responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دائرة المعارف بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 9  صفحه : 596

ابراهیم نخعی


نویسنده (ها) :
حسن یوسفی اشکوری
آخرین بروز رسانی :
سه شنبه 27 خرداد 1399
تاریخچه مقاله

اِبْراهیمِ نَخَعی، ابو عمران بن یزید (د 96ق / 715م)، متكلم، فقیه، محدّث و از حافظان بنام حدیث. نام و نسب كامل او ابراهیم بن یزید بن قیس بن اسعد نخعی كوفی است. در تاریخ تولد و مرگ وی اتفاق نظر نیست: تولّد او را در 50ق / 670م (بستانی ف) و مرگ او را در 95 ق‌م نیز دانسته‌اند (صفدی، 1 / 169).
با اینكه راویان و تاریخ‌نویسان سلسلۀ نسب ابراهیم را مختلف یاد كرده‌اند، تردید نیست كه او از قبیلۀ نَخَعْ (از قبایل بزرگ و بنام یمن) بوده است. احتمالاً او در مدینه زاده شده، ولی قطعی است كه در كوفه بوده زیسته و در همین شهر درگذشته است (الموسوعة، 1 / 325). گفته‌اند: نخعی اعور بوده و بدین جهت «ابراهیم اعور» نیز خوانده شده است (ابن سعد، 6 / 270) مادر او «مُلَیكه» خواهر اسودبن یزید و عبدالرحمن ابن یزید (دوتن از راویان نخستین) بوده است (ابن اثیر، اللباب، 3 / 304؛ حافظ المزی، 2 / 233). مراحل نخستین دانش‌اندوزی او چندان روشن نیست. گفته‌اند: او در آغاز از دو دایی خود دانش و حدیث آموخت و پس از آن از دیگر عالمان و فقیهان و محدّثان روزگار خویش در مدینه و كوفه حدیث و فقه فراگرفت.
مشایخ حدیث نخعی عبارتند از خُثَیمة بن عبدالرحمن، ابوالشعثاء سلیم بن اسود حاربی، سهم بن مِنجاب، شُرَیح بن اَرطاة، ابومَعْمَرْ عبدالله بن سَخْبرۀ ازدی، عبدالرحمن بن بشربن مسعود ازرق، عبدالرحمن بن یزید، عبید بن نُضَیله، علقمةبن قیس نخعی، عُمارة‌بن عُمَیر، مسروق بن اجدع، نُباتة، نَهیك بن سِنان، یزید بن اوس، ابوزُرعة بن عمرو بن جریر بن عبدالله بَجَلی، ابوعبدالله جدلی، ابوعبدالرحمن سُلَّمی‌، ابوعبیدة بن عبدالله بن مسعود (همو، 2 / 236)، ربیع بن خُثَیم، شریح بن حارث، صِلَة بن زُفَر، عبیدۀ سلمانی، سُوید بن غَفَله، عابس بن ربیعة، همام بن حارث، هُنِّی بن نویرة (صفدی، 1 / 169)، یزیدبن معاویۀ نخعی، زربن جیش، تمیم‌بن حذلم، عبدالله بن ضرار اسدی (ابونعیم، 4 / 234). برخی از ناقلان حدیث از وی اینانند: ابراهیم بن مهاجر بَجَلی، حارث بن یزید عُكْلی، حُرّبن مسكین، حسن بن عبیدالله نخعی، حكم بن عُتَیبه، حكیم بن جُبَیر، حَمّاد بن ابی سلیمان، زبید یامی‌، زبیربن عَدّی، ابومعشر زیادبن كُلَیب، سلیمان بن اَعمش، سِماك بن حرب، شِباك ضَبّی، شُعیب بن حَبْحاب، عبدالله بن شُبرُمة، عبدالله بن عون، عبدالرحمن بن ابوالشعثاء محاربی، ابویعفور عبدالرحمن بن عبید بن نسطاس، عبدالملك بن اِیاس شیبانی اعور، عبیدة بن مُعتب ضَبّی، ابوحَصین عثمان بن عاصم اسدی، عطاء بن سائب، علی بن مُدرِك، ابواسحاق عمروبن عبدالله سَبیعی، عمروبن مُرّة، ابوالعَنبس عمروبن مروان نخعی، غالب ابوهُذَیل، فُضیل بن عمرو فُقَیمی‌، محمد بن خالد ضَبّی، محمدبن سوقة، مغیرة بن مِقْسم ضبّی، منصوربن مُعتَمِر، میمون ابو حمزۀ اعور، هشام بن عائِذبن نُصَیب اسدی، واصل بن حیان اَحدَب، یزید بن ابی زیاد (حافظ المزی، 2 / 236-237).
ابراهیم نخعی را به پارسایی، علم، حكمت و دینداری ستوده و گفته‌اند كه با سادگی می‌زیست (عجلی، 56). هیبت امیران داشت، ولی در نماز بسیار فروتن و خاكسار می‌نمود. آگاهی او از فقه چنان بود كه همواره دیگران را با او می‌سنجیدند. شعبی كه از یاران ابراهیم و خود از راویان بنام است دربارۀ وی گفته است كه از همۀ عالمان و فقیهان بصره، كوفه، حجاز و شام داناتر بود (حافظ المزی، 2 / 238). در روزگار نخعی بازار حدیث و نقل و حفظ و ترویج آن گرم بود و حتی جعل حدیث رواج داشت و ملاكهای نظری و علمی ‌حدیث نیز پدید نیامده بود، ولی او در نقل حدیث احتیاط بسیار می‌كرد و هر مسأله‌ای از وی پرسیده می‌شد، می‌گفت امیدوارم چنین باشد (ابن جوزی، 3 / 46). از این رو او را نقّاد حدیث نامیده‌اند (ذهبی، تذكرة، 1 / 73). اكثر رجال‌شناسان، ابراهیم را از ثقات شمرده (عجلی، 56؛ ابن حجر، تقریب، 1 / 46)، ولی بسیاری از حدیثهای او را مرسل دانسته‌اند. ذهبی بر این باور است كه روایات ابراهیم، جز در مواردی كه مرسل است، حجت است (میزان، 1 / 75). ابراهیم افزون بر مهارت در فقه و حدیث، در تفسیر و قرائت قرآن نیز كه در آن روزگار از مسائل مهم و بحث‌انگیز در میان مسلمانان بود، از صاحب‌نظران به شمار می‌رفت، تا آنجا كه در این باب نام او غالباً در كنار كسانی چون علی بن ابی طالب (ع)، ابن عباس، علقمه، قتاده و ضحاك یاد می‌شود (قیسی، 2 / 366). وی از تابعین است و گفته‌اند كه از میان صحابۀ رسول ابوسعید خدری و عایشه را دیده است (ابن جوزی، 3 / 48).
در روزگار ابراهیم از یك سو حدیث‌گرایی رونق داشت و باورهای دینی و مباحث كلامی ‌و احكام فقهی برپایۀ احادیث نبوی تدوین می‌شد و از دیگر سو عقل‌گرایی و ستیز با نقل‌گرایی افراطی (كه در آن روزگار عقل‌گرایان را اهل رأی می‌نامیدند)، نیز پدید آمده بود و اینان می‌كوشیدند عقل را در فهم اعتقادات و احكام دینی دخالت دهند. در سده‌های بعد دو مكتب فكری و كلامی‌ بزرگ یعنی معتزلیان و اشعریان از متن آن برخورد، سر بر آوردند. ابراهیم اهل حدیث بود و با اهل رأی جدال می‌كرد و آنان را به انحراف از دین متهم می‌ساخت. از این رو بر سبیل سنت محدّثان آن روزگار، كه ضبط حدیث را نیز روا می‌دانستند، گفت كه هرگز چیزی ننوشته است (ابن سعد، 6 / 270). او اصحاب رأی را دشمن اصحاب سنت و پاسداران آن یعنی محدّثان می‌شمرد (ابونعیم، 4 / 222) همچنین ابراهیم با مُرجئه به ستیزه برخاست و‌ اندیشه‌های ویژۀ آنان را «بدعت» خواند و گفت اینان نزد من منفورتر از غیر مسلمانانند و مردمان را از همنشینی و دوستی با آن طایفه برحذر داشت و خود نیز آشكارا از آنان بیزاری جست (ابن سعد، 6 / 273، 274، 275). ابراهیم در روزگار فرمانروایی حجاج بن یوسف (د 95ق / 714م) در كوفه می‌زیست و او را به سبب ستمكاری و خشونت شدیدش سخت نكوهش می‌كرد (همو، 6 / 279). از‌این‌رو حجاج بر او خشم گرفت و او ناگزیر در خانه‌ای نهان شد. در همین احوال بود كه حجاج درگذشت و گفته‌اند زمانی كه ابراهیم از درگذشت فرمانروای كوفه آگاه شد، از شادی گریست و به سجده افتاد (ذهبی، تذكره، 1 / 74). با اینكه ابراهیم 4 ماه پس از مرگ حجاج درگذشت (ابن قیسرانی، 1 / 19)، اما گویا همچنان در خفا می‌زیست، زیرا ابن ماعون روایت كرده كه در تشییع جنازۀ وی تنها 7 نفر شركت جستند و پسر دایی او عبدالرحمن‌بن اسود، بر او نمازگزارد (ابن عماد، 1 / 111). او را در شب به خاك سپردند (بخاری، 1(1) / 334). دربارۀ مذهب نخعی اختلاف است. آنچه از بیش‌تر منابع موجود و نیز عقاید و آرای وی برمی‌آید، حاكی از سنّی بودن اوست، اما برخی از رجال‌شناسان شیعی احتمال شیعی بودن او را داده‌اند (مامقانی، 1 / 43). اینان این دلایل یا قراین را نشانی از تشیع وی دانسته‌اند: 1. فتوای او در مورد مسح پاها به هنگام وضو، بی‌شستن آنها؛ 2. سخن او، كه چون دربارۀ علی (ع) و عثمان از او پرسیدند، گفت: نه سَبایی‌ام نه مُرجئی؛ 3. سخن سعید بن جبیر كه با فروتنی، با بودن ابراهیم خود را صاحب نظر در فقه نمی‌دانست؛ 4. برتری دادن او به علی در برابر عثمان؛ 5. خشم گرفتن حجاج بر او كه بیش از همه با شیعیان سر ستیز داشت (امین، 2 / 250). این شواهد به تنهایی شیعی بودن ابراهیم را ثابت نمی‌كند. افزون بر این، برخی ابراهیم را ناصبی سرسخت دانسته و حتی گفته‌اند كه او در سپاه ابن‌اشعث بوده و در حادثۀ كربلا شركت داشته است (همانجا). روایت دیگری نیز هست كه این احتمال را افزون می‌كند: در زمان مختاربن ابی عبیدۀ ثقفی (د 67ق / 686م) دنبال او فرستادند، وی چیزی بر چهره مالید و دوایی خورد و از رفتن خودداری كرد، از این رو رهایش ساختند (ابونعیم، 4 / 220). با این همه شیعی بودن او كاملاً منتفی نیست.

مآخذ

ابن اثیر، الكامل، بیروت، 1402ق، 5 / 21؛
همو، اللباب، به كوشش احسان عباس، بیروت، 3 / 304؛
ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی، صفوة الصفوة، حیدرآباد دكن، 1390ق، 3 / 46- 48؛
ابن حجر عسقلانی، احمدبن علی، تقریب التهذیب، به كوشش عبدالوهاب عبداللطیف، بیروت، 1975م؛
همو، تهذیب التهذیب، حیدرآباد دكن، 1325ق، 1 / 177- 179؛
ابن سعد، محمد، الطبقات الكبری، به كوشش احسان عباس، بیروت، دارصادر؛
ابن عماد، عبدالحی بن احمد، شذرات الذهب، قاهره، 1350ق؛
ابن قتیبه، عبدالله بن مسلم، المعارف، به كوشش ثروت عكاشه، قاهره، 1388ق، صص 463، 464؛
ابن قیسرانی، محمدبن طاهر، الجمع بین رجال الصحیحین، حیدرآباد دكن، 1323ق،1 / 18- 19؛
ابو نعیم، احمدبن عبدالله، حیلة الاولیاء، بیروت، 1387ق؛
امین، محسن، اعیان الشیعة، بیروت، 1403ق؛
بخاری، محمدبن اسماعیل، التاریخ الكبیر، حیدرآباد دكن، 1362ق؛
1362ق؛
بستانی ف؛
حافظ المزی، یوسف ابن عبدالرحمن، تهذیب الكمال، به كوشش بشار عواد معروف، بیروت، 1982م؛
ذهبی، محمدبن احمد، تذكرة الحفاظ، به كوشش عبدالرحمن بن یحیی معلمی‌، بیروت، 1374ق؛
همو، میزان الاعتدال، به كوشش محمد بجاوی، بیروت، 1963م؛
صفدی، خلیل بن ایبک، الوافی بالوفیات، به كوشش دیدرینگ، بیروت، 1972م؛
عجلی، احمدبن عبدالله، تاریخ الثقات، به كوشش عبدالمعطی، بیروت، 1405ق: قیسی، مكی بن ابی طالب، الكشف عن وجوه القراءات السبع، به كوشش محیی‌الدین رمضان، بیروت، 1981م؛
مامقانی، عبدالله، تنقیح المقال، نجف، 1350ق؛
الموسوعة الفقهیة.

حسن یوسفی اشکوری

نام کتاب : دائرة المعارف بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 9  صفحه : 596
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست