responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دائرة المعارف بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 9  صفحه : 565

آل قدامه

نویسنده (ها) : کاظم برگ نیسی

آخرین بروز رسانی : چهارشنبه 31 اردیبهشت 1399 تاریخچه مقاله

آلِ قُدامه، خاندانی فلسطینیّ‌الاصل و حنبلی مذهب که فقیهان، مُسندان، حافظان و قاضیان بسیاری از آن برخاستند و فعالیت علمی ـ دینی آنان در اندیشۀ اسلامی آن روزگار و گسترش مذهب حنبلی تأثیر بزرگی به جای نهاد.

 

سابقۀ تاریخی

نام این خاندان از نیای بزرگشان قدامة‌بن مقدام ابن نصربن عبداللّه گرفته شده است. زادبوم او روستای جمّاعیل یا جمّاعین از توابع نابلس بود. محمدبن قدامه و سپس فرزندش احمد و نوه‌اش محمد ابوعمر ریاست مذهبی این روستا را به عهده داشتند. زندگی علمی و آوازۀ آل قدامه پس از حملۀ صلیبیان به فلسطین آغاز شد. به دنبال سقوط بیت‌المقدس در ۴۹۲ ق / ۱۰۹۹ م به دست صلیبیان، امیران صلیبی به‌صورت فئودال درآمدند و زندگی را بر مردم سخت گرفتند. کشاورزان جمّاعیل و روستاهای پیرامون آن که از فشارهای گوناگونی همچون بیگاری و پرداخت خراج و نیز از زندان و حتی بریدن پا رنج می‌کشیدند، تسلاّی خاطر خود را در سخنان شیخ احمد می‌یافتند. اهومن بن بارزان که در آن هنگام از سوی صلیبیان بر جماعیل فرمان می‌راند، به بهانۀ آنکه گردآمدن کشاورزان پیرامون شیخ احمد آنان را از کار باز می‌دارد، درصدد کشتن وی برآمد. از‌این‌رو، احمد در ۵۵۱ ق / ۱۱۵۶ م به دمشق که زیر فرمان نورالدّین محمودبن زنگی بود، مهاجرت کرد. این کوچ سرآغاز فعالیت علمی مداومی شد که در چند سده از اواسط سدۀ ۶ تا ۱۱ ق / ۱۲ تا ۱۷ م ادامه یافت. آل قدامه نخست در مسجد ابوصالح دمشق اقامت گزیدند و شیخ احمد در آنجا به امامت حنبلیان پرداخت، اما کوچیدن بسیاری از مردم جماعیل و روستاهای دیگر، جارا بر آوارگان تنگ کرد و شیوع بیماری بسیاری از آنان را از میان برد. از سوی دیگر داشتن مذهب حنبلی گرفتاریهایی را برای آنان پیش آورد. سرانجام، حدود ۳ سال بعد، مسجد ابوصالح را ترک گفتند و به دامنۀ کوه قاسیون که مردگان خود را از پیش در آن به خاک می‌سپردند، کوچیدند. از آن پس این منطقه به نام آنان صالحیه خوانده شد. شیخ احمد در آنجا دیرُ الْحَنابله را ساخت که اکنون جامعُ ‌الْحنابله نام دارد و آثارش هنوز برجاست. سپس خانه‌ها، بازارها، مدارس و مساجد بیشماری ساخته شد و صالحیه به‌صورت یکی از کانونهای فعالیت علمی و دینی درآمد و نقش مهمی را در گسترش مذهب حنبلی در دمشق، مصر، بعلبک و بغداد به عهده گرفت.

آل قدامه گذشته از عالمان، قاضیان بزرگی پروراند که منصب قاضی ‌القضاتی دمشق بارها به آنان رسید. همچنین توجه این خاندان به آموزش زنان، به رشد زنانی انجامید که در دانشهای دینی روزگار خویش صاحب نام بودند. آل قدامه با خاندانهای علمی سرشناسی همچون بنی سرور، بنی عبدالواحد، راجح و جماعه پیوندهای خویشاوندی داشتند که گاه افراد آنان را در شمار خاندان آل قدامه نام برده‌اند (ابن طولون، ۱ / ۶۵-۸۱؛ الموسوعة ‌الفلسطینیة). در این مقاله گذشته از آل قدامه از فرزندان یوسف برادر شیخ احمد (نوادۀ قدامه) که به آل عبدالهادی شهرت یافتند نیز یاد می‌کنیم. افراد سرشناس آل قدامه بدین قرارند:

۱. احمدبن محمدبن قدامه (۴۹۱- ۵۵۸ ق / ۱۰۹۸-۱۱۶۳ م)، خطیب جماعیل. وی از روستاهای نابلس بود. در ۵۵۱ ق / ۱۱۵۶ م پس از استیلای فرنگیان بر سرزمینهای بیت‌المقدس، با خانوادۀ خود به دمشق کوچید و چنانکه اشاره شد در مسجد ابوصالح اقامت گزید. در ۵۵۴ ق / ۱۱۵۹ م به کوه قاسیون رخت کشید و دیر الحنابله را بنیاد گذاشت و به تدریس پرداخت. گفته‌اند در پارسایی بی‌مانند بود. مدفن او مانند اکثر افراد این خاندان در دامنۀ کوه قاسیون است (ابن رجب، ۲ / ۶۱؛ ذهبی، العبر، ۳ / ۲۹؛ ابن طولون، ۱ / ۲۵۰، ۲۵۲؛ نُعیمی، ۲ / ۱۰۱).

۲. ابوعمر محمد بن احمد بن محمدبن قدامه (۵۲۸-۶۰۷ ق / ۱۱۳۴-۱۲۱۰ م)، برادر بزرگ موفق‌الدّین عبدالله بن احمد. وی در روستای الساویا و به قولی در روستای جماعیل زاده شد. در ۵۵۱ ق / ۱۱۵۶ م به دمشق کوچید و در آنجا از پدرش و ابوالمکارم عبدالواحد ابن هلال و ابوتمیم سلمان بن علی رجبی و دیگران حدیث شنید. سپس به مصر رفت و از سعیدبن حسن مأمونی حدیث آموخت (ابوشامه، ۷۱؛ مُنذِری، ۲ / ۲۰۳؛ ذهبی، العبر، ۴ / ۱۴۷) و در همانجا از علی‌ابن بری نحو را فراگرفت. قرآن و نیز مختصر الْخِرَقیّ و احادیث بسیاری از برداشت و فقه و فرایض می‌دانست (ابن رجب، ۲ / ۵۲-۵۳؛ صفدی، ۲ / ۱۱۶). ابوعمر در حملات صلاح‌الدین ایوبی به سرزمینهای اشغالی صلیبیان شرکت کرد و در فتح قدس و سواحل شام و جاهای دیگر حضور داشت (ابوشامه، ۷۱؛ ابن کثیر، ۱۳ / ۵۹؛ ابن رجب، ۲ / ۵۶). در ۵۹۸ ق / ۱۲۰۲ م مدرسه‌ای را در دامنۀ قاسیون بنیاد گذاشت که به نام مدرسة ‌العمریه معروف شد. وی آن را وقف فقه و قرآن کرد (ابن کثیر، ۱۳ / ۵۹؛ نعیمی، ۲ / ۴۳۵). خط بسیار خوشی داشت و از قرآن و شماری از کتابهای تفسیر و فقه با خط خود نسخه‌برداری کرد. روزگارش را به پارسایی و عبادت می‌گذراند و در قاسیون خطبه می‌خواند. ضیاء (حافظ ابوعبدالله محمد مقدسی) و منذری از او حدیث شنیدند. مدفن او در مقبره‌ای در مقابل دیر حورانی است (ابوشامه، ۷۳). وی ۴ پسر به نامهای عمر، شرف‌الدین عبدالله پدر عزالدّین، احمد و عبدالرحمن داشت که در ۶۵۵ ق / ۱۲۵۷ م تنها کوچک‌ترین آنان یعنی عبدالرحمن زنده بود (ابوشامه، ۷۴؛ قس: یافعی، ۴ / ۱۵؛ ابن طولون، ۱ / ۲۴۹-۲۵۰؛ ابن تغری بردی، النجوم الزاهرة، ۶ / ۲۰۲؛ ابن عماد، ۵ / ۲۷-۳۰).

۳. شرف‌الدّین ابوالحسن احمد بن عبیدالله بن احمد بن محمد بن قدامه (۵۷۳-۶۱۳ ق / ۱۱۷۷-۱۲۱۷ م). وی فقیهی فاضل بود. از ابوالفرج عبدالمنعم بن کُلَیْب حرّانی و دیگران حدیث شنید و روایت کرد (منذری، ۲ / ۳۸۸؛ صفدی، ۷ / ۱۷۵؛ ابن طولون، ۲ / ۴۵۸- ۴۵۹؛ ابن عماد، ۵ / ۵۴).

۴. ابوالمجد عیسی‌بن عبداللّٰه‌بن احمدبن محمدبن قدامه (د ۶۱۵ ق / ۱۲۱۸ م)، فرزند موفق‌الدین. وی در دمشق از گروه بسیاری حدیث شنید و در مصر از ابوطاهر اسماعیل بن صالح بن یاسین و ابوالقاسم هبة‌اللّٰه بوصیری و ابوعبداللّٰه محمد اَرتاحی و فاطمه دختر سعدالخیر انصاری و دیگران حدیث شنید و روایت کرد. او خطابت و امامت جامع مظفری قاسمیون را به عهده داشت. منذری با او دیدار داشته است (منذری، ۲ / ۴۳۰).

۵. ابومحمد موفق‌الدّین عبداللّٰه بن احمدبن محمدبن قدامه (۵۴۱-۶۲۰ ق / ۱۱۴۷-۱۲۲۳ م). وی در روستای جماعیل به دنیا آمد. دهساله بود که خانواده‌اش از ستم صلیبیان به دمشق کوچید. او در این شهر قرآن و مختصر الخِرَقی را از بر کرد و از پدرش و ابوالمکارم بن هلال و دیگران حدیث شنید (یاقوت، ۲ / ۱۱۴؛ منذری، ۳ / ۱۰۷). در ۵۶۱ / ۱۱۶۶ م با پسر خاله‌اش حافظ عبدالغنی به بغداد رفت و از هبة‌اللّٰه و ابن بطّی و عبدالقادر گیلانی و دیگران حدیث شنید. سپس در مکه از مبارک بن الطّباخ و در موصل از خطیب شهر ابوالفضل حدیث شنید (ابوشامه، ۱۴۰؛ ابن رجب، ۲ / ۱۳۳). مدتی در مدرسۀ عبدالقادر اقامت داشت و خرقی را نزد او خواند (ابن رجب، ۲ / ۱۳۳). پس از مرگ عبدالقادر از ابوالفتح بن منّی فقه آموخت (یاقوت، ۲ / ۱۱۴). ۴ سال در بغداد ماند و سپس به دمشق بازگشت و در ۵۶۷ ق / ۱۱۷۲ م بار دیگر به بغداد رفت (ابوشامه، ۱۴۰). موفق‌الدّین در جنگهای صلاح‌الدّین ایوبی شرکت می‌جست (ابن کثیر، ۱۳ / ۵۹). در ۵۷۴ ق / ۱۱۷۸ م به حج رفت و در بازگشت یک سال در بغداد ماند. سپس به دمشق بازگشت و در همین زمان به نوشتن کتاب المغنی در شرح الخرقی پرداخت (ابن رجب، ۲ / ۱۳۴). او در جامع مظفری دمشق امامت می‌کرد و حدیث می‌گفت و درس می‌داد و روزهای جمعه خطبه می‌خواند. منذری در دمشق با او دیدار کرده و از وی حدیث شنیده است. موفق‌الدّین در زمینه‌های گوناگونی همچون فقه، نحو، حساب، فرایض و نجوم دست داشت و کتابهای فراوانی به یادگار گذاشت که از آن میان اینها را می‌توان نام برد: لمعة ‌الاعتقاد، چاپ دمشق، ۱۳۹۱ ق / ۱۹۷۱ م؛ لمحة ‌الاعتقاد، دمشق، ۱۳۹۱ ق / ۱۹۷۱ م؛ التّواّبین، دمشق، ۱۳۹۰ ق / ۱۹۷۰ م؛ المغنی فی شرح مختصر الخرقی، مصر، ۱۳۴۱ ق / ۱۹۲۳ م؛ المقنع، مصر، ۱۳۴۱ ق / ۱۹۲۳ م؛ عمدة‌ الاحکام عن سید الانام، نسخۀ خطی در مدرسۀ سپهسالار (سابق)؛ العمدة، قاهره، ۱۳۸۴ ق / ۱۹۸۴ م؛ الکافی؛ التبیین فی انساب القرشیین، نسخۀ خطی در امیرنشین قطر؛ ذم الموسوسین، نسخۀ خطی در آستان قدس؛ اثبات صفة ‌العلوّللّٰه الواحد القهار، نسخۀ خطی در دارالکتب قاهره؛ العقیدة، در ۱۳۲۹ ق / ۱۹۱۱ م ضمن یک مجموعۀ ۹ کتابی در مطبعۀ علمی کردستان به چاپ رسیده است؛ ذمّ‌ التأویل، همراه العقیدة به چاپ رسیده است؛ العقائد، نسخۀ خطی در کتابخانۀ عمومی اوقاف در بغداد؛ التّنزیه و الّتفویض، نسخۀ خطی در همان‌جا؛ روضة ‌النّاظر و جنّة ‌المناظر، قاهره، ۱۳۸۵ ق / ۱۹۶۵ م. برای آشنایی با دیگر کتابهای موفق‌الدّین، نک‌ : ابن رجب ۲ / ۱۳۹-۱۴۰؛ ابن طولون، ۲ / ۴۶۸- ۴۶۹؛ بغدادی، هدیة ‌العارفین، ۱ / ۴۵۹-۴۶۰. او ۲ دختر به نامهای صفیّه و فاطمه و ۳ پسر به نامهای ابوالفضل محمد، ابوالعزّ یحیی و ابوالمجد عیسی داشت. همۀ پسرانش در زمان حیات وی درگذشتند و از این ۳ تن تنها عیسی ۲ پسر داشت که آن دو نیز نا به هنگام مردند و به این ترتیب از نسل موفق‌الدّین کسی نماند (ابوشامه، ۱۴۱؛ قس: ذهبی، العبر، ۳ / ۱۸۰-۱۸۱؛ همو، دول ‌الاسلام، ۳۳۱-۳۳۲؛ ابن‌کثیر، ۱۳ / ۹۹-۱۰۰؛ کتبی، ۲ / ۱۵۸؛ ابن طولون، ۲ / ۴۶۵-۴۷۰؛ نعیمی، ۲ / ۶۸۰؛ ابن عماد، ۵ / ۸۸-۹۲).

۶. امّ محمد رابعه دختر احمد‌بن محمدبن قدامه (د ۶۲۰ ق / ۱۲۲۳ م)، خواهر ابوعمر و موفق‌الدین. وی از ابوالفتح محمدبن عبدالباقی‌بن احمد و ابوالقاسم یحیی‌بن ثابت بن بُنْدار و ابوبکر احمد ابن‌مقرب کرخی و دیگران اجازۀ روایت حدیث گرفت و به منذری اجازه داد. فخرالدین ابوالحسن علی بن احمد از او روایت کرده است. ام محمد حافظ قرآن بود و به زنان درس می‌داد (منذری، ۳ / ۱۰۹).

۷. امّ احمد رقیه دختر احمدبن محمدبن قدامه (د ۶۲۱ ق / ۱۲۲۴ م)، خواهر بزرگ امّ محمد رابعه و مادر حافظ ابوعبداللّٰه محمدبن عبدالواحد مقدسی مشهور به ضیاء. ابوالفتح محمدبن عبدالباقی ابن احمد و ابوبکر احمدبن مقرب کرخی و دیگران به او اجازه دادند و منذری از وی روایت کرده است (منذری، ۳ / ۱۲۴-۱۲۵).

۸. امّ احمد آمنه دختر ابوعمر محمدبن احمد بن محمدبن قدامه (د ۶۳۱ ق / ۱۲۳۴ م). وی از ابوالفتح محمدبن عبدالباقی بن احمد و ابوبکر احمدبن مقرب و دیگران اجازۀ روایت حدیث گرفت. قرآن را از برداشت و به زنان و کنیزان درس می‌گفت. منذری از وی اجازۀ نقل حدیث گرفت (منذری، ۳ / ۳۷۱).

۹. جمال‌الدّین ابوحمزه احمدبن عمربن محمدبن احمدبن محمدبن قدامه (۵۶۹-۶۳۳ ق / ۱۱۷۴-۱۲۳۵ م). وی در کودکی به بغداد رفت و مدت اندکی به شنیدن حدیث و تحصیل پرداخت. سپس وارد سپاه شد و در جنگ با صلیبیان از خود دلاوری نشان داد. وی مدتی والی جماعیل بود. از نصراللّٰه القزّاز و ابن شاتیل و ابوالمعالی بن صابر حدیث شنید و روایت کرد. گروهی از‌جمله منذری از وی روایت کرده‌اند (منذری، ۳ / ۴۰۶؛ صفدی، ۷ / ۲۶۴؛ ابن عماد، ۵ / ۱۵۹).

۱۰. ساره دختر عبداللّٰه بن احمد بن محمد بن قدامه. وی از ابوطاهر سلفی روایت می‌کرد و ام احمد عایشه بنت عیسی از وی حدیث شنید. در حدود ۶۴۱ ق / ۱۲۴۳ م زنده بود (کحاله، اعلام‌النساء، ۲ / ۱۳۸).

۱۱. شرف‌الدّین ابوبکر عبداللّٰه بن محمدبن احمدبن محمدبن قدامه (۵۷۸-۶۴۳ ق / ۱۱۸۳-۱۲۴۵ م)، معروف به خطیب جبل. وی در دمشق به دنیا آمد و درهمان‌جا از یحیی ثقفی و در بغداد از ابوالفرج بن الجوزی و ابن المعطوس و ابن سکینه و در مصر از بوصیری و ارتاحی و فاطمه دختر سعدالخیر حدیث شنید. فقه را نزد پدر و عمویش آموخت و مدتی در جامع جبل خطبه خواند (ابوشامه، ۱۷۷؛ذهبی، العبر، ۳ / ۲۴۶؛ ابن کثیر، ۱۳ / ۱۷۱؛ ابن‌طولون، ۲ / ۴۷۸- ۴۷۹؛ ابن تغری بردی، النجوم الزاهرة، ۶ / ۳۵۵؛ ابن عماد، ۵ / ۲۱۸- ۲۱۹).

۱۲. سیف‌الدّین ابوعباس احمدبن عیسی بن عبداللّٰه بن محمد (۶۰۵-۶۴۳ ق / ۱۲۰۸-۱۲۴۵ م). وی در قاسیون به دنیا آمد. از نیای خود و ابوالقاسم حَرَسْتانی و ابوالیمن کندی و دیگران حدیث شنید. سپس به بغداد رفت و از ابوالفتح بن عبدالسلام و ابوعلی بن جوالیقی حدیث شنید. خطی خوش داشت و کتابهای بسیار نوشت و به تدوین حدیث پرداخت. سیف‌الدّین کتابی بزرگ در ردّ بر محمدبن طاهر مقدسی که در جاهایی از کتاب صفوة اهل التّصوف سماع را مباح شمرده بود، نوشت. ابن طولون این کتاب را به یک چهارم تلخیص کرد. وی همچنین کتابهای الاعتقاد و الازهر فی ذکر آل جعفر را نوشت و فضایل آل جعفر بن ابی‌طالب را برشمرد (ابوشامه، ۱۷۷؛ ذهبی، العبر، ۳ / ۲۴۴؛ صفدی، ۷ / ۲۷۳؛ ابن طولون، ۲ / ۴۳۵-۴۳۶).

۱۳. عزالدّین ابواسحاق ابراهیم بن عبداللّٰه بن محمد (۶۰۶-۶۶۶ ق / ۱۲۱۰-۱۲۶۷ م)، معروف به خطیب جبل. وی از موفق‌الدین عموی پدرش و شهاب بن راجح و قاضی ابوالقاسم حرستانی و ابن مُلاعب و ابن عبدون بنّا و کندی و ابومحمدبن البُنّ و ابوالفتح محمدبن عبدالغنی و ابوالمجد قزوینی و دیگران حدیث شنید و ابن طبرزد و مؤید طوسی و دیگران به وی اجازه دادند. عزّ‌الدّین فقیهی پارسا بود. دِمیاطی و قاضی تقی‌الدین سلیمان و ابن خبّاز و ابن زرّاد و دیگران از او حدیث روایت کرده‌اند. ابن خباز اخبار و مناقب وی را در چند دفتر گرد آورد (ذهبی، العبر، ۳ / ۳۱۵؛ صفدی، ۶ / ۳۵؛ ابن تغری بردی، المنهل الصافی، ۱ / ۶۴-۶۶؛ همو، النجوم الزاهرة، ۷ / ۲۲۷؛ ابن طولون، ۲ / ۴۸۰؛ ابن عماد، ۵ / ۳۲۲).

۱۴. شمس‌الدین ابوالفرج عبدالرحمن بن محمدبن احمدبن محمدبن قدامه (۵۹۷-۶۸۲ ق / ۱۲۰۰-۱۲۸۳ م). وی در دیر دامنۀ کوه قاسیون به دنیا آمد (ابن رجب، ۲ / ۳۰۴). از پدر و عمویش موفق‌الدّین و بنت الطراح و ابن طبرزد و بعداً در مکه از ابوالمجد قزوینی و ابن باسویه، و در مدینه از ابوطالب عبدالمحسن حفیفی حدیث شنید (ذهبی، العبر، ۳ / ۳۵۰؛ کتبی، ۲ / ۲۹۲). صیدلانی و ابن‌جوزی و گروهی دیگر به وی اجازۀ روایت حدیث دادند. شمس‌الدین اصول را نزد سیف آمدی و فقه را نزد عمویش آموخت و کتاب المقنع را در ۱۰ جلد شرح کرد، اما بخش بزرگ این شرح را از کتاب دیگر عمویش المغنی گرفت (ابن رجب، ۲ / ۳۰۴). وی نخستین کس از آل قدامه است که در ۶۶۴ ق / ۱۲۶۶ م قاضی‌القضاتی حنبلیان را در دمشق به عهده گرفت. شمس‌الدین برخلاف میل خود، ۱۲ سال در این سمت ماند، اما در برابر کار خود مزد دریافت نکرد و سپس کناره گرفت. قضای حنبلیان همچنان بی‌قاضی ماند تا آنکه فرزندش نجم‌الدین عهده‌دار آن شد (ابن رجب، ۲ / ۳۰۶؛ کتبی، ۲ / ۲۹۲؛ ابن کثیر، ۱۳ / ۳۰۲). وی از دانشمندان با فضیلت روزگار خود به شمار می‌رفت و ریاست مذهبی حنبلیان و مشیخت مدرسۀ دارالحدیث اشرفیّه را به عهده داشت و مدتها در قاسیون قضاوت کرد و خطبه خواند. تقی‌الدّین ابن تیمیّه و مجدالدّین اسماعیل و ابن محمد حرّانی از شاگردان وی بودند و ابومحمدحارثی و ابوالحسن بن عطّار و برزالی از او حدیث روایت کردند (ابن رجب، ۲ / ۳۰۸). اسماعیل بن خباز شرح حال وی را به گونه‌ای سخت مبالغه‌آمیز در ۱۵۰ جزء نوشته که تنها بخش کوچکی از آن به زندگی شمس‌الدین ارتباط دارد. از کتابهای وی می‌توان اینها را نام برد: مختصر منهاج القاصدین، دمشق، ۱۳۹۱ ق / ۱۹۷۱ م؛ الشّافی، قاهره، ۱۳۴۱ ق / ۱۹۲۳ م؛ (قس: ذهبی، دول ‌الاسلام، ۳۸۱؛ صقاعی، ۱۰۶؛ ابن تغری بردی، النجوم الزاهرة، ۷ / ۳۵۸؛ یافعی، ۴ / ۱۹۷- ۱۹۸؛ ذهبی، تذکرة ‌الحفّاظ، ۴ / ۱۴۹۲؛ ابن طولون، ۱ / ۱۵۷- ۱۵۸؛ ابن عماد، ۵ / ۳۷۶- ۳۷۹).

۱۵. شرف‌الدّین ابوالعباس احمد بن احمدبن عبیدالله (۶۱۴-۶۸۷ ق / ۱۲۱۷- ۱۲۸۸ م). وی از عموی پدرش موفق‌الدّین و ابن ابی‌لقمۀ قزوینی و ابوالقاسم صَصْریٰ و ابن صباح حدیث شنید و فقه را نزد تقی‌الدّین احمدبن العز آموخت. حَرَستانی و دیگران به وی اجازۀ نقل حدیث دادند. حدیث بسیار روایت کرد و مِزّی و ابن خبّاز و برزالی از او روایت کردند. فرایض و جبر و مقابله می‌دانست و در جامع مظفری حلقۀ درس می‌داشت اما مزدی نمی‌گرفت. روزگارش را در زهد گذراند. سرانجام در روضۀ قاسیون در کنار موفق‌الدّین به خاک سپرده شد (ذهبی، العبر، ۳ / ۳۶۳؛ صفدی، ۶ / ۲۳۰-۲۳۱؛ ابن تغری بردی، النجوم الزاهرة، ۷ / ۳۷۷؛ ابن طولون، ۲ / ۴۷۹؛ ابن عماد، ۵ / ۳۹۹).

۱۶. نجم‌الدّین ابوالعباس احمدبن عبدالرحمن‌بن احمد (۶۵۱- ۶۸۹ ق / ۱۲۵۳-۱۲۹۰ م). وی از خطیب مَرْدا ابوعبدالله محمدبن اسماعیل و ابراهیم بن خلیل و ابن عبدالدّائم حدیث شنید، اما روایت نکرد. فقه را از پدر آموخت و در دارالحدیث اشرفیّه در قاسیون درس می‌گفت. خطابت قاسیون و امامت حلقۀ حنبلیان و سرپرستی اوقاف آنان را به عهده داشت. پس از آنکه پدرش از مقام قاضی‌القضاتی کناره گرفت، بر جای نشست. در فتح طرابلس به دست سلطان ملک منصور حضور داشت. در قاسیون به خاک سپرده شد (ذهبی، العبر، ۳ / ۳۶۸؛ ابن رجب، ۲ / ۳۲۲؛ ابن تغری بردی، المنهل‌الصافی، ۱ / ۳۱۰-۳۱۱؛ صفدی، ۷ / ۴۶؛ ابن طولون، ۲ / ۴۹۶؛ ابن کثیر، ۱۳ / ۳۱۹؛ ابن تغری بردی، النجوم الزاهرة، ۷ / ۳۸۵؛ ابن عماد، ۵ / ۴۰۷- ۴۰۸).

۱۷. شرف‌الدّین ابوالفضل حسن‌بن عبدالله‌بن ابی عمر (۶۳۸-۶۹۵ ق / ۱۲۴۰-۱۲۹۶ م). ابن کثیر نام وی را حسین آورده که درست نمی‌نماید. شرف‌الدّین از ابن قُمیره و ابن مسلمة و مرسی و یلدانی و دیگران حدیث شنید. فقه را نزد عموی خود شمس‌الدّین آموخت و در لغت و فروع چیره‌دست شد. در مدرسۀ نیای خویش ابوعمر و دارالحدیث اشرفیّه درس داد. برزالی و دیگران از وی حدیث شنیدند. پس از نجم‌الدّین قضا را به عهده گرفت (ابن ‌کثیر، ۱۳ / ۳۴۵؛ ابن طولون، ۱ / ۱۵۸- ۱۵۹؛ ابن عماد، ۵ / ۴۳۰).

۱۸. شمس‌الدّین ابوعبدالله محمدبن حمزة‌بن احمد (۶۳۱-۶۹۷ ق / ۱۲۳۳- ۱۲۹۸ م). وی از ابن اللّتی و جعفر همدانی و کریمه و ضیاء و دیگران حدیث شنید. فقه آموخت و به تدریس و افتاء پرداخت. در مدرسۀ اشرفیّۀ قاسیون حدیث می‌گفت و با خطی خوش کتاب می‌نوشت. مدتی نیابت قضای برادرش را داشت (صفدی، ۳ / ۲۶؛ ابن طولون، ۲ / ۴۰۰). ابن طولون مرگ وی را در ۶۸۷ ق نوشته است.

۱۹. امّ احمد عایشه بنت عیسی‌بن عبدالله (۶۱۱-۶۹۷ ق / ۱۲۱۴- ۱۲۹۸ م). وی از نیایش و ابن راجح حدیث روایت کرد. ابوالقاسم حرستانی به او اجازه داد. او در حدیث معتمد بود. ابن نابلسی و محب از او حدیث شنیدند (ذهبی، العبر، ۳ / ۳۸۹؛ ابن تغری بردی، النجوم الزاهرة، ۸ / ۱۱۲؛ ابن طولون، ۲ / ۴۲۷- ۴۲۸؛ ابن عماد، ۵ / ۴۳۸).

۲۰. ابوالحسن علی‌بن عبدالرّحمن‌بن ابی عمر (د ۶۹۹ ق / ۱۲۹۹ م). وی در مدرسۀ نیایش ابوعمر و نیز در جامع دمشق درس می‌داد و در جامع مظفری امامت می‌کرد. با جمعی از حنبلیان در ربیع‌الاول ۶۹۹ ق / نوامبر ۱۲۹۹ م در ۲ منزلی بیره به دست تاتارها کشته شد (ابن طولون، ۱ / ۲۵۸؛ ابن عماد، ۵ / ۴۵۰).

۲۱. ناصرالدّین داوود‌بن حمزة‌بن عمر (۶۲۹-۷۰۱ ق / ۱۲۳۲-۱۳۰۱ م) برادر قاضی سلیمان. وی وقت خود را در تدریس می‌گذراند. در مسجد عتیق امامت می‌کرد. از ابن‌اللّتی و جعفر و ضیاء و کریمه حدیث روایت کرد (ابن حجر، ۲ / ۲۲۲).

۲۲. شرف‌الدّین ابومحمد عبداللّه بن عبدالرّحمن بن محمد (۶۳۹- ۷۰۸ ق / ۱۲۴۱- ۱۳۰۸ م). وی از ضیاء و مرسی و عبدالرحمن بن ابی‌الفهم و دیگران حدیث شنید. ابوالحسن بن صابونی و ابن رواح و دیگران به وی اجازه دادند. ابن رافع از او روایت کرده است (ابن حجر، ۳ / ۴۵-۴۶).

۲۳. ساره دختر عمربن احمدبن عمر (د پس از ۷۱۵ ق / ۱۳۱۵ م). وی از ابن عبدالدّائم حدیث شنید و روایت کرد و به برخی اجازه داد (کحاله، اعلام‌النساء، ۲ / ۱۳۸).

۲۴. تقی‌الدّین ابوالفضل سلیمان بن حمزة‌بن احمد (۶۲۸-۷۱۵ ق / ۱۲۳۱-۱۳۱۶ م). وی از ابن‌اللّتی و جعفر همدانی و ابن مقیّر و کریمه و ابن جمیزی و دیگران حدیث شنید. عمربن کرم و ابوالوفاء محمودبن منده و شهاب‌الدین سهروردی و گروه دیگری از اصفهان و بغداد به او «اجازه» دادند. فقه را از ابن ابی عمر آموخت و در چند مدرسه به تدریس پرداخت. حدیث بسیار گفت و ابیوردی و علاء‌الدین کندی از وی حدیث شنیدند. در ۶۹۵ ق / ۱۲۹۶ در روزگار عادل ایوبی قاضی‌القضاة دمشق شد. در ۶۹۹ ق / ۱۳۰۰ م که تاتارها بر دمشق چیره شدند، سختیها کشید و برخی از افراد خانواده‌اش کشته شدند. در ۷۰۵ ق / ۱۳۰۵ م که واقعۀ ابن‌تیمیّه پیش آمد و حنبلیان مجبور به برگشت از معتقدات خود شدند، قاضی تقی‌الدین مدارا پیشه کرد تا آنکه ماجرا فرو خفت. در ۷۰۹ ق / ۱۳۰۹ م جاشنکیر او را عزل کرد و قاضی شهاب‌الدّین ابن الشّرف حسین برای مدتی جای او را گرفت، اما سلطان ملک ناصر او را به قضا بازگرداند. وی معجمی در ۲ جلد نوشت. همچنین کتابی به نام المائة العوالی از وی به جای مانده است که نسخه‌ای خطی از آن در خزانۀ تیموریّۀ مصر موجود است (ذهبی، العبر، ۴ / ۴۲؛ صقاعی، ۸۹-۹۰؛ ابن کثیر، ۱۴ / ۷۵؛ ابن حجر، الدّرر الکامنة، ۲ / ۲۸۵-۲۸۷).

۲۵. تقی‌الدّین احمدبن ابراهیم‌بن عبداللّه (۶۴۸-۷۲۶ ق / ۱۲۵۰-۱۳۲۶ م). وی از محمدبن عبدالهادی، خطیب مَرْدا و دیگران حدیث شنید. گروهی به وی اجازه دادند. در جامع مظفری خطبه می‌خواند (ذهبی، العبر، ۴ / ۷۷- ۷۸؛ ابن حجر، الدّرر الکامنة، ۱ / ۱۰۳).

۲۶. فخرالدّین علی‌بن احمدبن عبدالرّحمن (د ۷۲۷ ق / ۱۳۲۷ م). وی از فخر علی و دیگران حدیث شنید. خطابت جامع مظفری را به عهده داشت (ابن حجر، الدّرر الکامنة، ۴ / ۱۸).

۲۷. عزّالدّین سلیمان‌بن حمزه (۶۶۵-۷۳۱ ق / ۱۲۶۷-۱۳۳۰ م). وی از شمس‌الدّین ابن ابی عمر و ابوبکر هروی و ابن عبدالدائم حدیث روایت کرد. در روزگار قضای پدرش نیابت وی را به عهده داشت و فتوا می‌نوشت. وقتی ابن مسلم قضا را به دست گرفت خانه‌نشین شد و در جوزیّه و دارالحدیث اشرفیّه به تدریس پرداخت. پس از مرگ ابن مسلم در ۷۲۷ ق / ۱۳۲۷ م قضای حنبلیان را در دمشق عهده‌دار شد و ۴ سال بعد درگذشت و در آرامگاه نیایش ابوعمر به خاک سپرده شد (ذهبی، العبر، ۴ / ۸۹؛ ابن کثیر، ۱۴ / ۱۵۴-۱۵۵؛ ابن حجر، الدّرر الکامنة، ۵ / ۱۸۹-۱۹۰؛ ابن تغری بردی، النّجوم الزّاهرة، ۹ / ۲۸۶؛ ابن طولون، ۱ / ۱۶۰؛ ابن عماد، ۶ / ۹۶).

۲۸. شرف‌الدّین ابومحمد عبداللّه‌بن ابراهیم‌بن عبداللّه (۶۳۳-۷۳۱ ق / ۱۲۳۶-۱۳۳۱ م). وی از علی کرمانی و احمدبن عبدالدائم و ابوبکر هروی و ابن ابی عمر و احمدبن شیبان و دیگران حدیث شنید. ابوشامه و حسین‌بن حسین‌بن المُهَیْر و دیگران به او اجازه دادند (ابن حجر، الدّرر الکامنة، ۳ / ۷- ۸).

 

 

۲۹. فاطمه دختر عبیداللّه بن محمد (۶۶۰-۷۳۲ ق / ۱۲۶۲-۱۳۳۲ م). وی از ابن عبدالدائم و ابن زین و تقی واسطی و نجیب حدیث شنید. ابوشامه و ابن ابی ‌السیر و دیگران به او اجازه دادند. العّز ابن جمّاعه و دیگران از او حدیث شنیدند (ابن حجر، الدّرر الکامنه، ۴ / ۲۶۳).

۳۰. عزالدّین عبدالرّحمن ‌بن ابراهیم بن عبداللّه (۶۵۶-۷۳۲ ق / ۱۲۵۸-۱۳۳۲ م). وی از ابن عبدالدائم و پدرش و عموی پدرش شمس‌الدّین و کرمانی و ابوبکر هروی حدیث شنید. در فرایض چیره‌دست و به تقسیم ارث عالم بود (ابن حجر، الدّرر الکامنة، ۳ / ۱۰۸).

۳۱. زینب دختر عبدالرّحمن بن ابی عمر (۶۵۹- ۷۳۹ ق / ۱۲۶۱-۱۳۳۹ م). وی از احمدبن عبدالدائم و پدر خود و دیگران حدیث شنید و جمعی از وی روایت کردند (ابن رافع، ۱ / ۲۷۳؛ ابن حجر، الدّرر الکامنة، ۲ / ۲۵۱).

۳۲. زینب دختر سلیمان بن حمزة بن احمد (د ۷۳۹ ق / ۱۳۳۹ م). وی از شمس‌الدین عبدالرحمن حدیث شنید (۶۷۹ ق)، اما حدیثی روایت نکرد (ابن رافع، ۱ / ۲۷۴).

۳۳. زینب دختر اسماعیل بن احمدبن عمر (سدۀ ۸ ق / ۱۴ م). وی از قبیطی حدیث شنید. ابراهیم بن عثمان کاشغری و دیگران به وی اجازۀ روایت حدیث دادند (ابن حجر، الدّرر الکامنة، ۲ / ۲۵۰؛ کحاله، ۲ / ۵۶).

۳۴. زینب دختر عبدالرحمن‌بن ابراهیم بن عبداللّه (سدۀ ۸ ق / ۱۴ م). وی به شیخه فاطمۀ حنبلیه اجازه داد (ابن حجر، الدّرر الکامنة، ۲ / ۲۵۱، حاشیه).

۳۵. صفیّه دختر احمدبن احمدبن عبیداللّه بن محمد (۶۶۰-۷۴۱ ق / ۱۲۶۲-۱۳۴۱ م)، همسر ابوالحسن علی‌بن العزّ شیخِ ابن رافع. وی از ابوالعباس احمدبن عبدالدائم و عمربن محمد کرمانی حدیث شنید و روایت کرد (ابن رافع، ۱ / ۳۸۶-۳۸۷؛ ذهبی، العبر، ۴ / ۱۲۳؛ ابن حجر، الّدرر الکامنة، ۲ / ۳۶۵).

۳۶. شهاب‌الدّین ابوالعباس احمدبن محمدبن احمدبن عمر (۶۵۲-۷۴۲ ق / ۱۲۵۴-۱۳۴۲ م). وی برادرزادۀ تقی‌الدّین سلیمان است. از ابوالعباس احمدبن عبدالدائم و عبدالوهاب‌بن ناصح و شمس‌الدّین عبدالرّحمن حدیث شنید و روایت کرد. فقه آموخت و المقنع را از برداشت. در ۷۲۶ ق / ۱۳۲۶ م در دمشق به خط خود به صفدی اجازه داد (ابن رافع، ۱ / ۴۰۷؛ صفدی، ۷ / ۳۵۹؛ ابن حجر، الدّرر الکامنة، ۱ / ۲۹۰).

۳۷. عزّالدّین ابوالعباس احمدبن عبداللّه‌بن عبدالرّحمن (۶۷۳-۷۴۳ ق / ۱۲۷۴-۱۳۴۲ م). وی از نیای خود و نیز از الفخر و دیگران حدیث شنید و روایت کرد. ابن رافع از وی حدیث شنید (ابن رافع، ۱ / ۵-۴۲۴؛ ابن حجر، الدّرر الکامنة، ۱ / ۲۱۳).

۳۸. حبیبه دختر ابراهیم بن عبداللّه بن ابی عمر (۶۵۴-۷۴۵ ق / ۱۲۵۶-۱۳۴۵ م). وی از ابن عبدالدائم و دیگران حدیث شنید و روایت کرد. محمدبن عبدالهادی و دیگران به او اجازه دادند (ابن‌رافع، ۱ / ۵۰۳؛ ذهبی، العبر، ۴ / ۱۳۶؛ حسینی، ۲۴۷- ۲۴۸؛ ابن‌حجر، الدّرر الکامنة، ۲ / ۱۰۳).

۳۹. زینب دختر محمد بن عبداللّه بن ابی عمر (۶۶۵-۷۴۶ ق / ۱۲۶۶-۱۳۴۵ م). وی از عموی پدرش شمس‌الدّین ابوالفرج و الفخر و کمال عبدالرحیم حدیث شنید و روایت کرد. ابن عبدالدائم و کرمانی به او اجازه دادند (ابن رافع، ۲ / ۱۴-۱۵؛ ابن حجر، الدّرر الکامنة، ۲ / ۲۵۳).

۴۰. فاطمه دختر ابراهیم بن عبداللّه بن ابی عمر (۶۵۴-۷۴۷ ق / ۱۲۵۶-۱۳۴۷ م). ابن رافع وی را امّ عبدالله نامیده است. از ابراهیم ابن خلیل و ابن عبدالدائم و دیگران حدیث شنید. وی آخرین کسی بود که با اجازه از محمدبن عبدالقادر و ابن سروری و ابن عوّه و خطیب مردا روایت کرد (ابن رافع، ۲ / ۳۶، ذهبی، العبر،۴ / ۴۳؛ حسینی، ۲۵۹؛ ابن حجر، الدّرر الکامنة، ۴ / ۲۵۸).

۴۱. عزالدّین ابوعبداللّه محمدبن ابراهیم بن عبداللّه بن ابی عمر (۶۶۳- ۷۴۸ ق / ۱۲۶۵-۱۳۴۷ م). وی از ابن عبدالدائم و علی عمر کرمانی و دیگران حدیث شنید. در جامع مظفری خطبه می‌خواند. در چندین جا به تدریس پرداخت. در فقه چیره‌دست بود. اسماعیل‌بن درجی و دیگران به او اجازه دادند (ابن رافع، ۲ / ۵۲؛ حسینی ۲۶۶-۲۶۷؛ ابن حجر، الدرّر الکامنة، ۵ / ۱۲).

۴۲. سِتُّ العرب امّ محمد (د ۷۴۹ ق / ۱۳۴۸ م)، دختر سلیمان‌بن حمزه. ظاهراً ابن رافع تنها کسی است که از او یاد کرده و نوشته است: گروهی به وی اجازه دادند، اما حدیثی به روایت از او ندیده‌ام (ابن رافع، ۲ / ۶۲).

۴۳. محمود‌بن عبیداللّه‌بن احمدبن عمر منجنیقی (د ۷۵۴ ق / ۱۳۵۳ م)، از ابن بخاری حدیث شنید و روایت کرد و شریف حسینی از او حدیث شنید. وی که ادارۀ منجنیق را به عهده داشت به هنگام اصلاح آن از حصار افتاد و درگذشت (ابن حجر، الدّرر الکامنة، ۶ / ۸۶-۸۷).

۴۴. نجم‌الدّین ابوالعباس احمد بن محمد بن سلیمان بن حمزه (ح ۷۱۰-۷۵۵ ق / ۱۳۱۰-۱۳۵۴ م). وی از خطیبان زبان‌آور بود. مدتی در جامع مظفری خطبه خواند (ذهبی، العبر، ۴ / ۵-۱۶۴؛ حسینی، ۲۹۸؛ ابن حجر، الدّرر الکامنة، ۱ / ۳۱۶).

۴۵. شمس‌الدّین ابوالفرج عبدالرّحمن بن علی بن عبدالرّحمن (۶۸۹-۷۶۵ ق / ۱۲۹۰-۱۳۶۴ م). امام و مسند و مفتی، معروف به تتری (زیرا تاتارها اسیرش کردند). وی از قاضی تقی‌الدین سلیمان و اسماعیل بن فرّاء و ابن عبدالدائم و عایشه بنت عیسی بن موفق حدیث شنید و روایت کرد. حسینی و ابن رجب از او حدیث روایت کرده‌اند. ابن کثیر به جای «تتری»، «بیری» آورده که ظاهراً مصحّف آن است (ابن‌رافع، ۲ / ۲۸۶-۲۸۷؛ ابن‌کثیر، ۱۴ / ۳۰۷؛ ابن‌حجر، الدّرر الکامنة، ۳ / ۱۲۶؛ ابن طولون، ۲ / ۴۲۵-۴۲۶).

۴۶. حسن بن محمدبن سلیمان بن حمزه (ح ۷۱۰-۷۷۰ ق / ۱۳۱۰- ۱۳۶۸ م). وی از جدش و مطعّم و یحیی بن سعد و دیگران حدیث شنید و روایت کرد و در دارالحدیث اشرفیّه و جوزیّه درس گفت. در اواخر عمر نیابت قضای ابن قاضی الجبل را به عهده داشت (ابن رافع، ۲ / ۳۴۱-۳۴۲؛ ابن حجر، الدّرر الکامنة، ۲ / ۱۴۳؛ ابن طولون، ۱ / ۱۶۱).

۴۷. شرف‌الدّین ابوالعباس احمدبن حسن بن عبداللّه (۶۹۳-۷۷۱ ق / ۱۲۹۴-۱۳۷۰ م)، معروف به ابن قاضی‌الجبل. وی در کودکی از اسماعیل‌بن عبدالرحمن فرّاء و محمد‌بن علی واسطی و عبدالرحمن‌بن مؤمن حدیث شنید. از ۷۱۰ ق / ۱۳۱۰ م به بعد از قاضی تقی‌الدّین سلیمان و مطعّم و یحیی بن سعد و دیگران حدیث شنید و از پدر و تنوخی و ابن القوّاس و ابن عساکر اجازه گرفت. شرف‌الدّین نزد تقی‌الدّین بن تیمیّه به شاگردی پرداخت و ابن تیمیّه و قاضی تقی‌الدّین سلیمان به او اجازۀ افتا دادند. او حدیث و نحو و لغت و اصول فقه و کلام و منطق می‌دانست (ابن رافع، ۲ / ۳۵۴؛ ابن‌حجر، الدّرر الکامنة، ۹- ۱۳۸؛ ابن طولون، ۲ / ۴۹۱) و در چند مدرسه درس می‌داد. در اواخر عمر برای تدریس در مدرسۀ سلطان حسن به مصر فراخوانده شد. سپس به شام بازگشت و به تدریس و افتا روی آورد. در ۷۶۷ ق / ۱۳۶۶ م به جای جلال‌الدین یوسف بن محمدبن عبدالله مرداوی قضای حنبلیان را در دمشق به عهده گرفت، اما رفتاری ناپسند پیشه کرد و به‌سبب جاه‌طلبی با قاضی القضاة تاج‌الدین شافعی و برخی حنبلیان مرداوه اختلاف پیدا کرد (ابن کثیر، ۱۴ / ۳۱۷؛ ابن طولون، ۲ / ۴۹۱-۴۹۲). وی تا هنگام مرگ ریاست مذهب حنبلی و نیز قضا را به عهده داشت. از‌جمله کتابهای وی: القصد المفید فی حکم التوکید، المناقلة فی الاوقاف و ما فی ذلک من خلاف، مسألة رفع الیدین، الفائق فی المذهب و شرح المنتقی را می‌توان نام برد. ۲ کتاب اخیر ناتمام مانده است (قس: ابن تغری بردی، المنهل الصافی، ۱ / ۲۶۸-۲۷۰؛ همو، النجوم الزّاهرة، ۱۱ / ۱۰۸؛ ابن عماد، ۶ / ۲۱۹-۲۲۰).

۴۸. سعدالدّین محمد‌بن محمد‌بن احمدبن ابراهیم (د ۷۷۲ ق / ۱۳۷۰ م)، فرزند صلاح‌الدین ابوعبداللّٰه محمد. وی بسیار حدیث شنید و روایت کرد. سعدالدین پیش از پدر درگذشته است (ابن حجر، الدّرر الکامنة، ۵ / ۴۲۱).

۴۹. نجم‌الدّین ابوالعباس احمد بن اسماعیل‌ بن احمدبن عمر (۶۸۲-۷۷۳ ق / ۱۲۸۳-۱۳۷۱ م). ابن حجر در سال تولد وی اشتباه کرده است. نجم‌الدین در مجلس درس شمس‌الدین بن ابی عمر حضور داشت و امالی ابن سمعون را از ابن بخاری شنید و از تقی واسطی و ابوالفضل بن عساکر و دیگران حدیث روایت کرد. در حدیث مسند بود. به ابوحامد بن ظهیره و عبدالله بن عمر بن جماعه اجازه داد (ابن رافع، ۲ / ۳۸۷؛ ابن حجر، الدّرر الکامنة، ۱ / ۱۱۹، ۱۲۰؛ ابن طولون، ۲ / ۴۱۶؛ ابن عماد، ۶ / ۲۲۶).

۵۰. شمس‌الدّین (خطیب) ابوالفرج عبدالرّحمن بن محمد بن ابراهیم (۶۹۸-۷۷۳ ق / ۱۲۹۹-۱۳۷۱ م). وی از حسن خلّال و عیسی بن ابی محمد مغازی و سلیمان بن حمزه و ابن عبدالدائم و دیگران حدیث شنید. در فرایض چیره‌دست بود. حدیث روایت کرد و مدتی در جامع مظفری به تدریس پرداخت (ابن رافع، ۲ / ۳۸۶؛ ابن حجر، الدّرر الکامنة، ۳ / ۱۳۰-۱۳۱؛ ابن طولون، ۲ / ۴۲۶؛ ابن عماد، ۶ / ۲۲۸).

۵۱. صلاح‌الدّین ابوعبداللّٰه محمد بن احمد‌بن ابراهیم (۶۸۴-۷۸۰ ق / ۱۲۸۵- ۱۳۷۹ م). وی از فخر بن بخاری و اسماعیل بن فرّاء و سلیمان بن حمزه و عبداللّٰه بن شمس‌الدین عبدالرحمن و دیگران حدیث شنید. ابوالفتح بن مجاور و زینب بنت مکی و عبدالرحمن‌بن زین احمد بن ملک و دیگران به او اجازه دادند. امامت مدرسۀ جدش ابوعمر را داشت و حدیث می‌گفت. به گروهی از مصریان اجازه داد، ولی ابن حجر موفق به گرفتن اجازه از او نشد (ابن‌حجر، ۵ / ۳۱-۳۲؛ ابن طولون، ۲ / ۴۰۷- ۴۰۸؛ ابن عماد، ۶ / ۲۶۷- ۲۶۸).

۵۲. شمس‌الدّین ابوعبداللّٰه محمدبن عبدالرّحمن بن محمد (۷۰۸-۷۹۴ ق / ۱۳۰۸-۱۳۹۲ م)، معروف به ابن رشید. وی از قاضی سلیمان و عیسی مطعم و یحیی بن سعد و محمدبن یعقوب الجرایدی و قاضی شرف‌الدین بن حافظ حدیث شنید و روایت کرد. ابن‌حجر سال مرگ وی را ۷۶۴ ق / ۱۳۶۳ م نوشته است (الدّرر الکامنة، ۵ / ۲۵۳؛ ابن طولون، ۲ / ۴۰۸؛ ابن عماد، ۶ / ۳۳۶).

۵۳. علاء‌الدّین ابوالحسن علی‌بن عبدالرّحمن بن محمد (۷۱۴-۷۹۴ ق / ۱۳۱۴-۱۳۹۲ م). وی از نیایش قاضی سلیمان و حجّار و یحیی ابن سعد حدیث شنید و روایت کرد. شیخ شهاب بن حجی از او حدیث شنید. علاء‌الدین شیخ دارالحدیث نفیسیّه بود (ابن طولون، ۲ / ۳۸۹؛ ابن حجر، الدرّر الکامنة، ۴ / ۷۰؛ ابن عماد، ۶ / ۳۳۴).

۵۴. ناصرالدّین ابوعبداللّٰه محمدبن داوود (۷۰۸-۷۹۶ ق / ۱۳۰۸-۱۳۹۴ م). وی نزد علی محمدبن علی بن عبداللّٰه نحوی شاگردی کرد. از قاضی سلیمان بن حمزه و عیسی مطعم و ابراهیم بن غالب و ابن عبدالدائم و ابوالعباس حجّار و یحیی بن محمدبن سعد حدیث شنید. از مکیان، رضی طبری و برادرش صفی و فخر توزری و احمدبن ابی طالب حمامی، و از مقدسیان زینب بنت احمدبن شکر و از مصریان اسماعیل بن العلم و حسن کردی و ابن دراده و از حَلَبیان تاج بن نصیبی و بیبرس عدیمی و از دمشقیان اسماعیل نحّاس به او اجازه دادند (ابن حجر، الدّرر الکامنة، ۵ / ۴۳۹، ۴۴۰؛ ابن طولون، ۲ / ۴۱۰-۴۱۱؛ ابن عماد،۶ / ۳۴۷).

۵۵. جمال‌الدّین ابوالمحاسن یوسف بن احمدبن ابراهیم (۷۲۱- ۷۹۸ ق / ۱۳۲۱-۱۳۹۶ م)، برادر صلاح‌الدین ابوعبداللّٰه. از حجّار و ابن زرّاد و دیگران حدیث شنید. گروهی به وی اجازه دادند. جمال به حدیث گفتن و تدریس و افتا می‌پرداخت. ابن طولون مرگ وی را به اشتباه در ۶۹۸ ق / ۱۲۹۹ م دانسته است (ابن حجر، الدّرر الکامنة، ۶ / ۲۱۶؛ ابن طولون، ۱ / ۲۶۶؛ ابن عماد، ۶ / ۳۵۶).

۵۶. ناصرالدّین محمدبن عبدالرّحمن بن محمد (ح ۷۶۰-۸۰۳ ق / ۱۳۵۹-۱۴۰۱ م)، معروف به ابن زُرَیق. وی در ده سالگی ]؟[ به دست سپاهیان تیمور لنگ اسیر شد. از صلاح‌الدین بن ابی عمر حدیث شنید و فقه آموخت. ناصرالدین «حافظ» بود و در فنون حدیث مهارت داشت. ابن حجر از وی استفادۀ بسیار کرده است (ابن طولون، ۲ / ۴۴۴؛ ابن عماد، ۷ / ۳۶).

۵۷. عزّالدّین محمدبن علی بن عبدالرّحمن (۷۶۴-۸۲۰ ق / ۱۳۶۳- ۱۴۱۸ م). وی المقنع را از بر داشت و در فقه و حدیث ماهر بود. از این رجب و ابن المحب حدیث شنید. در زمان قاضی علاء‌الدین ابن المنجا نیابت قضا را داشت. پس از مرگ قاضی شمس‌الدین نابلسی به مقام قاضی القضاتی رسید و شمس‌الدین بن عباده را به نیابت خود گماشت. وی در دارالحدیث اشرفیّه درس می‌گفت. بسیار حج گذارد و در مکه مجاور شد. در واپسین سالهای زندگی پیشوای حنبلیان به شمار می‌رفت. از‌جمله کتابهای وی النّظم المفید الاحمد فی مفردات الامام احمد است ( ابن طولون، ۲ / ۴۹۹-۵۰۰؛ ابن عماد، ۷ / ۱۷۴).

۵۸. شهاب‌الدّین احمد بن محمد بن احمد (د ۸۴۱ ق / ۱۴۳۷ م)، معروف به ابن زُرَیق. وی کتاب خِرَقی را خواند و نزد گروهی از‌جمله شرف‌الدّین بن مفلح فقه آموخت. از شیخ شمس‌الدّین بن قباقبی اجازۀ افتا گرفت. نایب قاضی القضاة شهاب‌الدّین ابن حبّال و نظام‌الدّین و عزّالدین بغدادی بود. پس از مرگ مادرش نیابت قضا را واگذاشت و در جامع مظفری به عبادت پرداخت. در طاعون ۸۴۱ ق / ۱۴۳۷ م درگذشت و در روضۀ نزدیک آرامگاه شیخ موفق‌الدّین به خاک سپرده شد (ابن طولون، ۲ / ۳۹۲؛ ابن عماد، ۷ / ۲۴۰).

۵۹. شهاب‌الدّین احمد بن ابی بکر بن قدامه (د ۸۹۱ ق / ۱۴۸۶ م)، معروف به ابن زریق. وی در فرایض چیره‌دست بود. شیخ تقی‌الدّین ابن قندس به او اجازه تدریس و افتا داد. سرانجام در دمشق درگذشت (ابن عماد، ۷ / ۳۵۱).

۶۰. شمس‌الدّین محمدبن احمدبن علی (۸۰۵- ۸۹۸ ق / ۱۴۰۳-۱۴۹۳ م). وی در صالحیه به دنیا آمد. در دانش‌اندوزی سرآمد همگنان شد. به حدیث گفتن و تدریس و افتا پرداخت. نیابت قضای مصر وشام را به عهده گرفت و سرانجام در قاهره درگذشت (ابن‌عماد، ۷ / ۳۶۲).

۶۱. ناصرالدّین ابوالبقاء محمدبن ابی بکر بن عبدالرّحمن (۸۱۲-۹۰۰ ق / ۱۴۱۰-۱۴۹۵ م)، معروف به ابن زریق. وی در صالحیه به دنیا آمد. از عالمان زمان دانش آموخت و به تدریس و روایت حدیث پرداخت. مدت درازی به ادارۀ مدرسۀ نیایش ابوعمر پرداخت و سپس نیابت قضا را به عهده گرفت، اما از این کار روی برتافت و سرانجام در صالحیه درگذشت (ابن عماد، ۷ / ۳۶۶).

۶۲. بهاء‌الدّین محمدبن محمدبن قدامه (۸۳۰-۹۱۰ ق / ۱۴۲۷-۱۵۰۲ م). وی به دانش‌اندوزی پرداخت و سپس به تدریس و افتا روی آورد. قضای حنبلیان را در شام به عهده گرفت و رفتارش ناپسند بود (ابن عماد، ۸ / ۴۸).

 

آل عبدالهادی

شاخۀ دیگر این خاندان که به یوسف نوادۀ قدامة بن مقدام منتسب می‌شود، به نام آل عبدالهادی معروف است. افراد مشهور این خاندان بدین شرحند:

۱. عبدالملک بن عبدالملک بن یوسف بن محمدبن قدامه (د ۶۲۲ ق / ۱۲۲۵ م)، فقیه و محدث. از ابوالفرج یحیی بن محمود ثقفی حدیث روایت کرد (منذری، ۳ / ۱۶۲).

۲. شمس‌الدّین ابوعبدالله محمدبن عبدالهادی (ح ۵۵۰- ۶۵۸ ق / ۱۱۵۵-۱۲۶۰ م). وی از محمدبن حمزة بن ابی الصقر و عبدالرّزاق نجّار و یحیی ثقفی و دیگران حدیث شنید. وی آخرین کسی بود که از شُهدة الکاتبه با اجازه حدیث روایت کرد. دمیاطی و دیگران از وی حدیث روایت کردند. سرانجام در‌حالی‌که بیش از ۱۰۰ سال داشت، به دست تاتارها در روستای ساویه از توابع نابلس کشته شد و همان‌جا دفن گردید (صفدی، ۴ / ۶۱؛ ابن عماد، ۵ / ۲۹۵).

۳. عمادالدّین عبدالحمید بن عبدالهادی (د ۶۵۸ ق / ۱۲۶۰ م). وی از یحیی ثقفی و احمد موازینی و دیگران حدیث شنید (ذهبی، العبر، ۳ / ۲۹۰، ابن عماد، ۵ / ۲۹۳).

۴. محمدبن احمدبن عبدالحمید (د ۶۹۹ ق / ۱۳۰۰ م). وی از مؤتمن بن قمیره و یلدانی و عموی پدرش محمدبن عبدالهادی حدیث شنید. قبیطی و ابن رواح و دیگران به او اجازه دادند که از ایشان حدیث روایت کند (ابن طولون، ۲ / ۴۲۹).

۵. احمدبن عبدالحمید بن عبدالهادی (ح ۶۱۰-۷۰۰ ق / ۱۲۱۳-۱۳۰۰ م). وی از شیخ موفق‌الدین و ابن ابی لقمه و ابن راجح و موسی ابن عبدالقادر و البهاء و ابوالقاسم بن صصرى و ابن‌زبیدی و دیگران حدیث روایت کرد. از مسندان بزرگ روزگار خود بود (ذهبی، العبر، ۳ / ۴۰۶؛ صفدی، ۷ / ۳۳-۳۴).

۶. عمادالدّین عبدالحمید محمدبن عبدالحمید (ح ۶۶۰-۷۰۷ ق / ۱۲۶۲- ۱۳۰۸ م). وی از ابن عبدالدائم حدیث شنید و روایت کرد. امام جامع حاکمی حنبلیان بود (ابن حجر، الدرّر الکامنة، ۳ / ۱۰۶-۱۰۷).

۷. محب‌الدّین ابومحمد عبداللّه بن محمدبن عبدالحمید (۶۵۱-۷۰۷ ق / ۱۲۵۳-۱۳۰۷ م.). وی از خطیب مردا و ابراهیم بن خلیل و احمدبن عبدالدائم و کرمانی و دیگران حدیث شنید (ابن حجر، همان، ۳ / ۷۵).

۸. تقی‌الدّین ابومحمد عبداللّه بن ایوب بن یوسف (د ۷۳۵ ق / ۱۳۳۵ م). وی از ابوالفرج بن ابی عمر و عبدالرحمن بن زین و فخربن بخاری و دیگران حدیث شنید. در کار دانش‌اندوزی و نسخه‌نویسی کتاب و گواهی‌دهی، روزگار گذراند (ابن حجر، همان، ۳ / ۲۲).

۹. شمس‌الدّین محمدبن احمدبن عبدالهادی (۷۰۵-۷۴۴ ق / ۱۳۰۶-۱۳۴۳ م). وی از پدرش و قاضی تقی‌الدّین سلیمان و ابن‌عبدالدائم و عیسی مطعم و احمدبن حجّار و محمد زرّاد و دیگران حدیث شنید (صفدی، ۲ / ۱۶۱، ذهبی، العبر، ۴ / ۱۳۲). نزد قاضی شمس‌الدین بن مسلم و تقی‌الدین بن تیمیّه فقه آموخت (صفدی، ذهبی، همانجاها؛ ابن حجر، همان، ۵ / ۶۱). عربی را نزد ابوالعباس اندرشی و قرائات را نزد ابن بصیحان فراگرفت. در مدرسۀ صدریّه و ضیائیّه درس می‌گفت و در حدیث، فقه، تفسیر، علم رجال و لغت چیره‌دست بود و فتوا می‌داد (ابن رجب، ۲ / ۴۳۶). سرانجام در دامنۀ قاسیون درکنار قبر سیف‌الدّین بن المجد به خاک سپرده شد(صفدی، ۲ / ۱۶۱؛ ذهبی، ذیل تذکرة الحفّاظ، ۱ / ۳۵۱؛ ابن رجب، ۲ / ۴۳۹؛ ابن کثیر، ۴ / ۲۱۰). شمس‌الدّین کتابهای بسیار نوشت که اندکی از آنها برجاست.

۱۰. عبدالرّحمن بن محمدبن عبدالحمید (۶۵۶- ۷۴۹ ق / ۱۲۵۸-۱۳۴۹ م). وی از ابن عبدالدائم و عمر کرمانی و عبدالوهاب بن ناصح و ابن ابی عمر و الفخر و اسماعیل بن عسقلانی و دیگران حدیث شنید. وزیر بغداد او را به دیار مصر فرستاد و او در مسیر راه صحیح مسلم را روایت کرد و از‌این‌رو جمع بسیاری از وی روایت کردند. سپس به شام بازگشت و سرانجام در صالحیّه درگذشت (ابن رافع، ۲ / ۱۱۰-۱۱۱؛ ابن حجر، الدّرر الکامنة، ۳ / ۱۳۳).

۱۱. عمادالدّین احمدبن عبدالهادی بن عبدالحمید (۶۷۲-۷۵۲ ق / ۱۲۷۳-۱۳۵۱ م). وی از عبدالرحمن بن ابی عمر و ابن بخاری و ابن شیبان و زینت بنت مکی و دیگران حدیث شنید و روایت کرد. پسرش شمس‌الدین محمد و ابن رافع و حسینی و دیگران از وی روایت کردند. صفدی نوشته است که در ۷۳۰ ق / ۱۳۳۰ م در دمشق به خط خود به من اجازه داد (ابن رافع، ۲ / ۱۴۱؛ صفدی، ۷ / ۱۵۹؛ حسینی، ۲۸۵-۲۸۶).

۱۲. شمس‌الدّین ابوعبدالله محمدبن عبدالله بن محمد (۶۸۸- ۷۶۹ ق / ۱۲۸۹- ۱۳۶۸ م). وی از الفخر و السّیف علی بن رضی حدیث شنید. در ۶۹۱ ق / ۱۲۹۲ م و پس از آن گروهی به وی اجازه دادند. حدیث گفت و ابن شرائجی و عراقی استاد ابن حجر و ابوزرعه از وی روایت کردند (ابن رافع، ۲ / ۳۳۷؛ ابن حجر، الدّرر الکامنة، ۵ / ۲۲۹).

۱۳. زین‌الدّین عبدالرّحمن بن احمد (د ۷۷۹ ق / ۱۳۷۷ م). وی از تقی‌الدّین سلیمان و ابی نصربن شیرازی و حجّار و دیگران حدیث شنید و روایت کرد. سرانجام در صالحیه درگذشت (ابن‌حجر، الدّرر الکامنة، ۳ / ۱۱۰-۱۱۱).

۱۴. شهاب‌الدّین ابوالعباس احمدبن احمدبن عبدالحمید (۷۰۷- ۷۹۸ ق / ۱۳۰۷-۱۳۹۵ م)، معروف به ابن‌العزّ. وی در دامنۀ قاسیون به دنیا آمد. از قاضی سلیمان و عیسی مطعم و فاطمه بنت جوهر و تقی‌الدّین بن تیمیّه و هدیه بنت عسکر و دیگران حدیث شنید. فخر توزری و گروهی دیگر از مکه، زینب بنت شکر از قدس، اسماعیل بن علم و ابوالقاسم بن رشیق و دیگران از مصر، قاسم‌بن عساکر و ابن شیرازی و دیگران از دمشق، و ابن دوالیبی و دیگران از بغداد به وی اجازه دادند. فقه آموخت و اجازۀ افتا گرفت. از مسندین بزرگ دمشق بود. ابن حجر نیز از وی اجازه گرفت (ابن حجر، الدّرر الکامنة، ۱ / ۱۲۴-۱۲۵؛ ابن طولون، ۲ / ۴۵۷- ۴۵۸؛ ابن عماد، ۶ / ۳۵۳).

۱۵. عمادالدّین ابوبکربن احمد بن عبدالهادی (د ۷۹۹ ق / ۱۳۹۶ م). وی نزد نیایش عمادالدّین امالی ابن الحسن بن زرقویه را شنید و از حجّار حدیث اصغا و روایت کرد. به ابن حجر اجازه داد (ابن‌حجر، الدّرر الکامنة، ۱ / ۵۲۳).

۱۶. برهان‌الدّین ابراهیم بن احمدبن عبدالهادی (۷۲۶-۸۰۰ ق / ۱۳۲۶- ۱۳۹۸ م)، معروف به قاضی. وی در ۴ سالگی در درس حجّار حضور یافت و از احمدبن علی حریری و عایشه بنت مسلم و زینب بنت الکمال حدیث شنید. ختنی و وانی و گروهی از مصریان به وی اجازه دادند (ابن حجر، الدرّر الکامنة، ۱ / ۹؛ ابن طولون، ۲ / ۴۲۰؛ ابن عماد، ۶ / ۳۶۳).

۱۷. فاطمه دختر محمدبن عبدالهادی (ح ۷۲۰-۸۰۳ ق / ۱۳۲۰-۱۴۰۱ م). وی احادیث بسیاری از حجّار شنید. از شام ابونصربن شیرازی و ابومحمدبن عساکر و دیگران، از حلب ابوبکر بن عبداللطیف و دیگران، از حماة شرف بارزی، از حمص علی بن عبدالله بن مکتوم و از مصر حسین الکردی و عبدالرحیم منشاوی به وی اجازه دادند. سرانجام در ۸۰ سالگی درگذشت (ابن‌طولون، ۲ / ۳۹۹؛ ابن عماد، ۷ / ۳۲).

۱۸. زین‌الدّین عمربن محمدبن احمد (د ۸۰۳ ق / ۱۴۰۰ م). وی از زینب دختر کمال و احمدبن علی جزری و عبدالرحیم بن ابی‌الیسر حدیث شنید. ابن حجر مرافقات زینب بنت الکمال را نزد او خواند. در فتنۀ تیمور درگذشت و در دامنۀ قاسیون به خاک سپرده شد (ابن طولون، ۲ / ۳۹۸- ۳۹۹؛ ابن عماد، ۷ / ۳۲).

۱۹. عایشه دختر محمدبن عبدالهادی (۷۲۳-۸۱۶ ق / ۱۳۲۳-۱۴۱۳ م). وی در ۴ سالگی در درس ابوالعباس حجّار شرکت کرد. صحیح بخاری، جزء ابی الجهم و امالی و قرائت ابن عفّان و احادیث دیگر را از حجّار شنید. همچنین صحیح مسلم را از شرف‌الدّین عبدالله‌بن حسن و سیره ابن هشام را از عبدالقادر بن ملوک فراگرفت (سخاوی، ۱۲ / ۸۱؛ کحاله ۳ / ۱۸۷). او آخرین کسی است که از بنت الفقهاء، بنت الواسطی و زینب بنت الکمال و زینب بنت یحیی‌بن عبدالسلام حدیث شنید و اجازۀ روایت حدیث گرفت (سخاوی، ۱۲ / ۸۱). همراه خواهرش فاطمه در بسیاری از مسموعات و مَجازات شرکت کرد و از او برتر آمد. ابراهیم بن صالح‌بن عجمی از حلب، شیخ شرف‌الدّین بارزی از حَماة، برهان جعبری از الخلیل، عبدالله بن یوسف از نابلس و دیگران به او اجازه دادند (ابن حجر، انباء الغمر، ۷ / ۱۳۳؛ سخاوی، ۷ / ۱۳۲). عمری دراز یافت و احادیث بسیاری روایت کرد. به‌ویژه محدثّان پرسفر از او حدیث کردند. خطیب ابوعمر حنبلی بخشی از ذَمّ الکلام هروی را از او شنید و ابن حجر و ابوالفتح عثمانی از وی روایت کردند. او مسند روزگار خود بود (قس: ابن عماد، ۷؛ ذهبی، ذیل تذکرة الحفّاظ، ۱ / ۲۵۱).

۲۰. بدرالدّین حسن بن احمدبن عبدالهادی (د ۸۷۸ ق / ۱۴۷۳ م)، مشهور به ابن المبرد. وی مدتی نیابت قضا را در دمشق به عهده گرفت (ابن عماد، ۷ / ۳۲۳-۳۲۴).

۲۱. جمال‌الدّین یوسف بن حسن بن احمد (۸۴۰- ۹۰۹ ق / ۱۴۳۶-۱۵۰۳ م). وی المقنع را نزد شیخ تقی‌الدّین جراعی و تقی‌الدّین ابن قندس و قاضی علاء‌الدین مرداوی خواند و در درس قاضی برهان‌الدّین بن مفلح و برهان زراعی حضور یافت. از اصحاب ابن‌حجر و ابن عراقی و ابن بالسی و جمال بن حرستانی و صلاح‌الدین بن ابی عمر و ناصرالدین و دیگران حدیث شنید. حدیث و فقه می‌دانست و اهل تصوف بود و در نحو و صرف و تفسیر دست داشت. به تدریس و افتا مشغول بود و کتابهای بسیاری نوشت.

شمس‌الدین ابن طولون کتاب بزرگی در شرح حال وی نوشته است (ابن عماد، ۸ / ۴۳).

 

مآخذ

آستان قدس، فهرست، ۵ / ۲۷؛ ابن تغری بردی، یوسف، المنهل الصافی، قاهره، ۱۳۷۵ ق؛ همو، النجوم الزاهرة، قاهره،۱۳۸۳ ق، فهرست؛ ابن حجر عسقلانی، احمدبن علی، انباء‌الغمر، حیدرآباد دکن، ۱۳۸۷ ق، ۷ / ۱۳۲؛ همو، الدرّر الکامنة، حیدرآباد دکن، ۱۳۹۲-۱۳۹۶ ق، فهرست؛ ابن رافع، تقی‌الدّین محمد، الوفیات، به کوشش صالح مهدی عباس و بشار عواد معروف، بیروت، ۱۴۰۲ ق، فهرست؛ ابن‌رجب، زین‌الدین، الذیل علی طبقات الحنابلة، قاهره، ۱۳۷۲ ق، ۲ / فهرست؛ ابن‌طولون، محمد، القلائد الجوهریّة فی تاریخ الصّالحیّه، به کوشش محمد احمد دهمان، دمشق، ۱۴۰۱ ق، فهرست؛ ابن عماد، عبدالحی، شذرات الذّهب، قاهره، ۱۳۵۱ ق، فهرست؛ ابن قاضی، احمدبن محمد، درّة الجمال فی اسماءِ الرجال، بیروت، ۱۹۷۱ م، ۲ / ۴۴-۴۵؛ ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، البدایة و النهایة، قاهره، ۱۳۵۱ ق، فهرست؛ ابوشامه، عبدالرحمن بن اسماعیل، تراجم الرجال، قاهره، ۱۳۶۶ ق، جم‌ ؛ الازهریة، فهرس المخطوطات، ۱ / ۳۴۲، ۲ / ۶۴۳، ۶۴۹، ۶۵۰؛ بغدادی، اسماعیل پاشا، ایضاح المکنون، استانبول، ۱۳۶۴ ق، ۱ / ۳۳؛ همو، هدیة العارفین، استانبول، ۱۹۵۵ م، ۲ / ۱۵۱-۱۶۷؛ حاجی خلیفه، کشف الظنون، استانبول، ۱۹۴۱ م، ۱ / ۱۶۱۸، ۱۸۵۶، ۲ / ۱۵۷، ۱۵۸، ۱۸۹، ۴۰۶، ۴۰۷؛ حسینی شمس‌الدین، ذیول العبر، به کوشش محمد رشاد عبدالمطلب، کویت، وزارة ‌الارشاد و الانباء، جم‌ ؛ دباغ، مصطفی مراد، الموجز فی تاریخ الدول الاسلامیة، بیروت، ۱۴۰۱ ق، ۱ / ۳- ۸؛ ذهبی، شمس‌الدین محمد، تذکرة ‌الحفاظ، بیروت، داراحیاء التراث العربی؛ همو، دول الاسلام، بیروت، ۱۹۸۵ م؛ همو، العبر، به کوشش ابوهاجر محمد السعیدبن بسیونی زغلول، بیروت، ۱۹۸۵ م، فهرست؛ سپهسالار، خطی، ۵ / ۳۲۱؛ سخاوی، محمدبن عبدالرحمن، الضوء اللامع، قاهره، ۱۳۵۵ ق؛ سرکیس، معجم المطبوعات، ۱ / ۲۱۳-۲۱۴؛ سید، فؤاد، فهرس المخطوطات، ۱ / ۱۱، ۳۴۰، ۲ / ۸۱، ۱۰۳؛ همو، فهرس المخطوطات المصورة، ۲ / ۷۸؛ سیوطی، جلال‌الدین، بغیة ‌الوعاة، قاهره، ۱۳۲۶ ق، ص ۱۲؛ شوکانی، محمدبن علی، البدر الطالع، بیروت، ۱۳۴۸ ق، ۲ / ۱۰۸، ۱۰۹؛ صفدی، خلیل‌بن ایبک، الوافی بالوفیات، به کوشش ژاکلین سوبله و علی عماره، بیروت، ۱۹۸۰ م، ۱۰ / فهرست؛ صقاعی، فضل‌الله، تالی کتاب وفیات الاعیان، به کوشش ژاکلین سوبله، دمشق، ۱۹۷۴ م؛ طلس، محمداسعد، الکشاف، بغداد، ۱۳۷۲ ق، صص ۹، ۹۳، ۲۶۱، ۳۲۲؛ کتبی، محمدبن شاکر، فوات الوفیات، به کوشش احسان عباس، بیروت، ۱۹۷۴ م، ۲ / ۱۵۹، ۲۲۲؛ کحاله، عمر رضا، اعلام النساء، بیروت، ۱۹۸۴ م، ۲ / ۱۵۸؛ همو، المنتخب من مخطوطات المدینة، صص ۱۳۲، ۱۴۰؛ مرعشی، خطی، ۶ / ۱۱۸؛ منذری، زکی‌الدین، التکملة لوفیات النّقلة، به کوشش بشّار عوّاد معروف، بیروت، ۱۴۰۵ ق، فهرست؛ الموسوعة ‌الفلسطینیة؛ نعیمی، عبدالقادر بن محمود، الدارس فی تاریخ المدارس، دمشق، ۱۹۴۸ م، فهرست؛ یافعی، عبدالله بن اسعد، مرآة‌ الجنان، بیروت، ۱۳۹۰ ق، ۴ / ۴۷؛ یاقوت حموی، معجم البلدان، به کوشش فردیناند ووستنفلد، لایپزیک، ۱۸۶۶-۱۸۷۰ م، ۲ / ۱۱۲،نیز:

 

 

GAL, I502, 504; GAL, SII / 128, 621.

 

کاظم برگ‌نیسی

نام کتاب : دائرة المعارف بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 9  صفحه : 565
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست