شنید، تا آنجا كه‌ بخش‌ وسیعی‌ از نقلیات‌ او در آثارش‌ با نام‌ حاكم‌ نقش‌ بسته‌ است‌. او افزون‌ بر حدیث‌ و فقه‌، همان‌جا امكان‌ یافت‌ تا از محضر متكلمی‌ بزرگ‌ چون‌ ابوبكر ابن‌ فورك‌ اصفهانی‌ و صوفی‌ برجسته‌ای‌ چون‌ ابوعبدالرحمان‌ سلمی‌ بهره‌ گیرد (صریفینی‌، 127؛ ابن‌نقطه‌، 1 / 138). او از برخی‌ مشایخ‌ طوس‌ نیز حدیث‌ شنید (ذهبی‌، همان‌، 18 / 164-165).

گام‌ بعدی‌ بیهقی‌ در تكمیل‌ آموخته‌هایش‌ سفر به‌ عراق‌ و حجاز بود كه‌ در طی‌ آن‌ از مشایخ‌ برجستۀ آن‌ حوزه‌ها، چون‌ ابوالفتح‌ هلال‌ حفار، ابوالحسین‌ ابن‌ بشران‌ و ابوعلی‌ حسن‌ بن‌ احمد بن‌ شاذان‌ حدیث‌ شنید (صریفینی‌، 128؛ ابن‌ نقطه‌، همانجا؛ ذهبی‌، همان‌، 18 / 165). ابوشامۀ مقدسی‌ در اثری‌ مستقل‌ به‌ معرفی‌ شیوخ‌ بیهقی‌ پرداخته‌ است‌ (نک‌ : ص‌ 39؛ نیز ذهبی‌، معرفة ... ، 2 / 674).

در دورۀ تعلیم‌، بیهقی‌ نخست‌ در موطن‌ خود سكنا گزید و سالها به‌ تدریس‌ و تألیف‌ پرداخت‌ (همو، سیر، 18 / 165). در 441ق‌ / 1049م‌ به‌ درخواست‌ مردم‌ نیشابور، راهی‌ آنجا شد و تنها اندكی‌ پیش‌ از مرگش‌ به‌ بیهق‌ بازگشت‌. در نیشابور مركز فعالیت‌ او مدرسۀ سیوری‌ بود (صریفینی‌، همانجا) كه‌ بعدها به «مدرسۀ بیهقی‌» مشهور شد (سمعانی‌، الانساب‌، 2 / 343، 5 / 658؛ ابن‌خلكان‌، 3 / 168؛ ذهبی‌، همان‌،18 / 469). او در دوران‌ فعالیت‌ خود در بیهق‌ و نیشابور كسانی‌ را دانش‌ آموخت‌ كه‌ از جملۀ آنان‌ ابوزكریا ابن‌ مندۀ اصفهانی‌، محمد بن‌ فضل‌ فراوی‌، زاهر ابن‌ طاهر شحامی‌، عبدالجبار بن‌ محمد خواری‌، عبدالرحمان‌ بن‌ عبدالله‌ بحیری‌ و ابوالوفای‌ زنجانی‌ را می‌توان‌ نام‌ برد (سمعانی‌، التحبیر، 1 / 423؛ ابن‌ نقطه‌، همانجا؛ سلفی‌، 42).

گرایش‌ بیهقی‌ به‌ موطنش‌، در خلال‌ آثارش‌ چشم‌گیر است‌. او كوشش‌ داشت‌ تا میراث‌ حدیثی‌ بیهق‌ را بزرگ‌تر بنمایاند و از همین‌روست‌ كه‌ در آثارش‌، بارها اسانیدی‌ را ارائه‌ كرده‌ است‌ كه‌ در سلسله‌ مشایخ‌ آنها دو یا 3 محدث‌ از مردم‌ بیهق‌ جای‌ داشته‌اند (نک‌ : السنن‌ الكبرى، 5 / 180، 8 / 170، 174، جم‌ ، شعب‌، 1 / 84، 5 / 326، جم‌ )، یا از طریق‌ حاكم‌ نیشابوری‌ به‌ دو طبقه‌ از استادان‌ اهل‌ بیهق‌ راه‌ یافته‌اند (همان‌، 2 / 213، 479، جم‌ ). او در بیهق‌ حوزه‌ای‌ حدیثی‌ پدید آورد كه‌ فرزندش‌ حسین‌ بن‌ احمد بیهقی‌ (نک‌ : سمعانی‌، همان‌، 1 / 223) و نیز عبدالجبار بن‌ محمد خواری‌، شاگرد خاص‌ وی‌ (ذهبی‌، همان‌، 20 / 71، 459) از آن‌ برآمدند.

جایگاه‌ بیهقی‌ در دانش‌ حدیث‌

در تاریخ‌ فرهنگ‌ اسلامی‌، بیش‌ از دیگر جنبه‌های‌ شخصیت‌ بیهقی، جایگاه‌ او در دانش‌ حدیث‌ امكان‌ بروز یافته‌ است‌. فارغ‌ از آنچه‌ دربارۀ استماع‌ و تعلیم‌ وی‌ در حدیث‌ گفته‌ شد، بیهقی‌ در عالم‌ حدیث‌ به‌ سبب‌ آثار پرشمار روایی‌، به‌ ویژه‌ آثار گسترده‌ای‌ چون‌ السنن‌ الكبری‌ و شعب‌ الایمان‌ نامی‌ ماندگار یافته‌ است‌.

افزون‌ بر تألیف‌، بیهقی‌ در انتقال‌ كتب‌ حدیثی‌ پیشین‌ اهتمامی‌ خاص‌ داشته‌، و به‌ عنوان‌ ناقل‌، نقش‌ برجسته‌ای‌ در اسانید روایی‌ متون‌ حدیثی‌ برجای‌ نهاده‌ است‌. به‌ عنوان‌ نمونه‌، آثاری‌ چون‌ صحیفةالرضا به‌ روایت‌ طایی‌ (نک‌ : رافعی‌، 2 / 408)، صحیفة جویریة بن‌ اسماء (همو، 4 / 178)، صحیح‌ بخاری‌ (همو، 2 / 24)، مسند طیالسی‌ (ابن‌ نقطه‌، 1 / 60؛ رافعی‌، 1 / 339) و معجم‌ حاكم‌ نیشابوری‌ (رودانی‌، 371) را روایت‌ كرده‌ است‌. او همچنین‌ به‌ انتقاء (گزینش‌) روایات‌ و تخریج‌ احادیث‌ برخی‌ مشایخ‌ نیز توجه‌ كرده‌، و در این‌ راستا متونی‌ برگزیده‌ از احادیث‌ سعید بن‌ احمد ابن‌ اشكاب‌ نیشابوری‌ (ابن‌ نقطه‌، 1 / 289؛ ابن‌ دمیاطی‌، 1 / 89)، ابوعثمان‌ سعید بن‌ احمد عیار (رودانی‌، 327) و ابوسعد محمد بن‌ عبدالرحمان‌ كنجروذی‌ (همو، 348) گرد آورده‌ بوده‌ است‌.

ذهبی‌ یادآور شده‌ است‌ كه‌ او در نقد و ارزیابی‌ حدیث‌، به «علل‌ الحدیث‌» و وجوه‌ جمع‌ در برخورد با اخبار متعارض‌ توجهی‌ خاص‌ داشته‌ (همان‌، 18 / 167)، و این‌ ویژگی‌ به‌ طور گسترده‌ در آثار او نمود یافته‌ است‌ (مثلاً نک‌ : السنن‌ الكبری‌، 1 / 7، 12، جم‌ ). علی‌ بن‌ زید بیهقی‌ تألیف‌ اثری‌ با عنوان‌ معرفة علوم‌ الحدیث‌، هم‌ نام‌ با اثر استادش‌ حاكم‌ نیشابوری‌ را به‌ بیهقی‌ نسبت‌ داده‌ (نک‌ : ص‌ 183) كه‌ در منابع‌ دیگر تأیید نشده‌ است‌.

توان‌ نظری‌ و انتقادی‌ بیهقی‌ در كنار گسترۀ روایت‌ و اسانید، از وی‌ شخصیتی‌ ساخته‌ كه‌ در تاریخ‌ حدیث‌ نقشی‌ تأثیرگذار بر جای‌ نهاده‌ است‌. این‌ بسیار پرمعناست‌ كه‌ عبدالغافر فارسی‌ با وجود جایگاه‌ رفیعی‌ كه‌ برای‌ حاكم‌ نیشابوری‌ باور داشت‌، گسترۀ دانش‌ بیهقی‌ را بیش‌ از استادش‌ حاكم‌ دانسته‌ است‌ (نک‌ : صریفینی‌، 127؛ نیز نک‌ : بیهقی‌، علی‌، همانجا).

شخصیت‌ فقهی‌

در برخی‌ منابع‌ شرح‌ حال‌، به‌ هنگام‌ معرفی‌ شخصیت‌ علمی‌ بیهقی‌، از او به‌ عنوان «فقیه‌» و «اصولی‌» نیز یاد شده‌ است‌ (مثلاً نک‌ : صریفینی‌، همانجا؛ ذهبی‌، همان‌، 18 / 163، 167). افزون‌ بر مشایخ‌ حدیثی‌ بیهقی‌ كه‌ از دانش‌ فقهی‌ نیز برخوردار بوده‌اند، برخی‌ از فقیهان‌ منتسب‌ به‌ مذهب‌ شافعی‌ به‌ عنوان‌ استادان‌ وی‌ در فقه‌ معرفی‌ شده‌اند. در این‌ باره‌، در كنار ابوالفتح‌ ناصر بن‌ محمد عمری‌ مروزی‌ (نک‌ : سمعانی‌، الانساب‌، 1 / 438؛ سبكی‌، 4 / 9؛ ابن‌ قاضی‌ شهبه‌، 1 / 220)، گاه‌ از استادانی‌ دیگر چون‌ سهل‌ صعلوكی‌ و ابوالقاسم‌ فورانی‌ نیز یاد آمده‌ است‌ (نک‌ : بیهقی‌، علی‌، 183، 184).

در میان‌ آثار بیهقی‌، اثری‌ با عنوان‌ مناقب‌ الشافعی‌ دیده‌ می‌شود كه‌ افزون‌ بر شرح‌ احوال‌ و فضایل‌ محمد بن‌ ادریس‌ شافعی‌، در بردارندۀ اطلاعاتی‌ دربارۀ شاگردان‌ شافعی‌ و نیز اقوال‌ وی‌ در جرح‌ و تعدیل‌ رجال‌ بوده‌ است‌ (چ‌ قاهره‌، 1970م‌، به‌ كوشش‌ احمد صقر).

مهم‌ترین‌ اثر بیهقی‌ در فقه‌، كتابی‌ از دست‌ رفته‌ با عنوان‌ المبسوط در حجمی‌ برابر 20 مجلد بوده‌ كه‌ در آن‌ نصوص‌ شافعی‌ گرد آمده‌ بوده‌ است‌ (سمعانی‌، همان‌، نیز سبكی‌، همانجاها؛ حاجی‌ خلیفه‌، 2 / 1581-1582، قس‌: 1957: نصوص‌ الشافعی‌). برخی‌ از روایتهای‌ بیهقی‌ از اقوال‌ شافعی‌ و نیز برداشتهای‌ او از اقوال‌ وی‌، در نسلهای‌ پسین‌ موردتوجه‌ فقیهان‌ مذهب‌ شافعی‌ چون‌ قاضی‌ حسین‌ مروروذی‌ قرار گرفته‌ است‌ (مثلاً نک‌ : نووی‌، 1 / 168؛ ابن‌ حجر، فتح‌ ... ، 2 / 223). سبكی‌ نیز فهرست‌وار برخی‌ از دیدگاههای‌ فقهی‌ بیهقی‌ را گرد آورده‌ است‌ (4 / 12 بب‌ ) و اكنون‌ در برابر مفقود شدن‌ آثار فقهی‌ بیهقی‌، آثار حدیثی‌ او چون‌ السنن‌ الكبرى و السنن‌ و الآثار نیز از ارزش‌ فقهی‌ فراوانی‌ برخوردار است‌. بیهقی‌ به‌ برخی‌ تك‌نگاریهای‌ فقهی‌ نیز، با عناوینی‌ چون‌ القرائة خلف‌ الامام‌ (نک‌ : آثار) و كتاب‌ العیدین‌ (ابن‌ حجر، تغلیق‌ ... ، 5 / 323) پرداخته‌ است‌ (نیز نک‌ : حاجی‌ خلیفه‌، 1 / 400، 593).

طبقات‌نویسان‌ شافعی‌ نام‌ او را در شمار فقیهان‌ پیرو مذهب‌ شافعی‌ آورده‌اند (نک‌ : سبكی‌، 4 / 8؛ ابن‌ قاضی‌ شهبه‌، همانجا). ذهبی‌ ضمن‌ تأیید شافعی‌ بودن‌ او، یادآور شده‌ است‌ كه‌ بیهقی‌ این‌ توانایی‌ را داشت‌ تا مذهب‌ مستقلی‌ ایجاد كند و اظهار داشته‌ كه‌ او در پاره‌ای‌ مسائل‌ فقهی‌، قولی‌ را كه‌ خبر صحیحی‌ در باب‌ آن‌ وارد شده‌، بر قول‌ مشهور مذهب‌ ترجیح‌ نهاده‌ است‌ ( سیر، 18 / 169).

در مقام‌ ارزیابی‌ باید گفت‌: بیهقی‌ همچون‌ اسلاف‌ خراسانی‌اش‌ ابن‌ خزیمه‌ (برای‌ پیوند او با ابن‌ خزیمه‌، مثلاً نک‌ : بیهقی‌، احمد، الدعوات‌ ... ، 1 / 3)، با آنكه‌ مذهب‌ شافعی‌ را به‌ عنوان‌ مذهبی‌ روشمند و در عین‌ حال‌ پای‌بند به‌ حدیث‌ پسندیده‌، اما همچنان‌ پای‌بندی‌ به‌ حدیث‌ را بر پای‌بندی‌ به‌ مذهب‌ مقدم‌ می‌دانسته‌ است‌. آنچه‌ بیهقی‌ را از اسلافش‌ چون‌ ابن‌ خزیمه‌ دور، و به‌ سنت‌ فقهی‌ شافعی‌ نزدیك‌تر ساخته‌، این‌ ویژگی‌ است‌ كه‌ وی‌ دفاع‌ از اصالت‌ اقوال‌ شافعی‌ و نشان‌ دادن‌ پشتوانۀ روایی‌ آن‌ را وجهۀ همت‌ خود ساخته‌ است‌. در واقع‌ همین‌ اندیشه‌ است‌ كه‌ زمینۀ پدیداری‌ السنن‌ الكبرى را فراهم‌ آورده‌، و این‌ كتاب‌ را با قدری‌ تسامح‌ به‌ مجموعه‌ای‌ در مستندات‌ روایی‌ مذهب‌ شافعی‌ بدل‌ ساخته‌ است‌. در این‌ راستا، سخن‌ امام‌ الحرمین‌ جوینی‌ قابل‌ درك‌ می‌گردد كه‌ تمام‌ فقهای‌ شافعی‌ رهین‌ پیشوای‌ خویش‌اند، جز بیهقی‌ كه‌ به‌ سبب‌ آثارش‌ در نصرت‌ مذهب‌ شافعی‌، شافعی‌ را رهین‌ خود ساخته‌ است‌ (ذهبی‌، همان‌، 18 / 168). در واقع‌ همین‌ ویژگی‌ السنن‌ الكبرى است‌ كه‌ برخی‌ از عالمان‌ حنفی‌ چون‌ علاءالدین‌ ابن‌ تركمانی‌ و شهاب‌الدین‌ ابن‌ عربشاه‌ را بر آن‌ داشته‌ است‌ تا با تألیف‌ آثاری‌ با عنوان‌ الدر النقی‌ فی‌ الرد علی‌ البیهقی‌ (حاجی‌ خلیفه‌، 1 / 736) و الجوهر النقی‌ فی‌ الرد علی‌ البیهقی‌ (همو، 1 / 620) به‌ نصرت‌ مذهب‌ فقهی‌ خودو پاسخ‌گویی‌ به‌ دفاع‌ اغلب‌ غیرمستقیم‌ بیهقی‌ برخیزند.

در زمینۀ یاری‌ مذهب‌ شافعی‌، بیهقی‌ آثار مستقیمی‌ نیز تألیف‌ كرده‌، و شاخص‌ آنها، اثری‌ با عنوان‌ بیان‌ من‌ اخطأ علی‌ الشافعی‌ است‌ كه‌ در آن‌ برخی «خطاهای‌ حدیثی‌» منتسب‌ به‌ شافعی‌ را پاسخ‌ گفته‌ است‌ (چ‌ بیروت‌، 1402 ق‌، به‌ كوشش‌ شریف‌ نایف‌ دعیس‌). همچنین‌ در اثری‌ با عنوان‌ رد الانتقاد ( الانتصار) علی‌ الفاظ الشافعی‌، انتقادهای‌ صورت‌ گرفته‌ بر برخی‌ از دیدگاههای‌ شافعی‌ در باب‌ معنای‌ واژگان‌ پاسخ‌ گفته‌ است‌ (نک‌ : نووی‌، 3 / 60، 140، 248، 339، 349) (چ‌ ریاض‌، 1406ق‌). او در احكام‌ القرآن‌ مستندات‌ قرآنی‌ اقوال‌ شافعی‌ را جست‌ و جو كرده‌ است‌ (اشپیس‌، 107؛ نیز نک‌ : ه‌ د، 6 / 679) و نیز افزون‌بر آن‌، از كتاب‌ معرفةالسنن‌ و الآثار می‌توان‌ یاد كرد كه‌ در آن‌ اقوال‌ شافعی‌ با ترتیب‌ مختصر مُزَنی‌ گرد آمده‌، و از آن‌ دفاع‌ شده‌ است‌. بیهقی‌ در این‌ اثر مآخذ خود در نقل‌ اقوال‌ شافعی‌ را مورد به‌ مورد نشان‌ داده‌، و با بیان‌ ادلۀ حكم‌ از كتاب‌ و سنت‌ نبوی‌ و آثار صحابه‌ به‌ دفاع‌ از شافعی‌ برخاسته‌ بوده‌ است‌ (نک‌ : صریفینی‌، 128؛ نیز سمعانی‌، التحبیر، 1 / 424؛ نک‌ : بخش‌ آثار).

در شخصیت‌ فقهی‌ بیهقی‌، دیگر ویژگی‌ درخور تأمل‌، گرایش‌ او به‌ فقه‌ تطبیقی‌ است‌ كه‌ در كتاب‌ الخلافیات‌ رخ‌ نموده‌ است‌ (مثلاً نک‌ : ذهبی‌، همان‌، 7 / 452؛ ابن‌ كثیر، 4 / 554؛ ابن‌ حجر، الاصابة، 6 / 547، تلخیص‌...، 1 / 40، جم‌ ) كه‌ در آن‌ اقوال‌ شافعی‌ و ابوحنیفه‌ را مقایسه‌ كرده‌ است‌ (صدیق‌ حسن‌خان‌، 2 / 278؛ برای‌ شیوۀ كتاب‌، نیز نک‌ : سبكی‌، 4 / 9؛ برای‌ چاپ‌ آن‌، نک‌ : بخش‌ آثار).

با آنكه‌ بیهقی‌ در نوشته‌هایش‌، مذاهب‌ حنفی‌ و مالكی‌ را در عرض‌ شافعی‌ به‌ رسمیت‌ شناخته‌ (ابن‌عساكر، تبیین‌ ... ، 101)، اما از مذهب‌ حنبلی‌ نامی‌ نبرده‌ است‌. گفتنی‌ است‌ كه‌ در برخی‌ از منابع‌، اثری‌ با عنوان‌ مناقب‌ احمد از او یاد شده‌ (ذهبی‌، همان‌، 18 / 166)، و در نسلهای‌ پسین‌، در حكایاتی‌ كوشش‌ می‌شده‌ است‌ تا وی‌ به‌ عنوان‌ شخصیتی‌ مؤید شافعی‌ و احمد بن‌ حنبل‌ معرفی‌ گردد (نیز نک‌ : همان‌، 18 / 168).

گرایشهای‌ اعتقادی

در برهه‌ای‌ كه‌ بیهقی‌ در محفل‌ ابوبكر ابن‌ فورك‌ در نیشابور تربیت‌ می‌یافت‌، این‌ شخصیت‌ دلبسته‌ به‌ حدیث‌ به‌گونه‌ای‌ درگیر كلام‌ اشعری‌ شد كه‌ به‌ جست‌ و جوی‌ گونه‌ای‌ از جمع‌ میان‌ این‌ دو گرایش‌ وادار گردید. در واقع‌ دیدگاه‌ اعتقادی‌ بیهقی‌ نه‌ حاصل‌ مستقیم‌ دریافتهای‌ او از ابن‌ فورك‌، كه‌ آمیزه‌ای‌ از كلام‌ اشعری‌ و رویكرد اصحاب‌ حدیث‌ به‌ عقاید است‌. بدین‌ترتیب‌، سخن‌ آنان‌ كه‌ به‌ سادگی‌ بیهقی‌ را یك «اشعری‌» شمرده‌اند (مثلاً سبكی‌، همانجا)، باید با توضیحی‌ همراه‌ گردد.

گفتنی‌ است‌ كه‌ در خراسان‌، در نسلی‌ پس‌ از ابوبكر ابن‌ خزیمه‌ (د 311ق‌ / 923م‌) كلام‌ اشعری‌ نفوذی‌ قابل‌ ملاحظه‌ یافت‌ و پیوند این‌ مذهب‌ِ كلامی‌ با سنت‌ اصحاب‌ حدیث‌ خراسان‌، جریانی‌ را در محافل‌ اصحاب‌ حدیث‌ پدید آورد كه‌ كلام‌ اشعری‌ را در راستای‌ سنت‌ تلقی‌ كرده‌، حدیث‌ را در تأیید آن‌ به‌ كار می‌گرفت‌ كه‌ اوج‌ آن‌ در شخصیت‌ ابوبكر بیهقی‌ بود. این‌ جریان‌ در مقام‌ پدید آوردن‌ آثار اعتقادی‌، در عین‌ برخورداری‌ از روشی‌ روایی‌ و مبتنی‌ بر اسناد، با مبانی‌ كلام‌ اشعری‌ در كلیت‌ سازگاری‌ داشت‌ و با پیش‌ گرفتن‌ روش‌ تأویل‌ نسبت‌ به‌ برخی‌ متون‌ روایی‌، نوعی‌ حدیث‌گرایی‌ معتدل‌ را عرضه‌ می‌داشت‌.

یكی‌ از رجال‌ شاخص‌ در این‌ جریان‌، ابوعثمان‌ صابونی‌ از استادان‌ بیهقی‌ و تأثیرگذاران‌ بر اندیشۀ اعتقادی‌ اوست‌ كه‌ بیهقی‌ او را «امام‌ المسلمین‌ حقیقی‌ و شیخ‌الاسلام‌ راستین‌» خوانده‌ است‌ (ابن‌ عساكر، تاریخ‌...، 9 / 5؛ برای‌ اشعری‌ بودن‌ صابونی‌، نک‌ : همو، تبیین‌، 108). همچنین‌ باید به‌ ابوذر هروی‌، دیگر استاد بیهقی‌ اشاره‌ كرد كه‌ محدثی‌ گراینده‌ به‌ اشاعره‌ است‌ و پیش‌ از بیهقی‌، اثری‌ با عنوان‌ الاسماء و الصفات‌، با سبكی‌ مشابه‌ بیهقی‌ تألیف‌ كرده‌ بوده‌ است‌ (نک‌ : ذهبی‌، سیر، 17 / 559؛ قس‌: قاضی‌ عیاض‌، 4 / 697، كه‌ عنوان‌ آن‌ را كتاب‌ السنة و الصفات‌ آورده‌ است‌).

برپایۀ آنچه‌ دربارۀ جایگاه‌ میانی‌ بیهقی‌ گفته‌ شد، برخی‌ موضع‌گیریهای‌ او نیز قابل‌ درك‌ است‌. او در برخورد با شخصیتی‌ از اصحاب‌ حدیث‌ چون‌ ابن‌ قتیبه‌، آشنا با تأویل‌، اما دور از كلام‌ اشعری‌، به‌ نحوی‌ غیرقابل‌ انتظار او را از وابستگان «كرامیه‌» خوانده‌ است‌ (ذهبی‌، همان‌، 13 / 298؛ برای‌ درك‌ این‌ نسبت‌ در تقابل‌ با افكار اشعری‌، نک‌ : ه‌ د، 8 / 746) و در برخورد با عالمی‌ اشعری‌ چون‌ ابومحمد جوینی‌، در مقدمۀ نامه‌اش‌ او را به «اعتصام‌» و پیروی‌ حدیث‌ فراخوانده‌ است‌ (نک‌ : سمعانی‌، التحبیر، 1 / 592؛ رودانی‌، 248؛ نیز نک‌ : بخش‌ آثار).

به‌ هر تقدیر، گرایش‌ نسبی‌ بیهقی‌ به‌ كلام‌ اشعری‌، زمینه‌ساز شده‌ است‌ تا وی‌ در رساله‌ای‌ مستقل‌ به‌ دفاع‌ از اشعری‌ برخیزد و كوشش‌ كند تا در برابر آنان‌ كه‌ در عصر وی‌ اشعری‌ را بدعت‌گذار می‌شمردند، دیدگاههای‌ وی‌ را در راستای‌ سنت‌ حدیثی‌ نشان‌ دهد (برای‌ متن‌ رساله‌، نک‌ : ابن‌ عساكر، همان‌، 100- 108). كتاب‌ الاعتقاد بیهقی‌ كه‌ چكیدۀ تعالیم‌ اعتقادی‌ اوست‌، با آنكه‌ مشحون‌ از احادیث‌ نبوی‌ است‌، در بردارندۀ موارد گسترده‌ای‌ از نقل‌ سخنان‌ ابوالحسن‌ اشعری‌ و پیروش‌ ابن‌ فورك‌ نیز هست‌ (نک‌ : ص‌ 83، 96، جم‌ ).

بیهقی‌ در آثار خود كوشش‌ دارد تا مذهب‌ اشعری‌ را مذهب‌ اعتقادی‌ شافعیان‌ قلمداد كند و ازهمین‌رو، در كتاب‌ الاعتقاد بارها نظیر باور اشعریان‌ را در نقلیات‌ محمد بن‌ ادریس‌ شافعی‌ جست‌و جو كرده‌ (ص‌ 108، جم‌ )، و در مباحث‌ اعتقادی‌، تعبیر «اصحابنا» را برای‌ اشاره‌ به‌ شافعیان‌ و نه‌ اشعریان‌ به‌ كار برده‌ است‌ (ص‌ 72).

جریان‌ همگرایی‌ میان‌ مذاهب‌ اهل‌ سنت‌ كه‌ از سدۀ 3 ق‌ / 9 م‌ آغاز شده‌، و از كسانی‌ چون‌ ابومنصور بغدادی‌ به‌ صابونی‌ و بیهقی‌ انتقال‌ یافته‌ بوده‌ است‌ (برای‌ رابطۀ صابونی‌ و بغدادی‌، نک‌ : ذهبی‌، سیر، 17 / 572)، در آثار بیهقی‌ نیز به‌ روشنی‌ دیده‌ می‌شود، بیهقی‌ در مقدمۀ رسالۀ خود در دفاع‌ از اشعری‌، مذاهب‌ حنفی‌، مالكی‌ و شافعی‌ را به‌ عنوان‌ مذاهب‌ حقه‌ معرفی‌ می‌كند (ابن‌ عساكر، همانجا) و در مباحث‌ اعتقادی‌، كوشش‌ دارد تا هم‌فكری‌ ابوحنیفه‌ و مالك‌ بن‌ انس‌ را با اعتقادات‌ پیشنهادی‌ خود ثابت‌ نماید (نک‌ : الاعتقاد، 107، 116، 162، جم‌ ؛ نیز نک‌ : ذهبی‌، العلو...، 134). چهرۀ ابوحنیفه‌ در نقلیات‌ بیهقی‌ همان‌ است‌ كه‌ نزد حنفیان‌ اهل‌ سنت‌ و جماعت‌ ترسیم‌ شده‌ است‌ (نک‌ : ه‌ د، 5 / 389).

كوشش‌ بیهقی‌ در جهت‌ دفاع‌ از این‌ چهرۀ ابوحنیفه‌ و اثبات‌ نزدیكی‌ افكار او با اندیشه‌ای‌ كه‌ از آن‌ دفاع‌ می‌كرد، آن‌گاه‌ بهتر درك‌ می‌شود كه‌ توجه‌ گردد وزیر پرنفوذ سلاجقه‌ در عصر او عمید الملك‌ كندری‌ (مق 456ق‌ / 1064م‌) مدافع‌ افكار حنفیان‌ اهل‌ عدل‌ و دارای‌ افكاری‌ نزدیك‌ به‌ معتزله‌ بوده‌ است‌ (نک‌ : ه‌ د، 8 / 748).

بیهقی‌ افزون‌ بر كتاب‌ الاعتقاد، بخشهای‌ اعتقادی‌ از شعب‌ الایمان‌ و رساله‌اش‌ در دفاع‌ از اشعری‌، در مباحث‌ اعتقادی‌ برخی‌ تك‌ نگاریها نیز داشته‌ است‌ كه‌ بیشتر معتزله‌ و گروه‌ نزدیك‌ به‌ آنان‌، یعنی‌ حنفیان‌ عدل‌گرا مخاطب‌ انتقاد آنها بوده‌اند. آثاری‌ چون‌ الاسماء و الصفات‌، الرؤیة (ذهبی‌، سیر، 18 / 166؛ هندی‌، شم‌ 4422، جم‌ )، در مسئلۀ رؤیت‌ باری‌ تعالی‌ در قیامت‌؛ القضاء و القدر (سمعانی‌، الانساب‌، 1 / 438؛ رودانی‌، 335)؛ الاسراء (سبكی‌، 4 / 10)، ظاهراً در كیفیت‌ اسراء پیامبر(ص‌)؛ ما روی‌ فی‌ حیاۀ الانبیاء بعد وفاتهم‌، در اثبات‌ اینكه‌ انبیا پس‌ از درگذشت‌، همچنان‌ دارای‌ حیات‌اند؛ اثبات‌ عذاب‌ القبر، در رد متكلمانی‌ كه‌ عذاب‌ قبر را انكار دارند (حاجی‌ خلیفه‌، 1 / 9) و كتاب‌ البعث‌ و النشور، در كیفیت‌ رستاخیز (بیهقی‌، علی‌، 182؛ رودانی‌، 145؛ برای‌ نسخۀ خطی‌، نک‌ : غامدی‌، 70). احمد غامدی‌ در كتابی‌ مستقل‌، به‌ مطالعه‌ای‌ توصیفی‌ از جایگاه‌ بیهقی‌ در الاهیات‌ و موضع‌ او در مسائل‌ كلامی‌ پرداخته‌ است‌ (نک‌ : مآخذ).

رویكرد بیهقی‌ به‌ زهد و آداب‌: ثبت‌ نام‌ صوفیانی‌ چون‌ ابوعبدالرحمان‌ سلمی‌ و عبدالله‌ بن‌ یوسف‌ اصفهانی‌ در شمار شیوخ‌ بیهقی‌ (صریفینی‌، 128؛ ابن‌ نقطه‌، 1 / 138) و كسانی‌ چون‌ خواجه‌ عبدالله‌ انصاری‌ (ذهبی‌، همان‌، 18 / 169) و عبدالمنعم‌ بن‌ عبدالكریم‌ قشیری‌ (رودانی‌، 248) در شمار راویان‌ او نشان‌ از گونه‌ای‌ پیوند میان‌ بیهقی‌ و صوفیه‌ دارد. این‌ رابطه‌ را نباید به‌ معنای‌ تعلق‌ بیهقی‌ به‌ اندیشۀ صوفیانه‌ تلقی‌ كرد و در طبقات‌ صوفیه‌ نیز شرح‌ حالی‌ برای‌ بیهقی‌ گشوده‌ نشده‌ است‌.

مروری‌ بر كتاب‌ الزهد الكبیر اثر بیهقی‌ به‌ روشنی‌ حكایت‌ از آن‌ دارد كه‌ وی‌ در تعریف‌ زهد، بر احادیث‌ نبوی‌ تكیه‌ كرده‌، و به‌ دنبال‌ بازسازی‌ سنت‌ نبوی‌ در باب‌ زهد بوده‌ است‌؛ با این‌ حال‌، بخشی‌ از كتاب‌ را نیز اقوال‌ زهاد و صوفیانی‌ چون‌ حسن‌ بصری‌، مالك‌ بن‌ دینار، ذوالنون‌ مصری‌، رابعۀ عدویه‌ و جنید بغدادی‌ تشكیل‌ داده‌، و آشكار است‌ كه‌ بیهقی‌ از تلقی‌ صوفیانه‌ به‌ یكباره‌ جدا نگشته‌ است‌ (برای‌ نمونه‌ها، نک‌ : 2 / 63، 65، 66، 72، 102). در كنار كتاب‌ الزهد باید به‌ شماری‌ از آثار بیهقی‌ اشاره‌ كرد كه‌ می‌توان‌ آنها را در ادبیات‌ اخلاقی‌ اصحاب‌ حدیث‌ جای‌ داد. از این‌ آثار افزون‌بر مجموعۀ دائرة المعارف‌ گونۀ شعب‌ الایمان‌، باید به‌ آثاری‌ چون‌ الترغیب‌ و الترهیب‌ (نک‌ : ذهبی‌، همان‌، 18 / 166؛ منذری‌، 1 / 22، 23، جم‌ ، به‌ عنوان‌ مأخذ نقل‌ حدیث‌) و كتاب‌ الآداب‌ (یا الادب‌ ) اشاره‌ كرد (بیهقی‌، علی‌، 184؛ ابن‌ نقطه‌، 1 / 147؛ رافعی‌، 1 / 348؛ نک‌ : بخش‌ آثار).

آثـار: صریفینی‌ گسترۀ آثار بیهقی‌ را ــ احتمالاً با مبالغه‌ ــ بیش‌ از هزار جزء (نه‌ الزاماً به‌ معنای‌ جلد) گزارش‌ كرده‌ است‌ (همانجا). طیف‌ موضوعی‌ آثار بیهقی‌ نیز متنوع‌ است‌ و از حدیث‌ و فقه‌ تا عقاید و زهد و آداب‌ را در برگرفته‌ است‌. این‌ آثار در عصری‌ نزدیك‌ به‌ تألیف‌ در مشرق‌ جهان‌ اسلام‌ رواج‌ داشته‌، و بسیار زودهنگام‌ به‌ سرزمینهای‌ غربی‌ نیز گسترش‌ یافته‌ ست‌. از جمله‌ می‌دانیم‌ كه‌ آثار او از طریق‌ ابوالقاسم‌ دمشقی‌، شاگرد شاگردان‌ وی‌ و نیز ابوالحسن‌ مرادی‌ در همان‌ طبقه‌ به‌ شام‌ انتقال‌ یافته‌ است‌ (ذهبی‌، سیر، 18 / 168). با این‌ حال‌، بررسی‌ اوراق‌ فهرسۀ ابن‌ خیر (ه‌ م) نشان‌ می‌دهد كه‌ این‌ آثار تا اواسط قرن‌ 6ق‌، همچنان‌ برای‌ اندلسیان‌ ناشناخته‌ بوده‌ است‌.

از مهم‌ترین‌ آثار اوست‌:

1. الجامع‌ لشعب‌ الایمان‌، مجموعه‌ای‌ با موضوع‌ محوری‌ ایمان‌ و با دو رویكرد اعتقادی‌ و اخلاقی‌ كه‌ پس‌ از السنن‌ الكبری‌، تأثیرگذارترین‌ اثر بیهقی‌ است‌ (نک‌ : مآخذ؛ برای‌ ترجمۀ فارسی‌، نک‌ : GAL, I / 447). ابوجعفر عمر قزوینی‌ (به‌ كوشش‌ عبدالقادر ارنؤوط، دمشق‌،1405ق‌) و ابوحفص‌ ابن‌ ملقن‌ (نسخۀ خطی‌، GAL, S, I / 619) اختصارهایی‌ از آن‌ فراهم‌ آورده‌اند.

2. السنن‌ الصغرى، كه‌ گونۀ چكیده‌ از السنن‌ الكبرى است‌ و چنان‌ كه‌ در مقدمۀ آن‌ آمده‌ (ص‌ 17)، به‌ عنوان‌ مكملی‌ فقهی‌ بر كتاب‌ الاعتقاد تدوین‌ شده‌ است‌ (نک‌ : مآخذ). این‌ اثر نمونه‌ای‌ از یك‌ رسالۀ مختصر فقهی‌ با ماهیت‌ حدیثی‌ است‌ كه‌ در نوع‌ خود، از نخستینهاست‌. محمد ضیاءالرحمان‌ اعظمی‌ در المنة الكبرى آن‌ را شرح‌، و احادیثش‌ را تخریج‌ كرده‌ است‌ (چ‌ ریاض‌، 1422ق‌).

3. السنن‌ الكبرى، دوره‌ای‌ مفصل‌ در احادیث‌ فروع‌ كه‌ بارها به‌ چاپ‌ رسیده‌ است‌ (نک‌ : مآخذ) و در زمرۀ اساسی‌ترین‌ كتب‌ حدیث‌ اهل‌ سنت‌ به‌ شمار می‌رود. این‌ مجموعه‌ توسط كسانی‌ چون‌ ابوالمعالی‌ محمد بن‌ اسماعیل‌ فارسی‌ (فاسی‌، 2 / 249) و شمس‌الدین‌ ذهبی‌ (صدیق‌ حسن‌خان‌، 3 / 99) اختصار شده‌، و شهاب‌الدین‌ بوصیری‌ در اثری‌ با عنوان‌ فوائد المنتقی‌ زوائد آن‌ بر كتب‌ سته‌ را گرد آورده‌ است‌ (كتانی‌، 170-171؛ برای‌ نسخۀ خطی‌ آن‌، نک‌ : GAL,S, I / 618-619، كه‌ بروكلمان‌ الجواهر المنتقی ‌لزوائد البیهقی‌ آورده ‌است‌). نجم‌ عبدالرحمان‌ خلف‌ در اثری‌ با عنوان‌ موارد الامام‌ البیهقی‌ فی‌ كتاب‌ السنن‌ الكبرى، به‌ مطالعۀ انتقادی‌ روش‌ بیهقی‌ در این‌ كتاب‌ پرداخته‌ است‌ (چ‌ ریاض‌، 1410ق‌).

4. معرفة السنن‌ و الآثار، كه‌ در آن‌ مجموعه‌ای‌ از احادیث‌ نبوی‌ در كنار آثار صحابه‌ و تابعین‌ در زمینۀ فروع‌ گرد آمده‌ است‌ (چاپ‌ ناتمام‌ آن‌ به‌ كوشش‌ احمد صقر، قاهره‌، المجلس‌ الاعلى للشؤون‌ الاسلامیة؛ برای‌ نسخۀ خطی‌، نک‌ : غامدی‌، 76).

افزون‌ بر داده‌های‌ بروكلمان‌ (نک‌ : GAL، نیز GAL, S، همانجاها)، غامدی‌ كتاب‌شناسی‌ مفصلی‌ از آثار چاپی‌، خطی‌ و یافت‌ نشدۀ بیهقی‌ به‌ دست‌ داده‌ است‌ (ص‌ 65 بب‌ ). اطلاعات‌ مهمی‌ كه‌ باید بر آن‌ افزوده‌ شود، اینهاست‌: 1. الآداب‌، به‌ كوشش‌ عبدالقدوس‌ محمد نذیر (چ‌ ریاض‌، مكتبة الریاض‌، نیز بیروت‌، 1406ق‌)؛ 2. اثبات‌ عذاب‌ القبر، به‌ كوشش‌ شرف‌ محمود القضات‌ (چ‌ عمان‌، 1405ق‌)؛ 3. الاربعون‌ الصغرى، به‌ كوشش‌ ابواسحاق‌ حوینی‌ (چ‌ بیروت‌، 1408ق‌)؛ 4. الاربعون‌ الكبرى (ذهبی‌، سیر، 18 / 166؛ رودانی‌، 89؛ برای‌ نسخۀ خطی‌ كتابخانۀ سلیمانیۀ استانبول‌، نک‌ : بدر، 13)؛ 5. البعث‌ و النشور (چ‌ بیروت‌، 1406ق‌)؛ همچنین‌ استدراكات‌ البعث‌ و النشور (چ‌ بیروت‌، 1414 ق‌)؛ 6. الخلافیات‌ (چ‌ ریاض‌، 1995م‌)؛ همچنین‌ مختصر الخلافیات‌، از ابن‌ فرح‌ اشبیلی‌ (چ‌ ریاض‌، 1417ق‌)؛ 7. الدعوات‌ الكبیر، به‌ كوشش‌ بدر عبدالله‌ بدر (چ‌ كویت‌، 1409ق‌)؛ 8. «رسالة الی‌ ابی‌ محمد الجوینی‌»، ضمن‌ مجموعة الرسائل‌ المنیریة (2 / 280-290)، قاهره‌، 1343ق‌؛ 9. العوالی‌ الصحاح‌، كه‌ ظاهراً در بردارندۀ مجموعه‌ای‌ از احادیث‌ صحیح‌ و دارای‌ اسانید عالی‌ بوده‌ است‌ (رافعی‌، 2 / 190؛ ابن‌صلاح‌، 93) و نشانی‌ از نسخ‌ آن‌ در دست‌ نیست‌؛ 10. فضائل‌ الصحابة (نک‌ : بیهقی‌، علی‌، 184؛ سمعانی‌، التحبیر، 1 / 435؛ ذهبی‌، همان‌، 18 / 166-167) كه‌ به‌ نظر می‌رسد در سده‌های‌ اخیر نسخ‌ آن‌ سختیاب‌ بوده‌ است‌؛ 11. القراءة خلف‌ الامام‌، به‌ كوشش‌ محمد سعید بن‌ بسیونی‌ زغلول‌ (چ‌ بیروت‌، 1405ق‌)؛ 12. القضاء و القدر (چ‌ بیروت‌، 1409ق‌).

مآخذ

ابن‌ حجر عسقلانی‌، احمد، الاصابة، به‌ كوشش‌ علی‌ محمد بجاوی‌، بیروت‌، 1412ق‌ / 1992م‌؛
همو، تغلیق‌ التعلیق‌، به‌ كوشش‌ سعید عبدالرحمان‌ موسی‌ قزقی‌، بیروت‌ / عمان‌، 1405ق‌؛
همو، تلخیص‌ الحبیر، به‌ كوشش‌ عبدالله‌ هاشم‌ یمانی‌، مدینه‌، 1384ق‌ / 1964م‌؛
همو، فتح‌ الباری‌، به‌ كوشش‌ محمدفؤاد عبدالباقی‌ و محب‌الدین‌ خطیب‌، بیروت‌، 1379ق‌؛
ابن‌ خلكان‌، وفیات‌؛
ابن‌ دمیاطی‌، احمد، المستفاد من‌ ذیل‌ تاریخ‌ بغداد، به‌ كوشش‌ مصطفى‌ عبدالقادر عطا، بیروت‌، 1417ق‌ / 1997م‌؛
ابن‌ صلاح‌، عثمان‌، صیانة صحیح‌ مسلم‌، به‌ كوشش‌ موفق‌ عبدالله‌ عبدالقادر، بیروت‌، 1408ق‌؛
ابن‌ عساكر، علی‌، تاریخ‌ مدینة دمشق‌، به‌ كوشش‌ علی‌ شیری‌، بیروت‌ / دمشق‌، 1415 ق‌ / 1995 م‌؛
همو، تبیین‌ كذب‌ المفتری‌، بیروت‌، 1404ق‌ / 1984م‌؛
ابن‌ قاضی‌ شهبه‌، ابوبكر، طبقات‌ الشافعیة، به‌ كوشش‌ حافظ عبدالعلیم‌ خان‌، بیروت‌، 1407ق‌؛
ابن‌كثیر، تفسیر القرآن‌ العظیم‌، بیروت‌، 1401ق‌؛
ابن‌ نقطه‌، محمد، التقیید، بیروت‌، 1408ق‌؛
ابوشامه‌، عبدالرحمان‌، تراجم‌ رجال‌ القرنین‌، به‌ كوشش‌ محمد زاهد كوثری‌ و عزت‌ عطار حسینی‌، قاهره‌، 1366ق‌ / 1947م‌؛
بدر، بدر عبدالله‌، مقدمه‌ بر الدعوات‌ الكبیر (نک‌ : هم‌ ، بیهقی‌)؛
بیهقی‌، احمد، الاسماء و الصفات‌، به‌ كوشش‌ محمد زاهد كوثری‌، بیروت‌، داراحیاء التراث‌ العربی‌؛
همو، الاعتقاد و الهدایة الى سبیل‌ الرشاد، به‌ كوشش‌ احمد عصام‌ كاتب‌، بیروت‌، 1401ق‌؛
همو، الدعوات‌ الكبیر، به‌ كوشش‌ بدر عبدالله‌ بدر، كویت‌، 1409ق‌ / 1989م‌؛
همو، «رسالة الى ابی‌ محمد الجوینی‌»، ضمن‌ مجموعة الرسائل‌ المنیریة، قاهره‌، 1343ق‌؛
همو، الزهد الكبیر، به‌ كوشش‌ عامر احمد حیدر، بیروت‌، 1996م‌؛
همو، السنن‌ الصغری‌، به‌ كوشش‌ محمد ضیاءالرحمان‌ اعظمی‌، مدینه‌، 1410ق‌ / 1989م‌؛
همو، السنن‌ الكبری‌، به‌ كوشش‌ محمدعبدالقادر عطا، مكه‌، 1414ق‌ / 1994م‌؛
همو، شعب‌ الایمان‌، به‌ كوشش‌ محمد سعید بن‌ بسیونی‌ زغلول‌، بیروت‌، 1410ق‌؛
همو، فضائل‌ الاوقات‌، به‌ كوشش‌ عدنان‌ قیسی‌، مكه‌، 1410ق‌؛
بیهقی‌، علی‌، تاریخ‌ بیهق‌، به‌ كوشش‌ احمد بهمنیار، تهران‌، 1317ش‌؛
حاجی‌ خلیفه‌، كشف‌؛
ذهبی‌، محمد، سیر اعلام‌ النبلاء، به‌ كوشش‌ شعیب‌ ارنؤوط و دیگران‌، بیروت‌، 1405ق‌ / 1985م‌؛
همو، العلو للعلی‌ الغفار، به‌ كوشش‌ اشرف‌ بن‌ عبدالمقصود، ریاض‌، 1995م‌؛
همو، معرفة القراء الكبار، به‌ كوشش‌ بشار عواد معروف‌ و دیگران‌، بیروت‌، 1404ق‌؛
رافعی‌، عبدالكریم‌، التدوین‌ فی‌ اخبار قزوین‌، حیدرآباد دكن‌، 1985م‌؛
رودانی‌، محمد، صلة الخلف‌، به‌ كوشش‌ محمد حجی‌، بیروت‌، 1408ق‌ / 1988م‌؛
سبكی‌، عبدالوهاب‌، طبقات‌ الشافعیة الكبرى، به‌ كوشش‌ محمود محمد طناحی‌ و عبدالفتاح‌ محمد حلو، قاهره‌، 1383ق‌ / 1964م‌؛
سلفی‌، احمد، معجم‌ السفر، به‌ كوشش‌ عبدالله‌ عمر بارودی‌، مكه‌، المكتبة التجاریه‌؛
سمعانی‌، عبدالكریم‌، الانساب‌، به‌ كوشش‌ عبدالله‌ عمر بارودی‌، بیروت‌، 1408ق‌ / 1988م‌؛
همو، التحبیر، به‌ كوشش‌ منیره‌ ناجی‌ سالم‌، بغداد، 1395ق‌ / 1975م‌؛
صدیق‌ حسن‌ خان‌، محمد صدیق‌، ابجد العلوم‌، به‌ كوشش‌ عبدالجبار زكار، بیروت‌، 1978م‌؛
صریفینی‌، ابراهیم‌، تاریخ‌ نیشابور (منتخب‌ السیاق‌ عبدالغافر فارسی‌)، به‌ كوشش‌ محمدكاظم‌ محمودی‌، قم‌، 1403ق‌ / 1362ش‌؛
غامدی‌، احمد، البیهقی‌ و موقفه‌ من‌ الالهیات‌، ریاض‌، نشر مؤلف‌؛
فاسی‌، محمد، ذیل‌ التقیید، به‌ كوشش‌ كمال‌ یوسف‌ حوت‌، بیروت‌، 1410ق‌ / 1990م‌؛
قاضی‌ عیاض‌، ترتیب‌ المدارك‌، به‌ كوشش‌ احمد بكیر محمود، بیروت‌ / طرابلس‌، 1387ق‌ / 1967م‌؛
كتانی‌، محمد، الرسالة المستطرفة، به‌ كوشش‌ محمد منتصر كتانی‌، بیروت‌، 1406ق‌ / 1986م‌؛
منذری‌، عبدالعظیم‌، الترغیب‌ و الترهیب‌، به‌ كوشش‌ ابراهیم‌ شمس‌الدین‌، بیروت‌، 1417ق‌؛
نووی‌، یحیی‌، تهذیب‌ الاسماء و اللغات‌، بیروت‌، 1996م‌؛
هندی‌، علی‌ بن‌ حسام‌، كنز العمال‌، به‌ كوشش‌ بكری‌ حیانی‌ و صفوة السقا، بیروت‌، 1409ق‌ / 1989م‌؛
نیز:

GAL;
GAL,S;
Spies, O.,«Die Bibliotheken des Hidschas», ZDMG, 1936, vol. XC.

احمد پاكتچی‌

نام کتاب : دائرة المعارف بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 9  صفحه : 648
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست